آیه محاربه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
در شأن نزول این آیه آمده است كه گروهى از مشركان نزد [[پیامبر صلی الله علیه وآله]] آمده، اسلام را پذیرفتند؛ اما آب و هواى [[مدینه]] به آنها نساخت و بیمار شدند؛ بدین جهت پیامبر براى بهبود آنها فرمود: در خارج مدینه در نقطهاى خوش آب و هوا از صحرا كه شتران زكات را در آنجا به چرا مىبردند، بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آنجا از شیر تازه شتران نیز استفاده كنند. | در شأن نزول این آیه آمده است كه گروهى از مشركان نزد [[پیامبر صلی الله علیه وآله]] آمده، اسلام را پذیرفتند؛ اما آب و هواى [[مدینه]] به آنها نساخت و بیمار شدند؛ بدین جهت پیامبر براى بهبود آنها فرمود: در خارج مدینه در نقطهاى خوش آب و هوا از صحرا كه شتران زكات را در آنجا به چرا مىبردند، بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آنجا از شیر تازه شتران نیز استفاده كنند. | ||
− | آنان چنین كردند و بهبود یافتند؛ اما به جاى تشكر از پیامبر صلى الله علیه و آله از [[اسلام]] خارج شدند. دست و پاى چوپانهاى مسلمان را بریده، چشمانشان را كور كردند؛ سپس آنها را كشتند و شتران زكات را به غارت بردند. پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد آنها را دستگیر كرده، همان كارى را كه با چوپانها انجام دادند (براى مجازات) درباره آنها انجام شود.<ref> مجمع البیان، ج 3، ص 291.</ref> بر اساس نقل دیگرى، این آیه درباره «قطّاع الطریق» نازل شده است.<ref> همان.</ref> | + | آنان چنین كردند و بهبود یافتند؛ اما به جاى تشكر از پیامبر صلى الله علیه و آله از [[اسلام]] خارج شدند. دست و پاى چوپانهاى مسلمان را بریده، چشمانشان را كور كردند؛ سپس آنها را كشتند و شتران زكات را به غارت بردند. پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد آنها را دستگیر كرده، همان كارى را كه با چوپانها انجام دادند (براى مجازات) درباره آنها انجام شود.<ref> مجمع البیان، ج 3، ص 291.</ref> بر اساس نقل دیگرى، این آیه درباره «قطّاع الطریق» نازل شده است.<ref> همان.</ref><ref>علی خراسانی، دائرةالمعارف قرآن كریم، جلد1، ص400.</ref> |
+ | |||
+ | ==نظر علامه طباطبائی در مورد آیه== | ||
+ | از نظر علامه طباطبائی این آیه مربوط به کسانی هست که امنیت عمومی جامعه را با ایجاد رعب و وحشت به مخاطره می اندازند و ایجاد اختلال در امنیت عمومی به حسب طبع و عادت، به جز با استفاده از سلاح در تهدید تحقق نمی یابد. و لذا در روایات فساد در زمین به آشکار نمودن شمشیر و امثال آن تفسیر شده است.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج5، ص327</ref> | ||
+ | |||
+ | |||
+ | ایشان همچنین در ضمن بحث روایی در مورد آیه چند روایت به منظور روشن شدن معنای آیه ذکر می کنند که روایت زیر یکی از آنهاست: | ||
+ | |||
+ | و در كافى به سند خود از عمرو بن عثمان بن عبيد اللَّه مدائنى از امام ابى الحسن رضا (ع) روايت كرده كه شخصى از آن جناب از قول خداى عز و جل پرسيد كه فرموده: | ||
+ | |||
+ | " إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا ..." | ||
+ | |||
+ | كه آن چه عملى است كه هر كس مرتكب شود مستوجب يكى از اين چهار مجازات مىگردد؟ | ||
+ | |||
+ | امام فرمود: | ||
+ | |||
+ | اينكه با خدا و رسولش محاربه كند و در گستردن فساد در زمين بكوشد و مثلا كسى را به قتل برساند كه به همان جرم كشته مىشود. و اگر هم" بكشد"" و هم مالى را بر بايد"، هم كشته و هم بدار آويخته مىشود، و اگر مال را بدزدد ولى كسى را نكشد تنها دست و پايش بطور خلاف قطع مىگردد، و اگر شمشير بكشد و به محاربه خدا و رسول برخيزد و فساد را هم در زمين بگستراند ولى نه كسى را بكشد و نه مالى را بدزدد، از آن شهر تبعيد مىشود | ||
+ | |||
+ | عرضه داشتم: | ||
+ | |||
+ | چگونه تبعيد مىشود؟ و حد و اندازه تبعيد چيست؟ | ||
+ | |||
