سید عبدالکریم رضوی کشمیری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|آثار =    شرح كفاية الاصول، مجموعه اشعار عربی، تقريرات درس اصول آيت الله خويي،...
 
|آثار =    شرح كفاية الاصول، مجموعه اشعار عربی، تقريرات درس اصول آيت الله خويي،...
 
}}
 
}}
==ولادت==
+
==ولادت و خاندان==
  
سيدعبدالكريم رضوي كشميري، سال 1343 ق. در [[نجف]] اشرف و در خانواده اي آكنده از عطر معنويت و عشق به [[اسلام]] و [[اهل بيت]] علیهم السلام ديده به جهان گشود.
+
سيدعبدالكريم رضوي كشميري، سال 1343 ق. در [[نجف]] اشرف ديده به جهان گشود. پدرش سيد محمدعلي كشميري كسوت روحاني داشت، و مادرش دختر آيت الله [[سید محمدکاظم طباطبائی یزدی|سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي]] (صاحب [[عروة الوثقى (کتاب)|عروة الوثقي]]) بود.
  
==خاندان==
+
عارف كشميري درباره پدرش مي گويد: «پدرم عالم فاضلي بود؛ اما در حد اجتهاد نبود و به من علاقه وافر داشت. وي به رعايت آداب و اخلاق شرعي و قرائت برخي ادعيه اهميت خاصي قائل بود و مرا هم سفارش مي نمود. پدرم به خاطر علاقه شديد به استادش [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شيخ عبدالكريم حائري يزدي]]، نام مرا «عبدالكريم» گذاشت».<ref> آفتاب خوبان، علي اكبر صداقت، ص 14 و 15.</ref>
پدرش كه كسوت روحاني داشت، سيد محمدعلي كشميري و مادرش دختر آيت الله سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي (صاحب عروة الوثقي) بود.
 
  
پدرِ عارف كشميري، آقا سيد محمدعلي، در [[كربلا]] به دنيا آمد. او در عصر خود به [[زهد]]، تعبد، قناعت و قداست معروف بود و از روحانيون پاك و پارسا بشمار مي رفت و در سال 1369 ق. در [[نجف]] رحلت كرد.<ref> طبقات اعلام الشيعه، شيخ [[آقا بزرگ تهرانی]]، ج 1، القسم 1، ص 409.</ref>
+
آيت الله كشميري درباره سلسله اجداد خويش مي گويد: «ما اصالتاً قمي و از [[سادات]] رضوي هستيم و ريشه سيادت ما به حضرت [[موسی مبرقع]] فرزند بلافصل [[امام جواد]] علیه السلام مي رسد كه در [[قم]] مدفون است.  
  
عارف كشميري درباره پدرش مي گويد: «پدرم عالم فاضلي بود؛ اما در حد اجتهاد نبود و به من علاقه وافر داشت. وي به رعايت آداب و اخلاق شرعي و قرائت برخي ادعيه اهميت خاصي قائل بود و مرا هم سفارش مي نمود. پدرم به خاطر علاقه شديد به استادش شيخ عبدالكريم حائري يزدي، نام مرا «عبدالكريم» گذاشت».<ref> آفتاب خوبان، علي اكبر صداقت، ص 14 و 15.</ref>
+
==تحصيلات==
 
 
پدربزرگ سيد عبدالكريم، آيت الله سيد محمدحسن كشميري است. او در هفت سالگي همراه پدرش از كشمير به كربلا رفته، به تحصيل علوم ديني پرداخت و به مقام [[اجتهاد]] و [[عرفان]] نايل آمد. او در تربيت شاگرداني همچون: شيخ عبدالكريم حائري يزدي، شيخ علي زاهد قمي و سيد هادي رضوي كشميري نقش مهمي داشت و خود، از عارفان صاحب كرامت بشمار مي رفت. عارف كشمير از پدربزرگ خود چنين ياد كرده است:
 
 
 
«جد ما مرجعيت بخش هايي از مناطق [[شيعه]] نشين را به عهده داشت و عده زيادي از اهالي كربلا و هند از او تقليد مي كردند. او همچنين عارفي وجيه المنظر و صاحب كرامت بود؛ تا جايي كه جد مادري ام، آقا سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي، هرگاه مريض مي شد، مي گفت: لباس آقا سيدمحمد حسن كشميري را بياوريد، بپوشم تا خوب شوم. استاد ما مرحوم سيد علي آقا قاضي، جدم را ديده بود و از او تعريف و تمجيد مي كرد».<ref> همان، ص 18.</ref>
 
 
 
آقا سيد محمدحسن، عالمي عامل و نيايشگري عاشق و شب زنده‌دار بود. سجده‌هاي طولاني او چنان بود كه كمتر كسي توان انجام آن را داشت. ايشان كه از شاگردان برجسته دو علامه بزرگوار، مولا حسين فاضل اردكاني و مولا محمدتقي هراتي بشمار مي رود، از مراجع مقبول نزد عام و خاص بود. كتاب الزبدة في النحو از تأليفات وي است. آقا سيد محمدحسن كشميري در سال 1328 ق. در كربلا وفات يافت و در رواق [[امام حسين]] علیه السلام به خاك سپرده شد.<ref> طبقات اعلام الشيعه، ج 1، ص 408.</ref>
 
 
 
آيت الله كشميري درباره سلسله اجداد خويش مي گويد: «ما اصالتاً قمي و از [[سادات]] رضوي هستيم و ريشه سيادت ما به حضرت موسي مبرقع فرزند بلافصل [[امام جواد]] علیه السلام مي رسد كه در قم مدفون است. لكن اجداد پيشين ما به هند رفته‌اند كه يكي از مهمترين و مشهورترين آنان به نام آقا سيد حسين قمي كشميري است كه الآن قبر وي در كشمير هند، مزار مشتاقان [[اهل بيت]] علیهم السلام مي باشد كه برايش نذرهاي فراوان مي برند. او داراي كرامات بسياري است؛ كه از جمله مي توان به ماجراي وي با يك فرد ناصبي اشاره نمود:
 
 
 
هنگامي كه يك فرد ناصبي با وي مناظره كرده و در ضمن، ادعا مي كند كه: من براي اثبات حقانيت مذهب خود مي توانم از زمين بلند شده و به آسمان بالا روم؛ ولي شما نمي توانيد چنين عملي را انجام دهيد. مرحوم آقا سيد حسين از او مي خواهد كه عمل خارق العاده خود را نشان دهد. هنگامي كه مرد ناصبي چند متر به طرف آسمان بالا مي رود، آقا سيد حسين كفش خود را به سوي او پرتاب مي كند و اين كفش در بالاي سر او قرار گرفته و آن قدر بر سر فرد ناصبي فرود مي آيد كه او با ذلت و خواري نقش زمين مي شود».<ref> آفتاب خوبان، ص 20.</ref>
 
 
 
وي به اين ترتيب، ادعاي باطل ناصبي را خنثي نموده و او را از مقصود خويش منصرف مي سازد. نسب ايشان با 22 واسطه، از طريق سيد موسي مبرقع مدفون در قم (چهل اختران) به [[امام جواد]] علیه السلام منتهي مي شود. ترتيب سلسله چنين است: سيد عبدالكريم كشميري، بن سيد محمدعلي، بن سيد محمدحسن، بن سيد عبدالله، بن سيد كاظم، بن سيد محمد، بن سيد احمد، بن سيد رضي، بن سيد عبدالله، بن سيد احمد، بن سيد موسي، بن سيد جمال الدين، بن سيد جلال الدين، سيد علي، بن سيد حسين قمي كشميري،<ref> اين همان جد صاحب كرامت ايشان مي باشد.</ref> بن سيد محمد، بن سيد احمد، بن سيد منهاج، بن سيد جلال الدين، بن سيد قاسم، بن سيد علي، بن سيد حبيب، بن سيد احمد، بن سيد موسي مبرقع بن الامام الجواد علیه السلام.<ref> روح و ريحان، علي اكبر صداقت، ص 20.</ref>
 
