حسین بن محمد اشعری قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 
{{بخشی از یک کتاب}}
 +
'''حسین بن محمد اشعری قمی'''، از [[محدث|محدثان]] و راویان بزرگ [[شیعه]] در قرن سوم و چهارم هجری و از شاگردان [[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]] و [[محمد بن بندار قمی|محمد بن بندار قمی]] است. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] حسین بن محمد را صاحب وجاهت‌ و منزلت معرفی نموده و او را دارای کتابی به عنوان «النوادر» می داند. [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بن بابویه]] و [[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه]] از شاگردان او هستند.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = حسین بن محمد اشعری قمی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = 
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  قرن چهارم هجری
 +
|مدفن =
 +
|اساتید =  [[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]]، [[محمد بن بندار قمی|محمد بن بندار قمی]]، عبدالله بن عامر اشعرى قمى، معلی بن محمد بصرى،...
 +
|شاگردان = [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]]، [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن ولید قمى]]، [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بابویه قمى]]، [[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه قمى]]،...
 +
|آثار = النوادر، طب اهل البیت،...
 +
}} 
 +
==زندگی‌نامه==
  
==ولادت ==
+
حسین بن محمد، در حدود نیمه سده سوم هجری، در خاندان نامور و دانش طلب اشعری در شهر [[قم]]، دیده به جهان گشود. [[کنیه|کنیه]] اش، ابوعبدالله و شهرتش، اشعرى قمى است.<ref>رجال نجاشى، ص ۶۶؛ رجال شیخ طوسى، ص ۴۶۹؛ خلاصة الاقوال، ص ۵۲.</ref>
  
هنگامى كه در كتاب هاى تراجم به كندوكاو مى پردازيم، درمى يابيم كه در حدود نيمه سده سوم هجرى، در خاندان نامور و دانش طلب و فرهنگ دوست اشعرى در شهر قم، كودكى ديده به جهان گشود. او در خانه اى به دنيا آمد كه نور تشيع و ايمان و عشق به خاندان وحى، درخشش خيره‌كننده اى داشت. براى اين نورسيده نام حسين را برگزيدند. كنيه اش، ابوعبدالله و شهرتش، اشعرى قمى و نام پدرش محمد بن عمران اشعرى است.<ref>رجال نجاشى، جامعه مدرسين [[قم]]، ص 66؛ رجال [[شيخ طوسى]]، ص 469؛ خلاصة الاقوال، ص 52؛ نقد الرجال تفرشى، ص 109؛ [[وسائل الشيعه]]، ج 20، ص 178، ش 386؛ مستدرك الوسائل، چاپ قديم، ج 3، ص 729؛ مجمع الرجال، ج 2، ص 196؛ تنقيح المقال، ج 1، ص 341؛ [[اعيان الشيعه]]، ج 5، ص 424؛ طبقات اعلام الشيعه فى القرن الرابع، ص 120؛ الذريعه، ج 24، ص 329؛ قاموس الرجال، ج 3، ص 519؛ لسان الميزان، ابن حجر عسقلانى، ج 2، ص 265؛ جامع الروات، ج 1، ص 252؛ معجم رجال الحديث، ج 6، ص 72 و تهذيب المقال، سيد محمدعلى ابطحى، ج 2، ص 247.</ref>
+
خاندان اشعری در قم، سهمى بسزا در نشر و گسترش معارف [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام و روایات آنان داشته اند. پدرش محمد بن عمران اشعرى قمى، در گروه راویان [[حدیث]] شیعى است و [[محمد بن قولویه|ابن قولویه قمى]] از او [[حدیث|حدیث]] نقل مى کند. عبدالله بن عامر اشعری نیز، عموى حسین بن محمد و از اساتید اوست.  
  
زمان دقيق و قطعى ولادت اين محدث بزرگ مرتبه را نمى توان مشخص كرد؛ زيرا در منابع و مدارك دست اول و ديرينه عالمان اسلامى در اين زمينه سخن قابل اعتمادى به چشم نمى خورد. با وجود اين پاره اى از شواهد و مستندات، مانند مطالعه در زندگى استادان و شاگردان او كه در اين نوشتار مورد بررسى قرار خواهد گرفت، آنچه را كه در ابتدا گفتيم، مى تواند اثبات كند.
+
در اینجا مناسب است روایتى را که نشانگر ارتباط حسین بن محمد قمی با سفراى [[امام زمان]] علیه‌السلام است، ذکر کنیم. در روزگار [[امام حسن عسکرى]] علیه‌السلام، شخصى از راه امامان [[شیعه|شیعه]] منحرف شد و گرایش‌هاى خطرناکى پیدا کرد؛ به طورى که فساد عقیده او باعث گسترش [[فساد]] و [[فتنه]] در جامعه شیعه مى شد. تا این که امام حسن عسکرى علیه‌السلام دستور کشتن او را صادر کردند و فرمودند: «هر کس که او را بکشد و مرا از شر او راحت کند، جایگاه او در [[بهشت]] خواهد بود».  
  
==دوره شكوفايى حسین بن محمد==
+
یکى از پیروان انقلابى و اصیل حضرت عسکرى علیه‌السلام به نام جنید مى گوید: من سلاحى خریدارى کردم و رفتم او را از پاى درآورم. در اینجا حسین بن محمد اشعرى مى گوید: از ناحیه حضرت عسکرى علیه‌السلام کمک هایى به جنید عنایت مى شد. وقتى که حضرت عسکرى علیه‌السلام از دنیا رفت، همان کمک ها به وسیله حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام به جنید ادامه مى یابد. کم‌کم دریافتم کمک هاى حضرت ولى عصر علیه‌السلام قطع شده است. من ناراحت و اندوهناک شدم (که نکند جنید هم راه امامان را ترک کرده و دچار لغزش عقیده شده است). مدتى در این اندیشه بودم که [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیعى]] از حضرت حجت علیه‌السلام رسید که خبر [[مرگ]] جنید را داده بودند. پس از این توقیع بود که متوجه شدم قطع کمک ها به علت وفات آن شیعه معتقد و ولایى بود، نه از جهت دیگر.<ref>مرآة العقول، ج ۶، ص ۱۹۸ و اصول کافى، ج ۱، ص ۵۲۴.</ref>
  
به هر حال، روزگار طلوع اميدبخش اين ستاره دانش [[فقه]] و [[حديث]] [[شيعه]] را، مى توان روزگار ظهور مردان بزرگ و فرهيختگان برجسته حديث، ناميد. محدثان و فقهايى در اين عصر زندگى مى كردند كه صاحب آثار ارزشمند و والايى در حوزه فقه و حديث بودند؛ همانند محمد بن خالد برقى، احمد بن محمد بن خالد برقى (پديدآورنده كتاب گرانسنگ محاسن، م: 281)، استاد مُسلّم و فرزانه حديث شيعه ثقة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى و ده ها محدث نامورِ ديگر.
+
از این روایت معلوم مى شود که حسین بن محمد اشعری، روزگار امام عسکرى علیه‌السلام را درک کرده و نیز با سفیران و [[نواب اربعه|نائبان]] حضرت حجت علیه‌السلام ارتباط تنگاتنگ داشته و ظاهراً متن نامه آن حضرت را هم ملاحظه کرده است؛ و البته این امر همه نشانه آن است که حسین بن محمد، عالمى ولایت‌مدار و مورد توجه امام زمان خویش بوده است.
  
