نور الثقلین (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
 
 
 
==مؤلف==
 
==مؤلف==
  
سطر ۱۱: سطر ۹:
 
مرحوم [[شیخ حر عاملى]] درباره وى نوشته اند: «وى عالمى است فاضل، [[فقیه]]، [[محدث]]، معتمد، پارسا، ادیب، شاعر و جامع علوم و فنون».<ref> [[امل الامل]]، ج 2، ص 154.</ref>
 
مرحوم [[شیخ حر عاملى]] درباره وى نوشته اند: «وى عالمى است فاضل، [[فقیه]]، [[محدث]]، معتمد، پارسا، ادیب، شاعر و جامع علوم و فنون».<ref> [[امل الامل]]، ج 2، ص 154.</ref>
  
==تألیفات==
 
 
[[شرح لامیه العجم]]، نورالثقلین.
 
  
 
==معرفى اجمالى كتاب==
 
==معرفى اجمالى كتاب==
سطر ۲۲: سطر ۱۷:
  
 
مجموعه روایات این تفسیر یا جنبه تبیین و توضیح معناى آیه را دارد و یا در باب فضیلت اهل بیت علیهم السلام و منطبق كردن مضامین آنها بر اهل بیت علیهم السلام است و یا شأن نزول آیه را بر اهل بیت علیهم السلام گرفته است؛ گرچه قسمت نخست از روایات كه شامل تبیین و توضیح الفاظ، اعراب و قرائت است، اندك می باشد.
 
مجموعه روایات این تفسیر یا جنبه تبیین و توضیح معناى آیه را دارد و یا در باب فضیلت اهل بیت علیهم السلام و منطبق كردن مضامین آنها بر اهل بیت علیهم السلام است و یا شأن نزول آیه را بر اهل بیت علیهم السلام گرفته است؛ گرچه قسمت نخست از روایات كه شامل تبیین و توضیح الفاظ، اعراب و قرائت است، اندك می باشد.
 +
 +
 +
 +
== روش مؤلف در نور الثقلين ==
 +
 +
     
