صفة الصفوة (کتاب): تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « بندانگشتی|صفة الصفوة '''صفة الصفوة''' اثر جمالالدين ابوالف...» ایجاد کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
[[پرونده:Ketab315.jpg|بندانگشتی|صفة الصفوة]] | [[پرونده:Ketab315.jpg|بندانگشتی|صفة الصفوة]] | ||
− | ''' | + | '''«صفة الصفوة»''' اثر جمالالدين [[ابوالفرج بن جوزی|ابوالفرج بن جوزى]]، تلخيصى است از كتاب «[[حلیة الاولیاء (کتاب)|حلية الأولياء و طبقات الأصفياء]]» اثر [[ابونعیم اصفهانی|ابونعيم اصفهانى]]، در شرح حال بزرگان علمى<ref>ر.ك: مدرسى چهاردهى، مرتضى، 1320، ص189</ref> |
− | اين كتاب، از جمله مهمترين كتب طبقاتنگارى صوفيان در قرن ششم محسوب شده و درباره آن، گفته شده است كه: «اين كتاب، در واقع تهذيب، تصحيح و تلخيصى از كتاب «حليه» ابىنعيم شمرده مىشود»<ref>صفرى فروشانى، نعمتالله، 1381، ص70</ref> | + | اين كتاب، از جمله مهمترين كتب طبقاتنگارى [[تصوف|صوفيان]] در قرن ششم محسوب شده و درباره آن، گفته شده است كه: «اين كتاب، در واقع تهذيب، تصحيح و تلخيصى از كتاب «حليه» ابىنعيم شمرده مىشود».<ref>صفرى فروشانى، نعمتالله، 1381، ص70</ref> |
− | ابونعيم افراد مذكور در كتاب خود را به پنج طبقه تقسيم و مقام معنوى و محامد اخلاقى آنان را گزارش كرده است: طبقه نخست، در شرح حال اميرمؤمنان(ع) و سه خليفه | + | ابونعيم افراد مذكور در كتاب خود را به پنج طبقه تقسيم و مقام معنوى و محامد [[اخلاق|اخلاقى]] آنان را گزارش كرده است: طبقه نخست، در شرح حال [[امام علی علیه السلام|اميرمؤمنان]](ع) و سه خليفه اول ([[ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]])؛ طبقه دوم، در معرفى ساير [[صحابه]] كه در رتبه پس از خلفا قرار داشتند؛ طبقه سوم، در شرح حال [[اصحاب صفه|اهل صفّه]]؛ طبقه چهارم، درباره زنان ناسكه از صحابه، كه با شرح حال [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]](س) و همسران [[پیامبر اسلام|پيامبر]] آغاز شده است و طبقه پنجم، درباره [[تابعین|تابعان]] و تابعانِ تابعان است كه از مهمترين آنها [[حسن بصری|حسن بصرى]] است.<ref>ر.ك: سجادى، سيد جعفر؛ سيد عرب، حسن، 1377، ج14، ص54</ref> |
− | اما روش | + | اما روش ابن جوزى در تنظيم اين كتاب، اسلوب و روشى متفاوت مىباشد. وى در اين اثر، روش طبقهبندى ناحيهاى را پيش گرفته و با شهر [[مدینه|مدينه]] آغاز كرده و سپس به [[مكه]]، [[بغداد]] و... رسيده است. وى هر شهرى را كه نام برده، طبقات عابدان و زاهدان آن ناحيه را نيز ذكر كرده است و شماره زندگىنامههاى آن، به بيش از هزار زندگىنامه مىرسد.<ref>ر.ك: صفرى فروشانى، نعمتالله، 1381، ص70</ref> |
ابراهيم محمد رمضان و سعيد محمد لحام، تحقيق و تصحيح كتاب را برعهده داشتهاند. | ابراهيم محمد رمضان و سعيد محمد لحام، تحقيق و تصحيح كتاب را برعهده داشتهاند. | ||