حسين بن محمد اشعرى، در چنين زمانى ترقى و رشد خود را آغاز كرد و با علوم اهل بيت علیهم‌السلام آشنا شد. او درصدد برآمد كه جان تشنه خويش را با بهره‌بردن از اين سرچشمه هاى زلالِ معنويت سيراب سازد و در اين مسير رنج هاى فراوانى به جان خريد تا اين كه در سلسله بزرگترين محدثان و استادان حديث شيعى قرار گرفت.
+
درباره سال و مکان وفات حسین بن محمد اشعری نیز، نظر قاطعى نمى توان ابراز کرد؛ اما از مجموع داده هاى تاریخى و گزارش‌هاى تراجم نویسان بتوان حدس زد که آن بزرگوار در اوایل سده چهارم هجرى قمرى رحلت کرده است.
  
==خاندان حسین بن محمد اشعری قمی==
+
==استادان==
  
بر تمام كسانى كه در زمينه تراجم محدثان شيعى قلم مى زنند و تحقيق مى كنند. آشكار است كه اشعريان قم، سهمى بسزا در نشر و گسترشِ معارف اهل بيت علیهم‌السلام و روايات آنان داشته اند. حسين بن محمد در چنين خاندانى ديده به جهان گشود.
+
برخی شخصیت هایى که حسین بن محمد از حوزه درس آنان بهره برده یا روایت شنیده عبارتند از:
  
در اين كه پدرش، محمد بن عامر بن عمران قمى، در گروه راويان [[حديث]] شيعى است، ترديدى نيست - همچنان كه ابن قولويه قمى از او حديث نقل مى كند. -،(×) ولى ميزان وجاهت او در اين علم چندان معلوم نمى باشد. عموى حسين بن محمد، عبدالله بن عامر است كه در ادامه از او نيز ياد خواهيم كرد.
+
*عبدالله بن عامر اشعرى قمى: او عموی حسین اشعری و از [[محدث|محدثان]] موجه [[شیعه|شیعه]] است و [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در منزلت او مى نگارد: «ابومحمّد شیخ من وجوه اصحابنا، ثقة».<ref>رجال نجاشى، ص ۱۵۱؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۴۹۴.</ref> مرحوم [[شیخ کلینی|کلینى]] از این استاد، روایات بسیارى در «[[الکافی (کتاب)|کافی]]» نقل مى کند.
  
==استادان حسین بن محمد==
+
*[[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]]: او یکى از یاران خاص [[امام حسن عسکرى]] علیه‌السلام و از یاران و روایتگران [[امام جواد]] و [[امام هادى]] علیهماالسلام محسوب مى شد.<ref>رجال نجاشى، ص ۶۶.</ref>
  
در اين جا مناسب است، اشاره اى گذرا و كوتاه به شخصيت هايى داشته باشيم كه اين راوى بزرگوار در حوزه درس آنان زانوى شاگردى به زمين زد و از خرمن دانش انبوهشان، ذخيره علمى بى بديلى را گرد آورد و در قالبِ روايت به نسل هاى آينده انتقال داد. در اين جا به نامِ تعدادى از آنان بسنده مى شود:
+
*معلی بن محمد بصرى: نام این روایتگر مشهور در جاى جاى کتاب «کافى» نمایان است. گرچه بعضى از بزرگان دانش [[علم رجال|رجال]] درباره اش گفته اند: از منظر نقل روایت و مذهب داراى لغزش‌هایى است.<ref> رجال نجاشى، ص ۲۹۶.</ref>
  
* 1. عبدالله بن عامر بن عمران اشعرى قمى:<ref> طبقات اعلام الشيعه، ص 120؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج ص 179؛ اصول كافى، ج 1، ص 17 و رجال نجاشى، چاپ داورى، ص 151.</ref> اين استاد پرآوازه و برجسته شيعى از چنان جايگاه رفيعى برخوردار بود كه برجسته ترين رجال شناس شيعه در منزلت او مى نگارد: «ابومحمّد شيخ من وجوه اصحابنا، ثقة».
+
*محمد بن عمران بن حجاج بسیعى؛<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹.</ref>
  
كنيه اش ابومحمد و يكى از نخبگان و برگزيدگان عالمان شيعه و محدثى موجه است.<ref>رجال نجاشى، ص 151؛ جامع الروات، ج ص 494.</ref> نام مبارك اين محدث بزرگ، در سرتاسر كتاب كافى مانند ستاره اى مى درخشد و مرحوم كلينى از اين استاد، روايات بسيارى نقل مى كند.
+
*محمد بن احمد بن خاقان النهدى: درباره او گفته شده: محدثى بسیار فاضل و موجه؛ بلکه بعضى از بزرگان شیعه او را از [[اصحاب اجماع]] محسوب کرده اند؛<ref>موسوعة الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹ و رجال کشى، ج ۲، ص ۸۱۲.</ref>
  
* 2. احمد بن اسحاق قمى:<ref> موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179 و اصول كافى، ج 1، ص 33.</ref> اين محدث قطعاً از برازنده ترين عالمان و محدثان پرورش يافته در مكتب امامان شيعه است. موقعيت بلندمرتبه او را مى توان از كلام دانشمند رجال شناس شيعه بدست آورد. احمد بن اسحاق قمى نماينده و وكيل امام در ميان شيعيان قم بود. هنگامى كه شيعيان به خدمت امامان مى رسيدند، او به عنوان پيشواى قافله مطرح بود. ايشان يكى از ياران خاص حضرت [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام و از ياران و روايتگران [[امام جواد]] و [[امام هادى]] علیه‌السلام محسوب مى شد.<ref>رجال نجاشى، ص 66.</ref>
+
*احمد بن علویه اصفهانى، معروف به ابن ابى الاسود: وى ضمن این که در گروه راویان جاى دارد، شاعر توانایى هم بوده است و [[قصیده|قصیده اى]] را در مدح حضرت [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام سرود که ۳۳۰ بیت داشت.
  