  
==تحصيلات==
+
سيد عبدالكريم از همان دوران كودكي و نوجواني استعداد فوق العاده در هنر، از جمله خوش نويسي، نقاشي و [[شعر]]، داشت. وي با اشاره استاد [[اخلاق]] و [[عرفان]] آيت الله [[شیخ مرتضی طالقانی|شيخ مرتضي طالقاني]] - كه آثار بزرگي و معنويت را در سيماي اين كودك مشاهده كرده بود - تحول دروني يافت و از دوران كودكي و با نظر پدر گرامي اش به تحصيل علوم ديني همت گماشت و دروس ادبيات، [[علم معانی|معاني]]، [[علم بیان|بيان]]، [[منطق]]، [[فقه]]، [[اصول]] و... را در كوتاهترين مدت فراگرفت و به تدريس و تعليم آن ها پرداخت. وي درس هاي [[اللمعة الدمشقية (کتاب)|لمعه]]، [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]، [[مکاسب (کتاب)|مكاسب]]، [[کفایة الاصول (کتاب)|كفاية الاصول]] و [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] و درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را نزد اساتيد برجسته حوزه [[نجف]] آموخت. سرانجام در اثر تلاش هاي فراوان به اخذ اجازه [[اجتهاد]] از برخي مراجع نجف - از جمله [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آيت الله خويي]] - نايل آمد.<ref> آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 189.</ref>
  
سيد عبدالكريم از همان دوران كودكي و نوجواني استعداد فوق العاده در هنر، از جمله خوش نويسي، نقاشي و شعر، داشت. وي با اشاره استاد [[اخلاق]] و [[عرفان]] آيت الله شيخ مرتضي طالقاني - كه آثار بزرگي و معنويت را در سيماي اين كودك مشاهده كرده بود - تحول دروني يافت و از دوران كودكي و با نظر پدر گرامي اش به تحصيل علوم ديني همت گماشت و دروس ادبيات، معاني بيان، [[منطق]]، [[فقه]]، [[اصول]] و... را در كوتاهترين مدت فراگرفت و به تدريس و تعليم آن ها پرداخت. وي درس هاي لمعه، رسائل، مكاسب، كفاية الاصول و اسفار و درس خارج فقه و اصول را نزد اساتيد برجسته حوزه [[نجف]] آموخت. سرانجام در اثر تلاش هاي فراوان به اخذ اجازه اجتهاد از برخي مراجع نجف - از جمله آيت الله العظمي خويي - نايل آمد.<ref> آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 189.</ref>
+
آقا سيد عبدالكريم علاوه بر دروس متعارف حوزه، به آموختن علوم و فنون ديگري نيز علاقه نشان مي داد و در اوقات فراغت فنون جفر، علم اعداد، علم حروف و اسماءالله را فرامي گرفت؛ تا اين كه در اين رشته‌ها متبحر گرديد.  
  
آقا سيد عبدالكريم علاوه بر دروس متعارف حوزه، به آموختن علوم و فنون ديگري نيز علاقه نشان مي داد و در اوقات فراغت فنون جفر، علم اعداد، علم حروف و اسماءالله را فرامي گرفت؛ تا اين كه در اين رشته‌ها متبحر گرديد. آيت الله كشميري در كنار تحصيل و تدريس، به خودسازي نيز مي پرداخت؛ به طوري كه در اثر مجاهدت‌ها، رياضت‌هاي عرفاني، عبادات، شب زنده داري ها و اشتغال به ذكر و فكر در كنار مرقد مطهر اميرمؤمنان علیه السلام مورد عنايت حضرتش قرار گرفت و از الهامات قلبي و مكاشفات غيبي برخوردار شد.
+
آيت الله كشميري در كنار تحصيل و تدريس، به خودسازي نيز مي پرداخت؛ به طوري كه در اثر مجاهدت‌ها، رياضت‌هاي [[عرفان|عرفاني]]، عبادات، [[تهجد|شب زنده داري]] و اشتغال به ذكر و فكر در كنار مرقد مطهر [[امام علی علیه السلام|اميرمؤمنان]] علیه السلام مورد عنايت حضرتش قرار گرفت و از الهامات قلبي و مكاشفات غيبي برخوردار شد.
  
 
==ويژگي‌هاي اخلاقي==
 
==ويژگي‌هاي اخلاقي==
سطر ۴۶: سطر ۳۳:
 
'''<I>شيداي اهل بيت علیهم السلام:</I>'''
 
'''<I>شيداي اهل بيت علیهم السلام:</I>'''
  
اين عالم رباني، به [[زيارت]] قبرهاي [[امیرالمومنین]]، [[امام حسين]] و ساير [[ائمه اطهار]] علیهم السلام در [[عراق]] و ايران و حضرت ابوالفضل علیه السلام در [[كربلا]] و برخي امام زاده ها اهميت خاص مي داد. او از اين زيارت‌ها بهره‌ها برد و به درجات و مقاماتي دست يافت و مشكلات متعددي را حل نمود.<ref> روح و ريحان، ص 73.</ref>
+
اين عالم رباني، به [[زيارت]] قبور [[ائمه اطهار]] علیهم السلام و [[حضرت عباس علیه السلام|حضرت ابوالفضل]] علیه السلام و برخي امام زاده ها اهميت خاص مي داد. او از اين زيارت‌ها بهره‌ها برد و به درجات و مقاماتي دست يافت و مشكلات متعددي را حل نمود.<ref> روح و ريحان، ص 73.</ref>
  
 
'''<I>احترام به بزرگان:</I>'''
 
'''<I>احترام به بزرگان:</I>'''
  
وي به عنوان قدرداني از بزرگان و علماي گذشته، در فرصت‌هاي مناسب از آنان تجليل مي كرد؛ بزرگاني چون: ملا حسينقلي همداني، آقا سيد احمد كربلايي، آقا سيد علي قاضي، سيد مرتضي كشميري، شيخ زين العابدين مرندي، شيخ طه نجف، شيخ مرتضي طالقاني، شيخ علي اكبر اراكي، آقا سيد محمدحسن كشميري، آقا سيد هاشم حداد، آقا سيد عبدالغفار مازندراني، مستور آقا شيرازي و شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني.<ref> آفتاب خوبان، ص 56 و 57.</ref>
+
وي به عنوان قدرداني از بزرگان و علماي گذشته، در فرصت‌هاي مناسب از آنان تجليل مي كرد؛ بزرگاني چون: [[ملا حسینقلی همدانی|ملا حسينقلي همداني]]، [[سید احمد کربلایی|سيد احمد كربلايي]]، [[سید علی آقا قاضی|سيد علي آقا قاضي]]، [[سید مرتضی کشمیری|سيد مرتضي كشميري]]، شيخ زين العابدين مرندي، [[شیخ محمدطه نجف|شيخ طه نجف]]، [[شیخ مرتضی طالقانی|شيخ مرتضي طالقاني]]، شيخ علي اكبر اراكي، آقا سيد محمدحسن كشميري، [[سید هاشم حداد|سيد هاشم حداد]]، آقا سيد عبدالغفار مازندراني، مستور آقا شيرازي و [[شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی|شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني]].<ref> آفتاب خوبان، ص 56 و 57.</ref>
  
'''<I>علاقه شديد به امام خميني قدس سره:</I>'''
+
او همچنین علاقه خاصي به حضرت [[امام خمینی]] داشت؛ مي گفت: «آيت الله خميني قدس سره مردي مستقيم و بي نظير بود و در مجالسي كه برخي از بزرگان حزب بعث مي آمدند، هيچ اعتنايي نمي كرد. وقتي در حرم [[سيدالشهداء]] علیه السلام از آيت الله خميني سؤال كردم: به چه اعتباري در [[زيارت جامعه كبيره]] نسبت به [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم السلام آمده است كه: «فَما اَحْلي اَسْماءُكُم؛ چقدر شيرين است نام هاي شما!» ايشان در جواب فرمود: به خاطر اين كه آنان فاني در خدايند و نامهايشان نيز همانند نام هاي [[الله|خداوند]] شيرين است. روزي در [[كربلا]] من آيت الله خميني را زيارت كردم و به او گفتم: به اين [[امام حسين]] علیه السلام سوگند! من به شما علاقه‌مند هستم. و هنگامي كه به ايران آمدم، آيت الله خميني مرا به ملاقات دعوت كرد و من هم روزي به خدمت ايشان رفتم».<ref> روح و ريحان، ص 120.</ref>
 
 
او علاقه خاصي به حضرت [[امام خمینی]] داشت؛ مي گفت: «آيت الله خميني قدس سره مردي مستقيم و بي نظير بود و در مجالسي كه برخي از بزرگان حزب بعث مي آمدند، هيچ اعتنايي نمي كرد. وقتي در حرم [[سيدالشهداء]] علیه السلام از آيت الله خميني سؤال كردم: به چه اعتباري در [[زيارت جامعه كبيره]] نسبت به امامان معصوم علیهم السلام آمده است كه: «فَما اَحْلي اَسْماءُكُم؛ چقدر شيرين است نام هاي شما!» ايشان در جواب فرمود: به خاطر اين كه آنان فاني در خدايند و نام هايشان نيز همانند نام هاي خداوند شيرين است.
 
 
 
روزي در [[كربلا]] من آيت الله خميني را [[زيارت]] كردم و به او گفتم: به اين [[امام حسين]] علیه السلام سوگند! من به شما علاقه‌مند هستم. و هنگامي كه به ايران آمدم، آيت الله خميني مرا به ملاقات دعوت كرد و من هم روزي به خدمت ايشان رفتم».<ref> روح و ريحان، ص 120.</ref>
 
  
 
'''<I>تقواي مالي:</I>'''
 
'''<I>تقواي مالي:</I>'''
  
از ديگر ويژگي هاي آيت الله كشميري، احتياط در مصرف بيت المال بود. يكي از نزديكان ايشان مي گويد: «در يكي از ايامي كه او به خاطر تعطيلي حوزه [[نجف]] به [[زيارت]] [[كربلا]] مشرف شد و ما شهريه وي را در كربلا تقديمشان داشتيم، هنگامي كه او متوجه شد شهريه است، چهره‌اش متغير شد و فرمود: شهريه را برگردانيد؛ چون ايام تعطيلي حوزه است و ما درس و بحث نداريم. عرض كرديم: آقا! شما به «تحقيق» مشغول هستيد و اشكالي ندارد از شهريه استفاده كنيد. فرمود: برگردانيد! من نمي توانم فعلاً از آن استفاده كنم».<ref> جمال آفتاب، ص 186.</ref>
+
از ديگر ويژگي هاي آيت الله كشميري، احتياط در مصرف [[بیت المال|بيت المال]] بود. يكي از نزديكان ايشان مي گويد: «در يكي از ايامي كه او به خاطر تعطيلي حوزه [[نجف]]، به زيارت [[كربلا]] مشرف شد و ما شهريه وي را در كربلا تقديمشان داشتيم، هنگامي كه او متوجه شد شهريه است، چهره‌اش متغير شد و فرمود: شهريه را برگردانيد؛ چون ايام تعطيلي حوزه است و ما درس و بحث نداريم. عرض كرديم: آقا! شما به «تحقيق» مشغول هستيد و اشكالي ندارد از شهريه استفاده كنيد. فرمود: برگردانيد! من نمي توانم فعلاً از آن استفاده كنم».<ref> جمال آفتاب، ص 186.</ref>
  
 
'''<I>استخاره‌هاي شگفت انگيز:</I>'''
 
'''<I>استخاره‌هاي شگفت انگيز:</I>'''
  
آيت الله كشميري به يُمن رياضت‌ها و مقام معنوي خويش، استخاره‌هاي راه‌گشا و غيب‌گونه اي انجام مي داد و با اشكال مختلف [[استخاره]] ([[قرآن]]، [[تسبيح]] و [[الهامات قلبی]]) به مراجعين پاسخ مي گفت. اعتماد مردم به استخاره هاي او بدان حد بود كه مورد مراجعه مكرر مردم نجف و ديگر شهرها و رجال حكومت بود.<ref> آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 190.</ref>
+
آيت الله كشميري به يُمن رياضت‌ها و مقام معنوي خويش، استخاره‌هاي راه‌گشا و غيب‌گونه اي انجام مي داد و با اشكال مختلف [[استخاره]] ([[قرآن]]، تسبيح و الهامات قلبی) به مراجعين پاسخ مي گفت. اعتماد مردم به استخاره هاي او بدان حد بود كه مورد مراجعه مكرر مردم نجف و ديگر شهرها و رجال حكومت بود.<ref> آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 190.</ref>
 
 
دو نمونه از استخاره‌هاي ايشان را يادآور مي شويم:
 
 
 
1. روزي يكي از طلبه هاي لبناني در [[نجف]]، جهت استخاره، به محضر ايشان مي آيد. آيت الله كشميري پاسخ استخاره را به شب موكول مي كند. آن طلبه شب بازمي‌گردد. او مي فرمايد: «درنگ نكن و زود از عراق بيرون برو كه خطر در پيش است.» آن شخص بدون توجه به اين سخن، در [[عراق]] مي ماند. چيزي نمي گذرد كه مأموران بعثي او را دستگير و روانه زندان مي كنند و پس از چندي، وادار مي سازند تا از كشور خارج شود.<ref> روح و ريحان، ص 65.</ref>
 
 
 
2. زماني يكي از بزرگان عشاير عراق كه پسرش دلباخته دختري بود، براي استخاره نزد آيت الله كشميري مي آيد. ايشان مي فرمايد: پاسخ استخاره بد است. پسر كه به دختر علاقه شديدي داشت، با كارد تيزي كه پنهان كرده بود، نزد مرحوم كشميري در صحن اميرمؤمنان علیه السلام مي آيد تا اگر آقا دوباره مخالفت كرد، او را به قتل برساند. در همان حال تصميم مي گيرد براي عمل قتل هم استخاره كند. آيت الله كشميري بعد از استخاره با صداي بلند مي فرمايد: «از من دور شو! تو مي خواهي كعبه را نابود كني.» پسر جوان كه از اين پاسخ متنبه شده بود، از قصد پليد خود پشيمان مي شود و از او عذرخواهي مي كند.<ref> آفتاب خوبان، ص 46.</ref>
 
  
 
'''<I>دستورالعمل هاي مشكل‌گشا:</I>'''
 
'''<I>دستورالعمل هاي مشكل‌گشا:</I>'''
  
عارفان و سالكان، در طول زندگي با [[قرآن]] مأنوس بوده و از اين كتاب آسماني بهره‌هاي فراوان برده اند؛ همان گونه كه - بنا به نقل آيت الله كشميري - مرحوم شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني تا چهار سال در مشهد هر شبي، قرآن ختم مي كرد و ثواب آن را به [[امام رضا]] علیه السلام هديه مي نمود تا به آن مقامات عالي و عرفاني نايل آمد.<ref> روح و ريحان، ص 77.</ref>
+
از جمله دستورالعمل هاي اين عارف فرزانه به حاجتمندان و اهل نياز، خواندن برخي [[آیه|آيات]] و [[سوره|سوره‌های]] [[قرآن]] است. ايشان براي حل مشكل و وصول به برخي فضايل، رهنمودهايي داشت كه از باب نمونه به برخي اشاره مي شود:
 
 
از جمله دستورالعمل هاي اين عارف فرزانه (آيت الله كشميري) به حاجتمندان و اهل نياز، خواندن برخي آيات و سوره‌های قرآن است. ايشان براي حل مشكل و وصول به برخي فضايل، رهنمودهايي داشت كه از باب نمونه به برخي اشاره مي شود:
 
 
 
* <I>توحيد:</I>
 
 
 
خواندن هزار مرتبه [[سوره اخلاص]] (توحيد) در هر روز جهت نورانيت، روحانيت قلب، آسان شدن امور و رزق.<ref> روايات فراواني در فضيلت و ثواب اين سوره وارد شده است. ر.ك: تفسير البرهان (ج 5، ص 520) و تفسير مجمع البيان (ج 5، ص 565).</ref> ايشان هنگام ورود به منزل اين سوره را مي خواند و مي فرمود: «فقر را از خانه بيرون مي برد».
 
 
 
* <I>قدر:</I>
 
 
 
خواندن [[سوره قدر]] جهت اطلاع از آينده خود؛ به اين ترتيب كه از شب اول ماه [[رمضان]]، تا شب بيست و سوم، هر شبي هزار مرتبه اين [[سوره]] را بخواند، در خواب يا بيداري آينده او را نشان مي دهند. مرحوم آيت الله خويي هم به دستور مرحوم سيد علي آقاي قاضي آن را قبل از [[مرجعيت]] خويش انجام داده و آينده خود را مشاهده كرده بود.<ref> روح و ريحان، ص 79.</ref> خواندن اين سوره در عصر جمعه صد مرتبه، براي رزق [[حلال]] مفيد است.
 
 
 
* <I>حشر:</I>
 
 
 
خواندن چهار آيه آخر [[سوره حشر]] به اين صورت كه يك اربعين (روز اول يك مرتبه، روز دوم دو مرتبه، تا روز چهلم چهل مرتبه) و يك اربعين ديگر به عكس اول تا اربعين دوم تمام شود، براي استجابت [[دعا]] مفيد است. البته اين آيات حاوي اسم اعظم الهي هستند.<ref> همان، ص 80 و 81.</ref>
 
 
 
* <I>والعاديات:</I>
 
 
 
اين دستور از استاد وي مستور آقا شيرازي رسيده است كه چون [[سوره العاديات]] به [[امیرالمومنین]] علیه السلام مربوط است، جهت رزق حلال و فراوان، روزي 110 مرتبه خوانده شود.<ref> همان.</ref>
 
  
* <I>ذكر يونسيه:</I><ref> مراد از آن، آيه 87 [[سوره انبياء]] است.</ref>
+
*خواندن هزار مرتبه [[سوره اخلاص]] (توحيد) در هر روز جهت نورانيت، روحانيت قلب، آسان شدن امور و [[رزق]].<ref> روايات فراواني در فضيلت و ثواب اين سوره وارد شده است. ر.ك: تفسير البرهان (ج 5، ص 520) و تفسير مجمع البيان (ج 5، ص 565).</ref> ايشان هنگام ورود به منزل اين سوره را مي خواند و مي فرمود: «فقر را از خانه بيرون مي برد».
 +
*خواندن [[سوره قدر]] جهت اطلاع از آينده خود؛ به اين ترتيب كه از شب اول ماه [[رمضان]]، تا شب بيست و سوم، هر شبي هزار مرتبه اين سوره را بخواند، در خواب يا بيداري آينده او را نشان مي دهند. مرحوم [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|آيت الله خويي]] هم به دستور مرحوم [[سید علی آقا قاضی|سيد علي آقاي قاضي]] آن را قبل از [[مرجعيت]] خويش انجام داده و آينده خود را مشاهده كرده بود.<ref> روح و ريحان، ص 79.</ref> خواندن اين سوره در عصر جمعه صد مرتبه، براي رزق [[حلال]] مفيد است.
  
سلسله عرفاي قرن اخير از آيت الله سيد علي شوشتري، ملا حسينقلي همداني، سيد احمد كربلايي و سيد علي آقا قاضي تا آيت الله كشميري، همگي اتفاق و تأكيد بر «ذكر يونسيه» آن هم در [[سجده]]، داشته‌اند. چنانچه اين ذكر چهارصد بار بعد از [[نماز عشاء]] در سجده گفته شود، آثار و بركات فراواني دارد كه مرحوم كشميري برخي فوائد آن را چنين شمرده است:
+
*خواندن چهار آيه آخر [[سوره حشر]] به اين صورت كه يك اربعين (روز اول يك مرتبه، روز دوم دو مرتبه، تا روز چهلم چهل مرتبه) و يك اربعين ديگر به عكس اول تا اربعين دوم تمام شود، براي استجابت [[دعا]] مفيد است. البته اين آيات حاوي [[اسم اعظم]] الهي هستند.<ref> همان، ص 80 و 81.</ref>
  
* 1. ديدن حالات برزخي؛
+
*اين دستور از استاد وي مستور آقا شيرازي رسيده است كه چون [[سوره العاديات]] به [[امیرالمومنین]] علیه السلام مربوط است، جهت رزق [[حلال]] و فراوان، روزي 110 مرتبه خوانده شود.<ref> همان.</ref>
  
* 2. تقويت قلب و مكاشفات؛
+
*<I>ذكر يونسيه:</I><ref> مراد از آن، آيه 87 [[سوره انبياء]] است.</ref> سلسله عرفاي قرن اخير از آيت الله [[سید علی شوشتری|سيد علي شوشتري]]، [[ملا حسینقلی همدانی|ملا حسينقلي همداني]]، [[سید احمد کربلایی|سيد احمد كربلايي]] و [[سید علی آقا قاضی|سيد علي آقا قاضي]] تا آيت الله كشميري، همگي اتفاق و تأكيد بر «[[ذکر یونسیه|ذكر يونسيه]]» آن هم در [[سجده]]، داشته‌اند. چنانچه اين ذكر چهارصد بار بعد از [[نماز عشاء]] در سجده گفته شود، آثار و بركات فراواني دارد كه مرحوم كشميري برخي فوائد آن را چنين شمرده است: 1. ديدن حالات برزخي؛ 2. تقويت قلب و مكاشفات؛ 3. پيشرفت در سلوك؛ 4. نورانيت و رفع حجاب‌ها؛ 5. استجابت دعا و نجات مؤمنين. آخوند ملا حسينقلي همداني فرموده است: «هر وقت و هر قدر بتوانيد اين ذكر را بگوييد».<ref> روح و ريحان، ص 92.</ref> ايشان به خواندن دعاهاي احتجاب، [[دعای یستشیر|يستشير]]، قاموس القدرة، [[دعای مشلول|دعاي مشلول]] و [[دعای توسل|توسل]] و [[زيارت]] [[ائمه اطهار]] علیهم السلام و به [[نماز شب]] تأكيد بسيار داشت و به ديگران سفارش مي كرد.
 
 
* 3. پيشرفت در سلوك؛
 
 
 
* 4. نورانيت و رفع حجاب‌ها؛
 
 
 
* 5. استجابت دعا و نجات مؤمنين.
 
 
 
آخوند ملا حسينقلي همداني فرموده است: «هر وقت و هر قدر بتوانيد اين ذكر را بگوييد».<ref> روح و ريحان، ص 92.</ref> ايشان به خواندن [[دعا]]هاي احتجاب، يستشير، قاموس القدرة، دعاي مشلول و توسل و [[زيارت]] [[ائمه اطهار]] علیهم السلام و به [[نماز شب]] تأكيد بسيار داشت و به ديگران سفارش مي كرد.
 
 
 
 
 
==ازدواج==
 
 
 
اين عالم فرزانه در سال 1364 ق. با دختر مجتهد بزرگوار، ميرزا محمد شيرازي، فرزند شيخ كاظم شيرازي، [[ازدواج]] كرد كه حاصل اين وصلت فرخنده، سه پسر و چهار دختر بود.
 
  
 
==فعاليت‌ها==
 
==فعاليت‌ها==
سطر ۱۲۷: سطر ۷۴:
 
'''<I>الف) استادان سطح:</I>'''
 
'''<I>الف) استادان سطح:</I>'''
  
* 1. آيت الله شيخ مجتبي لنكراني (تتمه رسائل)؛
+
*1. آيت الله شيخ مجتبي لنكراني (تتمه رسائل)؛
  
* 2. شيخ راضي تبريزي (مكاسب)؛
+
*2. شيخ راضي تبريزي (مكاسب)؛
  
* 3. آيت الله شيخ محمدتقي بهجت فومني (رسائل)؛
+
*3. آيت الله شيخ محمدتقي بهجت فومني (رسائل)؛
  
* 4. شيخ محمدحسين طهراني از شاگردان مبرز آخوند خراساني (كفايه)؛
+
*4. شيخ محمدحسين طهراني از شاگردان مبرز آخوند خراساني (كفايه)؛
  
* 5. حاج فيض خراساني (منظومه سبزواري)؛
+
*5. حاج فيض خراساني (منظومه سبزواري)؛
  
* 6. شيخ صدرا بادكوبه‌اي (متون فلسفي)؛
+
*6. شيخ صدرا بادكوبه‌اي (متون فلسفي)؛
  
* 7. شيخ عبدالحسين رشتي (اسفار)؛
+
*7. شيخ عبدالحسين رشتي (اسفار)؛
  
* 8. سيد عبدالهادي شيرازي؛
+
*8. سيد عبدالهادي شيرازي؛
  
* 9. شيخ كاظم شيرازي؛
+
*9. شيخ كاظم شيرازي؛
  
* 10. حاج [[آقا بزرگ تهرانی]] (صاحب [[الذريعه]]). آيت الله كشميري از ايشان اجازه روايت هم داشت.<ref> آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 189 و جمال آفتاب، محمود طيار مراغي، ص 184.</ref>
+
*10. حاج [[آقا بزرگ تهرانی]] (صاحب [[الذريعه]]). آيت الله كشميري از ايشان اجازه روايت هم داشت.<ref> آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 189 و جمال آفتاب، محمود طيار مراغي، ص 184.</ref>
  
 
'''<I>ب) استادان خارج فقه و اصول:</I>'''
 
'''<I>ب) استادان خارج فقه و اصول:</I>'''
  
* 1. آيت الله سيد ابوالقاسم خويي. ايشان نقش بيشتري در رشد علمي مرحوم كشميري داشت و ضمن صدور اجازه اجتهاد به وي، تصريح كرده بود كه: «تقليد بر تو [[حرام]] است».
+
*1. آيت الله سيد ابوالقاسم خويي. ايشان نقش بيشتري در رشد علمي مرحوم كشميري داشت و ضمن صدور اجازه اجتهاد به وي، تصريح كرده بود كه: «تقليد بر تو [[حرام]] است».
  
* 2. آيت الله سيد عبدالأعلي سبزواري؛
+
*2. آيت الله سيد عبدالأعلي سبزواري؛
  
* 3. شيخ علي محمد بروجردي؛
+
*3. شيخ علي محمد بروجردي؛
  
* 4. ميرزا سيد حسن بجنوردي، صاحب القواعد الفقهيه (1316-1396 ق)
+
*4. ميرزا سيد حسن بجنوردي، صاحب القواعد الفقهيه (1316-1396 ق)
  
 
'''<I>ج) استادان عرفان و اخلاق:</I>'''
 
'''<I>ج) استادان عرفان و اخلاق:</I>'''
سطر ۱۶۹: سطر ۱۱۶:
 
«هنگامي كه در حوزه نجف مشغول تدريس بودم، يكي از دوستان به نزدم آمد و گفت: كسي در كربلا به نام سيد هاشم حداد از شاگردان آقاي قاضي است، بيا نزدش برويم. با هم به [[كربلا]] رفتيم و به منزلش وارد شديم و همان مجلس اول، او را پسنديديم. او به من فرمود: اجدادت اهل معني بودند؛ بايد اهل معني شوي. آن وقت هم من به تدريس كتاب هاي متعدد اشتغال داشتم، وي فرمود: درس يكي، و مباحثه، يكي بس است؛ چون جمع مشكل و كثرت اشتغالات مانع از تمركز افكار و توجه به مذكور خواهد بود. كم كم بين ما مودت و دوستي زياد شد. هر وقت كربلا مي رفتم، منزل ايشان وارد مي شدم. هر هفته يك بار در كربلا به ديدنش مي رفتم و اگر ممكن نبود، ايشان به نجف تشريف مي آورد. من نزديك پانزده سال با ايشان مرتبط بودم».<ref> روح و ريحان، ص 38 و 39.</ref>
 
«هنگامي كه در حوزه نجف مشغول تدريس بودم، يكي از دوستان به نزدم آمد و گفت: كسي در كربلا به نام سيد هاشم حداد از شاگردان آقاي قاضي است، بيا نزدش برويم. با هم به [[كربلا]] رفتيم و به منزلش وارد شديم و همان مجلس اول، او را پسنديديم. او به من فرمود: اجدادت اهل معني بودند؛ بايد اهل معني شوي. آن وقت هم من به تدريس كتاب هاي متعدد اشتغال داشتم، وي فرمود: درس يكي، و مباحثه، يكي بس است؛ چون جمع مشكل و كثرت اشتغالات مانع از تمركز افكار و توجه به مذكور خواهد بود. كم كم بين ما مودت و دوستي زياد شد. هر وقت كربلا مي رفتم، منزل ايشان وارد مي شدم. هر هفته يك بار در كربلا به ديدنش مي رفتم و اگر ممكن نبود، ايشان به نجف تشريف مي آورد. من نزديك پانزده سال با ايشان مرتبط بودم».<ref> روح و ريحان، ص 38 و 39.</ref>
  
* <I>آيت الله حاج سيد محمدحسين حسيني تهراني با اشاره به ارتباط آقا:</I>
+
*<I>آيت الله حاج سيد محمدحسين حسيني تهراني با اشاره به ارتباط آقا:</I>
  
 
سيدعبدالكريم و مرحوم حداد، مي گويد: «از جمله كساني كه ايضاً چندين بار از [[نجف]] اشرف به [[كربلا]] مشرف و به منزل حضرت آقا (سيد هاشم حداد) مي آمدند و مذاكرات و سؤالاتي داشتند، جناب آيت الله صديق گرامي آقاي سيد عبدالكريم كشميري دامت معاليه بودند كه آن مجالس هم براي حقير مغتنم بود».<ref> روح مجرد، ص 309.</ref>
 
سيدعبدالكريم و مرحوم حداد، مي گويد: «از جمله كساني كه ايضاً چندين بار از [[نجف]] اشرف به [[كربلا]] مشرف و به منزل حضرت آقا (سيد هاشم حداد) مي آمدند و مذاكرات و سؤالاتي داشتند، جناب آيت الله صديق گرامي آقاي سيد عبدالكريم كشميري دامت معاليه بودند كه آن مجالس هم براي حقير مغتنم بود».<ref> روح مجرد، ص 309.</ref>
سطر ۱۸۹: سطر ۱۳۶:
 
آيت الله كشميري علاوه بر تربيت نفوس مستعد و ارائه دستورالعمل هاي راهگشا براي عده‌اي از افراد شايسته، به تأليف هم اهتمام داشت و آثاري ارزنده به يادگار گذاشت كه از جمله مي توان به كتاب هاي زير اشاره نمود:
 
آيت الله كشميري علاوه بر تربيت نفوس مستعد و ارائه دستورالعمل هاي راهگشا براي عده‌اي از افراد شايسته، به تأليف هم اهتمام داشت و آثاري ارزنده به يادگار گذاشت كه از جمله مي توان به كتاب هاي زير اشاره نمود:
  
* 1. شرح كفاية الاصول آخوند خراساني با تقريظاتي از آيت الله خويي و آيت الله ميلاني. دانشمند محقق آقا شيخ عبدالهادي فضلي در كتاب دروس في اصول فقه الاماميه از اين كتاب به عنوان نود و چهارمين شرح از شروح كفاية الاصول نام برده است؛<ref> دروس في اصول فقه الاماميه، شيخ عبدالهادي فضلي، ص 29.</ref>
+
*1. شرح كفاية الاصول آخوند خراساني با تقريظاتي از آيت الله خويي و آيت الله ميلاني. دانشمند محقق آقا شيخ عبدالهادي فضلي در كتاب دروس في اصول فقه الاماميه از اين كتاب به عنوان نود و چهارمين شرح از شروح كفاية الاصول نام برده است؛<ref> دروس في اصول فقه الاماميه، شيخ عبدالهادي فضلي، ص 29.</ref>
  
* 2. مجموعه اشعار عربي؛
+
*2. مجموعه اشعار عربي؛
  
* 3. مجموعه درس هاي اخلاق عارف خداجوي، شيخ مرتضي طالقاني؛
+
*3. مجموعه درس هاي اخلاق عارف خداجوي، شيخ مرتضي طالقاني؛
  
* 4. جزوه‌اي در مورد اذكار و اوراد عرفاني؛
+
*4. جزوه‌اي در مورد اذكار و اوراد عرفاني؛
  
* 5. رساله در مبحث قطع؛
+
*5. رساله در مبحث قطع؛
  
* 6. رساله در طلب و اراده؛
+
*6. رساله در طلب و اراده؛
  
* 7. تقريرات درس اصول آيت الله خويي.<ref> آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 190.</ref>
+
*7. تقريرات درس اصول آيت الله خويي.<ref> آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 190.</ref>
  
  
سطر ۲۱۴: سطر ۱۶۱:
 
مراسم تجليل از شخصيت علمي - عرفاني اين دانشمند الهي از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه اي در روز پنجشنبه 19 فروردين 1378 در مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام در شهر [[قم]]، برگزار گرديد. در اين مجلس باشكوه، صدها نفر از علما و روحانيون و بسياري از مردم حضور يافتند و مقام علمي و عرفاني او را گرامي داشتند.<ref> روزنامه جمهوري اسلامي، 1378/1/21.</ref>
 
مراسم تجليل از شخصيت علمي - عرفاني اين دانشمند الهي از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه اي در روز پنجشنبه 19 فروردين 1378 در مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام در شهر [[قم]]، برگزار گرديد. در اين مجلس باشكوه، صدها نفر از علما و روحانيون و بسياري از مردم حضور يافتند و مقام علمي و عرفاني او را گرامي داشتند.<ref> روزنامه جمهوري اسلامي، 1378/1/21.</ref>
  
==پانویس ==
+
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
  
سطر ۲۲۱: سطر ۱۶۸:
  
 
==پیوندهای مفید==
 
==پیوندهای مفید==
 +
 
*[http://erfanekeshmiri.ir/pages/bookزندگینامه سید عبدالکریم کشمیری]
 
*[http://erfanekeshmiri.ir/pages/bookزندگینامه سید عبدالکریم کشمیری]
  
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:عارفان]]
 
[[رده:عارفان]]

نسخهٔ ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۱۷

سيدعبدالكريم رضوي كشميري (1343-1419 ق)، عالم ربانی و سالک جلیل المقام دوران معاصر که عشق وافر وی به اهل بیت «علیهم السلام» را می توان از خصوصیات بارز وی دانست. از جمله آثار وی می توان «شرح كفاية الاصول» و «مجموعه اشعار عربی» را نام برد.

Ayatollah-kashmiri.jpg
نام کامل سيدعبدالكريم رضوي كشميري
زادروز 1343 قمری
زادگاه نجف اشرف
وفات 20 ذی الحجه 1419 قمری مطابق با چهارشنبه 18 فروردين 1378
مدفن قسمت بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، جنب قبر علامه طباطبائی

Line.png

اساتید

آيت الله شيخ مجتبي لنكراني، آيت الله سيد ابوالقاسم خويي، شيخ محمدحسين طهراني،....


آثار

شرح كفاية الاصول، مجموعه اشعار عربی، تقريرات درس اصول آيت الله خويي،...

ولادت و خاندان

سيدعبدالكريم رضوي كشميري، سال 1343 ق. در نجف اشرف ديده به جهان گشود. پدرش سيد محمدعلي كشميري كسوت روحاني داشت، و مادرش دختر آيت الله سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي (صاحب عروة الوثقي) بود.

عارف كشميري درباره پدرش مي گويد: «پدرم عالم فاضلي بود؛ اما در حد اجتهاد نبود و به من علاقه وافر داشت. وي به رعايت آداب و اخلاق شرعي و قرائت برخي ادعيه اهميت خاصي قائل بود و مرا هم سفارش مي نمود. پدرم به خاطر علاقه شديد به استادش شيخ عبدالكريم حائري يزدي، نام مرا «عبدالكريم» گذاشت».[۱]

آيت الله كشميري درباره سلسله اجداد خويش مي گويد: «ما اصالتاً قمي و از سادات رضوي هستيم و ريشه سيادت ما به حضرت موسی مبرقع فرزند بلافصل امام جواد علیه السلام مي رسد كه در قم مدفون است.

تحصيلات

سيد عبدالكريم از همان دوران كودكي و نوجواني استعداد فوق العاده در هنر، از جمله خوش نويسي، نقاشي و شعر، داشت. وي با اشاره استاد اخلاق و عرفان آيت الله شيخ مرتضي طالقاني - كه آثار بزرگي و معنويت را در سيماي اين كودك مشاهده كرده بود - تحول دروني يافت و از دوران كودكي و با نظر پدر گرامي اش به تحصيل علوم ديني همت گماشت و دروس ادبيات، معاني، بيان، منطق، فقه، اصول و... را در كوتاهترين مدت فراگرفت و به تدريس و تعليم آن ها پرداخت. وي درس هاي لمعه، رسائل، مكاسب، كفاية الاصول و اسفار و درس خارج فقه و اصول را نزد اساتيد برجسته حوزه نجف آموخت. سرانجام در اثر تلاش هاي فراوان به اخذ اجازه اجتهاد از برخي مراجع نجف - از جمله آيت الله خويي - نايل آمد.[۲]

آقا سيد عبدالكريم علاوه بر دروس متعارف حوزه، به آموختن علوم و فنون ديگري نيز علاقه نشان مي داد و در اوقات فراغت فنون جفر، علم اعداد، علم حروف و اسماءالله را فرامي گرفت؛ تا اين كه در اين رشته‌ها متبحر گرديد.

آيت الله كشميري در كنار تحصيل و تدريس، به خودسازي نيز مي پرداخت؛ به طوري كه در اثر مجاهدت‌ها، رياضت‌هاي عرفاني، عبادات، شب زنده داري و اشتغال به ذكر و فكر در كنار مرقد مطهر اميرمؤمنان علیه السلام مورد عنايت حضرتش قرار گرفت و از الهامات قلبي و مكاشفات غيبي برخوردار شد.

ويژگي‌هاي اخلاقي

آيت الله سيد عبدالكريم كشميري ويژگي‌هاي اخلاقي برجسته‌اي داشت كه اين ويژگي ها مي توانند راهنماي سالكان الهي به سوي رشد و تعالي باشند. در اين جا به برخي خصوصيات وي اشاره مي كنيم:

شيداي اهل بيت علیهم السلام:

اين عالم رباني، به زيارت قبور ائمه اطهار علیهم السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام و برخي امام زاده ها اهميت خاص مي داد. او از اين زيارت‌ها بهره‌ها برد و به درجات و مقاماتي دست يافت و مشكلات متعددي را حل نمود.[۳]

احترام به بزرگان:

وي به عنوان قدرداني از بزرگان و علماي گذشته، در فرصت‌هاي مناسب از آنان تجليل مي كرد؛ بزرگاني چون: ملا حسينقلي همداني، سيد احمد كربلايي، سيد علي آقا قاضي، سيد مرتضي كشميري، شيخ زين العابدين مرندي، شيخ طه نجف، شيخ مرتضي طالقاني، شيخ علي اكبر اراكي، آقا سيد محمدحسن كشميري، سيد هاشم حداد، آقا سيد عبدالغفار مازندراني، مستور آقا شيرازي و شيخ حسنعلي نخودكي اصفهاني.[۴]

او همچنین علاقه خاصي به حضرت امام خمینی داشت؛ مي گفت: «آيت الله خميني قدس سره مردي مستقيم و بي نظير بود و در مجالسي كه برخي از بزرگان حزب بعث مي آمدند، هيچ اعتنايي نمي كرد. وقتي در حرم سيدالشهداء علیه السلام از آيت الله خميني سؤال كردم: به چه اعتباري در زيارت جامعه كبيره نسبت به امامان معصوم علیهم السلام آمده است كه: «فَما اَحْلي اَسْماءُكُم؛ چقدر شيرين است نام هاي شما!» ايشان در جواب فرمود: به خاطر اين كه آنان فاني در خدايند و نامهايشان نيز همانند نام هاي خداوند شيرين است. روزي در كربلا من آيت الله خميني را زيارت كردم و به او گفتم: به اين امام حسين علیه السلام سوگند! من به شما علاقه‌مند هستم. و هنگامي كه به ايران آمدم، آيت الله خميني مرا به ملاقات دعوت كرد و من هم روزي به خدمت ايشان رفتم».[۵]

تقواي مالي:

از ديگر ويژگي هاي آيت الله كشميري، احتياط در مصرف بيت المال بود. يكي از نزديكان ايشان مي گويد: «در يكي از ايامي كه او به خاطر تعطيلي حوزه نجف، به زيارت كربلا مشرف شد و ما شهريه وي را در كربلا تقديمشان داشتيم، هنگامي كه او متوجه شد شهريه است، چهره‌اش متغير شد و فرمود: شهريه را برگردانيد؛ چون ايام تعطيلي حوزه است و ما درس و بحث نداريم. عرض كرديم: آقا! شما به «تحقيق» مشغول هستيد و اشكالي ندارد از شهريه استفاده كنيد. فرمود: برگردانيد! من نمي توانم فعلاً از آن استفاده كنم».[۶]

استخاره‌هاي شگفت انگيز:

آيت الله كشميري به يُمن رياضت‌ها و مقام معنوي خويش، استخاره‌هاي راه‌گشا و غيب‌گونه اي انجام مي داد و با اشكال مختلف استخاره (قرآن، تسبيح و الهامات قلبی) به مراجعين پاسخ مي گفت. اعتماد مردم به استخاره هاي او بدان حد بود كه مورد مراجعه مكرر مردم نجف و ديگر شهرها و رجال حكومت بود.[۷]

دستورالعمل هاي مشكل‌گشا:

از جمله دستورالعمل هاي اين عارف فرزانه به حاجتمندان و اهل نياز، خواندن برخي آيات و سوره‌های قرآن است. ايشان براي حل مشكل و وصول به برخي فضايل، رهنمودهايي داشت كه از باب نمونه به برخي اشاره مي شود:

  • خواندن هزار مرتبه سوره اخلاص (توحيد) در هر روز جهت نورانيت، روحانيت قلب، آسان شدن امور و رزق.[۸] ايشان هنگام ورود به منزل اين سوره را مي خواند و مي فرمود: «فقر را از خانه بيرون مي برد».
  • خواندن سوره قدر جهت اطلاع از آينده خود؛ به اين ترتيب كه از شب اول ماه رمضان، تا شب بيست و سوم، هر شبي هزار مرتبه اين سوره را بخواند، در خواب يا بيداري آينده او را نشان مي دهند. مرحوم آيت الله خويي هم به دستور مرحوم سيد علي آقاي قاضي آن را قبل از مرجعيت خويش انجام داده و آينده خود را مشاهده كرده بود.[۹] خواندن اين سوره در عصر جمعه صد مرتبه، براي رزق حلال مفيد است.
  • خواندن چهار آيه آخر سوره حشر به اين صورت كه يك اربعين (روز اول يك مرتبه، روز دوم دو مرتبه، تا روز چهلم چهل مرتبه) و يك اربعين ديگر به عكس اول تا اربعين دوم تمام شود، براي استجابت دعا مفيد است. البته اين آيات حاوي اسم اعظم الهي هستند.[۱۰]

فعاليت‌ها

ايشان بعد از نيل به مراحل عالي اجتهاد، اخلاق و معنويت، ابتدا در مسجد «جمال» نجف به اقامه جماعت پرداخت و پس از درگذشت آيت الله مظفر در مسجد «مسابك» به اقامه جماعت اشتغال ورزيد و همچنين در آخرين سال هاي اقامت در عراق، روزهاي پنجشنبه و جمعه هر هفته، در صحن مطهر حضرت سيدالشهداء علیه السلام اقامه جماعت مي نمود.

در آن جا اين استاد برجسته مخالفت خود را با حكومت بعث عراق ابراز مي كرد، مدتي تحت نظر قرار گرفت و سرانجام در روز جمعه 1359/1/21 ش. به همراه خانواده به ايران هجرت كرد و در شهر مقدس قم سكنا گزيد.[۱۴]

اساتید

يكي از مهمترين امتيازهاي آيت الله سيد عبدالكريم كشميري، تعداد فراوان اساتيد وي است. نخست به اساتيد فقه و اصول و حكمت، آن گاه به هدايتگران عرفاني و اخلاقي وي اشاره مي شود.

الف) استادان سطح:

  • 1. آيت الله شيخ مجتبي لنكراني (تتمه رسائل)؛
  • 2. شيخ راضي تبريزي (مكاسب)؛
  • 3. آيت الله شيخ محمدتقي بهجت فومني (رسائل)؛
  • 4. شيخ محمدحسين طهراني از شاگردان مبرز آخوند خراساني (كفايه)؛
  • 5. حاج فيض خراساني (منظومه سبزواري)؛
  • 6. شيخ صدرا بادكوبه‌اي (متون فلسفي)؛
  • 7. شيخ عبدالحسين رشتي (اسفار)؛
  • 8. سيد عبدالهادي شيرازي؛
  • 9. شيخ كاظم شيرازي؛

ب) استادان خارج فقه و اصول:

  • 1. آيت الله سيد ابوالقاسم خويي. ايشان نقش بيشتري در رشد علمي مرحوم كشميري داشت و ضمن صدور اجازه اجتهاد به وي، تصريح كرده بود كه: «تقليد بر تو حرام است».
  • 2. آيت الله سيد عبدالأعلي سبزواري؛
  • 3. شيخ علي محمد بروجردي؛
  • 4. ميرزا سيد حسن بجنوردي، صاحب القواعد الفقهيه (1316-1396 ق)

ج) استادان عرفان و اخلاق:

از آن جا كه عرفان و اخلاق از شاخص ترين بُعد زندگي آيت الله كشميري است، نام استادان معنوي و عرفاني وي را با شرح حال مختصري مي آوريم:

1. شيخ مرتضي طالقاني. او در ابتدا در كوه‌هاي طالقان چوپاني مي كرد؛ روزي صداي تلاوت قرآن به گوشش مي رسد؛ از همان لحظه انقلاب روحي در او پديد مي آيد و براي تحصيل علوم ديني به اصفهان و سپس راهي نجف مي شود و بر اثر تلاش هاي شبانه روزي به مقامات و مدارج عالي در علم و اخلاق مي رسد. شيخ مرتضي داراي علم ضمير، قدرت تصرف و تسخير و صاحب كرامات فراواني بود. وي به مرحوم كشميري اجازه ذكر داده بود و اولين استاد اخلاقي او بشمار مي رود. ايشان از دوران نوجواني سيد عبدالكريم، وي را به سير و سلوك عرفاني هدايت كرد. بعدها آيت الله كشميري دروس اخلاق اين استاد عارف را به رشته تحرير درآورد.

2. سيد علي آقا قاضي طباطبايي. ايشان در حدود پنج سال استاد معنوي آيت الله كشميري بود. او در اين باره مي گويد: «علاقه آقاي قاضي نسبت به من، مثل علاقه پدر به فرزند بود. گاهي در منزلشان كه روضه بود، مي رفتم و بعد از اين كه منزلشان خلوت مي شد، پشت سرش نماز مي خواندم. او مردي الهي و ملكوتي بود. ما هرگونه غم و همي از امور دنيا و آخرت را پيش ايشان حل مي كرديم».

3. سيد هاشم حداد. او عالمي عارف و هندي الاصل بود كه در شهر مقدس كربلا به نعل سازي و آهنگري اشتغال داشت و از زبده‌ترين تربيت يافتگان مكتب آقا سيد علي قاضي بود. وي پس از رحلت آقا سيد علي قاضي در سال 1366 ق. به تربيت شاگردان وي و سالكان طريق همت گماشت. آقاي كشميري نحوه آشنايي خود را با ايشان چنين بيان مي كند:

«هنگامي كه در حوزه نجف مشغول تدريس بودم، يكي از دوستان به نزدم آمد و گفت: كسي در كربلا به نام سيد هاشم حداد از شاگردان آقاي قاضي است، بيا نزدش برويم. با هم به كربلا رفتيم و به منزلش وارد شديم و همان مجلس اول، او را پسنديديم. او به من فرمود: اجدادت اهل معني بودند؛ بايد اهل معني شوي. آن وقت هم من به تدريس كتاب هاي متعدد اشتغال داشتم، وي فرمود: درس يكي، و مباحثه، يكي بس است؛ چون جمع مشكل و كثرت اشتغالات مانع از تمركز افكار و توجه به مذكور خواهد بود. كم كم بين ما مودت و دوستي زياد شد. هر وقت كربلا مي رفتم، منزل ايشان وارد مي شدم. هر هفته يك بار در كربلا به ديدنش مي رفتم و اگر ممكن نبود، ايشان به نجف تشريف مي آورد. من نزديك پانزده سال با ايشان مرتبط بودم».[۱۶]

  • آيت الله حاج سيد محمدحسين حسيني تهراني با اشاره به ارتباط آقا:

سيدعبدالكريم و مرحوم حداد، مي گويد: «از جمله كساني كه ايضاً چندين بار از نجف اشرف به كربلا مشرف و به منزل حضرت آقا (سيد هاشم حداد) مي آمدند و مذاكرات و سؤالاتي داشتند، جناب آيت الله صديق گرامي آقاي سيد عبدالكريم كشميري دامت معاليه بودند كه آن مجالس هم براي حقير مغتنم بود».[۱۷]

4. مستور آقا شيرازي. اين عارف گمنام و استاد بزرگ اخلاق در ذكر و فكر بسيار قوي و ديد باطني وسيع داشت و طيّ الارض مي كرد. آيت الله كشميري كه از اين عالم الهي بهره فراوان برده بود، مي گويد: «روزي به ايشان عرض كردم: دستوري بدهيد تا عمل كرده و محتاج خلق نشوم. ايشان اين آيه «اليس الله بكافٍ عبده»[۱۸] را با عدد خاصي توصيه كرد و فرمودند: به شرط آن كه ملازم آن باشي. و من هم مدت ها به آن ملزم بودم و اثر مي ديدم. ايشان در تشخيص باطن افراد بسيار مهارت داشت؛ هر كس را كه مي ديد، با نگاه باطني مي شناخت. آقا مستور وصيت كرد كه بعد از وفاتش بر پيكرش نماز بخوانم؛ اما در موقع وفات ايشان، من در نجف نبودم و جنازه او را در قبرستان وادي السلام نجف و در يكي از مقبره ها دفن كردند».

5. آقا سيد افضل حسين هندي. وي يكي ديگر از اساتيد معنوي مرحوم كشميري بشمار مي رود. او كه ساكن هندوستان بود، در اوقات ويژه اي براي زيارت به نجف اشرف مي آمد. مرحوم كشميري در همين اوقات از حضور وي بهره مي برد و اذكار و اوراد خاصي را با اجازه او دريافت كرد. آقا سيد افضل داراي ايمان و اعتقادي قوي و محكم بود و بر ذكر «بسم الله الرحمن الرحيم» (دوازده هزار بار) مداومت داشت و به ديگران هم سفارش مي كرد. او همچنين باطن شناس زبده و نيرومندي بود؛ حتي اگر عكس دو نفر را نزد او مي آوردند با يك نگاه مي فرمود: اين يكي اهل نجات است و آن ديگري اهل آتش. و هيچ شكي در تشخيص نداشت.[۱۹] آري:

تا نسوزي نيست آن عين اليقين × اين يقين خواهي در آتش درنشين

آن چه تو در آينه بيني عيان × پير اندر خشت بيند بيش از آن

6. شيخ علي اكبر اراكي. اين استاد عارف يكي از اوتاد عصر و رجال غيبي بود. آيت الله رضوي كشميري درباره‌اش مي گويد: «او عالمي عارف و فاضل بود و فقط اهل معرفت او را مي شناختند. شخصي قوي، صاحب تزكيه و دائم الذكر بود. بسياري از علما به درجات و مقامات عرفاني وي واقف نبودند. سبك پذيرش ايشان اين طور بود كه نوعاً وقت زيادي به افراد نمي داد. هرگاه به محضرش مي رفتيم و مي نشستيم تا استفاده ببريم، بعد از استفاده اين آيه را مي خواند: «فاذا طَعِمْتُم فَانتَشِرُوا»؛ يعني هرگاه غذا خورديد برخيزيد و برويد. و بعد مي فرمود «قُمْ فَانْصَرِفْ»؛ بلند شويد و برويد، وقت تمام است. زماني به محضرش رسيده و عرضه داشتم: دستورالعملي براي استخاره بدهيد! ايشان يك اربعين صوم به اضافه سوره نور با عدد و شرايط مخصوص به من ياد داد و من هم با انجام آن مشمول عناياتي شدم».[۲۰]

مرحوم كشميري از بزرگان ديگري نيز بهره برد و اجازاتي دريافت داشت؛ از جمله: دريافت كيفيت تلاوت قرآن و ذكر سجده از شيخ علي زاهد قمي (از شاگردان ملا حسينقلي همداني)، آموختن ذكر يونسيه از سيد عبدالغفار مازندراني، اخذ دستور قرائت سوره قدر از علامه شيخ محمدحسين كمپاني اصفهاني و اجازه زيارت و ذكر مخصوص وادي السلام از آقا شيخ ذبيح الله قوچاني.[۲۱]

آثار علمي

آيت الله كشميري علاوه بر تربيت نفوس مستعد و ارائه دستورالعمل هاي راهگشا براي عده‌اي از افراد شايسته، به تأليف هم اهتمام داشت و آثاري ارزنده به يادگار گذاشت كه از جمله مي توان به كتاب هاي زير اشاره نمود:

  • 1. شرح كفاية الاصول آخوند خراساني با تقريظاتي از آيت الله خويي و آيت الله ميلاني. دانشمند محقق آقا شيخ عبدالهادي فضلي در كتاب دروس في اصول فقه الاماميه از اين كتاب به عنوان نود و چهارمين شرح از شروح كفاية الاصول نام برده است؛[۲۲]
  • 2. مجموعه اشعار عربي؛
  • 3. مجموعه درس هاي اخلاق عارف خداجوي، شيخ مرتضي طالقاني؛
  • 4. جزوه‌اي در مورد اذكار و اوراد عرفاني؛
  • 5. رساله در مبحث قطع؛
  • 6. رساله در طلب و اراده؛
  • 7. تقريرات درس اصول آيت الله خويي.[۲۳]


وفات

ايشان بعد از سال ها مجاهده با نفس و تربيت نفوس و هدايت بسياري از انسان هاي حقيقت جو، در چهارشنبه 18 فروردين 1378 (20 ذی الحجه 1419) در 74 سالگي دار فاني را وداع گفت و به ملكوت اعلي پيوست.[۲۴]

روزهاي قبل از رحلت، اين آيه را مكرر مي خواند: «وَما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْد اَفَاِنْ مِتَّ فَهُمُ الخالِدُونَ × كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت»[۲۵]؛ اي پيامبر! قبل از تو براي هيچ بشري جاودانگي قرار نداده‌ايم. آيا اگر تو بميري، آنان جاويد خواهند بود؟ مسلّماً هر كس طعم مرگ را خواهد چشيد.

پيكر پاك اين عارف وارسته بعد از اقامه نماز به وسيله آيت الله بهجت، طبق وصيت او در قسمت بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، جنب قبر علامه طباطبائی به خاك سپرده شد.

مراسم تجليل از شخصيت علمي - عرفاني اين دانشمند الهي از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه اي در روز پنجشنبه 19 فروردين 1378 در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام در شهر قم، برگزار گرديد. در اين مجلس باشكوه، صدها نفر از علما و روحانيون و بسياري از مردم حضور يافتند و مقام علمي و عرفاني او را گرامي داشتند.[۲۶]

پانویس

  1. آفتاب خوبان، علي اكبر صداقت، ص 14 و 15.
  2. آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 189.
  3. روح و ريحان، ص 73.
  4. آفتاب خوبان، ص 56 و 57.
  5. روح و ريحان، ص 120.
  6. جمال آفتاب، ص 186.
  7. آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 190.
  8. روايات فراواني در فضيلت و ثواب اين سوره وارد شده است. ر.ك: تفسير البرهان (ج 5، ص 520) و تفسير مجمع البيان (ج 5، ص 565).
  9. روح و ريحان، ص 79.
  10. همان، ص 80 و 81.
  11. همان.
  12. مراد از آن، آيه 87 سوره انبياء است.
  13. روح و ريحان، ص 92.
  14. روح و ريحان، ص 15.
  15. آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 189 و جمال آفتاب، محمود طيار مراغي، ص 184.
  16. روح و ريحان، ص 38 و 39.
  17. روح مجرد، ص 309.
  18. سوره زمر / 36.
  19. روح و ريحان، ص 41.
  20. همان، ص 40 و 41.
  21. همان، ص 42 و 43 و جمال آفتاب، ص 194.
  22. دروس في اصول فقه الاماميه، شيخ عبدالهادي فضلي، ص 29.
  23. آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 190.
  24. آيينه پژوهش، ش 55-56، ص 190.
  25. سوره انبياء / 34 و 35.
  26. روزنامه جمهوري اسلامي، 1378/1/21.

منبع

عبدالكريم پاك نيا, ستارگان حرم، جلد 16، صفحه 65-80

پیوندهای مفید