+ | فرمود: از آن شهرى كه در آن شهر دست به چنين كارهايى زده به شهرى ديگر تبعيد مىشود، و به اهل آن شهر مىنويسند كه اين شخص به جرم فساد انگيزى از فلان شهر بدينجا تبعيد شده، با او مجالست و معامله نكنيد و به او زن ندهيد و با او هم سفره نشويد و در نوشيدنيها با او شركت مكنيد، اينكار را به مدت يك سال با او مىكنند، اگر در بين سال خودش از آن شهر به شهرى ديگر رفت باز به اهل آن شهر همين سفارشها را مىنويسند تا يك سالش تمام شود. | ||
+ | |||
+ | پرسيدم: اگر به طرف سرزمين شرك حركت كرد تا در آنجا سكونت كند چطور؟ | ||
+ | |||
+ | فرمود: اگر چنين كرد بايد مسلمانان با اهل آن شهر (در صورت تسلیم نکردن او) قتال كنند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج5، ص 331</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> | ||
− | |||
− | |||
{{قرآن}} | {{قرآن}} |
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۷
آیه 33 سوره مائده/5 كیفر محارب با خدا و رسول را بیان كرده؛ از همین رو آن را «آیه محاربه» گفتهاند.[۱] بر اساس این آیه، كسانى كه با خدا و پیامبرش مىجنگند و در زمین فساد مىكنند، متناسب با عملشان یا باید كشته شوند یا به دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلاف جهت یكدیگر بریده شود و یا از آن سرزمین تبعید شوند:
در شأن نزول این آیه آمده است كه گروهى از مشركان نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمده، اسلام را پذیرفتند؛ اما آب و هواى مدینه به آنها نساخت و بیمار شدند؛ بدین جهت پیامبر براى بهبود آنها فرمود: در خارج مدینه در نقطهاى خوش آب و هوا از صحرا كه شتران زكات را در آنجا به چرا مىبردند، بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آنجا از شیر تازه شتران نیز استفاده كنند.
آنان چنین كردند و بهبود یافتند؛ اما به جاى تشكر از پیامبر صلى الله علیه و آله از اسلام خارج شدند. دست و پاى چوپانهاى مسلمان را بریده، چشمانشان را كور كردند؛ سپس آنها را كشتند و شتران زكات را به غارت بردند. پیامبر صلى الله علیه و آله دستور داد آنها را دستگیر كرده، همان كارى را كه با چوپانها انجام دادند (براى مجازات) درباره آنها انجام شود.[۲] بر اساس نقل دیگرى، این آیه درباره «قطّاع الطریق» نازل شده است.[۳][۴]
نظر علامه طباطبائی در مورد آیه
از نظر علامه طباطبائی این آیه مربوط به کسانی هست که امنیت عمومی جامعه را با ایجاد رعب و وحشت به مخاطره می اندازند و ایجاد اختلال در امنیت عمومی به حسب طبع و عادت، به جز با استفاده از سلاح در تهدید تحقق نمی یابد. و لذا در روایات فساد در زمین به آشکار نمودن شمشیر و امثال آن تفسیر شده است.[۵]
ایشان همچنین در ضمن بحث روایی در مورد آیه چند روایت به منظور روشن شدن معنای آیه ذکر می کنند که روایت زیر یکی از آنهاست:
و در كافى به سند خود از عمرو بن عثمان بن عبيد اللَّه مدائنى از امام ابى الحسن رضا (ع) روايت كرده كه شخصى از آن جناب از قول خداى عز و جل پرسيد كه فرموده:
" إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا ..."
كه آن چه عملى است كه هر كس مرتكب شود مستوجب يكى از اين چهار مجازات مىگردد؟
امام فرمود:
اينكه با خدا و رسولش محاربه كند و در گستردن فساد در زمين بكوشد و مثلا كسى را به قتل برساند كه به همان جرم كشته مىشود. و اگر هم" بكشد"" و هم مالى را بر بايد"، هم كشته و هم بدار آويخته مىشود، و اگر مال را بدزدد ولى كسى را نكشد تنها دست و پايش بطور خلاف قطع مىگردد، و اگر شمشير بكشد و به محاربه خدا و رسول برخيزد و فساد را هم در زمين بگستراند ولى نه كسى را بكشد و نه مالى را بدزدد، از آن شهر تبعيد مىشود
عرضه داشتم:
چگونه تبعيد مىشود؟ و حد و اندازه تبعيد چيست؟
فرمود: از آن شهرى كه در آن شهر دست به چنين كارهايى زده به شهرى ديگر تبعيد مىشود، و به اهل آن شهر مىنويسند كه اين شخص به جرم فساد انگيزى از فلان شهر بدينجا تبعيد شده، با او مجالست و معامله نكنيد و به او زن ندهيد و با او هم سفره نشويد و در نوشيدنيها با او شركت مكنيد، اينكار را به مدت يك سال با او مىكنند، اگر در بين سال خودش از آن شهر به شهرى ديگر رفت باز به اهل آن شهر همين سفارشها را مىنويسند تا يك سالش تمام شود.
پرسيدم: اگر به طرف سرزمين شرك حركت كرد تا در آنجا سكونت كند چطور؟
فرمود: اگر چنين كرد بايد مسلمانان با اهل آن شهر (در صورت تسلیم نکردن او) قتال كنند.[۶]
پانویس