* 3. معلى  بن محمد بصرى:<ref>سرتاسر اصول كافى و فروع كافى، از باب نمونه: اصول كافى، ج 1، ص 32 و 36.</ref> نام اين روايتگر مشهور در جاى جاى كتاب «كافى» همچون ستاره اى درخشان، نمايان است. گرچه بعضى از بزرگان دانش رجال درباره اش گفته اند: از منظر نقل روايت و مذهب داراى لغزش‌هايى است؛<ref> رجال نجاشى، ص 296.</ref> اما به گفته حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى، مدظلّه العالى: «اين كه شخصيتى همانند كلينى در چنين كتاب معتبرى اين همه روايات از معلى  نقل مى كند، اين بهترين دليل بر وثاقت و بزرگوارى معلى بن محمد بصرى است».(××)
+
*[[محمد بن بندار قمی|محمد بن بندار ذهلى]]: از راویان موجه و شاخص که کتاب هایى تألیف کرده است.<ref>رجال نجاشى، ص ۲۴۰.</ref> [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] نیز به کتاب او اشاره کرده است و مى گوید: او را کتابى است به نام «المثالب».<ref> فهرست طوسى، ص ۱۴۰.</ref>
  
* 4. محمد بن عمران بن حجاج بسيعى؛<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179.</ref>
+
==شاگردان==
  
* 5. محمد بن احمد بن خاقان النهدى:<ref>همان و تنقيح المقال، ج 2، ص 70.</ref> درباره اين محدث بزرگ گفته شده: محدثى بسيار فاضل و نيكوحال و موجه؛ بلكه بعضى از بزرگان شيعه او را از اصحاب اجماع محسوب كرده اند؛<ref>موسوعة الفقهاء، ج 4، ص 179 و رجال كشى، ج 2، ص 812.</ref>
+
حسین بن محمد اشعرى که برهه اى از عمر پربرکت خویش را در راه گردآورى اخبار و روایات خاندان عصمت و طهارت سپرى کرد، خود در گروه [[محدث|محدثان]] عالى مقام شیعه جاى گرفت و براى حفظ میراث [[احادیث]] خاندان عصمت، به تعلیم و تربیت شاگردان بزرگى پرداخت. در این جا تنها به چهره هاى شاخص شاگردان او اشاره مى شود:
  
* 6. احمد بن علويه اصفهانى، معروف به ابن ابى الاسود:<ref> رجال شيخ طوسى، ص 447 و اعلام الشيعه، ص 120.</ref> وى ضمن اين كه در گروه راويان جاى دارد، شاعر توانايى هم بوده است.
+
*[[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]]: وی صاحب کتاب «اصول و فروع کافى»، از معتبرترین کتاب هاى حدیثى اسلامى و شیعى است. نجاشى درباره او مى گوید: دانشمند بزرگ و استاد حدیث شیعه در شهر رى و از موثق ترین و موجه ترین مردم در نقل حدیث به شمار مى آید.<ref>رجال نجاشى، ص ۲۶۶.</ref>
  
نوشته اند كه او قصيده اى را در مدح حضرت [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام سرود كه 330 بيت داشت و در فصاحت و بلاغت و پندآموز بودن معانى و مضامين، در حدى بوده كه ابوحاتم سجستانى روزى در شهر بصره به پاى خاست و چنين گفت: اى اهل بصره! شاعر اصفهانى، در سرايش شعر و استحكام شعرى و غنى بودن مضامين، بر شما غلبه كرد. او در سال 320 به عالم باقى شتافت؛<ref>تنقيح المقال، ج 1، ص 61؛ رجال نجاشى، ص 64 و حاشيه رجال شيخ، ص 447.</ref>
+
*[[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن ولید قمى]]: در شأن و منزلت این فقیه و محدث نوشته اند: وى از استادان و دانشمندان قم و فقیه، پیشوا و چهره برجسته آنان بوده است. او در [[قم]] زیست مى کرد و بسیار بسیار باوجاهت است. این بزرگوار استاد معروف [[شیخ صدوق]] است.<ref>رجال نجاشى، ص ۲۷۱.</ref>
  
* 7. محمد بن بندار ذهلى:<ref> رجال طوسى، ص 494؛ رجال نجاشى، ص 240 و فهرست [[شيخ طوسى]]، چاپ مرتضويه، [[نجف]]، ص 140.</ref> كنيه اين بزرگوار ابوجعفر و چون در [[قم]] ديده به جهان گشود و در همان جا زيست، به قمى هم شهرت دارد. درباره اش گفته اند: روايتگرى است موجه و شاخص كه كتاب هايى تأليف كرده است.<ref>رجال نجاشى، ص 240.</ref>
+
*[[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بن بابویه قمى]]:<ref>اعلام الشیعه، ص ۱۲۰.</ref> فقیه و دین‌شناس و محدث عالى مقام شیعه، و پدر بزرگوار شیخ صدوق است.
  
شيخ طوسى نيز به كتاب او اشاره كرده است و مى گويد: او را كتابى است به نام «المثالب».<ref> فهرست طوسى، ص 140.</ref>
+
*[[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه قمى]]: او یکى از دانشمندان و فقهاى حوزه شیعه بود. [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] مى گوید: او چهره موجه و صاحب کتاب هایى است.<ref> فهرست طوسى، ص ۴۲.</ref>
  
==شاگردان وی==
+
*جعفر بن محمد بن مسرور: این محدث یکى از استادان روایتى [[شیخ صدوق]] است و شیخ بارها او را در کتاب هایش نام برده و ستایش نموده است.<ref> تنقیح المقال، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref>
  
حسين بن محمد اشعرى كه برهه اى از عمر پربركت خويش را در راه گردآورى اخبار و روايات خاندان عصمت و طهارت سپرى كرد و به انديشه در پيرامون آن‌ها پرداخت، با گذشت روزگار در گروه محدثانِ عالى مقام شيعه جاى گرفت. او كه ميراث گرانبهاى [[احاديث]] خاندان عصمت و طهارت را در جان خود جاى داده بود، براى حفظ اين ميراث به تعليم و تربيت شاگردان بزرگى پرداخت.
+
==در نگاه عالمان رجال==
  
وقتى شاگردان حوزه درس او را ملاحظه مى كنيم، به بزرگترين محدثان مكتب تشيع برمى خوريم كه از اين آبشخور زلال و گوارا عطش دانش طلبى خود را سيراب كرده اند و خوشه‌چين خرمن علم و فضل او بوده اند... در اين جا تنها به چهره هاى شاخص و ممتاز شاگردان او اشاره مى كنيم:
+
شخصیت علمی حسین بن محمد اشعری قمی در آیینه سخنان بزرگان دانش [[علم رجال|رجال]] و تراجم چنین است:
  
