البیان فی تفسیر القرآن (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{مشخصات کتاب
 +
 +
|عنوان=
 +
 +
|تصویر=[[پرونده:البیان فی تفسیر القرآن.jpg|240px|وسط]]
 +
 +
|نویسنده=سیدابوالقاسم خویی
 +
 +
|موضوع=علوم قرآنی
 +
 +
|زبان=عربی
 +
 +
|تعداد جلد=1
 +
 +
|عنوان افزوده1=
 +
 +
|افزوده1=
 +
 +
|عنوان افزوده2=
 +
 +
|افزوده2=
 +
 +
|لینک=
 +
 +
}}
 +
 
البیان فی تفسیرالقرآن، کتابی مهم در تفسیر و علوم قرآنی اثر فقیه شیعی معاصر، آیت الله سید ابوالقاسم خویی (متوفی 1371 ش). این کتاب مشتمل است بر برخی مباحث علوم قرآنی از جمله اعجاز، تحریف، نسخ و نیز تفسیر [[سوره حمد]].
 
البیان فی تفسیرالقرآن، کتابی مهم در تفسیر و علوم قرآنی اثر فقیه شیعی معاصر، آیت الله سید ابوالقاسم خویی (متوفی 1371 ش). این کتاب مشتمل است بر برخی مباحث علوم قرآنی از جمله اعجاز، تحریف، نسخ و نیز تفسیر [[سوره حمد]].
  

نسخهٔ ‏۵ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۱۹

البیان فی تفسیر القرآن.jpg
نویسنده سیدابوالقاسم خویی
موضوع علوم قرآنی
زبان عربی
تعداد جلد 1

البیان فی تفسیرالقرآن، کتابی مهم در تفسیر و علوم قرآنی اثر فقیه شیعی معاصر، آیت الله سید ابوالقاسم خویی (متوفی 1371 ش). این کتاب مشتمل است بر برخی مباحث علوم قرآنی از جمله اعجاز، تحریف، نسخ و نیز تفسیر سوره حمد.

به رغم خواسته و هدف مؤلف در ارائه تفسیرِ سوره های دیگر قرآن، البیان تنها مشتمل بر تفسیر سوره حمد است. این مجموعه در واقع حاصل درسهای آیت الله خویی در حوزه علمیه نجف است.[۱]

مؤلف در آغاز به اجمال از شیوه تفسیر خود سخن گفته سپس در فصل نخست با عنوان «فضل قرآن» جایگاه قرآن را در پرتو آیات آشکار ساخته و بر لزوم تدبر در آن تأکید کرده است. در فصل دوم در بحث از «اعجاز قرآن» به تبیین لغوی اعجاز، معنای اصطلاحی آن و فرق آن با سحر پرداخته است.

وی برترین معجزه را آن می داند که با برترین جریان روزگار هماوردی کند، از این رو با تبیین جایگاه بلاغت و فصاحت در روزگار جاهلی به اثبات برتری قرآن در اعصار مانندناپذیری آن در بیان و عرضة حقایق والا می پردازد. در بیان ابعاد مانندناپذیری قرآن به تشریع و اِخبار از غیب نیز اشاره می کند.(ص 33ـ77)

از دیرباز کسانی بر این باور بوده اند که گاه در قرآن از لحاظ بیانی اموری ناهمگون با فصاحت و بلاغت راه یافته است.[۲] مؤلف در فصلی جدا به برخی از اشکالها و ایرادها در این زمینه پرداخته و با استناد به تاریخ بدانها پاسخ گفته و در اثر دیگر خود، نفحات الاعجاز نیز به نویسنده ای امریکایی که با نام ظاهراً مستعارِ نصیرالدین ظافر در کتابی با نام حُسن الایجاز (بولاق 1912) به معارضه با قرآن برخاسته بوده، پاسخ گفته است.[۳]

مباحث مطرح شده در تفسیر البیان

قرائت

بحث قرائت که از پیشینه ای کهن و اهمیتی ویژه برخوردار است به تفصیل در البیان مطرح شده است. مؤلف به جایگاه قرائت در آرای قرآن پژوهان اشاره می کند و با تصریح به عدم تواتر قرائت های هفتگانه می گوید: عدم تواتر قرائت ها سخنی مشهور در میان شیعه است و بعید نمی نماید که در میان عامه نیز چنین باشد.(ص 123)

