موسوعة الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
جز (مهدی موسوی صفحهٔ موسوعة الإمام اميرالمؤمنين علي بن ابی‌طالب عليه‌السلام (کتاب) را به [[موسوعة الامام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه...)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۷ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۰۱

موسوعة الإمام اميرالمؤمنين علي بن ابی‌طالب عليه‌السلام


«موسوعة الإمام امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام» تألیف باقر شریف قرشی، دائرةالمعارف سخنان، نامه‌ها و ادعیه امام على(ع) است که در یازده جلد به زبان عربی منتشر شده است.

ساختار کتاب

شیوه نویسنده در هر یک از جلدهای کتاب بدین ترتیب است که ابتدا مقدمه‌ای تحقیقی در رابطه با مباحث آن جلد ارائه شده است. متن هر جلد مشتمل بر چند بخش کلی است که عناوین فرعی را دربر دارد. در ذیل هر عنوان فرعی با ذکر توضیحی مختصر یک یا چند روایت ذکر شده است. گاه شرح و توضیحی نیز پس از روایت آمده است.

گزارش محتوا

نویسنده در مقدمه کتاب در ضمن یازده شماره ویژگی‌های شخصیتی امام على(ع) را برشمرده است. وی در مورد دهم چنین می‌نویسد که هیچ شخصیتی در تاریخ انسانی نیست که دیدگاه‌ها درباره او به این اندازه مختلف باشد؛ دیدگاه دوست و دشمن درباره او در نهایت اختلاف است؛ برخی دوستان درباره او غلوهای فاحش و زیاده‌روی‌های زشتی می‌کنند؛ آن‌ها گمان می‌کنند که آن حضرت مدبر هستی و پدیدآورنده زندگی است. آنچه آن‌ها را به سمت این غلو بزرگ سوق می‌دهد، چیزهایی است که از امام از تعالی ذات، وسعت علوم، شجاعت کمیاب، دلیری در جنگ‌ها و حرکت پرشور به‌سوی حق می‌بینند؛ لذا اعتقادی جازم به الوهیت آن حضرت پیدا می‌کنند. برخی نیز در بغض و دشمنی افراط کرده‌اند و معتقد به کفر و خروج آن حضرت از دین شده‌اند؛ چراکه معتقدند امام به آن‌ها ستم کرده و پدران آن‌ها را در راه اسلام هلاک کرده است. این‌ها همان نواصب و به پیروی از آن‌ها خوارج هستند. به‌هرحال غلات و نواصب و خوارج از هدایت اسلام و از دین خارج هستند و بهره‌ای از هدایت قرآنی نبرده‌اند.[۱]

اولین مطلب پس از مقدمه، اشاره به نسب شریف امیرالمؤمنین علی(ع) است. در دنیای انساب، نسبی درخشا‌ن‌تر از نسب امیرالمؤمنین(ع) نیست چراکه جمیع عناصر شرف و کرامت را داراست و از اصل و نسب بنی‌هاشم است که به پاک‌دامنی، شهامت، مهمانداری، کمک به همسایه و صفات شایسته‌ای شناخته ‌می‌شوند که این خاندان را به لحاظ والایی، درخشش و شرف در صدر خانواده‌های عربی قرار می‌دهد.[۲]

برخی مورخان بعضی بزرگی‌های کریمانه‌ای که بنی‌هاشم را از ابتدای تاریخش از دیگر خانواده‌ها متمایز می‌کند را نقل کرده‌اند. در مکه خانواده‌ای که به پاک‌دامنی و شهامت شناخته شود به‌جز بنی‌هاشم نبود؛ مثلاً عبادت بت‌ها در بین قبایل مکه رایج بود. آن‌ها بت‌هایشان را بر پشت کعبه آویزان می‌کردند. هر قبیله بتی داشت که به‌جای الله آن را عبادت می‌کردند؛ تنها بنی‌هاشم بودند که فقط الله را می‌پرستیدند و بر دین شیخ انبیا ابراهیم(ع) بودند. امیرالمؤمنین(ع) دراین‌باره می‌گوید: «به خداوند سوگند، پدرم و جدم عبدالمطلب و عبدمناف و هاشم بتی را نپرستیدند و تنها خدای یکتا را می‌پرستیدند و به دین ابراهیم به‌سوی خانه خدا نماز می‌خواندند». این کرامت برای خاندان بنی‌هاشم دلالت بر کمال فکری و ایمان عمیق به خدای یکتا و دور افکندن خرافات جاهلی و بت‌هایشان دارد. آن‌ها بت‌ها را به تمسخر گرفته و از دین جدشان ابراهیم پیروی کردند که با بت‌ها به جنگ برخاست و ایمان به خدای یکتا را آشکار کرد[۳] حلف الفضول (پیمان جوانمردان در حمایت از مظلوم)، استخراج آب زمزم، سقایت حجاج و اطعام طعام از دیگر اقدامات کریمانه بنی‌هاشم بوده است.[۴]

ذکر اسامی هاشم، عبدالمطلب، ابوطالب و فاطمه بنت اسد به‌عنوان چهار تن از بزرگان بنی‌هاشم مطلب دیگری است که در جلد اول آمده است. در این میان ابوطالب از ویژگی خاصی برخوردار است به‌گونه‌ای که اگر حمایت‌های او نبود پیامبر(ص) نمی‌توانست رسالت خود را ابلاغ کند. وی با شجاعت و افتخار در مقابل مشرکان ایستاد و اسلام را یاری کرد. مرگ ابوطالب(ع) نیز به‌قدری پیامبر(ص) را محزون ساخت که سال وفات وی «عام الحزن» نامیده شد.[۵]

دیگر مباحثی که در جلد اول کتاب ذکر شده عبارت است از معرفی مولود کعبه و چگونگی نام‌گذاری، القاب، کنیه‌ها، رشد و نمو و ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت و ذکر آیات و روایاتی که در حق آن حضرت صادر شده است.

در جلد دوم، ابتدا جنگ‌ها و غزوه‌هایی که علی(ع) در آن‌ها همراه پیامبر بوده یک‌به‌یک معرفی شده است. پس‌ازآن اتفاقات پیش از رحلت پیامبر(ص) که عبارت از حجة‌الوداع، قضیه غدیر خم و نزول آیه اکمال دین است، مورد مطالعه قرار گرفته است. پس‌ازآن موضوع سقیفه و حوادث خلافت پیامبر(ص) در زمان ابوبکر و عمر تا کشته عثمان بررسی شده است. امام در ایام حکومت ابوبکر و عمر از حکومت فاصله گرفت و در کارهای حکومتی دخالت نکرد. وی در این سال‌ها به تفسیر قرآن کریم روی آورد و با کسی جز عمار بن یاسر، ابوذر، سلمان فارسی و دیگر اصحاب برگزیده با کسی ارتباط نداشت.[۶]

سومین جلد کتاب حاوی دو بخش است. در فصل اول سخنان امام پیرامون قرآن کریم در ضمن عناوین مختلفی چون وصف قرآن، قرآن نور است، قرآن ناصح است، تشویق به فراگیری قرآن و قرآن بهار دل‌ها دسته‌بندی شده است. آن حضرت در حدیثی می‌فرماید: «قرآن را فرا بگیرید که بهترین سخن است، در آن تفکر کنید چراکه بهار دل‌هاست، به نور آن شفا بجویید که شفای سینه‌هاست و به نیکویی آن را تلاوت کنید که سودمندترین قصه‌هاست».[۷]

در بخش دوم نیز، تفاسیر امام در رابطه با آیات قرآن کریم به تفکیک سور از سوره حمد آغاز و به سوره فلق ختم شده است.[۸]

امام على(ع) بسیار مشتاق دعا و زاری به درگاه خداوند در تمام اوقات بود و در تمام لحظات شب و روز به ذکر خداوند مشغول بود. در جلد چهارم ابتدا فواید دعا و اهمیت آن از کلام امام ذکر شده است. پس‌ازآن ادعیه و مناجات‌های آن حضرت در موضوعات، مکان‌ها و زمان‌های مختلف ذکر شده است. در انتهای این فصل نیز پنج دعایی که رسول‌الله(ص) به امام یاد داده آمده است.

در جلد پنجم، ۲۰۸ روایت که امام از رسول‌الله(ص) نقل کرده تحت عنوان مسند الامام ذکر شده است. در ابتدای این روایات چنین می‌خوانیم که مسند امام امیرالمؤمنین(ع) اهمیت ویژه‌ای در محافل اسلامی و غیر آن دارد چراکه از میزان ارتباط فکری و روحی بین امام(ع) و رسول‌الله(ص) پرده برمی‌دارد. همچنان که میراث سترگ رسول‌الله(ص) -که امام(ع) آن را نقل می‌کند و شامل همه جوانب زندگی است- را آشکار می‌کند. ما متن این روایات را بدون اشاره به سند که نیازمند تلاش دشوار و وقت زیادی است، نقل می‌کنیم.[۹]

در جلد ششم، وصایا، مواعظ و حکمت‌های ارزشمند آن حضرت به تفکیک ارائه شده است. وصیت امام على(ع) به حسنین(ع) و دیگر فرزندانش و نیز وصیت به برخی از اصحاب مانند کمیل بن زیاد، از اصول تربیتی اسلامی مترقی است که پایه‌های بلندی برای تعالی نفس و تهذیب و پاکی آن از آلودگی‌های این دنیا بنا می‌نهد. وصایای امام، جهانی از فضائل و کمالات و آداب هستند و انصاف آن است که به‌عنوان روشی برای تربیت عموم در دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی در بلاد اسلامی به کار رود[۱۰] در بخش‌های مواعظ و حکمت‌های کتاب به ترتیب ۱۴ موعظه و ۱۴۱ حکمت ذکر شده است.

در ابتدای جلد هفتم کتاب آیاتی از قرآن کریم ذکر شده است. از مهم‌ترین برنامه‌های سیاسی در حکومت امام على(ع) نشر آموزش و نابودی بی‌سوادی و رواج دانش بین مردم بوده است؛ لذا مسجد کوفه را مدرسه و آموزشگاهی برای ایراد سخنرانی‌های علمی و ارزشمند فکری خود قرار داد؛ خطابه‌هایی که از جمله آن‌ها دعوت به‌سوی خدای تعالی، آشکار کردن فلسفه توحید و استدلال بر ایمان به خدا بر اساس ادله علمی قطعی که شک و جدل بردار نیست؛ به‌اضافه مواعظ عظیمی که اعماق نفوس را از ترس و وحشت نسبت به خداوند متعال تکان می‌دهد. از این مکتب گروهی از بزرگان اسلام همچون صحابی و تابعین بزرگ عمار بن یاسر، حجر بن عدی، کمیل بن زیاد و دیگرانی که کاخ‌های نهضت علمی در اسلام را بنیان نهادند بیرون آمدند. در این جلد از کتاب تعدادی از سخنان آن حضرت در بزرگداشت علم و مذمت جهل و تکریم علما ذکر شده است.[۱۱]

نکته بارز در زندگی سیاسی امام على(ع)، احتجاجات و مناظرات علمی با خلفا بود. در جلد هشتم، احتجاجات آن حضرت با خلفا، مهاجرین، شورای شش نفره، عایشه، طلحه، زبیر و معاویه، همچنین مناظره با مسیحیان، یهودیان و زنادقه و منجمین ذکر شده است.

امام على(ع) اولین کسی بود که بیشتر بنیان‌های قضاوت را بنا نهاد. و در دعاوی که دشواری‌ها و ابهامات فراوانی آن را فراگرفته بود حق را از باطل جدا می‌کرد. آن حضرت با زیرکانه‌ترین روش‌ها می‌توانست حق را از باطل جدا و شبهه را برطرف کند. موضوعی که اعجاب علمای قانون و قضات را برانگیخت.[۱۲] شروط و اهمیت قضاوت، قضاوت‌های آن حضرت در زمان رسول‌الله(ص) و خلفا و ایام حکومتشان مطالب این جلد از کتاب است. در بخش قضاوت‌ها در زمان حکومت به ۳۰ قضاوت شگفت‌انگیز اشاره شده است.[۱۳]

در دهمین جلد کتاب به موضوع حکومت، حقوق حاکمان بر مردم و حق مردم بر حاکمان، حاکمان امام(ع) بر مناطق مختلف پرداخته شده است. نکته مهم و جالب در حاکمیت امام جویا شدن امام و مراقبت و هوشیاری نسبت به شئون حکومتش است؛ نامه به والی بصره، عثمان بن حنیف از جمله این هوشیاری‌هاست.[۱۴]

در آخرین جلد کتاب به جنگ‌های سه‌گانه امام بر ضد منحرفین از حق و سرکشان بر سرپرست اسلامی (ناکثین، قاسطین، مارقین) پرداخته شده است. نویسنده در این جلد از کتاب، وسعت مصیبت بزرگ آن حضرت را ترسیم می‌کند.[۱۵]

پانویس

  1. ر.ک: جلد۱، مقدمه، ص۱۵-۱۴
  2. ر.ک: جلد۱، متن کتاب، ص۱۹
  3. ر.ک: همان، ص۲۰-۱۹
  4. ر.ک: همان، ص۲۳-۲۰
  5. ر.ک: همان، ص۳۵-۲۵
  6. ر.ک: جلد۲، متن کتاب، ص۱۸۷-۱۸۶
  7. ر.ک: جلد۳، متن کتاب، ص۱۸
  8. ر.ک: همان، ص۲۳۴-۲۵
  9. ر.ک: جلد۵، متن کتاب، ص۲۵
  10. ر.ک: جلد ۶، متن کتاب، ص۱۱
  11. ر.ک: جلد۷، مقدمه، ص۹
  12. ر.ک: جلد۹، مقدمه، ص۸
  13. ر.ک: همان، متن کتاب، ص۹۱-۷۶
  14. ر.ک: جلد۱۰، متن کتاب، ص۱۱۵-۱۰۷
  15. ر.ک: جلد۱۱، مقدمه، ص۷

منبع

ویکی نور