شهید بهشتی: تفاوت بین نسخهها
جز (8پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | دکتر محمد حسینی بهشتی در خانواده ای مذهبی رشد کرد و هدفش را جلا و تعالی اسلام قرار داد. او در این راه فعالیت ها و رشادت های فراوان نمود و سرانجام دشمنان و کینه توزان او را در راه هدفش به شهادت رساندند. | + | '''شهید دکتر محمد حسینی بهشتی''' در خانواده ای مذهبی رشد کرد و هدفش را جلا و تعالی اسلام قرار داد. او در این راه فعالیت ها و رشادت های فراوان نمود و سرانجام دشمنان و کینه توزان او را در راه هدفش به شهادت رساندند. |
− | == | + | ==ولادت و خاندان== |
− | + | محمد حسینی بهشتی دوم آبان 1307 شمسی در [[اصفهان]] به دنیا آمد. پدرش از روحانیون اصفهان و [[امام جماعت|امام جماعت]] [[مسجد لنبان|مسجد لُنبان]] بود و به كارهای مذهبی مردم می پرداخت و برای تبلیغ و رسیدگی به مسائل شرعی، به روستاهای اطراف اصفهان می رفت و به فعالیت دینی، سخنرانی و بیان [[احكام]] مشغول بود و [[نماز جماعت]] اقامه می كرد و مشكلات آنان را برطرف می ساخت. | |
− | + | مادرش نیز زنی پاكدامن و پرهیزكار بود و در انجام احكام شرعی و [[آداب و سنن اسلامی|آداب اسلامی]] دقت نظر داشت. این بانوی محترم دختر حضرت آیت الله حاج میر محمدصادق خاتون آبادی از مراجع بزرگوار و محققان صاحب نام بود. | |
− | + | ==تحصیلات== | |
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
كودكی چهار ساله بود اما با همسالان خود تفاوت داشت. [[اخلاق]] نیك او حكایت از آینده درخشانش می كرد. ایشان تحصیلات را در چهار سالگی در مكتب خانه ای آغاز نمود. خیلی سریع خواندن و نوشتن و روخوانی [[قرآن]] را فرا گرفت. تا این كه بعدها به دبستان دولتی رفت و هنگامی كه امتحان ورودی از او گرفتند، گفتند باید به كلاس ششم برود ولی از نظر ما نمی تواند. بنابراین او را برای كلاس چهارم پذیرفتند. پس از آن كه تحصیلات دبستانی را به پایان رساند. در امتحان ششم ابتدایی شهر، نفر دوم شد. سپس به دبیرستان سعدی رفت و سال اول و دوم را در دبیرستان گذراند.<ref> یادنامه شهید مظلومه، سید فرید قاسمی، ص 17.</ref> | كودكی چهار ساله بود اما با همسالان خود تفاوت داشت. [[اخلاق]] نیك او حكایت از آینده درخشانش می كرد. ایشان تحصیلات را در چهار سالگی در مكتب خانه ای آغاز نمود. خیلی سریع خواندن و نوشتن و روخوانی [[قرآن]] را فرا گرفت. تا این كه بعدها به دبستان دولتی رفت و هنگامی كه امتحان ورودی از او گرفتند، گفتند باید به كلاس ششم برود ولی از نظر ما نمی تواند. بنابراین او را برای كلاس چهارم پذیرفتند. پس از آن كه تحصیلات دبستانی را به پایان رساند. در امتحان ششم ابتدایی شهر، نفر دوم شد. سپس به دبیرستان سعدی رفت و سال اول و دوم را در دبیرستان گذراند.<ref> یادنامه شهید مظلومه، سید فرید قاسمی، ص 17.</ref> | ||
− | + | در 14 سالگی (1321 ش.) تحصیلات دبیرستان را نیمه تمام می گذارد و به یكباره مسیر زندگی اش عوض می شود و شوقی برای حضور در [[حوزه علميه|حوزه علمیه]] احساس می كند و به جرگه حوزویان درمی آید تا با استفاده از فضای معنوی این پایگاه پاك، راه سعادت را در پیش گیرد. | |
− | در | + | آقا سید محمد چهار سال در حوزه علمیه [[اصفهان]] به تحصیل علوم دینی پرداخت و در این مدت كوتاه با پشتكار فراوان و استعداد درخشانی كه داشت دروسی را كه باید در مدت هشت سال خوانده شوند، در مدت چهار سال به پایان رساند و در 18 سالگی برای تكمیل تحصیلات عالی و به دست آوردن دانستنی های تازه به شهر مقدس [[قم]] عزیمت كرد تا در جوار پربركت حضرت [[حضرت فاطمه معصومه علیها السلام|فاطمه معصومه]] علیهاالسلام و در محضر استادان گرانقدر، فیض كسب كند. |
− | + | در مدرسه حجتیه در حجره ای ساده سكنی گزید و به درس و بحث مشغول گشت و با دوستانی چون [[شهید مطهری]] و [[امام موسی صدر]] آشنا شد و در مدت شش ماه بقیه دروس سطح ([[مکاسب (کتاب)|مكاسب]] و [[کفایة الاصول (کتاب)|كفایه]]) را به پایان رساند و در سال 1326 در درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] شركت كرد. در همین سال با همفكری دوستانی چون شهید مطهری برنامه ای به منظور تبلیغ مذهبی در روستاهای دور افتاده، تنظیم كردند. | |
− | |||
− | در مدرسه حجتیه در حجره ای ساده سكنی گزید و به درس و بحث مشغول گشت و با دوستانی چون [[شهید مطهری]] و امام موسی صدر آشنا شد و در مدت شش ماه بقیه دروس سطح (مكاسب و كفایه) را به پایان رساند و در سال 1326 در درس خارج [[فقه]] و [[اصول]] شركت كرد. در همین سال با همفكری دوستانی چون شهید مطهری برنامه ای به منظور تبلیغ مذهبی در روستاهای دور افتاده، تنظیم كردند. | ||
==عطش دانش== | ==عطش دانش== | ||
− | + | او با این كه در سال دوم دبیرستان تحصیلاتش را نیمه تمام گذاشته و به سوی حوزه شتافته بود، دوباره تصمیم گرفت كه همزمان با درسهای حوزوی، فراگیری دروس ناتمام گذشته را نیز ادامه دهد. با كوشش فراوان و استعداد سرشار خویش آن دو مسیر علمی را با هم ادامه داد، به طور كه در سال 1327 موفق به اخذ دیپلم ادبی گشت و در همان سال وارد دانشكده منقول و معقول (الهیات و معارف اسلامی كنونی) شد و در رشته [[فلسفه]] به تحصیل پرداخت و در سال 1330 موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در رشته فلسفه شد. | |
− | ایشان پس از اخذ لیسانس از تهران به [[قم]] مراجعت نمود و در درس خارج فقه و اصول شركت جست و به موجب علاقه فراوانی كه با مباحث فلسفی و عقلی داشت در درس اسفار و شفا [[علامه طباطبائی]] حضور یافت و از شاگردان همیشگی آن درس بشمار می آمد و در شب های پنجشنبه و جمعه با شهید مطهری و دیگر دوستان جلسه گرم و پرشوری برپا كردند كه نتیجه آن به صورت كتاب ارزشمند | + | ایشان پس از اخذ لیسانس از [[تهران]] به [[قم]] مراجعت نمود و در درس خارج فقه و اصول شركت جست و به موجب علاقه فراوانی كه با مباحث فلسفی و عقلی داشت در درس «[[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]]» و «[[شفا (کتاب)|شفا]]» [[علامه طباطبائی]] حضور یافت و از شاگردان همیشگی آن درس بشمار می آمد و در شب های پنجشنبه و جمعه با [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] و دیگر دوستان جلسه گرم و پرشوری برپا كردند كه نتیجه آن به صورت كتاب ارزشمند «[[اصول فلسفه و روش رئالیسم (کتاب)|اصول فلسفه و روش رئالیسم]]» با پاورقیهای شهید مطهری تنظیم و منتشر گردید. |
− | پس از پنج سال تحصیل و تدریس در شهر مقدس قم، در سال 1335 وارد دانشكده الهیات شد و تا سال 38 در آن دانشكده مشغول تحصیل در دوره دكترا بود، ولی پس از اتمام تحصیل در آن دانشكده به خاطر فعالیتهای چشمگیر فرهنگی، تبلیغی و سیاسی كه در داخل و خارج كشور به عهده داشت، نتوانست | + | پس از پنج سال تحصیل و تدریس در شهر مقدس قم، در سال 1335 وارد دانشكده الهیات شد و تا سال 38 در آن دانشكده مشغول تحصیل در دوره دكترا بود، ولی پس از اتمام تحصیل در آن دانشكده به خاطر فعالیتهای چشمگیر فرهنگی، تبلیغی و سیاسی كه در داخل و خارج كشور به عهده داشت، نتوانست رساله دكترای خویش را ارائه دهد و این امر به تأخیر افتاد. سرانجام در تاریخ 1/11/1353 رساله دكترای خود را تحت عنوان «مسائل ما بعدالطبیعه در قرآن» با راهنمایی استاد شهید مرتضی مطهری ارائه و از آن دفاع كرد و موفق به اخذ دكترا در رشته [[فلسفه]] شد. |
==تدوین كتب درسی== | ==تدوین كتب درسی== | ||
− | زمانی كه سردمداران وابسته به غرب بر آن بودند كه [[ | + | زمانی كه سردمداران وابسته به غرب بر آن بودند كه جامعه اسلامی [[ایران]] را به یك جامعه مادی غربی تبدیل كنند و با گذشت زمان، [[دین]] را به دست فراموشی سپارند. در چنین دورانی حساس دكتر بهشتی با همكاری [[محمدجواد باهنر|دكتر باهنر]] در بخش برنامهریزی كتابهای وزارت آموزش و پرورش به تهیه و تدوین كتاب دینی برای مدارس اقدام كرد و از این طریق نگذاشت گرد غربت بر روی این گوهر گرانبها بنشیند و نسل جوان را به فرهنگ غنی [[اسلام]] آشنا ساخت.<ref> همان، ص 45.</ref> |
==نوید صبح== | ==نوید صبح== | ||
− | + | این اندیشمند ژرف بین برای آینده ای روشن برنامه ریزی می كرد و چاره این مهم را در ایجاد تحول در حوزه می دید. بدین خاطر در سال 1339 به فكر سازماندهی درست و دقیق برای حوزه افتاد و با همفكری دوستانش به این نتیجه رسید كه باید تحولی اساسی توأم با نوعی برنامهریزی اصولی انجام گیرد تا طلاب تحت یك برنامه منظم و مدون درآیند و در آینده برای جامعه مؤثر و مفید واقع شوند. | |
− | بدین منظور با همكاری [[شهید قدوسی]] و دعوت از اساتید بزرگواری چون حضرات آیات مشكینی، مصباح یزدی و جنتی اقدام به تشكیل مدرسه حقانی نمودند و آن را به مثابه پایگاه مهمی برای تربیت طلاب متعهد و انقلابی قرار دادند. پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی نیز آن نهاد پاكی كه دكتر بهشتی و شهید قدوسی نشاندند، به بار نشست و آثار مفید و مؤثری در این انقلاب عظیم داشت. | + | بدین منظور با همكاری [[شهید قدوسی]] و دعوت از اساتید بزرگواری چون حضرات آیات مشكینی، [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]] و جنتی اقدام به تشكیل مدرسه حقانی نمودند و آن را به مثابه پایگاه مهمی برای تربیت طلاب متعهد و انقلابی قرار دادند. پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی نیز آن نهاد پاكی كه دكتر بهشتی و شهید قدوسی نشاندند، به بار نشست و آثار مفید و مؤثری در این انقلاب عظیم داشت. |
==نسیم سحر== | ==نسیم سحر== | ||
− | اولین حركت فرهنگی ایشان در آن زمان تأسیس دبیرستان | + | اولین حركت فرهنگی ایشان در آن زمان تأسیس دبیرستان «دین و دانش» بود كه به كمك برخی از دوستانش شكل گرفت و خود مسئولیت آن را عهده دار گشت؛ تا دانش آموز و دانشجوی مكتبی، [[دین]] و دانش را دو مقوله مجزا نداند، بلكه این دو را با هم فراگیرد، زیرا دین و دانش انفكاك ناپذیرند. او این گونه بذر [[ایمان]] و انقلاب را در سرزمین افكار نسل جوان می پاشید تا اینان نوید سحری را به گوش جان جامعه برسانند و فجری برای طلوع خورشید صبح سعادت باشند.<ref> روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 4362، ص 12.</ref> |
==چشمه ای در كویر== | ==چشمه ای در كویر== | ||
− | در سال 1344 برای انجام | + | در سال 1344 برای انجام رسالت تبلیغی به آلمان سفر كرد تا امامت [[مسجد]] و تكمیل ساختمان مسجد و اداره امور مسلمانان فارسی زبان و رسیدگی به دانشجویان مسلمان مقیم آن جا را به عهده گیرد. |
− | وی در مسجدی كه آیت الله بروجردی برای مسلمانان ساخته بود، مشغول فعالیت های مذهبی و فرهنگی شد و با تشكیل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان فارسی زبان و «مركز اسلامی هامبورگ» پایگاهی مهم برای جذب اندیشه ها و هدایت آنان به وجود آورد.<ref> او به تنها یك ملت بود، واحد فرهنگی بنیاد شهید، دفتر اول، ص 43.</ref> | + | وی در مسجدی كه [[آیت الله بروجردی]] برای مسلمانان ساخته بود، مشغول فعالیت های مذهبی و فرهنگی شد و با تشكیل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان فارسی زبان و «مركز اسلامی هامبورگ» پایگاهی مهم برای جذب اندیشه ها و هدایت آنان به وجود آورد.<ref> او به تنها یك ملت بود، واحد فرهنگی بنیاد شهید، دفتر اول، ص 43.</ref> |
البته فعالیتهای ایشان در مدت پنج سال اقامت در آنجا منحصر به موارد یاد شده نبود، بلكه ایشان با تمام گروهها ارتباط برقرار كرد و دامنه فعالیت هایش را در سطح اروپا گسترش داد. | البته فعالیتهای ایشان در مدت پنج سال اقامت در آنجا منحصر به موارد یاد شده نبود، بلكه ایشان با تمام گروهها ارتباط برقرار كرد و دامنه فعالیت هایش را در سطح اروپا گسترش داد. | ||
سطر ۶۰: | سطر ۵۰: | ||
==مهندسی انقلاب== | ==مهندسی انقلاب== | ||
− | پس از آن كه انقلاب اسلامی گذرگاهها و فراز و نشیب های مهمی را پشت سر نهاد و خون هزاران شهید و جانباز به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در آستانه پیروزی قرار گرفت، حضرت امام خمینی آن روزها در پاریس پایههای حكومتی اسلامی را طرح ریزی می نمودند و بدین منظور شورای انقلاب را تشكیل دادند تا بتوانند قوانین كشور را بر طبق موازین [[اسلام]] و [[قرآن]] تنظیم نمایند. یكی از نخستین اعضای این شورا كه از طرف حضرت امام انتخاب شد، دكتر بهشتی بود. | + | پس از آن كه انقلاب اسلامی گذرگاهها و فراز و نشیب های مهمی را پشت سر نهاد و خون هزاران شهید و جانباز به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در آستانه پیروزی قرار گرفت، حضرت [[امام خمینی]] آن روزها در پاریس پایههای حكومتی اسلامی را طرح ریزی می نمودند و بدین منظور شورای انقلاب را تشكیل دادند تا بتوانند قوانین كشور را بر طبق موازین [[اسلام]] و [[قرآن]] تنظیم نمایند. یكی از نخستین اعضای این شورا كه از طرف حضرت امام انتخاب شد، دكتر بهشتی بود. |
− | آیت الله بهشتی پس از مدتی به عنوان دبیر شورا انتخاب شد. این شورا در آن برهه حساس و سرنوشت ساز وظیفه مهمی را بر دوش داشت و منشاء خدمات فراوانی به اسلام و انقلاب گشت، به ویژه این كه در آن دوران - به خاطر آشفته بودن اوضاع و نبودن | + | آیت الله بهشتی پس از مدتی به عنوان دبیر شورا انتخاب شد. این شورا در آن برهه حساس و سرنوشت ساز وظیفه مهمی را بر دوش داشت و منشاء خدمات فراوانی به اسلام و انقلاب گشت، به ویژه این كه در آن دوران - به خاطر آشفته بودن اوضاع و نبودن قوه مقننه - این شورا نقش قانونگذاری داشت و دو وظیفه مهم را انجام می داد: یكی تصویب قوانین مورد نیاز كشور و و دیگری اجرای آن قوانین كه این نیز از سوی اعضای شورا یا افرادی كه شورا انتخاب می كرد، انجام می شد. |
− | مدتی نیز دكتر بهشتی از طرف شورای انقلاب به دادگستری رفت تا به بازسازی این تشكیلات قضایی بپردازد و قضات انقلابی و متعهد را بكار گیرد حضور ایشان در این مورد نیز چون گذشته مؤثر افتاد. | + | مدتی نیز دكتر بهشتی از طرف شورای انقلاب به دادگستری رفت تا به بازسازی این تشكیلات قضایی بپردازد و قضات انقلابی و متعهد را بكار گیرد. حضور ایشان در این مورد نیز چون گذشته مؤثر افتاد. |
==تأسیس حزب جمهوری== | ==تأسیس حزب جمهوری== | ||
− | در آن روزهای حساس و سرنوشت ساز انقلاب، در برابر آن همه حزب سیاسی منحرف، وجود یك تشكل اسلامی پیرو راه امام برای پاسداری از ارزش ها ضروری بود. در آن زمان دكتر بهشتی كه همواره معتقد به نظم و برنامهریزی و تشكیلات بود، با صلاحدید حضرت امام خمینی در فروردین سال 1358 حزب جمهوری اسلامی را با همفكری و همكاری مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای و دیگر دوستان تأسیس كرد تا پایگاهی برای سازماندهی نیروهای مسلمان و متعهد و معتقد به ولایت فقیه باشد. آیت الله بهشتی تا هنگام شهادت به عنوان دبیر كل حزب جمهوری اسلامی انجام وظیفه می نمود.<ref> همان، 18 تیر 1363.</ref> | + | در آن روزهای حساس و سرنوشت ساز انقلاب، در برابر آن همه حزب سیاسی منحرف، وجود یك تشكل اسلامی پیرو راه امام برای پاسداری از ارزش ها ضروری بود. در آن زمان دكتر بهشتی كه همواره معتقد به نظم و برنامهریزی و تشكیلات بود، با صلاحدید حضرت امام خمینی در فروردین سال 1358 حزب جمهوری اسلامی را با همفكری و همكاری مقام معظم رهبری [[سید علی حسینی خامنه ای|حضرت آیت الله خامنهای]] و دیگر دوستان تأسیس كرد تا پایگاهی برای سازماندهی نیروهای مسلمان و متعهد و معتقد به [[ولایت فقیه]] باشد. آیت الله بهشتی تا هنگام شهادت به عنوان دبیر كل حزب جمهوری اسلامی انجام وظیفه می نمود.<ref> همان، 18 تیر 1363.</ref> |
==تدوین قانون اساسی== | ==تدوین قانون اساسی== | ||
− | پس از آن كه مجلس خبرگان توسط نمایندگان منتخب | + | پس از آن كه مجلس خبرگان توسط نمایندگان منتخب مردم تشكیل شد، دكتر بهشتی نایب رئیس مجلس خبرگان بود و بیشتر جلسات مجلس خبرگان به ریاست ایشان برگزار می شد. این مدیر دلسوز نظام، به رغم مشغله كاری فراوان، با تلاش و كوشش فوق العاده و با همفكری و همكاری یاران دلسوز امام و انقلاب، قانون اساسی جمهوری اسلامی را تدوین كردند؛ كه به تأیید امام و تصویب امت رسید. قانون اساسی در واقع خونبهای انقلاب اسلامی بود. |
− | یكی دیگر از اقدامات ایشان، روشن كردن جایگاه ولایت فقیه در این نظام مقدس بود. گرچه بعضی از لیبرال ها و ملی گرایان همچون بنی صدر خائن با آن مخالفت می كردند ولی آیت الله بهشتی با دلایل و براهین مستند به مخالفان جواب می داد. و سرانجام اصل | + | یكی دیگر از اقدامات ایشان، روشن كردن جایگاه [[ولایت فقیه]] در این نظام مقدس بود. گرچه بعضی از لیبرال ها و ملی گرایان همچون بنی صدر خائن با آن مخالفت می كردند ولی آیت الله بهشتی با دلایل و [[برهان|براهین]] مستند به مخالفان جواب می داد. و سرانجام اصل ولایت فقیه در مجلس تصویب شد. |
==در سنگر عدالت== | ==در سنگر عدالت== | ||
− | پس از استقرار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی مسئولیت دیوان عالی كشور (بالاترین مقام قضایی كشور) را در اسفند ماه 1358 به دست با كفایت آیت الله بهشتی سپرد.<ref> | + | پس از استقرار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی مسئولیت دیوان عالی كشور (بالاترین مقام قضایی كشور) را در اسفند ماه 1358 به دست با كفایت آیت الله بهشتی سپرد.<ref> صحیفه نور، ج 11، ص 279.</ref> تا برای این تشكیلات حیاتی كه نقش مهم و تعیین كننده ای در جامعه دارد، زمینه اجرای قوانین [[اسلام]] با درك و درایت والای ایشان فراهم گردد و [[عدل]] و قسط در جامعه رواج یابد. |
− | ایشان نیز در طول مدت عهده داری این مسئولیت خطیر و | + | ایشان نیز در طول مدت عهده داری این مسئولیت خطیر و شریف، منشاء خیر و خدمت گشت و امور قضایی كشور را سروسامان داد و آن را انسجام بخشید و با بكارگیری قضات عادل و عالم، نظام قضایی را دگرگون ساخت. آن همه تلاش بی وقفه او در این قوه فراموش نشدنی است و به راستی كه او مظهر [[عدالت]] علوی بود. |
==در اوج مظلومیت== | ==در اوج مظلومیت== | ||
سطر ۸۶: | سطر ۷۶: | ||
در طول تاریخ، هماره اندیشههای بزرگ در عصر خویش ناشناخته ماندهاند. چون همگام با عصر خویش به پیش نرفته و پا را فراتر از عصر و اندیشه گذاشته اند. در این برهه شخصیت استثنایی آیت الله دكتر بهشتی نیز این چنین بود. این فرزانه بلندنگر تا هنگامی كه در قید حیات بود، همچنان غریب و ناشناخته ماند. | در طول تاریخ، هماره اندیشههای بزرگ در عصر خویش ناشناخته ماندهاند. چون همگام با عصر خویش به پیش نرفته و پا را فراتر از عصر و اندیشه گذاشته اند. در این برهه شخصیت استثنایی آیت الله دكتر بهشتی نیز این چنین بود. این فرزانه بلندنگر تا هنگامی كه در قید حیات بود، همچنان غریب و ناشناخته ماند. | ||
− | این در حالی رخ می داد كه نمرودیان زمان - آمریكا و [[منافقین]] - او را خوب شناختند و به خوبی می دانستند كه او یكی از اركان این نظام مقدس اسلامی است و نقش مهم و تعیین كننده ای دارد و باید از ایشان شروع كرد. آن ها وجود او را نیز مانعی در راه رسیدن به اهداف شومشان می دیدند و برای نیل به مقاصدشان اقدام به ترور شخصیتش نمودند و او را ابراهیم گونه در آتش سوزان تهمت ها افكندند و می خواستند با این شیوه این سد محكم را از مسیرشان بردارند و راهشان را هموار سازند تا به اهداف تاریكشان نایل آیند. | + | این در حالی رخ می داد كه نمرودیان زمان - آمریكا و [[منافقین]] - او را خوب شناختند و به خوبی می دانستند كه او یكی از اركان این نظام مقدس اسلامی است و نقش مهم و تعیین كننده ای دارد و باید از ایشان شروع كرد. آن ها وجود او را نیز مانعی در راه رسیدن به اهداف شومشان می دیدند و برای نیل به مقاصدشان اقدام به ترور شخصیتش نمودند و او را [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم]] گونه در آتش سوزان تهمت ها افكندند و می خواستند با این شیوه این سد محكم را از مسیرشان بردارند و راهشان را هموار سازند تا به اهداف تاریكشان نایل آیند. |
− | البته طراح اصلی این برنامه استعمار بود و منافقین مجریان طرح بودند و استعمار نیز هدفش آن بود كه مشروطهای دیگر تكرار گردد. منافقین برای انجام این هدف استعماری، شخصیت دكتر بهشتی را نشانه گرفتند و با تهمت هایی چون انحصار طلب، سرمایه دار و... سعی در خدشه دار كردن شخصیت ایشان داشتند و با این كارشان میخواستند او را از صحنه انقلاب خارج سازند. گرچه در واقع هدف ترور شخصیت دكتر بهشتی نبود، بلكه اینان زمینه را برای كنار زدن روحانیت فراهم می كردند.<ref> ر.ك: روزنامه جمهوری اسلامی، 5 تیر 1363؛ 7 تیر 1369؛ 1 تیر 1372.</ref> این دل پاك و روح بلند هرگز در دفاع از خویشتن، شمشیر بیان از نیام برنكشید؛ اگر چه گذشت زمان از حقایق پرده برداشت و واقعیت ها را روشن كرد. | + | البته طراح اصلی این برنامه استعمار بود و [[نفاق|منافقین]] مجریان طرح بودند و استعمار نیز هدفش آن بود كه مشروطهای دیگر تكرار گردد. منافقین برای انجام این هدف استعماری، شخصیت دكتر بهشتی را نشانه گرفتند و با [[تهمت]] هایی چون انحصار طلب، سرمایه دار و... سعی در خدشه دار كردن شخصیت ایشان داشتند و با این كارشان میخواستند او را از صحنه انقلاب خارج سازند. گرچه در واقع هدف ترور شخصیت دكتر بهشتی نبود، بلكه اینان زمینه را برای كنار زدن روحانیت فراهم می كردند.<ref> ر.ك: روزنامه جمهوری اسلامی، 5 تیر 1363؛ 7 تیر 1369؛ 1 تیر 1372.</ref> این دل پاك و روح بلند هرگز در دفاع از خویشتن، شمشیر بیان از نیام برنكشید؛ اگر چه گذشت زمان از حقایق پرده برداشت و واقعیت ها را روشن كرد. |
{{بیت|چون رو به دوست كردی سركن به جور دشمن|چون نام عشق بردی آماده شو بلا را}} | {{بیت|چون رو به دوست كردی سركن به جور دشمن|چون نام عشق بردی آماده شو بلا را}} | ||
− | == | + | ==ویژگیهای اخلاقی== |
'''<I>الف) نماز اول وقت:</I>''' | '''<I>الف) نماز اول وقت:</I>''' | ||
− | یكی از ویژگیهای بارز آیت الله بهشتی، توجه فراوان به [[نماز]] بود هیچ گاه چیزی نمی توانست ایشان را از [[نماز اول وقت]] بازدارد. هنگام نماز، كارها را رها می ساخت و به سوی تكلم با خدا می شتافت و اگر چنانچه جلسه ای بود و موقع نماز فرامی رسید یادآوری می كرد كه موقع نماز است، برای [[عبادت]] خدا خودمان را آماده كنیم. | + | یكی از ویژگیهای بارز آیت الله بهشتی، توجه فراوان به [[نماز]] بود هیچ گاه چیزی نمی توانست ایشان را از [[نماز اول وقت]] بازدارد. هنگام نماز، كارها را رها می ساخت و به سوی تكلم با [[الله|خدا]] می شتافت و اگر چنانچه جلسه ای بود و موقع نماز فرامی رسید یادآوری می كرد كه موقع نماز است، برای [[عبادت]] خدا خودمان را آماده كنیم. |
'''<I>ب) فروتنی:</I>''' | '''<I>ب) فروتنی:</I>''' | ||
− | [[شهید باهنر]] درباره [[تواضع]] و فروتنی او چنین گفته است: «خصلت های ایشان ممتاز بود. ایشان در عین آن متانت و ابهتی كه داشت - به لحاظ آن مقام و شخصیت - در عین حال، حالت تواضع و برخورد بسیار مؤدبانهای پر از احساس و عاطفه همراه با روان شناسی اصیل ژرف اسلامی داشتند. جلسات ایشان معمولاً همراه | + | [[محمدجواد باهنر|شهید باهنر]] درباره [[تواضع]] و فروتنی او چنین گفته است: «خصلت های ایشان ممتاز بود. ایشان در عین آن متانت و ابهتی كه داشت - به لحاظ آن مقام و شخصیت - در عین حال، حالت تواضع و برخورد بسیار مؤدبانهای پر از احساس و عاطفه همراه با روان شناسی اصیل ژرف اسلامی داشتند. جلسات ایشان معمولاً همراه با صفا و نشاط بود و [[صداقت]] كاملی در قضاوتها و اظهارنظرهایشان به چشم می خورد، اعتماد می آورد و اطمینان می بخشید».<ref> مجله مرزداران، سال دوم، ش 22.</ref> |
'''<I>ج) حق پذیری:</I>''' | '''<I>ج) حق پذیری:</I>''' | ||
− | از صفات نیك آن عالم ژرف اندیش پذیرفتن [[حق]] بود، حتی اگر به ضرر او تمام می شد. همین كه می فهمید سخنی حق است، آن را می پذیرفت. و این بیانگر صفای [[روح]] آن اسوه اخلاق است.<ref> ر.ك: همان، ص 14.</ref> | + | از صفات نیك آن عالم ژرف اندیش پذیرفتن [[حق]] بود، حتی اگر به ضرر او تمام می شد. همین كه می فهمید سخنی حق است، آن را می پذیرفت. و این بیانگر صفای [[روح]] آن اسوه [[اخلاق]] است.<ref> ر.ك: همان، ص 14.</ref> |
'''<I>د) نظم:</I>''' | '''<I>د) نظم:</I>''' | ||
− | زندگی او سراسر نظم بود و موفقیت چشمگیرش بیشتر در گرو نظم بوده و بدین وسیله این مسیر را با موفقیت پیموده است. همسر ایشان در این باره می گوید: «دكتر بسیار منظم بودند، هر چند ایشان یك مرد سیاسی بودند و در جلسات زیاد شركت می كردند، چیزی كه من از وی به یاد دارم این است كه امكان نداشت دیرتر از موقع مقرر در جلسه ای حاضر شود و به هر وسیله ای كه بود در ساعت مقرر خودشان را به محل مورد نظر می رساندند. وی می گفت: «ما تا نظم در كارهایمان نداشته باشیم، نمی توانیم كارهای مملكت را پیش ببریم».<ref> همان، ص 13.</ref> | + | زندگی او سراسر [[نظم]] بود و موفقیت چشمگیرش بیشتر در گرو نظم بوده و بدین وسیله این مسیر را با موفقیت پیموده است. همسر ایشان در این باره می گوید: «دكتر بسیار منظم بودند، هر چند ایشان یك مرد سیاسی بودند و در جلسات زیاد شركت می كردند، چیزی كه من از وی به یاد دارم این است كه امكان نداشت دیرتر از موقع مقرر در جلسه ای حاضر شود و به هر وسیله ای كه بود در ساعت مقرر خودشان را به محل مورد نظر می رساندند. وی می گفت: «ما تا نظم در كارهایمان نداشته باشیم، نمی توانیم كارهای مملكت را پیش ببریم».<ref> همان، ص 13.</ref> |
'''<I>هـ) بردباری:</I>''' | '''<I>هـ) بردباری:</I>''' | ||
