قاضی نورالله شوشتری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
قاضی شهيد سيد نورالله بن شرف الدين مرعشی حسينی شوشتری (۹۶۵ - ۱۰۱۹) از عالمان شیعی  قرن دهم هجری در هند است . دو اثر مشهور او یکی کتاب  [[مجالس المومنین]] با موضوع سرگذشت نامه علما و دیگری [[احقاق الحق]] در موضوع اثبات حقانیت شیعه است.
+
'''«قاضی شهید سید نورالله شوشتری»''' (۹۵۶-۱۰۱۹ ق)، فقیه، محدث و متکلم بزرگ [[شیعه|شیعه]] در قرن دهم و یازدهم هجری است. او از اولین عالمانی است كه در هند به طور آشكار اظهار تشیع كرد و با بحث و مناظره با مخالفین [[اهل بیت]] (علیهم‌السلام)، جهادی بزرگ در خدمت به تشیع نمود. «[[مجالس المومنین|مجالس المؤمنین]]» در زندگینامه علمای شیعه و «[[احقاق الحق]]» در اثبات حقانیت شیعه، از مهمترین آثار علامه شوشتری است.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام شخصیت =
 +
|نام کامل = سید نورالله حسینی شوشتری
 +
|تصویر= [[پرونده:قاضی نورالله.jpg]]
 +
|زادروز = ۹۵۶ قمری
 +
|زادگاه = شوشتر
 +
|وفات = ۱۰۱۹ قمری
 +
|مدفن = هند، اکبرآباد
 +
|اساتید = ملا عبدالواحد شوشتری، ملا محمد ادیب قاری تستری، ملا عبدالرشید تستری، ملا عبدالوحید تستری،...
 +
|شاگردان = محمد هروی خراسانی، ملا محمدعلی کشمیری، سید جمال‌الدین عبدالله مشهدی،...
 +
|آثار = [[مجالس المومنین|مجالس المؤمنین]]، [[احقاق الحق]]، [[الصوارم المهرقه (کتاب)|الصوارم المهرقه]]، تفسیرالقرآن، حاشیه بر قواعد الاحکام، تحفة العقول،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
 +
سید نورالله بن شرف الدین مرعشی حسینی شوشتری، در سال ۹۵۶ هـ ق، در شوشتر بدنیا آمد. نسب او به واسطه سلسله نورانی [[سادات]] مرعشی به [[امام زین العابدین]] علیه‌السلام می‌رسد.<ref> احقاق الحق، ج ۱، مقدمه، ص فد.</ref>
  
==ولادت و نیاکان==
+
پدرش سید شریف‌الدین از علمای بزرگ و متبحر در علوم نقلی و عقلی عصر خود و از شاگردان شیخ فقیه ابراهیم بن سلیمان قطیفی به شمار می‌رفت. سید شریف دارای تألیف در زمینه‌های گوناگونی است که از جمله می‌توان کتب ذیل را نام برد: رساله حفظ الصحه فی الطّب، رساله فی اثبات الواجب تعالی، رساله فی شرح [[خطبه شقشقیه|الخطبه الشقشقیه]]، رساله فی الانشاءآت والمکاتیب، رساله فی علم البحث والمناظره و تعلیقه علی شرح التجرید.<ref> مقدمه احقاق الحق، ج ۱، ص ۸۲.</ref>
قاضی نوراله، سال 956 هـ ق، در شوشتر، در خانواده اهل علم بدنیا آمد. نسب او به واسطه سلسله نورانی [[سادات مرعشی]] به [[امام زین العابدین]] علیه‌السلام می‌رسد. او فرزند شریف‌الدین بن ضیاءالدین نورالله بن محمد شاه بن مبارزالدین بن الحسین جمال‌الدین بن نجم‌الدین ابی علی محمود... است».<ref> احقاق الحق، ج 1، مقدمه، ص فد.</ref>
 
  
پدرش سید شریف‌الدین از علمای بزرگ و متبحر در علوم نقلی و عقلی عصر خود و از شاگردان شیخ فقیه ابراهیم بن سلیمان قطیفی به شمار می‌رفت. سید شریف دارای تألیف در زمینه‌های گوناگونی است كه از جمله می‌توان كتب ذیل را نام برد: رساله حفظ الصحه فی الطّب، رساله فی اثبات الواجب تعالی، رساله فی شرح الخطبه الشقشقیه، رساله فی الانشاءآت والمكاتیب، رساله فی علم البحث والمناظره و تعلیقه علی شرح التجرید.<ref> مقدمه احقاق الحق، ج ص 82.</ref>
+
اجداد قاضی نورالله به نجم‌الدین محمود حسینی مرعشی آملی که از آمل به شوشتر هجرت کرد بازمی‌گردد. قاضی نورالله در «[[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]]» پیرامون زمینه علنی شدن [[تشیع]] در این دیار را با حضور این سید جلیل‌القدر چنین می‌آورد: «...تحقیق عقیده اهل خوزستان بر وجهی که از دیگر کتب به نظر قاصر رسیده آن است که در زمان [[بنی امیه|امویه]] و [[حکومت بنی عباس|عباسیه]] اکثر اهل خوزستان [[معتزله|معتزلی]] بوده‌اند و در اوائل مأه ثامنه (قرن هشتم) سید اجل امیر نجم‌الدین محمد الحسینی المرعشی الآملی از دارالمؤمنین آمل به شوشتر آمد و دختر سید عزالدوله را که نقیب سادات حسنی آن دیار بود در حباله [[ازدواج|نکاح]] خود درآورده و در آنجا اقامت فرمود و مردم آن دیار را هدایت و ارشاد فرمود. جمعی که دل‌های ایشان مستعد هدایت بود مستبصر گردیدند و...».<ref> مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۷۱.</ref>
  
اجداد قاضی نورالله به نجم‌الدین محمود حسینی مرعشی آملی كه از آمل به شوشتر هجرت كرد بازمی‌گردد. قاضی نورالله در «مجالس المؤمنین» پیرامون زمینه علنی شدن تشیع در این دیار را با حضور این سید جلیل‌القدر چنین می‌آورد: «...تحقیق عقیده اهل خوزستان بر وجهی كه از دیگر كتب به نظر قاصر رسیده آن است كه در زمان امویه و عباسیه اكثر اهل خوزستان معتزلی بوده‌اند و در اوائل مأه ثامنه (قرن هشتم) سید اجل امیر نجم‌الدین محمد الحسینی المرعشی الآملی از دارالمؤمنین آمل به شوشتر آمد و دختر سید عزالدوله را كه نقیب [[سادات]] حسنی آن دیار بود در حباله نكاح خود درآورده و در آنجا اقامت فرمود و مردم آن دیار را هدایت و ارشاد فرمود. جمعی كه دل‌های ایشان مستعد هدایت بود مستبصر گردیدند و...».<ref> مجالس المؤمنین، ج 1، ص 71.</ref>
+
==تحصیل و استادان==
 +
قاضی نورالله، [[کتب اربعه]]، کتب [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[کلام]] و [[ریاضی|ریاضیات]] را نزد پدر آموخت، سپس در سال ۹۷۹ قمری راهی [[مشهد]] مقدس شد.
  
قاضی نورالله همواره به پیوند خود به این سلسله نورانی افتخار می‌كرد و در لابلای آثارش آن را به ظهور می‌رساند.
+
او در مشهد مقدس در درس علامه محقق مولا عبدالواحد شوشتری حاضر شد و بیشترین بهره علمی خویش را در زمینه‌های [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[کلام]] و [[حدیث]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] از او کسب نمود.  
  
==تحصیلات==
+
او همچنین از محضر مولا محمد ادیب قاری تستری (شوشتری)، [[ادبیات عرب]] و [[تجوید]] [[قرآن کریم]] را فراگرفت و در ادامه تحصیل از بزرگانی [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایت کسب کرد. از آن میان می‌توان به مولا عبدالرشید تستری فرزند خواجه نورالدین طبیب (مؤلف کتاب «مجالس الامامیه» در اعتقادات) و همچنین مولا عبدالوحید تستری اشاره کرد.<ref> همان، ص ۸۸.</ref>
قاضی نورالله،[[كتب اربعه]]، [[كتب فقه]]، [[اصول]]، [[كلام]] و ریاضیات را نزد پدر آموخت سپس در سال 979 ق راهی [[مشهد]] مقدس شد.
 
 
 
او در مشهد مقدس در درس علامه محقق مولا عبدالواحد شوشتری حاضر شد و بیشترین بهره علمی خویش را در زمینه‌های [[فقه]]، [[اصول]]، [[كلام]] و [[حدیث]] و تفسیر از او كسب نمود او از محضر مولا محمد ادیب قاری تستری، ادبیات عرب و تجوید [[قرآن كریم]] را فراگرفت و در ادامه تحصیل از بزرگانی اجازه روایت كسب كرد. از آن میان می‌توان به مولا عبدالرشید شوشتری فرزند خواجه نورالدین طبیب (مؤلف كتاب «مجالس الامامیه» در اعتقادات) و همچنین مولا عبدالوحید تستری اشاره كرد.<ref> همان، ص 88.</ref>
 
  
 
==هجرت به هند==
 
==هجرت به هند==
  
قاضی در سال 993 ق روانه هند گشت و به قصد شهر «آگره» از شهرها و روستاهای دیگر گذشت. زمانی كه او به دیار هند گام نهاد هندوستان آرام‌ترین روزگار خود را در تاریخ سپری می‌كرد و شاید این آرامش به روحیه اكبرشاه بازمی‌گشت كه در آن زمان بر آن سرزمین حكمرانی می‌كرد. «اكبرشاه نوه بابر از نسل تیمور پسر همایون شاه در چهارده ‌سالگی به سلطنت رسید و لیاقت و درایت بیكرانی از خود نشان داد و ممالك گجرات، بنگاله و كشمیر و سند را به تصرف خود درآورد و سلطنتی بزرگ تشكیل داد و شهرها و آبادی‌های بی‌شماری را بنیان نهاد<ref> لغتنامه دهخدا، ج 5، (الف)، ص 3180.</ref> اكبرشاه گذشته از این كه علاقه زیادی به عمران و آبادی داشت و عنایت خاصی به مسائل فلسفی داشت اما عقیده چندان محكمی نسبت به دین خاصی نداشت.<ref> تاریخ تمدن، گوستاولوبون، ص 235.</ref> همین نگرش اكبرشاه به دین موجب گشته بود كه اكبرشاه به فكر ارائه دینی مشترك از كل ادیان افتاده و سپس هندوستان محل زندگی ملحدین گردد. قاضی نورالله شوشتری به هنگام ورود به آگره، نزد ابوالفتح مسیح‌الدین گیلانی طبیب حادق ایرانی و شاعر بزرگ رفت. مسیح‌الدین گیلانی بعد از فراگیری علوم و فنون در سال 983 وارد هندوستان شد و به خاطر قابلیت و استعداد خویش در زمره مقربان اكبرشاه درآمد».<ref> تذكره علمای امامیه پاكستان، سید حسین عارف نقوی، ترجمه دكتر محمدهاشم، ص 15.</ref>
+
قاضی شوشتری در سال ۹۹۳ قمری به قصد شهر «آگره» روانه هند شد. علت این مهاجرت مصیبت‌های مداوم و فجایع و شورش‌های مکرر در [[مشهد]] بود؛ به‌طوری‌که در یکی از حملات ازبک‌ها به مشهد، برادرش کشته شد. در این زمان «شاه عباس صفوی» هنوز رسما به تخت ننشسته بود و عدم ثبات سیاسی در [[خراسان]]، سید نورالله را وادار به مهاجرت به محل امن‌تری کرد.  
 
 
==تصدی منسب قضا==
 
 
 
بیان روآوری قاضی به پذیرش دستگاه قضا و نحوه عدالت‌گستری او از زبان یكی از علمای اهل سنت هم‌عصر وی نمایانگر عظمت او در چشم همگان حتی معاندان است.
 
 
 
عبدالقادر بدوانی در «منتخب التواریخ» می‌نویسد: «اگرچه شیعی مذهب است، اما بسیار به صفت نصفت و عدالت و نیك‌نفسی و حیا و تقوا و عفاف و اوصاف اشراف موصوف است و به علم و حلم و جودت فهم و حدت طبع و صفای قریحه و ذكاء مشهور است. صاحب تصانیف لایقه است. توقیعی بر تفسیر مهمل؟! شیخ فیضی نوشته كه از خبر تعریف و تصنیف بیرون است و طبع نظمی دارد و اشعار دلنشین می‌گوید.
 
 
 
به وسیله حكیم ابوالفتح به ملازمت پادشاهی پیوست و زمانی كه موكب منصور به لاهور رسید و شیخ معین قاضی لاهور را در وقت ملازمت از ضعف پیری و فتور در قوا، سقطه در دربار واقع شد، رحم بر ضعف او آورده، فرمودند كه شیخ از كار مانده، بنابراین قاضی نورالله به آن عهده منصوب و منسوب گردید والحق مفتیان ماجن و محتسبان حیال محتال لاهور را كه به معلم الملكوت سبق می‌دهند، خوش به ضبط درآورده و راه رشوت را برایشان بسته و در پوست پسته گنجانیده چنانچه فوق آن متصور نیست و می‌توان گفت كه قائل این بیت او را منظور داشته و گفته كه:
 
 
 
{{بیت|تویی آن كس كه نكردی به همه عمر قبول|در قضا هیچ ز كس جز كه شهادت ز گواه<ref> صوارم المهرقه، ص «كح» (فیض الآله).</ref>}}
 
  
==تالیفات==
+
زمانی که او به دیار هند گام نهاد هندوستان آرام‌ترین روزگار خود را در تاریخ سپری می‌کرد و شاید این آرامش به روحیه اکبرشاه بازمی‌گشت که در آن زمان بر آن سرزمین حکمرانی می‌کرد. «اکبرشاه نوه بابر از نسل تیمور پسر همایون شاه در چهارده ‌سالگی به سلطنت رسید و لیاقت و درایت بیکرانی از خود نشان داد و ممالک گجرات، بنگاله و کشمیر و سند را به تصرف خود درآورد و سلطنتی بزرگ تشکیل داد و شهرها و آبادی‌های بی‌شماری را بنیان نهاد.<ref> لغتنامه دهخدا، ج ۵، (الف)، ص ۳۱۸۰.</ref> اکبرشاه گذشته از این که علاقه زیادی به عمران و آبادی داشت و عنایت خاصی به مسائل [[فلسفه|فلسفی]] داشت، اما عقیده چندان محکمی نسبت به [[دین]] خاصی نداشت.<ref> تاریخ تمدن، گوستاولوبون، ص ۲۳۵.</ref> همین نگرش اکبرشاه به دین موجب گشته بود که او به فکر ارائه دینی مشترک از کل ادیان افتاده و سپس هندوستان محل زندگی ملحدین گردد.
  
از آنجا که قاضی نور الله شوتشری در شرایطی قرار داشت که به خاطر دفاع از مكتب و مذهب ناچار به تقیه بود. به درستی نمی توان کتابهای او را تشخیص داد و در شمار آثار او اختلاف است. او خود در نامه‌ای می‌نویسد «فقیر نام خود را در تصانیف ننوشته تا قربه الی الله باشد و ایضاً هرگز به كسی از مخالفان اظهار نكرده كه آن تصانیف از فقیر است» . اما آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله علیه در مقدمه كتاب «احقاق الحق» تصنیفات این بزرگمرد عرصه سیاست و نگارش را 140 كتاب ذكر می‌كند كه در ذیل به برخی از فهرست این گنجینه گرانبها اشاره می‌شود:
+
قاضی نورالله شوشتری به هنگام ورود به آگره، نزد ابوالفتح مسیح‌الدین گیلانی طبیب حاذق و شاعر بزرگ [[ایران|ایرانی]] رفت. مسیح‌الدین گیلانی بعد از فراگیری علوم و فنون در سال ۹۸۳ وارد هندوستان شده و به خاطر قابلیت و استعداد خویش در زمره مقربان اکبرشاه درآمده بود».<ref> تذکره علمای امامیه پاکستان، سید حسین عارف نقوی، ترجمه دکتر محمدهاشم، ص ۱۵.</ref> علامه شوشتری توسط «حکیم ابوالفتح گیلانی» به شاه معرفی شد. مرحوم شوشتری، کتابی که دربارۀ [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] (علیه‌السّلام) نوشته بود را به شاه اهدا کرد. اکبر شاه به ایشان و کتابش بسیار علاقمند شد. سیاست اکبر شاه، همزیستی مسالمت‌آمیز با تمامی مذاهب و ادیان بود.<ref>رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۱.</ref>
  
# احقاق الحق، این كتاب سه مرتبه به چاپ رسیده است.
+
سید نورالله بعد از دو ماه به همراه اكبر شاه به «لاهور» رفت. قاضی لاهور، پیرمردِ سالخورده‌ای به نام «شیه معین» بود. اكبرشاه دستور بازنشستگی او را صادر نمود و سید نورالله را به جای وی منصوب كرد. سید پیش از آن كه بر منصب «قاضی القضاة» بنشیند به اكبرشاه گفته بود كه می‌تواند مسائل دینی را بر اساس منابع اصلی آن‌ها ارزیابی و بررسی كند و در نتیجه ناچار نیست كه همواره از یكی از مذاهب فقهی پیروی كند؛ با وجود این در اجتهاد خود از حدود فقه سنّتی فراتر نخواهد رفت و بر اساس یكی از مذاهب چهارگانه [[اهل سنت|سنی]] ([[شافعی]]، [[حنبلی]]، [[مالکی|مالكی]]، [[حنفی]]) [[فتوا]] خواهد داد. آگاهی او از [[فقه]] و [[حدیث]] اهل سنّت بی‌نظیر بود.
# أجوبه مسائل السید حسن الغزنوی.
 
# الزام النواصب فی الردّ عی میرزا مخدوم الشریفی «این كتاب توسط استاد میرزا محمدعلی چهاردهی گیلانی ترجمه شده و نوه دانشمند او به نام مرتضی مدرسی آن را چاپ كرده است».
 
