انبیاء بنی اسرائیل: تفاوت بین نسخهها
جز (6پروژه: رتبه بندی، اولویت بندی ، سنجش کیفی) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | + | به پیامبرانی که بر قوم [[بنی اسرائیل|بنیاسرائیل]] مبعوث شده اند انبیاء بنیاسرائیل گفته میشود. در جای جای [[قرآن|قرآن کریم]] داستانهای بنیاسرائیل و برخوردهای آنها با پیامبرانشان پراکنده است. انبیاء بنی اسرائیل به تعبیر قرآن، نعمت الهی بر آنها بودند، اما این قوم این نعمت بزرگ را پاس نداشته و بلکه در مواردی اقدام به قتل آنها نمودند. | |
− | == | + | ==تاریخچه بنیاسرائیل== |
− | اسرائیل لقب [[حضرت یعقوب]] علیهالسلام و به | + | [[اسرائیل]] لقب [[حضرت یعقوب]] علیهالسلام است و [[بنی اسرائیل]] یعنی اولاد یعقوب و اصطلاحا به نسل او گفته می شود. حضرت یعقوب علیه السلام به همراه فرزندانش در زمین کنعان زندگی می کردند که [[حضرت یوسف علیه السلام|حضرت یوسف]] علیه السلام عزیز [[مصر]] شد. فرزندان یعقوب با خود او در سالهای قحطی به مصر رفتند و در آن کشور ماندند. سالها بر آنان گذشت و نسل آنها بسیار شد و تبدیل به قومی بزرگ شدند. |
− | + | اما آن فرعون که زمان حضرت یوسف بود از جهان رفت و فراعنه دیگر جانشین او شدند و مردم مصر با بیگانگان بد رفتاری می کردند و آنها را به خدمت گرفته آزار و شکنجه می دادند تا [[حضرت موسی]] علیه السلام به پیغمبری برگزیده شد و بنی اسرائیل را از سلطه فرعون رها نموده از مصر به سمت کنعان (سرزمین پدریشان) حرکت داد. اما در آنجا با مقابله [[فلسطین|فلسطینیان]] و عمالقه روبرو شد. بنی اسرائیل حدود چهل سال، که طی آن یک نسلشان از بین رفت، در صحرای سینا سرگردان بودند تا اینکه پس از وفات موسی علیه السلام، [[یوشع بن نون|یوشع]] جانشین وی شد و بتدریج کنعان را فتح کرد.<ref>ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»</ref> <ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل «بنی اسرائیل».</ref> | |
− | + | حضرت موسی علیه السلام بنی اسرائیل را به گروه های مختلف تقسیم کرده بود و کار هر یک را به رئیسی سپرده تا به اختلاف آنان برسند و میان آنها مطابق دستور [[شریعت]] حکم کنند و پس از آن که [[ارض مقدس|زمین مقدس]] را تصرف کردند همچنان اراضی را میان دوازده [[اسباط|سبط]] پخش کردند و هر سبط را مانند [[حضرت موسی]] به گروهها زیر فرمان رؤسا و قضاة مقرر داشتند و [[احکام]] شرع میان آنها اجرا می شد و یک رئیس کل یا کاهن و قاضی بزرگ بر آنها نظر داشت. | |
− | حضرت | ||
− | + | پس از گذشت چهارصد سال، آنها به عللی از بزرگان خویش درخواست پادشاهی کردند مانند سایر امت ها؛ و خداوند [[طالوت]] را بر آنها گماشت و پس از وی [[حضرت داود]] علیه السلام -که از سبط یهودا بود- پادشاه شد و [[حضرت سلیمان]] علیه السلام جانشین او گشت. | |
− | + | بعد از آن که ملک به فرزند سلیمان رسید (سال 476 پس از خروج از مصر) [[اسباط]] دیگر از فرمان او سر پیچیدند و کشور آنها به دو قسمت شد، شمال آن را که از شمال بحرالمیت تا نزدیکی شهر صور حالیه امتداد می یافت، در سر حد فنیقیه میان دریای مدیترانه و مرز کشور آشور، چند سلسله از پادشاهان بنی اسرائیل در تصرف داشتند و قسمت جنوب را تا خلیج عقبه، اولاد حضرت داود زیر فرمان گرفتند. هجده پادشاه از نسل داود از سال 975 تا 576 قبل از میلاد [[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]] یعنی 399 سال در قسمت جنوبی حکومت کردند.<ref>ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | بعد از آن که ملک به فرزند سلیمان رسید (سال 476 پس از خروج از [[ | ||
==منظور از انبیاء بنیاسرائیل== | ==منظور از انبیاء بنیاسرائیل== | ||
− | منظور از انبیاء بنی اسرائیل می تواند یکی از این دو باشد: | + | منظور از انبیاء [[بنی اسرائیل]] می تواند یکی از این دو -یا هر دو- باشد: |
− | + | *پیامبرانی که از بنی اسرائیل بودند: که در این صورت اولین آنها [[حضرت یوسف علیه السلام|حضرت یوسف]] علیه السلام است. | |
− | + | *پیامبرانی که بر بنی اسرائیل مبعوث شدند: که در این صورت اولین آنها [[حضرت موسی]] علیه السلام است که برای نجات این قوم از چنگال [[فرعون]] مبعوث شد. | |
==تعداد انبیاء بنیاسرائیل== | ==تعداد انبیاء بنیاسرائیل== | ||
− | در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه | + | در روایتی از [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله که ناقل آن [[ابوذر]] است آمده است: نخستين پيغمبر بنى اسرائيل، [[حضرت موسی علیه السلام|موسى]] بود و آخرين پيغمبرشان [[حضرت عیسی علیه السلام|عيسى]] (و همگى) ششصد تن بودند.<ref>الخصال، شیخ صدوق، ترجمه فهرى، ج2، ص624</ref> |
− | اما طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید: اخبار در عدد پيامبران مختلف | + | اما [[شیخ طبرسی|طبرسی]] در تفسیر [[مجمع البیان]] می گوید: اخبار در عدد پيامبران مختلف است؛ در بعضى اخبار صد و بيست و چهار هزار و در بعضى هشت هزار نقل شده كه چهار هزار نفر از [[بنى اسرائيل]] و بقيه از اقوام ديگر بوده اند.<ref>مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج8، ص: 830</ref> |
− | ==اسامی | + | ==اسامی انبیاء بنیاسرائیل== |
− | از انبیاء بنی اسرائیل که صاحب شریعت نیستند؛ از [[حضرت یوسف]]، [[حضرت داود]]، [[حضرت سلیمان]]، [[حضرت شعیا]]، [[حضرت الیاس]]، [[حضرت یوشع]]، [[حضرت یونس]]، [[حضرت عزیر]]، [[حضرت زکریا]] | + | از جمله انبیاء بنی اسرائیل که صاحب [[شریعت]] نیستند؛ می توان از [[حضرت یوسف]]، [[حضرت داود]]، [[حضرت سلیمان]]، [[حضرت شعیا]]، [[حضرت الیاس]]، [[حضرت یوشع]]، [[حضرت یونس]]، [[حضرت عزیر]]، [[حضرت زکریا]] علیهمالسلام نام برد<ref> گزیده ناسخ التواریخ از آدم تا خاتم.</ref> و انبیاء دارای شریعت، [[حضرت موسی]] و [[حضرت عیسی]] علیهماالسلام قابل ذکرند.<ref> [[سوره بقره]]/ 87، «ولقد آتینا موسی الکتاب»؛ [[سوره آل عمران]]/ 48، «و یعلمه الکتاب والحکمه والتوراه والانجیل».</ref> |
− | == | + | ==برخورد بنیاسرائیل با انبیاء== |
− | خداوند از زبان حضرت موسی علیه السلام انبیاء بنی اسرائیل را به عنوان نعمتی بر آنها معرفی می نماید: | + | خداوند از زبان [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسی]] علیه السلام، انبیاء [[بنی اسرائیل]] را به عنوان نعمتی بر آنها معرفی می نماید: {{متن قرآن|«وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا وَآتَاكُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ»}} ([[سوره مائده|مائده]]/20). و ياد كن زمانى كه موسى بقوم خود بنى اسرائيل فرمود اى قوم من ياد كنيد نعمت خداوند را كه به شما عنايت فرمود كه انبيايى از بنى اسرائيل در شما قرار داد و سلاطينى از شما مقرر فرمود و به شما داده چيزى كه به احدى از عالمين داده نشده. |
− | + | اما بنی اسرائیل [[کفران نعمت]] نموده و با پیامبران خود رفتار بسیار بدی داشتند. رفتارهای ناشایست آنها با انبیاء مطابق با گزارش قرآن به قرار زیر است: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | اما بنی اسرائیل کفران نعمت نموده با پیامبران خود رفتار بسیار بدی داشتند. رفتارهای ناشایست آنها با انبیاء مطابق با گزارش قرآن به قرار زیر است: | ||
− | === نافرمانى پيامبران=== | + | ===نافرمانى پيامبران=== |
− | قرآن بارها از نافرمانى بنىاسرائيل نسبت به پيامبران خويش ياد مىكند. سرپيچى آنان از فرمان موسى(عليه السلام) مبنى بر ورود به | + | [[قرآن]] بارها از نافرمانى بنىاسرائيل نسبت به پيامبران خويش ياد مىكند. سرپيچى آنان از فرمان موسى(عليه السلام) مبنى بر ورود به [[ارض مقدس|سرزمین مقدس]]<ref>مائده/5،24</ref> و نيز در داستان گاو بنىاسرائيل از اين قبيل است<ref>بقره/2، 67 - 73</ref>؛ همچنين زمانى كه بنىاسرائيل براى رويارويى با قوم [[جالوت]]، از پيامبرشان خواستند كه فرماندهى براى آنان برگزيند تا به رهبرى او به جنگ با دشمنان بروند، پس از تعيين فرمانده نافرمانى كرده، او را يارى نكردند<ref>بقره/2،246</ref>؛ گويا نافرمانى بنىاسرائيل براى آن پيامبر، معهود بوده است كه با گوشزد كردن فرار از جنگ، از آنان اقرار مجدد مىگيرد؛ ولى باز هم آنان نافرمانى مىكنند.<ref>دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، مدخل "بنی اسرائیل" از ابوالفضل روحى و بخش اديان</ref> |
===انكار و تكذيب انبيا=== | ===انكار و تكذيب انبيا=== | ||
سطر ۴۹: | سطر ۴۰: | ||
تكذيب انبيا رفتار نكوهيدهاى است كه همواره از بنىاسرائيل سر مىزد. قرآن ريشه اين برخورد را ناسازگارى آموزههاى انبيا با خواستهها و خواهشهاى نفسانى آنان خوانده، ملامتشان مىكند: «{{متن قرآن|اَفَكُلَّما جاءَكُم رَسولٌ بِما لاتَهوى اَنفُسُكُمُ استَكبَرتُم فَفَريقـًا كَذَّبتُم وفَريقـًا تَقتُلون}}».(بقره/2،87) <ref>دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، مدخل "بنی اسرائیل" از ابوالفضل روحى و بخش اديان</ref> | تكذيب انبيا رفتار نكوهيدهاى است كه همواره از بنىاسرائيل سر مىزد. قرآن ريشه اين برخورد را ناسازگارى آموزههاى انبيا با خواستهها و خواهشهاى نفسانى آنان خوانده، ملامتشان مىكند: «{{متن قرآن|اَفَكُلَّما جاءَكُم رَسولٌ بِما لاتَهوى اَنفُسُكُمُ استَكبَرتُم فَفَريقـًا كَذَّبتُم وفَريقـًا تَقتُلون}}».(بقره/2،87) <ref>دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، مدخل "بنی اسرائیل" از ابوالفضل روحى و بخش اديان</ref> | ||
− | === آزار و اذيت و كشتن انبيا=== | + | ===آزار و اذيت و كشتن انبيا=== |
بنىاسرائيل در آزار و اذيت و كشتن انبيا سابقهاى ديرينه دارند. آزار و اذيت يوسف و يعقوب (عليهما السلام) به وسيله نياكان نخست بنى اسرائيل <ref>يوسف/ 12، 9 ـ 20</ref> و آزار هارون تا مرز كشتن<ref>اعراف/7، 150</ref> از اين قبيل است. | بنىاسرائيل در آزار و اذيت و كشتن انبيا سابقهاى ديرينه دارند. آزار و اذيت يوسف و يعقوب (عليهما السلام) به وسيله نياكان نخست بنى اسرائيل <ref>يوسف/ 12، 9 ـ 20</ref> و آزار هارون تا مرز كشتن<ref>اعراف/7، 150</ref> از اين قبيل است. | ||
سطر ۶۱: | سطر ۵۲: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
{{پیامبران}} | {{پیامبران}} | ||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
سطر ۷۶: | سطر ۶۷: | ||
|رده= دارد | |رده= دارد | ||
}} | }} | ||
− | |||
[[رده:پیامبران]] | [[رده:پیامبران]] | ||
[[رده:یهودیت]] | [[رده:یهودیت]] | ||
[[رده: مقاله های مهم]] | [[رده: مقاله های مهم]] |
نسخهٔ ۱۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۰۷
به پیامبرانی که بر قوم بنیاسرائیل مبعوث شده اند انبیاء بنیاسرائیل گفته میشود. در جای جای قرآن کریم داستانهای بنیاسرائیل و برخوردهای آنها با پیامبرانشان پراکنده است. انبیاء بنی اسرائیل به تعبیر قرآن، نعمت الهی بر آنها بودند، اما این قوم این نعمت بزرگ را پاس نداشته و بلکه در مواردی اقدام به قتل آنها نمودند.
محتویات
تاریخچه بنیاسرائیل
اسرائیل لقب حضرت یعقوب علیهالسلام است و بنی اسرائیل یعنی اولاد یعقوب و اصطلاحا به نسل او گفته می شود. حضرت یعقوب علیه السلام به همراه فرزندانش در زمین کنعان زندگی می کردند که حضرت یوسف علیه السلام عزیز مصر شد. فرزندان یعقوب با خود او در سالهای قحطی به مصر رفتند و در آن کشور ماندند. سالها بر آنان گذشت و نسل آنها بسیار شد و تبدیل به قومی بزرگ شدند.
اما آن فرعون که زمان حضرت یوسف بود از جهان رفت و فراعنه دیگر جانشین او شدند و مردم مصر با بیگانگان بد رفتاری می کردند و آنها را به خدمت گرفته آزار و شکنجه می دادند تا حضرت موسی علیه السلام به پیغمبری برگزیده شد و بنی اسرائیل را از سلطه فرعون رها نموده از مصر به سمت کنعان (سرزمین پدریشان) حرکت داد. اما در آنجا با مقابله فلسطینیان و عمالقه روبرو شد. بنی اسرائیل حدود چهل سال، که طی آن یک نسلشان از بین رفت، در صحرای سینا سرگردان بودند تا اینکه پس از وفات موسی علیه السلام، یوشع جانشین وی شد و بتدریج کنعان را فتح کرد.[۱] [۲]
حضرت موسی علیه السلام بنی اسرائیل را به گروه های مختلف تقسیم کرده بود و کار هر یک را به رئیسی سپرده تا به اختلاف آنان برسند و میان آنها مطابق دستور شریعت حکم کنند و پس از آن که زمین مقدس را تصرف کردند همچنان اراضی را میان دوازده سبط پخش کردند و هر سبط را مانند حضرت موسی به گروهها زیر فرمان رؤسا و قضاة مقرر داشتند و احکام شرع میان آنها اجرا می شد و یک رئیس کل یا کاهن و قاضی بزرگ بر آنها نظر داشت.