 +
شيخ آغا بزرگ در الذريعة ج 24 صفحه 365 درباره روش نور الثقلين مى‌نويسد:« او قرآن را بر طبق رواياتى كه از اهل بيت« عليهم السلام» صادر شده است تفسير مى‌كند، اهل بيتى كه آگاه‌ترينند نسبت به تفسير قرآن. روايات را از كتب معتبر مانند كافى، تفسير قمى احتجاج، عيون الاخبار، علل الشرايع، اكمال الدين، توحيد و... جمع‌آورى نموده، لكن سندهاى روايات را حذف نموده است. و به جهت حذف آيات در ابتداى بحث، به روايات هر آيه مشكل شده است. بحثى در تفسير الفاظ آيه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»
 +
البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذكر آيات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روايات ذيل هر آيه مشخص گردد.
 +
مرحوم علامه طباطبايى« ره» صاحب تفسير الميزان در مقدمه خود بر تفسير نور الثقلين در اين باره مى‌فرمايد: كتابى است ارزشمند كه مؤلف آن تمام اخبار وارده در تفسير آيات قرآن كريم( جز موارد اندكى از روايات) را جمع‌آورى نموده و در ضبط، چينش، ترتيب و تهذيب و تنقيح روايات، در ضمن اشاره به مصدر آنها، تلاشى وافر نموده است، و از بهترين تأليفات در اين زمينه مى‌باشد.
 +
آيت اللّه معرفت در« التفسير و المفسرون»، جلد دوم صفحه 327، راجع به روش مصنف در تفسير نور الثقلين مى‌فرمايد: مصنف از بين احاديث منسوب به اهل بيت« عليهم السلام»، اقدام به جمع‌آورى رواياتى نموده كه به نحوى، ارتباط با آيات قرآن كريم داشته باشند، اعم از اينكه اين ارتباط، از باب تفسير، استشهاد و يا تأييد آيه باشد.
 +
در اغلب موارد، احاديث ذكر شده، در مقام تفسير مفهوم يا دلالت آيه نيستند، بلكه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آيه شده‌اند و هنر مصنف فقط مرتب كردن روايات بنابر ترتيب آيات و سوره‌هاى قرآن بوده است، به همين جهت تمام آيات قرآن را دربرنمى‌گيرد. و نيز در صدد نقد روايات يا علاج تعارض آنها نبوده است. اضافه بر اينكه در جمع آورى، توجهى به اسانيد و قوت احاديث نداشته، روايات ضعيف السند و مرسل فراوانى در اين تفسير مشاهده مى‌شود».
 +
سيد محمد على ايازى در كتاب« المفسرون حياتهم و منهجهم» صفحه 733 مى‌فرمايد: تفسير حويزى شامل، بسيارى از روايات اهل بيت« عليهم السلام» مى‌شود كه در تفسير، تطبيق و جرى آيات قرآن كريم، به روش ائمه« عليهم السلام» استوار است. اين روايات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است. در اين تفسير بحثى از الفاظ، اعراب و قرائت آيات نمى‌شود. و چون در بخشى از آيات روايت تفسيرى، وارد نشده است، شامل كل آيات قرآن نمى‌شود. با وجود توجه ايشان به عدم استفاده، از روايات ضعيف، امّا از مصادرى مانند تفسير قمى كه براحتى نمى‌توان تسليم روايات آن شد، اخبارى را نقل كرده است.
 +
دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى در جلد دوم صفحه 1451 در سبك نور الثقلين مى‌نويسد: او صاحب يكى از برجسته‌ترين تفسيرهاى روايى يا مأثور شيعه است. تفسيرى كه از آثار قدما به تفسير فرات و قمى و عياشى شباهت دارد و از تفاسير متأخر به تفسير البرهان اثر هاشم بحرانى.
 +
مصنف در انگيزه خود براى تأليف در مقدمه كوتاهى مى‌فرمايد:« وقتى مشاهده كردم كه مفسران مختلف هر كدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار داده‌اند، عده‌اى تفسير لغوى و اشتقاق، عده‌اى نحوى، عده‌اى صرفى، عده‌اى تجزيه و تركيب، عده‌اى مباحث كلامى و عده‌اى نيز جنبه‌هاى مختلف آن را بررسى كرده‌اند، مشتاق شدم كه بخشى از بيانات اهل ذكر قرآن يعنى ائمه« عليهم السلام» را كه كاشف معانى قرآن و در بردارنده اسرار تأويل بود، در ذيل آيات قرآن بياورم و به تناسب نام آن را« نور الثقلين» ناميدم.»
 +
همچنانكه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد، روشى كه مرحوم« شيخ عبد على عروسى حويزى، از ابتداى تفسير در پيش گرفته است، حاكى از اين حقيقت است كه وى در صدد تأليف و فراهم آوردن يك دوره از تفسير قرآن كريم منطبق با روايات رسيده از ناحيه پيامبر گرامى« صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و اهل بيت عصمت« عليهم السلام» بوده است. نشان دادن شيوه تفسيرى اهل بيت« عليهم السلام» جز با بيان و نقل روايات تفسيرى آنان ميسر نمى‌باشد.
 +
اين شيوه و انگيزه، تفسير مذكور را در دسته تفاسير منقولى قرار داده و بطور طبيعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبيق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بيرون خواهد رفت.
 +
در مقابل بيان وجوه مختلف براى يك آيه، اشاره به معانى بطنى، مطرح كردن معانى تأويلى، جرى و تطبيق و اعتقاد به سارى بودن آيات قرآن در هر زمان، در آن به وفور مشاهده خواهد شد.
 +
بعد از بيان روش كلى مصنف، با بررسى بيشتر بخشهاى مختلف تفسير، مى‌توان به جزئيات شيوه كار مصنف اشاره كرد، از جمله اينكه:
 +
تفسير هر سوره با نقل روايات فضيلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مى‌شود.
 +
روايات شأن نزول در مرحله بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مى‌باشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، تفسير عياشى و... نقل مى‌نمايند.
 +
پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مى‌توانند تفسيرى به معناى خاص مى‌باشند، نقل مى‌شود. رواياتى كه در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحله بعد ذكر مى‌شوند و در نهايت احاديثى كه بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مى‌كنند، نقل شده است.
 +
البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام( ع) اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد. بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود:
 +
فى اصول الكافى: عن ابى عبد اللّه« عليه السلام» قال: الانفال، ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه( ص) و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.« ج دوم صفحه 118 ذيل آيه 1 سوره انفال.»
 +
در اينجا امام صادق« عليه السلام» موارد انفال را بيان مى‌كند، اين بيانات ممكن است در جلسه درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود.
 +
در يك سنجش اجمالى مى‌توان گفت كه حدود 45 درصد روايات نور الثقلين، نقش تفسيرى و تبيينى براى آيات دارند، حدود 25 درصد هم بعنوان استشهاد، تأييد، استدلال و ارتباطهاى ضعيف ديگر با آيات، حدود 25 درصد نيز به شكل كلى و مطرح كردن موضوع پا آيات قرآن ارتباط دارند. و حدود 5 درصد نيز در بيان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آيات مى‌باشند.
 +
بنابراين، صحيح است كه بخشى از روايات رسيده از ناحيه معصومين« عليهم السلام» در صدد بيان مصداقهاى عينى، تطبيق، تأويل و استدلال به آيات، هستند امّا اين نيز نوعى كشف معناى مراد آيات قرآن كريم است، و نمى‌توان به راحتى اين سخن را پذيرفت كه در تفسير نور الثقلين يا كنز الدقائق يا البرهان، اغلب روايات از حيطه تفسير خارج هستند.
 +
  
 
==وضعیت نشر==
 
==وضعیت نشر==
سطر ۳۱: سطر ۵۳:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
محمدرضا ضميري، کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، صفحه 509-510.
+
*محمدرضا ضميري، کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، صفحه 509-510.
 +
*مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی.  
  
 
==پيوندها==
 
==پيوندها==

نسخهٔ ‏۲۹ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۲۸

مؤلف

شیخ عبدعلى بن جمعه عروسى هویزى (م 1112 ق).

زندگینامه و اظهارنظرها

وى از علما و محدثان امامیه در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم است كه در شهر هویزه خوزستان به دنیا آمد. او بعدها ساكن شیراز شد و از استادان عصر خود، به ویژه سید نعمت الله جزائرى شوشترى، بسیار بهره برد و به سبك و سیاق اخباریون آن زمان، تألیفاتى را به نگارش درآورد.

مرحوم شیخ حر عاملى درباره وى نوشته اند: «وى عالمى است فاضل، فقیه، محدث، معتمد، پارسا، ادیب، شاعر و جامع علوم و فنون».[۱]


معرفى اجمالى كتاب

نور الثقلین تفسیرى است روایى، به سبك و سیاق تفسیر برهان سید هاشم بحرانى و به ترتیب مصحف شریف. كتاب او تنها دربرگیرنده آیاتى است كه از اهل بیت عصمت علیهم السلام روایاتی در تفسیر آن ها وارد روایت شده است. هدف هویزى از این تفسیر گردآورى اخبار مربوط به آیات است، نه تأیید آن چه نقل كرده و اعتماد بر آن ها؛ زیرا مؤلف بر این نكته تصریح مى كند كه هدف از گردآورى، فراهم آوردن فرصت تحقیق بیشتر در روایات تفسیرى است.[۲]

به دلیل هوشیارى هویزى به مشكلات اخبار تفسیرى، مى توان كار وى را در مقایسه با دیگر گردآورندگان احادیث تفسیرى، دقیق تر و با حسن سلیقه بیشتر یافت.

مجموعه روایات این تفسیر یا جنبه تبیین و توضیح معناى آیه را دارد و یا در باب فضیلت اهل بیت علیهم السلام و منطبق كردن مضامین آنها بر اهل بیت علیهم السلام است و یا شأن نزول آیه را بر اهل بیت علیهم السلام گرفته است؛ گرچه قسمت نخست از روایات كه شامل تبیین و توضیح الفاظ، اعراب و قرائت است، اندك می باشد.


روش مؤلف در نور الثقلين

شيخ آغا بزرگ در الذريعة ج 24 صفحه 365 درباره روش نور الثقلين مى‌نويسد:« او قرآن را بر طبق رواياتى كه از اهل بيت« عليهم السلام» صادر شده است تفسير مى‌كند، اهل بيتى كه آگاه‌ترينند نسبت به تفسير قرآن. روايات را از كتب معتبر مانند كافى، تفسير قمى احتجاج، عيون الاخبار، علل الشرايع، اكمال الدين، توحيد و... جمع‌آورى نموده، لكن سندهاى روايات را حذف نموده است. و به جهت حذف آيات در ابتداى بحث، به روايات هر آيه مشكل شده است. بحثى در تفسير الفاظ آيه، اعراب و قرائت آن ننموده است.» البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذكر آيات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روايات ذيل هر آيه مشخص گردد. مرحوم علامه طباطبايى« ره» صاحب تفسير الميزان در مقدمه خود بر تفسير نور الثقلين در اين باره مى‌فرمايد: كتابى است ارزشمند كه مؤلف آن تمام اخبار وارده در تفسير آيات قرآن كريم( جز موارد اندكى از روايات) را جمع‌آورى نموده و در ضبط، چينش، ترتيب و تهذيب و تنقيح روايات، در ضمن اشاره به مصدر آنها، تلاشى وافر نموده است، و از بهترين تأليفات در اين زمينه مى‌باشد. آيت اللّه معرفت در« التفسير و المفسرون»، جلد دوم صفحه 327، راجع به روش مصنف در تفسير نور الثقلين مى‌فرمايد: مصنف از بين احاديث منسوب به اهل بيت« عليهم السلام»، اقدام به جمع‌آورى رواياتى نموده كه به نحوى، ارتباط با آيات قرآن كريم داشته باشند، اعم از اينكه اين ارتباط، از باب تفسير، استشهاد و يا تأييد آيه باشد. در اغلب موارد، احاديث ذكر شده، در مقام تفسير مفهوم يا دلالت آيه نيستند، بلكه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آيه شده‌اند و هنر مصنف فقط مرتب كردن روايات بنابر ترتيب آيات و سوره‌هاى قرآن بوده است، به همين جهت تمام آيات قرآن را دربرنمى‌گيرد. و نيز در صدد نقد روايات يا علاج تعارض آنها نبوده است. اضافه بر اينكه در جمع آورى، توجهى به اسانيد و قوت احاديث نداشته، روايات ضعيف السند و مرسل فراوانى در اين تفسير مشاهده مى‌شود». سيد محمد على ايازى در كتاب« المفسرون حياتهم و منهجهم» صفحه 733 مى‌فرمايد: تفسير حويزى شامل، بسيارى از روايات اهل بيت« عليهم السلام» مى‌شود كه در تفسير، تطبيق و جرى آيات قرآن كريم، به روش ائمه« عليهم السلام» استوار است. اين روايات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است. در اين تفسير بحثى از الفاظ، اعراب و قرائت آيات نمى‌شود. و چون در بخشى از آيات روايت تفسيرى، وارد نشده است، شامل كل آيات قرآن نمى‌شود. با وجود توجه ايشان به عدم استفاده، از روايات ضعيف، امّا از مصادرى مانند تفسير قمى كه براحتى نمى‌توان تسليم روايات آن شد، اخبارى را نقل كرده است. دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى در جلد دوم صفحه 1451 در سبك نور الثقلين مى‌نويسد: او صاحب يكى از برجسته‌ترين تفسيرهاى روايى يا مأثور شيعه است. تفسيرى كه از آثار قدما به تفسير فرات و قمى و عياشى شباهت دارد و از تفاسير متأخر به تفسير البرهان اثر هاشم بحرانى. مصنف در انگيزه خود براى تأليف در مقدمه كوتاهى مى‌فرمايد:« وقتى مشاهده كردم كه مفسران مختلف هر كدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار داده‌اند، عده‌اى تفسير لغوى و اشتقاق، عده‌اى نحوى، عده‌اى صرفى، عده‌اى تجزيه و تركيب، عده‌اى مباحث كلامى و عده‌اى نيز جنبه‌هاى مختلف آن را بررسى كرده‌اند، مشتاق شدم كه بخشى از بيانات اهل ذكر قرآن يعنى ائمه« عليهم السلام» را كه كاشف معانى قرآن و در بردارنده اسرار تأويل بود، در ذيل آيات قرآن بياورم و به تناسب نام آن را« نور الثقلين» ناميدم.» همچنانكه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد، روشى كه مرحوم« شيخ عبد على عروسى حويزى، از ابتداى تفسير در پيش گرفته است، حاكى از اين حقيقت است كه وى در صدد تأليف و فراهم آوردن يك دوره از تفسير قرآن كريم منطبق با روايات رسيده از ناحيه پيامبر گرامى« صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» و اهل بيت عصمت« عليهم السلام» بوده است. نشان دادن شيوه تفسيرى اهل بيت« عليهم السلام» جز با بيان و نقل روايات تفسيرى آنان ميسر نمى‌باشد. اين شيوه و انگيزه، تفسير مذكور را در دسته تفاسير منقولى قرار داده و بطور طبيعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبيق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بيرون خواهد رفت. در مقابل بيان وجوه مختلف براى يك آيه، اشاره به معانى بطنى، مطرح كردن معانى تأويلى، جرى و تطبيق و اعتقاد به سارى بودن آيات قرآن در هر زمان، در آن به وفور مشاهده خواهد شد. بعد از بيان روش كلى مصنف، با بررسى بيشتر بخشهاى مختلف تفسير، مى‌توان به جزئيات شيوه كار مصنف اشاره كرد، از جمله اينكه: تفسير هر سوره با نقل روايات فضيلت، خواص، آثار و ثواب قرائت آن آغاز مى‌شود. روايات شأن نزول در مرحله بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مى‌باشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، تفسير عياشى و... نقل مى‌نمايند. پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مى‌توانند تفسيرى به معناى خاص مى‌باشند، نقل مى‌شود. رواياتى كه در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحله بعد ذكر مى‌شوند و در نهايت احاديثى كه بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مى‌كنند، نقل شده است. البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام( ع) اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد. بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود: فى اصول الكافى: عن ابى عبد اللّه« عليه السلام» قال: الانفال، ما لم يوجف عليه بخيل و لا ركاب او قوم صالحوا او قوم اعطوا بايديهم و كل ارض خربة و بطون الاودية فهو لرسول اللّه( ص) و هو للامام من بعده يضعه حيث يشاء.« ج دوم صفحه 118 ذيل آيه 1 سوره انفال.» در اينجا امام صادق« عليه السلام» موارد انفال را بيان مى‌كند، اين بيانات ممكن است در جلسه درس ايشان در مقام بيان فقهى مسئله مطرح شده باشد، امّا الآن مى‌توان بهره‌بردارى تفسيرى از آن نمود. در يك سنجش اجمالى مى‌توان گفت كه حدود 45 درصد روايات نور الثقلين، نقش تفسيرى و تبيينى براى آيات دارند، حدود 25 درصد هم بعنوان استشهاد، تأييد، استدلال و ارتباطهاى ضعيف ديگر با آيات، حدود 25 درصد نيز به شكل كلى و مطرح كردن موضوع پا آيات قرآن ارتباط دارند. و حدود 5 درصد نيز در بيان فضائل و شأن نزول سوره‌ها و آيات مى‌باشند. بنابراين، صحيح است كه بخشى از روايات رسيده از ناحيه معصومين« عليهم السلام» در صدد بيان مصداقهاى عينى، تطبيق، تأويل و استدلال به آيات، هستند امّا اين نيز نوعى كشف معناى مراد آيات قرآن كريم است، و نمى‌توان به راحتى اين سخن را پذيرفت كه در تفسير نور الثقلين يا كنز الدقائق يا البرهان، اغلب روايات از حيطه تفسير خارج هستند.


وضعیت نشر

این كتاب، با تصحیح و تعلیق سید هاشم رسولى محلاتى، در 5 جلد به زبان عربی، به همت چاپخانه علمیه، در سال 1383 ق منتشر شده است.

پانویس

  1. امل الامل، ج 2، ص 154.
  2. نورالثقلین، ج 1، ص 2.

منابع

  • محمدرضا ضميري، کتابشناسي تفصيلي مذاهب اسلامي، صفحه 509-510.
  • مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع التفاسیر [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی.

پيوندها

کتاب نور الثقلین

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: