سید مهدی قاضی طباطبایی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سید مهدی قاضی طباطبائی، از عالمان و عارفان قرن چهاردهم هجری است. پدرش سید علی قاضی از نوادر روزگار و نام آور در علم و ادب و عرفان در دوران معاصر بود. وی راه پدر برزگوار خود را ادامه داد و شاگردانی همچون علامه آیت الله حسن زاده آملی را به جهان تشیع معرفی کرده، که همچون ستاره درخشان در آسمان علم و فقاهت می درخشد.

Sayyid-ghazi-tabatabaei.jpg
نام کامل سیدمهدی قاضی طباطبائی
وفات 1401
مدفن قم، يكي از حجرات صحن حرم حضرت معصومه عليهاالسلام، واقع در ضلع شرقي

Line.png

اساتید

ميرزا ابراهيم شريفي زابلي، آيت الله شيخ علي قسام، ميرزا جعفر جناني

شاگردان

علامه آيت الله حسن زاده آملي، آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني


نسب و خاندان

نسب سيد مهدي قاضي فرزند سید علی قاضی، به امام حسن مجتبي عليه السلام می رسد.[۱]

از ديرباز خاندان بزرگي كه سيد مهدي قاضي از آن برخاسته است، به دو نام «قاضي طباطبايي» و «شيخ الاسلامي» مشهور بوده‌اند. اكثر مردان اين دودمان از عالمان بزرگ و مشاهير عرصه‌هاي علمي، سياسي و فرهنگي بوده و ساليان متمادي به صيانت از فرهنگ اسلامي، مقاومت در برابر استبداد، قضاوت و حل و فصل مشكلات اجتماعي مردم اشتغال داشته‌اند. مرحوم آيت الله قاضي در انتهاي شرح كه بر كتاب «ارشاد» شيخ مفيد نوشته همه اجدادش را ذكر كرده و خاطرنشان نموده است نياكان ما همه از سادات زواره هستند.[۲]

پدر آیت الله سید مهدی قاضی، آيت الله سيد علي قاضي طباطبايي، عارف مشهور و دانشمند متقي می‌‌باشد كه بسياري از دانشوران همچون: آيت الله بهجت، شهيد دستغيب، علامه طباطبايي و... محضرش را درك كرده‌اند و در پرتو پرورش‌هاي او به مقامات عرفاني و علمی ‌‌دست يافته‌اند.[۳]

آيت الله سيد علي قاضي رسيدن به قله عرفان را بدون رعايت مسايل شرعي ناممكن می‌‌دانست و ضمن اين كه خود به شريعت مقدس اسلام پاي‌بند بود، فرزندان و شاگردان را به اين امر سفارش می‌‌نمود. به دليل همين تقيد بود كه در اماكن مقدس بيتوته می‌‌كرد و زيارت مشاهد شريف را ترك نمی‌‌نمود و به سيد مهدي هم توصيه می‌‌كرد كه: اين گونه باشد و به آرامش در نماز، حضور قلب در عبادات و اذكار، رعايت آداب عبادات، جديت در تكاليف الهي و كثرت قرائت قرآن اهتمام ورزد.

تحصیلات و استادان

سيد مهدي قاضی دوران كودكي را پشت سرگذاشت و به سنين نوجواني گام نهاد. در اين مرحله همراه با آموزش‌هاي مقدماتي، پدر روح مستعد فرزندش را مهياي فراگيري علوم اسلامی‌‌ و تعاليم قرآن و عترت نمود و به او آموخت كه پيمودن مسير دانش و معرفت بدون تقوا و زهد، ميسر نيست. بدون شك شخصيت معنوي آيت الله سيد علي قاضي در روح لطيف فرزندش تأثيري شگرف داشت و آن نونهال باغ حكمت و دانش را رشد داد و استعدادهايش را شكوفا نمود.

سيد مهدي قاضي نزد پدر دوره‌هايي از فقه، مباحث اخلاقي و عرفاني را آموخت. علاوه بر اين، چون آيت الله قاضي به اسرار حروف واقف بود و از اين دانش براي استخراج امور بديع و اطلاع از خبرهاي غيبي و آگاهي بر ضماير افراد، استفاده می‌‌نمود و در اين فن سرآمد روزگار بشمار می‌‌رفت، سيد مهدي نيز اين دانش و برخي علوم غريبه چون: علم اعداد و اوفاق را نزد پدر به خوبي آموخت. او براي آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني نقل كرده است: در اين فن ابتكاراتي دارم و از من بالاتر و عالمتر، مرحوم پدرم بود؛ چرا كه در بعضي از استخراج‌هاي بسيار مشكل كه فرومی‌‌ماندم و بالأخره با توسل به حضرت اميرمؤمنان عليه السلام و ختومات، موفق به حل آن می‌‌شدم، هنگامی‌‌كه به محضر پدرم شرفياب می‌‌شدم و می‌‌خواستم وي را از اين اكتشافات و حل آن ها آگاه كنم، معلوم می‌‌شد كه پدرم قبل از من به اين دشواري‌ها رسيده و قبل از من آن ها را حل كرده است.[۴]

آيت الله جوادي آملي در درس تفسيرشان فرمود: سيدنا الاستاد علامه طباطبايي نقل می‌‌كرد: در تبريز كسي بود كه با همين علوم عدد می‌‌توانست شخصي را كه مورد حاجت آدم است، نه تنها او را بشناسد، بلكه بداند خانه‌اش كجاست، شماره تلفن منزلش را می‌‌توانست استخراج كند... مرحوم آقا سيد مهدي قاضي، از اهل علم حروف بود و من می‌‌دانستم كه مطلع است. می‌‌فرمود: بارها پدرم می‌‌گفت: راه بهتري هم داريم. و اين تذكر نه براي آن بود كه علم مذكور بي‌معنا است.[۵]

سيد مهدي قاضي در جايي ديگر يادآور شده است: در نجف اشرف ضمن تحصيل علوم حوزوي، در فراگيري علوم غريبه سعي بليغي به خرج می‌‌دادم...[۶]

سيد مهدي قاضی همزمان با بهره‌مندي از پدر فاضل و فرزانه خويش، محضر تني چند از استادان حوزه نجف را، كه برخي از آنان در مكتب آيت الله سيد علي قاضي تربيت شده بودند، درك نمود؛ ميرزا ابراهيم شريفي زابلي و آيت الله شيخ علي قسام از کسانی هستند که سید مهدی قاضی نزد ایشان شاگردی نموده است.[۷] همچنين ايشان با مرحوم ميرزا جعفر جناني ارتباط داشت و از توانايي هاي علمی ‌‌و مقامات عرفاني وي استفاده می‌‌نمود.[۸]

شاگردان و همنشینان

سيد مهدي قاضي به رغم توانايي‌هاي علمی‌‌ در فقه، عرفان، علوم رياضي، هيئت و دانش‌هاي شگفت، به دليل مساعد نبودن شرايط اجتماعي در قم، حوزه درسي تشكيل نداد و تنها كسي كه از محضر او بهره‌مند بود، علامه آيت الله حسن زاده آملي است.

آيت الله حسن زاده در نوشتاري يادآور شده‌اند: «اين كمترين چند سالي به محضر انور آن نور ايزدي افتخار تلمذ در فراگرفتن رشته‌هاي ارثماطيقي از علم اوفاق، تكسير، اعداد و غيرها، كه در السنه به علوم غريبه سائر و دائر است، اشتغال داشته است...».

ايشان در جايي گفته است: «علوم غير رسمی ‌‌را در محضر آقازاده قاضي مرحوم آقا سيد مهدي آموختم. دو به دو بوديم. خصوصي بود. می‌‌گفت: شما باشيد، كفايت می‌‌كند.»[۹]

كتب متداول و متعارف در علوم غريبه را كه علامه حسن زاده نزد سيد مهدي قاضي فراگرفت، عبارتند از: مفاتيح المغاليق، الدر المكنون والسر المكتوم في علم الحروف و غاية المراد في وفق الاعداد.[۱۰]

شخصيت ديگري كه مدام به خدمت سيد مهدي قاضي می‌‌رسيده است، آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني است؛ چنان كه خود می‌‌نويسد: «پس از تبعيد و اخراج از عراق و توطن در قم، كراراً و مراراً حقير خدمتشان رسيده‌ام و مراتب صفا برقرار بود. ايشان آماده بودند تا آن چه را كه از اين علوم دارند، به حقير تعليم كنند؛ ولي حقير براي خود نفعي در آن نديدم و از قبول آن و صرف وقت در اين امور امتناع كردم؛ اگر چه علوم حقيقي و واقعي هستند».[۱۱]

آيت الله سيد عبدالكريم كشميري، در نجف اشرف مكرراً به خدمت عارف كامل آيت الله قاضي می‌‌رسيد. وي به دليل افشاگري عليه بعثي‌ها و دو روز پس از شهادت آيت الله سيد محمدباقر صدر در 21 فروردين 1359 ش، همراه خانواده‌اش بدون هيچ زاد و توشه‌اي وارد ايران گرديد و در شهر مقدس قم رحل اقامت افكند. مرحوم كشميري در اين ديار با آقا سيد مهدي قاضي ارتباط برقرار نمود و البته پيش از اين، زمينه‌هاي انس و آشنايي از نجف پديد آمده بود. سيد مهدي به آيت الله كشميري می‌‌گفت: «هر وقت تو را مشاهده می‌‌كنم، به ياد پدرم می‌‌افتم.»[۱۲]

عارف سالك حجت الاسلام والمسلمين حاج ميرزا تقي زرگري نيز با عارف صاحبدل مرحوم سيد مهدي قاضي، انسي تنگاتنگ داشت و آن دو سالك وارسته چون يكديگر را ملاقات می‌‌نمودند، از معارف عرفاني و حالات و مقامات اهل سلوك سخن می‌‌گفتند. آن دو به دليل الفت بي‌شائبه با اولياي الهي، مطالب آموزنده فراواني را مطرح می‌‌نمودند و مرحوم زرگري، كه اين نكات را به حافظه سپرده بود، برخي از آن مطالب را در مواقع مقتضي و به مناسبت‌هايي براي برخي دوستان نقل می‌‌نمود.[۱۳]

مقام علمي

آيت الله سيد مهدي قاضی در علوم غريبه - كه تحصيل آن براي همه رايج نمی‌‌باشد و كمتر كسي بدان دسترسي دارد و حتي ابعادي از آن براي خواص روشن نيست - مهارت داشت.

آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني می‌‌نويسد: مرحوم آيت الله سيد علي قاضي در اين فن (اسرار حروف) سرآمد روزگار بود و آقازاده‌اش، مرحوم سيد مهدي قاضي كه اخيراً در بلده طيبه قم رحل اقامت افكند و در آن جا هم به رحمت جاوداني پيوست، در اين علم، استادِ منحصر به فرد بود. او از اكتشافات حروف و اسرار اعداد، داستان‌هاي شنيدني داشت. حتي می‌‌فرمود: خود من هم در اين فن ابتكاراتي دارم.[۱۴]

آيت الله حسن زاده آملي خاطر نشان ساخته است: «چندين نفر را كه در اوفاق و اعداد خبره بوده‌اند، ديده‌ام و از آن ها استفاده كرده‌ام؛ اما هيچ يك در اين علوم، به قدرت و قوت و استيلاي مرحوم آقاي سيد مهدي قاضي نبودند. در اين رشته‌ها كاركرده و خيلي قوي و عجيب بود».[۱۵]

دانشور هنرمند

سيد مهدي قاضي در خوشنويسي و هنر خطاطي نيز ماهر بود. علامه حسن‌ زاده آملي می‌‌نويسد: «زاهد ناسك حجةالاسلام والمسلمين آقا سيد مهدي قاضي تبريزي رضوان الله تعالي عليه در حُسنِ خط، آيتي باهر بود و به ويژه در ثلث، قادري نادر، بلكه شأني خاص در ثلث داشت. بر اين عقيدت بود كه هر حرف كتبي را چون عيني، شكل و صورتي خاص است كه اگر از آن تحريف شود و مُثله گردد، در جداول وفقي و تعويذات و نظاير آن ها بي‌اثر خواهد بود. لذا هيچ‌گاه بي طهارت، قلم و لوح را مس نمی‌‌كرد و در رسم حروف اهتمام بسيار داشت و در آيين كتابت سبك كوشيار. چه برنامه كوشيار اين بود كه در حال اعتدال مزاج می‌‌نوشت و با خستگي و عدم اعتدال دست به قلم نمی‌‌برد. پيش از شروع به نوشتن، چند قلم می‌‌تراشيد و آماده می‌‌كرد تا اگر يكي از آن‌ها در اثناي كتابت از رفتار بازماند، با ديگري بنويسد».

آيت الله سيد محمدحسين حسيني تهراني هم متذكر گرديده است: در خط نسخ، استاد منحصر به فرد بود و كتيبه‌هاي اطراف كفشداري حرم حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و مدرسه آيت الله بروجردي و غيرهما به خط ايشان است.[۱۶] سيد مهدي، به گفته برادرش سيد محمدحسن قاضي، از اين راه ارتزاق می‌‌نمود. استادان وي در خط، ميرزا محمود كاتب غروي و شيخ محمود تفليسيچي بودند.

مهاجرت به قم

سيد مهدي قاضي در عراق تحت فشار سياسي رژيم بعثي قرار گرفت و اين وضعيت به حدي شدت يافت كه آرامش وي را سلب نمود. سرانجام در سال 1354 ش. به اجبار، از عراق به ايران رانده شد و ناگزير گرديد از خانه و زندگي در نجف چشم بپوشد. نخست به تهران عزيمت نمود و ايامی ‌‌چند در منزل برادرش سيد محمدحسن اقامت گزيد. سپس به شهر مقدس قم آمد و در اين ديار خانه‌اي را جهت سكونت اجاره نمود و زندگي بسيار ساده و بي‌آلايشي را براي خويش تدارك ديد. او از راه خطاطي امرار معاش می‌‌كرد.[۱۷]

سيد مهدي در قم، علاوه بر آن كه به پژوهش در علوم غريبه و كشف ابتكاراتي در اين رشته مبادرت داشت، در حل غوامض آثار ابن عربي تلاش‌هاي ارزنده‌اي به عمل آورد. او اگر چه اين معارف و يافته‌هاي فكري و علمی ‌‌خويش را نگاشته، ولي هيچ كدام آن ها در دسترس نيست! آن چه از اين عارف گمنام موجود است، تقريرات درس ايشان در علم اعداد، اوفاق و حروف است كه علامه آيت الله حسن زاده آملي، به همراه خاطراتي از اخلاق و رفتار وي، در كتابي به رشته نگارش درآورده، ولي تاكنون به زيور طبع آراسته نشده است.

فضايل اخلاقي

سید مهدی قاضی در زمان حيات پدر بزرگوار خود، در خدمت ایشان بود و پس از ارتحالش كوشيد ميراث معنوي او را صيانت نمايد و فضيلت‌هايي را كه در زندگي او تبلور عيني داشت، تداوم بخشد. سيد مهدي اجازه نداد چراغ دانش و انديشه پدر خاموش گردد و مرواريدهاي معاني‌اي كه آن عالم رباني براي صيد آن‌ها زحمات و مرارت‌هاي زيادي كشيده بود، از درخشندگي بازايستند.

علامه حسن زاده آملي از او اين گونه نام می‌‌برد: «دوحة طوبي العلم والتقوي؛ العبد الصالح، مصداق الولد سرّ ابيه، سيد مهدي قاضي طباطبايي رفع الله درجاته السامية. آن جناب، خلف صادق و صالح استاد تني چند از اساتيدم آيت الله حاج سيد علي قاضي بوده است و بر اثر همت به مراقبت، كه كشيك نفس كشيدن و جهاد اكبر است، حضور و مقام عنديت كه «في مقعد صدق عند مَلِيكٍ مقتدر» بوده است كه داشت، تمثلات و مشاهدات شيرين برايش روي می‌‌آورد و بارقه‌هاي دلنشين بدو دست می‌‌داد. گاهي برخي از آن حالات روحاني و رويدادهاي رحماني را كه برايم حكايت می‌‌فرمود، تاچندي در حيرت بسر می‌‌بردم و تاكنون نيز از آن خاطرات نوراني بهره‌مندم. آن بزرگوار در مكارم اخلاقي و در ولايت و محبت به پيامبر خاتم و آلش صلوات الله عليهم جفت پدر بود و طاق بود».[۱۸]

در عرفان عملي به جايي رسيده بود كه چشم برزخي‌اش باز شده بود و مشاهدات و مكاشفاتِ شگفت داشت. آيت الله حسن زاده می‌‌گويد: «سيد مهدي قاضي روزي به بنده فرمود: پدرم بارها می‌‌گفت: انسان بايد محور برزخي پيدا كند تا به اسرار حروف و كلمات و حقايق اشيا دست يابد و آگاهي پيدا كند و از اين حالت طبيعي و عادي مردم متعارف به درآيد. و تا كسي از اين عالم خاكي با تزكيه و تقوا پوست نيندازد، به ملكوت عالم آشنا نمی‌‌شود. فرزندم! ارتقاي برزخي به رشد و اعتلاي وجودي نياز دارد و سيد مهدي به اين نعمت متنعم بود».[۱۹]

سيد مهدي قاضي در عين حالي كه فاضل فرزانه و عارف ستوده خصال بود، با افراد متواضعانه برخورد می‌‌نمود. كم سخن می‌‌گفت؛ در سلام سبقت می‌‌گرفت؛ حتي اطفال را احترام می‌‌نمود. وقتي كودكان همسايه كاري برايش انجام می‌‌دادند و ناني می‌‌گرفتند، قدردانِ زحمتشان بود و مبلغي به آنان می‌‌داد و هيچ گاه نمی‌‌خواست زير بار منت كسي باشد. از عراق كه به قم آمد، وسايلي با خود به همراه نياورده بود و زندگي بسيار ساده و بدون امكانات متعارف و متداول را براي خود تدارك ديد. فرشي فرسوده و مندرس، زيراندازش بود.

كرامات

سيد مهدي قاضي به دليل تزكيه نفس و احاطه به علم جفر و صعود به درجات معنوي، مسائلي را مطرح می‌‌نمود كه از كرامات او قلمداد می‌‌گردد. علامه حسن زاده آملي از سيد مهدي قاضي نقل كرده است كه: «هر وقت گرفتاري برايم پيش می‌‌آمد، آن معضل را براي پدرم آيت الله سيد علي قاضي، كه در عالم برزخ بسر می‌‌برد، مطرح می‌‌كردم و او حل آن مشكل را به من خبر می‌‌داد».[۲۰]

همچنين چندي قبل از آن كه 26 دي ماه 1357 شمسی (روز فرار شاه از ایران) فرا برسد، با حساب جفر به برخي مأنوسين گفته بود: اين روز، زمان «زهق الباطل» است.

ايشان فراز و نشيب‌هاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران را نيز بدين صورت آينده‌نگري می‌‌كرد. يك روز در زمان رهبري امام خميني براي اطرافيان بيان كرد كه: آيت الله سيد علي خامنه‌اي (مدظله العالي) بعد از رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامی ‌‌ايران، زمام امور اين كشور را بدست خواهد گرفت. و اين سخن را او زماني بر زبان آورد كه شنوندگان تحقق آن را بعيد می‌‌دانستند، زيرا آيت الله بهشتي در قيد حيات بود و آنان تصور می‌‌نمودند كه پس از رحلت امام، آن شهيد مظلوم زمام امور را بدست خواهد گرفت![۲۱]

وفات

مرحوم سيد مهدي قاضي به دليل فشارهاي سياسي و اقتصادي، كه بر اثر اختناق بعثي‌ها در نجف تحمل كرد و به دنبال آن آوارگي و تبعيد، دچار كسالت قلبي و ناراحتي در دستگاه گردش خون گرديد و سرانجام در ماه صفر سال 1401 ق. (2/12/1359 ه.ش) از اين عالم فانی رخت بربست.

پيكر مطهر اين عالم رباني پس از تشييع باشكوهي، به توصيه علامه طباطبايي، در يكي از حجرات صحن حرم حضرت معصومه عليهاالسلام، ضلع شرقي، دفن ‌گردید.

پانویس

  1. نسب ایشان به شرح ذيل است: سيد مهدي، فرزند سيد علي، فرزند حاج ميرزا حسين، فرزند ميرزا احمد قاضي (م 1267 ق در شيراز)، فرزند ميرزا محمدتقي قاضي (م 1222 ق) - نسب وي در اين شخص، با شهيد قاضي طباطبايي و علامه طباطبايي مشترك است - فرزند ميرزا محمد قاضي فرزند ميرزا محمدعلي قاضي (شهيد)، فرزند ميرزا صدرالدين محمد (معروف به ميرزا صدرا قاضي)، فرزند ميرزا يوسف (نقيب الاشراف)، فرزند ميرزا صدرالدين محمد كبير قاضي، فرزند مجدالدين، فرزند اميراسماعيل، فرزند سيد محمداكبر (مشهور به ميرشاه ميرقاضي)، فرزند اميرنورالدين (سراج الدين)، فرزند امير عبدالوهاب (شيخ الاسلام شهيد در سال 922 ق)، فرزند امير عبدالغفار، فرزند سيد عمادالدين، (امير حاج)، فرزند فخرالدين حسن، فرزند كمال الدين محمد، فرزند سيد حسن، فرزند شهاب الدين علي، فرزند عمادالدين علي، فرزند سيد احمد، فرزند سيد عماد، فرزند ابي الحسن علي، فرزند ابي الحسن محمد، فرزند ابي عبدالله احمد، فرزند محمد اصغر (معروف به ابن خُزاعيه)، فرزند ابي عبدالله احمد، فرزند ابراهيم طباطبا، فرزند اسماعيل ديباج، فرزند ابراهيم غمر، فرزند حسن مثني، فرزند امام حسن مجتبي عليه السلام. تعليقه آيت الله سيد علي قاضي بر ارشاد شيخ مفيد؛ درياي عرفان، هادي هاشميان، ص 16.
  2. مصاحبه كيهان فرهنگي با سيد محمدحسين قاضي (برادر سيد مهدي)، ش 206، ص 7.
  3. ر.ك: اسوه عارفان، به كوشش محمود طيار مراغي و صادق حسن زاده؛ فريادگر توحيد، مؤسسه فرهنگي - تحقيقاتي اهل بيت علیهم السلام، بخش پنجم؛ گلشن ابرار،...
  4. روح مجرد، ص 485.
  5. اسوه عارفان، ص 40.
  6. در محضر لاهوتيان، ص 435.
  7. دست نوشته‌هاي محمدحسنقاضي.
  8. هزار و يك كلمه، علامه حسن زاده آملي، ج 1، ص 44.
  9. ميراث ماندگار، ج 1، ص 67
  10. گنج نهان، ص 14 و 15.
  11. روح مجرد، ص 486.
  12. روح و ريحان، ص 27 و 28.
  13. در محضر لاهوتيان، ص 427.
  14. روح مجرد، ص 485.
  15. كيهان فرهنگي، گفتگو با علامه حسن حسن‌زاده آملي، مرداد ماه سال 1363.
  16. روح مجرد، ص 485.
  17. يادداشت‌هاي سيد محمدحسن قاضي (برادر سيد مهدي قاضي) و نيز كتاب در محفل روحانيان، محمدعلي مجاهدي، ص 198؛ اظهارات آقاي محلاتي، (همسايه سيد مهدي قاضي).
  18. منظومه معرفت، ص 116.
  19. كيهان انديشه، ش 26، ص 7 و 8.
  20. بيانات علامه حسن‌زاده آملي در تاريخ 22 بهمن 1381 ش. و نيز يادداشت‌هاي دست‌نويس سيد محمدحسن قاضي.
  21. از دست خط حاج آقا سيد محمدعلي قاضي نقل گرديده است.

منابع

  • غلامرضا گلي‌زواره، "سيد مهدي قاضي"، ستارگان حرم، جلد 16، صفحه 216-240.