محصن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
محصن به کسر صاد اسم فاعل و به فتح آن اسم مفعول از باب احصان است. (حصن) دژ و قلعه و حصون جمع آن است.
  
محصن به کسر صاد اسم فاعل و به فتح آن اسم مفعول از باب احصان است. (حصن) دژ و قلعه و حصون جمع آن است. در قرآن آمده است: «و ظنوا أنهم مانعتهم حصونهم من الله»(سوره حشر/آیه2پنداشتند که قلعه های آن ها باز میدارد ایشان را و حفظ می کند از تقدیر الهی. این آیه مربوط به جنگ بنی نضیر است و در مورد قبیله یهودی بنی نظیر است که در قلعه زندگی میکردند.
+
احصان: فراهم بودن زمينۀ زناشويى با همسر يا كنيز - پاكدامنى.
 +
 
 +
واژۀ احصان ريشۀ قرآنى و روايى دارد و دربارۀ هر يك از زن و مرد به كار رفته است. به مرد داراى احصان «محصن» و به زن، «محصنه» گفته مى‌شود.<ref> جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد،ج1، ص281، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق </ref>
 +
 
 +
در [[قرآن]] آمده است: {{متن قرآن|«وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ»}}،<ref> [[سوره حشر]]/آیه2 </ref> پنداشتند که قلعه های آن ها باز میدارد ایشان را و حفظ می کند از تقدیر الهی. این آیه مربوط به [[غزوه بني نضیر|جنگ بنی نضیر]] است و در مورد قبیله یهودی بنی نضیر است که در قلعه زندگی میکردند.
  
 
و (احصان) حفظ کردن و نگاه داشتن.
 
و (احصان) حفظ کردن و نگاه داشتن.
  
در قرآن درباره علت آموختن ساخت زره به حضرت داوود آمده است:
+
در قرآن درباره علت آموختن ساخت زره به [[حضرت داوود علیه السلام|حضرت داود]] آمده است: {{متن قرآن|«لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ»}}<ref>[[سوره انبیاء]]، 80.</ref>: تا شما را حفظ کند و از بلای دشمن نگه دارد.
  
«لتحصنکم من باسکم»
+
و در مورد [[حضرت مریم]] که خود را از کار زشت نگاهداشت، آمده است: {{متن قرآن|«وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا »}}.<ref>سوره انبیاء، 91.</ref>
  
تا شما را حفظ کند و از بلای دشمن نگه دارد.
+
و گاهی به معنای شوهر داشتن زن و زن داشتن مرد استعمال شده است چون هر یک جفت خود را از ناشایسته حفظ می‌کند.
 
 
و در مورد حضرت مریم که خود را از کار زشت نگاهداشت، آمده است :
 
  
«والتی احصنت فرجها»
+
(محصن) به کسر صاد مرد زن دار، چون زن خود را باز می دارد از [[زنا]] به اینکه او را به سبب عقدی که تحقق یافته در حباله خود آورده است.
  
و گاهی به معنای شوهر داشتن زن و زن داشتن مرد استعمال شده است چون هر یک جفت خود را از ناشایسته حفظ می‌کند.
+
(محصنات) به فتح صاد به صیغه اسم مفعول در همه جای قرآن به معنی زن آزاد و [[عفت|عفیف]] آمده است، یعنی آن که از زنا بپرهیزد.  
  
(محصن) به کسر صاد مرد زن دار چون زن خود را باز می دارد از زنا به اینکه او را در حباله خود آورده است به عقد.  
+
اما در اصطلاح [[فقیه|فقها]] گاه به معنی زن شوهردار است چنانکه گویند زن محصنه اگر زنا کند حد او [[رجم]] است، یعنی زن شوهردار.
  
(محصنات) به فتح صاد به صیغه اسم مفعول در همه جای قرآن به معنی زن آزاد و عفیف آمده است یعنی آن که از زنا بپرهیزد. اما در اصطلاح فقها گاه به معنی زن شوهردار است چنانکه گویند زن محصنه اگر زنا کند حد او رجم است یعنی زن شوهردار.
+
{{متن قرآن|«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ»}}،<ref> سوره مائده/آیه5 </ref> زنان پرهیزکار از مسلمانان و زنان پرهیزکار از آن ها که پیش از شما کتاب آسمانی به آنها داده شد.
  
«والمحصنات من المؤمنات و المحصنات من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم»(سوره مائده/آیه5) زنان پرهیزکار از مسلمانان و زنان پرهیزکار از آن ها که پیش از شما کتاب آسمانی به آنها داده شد یعنی یهود و نصاری بر شما حلالند به مقتضای این آیه گرفتن زن از اهل کتاب جائز است در مذهب اهل بیت به متعه کردن و در مذهب اهل سنت به نکاح دائم چون آنها متعه را مشروع نمی دانند معنی آیه آن نیست که به هر کیفیت حلالند بلکه با شرائطی که در محل خود ثابت است مانند عقد و مهر و اینکه از چهار تجاوز نکند و شوهر دار نباشند و محرم نباشند به رضاع و مصاهرت و سایر قیود از جمله آن که در اهل کتاب به صیغه متعه باشد و در روایتی ضعیف از حضرت باقر علیه السلام نقل کردند که این آیه منسوخ است به قوله تعالی «و لا تمسکوا بعصم الکوافر»
+
یعنی [[یهود]] و [[نصاری]] بر شما حلالند. به مقتضای این آیه گرفتن زن از [[اهل کتاب]] جائز است، البته در مذهب [[اهل البیت|اهل بیت]] به[[ متعه]] کردن و در مذهب [[اهل سنت]] به [[نکاح]] دائم، چون آنها متعه را مشروع نمی دانند.
  
اما سوره مائده آخرین سوره ایست مشتمل بر احکام و احتمال نسخ در آن نمی رود و احتیاج به آن نیست چون زنان اهل کتاب بر ما حلالند بی شبهه به اتفاق مسلمین اگر چه شافعی و محمد بن حریر تخصیص دادند به بعض اهل کتاب.
+
البته، معنی آیه آن نیست که به هر کیفیت حلالند. بلکه با شرائطی که در محل خود ثابت است. مانند: با تحقق عقد و تعیین [[مهریه|مهر]] و اینکه در عقد دائم از چهار زن تجاوز نکند و شوهر دار نباشند و محرم نباشند به رضاع و مصاهرت و سایر قیود از جمله آن که در اهل کتاب به صیغه متعه باشد، چنانچه در روایتی ضعیف از [[امام باقر علیه السلام|حضرت باقر]] علیه السلام  نقل کردند که این آیه [[ناسخ و منسوخ|منسوخ]] است به قوله تعالی: «و لا تمسِکوا بعصم الکوافر».<ref>[[سوره ممتحنه]]، 10.</ref>
  
 +
اما [[سوره مائده]] آخرین سوره ایست که مشتمل بر [[احكام|احکام]] بوده و احتمال [[نسخ]] در آن نمی رود و البته آنچه قابل بیان است اینکه احتیاج به آن نیست، چون زنان اهل کتاب بر ما حلالند بی شبهه به اتفاق مسلمین، اگر چه [[شافعی]] و محمد بن حریر تخصیص دادند به بعض اهل کتاب.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۳۰: سطر ۳۳:
  
 
==منبع==
 
==منبع==
نثر طوبی، علامه شعرانی، ج1، ص 178 ، با تلخیص و تصرف
+
- [[نثر طوبی]]، [[علامه شعرانی]]، ج1، ص 178  
 +
 
 +
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 +
[[رده:احکام خانواده]]
 +
[[رده:اصطلاحات فقهی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۶

محصن به کسر صاد اسم فاعل و به فتح آن اسم مفعول از باب احصان است. (حصن) دژ و قلعه و حصون جمع آن است.

احصان: فراهم بودن زمينۀ زناشويى با همسر يا كنيز - پاكدامنى.

واژۀ احصان ريشۀ قرآنى و روايى دارد و دربارۀ هر يك از زن و مرد به كار رفته است. به مرد داراى احصان «محصن» و به زن، «محصنه» گفته مى‌شود.[۱]

در قرآن آمده است: «وَظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ»،[۲] پنداشتند که قلعه های آن ها باز میدارد ایشان را و حفظ می کند از تقدیر الهی. این آیه مربوط به جنگ بنی نضیر است و در مورد قبیله یهودی بنی نضیر است که در قلعه زندگی میکردند.

و (احصان) حفظ کردن و نگاه داشتن.

در قرآن درباره علت آموختن ساخت زره به حضرت داود آمده است: «لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ»[۳]: تا شما را حفظ کند و از بلای دشمن نگه دارد.

و در مورد حضرت مریم که خود را از کار زشت نگاهداشت، آمده است: «وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا ».[۴]

و گاهی به معنای شوهر داشتن زن و زن داشتن مرد استعمال شده است چون هر یک جفت خود را از ناشایسته حفظ می‌کند.

(محصن) به کسر صاد مرد زن دار، چون زن خود را باز می دارد از زنا به اینکه او را به سبب عقدی که تحقق یافته در حباله خود آورده است.

(محصنات) به فتح صاد به صیغه اسم مفعول در همه جای قرآن به معنی زن آزاد و عفیف آمده است، یعنی آن که از زنا بپرهیزد.

اما در اصطلاح فقها گاه به معنی زن شوهردار است چنانکه گویند زن محصنه اگر زنا کند حد او رجم است، یعنی زن شوهردار.

«وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ»،[۵] زنان پرهیزکار از مسلمانان و زنان پرهیزکار از آن ها که پیش از شما کتاب آسمانی به آنها داده شد.

یعنی یهود و نصاری بر شما حلالند. به مقتضای این آیه گرفتن زن از اهل کتاب جائز است، البته در مذهب اهل بیت بهمتعه کردن و در مذهب اهل سنت به نکاح دائم، چون آنها متعه را مشروع نمی دانند.

البته، معنی آیه آن نیست که به هر کیفیت حلالند. بلکه با شرائطی که در محل خود ثابت است. مانند: با تحقق عقد و تعیین مهر و اینکه در عقد دائم از چهار زن تجاوز نکند و شوهر دار نباشند و محرم نباشند به رضاع و مصاهرت و سایر قیود از جمله آن که در اهل کتاب به صیغه متعه باشد، چنانچه در روایتی ضعیف از حضرت باقر علیه السلام نقل کردند که این آیه منسوخ است به قوله تعالی: «و لا تمسِکوا بعصم الکوافر».[۶]

اما سوره مائده آخرین سوره ایست که مشتمل بر احکام بوده و احتمال نسخ در آن نمی رود و البته آنچه قابل بیان است اینکه احتیاج به آن نیست، چون زنان اهل کتاب بر ما حلالند بی شبهه به اتفاق مسلمین، اگر چه شافعی و محمد بن حریر تخصیص دادند به بعض اهل کتاب.

پانویس

  1. جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، 3 جلد،ج1، ص281، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بيت عليهم السلام، قم - ايران، اول، 1426 ه‍ ق
  2. سوره حشر/آیه2
  3. سوره انبیاء، 80.
  4. سوره انبیاء، 91.
  5. سوره مائده/آیه5
  6. سوره ممتحنه، 10.


منبع

- نثر طوبی، علامه شعرانی، ج1، ص 178

- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهم السلام، جمعى از پژوهشگران زير نظر شاهرودى، سيد محمود هاشمى