− | از دیگر | + | از دیگر صفات پسندیده آن گوهر گرانبها، [[صبر]] در مقابل ناملایمات بود. هرگاه با مشكلی مواجه می شد عصبانی نمی گردید، بلكه با صبر و متانت آن را حل می كرد. همسر ایشان می گوید: «من خصوصیتی را كه از ایشان در مدت 29 سال زندگی دیدم، ملایمت و صبر بود. ایشان به قدری صبر و ملایمت و متانت به خرج می داد كه انسان را خجالت زده می كرد. در سرتاسر زندگی این مرد مبارز و با[[تقوا]] حتی یك مورد عصبانیت بی مورد به یاد ندارم».<ref> همان.</ref> |
'''<I>و) در خانه:</I>''' | '''<I>و) در خانه:</I>''' | ||
− | در كارهای خانه به همسرشان كمك می كرد و به درس بچه ها رسیدگی جدی می نمود. از وضع درسی و مشكلاتشان می پرسید و به آن ها كمك می كرد. به دلیل نظارت ایشان در منزل [[اسراف]] و استفاده بی حد و حصر كمتر مشاهده می شد، برای ساخته شدن بچه ها به آن ها پول به عنوان قرض الحسنه می داد تا از حقوق ماهیانه آن ها، كه معادل ده برابر سنشان بود، كم كند. در تربیت بچه ها، نه آن ها را بی بندوبار و لوس بار میآورد و نه خشن و بسیار جدی. شوق به [[نماز]] و [[روزه]] و دیگر واجبات را در بچهها به طور اختیاری ایجاد می كردند.<ref> همان، ص 15.</ref> | + | در كارهای خانه به همسرشان كمك می كرد و به درس بچه ها رسیدگی جدی می نمود. از وضع درسی و مشكلاتشان می پرسید و به آن ها كمك می كرد. به دلیل نظارت ایشان در منزل [[اسراف]] و استفاده بی حد و حصر كمتر مشاهده می شد، برای ساخته شدن بچه ها به آن ها پول به عنوان [[قرض الحسنه]] می داد تا از حقوق ماهیانه آن ها، كه معادل ده برابر سنشان بود، كم كند. در تربیت بچه ها، نه آن ها را بی بندوبار و لوس بار میآورد و نه خشن و بسیار جدی. شوق به [[نماز]] و [[روزه]] و دیگر واجبات را در بچهها به طور اختیاری ایجاد می كردند.<ref> همان، ص 15.</ref> |
− | == | + | ==آثار و تألیفات== |
ایشان در عرصه قلم نیز برجستگی داشت و به رغم فعالیت های گسترده و مسئولیت های فراوانی كه عهدهدار بود، در زمینه نویسندگی نیز موفقیت خوبی داشته است. آثار قلمی ایشان از دو جهت حایز اهمیت است: | ایشان در عرصه قلم نیز برجستگی داشت و به رغم فعالیت های گسترده و مسئولیت های فراوانی كه عهدهدار بود، در زمینه نویسندگی نیز موفقیت خوبی داشته است. آثار قلمی ایشان از دو جهت حایز اهمیت است: | ||
− | * 1. با توجه به اهمیت موضوع به رشته تحریر درآمده است؛ همچون | + | *1. با توجه به اهمیت موضوع به رشته تحریر درآمده است؛ همچون کتاب «نماز چیست؟» از آن جا كه [[نماز]] ستون [[دین]] است و قوام [[ایمان]] بر این پایه استوار است و پذیرفتن اعمال، به این مهم بستگی دارد و بالاخره نردبانی برای رسیدن به بام بلند بندگی است. |
− | * 2. با توجه به ضرورت موضوع نگارش یافته است. ایشان با توجه به شرایط زمان و مكان و بر اساس نیاز جامعه - و نه در یقین - در زمینه معینی به تحقیق و تألیف پرداخته و به منظور تفنن چنین كاری انجام نداده است. مثلاً درباره مسأله بانكداری اسلامی، كه یك بحث مهم و مورد نیاز جامعه ماست و كمتر بدان توجه شده | + | *2. با توجه به ضرورت موضوع نگارش یافته است. ایشان با توجه به شرایط زمان و مكان و بر اساس نیاز جامعه - و نه در یقین - در زمینه معینی به تحقیق و تألیف پرداخته و به منظور تفنن چنین كاری انجام نداده است. مثلاً درباره مسأله بانكداری اسلامی، كه یك بحث مهم و مورد نیاز جامعه ماست و كمتر بدان توجه شده است، كتابی در این زمینه می نگارد و از نظر [[اسلام]] به بررسی مسأله می پردازد. |
آثار چاپ شده ایشان عبارتند از: | آثار چاپ شده ایشان عبارتند از: | ||
− | # خدا از دیدگاه [[قرآن]] | + | #خدا از دیدگاه [[قرآن]] |
− | # | + | #نماز چیست؟ |
− | # شناخت | + | #شناخت |
− | # شناخت دین | + | #شناخت دین |
− | # نقش دین در زندگی انسان | + | #نقش دین در زندگی انسان |
− | # كدام مسلك؟ | + | #كدام مسلك؟ |
− | # روحانیت در اسلام و در میان مسلمین | + | #روحانیت در اسلام و در میان مسلمین |
− | # مبارزه پیروز | + | #مبارزه پیروز |
− | # بانكداری و قوانین مالی در اسلام | + | #بانكداری و قوانین مالی در اسلام |
− | # مالكیت | + | #مالكیت |
برخی دیگر از آثار ایشان هنوز چاپ نشده است و شورای احیای آثار آن بزرگوار در تلاش است كه در آینده آن آثار را كه اكنون به صورت نوار سخنرانی موجود است، منتشر سازد. | برخی دیگر از آثار ایشان هنوز چاپ نشده است و شورای احیای آثار آن بزرگوار در تلاش است كه در آینده آن آثار را كه اكنون به صورت نوار سخنرانی موجود است، منتشر سازد. | ||
− | + | == شهادت == | |
+ | او مثل همیشه با تبسمی بر لب، قبل از غروب هفتم تیر 1360، به دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی آمد و در جلسه اعضای حزب جمهوری شركت كرد. جلسه با قرائت [[قرآن]] آغاز شد و پس از آن، سخنرانی قافله سالار شهدای هفت تیر شروع شد، كه ناگهان با انفجاری که به دست [[نفاق]] - سازمان مجاهدین خلق - روی داد، آیت الله بهشتی (در 53 سالگی) و بیش از هفتاد یار باوفایش به درجه [[شهادت در راه خدا|شهادت]] نایل آمدند. | ||
− | + | آن زمینیان قدسی را پس از [[تشییع جنازه|تشییع]] باشكوه و تجلیل فراوان، در بهشت زهرای [[تهران]] به خاك سپردند. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
{{بیت|بیدار دلانی كه به خون درخفتند|خواب همه سفلگان شب آشفتند}} | {{بیت|بیدار دلانی كه به خون درخفتند|خواب همه سفلگان شب آشفتند}} | ||
{{بیت|بر دار بلند عاشقی، با لب عشق|هفتاد و دو منصور انا الحق گفتند}} | {{بیت|بر دار بلند عاشقی، با لب عشق|هفتاد و دو منصور انا الحق گفتند}} | ||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | |||
− | *شهید بهشتی از زبان خود وی،[http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=11960 تبیان]، بازیابی: 20 بهمن ماه 1392. | + | *تلخيص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد 2، زندگی نامه "شهید بهشتی" از علي عليزاده مهراني. |
+ | |||
+ | *شهید بهشتی از زبان خود وی، [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=11960 تبیان]، بازیابی: 20 بهمن ماه 1392. | ||
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۱۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۵۲
شهید دکتر محمد حسینی بهشتی در خانواده ای مذهبی رشد کرد و هدفش را جلا و تعالی اسلام قرار داد. او در این راه فعالیت ها و رشادت های فراوان نمود و سرانجام دشمنان و کینه توزان او را در راه هدفش به شهادت رساندند.
محتویات
ولادت و خاندان
محمد حسینی بهشتی دوم آبان 1307 شمسی در اصفهان به دنیا آمد. پدرش از روحانیون اصفهان و امام جماعت مسجد لُنبان بود و به كارهای مذهبی مردم می پرداخت و برای تبلیغ و رسیدگی به مسائل شرعی، به روستاهای اطراف اصفهان می رفت و به فعالیت دینی، سخنرانی و بیان احكام مشغول بود و نماز جماعت اقامه می كرد و مشكلات آنان را برطرف می ساخت.
مادرش نیز زنی پاكدامن و پرهیزكار بود و در انجام احكام شرعی و آداب اسلامی دقت نظر داشت. این بانوی محترم دختر حضرت آیت الله حاج میر محمدصادق خاتون آبادی از مراجع بزرگوار و محققان صاحب نام بود.
تحصیلات
كودكی چهار ساله بود اما با همسالان خود تفاوت داشت. اخلاق نیك او حكایت از آینده درخشانش می كرد. ایشان تحصیلات را در چهار سالگی در مكتب خانه ای آغاز نمود. خیلی سریع خواندن و نوشتن و روخوانی قرآن را فرا گرفت. تا این كه بعدها به دبستان دولتی رفت و هنگامی كه امتحان ورودی از او گرفتند، گفتند باید به كلاس ششم برود ولی از نظر ما نمی تواند. بنابراین او را برای كلاس چهارم پذیرفتند. پس از آن كه تحصیلات دبستانی را به پایان رساند. در امتحان ششم ابتدایی شهر، نفر دوم شد. سپس به دبیرستان سعدی رفت و سال اول و دوم را در دبیرستان گذراند.[۱]
در 14 سالگی (1321 ش.) تحصیلات دبیرستان را نیمه تمام می گذارد و به یكباره مسیر زندگی اش عوض می شود و شوقی برای حضور در حوزه علمیه احساس می كند و به جرگه حوزویان درمی آید تا با استفاده از فضای معنوی این پایگاه پاك، راه سعادت را در پیش گیرد.
آقا سید محمد چهار سال در حوزه علمیه اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت و در این مدت كوتاه با پشتكار فراوان و استعداد درخشانی كه داشت دروسی را كه باید در مدت هشت سال خوانده شوند، در مدت چهار سال به پایان رساند و در 18 سالگی برای تكمیل تحصیلات عالی و به دست آوردن دانستنی های تازه به شهر مقدس قم عزیمت كرد تا در جوار پربركت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و در محضر استادان گرانقدر، فیض كسب كند.
در مدرسه حجتیه در حجره ای ساده سكنی گزید و به درس و بحث مشغول گشت و با دوستانی چون شهید مطهری و امام موسی صدر آشنا شد و در مدت شش ماه بقیه دروس سطح (مكاسب و كفایه) را به پایان رساند و در سال 1326 در درس خارج فقه و اصول شركت كرد. در همین سال با همفكری دوستانی چون شهید مطهری برنامه ای به منظور تبلیغ مذهبی در روستاهای دور افتاده، تنظیم كردند.
عطش دانش
او با این كه در سال دوم دبیرستان تحصیلاتش را نیمه تمام گذاشته و به سوی حوزه شتافته بود، دوباره تصمیم گرفت كه همزمان با درسهای حوزوی، فراگیری دروس ناتمام گذشته را نیز ادامه دهد. با كوشش فراوان و استعداد سرشار خویش آن دو مسیر علمی را با هم ادامه داد، به طور كه در سال 1327 موفق به اخذ دیپلم ادبی گشت و در همان سال وارد دانشكده منقول و معقول (الهیات و معارف اسلامی كنونی) شد و در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت و در سال 1330 موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در رشته فلسفه شد.
ایشان پس از اخذ لیسانس از تهران به قم مراجعت نمود و در درس خارج فقه و اصول شركت جست و به موجب علاقه فراوانی كه با مباحث فلسفی و عقلی داشت در درس «اسفار» و «شفا» علامه طباطبائی حضور یافت و از شاگردان همیشگی آن درس بشمار می آمد و در شب های پنجشنبه و جمعه با شهید مطهری و دیگر دوستان جلسه گرم و پرشوری برپا كردند كه نتیجه آن به صورت كتاب ارزشمند «اصول فلسفه و روش رئالیسم» با پاورقیهای شهید مطهری تنظیم و منتشر گردید.
پس از پنج سال تحصیل و تدریس در شهر مقدس قم، در سال 1335 وارد دانشكده الهیات شد و تا سال 38 در آن دانشكده مشغول تحصیل در دوره دكترا بود، ولی پس از اتمام تحصیل در آن دانشكده به خاطر فعالیتهای چشمگیر فرهنگی، تبلیغی و سیاسی كه در داخل و خارج كشور به عهده داشت، نتوانست رساله دكترای خویش را ارائه دهد و این امر به تأخیر افتاد. سرانجام در تاریخ 1/11/1353 رساله دكترای خود را تحت عنوان «مسائل ما بعدالطبیعه در قرآن» با راهنمایی استاد شهید مرتضی مطهری ارائه و از آن دفاع كرد و موفق به اخذ دكترا در رشته فلسفه شد.
تدوین كتب درسی
زمانی كه سردمداران وابسته به غرب بر آن بودند كه جامعه اسلامی ایران را به یك جامعه مادی غربی تبدیل كنند و با گذشت زمان، دین را به دست فراموشی سپارند. در چنین دورانی حساس دكتر بهشتی با همكاری دكتر باهنر در بخش برنامهریزی كتابهای وزارت آموزش و پرورش به تهیه و تدوین كتاب دینی برای مدارس اقدام كرد و از این طریق نگذاشت گرد غربت بر روی این گوهر گرانبها بنشیند و نسل جوان را به فرهنگ غنی اسلام آشنا ساخت.[۲]
نوید صبح
این اندیشمند ژرف بین برای آینده ای روشن برنامه ریزی می كرد و چاره این مهم را در ایجاد تحول در حوزه می دید. بدین خاطر در سال 1339 به فكر سازماندهی درست و دقیق برای حوزه افتاد و با همفكری دوستانش به این نتیجه رسید كه باید تحولی اساسی توأم با نوعی برنامهریزی اصولی انجام گیرد تا طلاب تحت یك برنامه منظم و مدون درآیند و در آینده برای جامعه مؤثر و مفید واقع شوند.
بدین منظور با همكاری شهید قدوسی و دعوت از اساتید بزرگواری چون حضرات آیات مشكینی، مصباح یزدی و جنتی اقدام به تشكیل مدرسه حقانی نمودند و آن را به مثابه پایگاه مهمی برای تربیت طلاب متعهد و انقلابی قرار دادند. پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی نیز آن نهاد پاكی كه دكتر بهشتی و شهید قدوسی نشاندند، به بار نشست و آثار مفید و مؤثری در این انقلاب عظیم داشت.
نسیم سحر
اولین حركت فرهنگی ایشان در آن زمان تأسیس دبیرستان «دین و دانش» بود كه به كمك برخی از دوستانش شكل گرفت و خود مسئولیت آن را عهده دار گشت؛ تا دانش آموز و دانشجوی مكتبی، دین و دانش را دو مقوله مجزا نداند، بلكه این دو را با هم فراگیرد، زیرا دین و دانش انفكاك ناپذیرند. او این گونه بذر ایمان و انقلاب را در سرزمین افكار نسل جوان می پاشید تا اینان نوید سحری را به گوش جان جامعه برسانند و فجری برای طلوع خورشید صبح سعادت باشند.[۳]
چشمه ای در كویر
در سال 1344 برای انجام رسالت تبلیغی به آلمان سفر كرد تا امامت مسجد و تكمیل ساختمان مسجد و اداره امور مسلمانان فارسی زبان و رسیدگی به دانشجویان مسلمان مقیم آن جا را به عهده گیرد.
وی در مسجدی كه آیت الله بروجردی برای مسلمانان ساخته بود، مشغول فعالیت های مذهبی و فرهنگی شد و با تشكیل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان فارسی زبان و «مركز اسلامی هامبورگ» پایگاهی مهم برای جذب اندیشه ها و هدایت آنان به وجود آورد.[۴]
البته فعالیتهای ایشان در مدت پنج سال اقامت در آنجا منحصر به موارد یاد شده نبود، بلكه ایشان با تمام گروهها ارتباط برقرار كرد و دامنه فعالیت هایش را در سطح اروپا گسترش داد.
مهندسی انقلاب
پس از آن كه انقلاب اسلامی گذرگاهها و فراز و نشیب های مهمی را پشت سر نهاد و خون هزاران شهید و جانباز به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در آستانه پیروزی قرار گرفت، حضرت امام خمینی آن روزها در پاریس پایههای حكومتی اسلامی را طرح ریزی می نمودند و بدین منظور شورای انقلاب را تشكیل دادند تا بتوانند قوانین كشور را بر طبق موازین اسلام و قرآن تنظیم نمایند. یكی از نخستین اعضای این شورا كه از طرف حضرت امام انتخاب شد، دكتر بهشتی بود.
آیت الله بهشتی پس از مدتی به عنوان دبیر شورا انتخاب شد. این شورا در آن برهه حساس و سرنوشت ساز وظیفه مهمی را بر دوش داشت و منشاء خدمات فراوانی به اسلام و انقلاب گشت، به ویژه این كه در آن دوران - به خاطر آشفته بودن اوضاع و نبودن قوه مقننه - این شورا نقش قانونگذاری داشت و دو وظیفه مهم را انجام می داد: یكی تصویب قوانین مورد نیاز كشور و و دیگری اجرای آن قوانین كه این نیز از سوی اعضای شورا یا افرادی كه شورا انتخاب می كرد، انجام می شد.
مدتی نیز دكتر بهشتی از طرف شورای انقلاب به دادگستری رفت تا به بازسازی این تشكیلات قضایی بپردازد و قضات انقلابی و متعهد را بكار گیرد. حضور ایشان در این مورد نیز چون گذشته مؤثر افتاد.
تأسیس حزب جمهوری
در آن روزهای حساس و سرنوشت ساز انقلاب، در برابر آن همه حزب سیاسی منحرف، وجود یك تشكل اسلامی پیرو راه امام برای پاسداری از ارزش ها ضروری بود. در آن زمان دكتر بهشتی كه همواره معتقد به نظم و برنامهریزی و تشكیلات بود، با صلاحدید حضرت امام خمینی در فروردین سال 1358 حزب جمهوری اسلامی را با همفكری و همكاری مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای و دیگر دوستان تأسیس كرد تا پایگاهی برای سازماندهی نیروهای مسلمان و متعهد و معتقد به ولایت فقیه باشد. آیت الله بهشتی تا هنگام شهادت به عنوان دبیر كل حزب جمهوری اسلامی انجام وظیفه می نمود.[۵]
تدوین قانون اساسی
پس از آن كه مجلس خبرگان توسط نمایندگان منتخب مردم تشكیل شد، دكتر بهشتی نایب رئیس مجلس خبرگان بود و بیشتر جلسات مجلس خبرگان به ریاست ایشان برگزار می شد. این مدیر دلسوز نظام، به رغم مشغله كاری فراوان، با تلاش و كوشش فوق العاده و با همفكری و همكاری یاران دلسوز امام و انقلاب، قانون اساسی جمهوری اسلامی را تدوین كردند؛ كه به تأیید امام و تصویب امت رسید. قانون اساسی در واقع خونبهای انقلاب اسلامی بود.
یكی دیگر از اقدامات ایشان، روشن كردن جایگاه ولایت فقیه در این نظام مقدس بود. گرچه بعضی از لیبرال ها و ملی گرایان همچون بنی صدر خائن با آن مخالفت می كردند ولی آیت الله بهشتی با دلایل و براهین مستند به مخالفان جواب می داد. و سرانجام اصل ولایت فقیه در مجلس تصویب شد.
در سنگر عدالت
پس از استقرار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی مسئولیت دیوان عالی كشور (بالاترین مقام قضایی كشور) را در اسفند ماه 1358 به دست با كفایت آیت الله بهشتی سپرد.[۶] تا برای این تشكیلات حیاتی كه نقش مهم و تعیین كننده ای در جامعه دارد، زمینه اجرای قوانین اسلام با درك و درایت والای ایشان فراهم گردد و عدل و قسط در جامعه رواج یابد.
ایشان نیز در طول مدت عهده داری این مسئولیت خطیر و شریف، منشاء خیر و خدمت گشت و امور قضایی كشور را سروسامان داد و آن را انسجام بخشید و با بكارگیری قضات عادل و عالم، نظام قضایی را دگرگون ساخت. آن همه تلاش بی وقفه او در این قوه فراموش نشدنی است و به راستی كه او مظهر عدالت علوی بود.
در اوج مظلومیت
در طول تاریخ، هماره اندیشههای بزرگ در عصر خویش ناشناخته ماندهاند. چون همگام با عصر خویش به پیش نرفته و پا را فراتر از عصر و اندیشه گذاشته اند. در این برهه شخصیت استثنایی آیت الله دكتر بهشتی نیز این چنین بود. این فرزانه بلندنگر تا هنگامی كه در قید حیات بود، همچنان غریب و ناشناخته ماند.
این در حالی رخ می داد كه نمرودیان زمان - آمریكا و منافقین - او را خوب شناختند و به خوبی می دانستند كه او یكی از اركان این نظام مقدس اسلامی است و نقش مهم و تعیین كننده ای دارد و باید از ایشان شروع كرد. آن ها وجود او را نیز مانعی در راه رسیدن به اهداف شومشان می دیدند و برای نیل به مقاصدشان اقدام به ترور شخصیتش نمودند و او را ابراهیم گونه در آتش سوزان تهمت ها افكندند و می خواستند با این شیوه این سد محكم را از مسیرشان بردارند و راهشان را هموار سازند تا به اهداف تاریكشان نایل آیند.
البته طراح اصلی این برنامه استعمار بود و منافقین مجریان طرح بودند و استعمار نیز هدفش آن بود كه مشروطهای دیگر تكرار گردد. منافقین برای انجام این هدف استعماری، شخصیت دكتر بهشتی را نشانه گرفتند و با تهمت هایی چون انحصار طلب، سرمایه دار و... سعی در خدشه دار كردن شخصیت ایشان داشتند و با این كارشان میخواستند او را از صحنه انقلاب خارج سازند. گرچه در واقع هدف ترور شخصیت دكتر بهشتی نبود، بلكه اینان زمینه را برای كنار زدن روحانیت فراهم می كردند.[۷] این دل پاك و روح بلند هرگز در دفاع از خویشتن، شمشیر بیان از نیام برنكشید؛ اگر چه گذشت زمان از حقایق پرده برداشت و واقعیت ها را روشن كرد.
چون رو به دوست كردی سركن به جور دشمن چون نام عشق بردی آماده شو بلا را
ویژگیهای اخلاقی
الف) نماز اول وقت:
یكی از ویژگیهای بارز آیت الله بهشتی، توجه فراوان به نماز بود هیچ گاه چیزی نمی توانست ایشان را از نماز اول وقت بازدارد. هنگام نماز، كارها را رها می ساخت و به سوی تكلم با خدا می شتافت و اگر چنانچه جلسه ای بود و موقع نماز فرامی رسید یادآوری می كرد كه موقع نماز است، برای عبادت خدا خودمان را آماده كنیم.
ب) فروتنی:
شهید باهنر درباره تواضع و فروتنی او چنین گفته است: «خصلت های ایشان ممتاز بود. ایشان در عین آن متانت و ابهتی كه داشت - به لحاظ آن مقام و شخصیت - در عین حال، حالت تواضع و برخورد بسیار مؤدبانهای پر از احساس و عاطفه همراه با روان شناسی اصیل ژرف اسلامی داشتند. جلسات ایشان معمولاً همراه با صفا و نشاط بود و صداقت كاملی در قضاوتها و اظهارنظرهایشان به چشم می خورد، اعتماد می آورد و اطمینان می بخشید».[۸]
ج) حق پذیری:
از صفات نیك آن عالم ژرف اندیش پذیرفتن حق بود، حتی اگر به ضرر او تمام می شد. همین كه می فهمید سخنی حق است، آن را می پذیرفت. و این بیانگر صفای روح آن اسوه اخلاق است.[۹]
د) نظم:
زندگی او سراسر نظم بود و موفقیت چشمگیرش بیشتر در گرو نظم بوده و بدین وسیله این مسیر را با موفقیت پیموده است. همسر ایشان در این باره می گوید: «دكتر بسیار منظم بودند، هر چند ایشان یك مرد سیاسی بودند و در جلسات زیاد شركت می كردند، چیزی كه من از وی به یاد دارم این است كه امكان نداشت دیرتر از موقع مقرر در جلسه ای حاضر شود و به هر وسیله ای كه بود در ساعت مقرر خودشان را به محل مورد نظر می رساندند. وی می گفت: «ما تا نظم در كارهایمان نداشته باشیم، نمی توانیم كارهای مملكت را پیش ببریم».[۱۰]
هـ) بردباری:
از دیگر صفات پسندیده آن گوهر گرانبها، صبر در مقابل ناملایمات بود. هرگاه با مشكلی مواجه می شد عصبانی نمی گردید، بلكه با صبر و متانت آن را حل می كرد. همسر ایشان می گوید: «من خصوصیتی را كه از ایشان در مدت 29 سال زندگی دیدم، ملایمت و صبر بود. ایشان به قدری صبر و ملایمت و متانت به خرج می داد كه انسان را خجالت زده می كرد. در سرتاسر زندگی این مرد مبارز و باتقوا حتی یك مورد عصبانیت بی مورد به یاد ندارم».[۱۱]
و) در خانه:
در كارهای خانه به همسرشان كمك می كرد و به درس بچه ها رسیدگی جدی می نمود. از وضع درسی و مشكلاتشان می پرسید و به آن ها كمك می كرد. به دلیل نظارت ایشان در منزل اسراف و استفاده بی حد و حصر كمتر مشاهده می شد، برای ساخته شدن بچه ها به آن ها پول به عنوان قرض الحسنه می داد تا از حقوق ماهیانه آن ها، كه معادل ده برابر سنشان بود، كم كند. در تربیت بچه ها، نه آن ها را بی بندوبار و لوس بار میآورد و نه خشن و بسیار جدی. شوق به نماز و روزه و دیگر واجبات را در بچهها به طور اختیاری ایجاد می كردند.[۱۲]
آثار و تألیفات
ایشان در عرصه قلم نیز برجستگی داشت و به رغم فعالیت های گسترده و مسئولیت های فراوانی كه عهدهدار بود، در زمینه نویسندگی نیز موفقیت خوبی داشته است. آثار قلمی ایشان از دو جهت حایز اهمیت است:
- 1. با توجه به اهمیت موضوع به رشته تحریر درآمده است؛ همچون کتاب «نماز چیست؟» از آن جا كه نماز ستون دین است و قوام ایمان بر این پایه استوار است و پذیرفتن اعمال، به این مهم بستگی دارد و بالاخره نردبانی برای رسیدن به بام بلند بندگی است.
- 2. با توجه به ضرورت موضوع نگارش یافته است. ایشان با توجه به شرایط زمان و مكان و بر اساس نیاز جامعه - و نه در یقین - در زمینه معینی به تحقیق و تألیف پرداخته و به منظور تفنن چنین كاری انجام نداده است. مثلاً درباره مسأله بانكداری اسلامی، كه یك بحث مهم و مورد نیاز جامعه ماست و كمتر بدان توجه شده است، كتابی در این زمینه می نگارد و از نظر اسلام به بررسی مسأله می پردازد.
آثار چاپ شده ایشان عبارتند از:
- خدا از دیدگاه قرآن
- نماز چیست؟
- شناخت
- شناخت دین
- نقش دین در زندگی انسان
- كدام مسلك؟
- روحانیت در اسلام و در میان مسلمین
- مبارزه پیروز
- بانكداری و قوانین مالی در اسلام
- مالكیت
برخی دیگر از آثار ایشان هنوز چاپ نشده است و شورای احیای آثار آن بزرگوار در تلاش است كه در آینده آن آثار را كه اكنون به صورت نوار سخنرانی موجود است، منتشر سازد.
شهادت
او مثل همیشه با تبسمی بر لب، قبل از غروب هفتم تیر 1360، به دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی آمد و در جلسه اعضای حزب جمهوری شركت كرد. جلسه با قرائت قرآن آغاز شد و پس از آن، سخنرانی قافله سالار شهدای هفت تیر شروع شد، كه ناگهان با انفجاری که به دست نفاق - سازمان مجاهدین خلق - روی داد، آیت الله بهشتی (در 53 سالگی) و بیش از هفتاد یار باوفایش به درجه شهادت نایل آمدند.
آن زمینیان قدسی را پس از تشییع باشكوه و تجلیل فراوان، در بهشت زهرای تهران به خاك سپردند.
بیدار دلانی كه به خون درخفتند خواب همه سفلگان شب آشفتند
بر دار بلند عاشقی، با لب عشق هفتاد و دو منصور انا الحق گفتند
پانویس
- ↑ یادنامه شهید مظلومه، سید فرید قاسمی، ص 17.
- ↑ همان، ص 45.
- ↑ روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 4362، ص 12.
- ↑ او به تنها یك ملت بود، واحد فرهنگی بنیاد شهید، دفتر اول، ص 43.
- ↑ همان، 18 تیر 1363.
- ↑ صحیفه نور، ج 11، ص 279.
- ↑ ر.ك: روزنامه جمهوری اسلامی، 5 تیر 1363؛ 7 تیر 1369؛ 1 تیر 1372.
- ↑ مجله مرزداران، سال دوم، ش 22.
- ↑ ر.ك: همان، ص 14.
- ↑ همان، ص 13.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص 15.
منابع
- تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 2، زندگی نامه "شهید بهشتی" از علي عليزاده مهراني.
- شهید بهشتی از زبان خود وی، تبیان، بازیابی: 20 بهمن ماه 1392.