مؤلف برای اثبات عدم تواتر قرائتها، ابتدا قاریان دهگانه را معرفی می کند و سپس چگونگی گزارش قرائتهای آنها را بازگفته، می نویسد: توجه به واقع زندگانی قاریان و تأمل در طرق نقل قرائتها و چگونگی اسناد قرائتها، نحوه استدلال قاریان و پیروان آنها به قرائتهای خود و نقد دیگر قرائت ها و انکار بسیاری از محققان برخی از این قرائت ها را (که نمونه هایی از آنها آورده است) نشان می دهد که این قرائتها متواتر نیستند آنگاه دلایل تواتر قرائتها را نقد می کند و نشان می دهد که هیچکدام دلایل استواری ندارند .(ص 157ـ160)

مؤلف گاه بر این نکته تأکید کرده است که این دلایل، تواتر قرآن را ثابت می کند نه قرائتها را و بین این دو فرقی است روشن. از آنجا که مؤلف تواتر قرائتها را نفی کرده در ادامة بحث، پیوند «قرائتهای هفتگانه» را با حدیث «اَحرُف سبعه» گسسته دانسته و تأکید کرده است که این حدیث به هر معنایی که باشد، پیوندی با موضوع قرائتهای هفتگانه ندارد.

وی در تأیید این نظر خود، آرای تنی چند از مفسران و قرآن پژوهان بزرگ عامه را آورده است که از جمله به تأخر چند سده ای تعیینِ قرائتهای هفتگانه از سوی ابن مجاهد استناد کرده اند.(ص 163)

مؤلف پس از نقد حجیت قرائت ها با استناد به روایتی از کافی تأکید می کند که در نماز قرائتی صحیح است که به روزگار امامان علیهم السلام متعارف بوده باشد. (ص167) بحث از روایت «احرف سبعه» در علوم قرآنی بسی دراز دامن است.[۴]

مؤلف گونه های مختلف نقل آن را آورده و پس از نقد تمامی آنها تصریح کرده است که به دلیل تهافت و تناقض روایات و عدم امکانِ جمع، نمی توان آنها را پذیرفت.(ص 171ـ193)

از این رو، وی روایات «احرف سبعه» را یکسره مردود می شمارد.[۵]

تحریف ناپذیری قرآن در البیان

مهمترین بحث البیان، بحث «تحریف ناپذیری» قرآن کریم است. مؤلف تحریف را معنی کرده، انواع و ابعاد آن را نمایانده و محل نزاع بحث را روشن کرده است. وی ضمن تصریح به این که محققان هرگز به تحریف عقیده نداشته اند، «نسخ التلاوه» را گونه ای از تحریف دانسته است.

وی در اثبات تحریف ناپذیری قرآن به آیات قرآن، سنت، روایات فضائل سوره ها و فضیلت قرائت قرآن استناد کرده است.(ص 207ـ 235) و افزون بر اینها به لحاظ تاریخی و با توجه به واقع زندگانی مسلمانان، وقوع تحریف را غیرممکن دانسته است. مؤلف اشکالهای برخی از عالمان را بر این موضوع آورده و نقد کرده است. بحث وی از مصحف حضرت علی علیه السلام و نقد سندی و محتوایی روایتها شایان توجه است. از جمله اهم دلایل معتقدان تحریف، چگونگیِ جمع قرآن است.

آنان بر این باورند که چون قرآن در زمان رسول الله صلی اللّه علیه و آله و سلم جمع نشده، به هنگام جمع آن در زمان خلفا تحریف صورت گرفته است. بدین سان، مؤلف به بحث از جمع قرآن پرداخته و پس از نقد و بررسی روایتها و تحلیل ابعاد بحث و فرضهای مختلف آن، به نتیجه رسیده است که قرآن به همین صورت کنونی به روزگار رسول اکرم جمع بوده است.[۶]

مؤلف پس از اثبات سلامت، استواری و وحیانی بودن قرآن به بحث «حجیّت ظواهر» آن می پردازد و برای اثبات آن به دلایل عقلی، قرآنی و روایی استناد می کند؛ آنگاه دلایل کسانی را گزارش می کند که به عدم حجیت ظواهر قرآن اعتقاد دارند، از جمله: مخاطبان قرآن فقط امامان علیهم السلام اند؛ بهره گیری از ظواهر آیات و استناد بدان، تفسیر به رأی است که از آن نهی شده است؛ معارف قرآن بسی ژرف است و دست نایافتنی و بالاخره تحریف قرآن و از بین رفتن قرائن مهم آن. مؤلف که در بخشهای پیشین دلایل تحریف را نقد کرده است، در این بخش دیگر دلایل آنان را به نقد کشیده بر حجیّت ظواهر قرآن تأکید می کند.(ص 263ـ273)

در بحث از حجیّت ظواهر قرآن که عملاً حجیّت تمامت آیات آن است، چگونگی «نسخ» آیاتی از قرآن مطرح می شود.