پس از گذشت چهارصد سال، آنها به عللی از بزرگان خویش درخواست پادشاهی کردند مانند سایر امت ها؛ و خداوند طالوت را بر آنها گماشت و پس از وی حضرت داود علیه السلام -که از سبط یهودا بود- پادشاه شد و حضرت سلیمان علیه السلام جانشین او گشت.
بعد از آن که ملک به فرزند سلیمان رسید (سال 476 پس از خروج از مصر) اسباط دیگر از فرمان او سر پیچیدند و کشور آنها به دو قسمت شد، شمال آن را که از شمال بحرالمیت تا نزدیکی شهر صور حالیه امتداد می یافت، در سر حد فنیقیه میان دریای مدیترانه و مرز کشور آشور، چند سلسله از پادشاهان بنی اسرائیل در تصرف داشتند و قسمت جنوب را تا خلیج عقبه، اولاد حضرت داود زیر فرمان گرفتند. هجده پادشاه از نسل داود از سال 975 تا 576 قبل از میلاد مسیح یعنی 399 سال در قسمت جنوبی حکومت کردند.[۳]
منظور از انبیاء بنیاسرائیل
منظور از انبیاء بنی اسرائیل می تواند یکی از این دو -یا هر دو- باشد:
- پیامبرانی که از بنی اسرائیل بودند: که در این صورت اولین آنها حضرت یوسف علیه السلام است.
- پیامبرانی که بر بنی اسرائیل مبعوث شدند: که در این صورت اولین آنها حضرت موسی علیه السلام است که برای نجات این قوم از چنگال فرعون مبعوث شد.
تعداد انبیاء بنیاسرائیل
در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که ناقل آن ابوذر است آمده است: نخستين پيغمبر بنى اسرائيل، موسى بود و آخرين پيغمبرشان عيسى (و همگى) ششصد تن بودند.[۴]
اما طبرسی در تفسیر مجمع البیان می گوید: اخبار در عدد پيامبران مختلف است؛ در بعضى اخبار صد و بيست و چهار هزار و در بعضى هشت هزار نقل شده كه چهار هزار نفر از بنى اسرائيل و بقيه از اقوام ديگر بوده اند.[۵]
اسامی انبیاء بنیاسرائیل
از جمله انبیاء بنی اسرائیل که صاحب شریعت نیستند؛ می توان از حضرت یوسف، حضرت داود، حضرت سلیمان، حضرت شعیا، حضرت الیاس، حضرت یوشع، حضرت یونس، حضرت عزیر، حضرت زکریا علیهمالسلام نام برد[۶] و انبیاء دارای شریعت، حضرت موسی و حضرت عیسی علیهماالسلام قابل ذکرند.[۷]
برخورد بنیاسرائیل با انبیاء
خداوند از زبان حضرت موسی علیه السلام، انبیاء بنی اسرائیل را به عنوان نعمتی بر آنها معرفی می نماید: «وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا وَآتَاكُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ» (مائده/20). و ياد كن زمانى كه موسى بقوم خود بنى اسرائيل فرمود اى قوم من ياد كنيد نعمت خداوند را كه به شما عنايت فرمود كه انبيايى از بنى اسرائيل در شما قرار داد و سلاطينى از شما مقرر فرمود و به شما داده چيزى كه به احدى از عالمين داده نشده.
اما بنی اسرائیل کفران نعمت نموده و با پیامبران خود رفتار بسیار بدی داشتند. رفتارهای ناشایست آنها با انبیاء مطابق با گزارش قرآن به قرار زیر است:
نافرمانى پيامبران
قرآن بارها از نافرمانى بنىاسرائيل نسبت به پيامبران خويش ياد مىكند. سرپيچى آنان از فرمان موسى(عليه السلام) مبنى بر ورود به سرزمین مقدس[۸] و نيز در داستان گاو بنىاسرائيل از اين قبيل است[۹]؛ همچنين زمانى كه بنىاسرائيل براى رويارويى با قوم جالوت، از پيامبرشان خواستند كه فرماندهى براى آنان برگزيند تا به رهبرى او به جنگ با دشمنان بروند، پس از تعيين فرمانده نافرمانى كرده، او را يارى نكردند[۱۰]؛ گويا نافرمانى بنىاسرائيل براى آن پيامبر، معهود بوده است كه با گوشزد كردن فرار از جنگ، از آنان اقرار مجدد مىگيرد؛ ولى باز هم آنان نافرمانى مىكنند.[۱۱]
انكار و تكذيب انبيا
تكذيب انبيا رفتار نكوهيدهاى است كه همواره از بنىاسرائيل سر مىزد. قرآن ريشه اين برخورد را ناسازگارى آموزههاى انبيا با خواستهها و خواهشهاى نفسانى آنان خوانده، ملامتشان مىكند: «اَفَكُلَّما جاءَكُم رَسولٌ بِما لاتَهوى اَنفُسُكُمُ استَكبَرتُم فَفَريقـًا كَذَّبتُم وفَريقـًا تَقتُلون».(بقره/2،87) [۱۲]
آزار و اذيت و كشتن انبيا
بنىاسرائيل در آزار و اذيت و كشتن انبيا سابقهاى ديرينه دارند. آزار و اذيت يوسف و يعقوب (عليهما السلام) به وسيله نياكان نخست بنى اسرائيل [۱۳] و آزار هارون تا مرز كشتن[۱۴] از اين قبيل است.
آنها در دوره های بعدی جسارت را به نهایت حد خود رسانده، برخی از حاملان حق چون یحیی و ذکریا علیهماالسلام را شکنجه و سرانجام به شهادت رساندند [۱۵] . همچنین برای کشتن حضرت عیسی علیه السلام اقدام نمودند.[۱۶]
آيات متعددى از قرآن به پيامبر كشى بنی اسرائیل اشاره مىكند. به عنوان نمونه در آیه 91 سوره بقره می فرماید:
«قُل فَلِمَ تَقتُلونَ اَنبِياءَ اللّهِ مِن قَبلُ اِن كُنتُم مُؤمِنِين».[۱۷]
خداوند متعال در قرآن کریم در برابر این رفتارها، کلام کوبندهی خود را متوجه این امت میکند و میفرماید: «إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ»؛ بیتردید آنان که با چشم پوشیدن از دلیلهای روشن به آیات خدا کفر ورزند و پیامآوران او و نیز کسانی را که به سوی عدل و داد فرمان میدهند بدون هیچ حقی میکشند، آنان را به عذابی دردناک نوید ده.[۱۸]
پانویس
- ↑ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، مدخل «بنی اسرائیل».
- ↑ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی (دائره المعارف لغات قرآن کریم)، ذیل واژه «اسرائیل»
- ↑ الخصال، شیخ صدوق، ترجمه فهرى، ج2، ص624
- ↑ مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج8، ص: 830
- ↑ گزیده ناسخ التواریخ از آدم تا خاتم.
- ↑ سوره بقره/ 87، «ولقد آتینا موسی الکتاب»؛ سوره آل عمران/ 48، «و یعلمه الکتاب والحکمه والتوراه والانجیل».
- ↑ مائده/5،24
- ↑ بقره/2، 67 - 73
- ↑ بقره/2،246
- ↑ دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، مدخل "بنی اسرائیل" از ابوالفضل روحى و بخش اديان
- ↑ دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، مدخل "بنی اسرائیل" از ابوالفضل روحى و بخش اديان
- ↑ يوسف/ 12، 9 ـ 20
- ↑ اعراف/7، 150
- ↑ تفسیر ادبی قرآن، طاهری کنی، ج 1، ص 295؛ روح الجِنان و روح الجَنان، شیخ ابوالفتوح رازی، ج 1، ص 253؛ تفسیر اثنی عشری، احمد بن الحسینی الشاه عبدالعظیمی، ج 1، ص 196.
- ↑ نساء/ 4، 157
- ↑ بقره/2،91 و نيز رجوع کنید: بقره/2، 61، 87؛ آلعمران/3، 181؛ نساء/ 4، 155
- ↑ سوره آل عمران/ 21.
پیامبران |
پیامبران اولوالعزم |
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم |
سایر پیامبران |
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون |