محمد بن بندار قمی
ولادت
از محل و تاریخ تولد محمد بن بندار، اطلاع دقیقی در دست نیست؛ ولی بر اساس قراین و شواهدی که از سلسله راویان همدوره او موجود است، میتوان حدس زد که آغاز تولدش در اوایل قرن سوم بوده و در اواخر همان قرن نیز وفات یافته است.[۱] خانوادهاش از عربهای مهاجری هستند که به قم هجرت کردهاند و منسوب به طایفه «ذهل»اند.[۲] این طایفه شاخهای از قبیله شیباناند که خود نیز شاخهای از قبیله «بکر بن وائل» به حساب میآیند که در حجاز و عراق سکونت داشتهاند.
نام پدرِ محمد، بندار است که هم در زبان فارسی و هم در زبان عربی، این نام را برای فرزندان خود برمیگزیدند. بندار را در کتابهای فرهنگ لغت فارسی و عربی این چنین معنا میکنند: «کسی که مورد اعتماد مردم بوده و آنها اشیای گران قیمت و سایر وسایل خود را به امانت پیش او میگذارند. یا به کسی که اخبار و اطلاعات زیادی درباره اقوام و خویشان خود داشته باشد، گفته میشود».[۳]
این که آیا این راوی در شهر قم متولد شده یا نه، اطلاع صحیحی در دست نیست؛ اما هر چه هست عالمان علم رجال در کتابهای خود او را ابوجعفر قمی[۴] نامیدهاند، از این رو معلوم میشود که این راوی بزرگوار، زمان زیادی را در قم میزیسته تا به قمی مشهور شده است.
استادان
محمد بن بندار از جمله کسانی است که افتخار نقل حدیث را بدست آورده و از استادانی بهره برده است، از جمله:
- علی بن محمد همدانی کوفی؛ وی در کوفه میزیسته که محمد بن بندار، روایات امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام را از او فراگرفته است.
- عبدالله بن مغیره؛[۵] راوی موثق کوفی که ابن بندار روایاتی از امام موسی بن جعفر علیهالسلام را از طریق او نقل میکند.
- محمد بن عبدالله خراسانی؛[۶] وی افتخار خدمت در خانه حضرت امام رضا علیهالسلام را نیز در خراسان پیدا کرده و به عنوان خادم الرضا او را میشناسند و روایاتی از آن امام بزرگوار برای محمد بن بندار نقل کرده است.
- حسن بن عرفه؛ محمد بن بندار روایات امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام را از استاد دیگر خود حسن بن عرفه که از اصحاب آن بزرگواران بوده نقل میکند.
شاگردان
محمد بن بندار همچنین اقدام به آموزش علم و پرورش شاگردانی مینماید که از جمله آنان میتوان افراد زیر را نام برد:
- حسین بن محمد بن عامر اشعری قمی:[۷] وی از استادان شیخ کلینی، صاحب کتاب معتبر الکافی و همچنین استاد جعفر بن قولویه صاحب کتاب ارزشمند کامل الزیارات است و خود ایشان دارای کتاب گرانسنگ النوادر است.
- علی بن محمد بندار،[۸] فرزند عالم و اندیشمند محمد بن بندار؛ وی روایات زیادی از پدرش و سایر راویان حدیث نقل میکند.
آثار و تألیفات
نام محمد بن بندار در کتابهای رجال و حدیث، به علت نقل روایات و باقی گذاردن اثری مکتوب به نام «المثالب» باقی مانده است.
دو رجالی بزرگ، نجاشی و شیخ طوسی از کتاب مثالب یاد کردهاند.[۱۱] در کتاب رجال نجاشی و فهرست میخوانیم که محمد بن بندار، دارای کتابهای زیادی بوده که یکی از آنها کتاب مثالب است.
«مثالب» در لغت چنین معنا شده است: «نکات ضعف سیاسی یا اعتقادی یا گرایشات مذهبی کسانی را در یک مجموعه جمعآوری نمودن و به صورت کتابی عرضه کردن». در زمانهای گذشته برای مقابله با حریف، از روش مثالبنویسی استفاده میشده است.[۱۲] با توجه به این که محمد بن بندار در زمانی میزیسته که مسئله اختلاف شیعه و سنی به طور چشمگیری در جامعه مطرح بوده و هر یک سعی میکرده نقاط ضعف دیگری را جمعآوری کند و از این راه او را محکوم نماید و درستی خود را ثابت نماید، ایشان اقدام به جمعآوری نکاتی از مخالفان شیعه مینماید و نام آن را مثالب میگذارد؛ ولی به علت نامعلومی، این کتاب از بین رفته و هماکنون در دسترس نیست.
محمد بن بندار همچنین روایاتی را در زمینههای مختلف، مانند: نمازهای مستحبی، اصول اعتقادی، امام شناسی، امام زمان و مسایل تربیت فرزند با واسطه از استادان خود از قول امام صادق، امام کاظم و امام رضا علیهمالسلام نقل میکند؛ که در کتابهای روایی موجود است.[۱۳]
درباره محمد بن بندار
در مورد نقل حدیث:
اندیشمندان بزرگ تاریخ علم رجال در کتابهای خود، وقتی از شخصیت مورد نظر ما سخن به میان میآورند، از او به عنوان یکی از افرادی که مورد وثوق و اعتماد است، نام میبرند. این حقیقت را میتوان در کتابهای آنان جستجو کرد. به عنوان مثال، چند نمونه از سخن این بزرگواران را یادآوری میکنیم: نجاشی، عالم سترگ، رجالی متخصص و اولین گردآورنده اسامی راویان حدیث در کتاب خود، او را فردی مورد اعتماد یاد میکند و میافزاید او دارای کتابهایی بوده که از جمله آنها کتاب مثالب است، که این کتاب را احمد بن طاهر قمی برایم خوانده است.[۱۴]
مرحوم شیخ طوسی اولین مؤسس حوزههای علمیه در جهان اسلام در دو کتاب رجال خود او را فردی مورد وثوق میداند و یکی از طرق ارتباط خودش را با روایات ائمه علیهمالسلام از طریق ابن بی جید به محمد بن بندار میداند.
مرحوم مامقانی عالم گرانقدر شیعه و رجالی معروف، در کتاب گرانسنگ تنقیح المقال ضمن برشمردن توثیقات دیگر عالمان رجال درباره این راوی، خود نیز به توثیق او میپردازد.
مرحوم آقا بزرگ تهرانی مینویسد:[۱۵] «از محمد بن بندار، کتابی باقی مانده است به نام مثالب که علی بن احمد بن طاهر قمی آن را برای نجاشی خوانده است».
آیت الله خویی در کتاب بینظیر و ارزشمند معجم رجال الحدیث[۱۶] محمد بن بندار را ثقه دانسته و اضافه کرده که طریق شیخ طوسی از طریق ابن ابی جید به محمد بن بندار صحیح است.
در کتاب گنجینه دانشمندان[۱۷] میخوانیم بنا به گفته نجاشی و شیخ طوسی او از ثقات است.
در کتاب ارزشمند معجم الثقات اثر ارزشمند آیت الله ابوطالب تجلیل تبریزی،[۱۸] بعد از نقل قول نجاشی میخوانیم که او از طبقه هفتم از طبقات راویان حدیث بوده است.
در زمینه عقاید:
محمد بن بندار از استاد خود، خادم الرضا محمد بن (سعید ابن) عبدالله خراسانی[۱۹] از امام رضا علیهالسلام نقل میکند: یکی از افراد غیرمسلمان از امام رضا علیهالسلام درباره این که چرا مردم نمیتوانند خداوند متعال را ببینند سؤال کرد. حضرت در جواب فرمود: این که مردم او را نمیتوانند ببینند برای گناهان زیادی است که انجام میدهند، او هیچگاه از مردم مخفی نیست. آن شخص پرسید، پس چرا با چشم دیده نمیشود. حضرت فرمودند: «خداوند بزرگتر از آن است که به چشم آید و یا عقل بتواند تمام ذات او را درک کند».[۲۰]
درباره عصر مهدوی عجل الله تعالی فرجه شریف:
در کتاب ارزشمند دلایل الامامه محمد بن جریر طبری[۲۱] میخوانیم که محمد بن بندار از استاد خود محمد بن سعید خراسانی از مفضل، از امام صادق علیهالسلام نقل میکند: زمانی که امام زمان علیهالسلام قیام کند، خداوند هر یک از آزاردهندگان مؤمنان را در هر زمانی که میزیسته به زمان خودش و به همان صورتی که بوده برمیگرداند تا انتقام آن مؤمنان را از او بگیرد.[۲۲]
یاران امام زمان علیهالسلام:
باز هم در کتاب ارزشمند دلایل الامامه[۲۳] آمده است: محمد بن بندار از محمد بن سعید خراسانی از مفضل بن عمر که یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام است نقل میکند: امام صادق علیهالسلام به مفضل فرمود: ای مفضل! تو و چهل نفر دیگر، با امام قائم محشور خواهی شد و تو در سمت راست آن حضرت خواهی بود و به مردم امر و نهی خواهی کرد و مردم از تو فرمانبردای خواهند نمود.
نوافل در شب نیمه ماه رمضان:
نویسنده کتاب وسایل الشیعه از شیخ طوسی از محمد بن بندار، از استاد خود محمد بن علی همدانی، از قول امام صادق علیهالسلام از حضرت امام علی علیهالسلام نقل کرده: هر کس در شب نیمه ماه رمضان، صد رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت، بعد از سوره حمد، یازده مرتبه سوره اخلاص (قل هو الله) را بخواند، خداوند ده فرشته را مأمور میکند که او را از دشمنان جن و انس محافظت نمایند و سی فرشته را مأمور میکند که او را از آتش جهنم محافظت کنند.[۲۴] همین روایت در کتاب مقنعه شیخ مفید و اقبال ابن طاووس نیز موجود است.
جایگاه امیرالمؤمنین در قیامت:
محمد بن بندار از استادش، حسن بن عرفه از ابن عمر روایت میکند که پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرموده است، هنگامی که قیامت برپا شود خدای متعال همه انسانهایی را که از اول تا آخر، خلق نموده است، در یک جا جمع میکند و منادی، با صدای بسیار بلند به طوری که همه بشنوند صدا میزند علی بن ابی طالب علیهالسلام کجاست. سپس حضرت علی علیهالسلام میآید و در مدت کوتاهی، از او به آسانی حساب میکشند، سپس بر آن حضرت دو لباس زینتی سبز رنگ میپوشانند و به دست آن حضرت عصایی از درخت طوبی میدهند، سپس به او میگویند: بر کنار حوض کوثر بایست و به هر کس که میخواهی آب بنوشان و هر کس را نمیخواهی آب نده.[۲۵]
تربیت فرزند:
نویسنده کتاب اصول کافی از علی فرزند محمد بن بندر، از محمد بن علی همدانی، از صالح بن عقبه، از امام هفتم حضرت موسی کاظم علیهالسلام روایت کرده است که مستحب است با فرزندتان در زمان کودکی مهربانی کنید و بگذارید پرتحرک باشد، تا این که در هنگام بزرگ سالی حلیم، صبور و پرحوصله باشد.
پانویس
- ↑ چون شاگرد ایشان حسین بن محمد بن عامر اشعری تا سال ۳۰۰ هـ.ق زنده بوده است (معجم الثقات).
- ↑ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۸۹.
- ↑ فرهنگ معین، ج ۱، ص ۵۸۴؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۱۸۴، قطع رحلی.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص ۴۹۴.
- ↑ مجالس المؤمنین، قاضی نورالله شوشتری، ج ۱، ص ۴۱۷.
- ↑ معجم الثقات، ص ۱۰۴.
- ↑ بحار، ج ۸، ص ۲۵.
- ↑ الذریعه، ج ۱۹، ص ۷۴.
- ↑ فهرست شیخ طوسی، ص ۲۱۶.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۴۰.
- ↑ همان.
- ↑ لسان العرب، ج ۲، ص ۱۱۶.
- ↑ رجال نجاشی، ص ۱۴۰.
- ↑ الذریعه، ج ۱۹، ص ۷۴.
- ↑ همان، ج ۱۵، ص ۱۴۰.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۹۵.
- ↑ همان، ص ۱۰۴.
- ↑ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۹؛ علل الشرایع، ج ۱، ص ۱۱۹.
- ↑ خصال، ص ۲۳۷.
- ↑ دلایل الامامه، ص ۴۶۴.
- ↑ دلایل الامامة، ص ۴۶۴.
- ↑ همان، ص ۴۶۴.
- ↑ وسایل الشیعه، ج ۵، ص ۱۷۷؛ بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۵۹.
- ↑ بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۵، حدیث ۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۶۱، حدیث ۵۴.
منبع
حسن شاكر آراني، ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 158-165