− | كتاب با دو مقدمه از محققين و مؤلف آغاز شده است. در مقدمه نخست، ضمن ارائه زندگىنامه مختصرى از نويسنده، به منابعى كه در تصحيح و ضبط و تخريج مطالب و روايات كتاب، مورد استفاده قرار گرفته، اشاره شده است. از جمله اين منابع، عبارتند از: «[[صحيح بخارى]]»؛ «[[صحيح مسلم]]»؛ «[[سنن ابىداود]]»؛ | + | كتاب با دو مقدمه از محققين و مؤلف آغاز شده است. در مقدمه نخست، ضمن ارائه زندگىنامه مختصرى از نويسنده، به منابعى كه در تصحيح و ضبط و تخريج مطالب و روايات كتاب، مورد استفاده قرار گرفته، اشاره شده است. از جمله اين منابع، عبارتند از: «[[صحيح بخارى]]»؛ «[[صحيح مسلم]]»؛ «[[سنن ابی داوود (کتاب)|سنن ابىداود]]»؛ «[[حلیة الاولیاء|حلية الأولياء]]» [[ابونعیم اصفهانی|ابونعيم اصفهانى]]؛ «[[مسند احمد بن حنبل|مسند احمد]]»؛ «[[سنن ترمذى]]»؛ «شمائل الرسول» [[ابن کثیر|ابن كثير]] و...<ref>ر.ك: مقدمه، ج1، صفحه د - ح</ref> |
− | در مقدمه نويسنده، ضمن بيان برخى ويژگىها و محاسن كتاب «حلية | + | در مقدمه نويسنده، ضمن بيان برخى ويژگىها و محاسن كتاب «حلية الأولياء»، به اين نكته اشاره شده است كه اين كتاب، با همه محاسنش، داراى كاستىها و فزونىهايى است؛ ولذا وى بهمنظور حذف اين اضافات و جبران و اصلاح نواقص آن، اقدام به تلخيص آن كرده است. برخى از فزونىها و اضافات مذكور، عبارتند از: اطاله در ذكر [[حدیث مرفوع|احاديث مرفوعه]]؛ ذكر روايات [[حدیث جعلی|موضوعه]] و باطل؛ نسبت دادن [[تصوف]] به بزرگانى همچون [[ابوبکر|ابوبكر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]]، [[امام علی علیه السلام|على]] (علیه السلام)، [[امام حسن علیه السلام|حسن]] (علیه السلام) و...؛ اطاله كلام و توضيح بيش از حد؛ حكايت برخى از افعال صوفيه كه صحيح نمىباشد، درحالىكه احتمال دارد مبتدى صحيح بودن آن عمل را تصور كند؛ خلط در ترتيب و تقديم و تأخيرهاى نابجا و... .<ref>ر.ك: مقدمه نويسنده، همان، ص5-12</ref> |
− | نويسنده همچنين سه كاستى براى كتاب ابونعيم ذكر كرده و خود در پى جبران آن برآمده كه عبارتند از: ذكر نكردن شرح حال سيد | + | نويسنده همچنين سه كاستى براى كتاب ابونعيم ذكر كرده و خود در پى جبران آن برآمده كه عبارتند از: ذكر نكردن شرح حال سيد [[زهد|زهّاد]] و امام كل كه [[پیامبر اسلام|پيامبر]](ص) مىباشد؛ ترك بسيارى از زهاد و عابدين مشهور و همچنين نپرداختن به بانوان زاهد و عابد، مگر در موارد بسيار اندك.<ref>ر.ك: همان، ص16</ref> |
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است. | فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است. | ||
− | در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع<ref>ر.ك: پاورقى، ج1، ص74</ref>، به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ك: همان، ص75</ref> | + | در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع<ref>ر.ك: پاورقى، ج1، ص74</ref>، به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است.<ref>ر.ك: همان، ص75</ref> |
− | ==پانويس == | + | ==پانويس== |
<references /> | <references /> | ||
− | == منابع مقاله == | + | ==منابع مقاله== |
1. مقدمه و متن كتاب. | 1. مقدمه و متن كتاب. | ||
سطر ۳۴: | سطر ۳۴: | ||
− | == منبع == | + | ==منبع== |
ویکی نور | ویکی نور |
نسخهٔ ۱۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۳۵
«صفة الصفوة» اثر جمالالدين ابوالفرج بن جوزى، تلخيصى است از كتاب «حلية الأولياء و طبقات الأصفياء» اثر ابونعيم اصفهانى، در شرح حال بزرگان علمى[۱]
اين كتاب، از جمله مهمترين كتب طبقاتنگارى صوفيان در قرن ششم محسوب شده و درباره آن، گفته شده است كه: «اين كتاب، در واقع تهذيب، تصحيح و تلخيصى از كتاب «حليه» ابىنعيم شمرده مىشود».[۲]
ابونعيم افراد مذكور در كتاب خود را به پنج طبقه تقسيم و مقام معنوى و محامد اخلاقى آنان را گزارش كرده است: طبقه نخست، در شرح حال اميرمؤمنان(ع) و سه خليفه اول (ابوبکر، عمر، عثمان)؛ طبقه دوم، در معرفى ساير صحابه كه در رتبه پس از خلفا قرار داشتند؛ طبقه سوم، در شرح حال اهل صفّه؛ طبقه چهارم، درباره زنان ناسكه از صحابه، كه با شرح حال حضرت زهرا(س) و همسران پيامبر آغاز شده است و طبقه پنجم، درباره تابعان و تابعانِ تابعان است كه از مهمترين آنها حسن بصرى است.[۳]
اما روش ابن جوزى در تنظيم اين كتاب، اسلوب و روشى متفاوت مىباشد. وى در اين اثر، روش طبقهبندى ناحيهاى را پيش گرفته و با شهر مدينه آغاز كرده و سپس به مكه، بغداد و... رسيده است. وى هر شهرى را كه نام برده، طبقات عابدان و زاهدان آن ناحيه را نيز ذكر كرده است و شماره زندگىنامههاى آن، به بيش از هزار زندگىنامه مىرسد.[۴]
ابراهيم محمد رمضان و سعيد محمد لحام، تحقيق و تصحيح كتاب را برعهده داشتهاند.
كتاب با دو مقدمه از محققين و مؤلف آغاز شده است. در مقدمه نخست، ضمن ارائه زندگىنامه مختصرى از نويسنده، به منابعى كه در تصحيح و ضبط و تخريج مطالب و روايات كتاب، مورد استفاده قرار گرفته، اشاره شده است. از جمله اين منابع، عبارتند از: «صحيح بخارى»؛ «صحيح مسلم»؛ «سنن ابىداود»؛ «حلية الأولياء» ابونعيم اصفهانى؛ «مسند احمد»؛ «سنن ترمذى»؛ «شمائل الرسول» ابن كثير و...[۵]
در مقدمه نويسنده، ضمن بيان برخى ويژگىها و محاسن كتاب «حلية الأولياء»، به اين نكته اشاره شده است كه اين كتاب، با همه محاسنش، داراى كاستىها و فزونىهايى است؛ ولذا وى بهمنظور حذف اين اضافات و جبران و اصلاح نواقص آن، اقدام به تلخيص آن كرده است. برخى از فزونىها و اضافات مذكور، عبارتند از: اطاله در ذكر احاديث مرفوعه؛ ذكر روايات موضوعه و باطل؛ نسبت دادن تصوف به بزرگانى همچون ابوبكر، عمر، عثمان، على (علیه السلام)، حسن (علیه السلام) و...؛ اطاله كلام و توضيح بيش از حد؛ حكايت برخى از افعال صوفيه كه صحيح نمىباشد، درحالىكه احتمال دارد مبتدى صحيح بودن آن عمل را تصور كند؛ خلط در ترتيب و تقديم و تأخيرهاى نابجا و... .[۶]
نويسنده همچنين سه كاستى براى كتاب ابونعيم ذكر كرده و خود در پى جبران آن برآمده كه عبارتند از: ذكر نكردن شرح حال سيد زهّاد و امام كل كه پيامبر(ص) مىباشد؛ ترك بسيارى از زهاد و عابدين مشهور و همچنين نپرداختن به بانوان زاهد و عابد، مگر در موارد بسيار اندك.[۷]
فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.
در پاورقىها علاوه بر ذكر منابع[۸]، به توضيح برخى از مطالب متن پرداخته شده است.[۹]
پانويس
منابع مقاله
1. مقدمه و متن كتاب.
2. مدرسى چهاردهى، مرتضى، «دانشمندان اصفهان (6) - (ابونعيم حافظ)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: ارمغان، دوره بيستودوم، شماره 4، تير 1320 (3 صفحه، از 189-191)
3. سجادى، سيد جعفر؛ سيد عرب، حسن، «دانشنامه جهان اسلام» زير نظر غلامعلى حداد عادل، چاپ اول (1377)، تهران، بنياد دايرةالمعارف اسلامى، ج14، ص54.
4. صفرى فروشانى، نعمتالله، «پيشينه طبقاتنگارى در ميان مسلمانان»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: كتاب ماه دين، شماره 55، ارديبهشت 1381 (18 صفحه، از 66 تا 83)
منبع
ویکی نور