* 1. محمد بن يعقوب كلينى:<ref>موارد متعدد از كتاب كافى و طبقات اعلام الشيعه، ص 120.</ref> كلينى، صاحب كتاب «اصول و فروع كافى» است. اين كتاب به گواهى تمامى صاحب نظران، در طى قرن هاى گذشته تاكنون، از معتبرترين كتاب هاى حديثى اسلامى و شيعى است. اين كتاب ها دربردارنده سه محور كلى است: اعتقادات و باورهاى دينى، منش هاى اخلاقى و مسائل فقهى.
+
*در [[رجال نجاشی (کتاب)|رجال نجاشى]] درباره او چنین مى خوانیم: ابوعبدالله اشعرى قمى، صاحب منزلت و داراى چهره اى وجاهت‌مند است.<ref>رجال نجاشى، ص ۱۸۶.</ref>
 +
*صاحب [[نقد الرجال (کتاب)|نقد الرجال]] مى گوید: او روایتگر بسیار بسیار ارزشمند و موجهى است.<ref> نقدالرجال تفرشى، ص ۲۱.</ref>
 +
*[[محدث نوری|میرزا حسین نورى]]، رجال شناس اخیر [[شیعه|شیعه]] درباره او مى نگارد: بنا به اتفاق تمام عالمان شیعه، سندى که به حسین بن محمد اشعرى مى رسد صحیح است و او محدث موجه و از بزرگان استادان روایتى ثقة الاسلام کلینى مى باشد.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۷۹۴، چاپ قدیم.</ref>
 +
*[[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر عسقلانى]] از دانشمندان معروف [[اهل سنت]] مى گوید: [[شیخ طوسى]] او را در سلسله مشایخ و استادان شیعه قرار داده و او از استادان معروف شیخ کلینى صاحب کتاب کافى است. حسین اشعرى کتابى به نام «طب اهل بیت علیهم‌السلام» تألیف نموده که از بهترین کتاب هاى تألیف شده در این زمینه است.<ref> لسان المیزان، ابن حجر، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref>
 +
*[[آقا بزرگ تهرانى]] مى فرماید: او محدثى جلیل‌القدر و موجه است و کلینى در کافى از این شخصیت روایات بسیار زیادى نقل کرد.<ref>اعلام الشیعه، ص ۱۲۰.</ref>
  
نجاشى درباره او مى گويد: دانشمند بزرگ و استاد [[حديث]] [[شيعه]] در شهر رى و چهره برجسته آنان است، او از موثق ترين و موجه ترين مردم در نقل حديث به شمار مى آيد. آن بزرگوار كتاب كافى را در مدت 20 سال تأليف كرد و در اين راه زحمت فراوان كشيد. در سال 329 ق در شهر [[بغداد]] بدرود حيات گفت و محمد بن جعفر حَسَنى، معروف به ابوقيراط، بر بدن پاك او نماز خواند و در محله باب الكوفه يا دروازه كوفه به خاك سپرده شد.<ref>رجال نجاشى، ص 266.</ref>
+
==آثار و احادیث==
  
شيخ طوسى در فهرست چنين مى نگارد: كلينى كنيه اش ابوجعفر و چهره موثق و حديث شناس بزرگى است. سپس از ابن عبدون نقل مى كند كه قبرش را ديده و بر سنگ قبرش، نام خود او و پدرش حك شده است.<ref> فهرست طوسى، ص 136.</ref>
+
حسین بن محمد که در گردآورى اخبار [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم السلام سعى فراوان داشت، همه آنچه را که از امامان علیهم‌السلام و استادان خود آموخت، در کتاب هایى به یادگار گذاشت. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] به کتاب «النوادر» او اشاره کرده است.<ref>نجاشى، ص ۱۸۶.</ref>  
  
* 2. محمد بن حسن بن وليد قمى:<ref>اعلام الشيعه، ص 120؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179.</ref> در شأن و منزلت اين فقيه و محدث نوشته اند: وى از استادان و دانشمندان قم و فقيه، پيشوا و چهره برجسته آنان بوده است. او در [[قم]] زيست مى كرد و بسيار بسيار باوجاهت است. اين بزرگوار استاد معروف [[شيخ صدوق]] است. او در سال 343 ق از دنيا رخت بربست و به آرامگاه ابدى خود شتافت.<ref>رجال نجاشى، ص 271.</ref>
+
[[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر عسقلانى]] به کتاب دیگرى از او اشاره مى کند و مى نویسد: حسین بن محمد اشعرى کتابى به نام «طب اهل البیت» تألیف کرد که مانند آن تألیف نشده و کم‌نظیر است.<ref> لسان المیزان، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref>
  
شيخ طوسى مى گويد: او محدثى جليل القدر و آشنا و متخصص در فن روايت شناسى است.<ref> فهرست طوسى، ص 156.</ref>
+
آیت الله [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]] هم ضمن اشاره به کتاب «نوادر» حسین بن محمد مى گوید: روایاتى که او نقل مى کند و در کتابهاى روایتى [[شیعه|شیعه]] ذکر شده، به ۹۶۱ روایت مى رسد. این زیادى روایت، بهترین گواه وسعت دانش و درایت او در حدیث شناسى است.<ref> موسوعة طبقات الفقهاء، ج  ۴، ص ۱۷۹.</ref>
  
* 3. على بن بابويه قمى:<ref>اعلام الشيعه، ص 120.</ref> فقيه و دين‌شناس و محدث عالى مقام شيعه، پدر بزرگوار شيخ صدوق و يكى از مخلص ترين عالمان طول تاريخ شيعه است. همو است كه به وسيله حسين بن روح نوبختى، سفير خاص حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام نامه اى به حضور آن حضرت نوشت و از آن امام بزرگوار درخواست كرد تا از خداوند بخواهد به او فرزندانى عنايت كند. بعد از مدتى نامه امام رسيد كه نوشته بود: ما [[دعا]] كرديم و از خداوند متعال مسئلت كرديم. بزودى پروردگار توانا به شما دو فرزند پسر از فلان كنيز، عطا مى كند.
+
در انتها، برخی روایات منقول از حسین بن محمد اشعری قمی ذکر می شود:
  
زمانى نگذشت كه اين بشارت امام به وقوع پيوست و ابن بابويه، صاحب دو فرزند پسر شد: يكى به نام محمد، كه همان «شيخ صدوق» است و ديگرى حسين بن على بن بابويه. به همين مناسبت بود كه شيخ صدوق بارها و بارها افتخار مى كرد و به خود مى باليد كه به دعاى حضرت [[امام زمان]] علیه‌السلام به دنيا آمده است. زهى افتخار و عظمت و شكوه! على بن بابويه در سال 329 ق رحلت كرد.<ref>رجال نجاشى، ص 184.</ref>
+
'''<I>حسن خُلق:</I>'''
  
* 4. جعفر بن محمد بن قولويه قمى:<ref>كامل الزيارات، باب 41، حديث 5، ص 119 و طبقات اعلام الشيعه، ص 130.</ref> كنيه اش ابوالقاسم است. او يكى از دانشمندان و فقهاى حوزه شيعه بود. هر چه او را در [[فقه]] و فضايل زيباى انسانى وصف كنيم، باز او بالاتر از آن است.<ref>رجال نجاشى، ص 89.</ref>(×××)
+
حسین بن محمد، با واسطه از [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله روایت مى کند: روز قیامت، در ترازوى اعمال انسان چیزى بهتر و نیکوتر از [[حسن خلق|حُسن خلق]] نهاده نمى شود.<ref>اصول کافى، ج ۲، ص ۹۹.</ref>
  
