قصه هابیل و قابیل: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | "هابیل و قابیل" نام دو فرزند از فرزندان [[حضرت آدم]] ابوالبشر است؛ نام این دو برادر در [[قرآن]] نیامده بلکه با تعبیر " | + | "هابیل و قابیل" نام دو فرزند از فرزندان [[حضرت آدم]] ابوالبشر است؛ نام این دو برادر در [[قرآن]] نیامده بلکه با تعبیر "إبنَی آدم" از آن دو یاد شده که خطاب به [[پیامبر اسلام]] می فرماید: {{متن قرآن|«وَاتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ»}}<ref>[[سوره مائده]]/۲۷.</ref>. اما در روایات نام آنها بیان شده که نامشان، "هابیل و قابیل" بوده است.<ref>عروسى حویزى، عبدعلى بن جمعه؛ تفسیر نورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولى محلاتى، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ ق، چاپ چهارم، ج۱، ص۶۱۰.</ref> |
− | + | ==داستان هابیل و قابیل در قرآن== | |
− | + | ماجرای آن دو برادر در آیات ۲۷ إلی ۳۱ [[سوره مائده]] به این صورت آمده است: | |
− | + | {{متن قرآن|وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّک قالَ إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ (۲۷) لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَی یدَک لِتَقْتُلَنی ما أَنَا بِباسِطٍ یدِی إِلَیک لِأَقْتُلَک إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ (۲۸) إِنِّی أُریدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمی وَ إِثْمِک فَتَکونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِک جَزاءُ الظَّالِمینَ (۲۹) فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ (۳۰) فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیرِیهُ کیفَ یواری سَوْأَةَ أَخیهِ قالَ یا وَیلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَکونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِی سَوْأَةَ أَخی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمینَ (۳۱)}} | |
− | + | ۲۷. و داستانِ دو پسر آدم [هابیل و قابیل] را به درستى بر آنان بخوان، آنگاه که قربانىاى به پیش آوردند، پس، از یکى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد. | |
+ | [قابیل] گفت: بى گمان تو را خواهم کشت. [هابیل] گفت: خدا تنها از کسانى مىپذیرد که پارسایند. | ||
+ | ۲۸. اگر تو دستت را به سویم گشایى تا مرا بکشى، من هرگز دستم را به سویت نمىگشایم تا تو را بکشم؛ من از خدایى مىترسم که جهانیان را پرورد. | ||
+ | ۲۹. من مىخواهم تو با گناهِ من و گناهِ خویش بازگردى، و از دوزخیان باشى، و این سزاى کسانى است که ستمکارند. | ||
+ | ۳۰. پس نفسِ او کشتنِ برادرش را براى وى آراست، و او را کشت، و از زیانکاران گردید. | ||
+ | ۳۱. پس خدا کلاغى را برانگیخت که زمین را همى کاوید، تا به وى بنمایاند که چگونه جسدِ برادرش را بپوشاند. [قابیل] گفت: واى بر من، آیا ناتوانم که همانند این کلاغ جسدِ برادرم را بپوشانم؟ و بدینسان از پشیمان شدگان گردید. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
از آنجا که جزئیات این داستان در قرآن کریم ذکر نشده، از دیرباز در میان مفسران مسلمان بر سر چند و چون آن اختلافات گستردهای دیده میشود. | از آنجا که جزئیات این داستان در قرآن کریم ذکر نشده، از دیرباز در میان مفسران مسلمان بر سر چند و چون آن اختلافات گستردهای دیده میشود. | ||
− | ==علت قربانی== | + | ===علت قربانی=== |
− | چیزی که از قرآن در این مورد فهمیده می شود این است که قابیل بخاطر حسادت به برادر که قربانی اش پذیرفته شده بود دست به قتل او زد اما آیه در خصوص اینکه علت قربانی نمودن دو برادر چه بود چیزی نگفته است. | + | چیزی که از قرآن در این مورد فهمیده می شود این است که قابیل بخاطر [[حسد|حسادت]] به برادر که قربانی اش پذیرفته شده بود دست به قتل او زد اما [[آیه]] در خصوص اینکه علت قربانی نمودن دو برادر چه بود چیزی نگفته است. |
− | |||
− | |||
− | + | در این مورد آنچه در تفاسیر مختلف آمده و شهرت پیدا نموده است آن است که سبب اصلی تقدیم قربانی، همسرگزینی برای دو برادر است چرا که آنها هر کدام با یکی از خواهرانشان دوقلو بودند و چون موقع ازدواج آنها شد [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] علیه السلام از طرف خدا مامور شد که خواهر هم قلوی قابیل را به ازدواج هابیل و هم قلوی هابیل را به ازدواج قابیل در آورد اما قابیل که خواهر هم قلوی خود را زیباتر می دید اعتراض نمود و پدر برای حل منازعه از آنها خواست تا هرکدام چیزی را در راه خدا قربانی کنند، قربانی هر یک از آنها قبول شد او با هم قلوی قابیل ازدواج کند. در جواب این خواسته پدر، هابیل که دامدار بود گوسفندی چاق و قابیل که کشاورز بود خوشه ای گندم برای قربانی آورد که خدا قربانی هابیل را پذیرفت و قربانی قابیل را رد نمود. <ref>جامع البیان فى تفسیر القرآن، طبری، ج۶، ص: ۱۲۱</ref> | |
− | + | اما این داستان در روایتی از [[امام صادق]] علیه السلام که [[زرارة بن اعين شيبانى|زراره]] ناقل آن است به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. زراره به امام علیه السلام عرض کرد: مردم عقیده دارند که قابیل، هابیل را به این دلیل به قتل رساند که آدم خواهر قابیل لوزا را که دخترى زیبا بود به هابیل داد و اقلیما را که زشت بود به قابیل تزویج نمود؛ سپس خداوند تزویج خواهر بر برادر را حرام فرمود؛ لذا این جریان سبب شد که قابیل نسبت به برادرش هابیل کینه ورزى نمود و او را به قتل رسانید. | |
− | در این | + | حضرت در جواب این سخن زراره می فرماید: این عقیده، نادرست و سخیف است که با کمال بى شرمى چنین نسبت ناروائى به حضرت آدم، اولین پیغمبر و خلیفه خدا می دهند و حال آن که ده هزار سال پیش از خلقت آدم خداوند به قلم قدرت، حوادث و امورى را که تا روز [[قیامت]] در عالم باید جارى شود، در [[لوح محفوظ]] نوشته و [[حلال|حلالها]] و [[حرام|حرامها]] تعیین نموده که از جمله محرّمات، [[ازدواج]] برادر با خواهر و فرزند با مادر است که تا روز قیامت حرام خواهد بود.<ref>عیاشى، محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر، ج۱، ص۳۱۲ و تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۶۱۰.</ref> |
− | [[حضرت آدم]] بنا به فرمان خداوند به آن دو برادر دستور داد | + | در این روایت امام صادق علیه السلام در خصوص علت قربانی فرزندان آدم می فرمایند: خداوند به آدم [[وحى]] فرمود که اختصاصات [[نبوت]] را به هابیل تسلیم نماید و [[اسم اعظم]] را به او تعلیم دهد و او را وصى خود قرار بدهد؛ قابیل چون از حیث سنی بزرگتر از هابیل بود و خود را شایستهتر از برادرش می دانست، به هابیل حسادت کرد. [[حضرت آدم]] بنا به فرمان خداوند به آن دو برادر دستور داد که در راه [[خدا]] قربانى کنند؛ قربانی هر کدام مورد قبول واقع شد وصى و جانشین پدر گردد؛ نتیجه آزمایش الهی به نفع هابیل شد به همین سبب حسادت قابیل شعله ور شد.<ref>عیاشى، محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر، تحقیق سید هاشم رسولى محلاتى، تهران، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۲ و تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۶۱۰. </ref> |
− | == نحوه | + | ===نحوه پذیرش قربانی=== |
− | در قرآن کریم از | + | در قرآن کریم از نحوه پذیرش قربانی نیز سخن به میان نیامده، بلکه به طور مطلق فرموده:{{متن قرآن|«...فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ»}}<ref>[[سوره مائده]]/۲۷.</ref>؛ ...اما از یکى پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد. |
− | در روایات اینگونه آمده | + | در روایات اینگونه آمده که قربانی هر کس را آتش سوزاند، قربانی او پذیرفته شده است؛ بنابراین وقتی هابیل و قابیل قربانی خود را تقدیم کردند، آتشی نازل شد و قربانی هابیل را سوزاند و معلوم شد که از بین این دو قربانی، قربانی هابیل پذیرفته شده و قربانی قابیل مورد قبول واقع نشده است.<ref>طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمهی محمدجواد بلاغى، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم، ج۳، ص۲۸۳.</ref> |
− | ==چگونگی آموزش کلاغ به قابیل == | + | ===چگونگی آموزش کلاغ به قابیل=== |
− | گرچه در قرآن از یک کلاغ بیشتر سخن به میان نیامده است اما در برخی روایات آمده است آن هنگام که قاتل نمیدانست چگونه مدرک جرم خویش نهان | + | گرچه در [[قرآن]] از یک کلاغ بیشتر سخن به میان نیامده است اما در برخی روایات آمده است آن هنگام که قاتل نمیدانست چگونه مدرک جرم خویش نهان کند، دو زاغ نزد او آمدند و با هم درگیر شدند و چنان جنگیدند که یکی کشته شد. سپس آن که زنده ماند، گودالی کند و جسد را در آن دفن نمود و قابیل از عمل آنان یاد گرفت که با جسد برادر خود چه کند. |
− | بسیاری از مفسران متقدم و متاخر همین حکایت را نقل کردهاند<ref>مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره | + | بسیاری از مفسران متقدم و متاخر همین حکایت را نقل کردهاند<ref>مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره ۲۱، شماره ۵۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴</ref> اما برخی مفسران منازعۀ دو کلاغ و قتل و دفن یکی توسط دیگری را مردود شمرده، و معتقد بودهاند که خدا تنها یک زاغ را برانگیخت و از جایی که عادت غراب فحص و جستجو در زمین و دفن اشیاء است، زاغی جلوی چشمان قابیل چنین کرد و قابیل از او نحوۀ خاکسپاری را فراگرفت.<ref>فخر رازی، ج۱۱، ص۲۰۹، نقل از مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره ۲۱، شماره ۵۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
+ | |||
*[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38010 هابیل و قابیل، یوسف دهقان، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 30 دی 1391. | *[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38010 هابیل و قابیل، یوسف دهقان، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 30 دی 1391. | ||
− | *مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره 21، شماره 57، بهار و تابستان 1394 | + | *مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره 21، شماره 57، بهار و تابستان 1394. |
− | * ترجمه قرآن، محمود صلواتى | + | *ترجمه قرآن، محمود صلواتى. |
{{قرآن}} | {{قرآن}} | ||
[[رده:قصههای قرآنی]] | [[رده:قصههای قرآنی]] |
نسخهٔ ۳ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۴۲
"هابیل و قابیل" نام دو فرزند از فرزندان حضرت آدم ابوالبشر است؛ نام این دو برادر در قرآن نیامده بلکه با تعبیر "إبنَی آدم" از آن دو یاد شده که خطاب به پیامبر اسلام می فرماید: «وَاتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ»[۱]. اما در روایات نام آنها بیان شده که نامشان، "هابیل و قابیل" بوده است.[۲]
محتویات
داستان هابیل و قابیل در قرآن
ماجرای آن دو برادر در آیات ۲۷ إلی ۳۱ سوره مائده به این صورت آمده است:
وَ اتْلُ عَلَیهِمْ نَبَأَ ابْنَی آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّک قالَ إِنَّما یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ (۲۷) لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَی یدَک لِتَقْتُلَنی ما أَنَا بِباسِطٍ یدِی إِلَیک لِأَقْتُلَک إِنِّی أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمینَ (۲۸) إِنِّی أُریدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمی وَ إِثْمِک فَتَکونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِک جَزاءُ الظَّالِمینَ (۲۹) فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ (۳۰) فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً یبْحَثُ فِی الْأَرْضِ لِیرِیهُ کیفَ یواری سَوْأَةَ أَخیهِ قالَ یا وَیلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَکونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِی سَوْأَةَ أَخی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمینَ (۳۱)
۲۷. و داستانِ دو پسر آدم [هابیل و قابیل] را به درستى بر آنان بخوان، آنگاه که قربانىاى به پیش آوردند، پس، از یکى پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد. [قابیل] گفت: بى گمان تو را خواهم کشت. [هابیل] گفت: خدا تنها از کسانى مىپذیرد که پارسایند. ۲۸. اگر تو دستت را به سویم گشایى تا مرا بکشى، من هرگز دستم را به سویت نمىگشایم تا تو را بکشم؛ من از خدایى مىترسم که جهانیان را پرورد. ۲۹. من مىخواهم تو با گناهِ من و گناهِ خویش بازگردى، و از دوزخیان باشى، و این سزاى کسانى است که ستمکارند. ۳۰. پس نفسِ او کشتنِ برادرش را براى وى آراست، و او را کشت، و از زیانکاران گردید. ۳۱. پس خدا کلاغى را برانگیخت که زمین را همى کاوید، تا به وى بنمایاند که چگونه جسدِ برادرش را بپوشاند. [قابیل] گفت: واى بر من، آیا ناتوانم که همانند این کلاغ جسدِ برادرم را بپوشانم؟ و بدینسان از پشیمان شدگان گردید.
از آنجا که جزئیات این داستان در قرآن کریم ذکر نشده، از دیرباز در میان مفسران مسلمان بر سر چند و چون آن اختلافات گستردهای دیده میشود.
علت قربانی
چیزی که از قرآن در این مورد فهمیده می شود این است که قابیل بخاطر حسادت به برادر که قربانی اش پذیرفته شده بود دست به قتل او زد اما آیه در خصوص اینکه علت قربانی نمودن دو برادر چه بود چیزی نگفته است.
در این مورد آنچه در تفاسیر مختلف آمده و شهرت پیدا نموده است آن است که سبب اصلی تقدیم قربانی، همسرگزینی برای دو برادر است چرا که آنها هر کدام با یکی از خواهرانشان دوقلو بودند و چون موقع ازدواج آنها شد حضرت آدم علیه السلام از طرف خدا مامور شد که خواهر هم قلوی قابیل را به ازدواج هابیل و هم قلوی هابیل را به ازدواج قابیل در آورد اما قابیل که خواهر هم قلوی خود را زیباتر می دید اعتراض نمود و پدر برای حل منازعه از آنها خواست تا هرکدام چیزی را در راه خدا قربانی کنند، قربانی هر یک از آنها قبول شد او با هم قلوی قابیل ازدواج کند. در جواب این خواسته پدر، هابیل که دامدار بود گوسفندی چاق و قابیل که کشاورز بود خوشه ای گندم برای قربانی آورد که خدا قربانی هابیل را پذیرفت و قربانی قابیل را رد نمود. [۳]
اما این داستان در روایتی از امام صادق علیه السلام که زراره ناقل آن است به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. زراره به امام علیه السلام عرض کرد: مردم عقیده دارند که قابیل، هابیل را به این دلیل به قتل رساند که آدم خواهر قابیل لوزا را که دخترى زیبا بود به هابیل داد و اقلیما را که زشت بود به قابیل تزویج نمود؛ سپس خداوند تزویج خواهر بر برادر را حرام فرمود؛ لذا این جریان سبب شد که قابیل نسبت به برادرش هابیل کینه ورزى نمود و او را به قتل رسانید.
حضرت در جواب این سخن زراره می فرماید: این عقیده، نادرست و سخیف است که با کمال بى شرمى چنین نسبت ناروائى به حضرت آدم، اولین پیغمبر و خلیفه خدا می دهند و حال آن که ده هزار سال پیش از خلقت آدم خداوند به قلم قدرت، حوادث و امورى را که تا روز قیامت در عالم باید جارى شود، در لوح محفوظ نوشته و حلالها و حرامها تعیین نموده که از جمله محرّمات، ازدواج برادر با خواهر و فرزند با مادر است که تا روز قیامت حرام خواهد بود.[۴]
در این روایت امام صادق علیه السلام در خصوص علت قربانی فرزندان آدم می فرمایند: خداوند به آدم وحى فرمود که اختصاصات نبوت را به هابیل تسلیم نماید و اسم اعظم را به او تعلیم دهد و او را وصى خود قرار بدهد؛ قابیل چون از حیث سنی بزرگتر از هابیل بود و خود را شایستهتر از برادرش می دانست، به هابیل حسادت کرد. حضرت آدم بنا به فرمان خداوند به آن دو برادر دستور داد که در راه خدا قربانى کنند؛ قربانی هر کدام مورد قبول واقع شد وصى و جانشین پدر گردد؛ نتیجه آزمایش الهی به نفع هابیل شد به همین سبب حسادت قابیل شعله ور شد.[۵]
نحوه پذیرش قربانی
در قرآن کریم از نحوه پذیرش قربانی نیز سخن به میان نیامده، بلکه به طور مطلق فرموده:«...فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ»[۶]؛ ...اما از یکى پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.
در روایات اینگونه آمده که قربانی هر کس را آتش سوزاند، قربانی او پذیرفته شده است؛ بنابراین وقتی هابیل و قابیل قربانی خود را تقدیم کردند، آتشی نازل شد و قربانی هابیل را سوزاند و معلوم شد که از بین این دو قربانی، قربانی هابیل پذیرفته شده و قربانی قابیل مورد قبول واقع نشده است.[۷]
چگونگی آموزش کلاغ به قابیل
گرچه در قرآن از یک کلاغ بیشتر سخن به میان نیامده است اما در برخی روایات آمده است آن هنگام که قاتل نمیدانست چگونه مدرک جرم خویش نهان کند، دو زاغ نزد او آمدند و با هم درگیر شدند و چنان جنگیدند که یکی کشته شد. سپس آن که زنده ماند، گودالی کند و جسد را در آن دفن نمود و قابیل از عمل آنان یاد گرفت که با جسد برادر خود چه کند.
بسیاری از مفسران متقدم و متاخر همین حکایت را نقل کردهاند[۸] اما برخی مفسران منازعۀ دو کلاغ و قتل و دفن یکی توسط دیگری را مردود شمرده، و معتقد بودهاند که خدا تنها یک زاغ را برانگیخت و از جایی که عادت غراب فحص و جستجو در زمین و دفن اشیاء است، زاغی جلوی چشمان قابیل چنین کرد و قابیل از او نحوۀ خاکسپاری را فراگرفت.[۹]
پانویس
- ↑ سوره مائده/۲۷.
- ↑ عروسى حویزى، عبدعلى بن جمعه؛ تفسیر نورالثقلین، تحقیق سید هاشم رسولى محلاتى، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ ق، چاپ چهارم، ج۱، ص۶۱۰.
- ↑ جامع البیان فى تفسیر القرآن، طبری، ج۶، ص: ۱۲۱
- ↑ عیاشى، محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر، ج۱، ص۳۱۲ و تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۶۱۰.
- ↑ عیاشى، محمد بن مسعود؛ کتاب التفسیر، تحقیق سید هاشم رسولى محلاتى، تهران، چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۳۱۲ و تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص۶۱۰.
- ↑ سوره مائده/۲۷.
- ↑ طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمهی محمدجواد بلاغى، تهران، ناصر خسرو، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم، ج۳، ص۲۸۳.
- ↑ مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره ۲۱، شماره ۵۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴
- ↑ فخر رازی، ج۱۱، ص۲۰۹، نقل از مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره ۲۱، شماره ۵۷، بهار و تابستان ۱۳۹۴
منابع
- هابیل و قابیل، یوسف دهقان، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی) تاریخ بازیابی: 30 دی 1391.
- مژگان سرشار، داستان هابیل و قابیل در تفاسیر اسلامی: نمونهای از کاربرد ادبیات کتاب مقدس برای فهم مبهمات قرآن کریم، صحیفه مبین، دوره 21، شماره 57، بهار و تابستان 1394.
- ترجمه قرآن، محمود صلواتى.