قائم(خلیفه عباسی)
بیست و ششمین خلیفه ی عباسی، فرزند قادر ملقب به القائم بامراﷲ است که در ذی القعده سال 391 متولد شد. او مردی دانشمند و خوش صورت و نیکوسیرت و بااقتدار بود.
قادر در سال 414 ق پسرش را به جانشینی خود برگزید.
قائم که به مدت 9 سال به همراه پدر در خلافت شرکت داشت، در دادگری و انصاف کوشش فراوانی میکرد. وی مردی فاضل و دانشمند بود و اشعاری زیبا میسرود. مدت خلافت او چهل و چهار سال و دوازده روز(422-467 ق) بود.
محتویات
آل بویه در زمان خلافت قائم بامرالله
در زمان خلافت قائم در 437 ق، «ملک رحیم» واپسین امیرالامرای آل بویه در بغداد به دست طغرل سلجوقی گرفتار و در دِژ تَبَرک زندانی شد و بدین ترتیب نفوذ امرای آل بویه در دربار خلافت به پایان رسید.
رویدادهای مهم در دوران خلافت قائم بامرالله
- رونق دولت عباسیان
- انقراض دولت آل بویه
- تأسیس دولت سلجوقی
- شورش شافعیان
- شورش حنبلیان
- شورش مردم بغداد به گلایه از ستم و بیداد سپاهیان طغرل
- شورش بساسیری
دربار قائم و سلجوقیان
مقارن ورود طغرل به بغداد، اختیار کارها در دربار قائم در دست نوکرانی از غلامان پیشین بهاءالدوله دیلمی، به نام ابوالحارث ارسلان بساسیری بود که سرکرده و فرمانده لشکریان ترک نیز بود و خلیفه در برابر او و یارانش، نیرو و توانی نداشت به ویژه از سال 446 ق به بعد که پنهانی با مستنصر فاطمی علیه خلیفه سازش هایی در نهان کرده بود.
از این رو، پایان بخشیدن به کار بساسیری و نفوذ وی در بغداد کار آسانی نبود.
طغرل به مدت 13 ماه در بغداد ماند و به فرمان خلیفه قائم در روز جمعه، هشت روز مانده به آخر ماه مبارک رمضان سال 447 ق/16 دسامبر 1055 م، در بغداد به نام خلیفه خطبه خواند.
خلیفه دختر داود، برادر طغرل و خواهر اَلپ اَرسلان را به همسری گرفت، به این ترتیب بین دو خاندان سلجوقی و عباسی پیوند خویشاوندی برقرار شد.
پایان خلافت قائم بامرالله
قائم در سال 452 ق پسر خود عبدالله را با لقب المقتدی به جانشینی برگزید. او تا سال 467ق زنده بود تا این که در سن 76 سالگی چشم از جهان فروبست. ابوالفتح منصور شیرازی و ابونصر محمد موصعی از کسانی بودند که وزارت این خلیفه را بر عهده داشتند.
منابع
- دانشنامه رشد
- لغتنامه دهخدا، ذیل مدخل قائم
خلفای بنی عباس |
سفاح (132-136) • منصور (136-158) • مهدى (158-169) • هادى (169-170) • هارون الرشید (170-193) • امین (193-198) • مأمون (198-218) • معتصم (218-227) • واثق (227-232) • متوکل (232-247) • منتصر (247-248) • مستعین (248-251) • معتز (251-255) • مهتدى (255-256) • معتمد (256-279) • معتضد (279-289) • مكتفى (289-295) • مقتدر (295-320) • قاهر (320-322) • راضی (322-329) • متقی (329-333) • مستكفى (333-334) • مطیع (334-363) • طایع (363-381) • قادر (381-422) • قائم (422-467) • مقتدی (467-487) • مستظهر (487-512) • مسترشد (512-529) • راشد (529-530) • مقتفى (530-555) • مستنجد (555-566) • مستضىء (566-575) • ناصر (575-622) • ظاهر (622-623) • مستنصر (623-640) • مستعصم (640-656) |