شيخ طوسى مى گويد: او چهره موجه و صاحب كتاب هايى است.<ref> فهرست طوسى، ص 42.</ref>
+
'''<I>عزّت نفس:</I>'''
  
اين عالم فقيه و فرزانه، به سال 368 يا 369 ق، در [[بغداد]] از دنيا رفت و در نزديك قبر مطهر حضرت موسى بن جعفر و حضرت جواد علیهم‌السلام به خاك سپرده شد.<ref> تنقيح المقال، ج 1، ص 233.</ref>
+
باز روایت مى کند از رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از ما چیزى سؤال کند و نیازش را با ما مطرح کند، او را ناامید نمى کنیم؛ ولى اگر [[عزت نفس|عزّت نفس]] را پیشه خود سازد و از ما سؤال نکند، خداوند او را بى نیاز مى گرداند.<ref>همان، ص ۱۳۸.</ref>
  
* 5. جعفر بن محمد بن مسرور:<ref>طبقات اعلام الشيعه، ص 120 و موسوعة طبقات الفقهاء، ج 4، ص 179.</ref> اين محدث يكى از استادان روايتى [[شيخ صدوق]] است و شيخ بارها او را در كتاب هايش نام برده و ستايش نموده است. بر همين اساس ميرداماد - كه از محققان و ژرف‌انديشان تراجم شيعه است. - او را در رديف بزرگان حديث و چهره هاى صاحب منزلت ياد كرده است.<ref> تنقيح المقال، ج 1، ص 226.</ref>
+
'''<I>نیکى با خویشان:</I>'''
  
==شخصيت حسین بن محمد اشعری قمی==
+
روایت مى کند از [[امام رضا]] علیه‌السلام فرمود: ما چیزى را نمى دانیم که عمر انسان را زیاد کند جز نیکى کردن به خویشاوندان؛ چنان که ممکن است شخصى از عمرش بیش از سه سال باقى نمانده باشد؛ اما چون که به خویشان خود [[مهرورزی با مردم|مهرورزى]] کرده است، خداوند متعال عمر او را سى سال قرار مى دهد. و گاهى هم شخص دیگرى - در تقدیر الهى - سى و سه سال از عمر او باقى مانده است، ولى چون پیوند خود را با خویشانش بریده، عمرش به سه سال کاهش مى یابد.<ref>همان، ص ۱۵۳.</ref>
  
از آنچه گذشت و با توجه به استادان و شاگردان حسين بن محمد بن عامر قمى، به خوبى به شخصيت علمى و اخلاقى اين محدث پى مى بريم. با اين همه بهتر است قامت استوار و پرشكوه اين محدث بزرگ را در آيينه سخنان بزرگان دانش تراجم به نظاره بنشينيم.
+
'''<I>فهم دین:</I>'''
  
در ديرينه ترين كتاب رجال شناسى شيعه درباره او چنين مى خوانيم: ابوعبدالله اشعرى قمى، صاحب منزلت و داراى چهره اى وجاهت مند است.<ref>رجال نجاشى، ص 186.</ref>
+
از [[امام صادق]] علیه‌السلام روایت مى کند: هنگامى که خداوند اراده نماید به کسى خیر برساند، فهم و درک او را در مسائل [[دین|دین]]، زیاد مى کند.<ref>اصول کافى، ج ۱، ص ۲۲.</ref>
  
ديگرى مى گويد: او روايتگر بسيار بسيار ارزشمند و موجهى است.<ref> نقدالرجال تفرشى، ص 21.)</ref>
+
'''<I>منزلت راویان:</I>'''
  
ميرزا حسين نورى، كه فاضل ترين رجال شناس اخير شيعه است، درباره او مى نگارد: بنا به اتفاق تمام عالمان [[شيعه]]، سندى كه به حسين بن محمد اشعرى مى رسد صحيح است و او محدث موجه و از بزرگان استادان روايتى ثقة الاسلام كلينى مى باشد.<ref>مستدرك الوسائل، ج 3، ص 794، چاپ قديم.</ref>
+
روایت مى کند از امام صادق علیه‌السلام که فردى از امام این را پرسش کرد: مردى اخبار شما را در میان مردم نشر مى دهد و قلب هاى آنان و شیعیان شما را نیرومند و محکم مى گرداند و فرد دیگرى هم باشد که انسان عابدى است، ولى به نشر و ترویج اخبار شما نمى پردازد؛ کدام یک از این دو (محدث و عابد) نزد شما بهتر است؟ حضرت فرمود: آن محدثى که روایات ما را منتشر مى کند و قلب هاى پیروان ما را نیرومند مى سازد، بهتر است از هزار عابد.<ref>همان، ص ۲۳.</ref>
  
باز مناسب است نظر يكى از دانشمندان معروف اهل سنت به نام ابن حجر عسقلانى را در اينجا بياوريم. او مى گويد: [[شيخ طوسى]] او را در سلسله مشايخ و استادان شيعه قرار داده و او از استادان معروف شيخ كلينى صاحب كتاب كافى است. حسين اشعرى كتابى به نام «طب اهل بيت علیهم‌السلام» تأليف نموده كه از بهترين كتاب هاى تأليف شده در اين زمينه است.<ref> لسان الميزان، ابن حجر، ج 2، ص 265.</ref>
+
'''<I>ارزش حفظ حدیث:</I>'''
  
[[آقا بزرگ تهرانى]] مى فرمايد: او محدثى جليل‌القدر و موجه است و كلينى در كافى از اين شخصيت روايات بسيار زيادى نقل كرد.<ref>اعلام الشيعه، ص 120.</ref>
+
روایت مى کند از حضرت صادق علیه‌السلام که فرمود: هر آن کس که چهل حدیث از احادیث ما را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت به عنوان دانشمندِ دین‌شناس مبعوث مى فرماید.<ref>همان، ص ۴۹.</ref>
 
 
در اينجا مناسب است روايتى را كه نشانگر ارتباط اين راوى با سفراى [[امام زمان]] علیه‌السلام است، ذكر كنيم؛ اما قبل از نقل روايت، لازم است مقدمه اى را بياوريم: در روزگار [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام، شخصى از راه امامان شيعه منحرف شد و گرايش‌هاى خطرناكى پيدا كرد؛ به طورى كه فساد عقيده او باعث گسترش فساد و فتنه در جامعه شيعه مى شد. تا اين كه امام حسن عسكرى علیه‌السلام دستور كشتن او را صادر كردند و فرمودند: «هر كس كه او را بكشد و مرا از شر او راحت كند، جايگاه او در [[بهشت]] خواهد بود».
 
 
 
يكى از پيروان انقلابى و اصيل حضرت عسكرى علیه‌السلام به نام جنيد مى گويد: من سلاحى خريدارى كردم و رفتم او را از پاى درآورم. در اينجا حسين بن محمد اشعرى مى گويد: از ناحيه حضرت عسكرى علیه‌السلام كمك هايى به جنيد عنايت مى شد. وقتى كه حضرت عسكرى علیه‌السلام از دنيا رفت، همان كمك ها به وسيله حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام به جنيد ادامه مى يابد. كم‌كم دريافتم كمك هاى حضرت ولى عصر علیه‌السلام قطع شده است. من ناراحت و اندوهناك شدم (كه نكند جنيد هم راه امامان را ترك كرده و دچار لغزش عقيده شده است) مدتى در اين انديشه بودم كه توقيعى از حضرت حجت علیه‌السلام رسيد كه خبر [[مرگ]] جنيد را داده بودند. پس از اين توقيع بود كه متوجه شدم قطع كمك ها به علت وفات آن شيعه معتقد و ولايى بود، نه از جهت ديگر.<ref>مرآة العقول، ج 6، ص 198 و اصول كافى، ج 1، ص 524.</ref>
 
 
 
از اين روايت معلوم مى شود كه اين راوى، روزگار امام عسكرى علیه‌السلام را درك كرده و نيز با سفيران حضرت حجت علیه‌السلام ارتباط تنگاتنگ داشته و ظاهراً متن نامه آن حضرت را هم ملاحظه كرده است؛ و البته اين امر همه نشانه آن است كه حسين بن محمد، عالمى ولايت‌مدار و مورد توجه امام زمان خويش بوده است.
 
 
 
==يادگار علمى==
 
 
 
حسين بن محمد كه در گردآورى اخبار امامان معصوم علیه‌السلام سعى فراوان داشت، همه آنچه را كه از امامان معصوم علیهم‌السلام و استادان خود آموخت، در كتاب هايى به يادگار گذاشت. نجاشى به كتاب «النوادر» او اشاره كرده است.<ref>نجاشى، ص 186.</ref>
 
 
 
ابن حجر عسقلانى به كتاب ديگرى از او اشاره مى كند و مى نويسد: حسين بن محمد اشعرى كتابى به نام «طب اهل البيت» تأليف كرد كه مانند آن تأليف نشده و كم‌نظير است.<ref> لسان الميزان، ج 2، ص 265.</ref>
 
 
 
استاد بزرگ حوزه قم، آيت الله جعفر سبحانى هم در اثر ارزشمند خود مى گويد: او صاحب كتاب «نوادر» است. رواياتى كه او نقل مى كند و در كتاب هاى روايتى شيعه ذكر شده، به 961 روايت مى رسد. اين زيادى روايت، بهترين گواه وسعت دانش و درايت او در حديث شناسى است.<ref> موسوعة طبقات الفقهاء، ج  4، ص 179.</ref>
 
 
 
==وفات حسین بن محمد اشعری قمی==
 
 
 
حسين بن محمد قمى، پس از سال ها تلاش و كوشش در حفظ و گسترش سخنان گهربار امامان، مرغ جانش به سوى حق پركشيد. درباره سال و مكان [[مرگ]] اين راوى، نظر قاطعى نمى توان ابراز كرد؛ اما شايد از مجموع داده هاى تاريخى و گزارش‌هاى تراجم نويسان بتوان حدس زد كه آن بزرگوار در اوايل سده چهارم هجرى قمرى رحلت كرده است.
 
 
 
==روایات منقول از حسین بن محمد اشعری قمی==
 
 
 
'''<I>حسن خُلق :</I>'''
 
 
 
حسين بن محمد، با واسطه از رسول اكرم صلی الله علیه و آله روايت مى كند: روز قيامت، در ترازوى اعمال انسان چيزى بهتر و نيكوتر از حُسن خلق نهاده نمى شود.<ref>اصول كافى، ج 2، ص 99.</ref>
 
 
 
'''<I>عزّت نفس :</I>'''
 
 
 
باز روايت مى كند از رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: هر كس از ما چيزى سؤال كند و نيازش را با ما مطرح كند، او را نااميد نمى كنيم؛ ولى اگر عزّت نفس را پيشه خود سازد و از ما سؤال نكند، خداوند او را بى نياز مى گرداند.<ref>همان، ص 138.</ref>
 
 
 
'''<I>نيكى با خويشان :</I>'''
 
 
 
روايت مى كند از حضرت [[امام رضا]] علیه‌السلام فرمود: ما چيزى را نمى دانيم كه عمر انسان را زياد كند جز نيكى كردن به خويشاوندان؛ چنان كه ممكن است شخصى از عمرش بيش از سه سال باقى نمانده باشد؛ اما چون كه به خويشان خود مهرورزى كرده است، خداوند متعال عمر او را سى سال قرار مى دهد. و گاهى هم شخص ديگرى - در تقدير الهى - سى و سه سال از عمر او باقى مانده است، ولى چون پيوند خود را با خويشانش بريده، عمرش به سه سال كاهش مى يابد.<ref>همان، ص 153.</ref>
 
 
 
'''<I>فهم دين :</I>'''
 
 
 
از حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام روايت مى كند: هنگامى كه خداوند اراده نمايد به كسى خير برساند، فهم و درك او را در مسائل دين، زياد مى كند.<ref>اصول كافى، ج 1، ص 22.</ref>
 
 
 
'''<I>منزلت راويان :</I>'''
 
 
 
باز حسين بن محمد روايت مى كند از امام صادق علیه‌السلام كه محدثى از امام اين را پرسش كرد: مردى اخبار شما را در ميان مردم نشر مى دهد و قلب هاى آنان و شيعيان شما را نيرومند و محكم مى گرداند و فرد ديگرى هم باشد كه انسان عابدى است، ولى به نشر و ترويج اخبار شما نمى پردازد؛ كدام يك از اين دو (محدث و عابد) نزد شما بهتر است؟ حضرت فرمود: آن محدثى كه روايات ما را منتشر مى كند و قلب هاى پيروان ما را نيرومند مى سازد، بهتر است از هزار عابد.<ref>همان، ص 23.</ref>
 
 
 
'''<I>ارزش حفظ حديث :</I>'''
 
 
 
روايت مى كند از حضرت صادق علیه‌السلام كه فرمود: هر آن كس كه چهل حديث از احاديث ما را حفظ كند، خداوند او را در روز قيامت به عنوان دانشمندِ دين‌شناس مبعوث مى فرمايد.<ref>همان، ص 49.</ref>
 
  
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
  
ابوالحسن ربانى سبزوارى , ستارگان حرم، جلد 11
+
*ابوالحسن ربانى سبزوارى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۱.
 +
 
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۲

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

حسین بن محمد اشعری قمی، از محدثان و راویان بزرگ شیعه در قرن سوم و چهارم هجری و از شاگردان احمد بن اسحاق قمى و محمد بن بندار قمی است. نجاشى حسین بن محمد را صاحب وجاهت‌ و منزلت معرفی نموده و او را دارای کتابی به عنوان «النوادر» می داند. على بن حسین بن بابویه و جعفر بن محمد بن قولویه از شاگردان او هستند.

نام کامل حسین بن محمد اشعری قمی
زادگاه قم
وفات قرن چهارم هجری

Line.png

اساتید

احمد بن اسحاق قمى، محمد بن بندار قمی، عبدالله بن عامر اشعرى قمى، معلی بن محمد بصرى،...

شاگردان

محمد بن یعقوب کلینى، محمد بن حسن بن ولید قمى، على بن حسین بابویه قمى، جعفر بن محمد بن قولویه قمى،...

آثار

النوادر، طب اهل البیت،...

زندگی‌نامه

حسین بن محمد، در حدود نیمه سده سوم هجری، در خاندان نامور و دانش طلب اشعری در شهر قم، دیده به جهان گشود. کنیه اش، ابوعبدالله و شهرتش، اشعرى قمى است.[۱]

خاندان اشعری در قم، سهمى بسزا در نشر و گسترش معارف اهل بیت علیهم‌السلام و روایات آنان داشته اند. پدرش محمد بن عمران اشعرى قمى، در گروه راویان حدیث شیعى است و ابن قولویه قمى از او حدیث نقل مى کند. عبدالله بن عامر اشعری نیز، عموى حسین بن محمد و از اساتید اوست.

در اینجا مناسب است روایتى را که نشانگر ارتباط حسین بن محمد قمی با سفراى امام زمان علیه‌السلام است، ذکر کنیم. در روزگار امام حسن عسکرى علیه‌السلام، شخصى از راه امامان شیعه منحرف شد و گرایش‌هاى خطرناکى پیدا کرد؛ به طورى که فساد عقیده او باعث گسترش فساد و فتنه در جامعه شیعه مى شد. تا این که امام حسن عسکرى علیه‌السلام دستور کشتن او را صادر کردند و فرمودند: «هر کس که او را بکشد و مرا از شر او راحت کند، جایگاه او در بهشت خواهد بود».

یکى از پیروان انقلابى و اصیل حضرت عسکرى علیه‌السلام به نام جنید مى گوید: من سلاحى خریدارى کردم و رفتم او را از پاى درآورم. در اینجا حسین بن محمد اشعرى مى گوید: از ناحیه حضرت عسکرى علیه‌السلام کمک هایى به جنید عنایت مى شد. وقتى که حضرت عسکرى علیه‌السلام از دنیا رفت، همان کمک ها به وسیله حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام به جنید ادامه مى یابد. کم‌کم دریافتم کمک هاى حضرت ولى عصر علیه‌السلام قطع شده است. من ناراحت و اندوهناک شدم (که نکند جنید هم راه امامان را ترک کرده و دچار لغزش عقیده شده است). مدتى در این اندیشه بودم که توقیعى از حضرت حجت علیه‌السلام رسید که خبر مرگ جنید را داده بودند. پس از این توقیع بود که متوجه شدم قطع کمک ها به علت وفات آن شیعه معتقد و ولایى بود، نه از جهت دیگر.[۲]

از این روایت معلوم مى شود که حسین بن محمد اشعری، روزگار امام عسکرى علیه‌السلام را درک کرده و نیز با سفیران و نائبان حضرت حجت علیه‌السلام ارتباط تنگاتنگ داشته و ظاهراً متن نامه آن حضرت را هم ملاحظه کرده است؛ و البته این امر همه نشانه آن است که حسین بن محمد، عالمى ولایت‌مدار و مورد توجه امام زمان خویش بوده است.

درباره سال و مکان وفات حسین بن محمد اشعری نیز، نظر قاطعى نمى توان ابراز کرد؛ اما از مجموع داده هاى تاریخى و گزارش‌هاى تراجم نویسان بتوان حدس زد که آن بزرگوار در اوایل سده چهارم هجرى قمرى رحلت کرده است.

استادان

برخی شخصیت هایى که حسین بن محمد از حوزه درس آنان بهره برده یا روایت شنیده عبارتند از:

  • عبدالله بن عامر اشعرى قمى: او عموی حسین اشعری و از محدثان موجه شیعه است و نجاشی در منزلت او مى نگارد: «ابومحمّد شیخ من وجوه اصحابنا، ثقة».[۳] مرحوم کلینى از این استاد، روایات بسیارى در «کافی» نقل مى کند.
  • معلی بن محمد بصرى: نام این روایتگر مشهور در جاى جاى کتاب «کافى» نمایان است. گرچه بعضى از بزرگان دانش رجال درباره اش گفته اند: از منظر نقل روایت و مذهب داراى لغزش‌هایى است.[۵]
  • محمد بن عمران بن حجاج بسیعى؛[۶]
  • محمد بن احمد بن خاقان النهدى: درباره او گفته شده: محدثى بسیار فاضل و موجه؛ بلکه بعضى از بزرگان شیعه او را از اصحاب اجماع محسوب کرده اند؛[۷]
  • احمد بن علویه اصفهانى، معروف به ابن ابى الاسود: وى ضمن این که در گروه راویان جاى دارد، شاعر توانایى هم بوده است و قصیده اى را در مدح حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام سرود که ۳۳۰ بیت داشت.

شاگردان

حسین بن محمد اشعرى که برهه اى از عمر پربرکت خویش را در راه گردآورى اخبار و روایات خاندان عصمت و طهارت سپرى کرد، خود در گروه محدثان عالى مقام شیعه جاى گرفت و براى حفظ میراث احادیث خاندان عصمت، به تعلیم و تربیت شاگردان بزرگى پرداخت. در این جا تنها به چهره هاى شاخص شاگردان او اشاره مى شود:

  • محمد بن یعقوب کلینى: وی صاحب کتاب «اصول و فروع کافى»، از معتبرترین کتاب هاى حدیثى اسلامى و شیعى است. نجاشى درباره او مى گوید: دانشمند بزرگ و استاد حدیث شیعه در شهر رى و از موثق ترین و موجه ترین مردم در نقل حدیث به شمار مى آید.[۱۰]
  • محمد بن حسن بن ولید قمى: در شأن و منزلت این فقیه و محدث نوشته اند: وى از استادان و دانشمندان قم و فقیه، پیشوا و چهره برجسته آنان بوده است. او در قم زیست مى کرد و بسیار بسیار باوجاهت است. این بزرگوار استاد معروف شیخ صدوق است.[۱۱]
  • جعفر بن محمد بن مسرور: این محدث یکى از استادان روایتى شیخ صدوق است و شیخ بارها او را در کتاب هایش نام برده و ستایش نموده است.[۱۴]

در نگاه عالمان رجال

شخصیت علمی حسین بن محمد اشعری قمی در آیینه سخنان بزرگان دانش رجال و تراجم چنین است:

  • در رجال نجاشى درباره او چنین مى خوانیم: ابوعبدالله اشعرى قمى، صاحب منزلت و داراى چهره اى وجاهت‌مند است.[۱۵]
  • صاحب نقد الرجال مى گوید: او روایتگر بسیار بسیار ارزشمند و موجهى است.[۱۶]
  • میرزا حسین نورى، رجال شناس اخیر شیعه درباره او مى نگارد: بنا به اتفاق تمام عالمان شیعه، سندى که به حسین بن محمد اشعرى مى رسد صحیح است و او محدث موجه و از بزرگان استادان روایتى ثقة الاسلام کلینى مى باشد.[۱۷]
  • ابن حجر عسقلانى از دانشمندان معروف اهل سنت مى گوید: شیخ طوسى او را در سلسله مشایخ و استادان شیعه قرار داده و او از استادان معروف شیخ کلینى صاحب کتاب کافى است. حسین اشعرى کتابى به نام «طب اهل بیت علیهم‌السلام» تألیف نموده که از بهترین کتاب هاى تألیف شده در این زمینه است.[۱۸]
  • آقا بزرگ تهرانى مى فرماید: او محدثى جلیل‌القدر و موجه است و کلینى در کافى از این شخصیت روایات بسیار زیادى نقل کرد.[۱۹]

آثار و احادیث

حسین بن محمد که در گردآورى اخبار امامان معصوم علیهم السلام سعى فراوان داشت، همه آنچه را که از امامان علیهم‌السلام و استادان خود آموخت، در کتاب هایى به یادگار گذاشت. نجاشى به کتاب «النوادر» او اشاره کرده است.[۲۰]

ابن حجر عسقلانى به کتاب دیگرى از او اشاره مى کند و مى نویسد: حسین بن محمد اشعرى کتابى به نام «طب اهل البیت» تألیف کرد که مانند آن تألیف نشده و کم‌نظیر است.[۲۱]

آیت الله جعفر سبحانى هم ضمن اشاره به کتاب «نوادر» حسین بن محمد مى گوید: روایاتى که او نقل مى کند و در کتابهاى روایتى شیعه ذکر شده، به ۹۶۱ روایت مى رسد. این زیادى روایت، بهترین گواه وسعت دانش و درایت او در حدیث شناسى است.[۲۲]

در انتها، برخی روایات منقول از حسین بن محمد اشعری قمی ذکر می شود:

حسن خُلق:

حسین بن محمد، با واسطه از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت مى کند: روز قیامت، در ترازوى اعمال انسان چیزى بهتر و نیکوتر از حُسن خلق نهاده نمى شود.[۲۳]

عزّت نفس:

باز روایت مى کند از رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از ما چیزى سؤال کند و نیازش را با ما مطرح کند، او را ناامید نمى کنیم؛ ولى اگر عزّت نفس را پیشه خود سازد و از ما سؤال نکند، خداوند او را بى نیاز مى گرداند.[۲۴]

نیکى با خویشان:

روایت مى کند از امام رضا علیه‌السلام فرمود: ما چیزى را نمى دانیم که عمر انسان را زیاد کند جز نیکى کردن به خویشاوندان؛ چنان که ممکن است شخصى از عمرش بیش از سه سال باقى نمانده باشد؛ اما چون که به خویشان خود مهرورزى کرده است، خداوند متعال عمر او را سى سال قرار مى دهد. و گاهى هم شخص دیگرى - در تقدیر الهى - سى و سه سال از عمر او باقى مانده است، ولى چون پیوند خود را با خویشانش بریده، عمرش به سه سال کاهش مى یابد.[۲۵]

فهم دین:

از امام صادق علیه‌السلام روایت مى کند: هنگامى که خداوند اراده نماید به کسى خیر برساند، فهم و درک او را در مسائل دین، زیاد مى کند.[۲۶]

منزلت راویان:

روایت مى کند از امام صادق علیه‌السلام که فردى از امام این را پرسش کرد: مردى اخبار شما را در میان مردم نشر مى دهد و قلب هاى آنان و شیعیان شما را نیرومند و محکم مى گرداند و فرد دیگرى هم باشد که انسان عابدى است، ولى به نشر و ترویج اخبار شما نمى پردازد؛ کدام یک از این دو (محدث و عابد) نزد شما بهتر است؟ حضرت فرمود: آن محدثى که روایات ما را منتشر مى کند و قلب هاى پیروان ما را نیرومند مى سازد، بهتر است از هزار عابد.[۲۷]

ارزش حفظ حدیث:

روایت مى کند از حضرت صادق علیه‌السلام که فرمود: هر آن کس که چهل حدیث از احادیث ما را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت به عنوان دانشمندِ دین‌شناس مبعوث مى فرماید.[۲۸]

پانویس

  1. رجال نجاشى، ص ۶۶؛ رجال شیخ طوسى، ص ۴۶۹؛ خلاصة الاقوال، ص ۵۲.
  2. مرآة العقول، ج ۶، ص ۱۹۸ و اصول کافى، ج ۱، ص ۵۲۴.
  3. رجال نجاشى، ص ۱۵۱؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۴۹۴.
  4. رجال نجاشى، ص ۶۶.
  5. رجال نجاشى، ص ۲۹۶.
  6. موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹.
  7. موسوعة الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹ و رجال کشى، ج ۲، ص ۸۱۲.
  8. رجال نجاشى، ص ۲۴۰.
  9. فهرست طوسى، ص ۱۴۰.
  10. رجال نجاشى، ص ۲۶۶.
  11. رجال نجاشى، ص ۲۷۱.
  12. اعلام الشیعه، ص ۱۲۰.
  13. فهرست طوسى، ص ۴۲.
  14. تنقیح المقال، ج ۱، ص ۲۲۶.
  15. رجال نجاشى، ص ۱۸۶.
  16. نقدالرجال تفرشى، ص ۲۱.
  17. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۷۹۴، چاپ قدیم.
  18. لسان المیزان، ابن حجر، ج ۲، ص ۲۶۵.
  19. اعلام الشیعه، ص ۱۲۰.
  20. نجاشى، ص ۱۸۶.
  21. لسان المیزان، ج ۲، ص ۲۶۵.
  22. موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹.
  23. اصول کافى، ج ۲، ص ۹۹.
  24. همان، ص ۱۳۸.
  25. همان، ص ۱۵۳.
  26. اصول کافى، ج ۱، ص ۲۲.
  27. همان، ص ۲۳.
  28. همان، ص ۴۹.

منابع