از اینجا مؤلف به بحث از «نسخ» می پردازد و از یک سو اصل آن را می پذیرد و از سوی دیگر با بررسی اهم مصادیق آن که گاه تا به 214 آیه رسانده اند.[۷] و نقد و ردّ باورهای قرآن پژوهان در آخر فقط منسوخ بودن یک آیه یعنی «آیة نجوی»[۸] را پذیرفته است. مؤلف در پی بحث از نسخ به بداء هم پرداخته و دیدگاه شیعه را در این باره باز گفته است.(ص 277ـ394)

اصول تفسیر

بحث از اصول تفسیر از دیگر بحثهای کتاب است که مؤلف در آن تکیه بر دیدگاه مفسران را در تفسیر نااستوار می داند و بر استناد به ظواهر کتاب با توجه دقیق به معانی واژگان در ادب عربی و خردورزی تأکید می کند و برای روایات صحیح در تبیین آیات جایگاه ویژه ای قایل می شود و اشکالهای پذیرفتن خبر واحد در تفسیر و حجیت آن را پاسخ می گوید.(ص 397ـ402)

«حدوث یا قدم قرآن» که از نزاعهای کهن معتزله و اشاعره است، بحث پایانی بخش علوم قرآنی این کتاب است. مؤلف آن را از بحثهای دخیل در فرهنگ اسلامی دانسته و از جمله آثار ورود بحثهای فلسفه یونان در حوزه فرهنگ اسلامی تلقی می کند. وی در این بحث به نقد دیدگاه اشاعره پرداخته، دیدگاه معتزله و شیعه را در حدوث کلام الهی استوار می داند.(ص 405ـ413)

تفسیر سوره حمد

تفسیر سوره حمد، بخش پایانی کتاب است که مؤلف در پرتو توجه به قرآن و سنت و تأمل در لغت و ادب عربی آیات را تفسیر کرده است. بحث لغوی کلمة «عبادت» و بحث فقهی واژه «بسمله» از جمله بحثهای سودمند و راهگشای کتاب است. بینش فقهی و دقتهای اصولیِ مؤلف در جای جای تفسیرِ وی آشکار است.

در تعلیقات این اثر از حدیث ثقلین، ترجمه قرآن، جبر و اختیار، شفاعت و مانند آن بحث شده است.(ص499ـ 528)

مؤلف البیان در بحثهای مقدماتی و نیز در تفسیر سوره حمد، آشکارا از بحثهای کلامی استادش علامه بلاغی در آلاءالرحمن اثر پذیرفته است. تأثیر این کتاب در حوزه علوم قرآنی به ویژه در بحث تحریف ناپذیری قرآن کریم بسیار بارز است تا جایی که برخی آثار، نوعی ملخص یا مبسوط البیان به شمار می روند. توجه عالمان و قرآن پژوهان اهل سنت نیز نشانة دیگری از گسترة حضور این اثر است.[۹]

نسخه شناسی البیان

البیان بار نخست در 1375 در نجف به چاپ رسید. (مشار، ج1، ص241) هاشم هاشم زادة هریسی و محمدصادق نجمی آن را با عنوانِ بیان، در علوم و مسائل کلی قرآنی به فارسی ترجمه کرده اند. ترجمه کاملی از آن نیز به زبان اردو به مترجمیِ محمد شفاء نجفی در 1410/1989 در اسلام آباد به چاپ رسیده است. همچنین دو فصل «جمع و تدوین قرآن» و «مصونیت قرآن از تحریف» توسط اصغرعلی جعفر در 1987 به انگلیسی منتشر شده است. فصل «حجیّت ظواهر قرآن» نیز به ترجمة مجاهد حسین در مجله التوحید در 1989 منتشر شده است. انتشارات دانشگاه آکسفورد هم ترجمة انگلیسی کاملی از البیان به قلمِ عبدالعزیز ساشادینا در 1998 منتشر کرده است.

پانویس

  1. رجوع کنید به خویی، معجم رجال الحدیث، ج22، ص19.
  2. ابن قتیبه، ص22.
  3. البیان، ص93-94؛ رجوع کنید به آقا بزرگ تهرانی، ج24، ص246.
  4. رجوع کنید به حسن ضیاءالدین عتر.
  5. برای انتقاد از این نظر رجوع کنید به شاهین، ص29ـ32.
  6. ص 239ـ259؛ نیز رجوع کنید به تحریف.
  7. احمد بن محمد نحّاس؛ مصطفی زید، ج1ـ2، باب3.
  8. سوره مجادله: 12.
  9. نیز رجوع کنید به شاهین؛ رومی، ج1، ص190 به بعد.


منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: