آیه عذاب: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | نخستین آیه [[سوره معارج]] | + | نخستین آیه [[سوره معارج]] را که بر اساس آن، شخصى تقاضاى [[عذاب]] الهی کرد و آن عذاب واقع شد، «آیه عذاب» گفتهاند:<ref> تتمة المراجعات، ص ۵۵.</ref> |
− | {{قرآن در قاب|«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»|سوره=70|آیه= 1}} | + | {{قرآن در قاب|«سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ»|سوره=70|آیه= 1|ترجمه=درخواست کننده ای عذابی را که واقع شدنی است درخواست کرد.}} |
− | در شأن نزول این آیه آمده است | + | در [[شأن نزول]] این [[آیه]] آمده است که تقاضاکننده، نعمان بن حرث (حارث) یا نضر بن حارث بود که پس از منصوب شدن [[امام على]] علیهالسلام به مقام [[ولایت]] و جانشینى [[پیامبر]] صلی الله علیه وآله در روز [[غدیر]] و پخش شدن این خبر در شهرها بسیار خشمگین شد و خدمت پیامبر آمد و گفت: آیا این سخن (انتصاب) از ناحیه تو است یا از ناحیه خدا؟ پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: سوگند به خدایى که معبودى جز او نیست، این از ناحیه خدا است. نعمان روى برگرداند در حالى که مىگفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو است، سنگى از آسمان بر ما بباران؛ که در این هنگام، سنگى بر سر او فرود آمد و او را کشت.<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۳۰؛ روض الجنان، ج ۹، ص ۴۰۲.</ref> |
− | نعمان | + | همچنین محمد بن العباس با چهار واسطه از حسین بن محمد نقل کند که گفت: از سفیان بن عیینة درباره این آیه سؤال کردم که از براى چه کسى نازل شده است؟ در جواب گفت: از موضوعى از من سؤال کردى که پیش از تو کسى از من سؤال نکرده بود؛ عین همین سؤال را که از من کردى من از [[امام صادق]] علیهالسلام سؤال کردم. در جواب فرمود: پدرم از جدم و او از پدرش و ایشان از [[ابن عباس]] روایت کرده اند که وقتى که در روز [[غدیر خم]] پیامبر در ضمن خواندن خطبه خود، على علیهالسلام را با دست بلند کرد فرمود: اى گروه مردم «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». این موضوع بین مردم افشاء گردید تا به گوش حارث بن نعمان الفهرى رسید. حارث به محض شنیدن این موضوع سوار ناقه خویش شد و نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: اى بنده خدا ما را به یکتائى پروردگار خودت دعوت کردى، پذیرفتیم سپس به نبوت خود دعوت نمودى آن را نیز پذیرفتیم و بعد به ما گفتى نماز بخوانیم و روزه بگیریم آن را هم انجام دادیم و بعد به ما گفتى به حج بپردازیم، آن را نیز انجام دادیم؛ الآن به ما مى گوئى که علی بن ابىطالب را بر خود ولى قرار بدهیم. آیا این گفتار از جانب خودت است یا خداى تو؟ پیامبر فرمود: مقام [[ولایت]] على از جانب پروردگار است. پیامبر این جواب را سه بار تکرار فرمود: در اینجا حارث بن نعمان الفهرى به خشم و غضب افتاد و گفت: خدایا اگر این گفتار محمد راست باشد، از آسمان بر سر ما سنگى بباران و عذاب خود را به ما برسان و اگر دروغ باشد، عذاب خود را بر او نازل گردان و بعد سوار ناقه خود شد و به راه افتاد، سپس سنگى بر سر او فرو افتاد و در دم جان سپرد و این آیه با آیات ۲ و ۳ نازل گردید.<ref>البرهان فی تفسیر القرآن.</ref> |
+ | [[علامه امینى]] نیز در کتاب شریف [[الغدیر]] نام سى نفر از بزرگان مفسّرین و محدّثین [[اهل سنت]] از قرن سوم تا قرن چهاردهم هجرى را نقل کرده که گفتهاند: شأن نزول آیه «سَأَلَ سائِلٌ» مربوط به شخصى مىباشد که به پیغمبر گفت: آیا نصب [[امیرالمؤمنین]] به خلافت در روز غدیر از طرف خودت بود یا از طرف خدا؟! ما را به حج و روزه و زکات فرمان دادى و ما قبول کردیم، امّا راضى نشدى تا آن که پسر عموى خودت را بر ما حاکم کردى! سپس گفت: خدایا اگر این امر حق است از آسمان سنگى بباران (تا نابود شویم و شاهد چنین روزى نباشیم). سنگى فرود آمد و او نابود شد و این آیه نازل شد.<ref> الغدیر، ج ۱، ص ۲۳۹-۲۴۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * علی خراسانی، | + | * دائرة المعارف قرآن کریم، علی خراسانی، ج۱، ص۳۹۳. |
− | + | *[[نمونه بینات در شأن نزول آیات]]، محمدباقر محقق. | |
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
− | |||
[[رده:آیههای با عناوین خاص]] | [[رده:آیههای با عناوین خاص]] | ||
[[رده:آیات سوره معارج]] | [[رده:آیات سوره معارج]] |
نسخهٔ ۲۶ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۲۵
نخستین آیه سوره معارج را که بر اساس آن، شخصى تقاضاى عذاب الهی کرد و آن عذاب واقع شد، «آیه عذاب» گفتهاند:[۱]
در شأن نزول این آیه آمده است که تقاضاکننده، نعمان بن حرث (حارث) یا نضر بن حارث بود که پس از منصوب شدن امام على علیهالسلام به مقام ولایت و جانشینى پیامبر صلی الله علیه وآله در روز غدیر و پخش شدن این خبر در شهرها بسیار خشمگین شد و خدمت پیامبر آمد و گفت: آیا این سخن (انتصاب) از ناحیه تو است یا از ناحیه خدا؟ پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: سوگند به خدایى که معبودى جز او نیست، این از ناحیه خدا است. نعمان روى برگرداند در حالى که مىگفت: خداوندا! اگر این سخن حق است و از ناحیه تو است، سنگى از آسمان بر ما بباران؛ که در این هنگام، سنگى بر سر او فرود آمد و او را کشت.[۲]
همچنین محمد بن العباس با چهار واسطه از حسین بن محمد نقل کند که گفت: از سفیان بن عیینة درباره این آیه سؤال کردم که از براى چه کسى نازل شده است؟ در جواب گفت: از موضوعى از من سؤال کردى که پیش از تو کسى از من سؤال نکرده بود؛ عین همین سؤال را که از من کردى من از امام صادق علیهالسلام سؤال کردم. در جواب فرمود: پدرم از جدم و او از پدرش و ایشان از ابن عباس روایت کرده اند که وقتى که در روز غدیر خم پیامبر در ضمن خواندن خطبه خود، على علیهالسلام را با دست بلند کرد فرمود: اى گروه مردم «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». این موضوع بین مردم افشاء گردید تا به گوش حارث بن نعمان الفهرى رسید. حارث به محض شنیدن این موضوع سوار ناقه خویش شد و نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و گفت: اى بنده خدا ما را به یکتائى پروردگار خودت دعوت کردى، پذیرفتیم سپس به نبوت خود دعوت نمودى آن را نیز پذیرفتیم و بعد به ما گفتى نماز بخوانیم و روزه بگیریم آن را هم انجام دادیم و بعد به ما گفتى به حج بپردازیم، آن را نیز انجام دادیم؛ الآن به ما مى گوئى که علی بن ابىطالب را بر خود ولى قرار بدهیم. آیا این گفتار از جانب خودت است یا خداى تو؟ پیامبر فرمود: مقام ولایت على از جانب پروردگار است. پیامبر این جواب را سه بار تکرار فرمود: در اینجا حارث بن نعمان الفهرى به خشم و غضب افتاد و گفت: خدایا اگر این گفتار محمد راست باشد، از آسمان بر سر ما سنگى بباران و عذاب خود را به ما برسان و اگر دروغ باشد، عذاب خود را بر او نازل گردان و بعد سوار ناقه خود شد و به راه افتاد، سپس سنگى بر سر او فرو افتاد و در دم جان سپرد و این آیه با آیات ۲ و ۳ نازل گردید.[۳]
علامه امینى نیز در کتاب شریف الغدیر نام سى نفر از بزرگان مفسّرین و محدّثین اهل سنت از قرن سوم تا قرن چهاردهم هجرى را نقل کرده که گفتهاند: شأن نزول آیه «سَأَلَ سائِلٌ» مربوط به شخصى مىباشد که به پیغمبر گفت: آیا نصب امیرالمؤمنین به خلافت در روز غدیر از طرف خودت بود یا از طرف خدا؟! ما را به حج و روزه و زکات فرمان دادى و ما قبول کردیم، امّا راضى نشدى تا آن که پسر عموى خودت را بر ما حاکم کردى! سپس گفت: خدایا اگر این امر حق است از آسمان سنگى بباران (تا نابود شویم و شاهد چنین روزى نباشیم). سنگى فرود آمد و او نابود شد و این آیه نازل شد.[۴]
پانویس
منابع
- دائرة المعارف قرآن کریم، علی خراسانی، ج۱، ص۳۹۳.
- نمونه بینات در شأن نزول آیات، محمدباقر محقق.