# «القام الحجر» در رد ابن حجر.
 
# بحرالغزیر فی تقدیر ماءالكثیر «قاضی در این كتاب در مورد وزن و حجم آب كر تحقیق كرده است».
 
# بحرالغدیر فی اثبات تواتر حدیث الغدیر سنداً و مؤلف و دلاله.
 
# «تفسیرالقرآن» در چند جلد كه در نوع خود بی‌نظیر است.
 
# كتابی در تفسیر آیه رؤیا.
 
# [[تحفه العقول]].
 
# حل العقول.
 
# حاشیه بر «شرح الكافیه» جامی در علم نحو.
 
# حاشیه بر «حاشیه چلپی» بر شرح التجرید اصفهانی.
 
# حاشیه بر «مطول» تفازانی.
 
# حاشیه بر «رجال» كشی كه مطالب مفیدی در زمینه علم رجال دربر دارد.
 
# حاشیه بر «تهذیب الاحكام» [[شیخ طوسی]] (كه ناتمام مانده است).
 
# حاشیه بر «كنزالعرفان» فاضل مقداد در آیات الاحكام.
 
# حاشیه بر حاشیه «تهذیب المنطق» دوانی.
 
# حاشیه بر مبحث «عذاب القبر» از شرح «قواعد العقاید».
 
# حاشیه بر «شرح مواقف» در علم كلام.
 
# حاشیه بر «رساله الاجوبه الفاخره».
 
# حاشیه بر «شرح تهذیب الاصول».
 
# حاشیه بر «مبحث الجواهر» از شرح تجرید علامه.
 
# حاشیه بر «تفسیر بیضاوی».
 
# حاشیه بر «الهیات» شرح تجرید.
 
# حاشیه بر «حاشیه القدیمیه».
 
# حاشیه بر «حاشیه الخطایی» در علم فصاحت و بلاغت.
 
# حاشیه دیگری بر «تفسیر بیضاوی».
 
# حاشیه بر «شرح الهدایه» در حكمت.
 
# حاشیه بر «شرح الشمسیه» از قطب‌الدین در منطق.
 
# حاشیه بر «قواعد» علامه در فقه.
 
# حاشیه بر «تهذیب» از شیخ الطائفه [[شیخ طوسی]].
 
# حاشیه بر «خطبه الشرایع» [[محقق حلی]].
 
# حاشیه بر «هدایه» در فقه حنفی.
 
# حاشیه بر «شرح الوقایه» در فقه حنفی.
 
# حاشیه بر شرح «رساله آداب المطالعه».
 
# حاشیه بر شرح «تلخیص المفتاح» معروف به مختصر تفتازانی.
 
# حاشیه بر «شرح چغمینی در هیئت».
 
# حاشیه بر «مختلف علامه» در فقه.
 
# حاشیه بر «اثبات الواجب الجدید» از علامه دوانی.
 
# حاشیه بر «تحریر اقلیدس» در هندسه و...
 
  
از میان كتب قاضی نورالله شوشتری چهار كتاب او از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است كه آن‌ها را از زبان بزرگان نقل می‌كنیم:
+
اكبرشاه علی‌رغم [[شیعه]] بودن قاضی، به خاطر توانایی‌ها و صلاحیت‌هایش او را به این سِمَت، منصوب كرد. قاضی نورالله به دلیل آگاهی گسترده‌ای كه به فقه مذاهب چهارگانه و اختلاف آن‌ها با یكدیگر داشت، می‌توانست احكامی را كه بیشتر به سود مردم و همچنین نزدیك‌تر به مذهب شیعه بود، برگزیند.<ref>شیعه در هند، ج۱، ص ۵۴۳-۵۴۴؛ فیض الاله فی ترجمة القاضی نورالله، ص ۱۵.</ref>
  
* 1. احقاق الحق: كلماتش حاكی از تبحر علمی اوست و آن را در رد كتاب «ابطال الباطل» قاضی فضل بن روزبهان اصفهانی عامی نوشته است. كتاب قاضی فضل بن روزبهان در رد كتاب «نهج الحق و كشف الصدق» [[علامه حلی]] تألیف شده است. قاضی نورالله در این اثر با بیان منطقی و زیبا و رسا كتاب فضل بن روزبهان را پاسخ گفته است و در بطلان دیدگاه وی به كتاب‌های خود اهل سنت استشهاد نموده است.<ref> ریحانه الادب، ج 3، ص 385.</ref>
+
بیان روآوری قاضی نورالله به پذیرش دستگاه [[قضاوت|قضا]] و نحوه عدالت‌گستری او از زبان یکی از علمای [[اهل سنت]] هم‌عصر وی نمایانگر عظمت او در چشم همگان حتی معاندان است.
 
 
* 2. مجالس المؤمنین: این اثر احوال جماعتی از علما، حكما، ادبا، عرفا، شعرا و رجال متقدم و راویانی است كه به اعتقاد قاض نورالله همگی [[شیعه]] مذهب‌اند. افزون بر این‌ها دربردارنده حكایات و قصه‌ها و روایات آن‌ها، همچنین گذری به شهرها و احوالات ایشان است.<ref> روضات الجنات، ج 8، ص 160.</ref>
 
 
 
* 3. «الصوارم المهرقه» در جواب «الصواعق المحرقه» و كتاب «مصائب النواصب». از آن جا كه [[شیخ حر عاملی]] (متوفی 1110) در امل الآمل خود این دو كتاب اخیر را در كنار احقاق الحق و كتب دیگر نام می‌برد بیانگر این مطلب است كه این كتاب‌های مهم قاضی<ref> الامل الآمل، ج 2، ص 337.</ref> در همان عصر صفویه در جهان اسلام شهرت داشته است.
 
 
 
* 4. مصائب النواصب: که در برابر کتاب نواقض الروافض ميرمخدوم شريفی (م ۹۸۸ يا ۹۹۵) نوشته شد. عربی آن تاکنون چاپ نشده بود اما فارسی آن توسط مدرس چهاردهی چاپ شده است. <ref> مروری بر مصائب النواصب قاضی نورالله شوشتری، رسول جعفریان، در دسترس در [http://al-athar.ir/home/Content/3984 سایت کتابشناسی شیعه]، بازیابی: ‌۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴ </ref>
 
 
 
==فرزندان==
 
 
 
قاضی نور الله پنج فرزند دارد كه هر یك از آنان از نویسندگان، شاعران و علمای عصر خود به شمار می‌روند و دارای تألیفاتی هستند:
 
 
 
# علامه سید محمد یوسف.
 
# علامه شریف‌الدین (992ـ1020 ق)
 
# علامه علاءالملك.
 
# سید ابوالمعالی (1004ـ1046 ق)
 
# سید علاءالدوله (1012ـ؟).
 
  
 +
عبدالقادر بدوانی در «منتخب التواریخ» می‌نویسد: «اگرچه [[شیعه|شیعی]] مذهب است، اما بسیار به صفت نصفت و [[عدالت]] و نیک‌نفسی و [[حیا]] و [[تقوا]] و [[عفت|عفاف]] و اوصاف اشراف موصوف است و به علم و [[حلم]] و جودت فهم و حدت طبع و صفای قریحه و ذکاء مشهور است. صاحب تصانیف لایقه است... و طبع نظمی دارد و اشعار دلنشین می‌گوید. به وسیله حکیم ابوالفتح به ملازمت پادشاهی پیوست و زمانی که موکب منصور به لاهور رسید و شیخ معین قاضی لاهور را در وقت ملازمت از ضعف پیری و فتور در قوا، سقطه در دربار واقع شد، رحم بر ضعف او آورده، فرمودند که شیخ از کار مانده، بنابراین قاضی نورالله به آن عهده منصوب و منسوب گردید والحق مفتیان ماجن و محتسبان حیال محتال لاهور را که به معلم الملکوت سبق می‌دهند، خوش به ضبط درآورده و راه رشوت را برایشان بسته و در پوست پسته گنجانیده چنانچه فوق آن متصور نیست...».<ref>شیعه در هند، ج۱، ص ۵۴۴؛ فیض الاله فی ترجمة القاضی نورالله، ص ۳۷.</ref>
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
  
كتمان مذهب از یك سو، قدرت و تسلط وی بر مبانی فقهی و كلامی مذاهب از سوی دیگر در كنار آوازه زهد و پارسایی او طلاب و فِرق و مذاهب گوناگون را به پای درس وی می‌كشاند. قاضی فقه را بر مبنای مذاهب پنجگانه «شیعه»، «حنفیه»،<ref> احقاق الحق، ج ص 110 و 111 (حیاه القاضی) ص فی و قیا.</ref> «مالكیه»، «حنبلیه» و «شافعیه» برای طلاب هر مذهب تدریس می‌نمود و در خاتمه و بیان اقوال، نظر شیعه را با ظرافتی خاص بر كرسی می‌نشاند.<ref> همان، ص 158.</ref>
+
کتمان مذهب از یک سو و تسلط قاضی شوشتری بر مبانی فقهی و کلامی مذاهب از سوی دیگر، در کنار آوازه [[زهد]] و پارسایی او، طلاب و فِرق و مذاهب گوناگون را به پای درس وی می‌کشاند. قاضی [[فقه]] را بر مبنای مذاهب پنجگانه «[[شیعه]]»، «[[حنفی|حنفیه]]»،<ref> احقاق الحق، ج ۱، ص ۱۱۰ و ۱۱۱ (حیاه القاضی) ص فی و قیا.</ref> «[[مالکی|مالکیه]]»، «[[حنبلی|حنبلیه]]» و «[[شافعی|شافعیه]]» برای طلاب هر مذهب تدریس می‌نمود و در خاتمه و بیان اقوال، نظر شیعه را با ظرافتی خاص بر کرسی می‌نشاند.<ref> همان، ص ۱۵۸.</ref>
  
جو ضدشیعی و رابطه مخفیانه شاگردان شیعی مذهب و همچنین تقیه قاضی نورالله موجب گشت كه غیر از چند تن كه آن هم برخی از فرزندان قاضی بوده‌اند نام شاگردان دیگر وی در تاریخ به ثبت نرسد و تنها نام این بزرگان در دفتر باقی بماند.
+
جو ضد شیعی و رابطه مخفیانه شاگردان شیعی مذهب و همچنین [[تقیه]] قاضی نورالله موجب گشت که غیر از چند تن که آن هم برخی از فرزندان قاضی بوده‌اند، نام شاگردان دیگر وی در تاریخ به ثبت نرسد و تنها نام این بزرگان در دفتر باقی بماند:
  
* علامه شیخ محمد هروی خراسانی
+
*علامه شیخ محمد هروی خراسانی
* علامه مولا محمدعلی كشمیری
+
*علامه مولا محمدعلی کشمیری
* سید جمال‌الدین عبدالله مشهدی
+
*سید جمال‌الدین عبدالله مشهدی
  
==شور شهادت==
+
قاضی نور الله پنج فرزند دارد که هر یک از آنان از نویسندگان و علمای عصر خود به شمار می‌روند و دارای تألیفاتی هستند:
  
[[محدث قمی]] نحوه شهادت او را چنین می‌آورد: «...قاضی نورالله مشغول به قضاوت و همچنین نویسندگی در خفاء بود تا این كه سلطان اكبر از دنیا رفت و جهانگیرشاه بر تخت نشست.
+
*علامه سید محمد یوسف.
 +
*علامه شریف‌الدین (۹۹۲ـ۱۰۲۰ ق)
 +
*علامه علاءالملک.
 +
*سید ابوالمعالی (۱۰۰۴ـ۱۰۴۶ ق)
 +
*سید علاءالدوله (۱۰۱۲ـ؟).
  
علمای دربار و مقرب درصدد فتنه و برانگیختن شاه بر علیه قاضی برآمدند و نزد او به سعایت پرداختند، كه قاضی [[شیعه]] است و خود را ملزم به مذاهب اربعه نمی‌داند و فتوایش با فتوای مذهب امامیه تطبیق می‌كند.
+
==آثار و تألیفات==
  
جهانگیرشاه بیان آنان را برای اثبات تشیع قاضی كامل ندانست و گفت: این دلیل كامل نیست چرا كه او از اول قضاوت را به شرط اجتهاد خود پذیرفته است. آنان به حیله دیگری دست زدند. شخصی را واداشتند تا به عنوان شاگرد نزد قاضی رفت و آمد كند و خود را شیعه معرفی كند.
+
از آنجا که قاضی نورالله شوتشری در شرایطی قرار داشت که به خاطر دفاع از مکتب و مذهب ناچار به [[تقیه]] بود، به درستی نمی توان کتابهای او را تشخیص داد و در شمار آثار او اختلاف است. او خود در نامه‌ای می‌نویسد «فقیر نام خود را در تصانیف ننوشته تا قربة الی الله باشد و ایضاً هرگز به کسی از مخالفان اظهار نکرده که آن تصانیف از فقیر است». اما آیت الله [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|مرعشی نجفی]] در مقدمه کتاب «[[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق]]» تصنیفات این بزرگمرد عرصه سیاست و نگارش را ۱۴۰ کتاب ذکر می‌کند که در ذیل به برخی از فهرست این گنجینه گرانبها اشاره می‌شود:
  
وی پس از رفت و آمد بسیار و جلب اطمینان قاضی، به نوشته‌های وی از جمله «مجالس المؤمنین» پی برد و درخواست آن نمود. وی كتاب را از قاضی گرفت و از آن نسخه‌ای برداشت و نزد علمای دربار برد. آنان نیز این كتاب را به عنوان سند تشیّع قاضی نورالله به جهانگیرشاه عرضه كردند و به سلطان گفتند كه او در كتابش چنین و چنان گفته است و استحقاق اجرای حد دارد.
+
#[[احقاق الحق (کتاب)|احقاق الحق و ازهاق الباطل]]، این کتاب سه مرتبه به چاپ رسیده است. مؤلف آن را در رد کتاب «ابطال الباطل» قاضی فضل بن روزبهان اصفهانی [[عامه|عامی]] نوشته است. کتاب قاضی فضل بن روزبهان در رد کتاب «[[نهج الحق و كشف الصدق (کتاب)|نهج الحق و کشف الصدق]]» [[علامه حلی]] تألیف شده است. قاضی نورالله در این اثر با بیان منطقی و زیبا و رسا کتاب فضل بن روزبهان را پاسخ گفته است و در بطلان دیدگاه وی به کتاب‌های خود [[اهل سنت]] استشهاد نموده است.<ref> ریحانه الادب، ج ۳، ص ۳۸۵.</ref>
 +
#[[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]]: این اثر احوال جماعتی از علما، حکما، ادبا، عرفا، شعرا و رجال متقدم و راویانی است که به اعتقاد قاضی نورالله همگی [[شیعه]] مذهب‌اند. افزون بر این‌ها دربردارنده حکایات و قصه‌ها و روایات آن‌ها، همچنین گذری به شهرها و احوالات ایشان است.<ref> روضات الجنات، ج ۸، ص ۱۶۰.</ref>
 +
#[[الصوارم المهرقه (کتاب)|الصوارم المهرقه]]: در جواب «الصواعق المحرقه» ابن حجر هیتمی است.
 +
#أجوبة مسائل السید حسن الغزنوی.
 +
#الزام النواصب فی الردّ علی میرزا مخدوم الشریفی؛ این کتاب توسط استاد میرزا محمدعلی چهاردهی گیلانی ترجمه شده است.
 +
#القام الحجر فی ردّ ابن حجر.
 +
#بحرالغزیر فی تقدیر ماءالکثیر؛ قاضی در این کتاب در مورد وزن و حجم آب کر تحقیق کرده است.
 +
#بحرالغدیر فی اثبات تواتر حدیث الغدیر.
 +
#تفسیرالقرآن، در چند جلد که در نوع خود بی‌نظیر است.
 +
#کتابی در تفسیر آیه رؤیا.
 +
#تحفة العقول.
 +
#حل العقول.
 +
#حاشیه بر «شرح الکافیه» [[عبدالرحمن جامی|عبدالرحمن جامی]] در [[علم نحو]].
 +
#حاشیه بر «حاشیه چلپی» بر شرح التجرید اصفهانی.
 +
#حاشیه بر «[[مطول (کتاب)|المطوّل]]» [[مسعود بن عمر تفتازانی]].
 +
#حاشیه بر «[[رجال کشی (کتاب)|رجال کشی]]» که مطالب مفیدی در زمینه [[علم رجال]] دربر دارد.
 +
#حاشیه بر «[[تهذیب الأحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]]» [[شیخ طوسی]] (که ناتمام مانده است).
 +
#حاشیه بر «[[کنز العرفان فی فقه القرآن (کتاب)|کنزالعرفان]]» [[فاضل مقداد]] در [[آیات الاحکام|آیات الاحکام]].
 +
#حاشیه بر حاشیه «[[تهذیب المنطق و الکلام (کتاب)|تهذیب المنطق]]» [[جلال الدین محمد دوانی]].
 +
#حاشیه بر مبحث «عذاب القبر» از شرح «قواعد العقاید».
 +
#حاشیه بر «شرح مواقف» در [[علم کلام|علم کلام]].
 +
#حاشیه بر «رساله الاجوبه الفاخره».
 +
#حاشیه بر «شرح تهذیب الاصول».
 +
#حاشیه بر «مبحث الجواهر» از شرح تجرید [[علامه حلی|علامه حلی]].
 +
#حاشیه بر «[[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|تفسیر بیضاوی]]».
 +
#حاشیه بر «الهیات» شرح تجرید.
 +
#حاشیه بر «حاشیه القدیمیه».
 +
#حاشیه بر «حاشیه الخطایی» در علم فصاحت و [[بلاغت]].
 +
#حاشیه بر «شرح الهدایه» در [[حکمت|حکمت]].
 +
#حاشیه بر «شرح الشمسیه» از [[قطب الدين رازی|قطب‌الدین رازی]] در [[منطق]].
 +
#حاشیه بر «[[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد الاحکام]]» علامه حلی در فقه.
 +
#حاشیه بر «خطبه الشرایع» [[محقق حلی]].
 +
#حاشیه بر «هدایه» در فقه [[حنفی]].
 +
#حاشیه بر «شرح الوقایه» در فقه حنفی.
 +
#حاشیه بر شرح «رساله آداب المطالعه».
 +
#حاشیه بر شرح «[[تلخیص المفتاح (کتاب)|تلخیص المفتاح]]» معروف به مختصر [[مسعود بن عمر تفتازانی|تفتازانی]].
 +
#حاشیه بر «شرح چغمینی» در هیئت.
 +
#حاشیه بر «[[مختلف الشيعة (کتاب)|مختلف]]» علامه در فقه.
 +
#حاشیه بر «اثبات الواجب الجدید» از علامه دوانی.
 +
#حاشیه بر «تحریر اقلیدس» در هندسه.
  
جهانگیر شاه گفت: حدش چیست؟ آنان گفتند: ضربه زدن با شلاق... شاه كار را بر آنان واگذار كرد و آنان بلافاصله حد را اجرا كردند.
+
==شهادت==
  
قاضی نورالله در سال 1019 ق. در حالی كه حدود هفتاد سال عمر داشت در زیر شلاق به [[شهادت]] رسید. می‌گویند بر بدن قاضی نورالله با چوب خاردار آنچنان زدند كه بدنش قطعه قطعه شد».<ref> فوائد الرضویه، [[محدث قمی]]، ص 697.</ref> امروز مزار او در آگره هندوستان زیارتگاه هزاران هزار مسلمان بیداردل شبه جزیره است.
+
[[محدث قمی]] نحوه [[شهادت در راه خدا|شهادت]] او را چنین می‌آورد: «... قاضی نورالله مشغول به [[قضاوت]] و همچنین نویسندگی در خفاء بود تا این که سلطان اکبر از دنیا رفت و فرزندش جهانگیرشاه بر تخت نشست. علمای دربار و مقرب در صدد [[فتنه]] و برانگیختن شاه بر علیه قاضی برآمدند و نزد او به [[سعایت]] پرداختند، که قاضی [[شیعه]] است و خود را ملزم به مذاهب اربعه نمی‌داند و [[فتوا|فتوایش]] با فتوای مذهب [[امامیه]] تطبیق می‌کند. جهانگیرشاه بیان آنان را برای اثبات تشیع قاضی کامل ندانست و گفت: این دلیل کامل نیست چرا که او از اول قضاوت را به شرط [[اجتهاد]] خود پذیرفته است. آنان به حیله دیگری دست زدند. شخصی را واداشتند تا به عنوان شاگرد نزد قاضی رفت و آمد کند و خود را شیعه معرفی کند. وی پس از رفت و آمد بسیار و جلب اطمینان قاضی، به نوشته‌های وی از جمله «[[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]]» پی برد و درخواست آن نمود. وی کتاب را از قاضی گرفت و از آن نسخه‌ای برداشت و نزد علمای دربار برد. آنان نیز این کتاب را به عنوان سند تشیّع قاضی نورالله به جهانگیرشاه عرضه کردند و به سلطان گفتند که او در کتابش چنین و چنان گفته است و استحقاق اجرای حد دارد. جهانگیر شاه گفت: حدش چیست؟ آنان گفتند: ضربه زدن با شلاق... شاه کار را بر آنان واگذار کرد و آنان بلافاصله حد را اجرا کردند. قاضی نورالله در سال ۱۰۱۹ ق. در حالی که حدود هفتاد سال عمر داشت در زیر شلاق به شهادت رسید. می‌گویند بر بدن قاضی نورالله با چوب خاردار آنچنان زدند که بدنش قطعه قطعه شد».<ref> فوائد الرضویه، محدث قمی، ص ۶۹۷.</ref>  
  
 +
مرقد قاضی نورالله شوشتری در اکبر آباد هندوستان (آگره)، زیارتگاه مسلمانان شبه جزیره است. ایشان در هند به «شهید ثالث» معروف شد.<ref>برخی «شهید ثالث» را بر [[ملا محمدتقی برغانی]] - که به دست فرقه بهائیت شهید شد- اطلاق کرده‌اند.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
*[[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۱، زندگی نامه "قاضی نورالله شوشتری" از حسن ابراهیم‌زاده.
*مجموعه گلشن ابرار، جلد زندگی نامه "قاضی نورالله شوشتری" از حسن ابراهيم‌زاده
+
*مروری بر مصائب النواصب قاضی نورالله شوشتری، رسول جعفریان، در دسترس در [http://al-athar.ir/home/Content/3984 سایت کتابشناسی شیعه].
 
+
*سایت پژوهه، برگرفته از مقاله "قاضی القضاة هند"، تاریخ: ۱۴۰۰/۱۰/۲۷.   
*مروری بر مصائب النواصب قاضی نورالله شوشتری، رسول جعفریان، در دسترس در [http://al-athar.ir/home/Content/3984 سایت کتابشناسی شیعه]
+
*[[نرم افزار جامع الاحادیث ۵ / ۳|نرم افزار جامع الاحادیث]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.  
 
 
'''پيوندها'''
 
 
 
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=36142&scope=0jH3eGvUjan47oxOJcgzIOgSVUsV9fst&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%86%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%B4%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%B1%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه 1]'''
 
 
 
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=36010&scope=0jH3eGvUjakeDYYgZtYxybTMOiXxMVVA&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%86%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%B4%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%B1%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه 2]'''
 
 
 
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=39580&scope=0jH3eGvUjanvgVCnSeeXeLTMOiXxMVVA&flowLastAction=view&from=search&query=%D9%86%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%B4%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%B1%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true کتاب نهاية الاقدام في وجوب المسح علي الاقدام]'''
 
  
 
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
 
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
 +
[[رده:علماء شیعه]][[رده:فقیهان]][[رده:متکلمان]][[رده:ادیبان]]
 +
[[رده:تراجم نویسان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۹

«قاضی شهید سید نورالله شوشتری» (۹۵۶-۱۰۱۹ ق)، فقیه، محدث و متکلم بزرگ شیعه در قرن دهم و یازدهم هجری است. او از اولین عالمانی است كه در هند به طور آشكار اظهار تشیع كرد و با بحث و مناظره با مخالفین اهل بیت (علیهم‌السلام)، جهادی بزرگ در خدمت به تشیع نمود. «مجالس المؤمنین» در زندگینامه علمای شیعه و «احقاق الحق» در اثبات حقانیت شیعه، از مهمترین آثار علامه شوشتری است.

قاضی نورالله.jpg
نام کامل سید نورالله حسینی شوشتری
زادروز ۹۵۶ قمری
زادگاه شوشتر
وفات ۱۰۱۹ قمری
مدفن هند، اکبرآباد

Line.png

اساتید

ملا عبدالواحد شوشتری، ملا محمد ادیب قاری تستری، ملا عبدالرشید تستری، ملا عبدالوحید تستری،...

شاگردان

محمد هروی خراسانی، ملا محمدعلی کشمیری، سید جمال‌الدین عبدالله مشهدی،...

آثار

مجالس المؤمنین، احقاق الحق، الصوارم المهرقه، تفسیرالقرآن، حاشیه بر قواعد الاحکام، تحفة العقول،...

ولادت و خاندان

سید نورالله بن شرف الدین مرعشی حسینی شوشتری، در سال ۹۵۶ هـ ق، در شوشتر بدنیا آمد. نسب او به واسطه سلسله نورانی سادات مرعشی به امام زین العابدین علیه‌السلام می‌رسد.[۱]

پدرش سید شریف‌الدین از علمای بزرگ و متبحر در علوم نقلی و عقلی عصر خود و از شاگردان شیخ فقیه ابراهیم بن سلیمان قطیفی به شمار می‌رفت. سید شریف دارای تألیف در زمینه‌های گوناگونی است که از جمله می‌توان کتب ذیل را نام برد: رساله حفظ الصحه فی الطّب، رساله فی اثبات الواجب تعالی، رساله فی شرح الخطبه الشقشقیه، رساله فی الانشاءآت والمکاتیب، رساله فی علم البحث والمناظره و تعلیقه علی شرح التجرید.[۲]

اجداد قاضی نورالله به نجم‌الدین محمود حسینی مرعشی آملی که از آمل به شوشتر هجرت کرد بازمی‌گردد. قاضی نورالله در «مجالس المؤمنین» پیرامون زمینه علنی شدن تشیع در این دیار را با حضور این سید جلیل‌القدر چنین می‌آورد: «...تحقیق عقیده اهل خوزستان بر وجهی که از دیگر کتب به نظر قاصر رسیده آن است که در زمان امویه و عباسیه اکثر اهل خوزستان معتزلی بوده‌اند و در اوائل مأه ثامنه (قرن هشتم) سید اجل امیر نجم‌الدین محمد الحسینی المرعشی الآملی از دارالمؤمنین آمل به شوشتر آمد و دختر سید عزالدوله را که نقیب سادات حسنی آن دیار بود در حباله نکاح خود درآورده و در آنجا اقامت فرمود و مردم آن دیار را هدایت و ارشاد فرمود. جمعی که دل‌های ایشان مستعد هدایت بود مستبصر گردیدند و...».[۳]

تحصیل و استادان

قاضی نورالله، کتب اربعه، کتب فقه، اصول، کلام و ریاضیات را نزد پدر آموخت، سپس در سال ۹۷۹ قمری راهی مشهد مقدس شد.

او در مشهد مقدس در درس علامه محقق مولا عبدالواحد شوشتری حاضر شد و بیشترین بهره علمی خویش را در زمینه‌های فقه، اصول، کلام و حدیث و تفسیر از او کسب نمود.

او همچنین از محضر مولا محمد ادیب قاری تستری (شوشتری)، ادبیات عرب و تجوید قرآن کریم را فراگرفت و در ادامه تحصیل از بزرگانی اجازه روایت کسب کرد. از آن میان می‌توان به مولا عبدالرشید تستری فرزند خواجه نورالدین طبیب (مؤلف کتاب «مجالس الامامیه» در اعتقادات) و همچنین مولا عبدالوحید تستری اشاره کرد.[۴]

هجرت به هند

قاضی شوشتری در سال ۹۹۳ قمری به قصد شهر «آگره» روانه هند شد. علت این مهاجرت مصیبت‌های مداوم و فجایع و شورش‌های مکرر در مشهد بود؛ به‌طوری‌که در یکی از حملات ازبک‌ها به مشهد، برادرش کشته شد. در این زمان «شاه عباس صفوی» هنوز رسما به تخت ننشسته بود و عدم ثبات سیاسی در خراسان، سید نورالله را وادار به مهاجرت به محل امن‌تری کرد.

زمانی که او به دیار هند گام نهاد هندوستان آرام‌ترین روزگار خود را در تاریخ سپری می‌کرد و شاید این آرامش به روحیه اکبرشاه بازمی‌گشت که در آن زمان بر آن سرزمین حکمرانی می‌کرد. «اکبرشاه نوه بابر از نسل تیمور پسر همایون شاه در چهارده ‌سالگی به سلطنت رسید و لیاقت و درایت بیکرانی از خود نشان داد و ممالک گجرات، بنگاله و کشمیر و سند را به تصرف خود درآورد و سلطنتی بزرگ تشکیل داد و شهرها و آبادی‌های بی‌شماری را بنیان نهاد.[۵] اکبرشاه گذشته از این که علاقه زیادی به عمران و آبادی داشت و عنایت خاصی به مسائل فلسفی داشت، اما عقیده چندان محکمی نسبت به دین خاصی نداشت.[۶] همین نگرش اکبرشاه به دین موجب گشته بود که او به فکر ارائه دینی مشترک از کل ادیان افتاده و سپس هندوستان محل زندگی ملحدین گردد.

قاضی نورالله شوشتری به هنگام ورود به آگره، نزد ابوالفتح مسیح‌الدین گیلانی طبیب حاذق و شاعر بزرگ ایرانی رفت. مسیح‌الدین گیلانی بعد از فراگیری علوم و فنون در سال ۹۸۳ وارد هندوستان شده و به خاطر قابلیت و استعداد خویش در زمره مقربان اکبرشاه درآمده بود».[۷] علامه شوشتری توسط «حکیم ابوالفتح گیلانی» به شاه معرفی شد. مرحوم شوشتری، کتابی که دربارۀ حضرت علی (علیه‌السّلام) نوشته بود را به شاه اهدا کرد. اکبر شاه به ایشان و کتابش بسیار علاقمند شد. سیاست اکبر شاه، همزیستی مسالمت‌آمیز با تمامی مذاهب و ادیان بود.[۸]

سید نورالله بعد از دو ماه به همراه اكبر شاه به «لاهور» رفت. قاضی لاهور، پیرمردِ سالخورده‌ای به نام «شیه معین» بود. اكبرشاه دستور بازنشستگی او را صادر نمود و سید نورالله را به جای وی منصوب كرد. سید پیش از آن كه بر منصب «قاضی القضاة» بنشیند به اكبرشاه گفته بود كه می‌تواند مسائل دینی را بر اساس منابع اصلی آن‌ها ارزیابی و بررسی كند و در نتیجه ناچار نیست كه همواره از یكی از مذاهب فقهی پیروی كند؛ با وجود این در اجتهاد خود از حدود فقه سنّتی فراتر نخواهد رفت و بر اساس یكی از مذاهب چهارگانه سنی (شافعی، حنبلی، مالكی، حنفی) فتوا خواهد داد. آگاهی او از فقه و حدیث اهل سنّت بی‌نظیر بود.

اكبرشاه علی‌رغم شیعه بودن قاضی، به خاطر توانایی‌ها و صلاحیت‌هایش او را به این سِمَت، منصوب كرد. قاضی نورالله به دلیل آگاهی گسترده‌ای كه به فقه مذاهب چهارگانه و اختلاف آن‌ها با یكدیگر داشت، می‌توانست احكامی را كه بیشتر به سود مردم و همچنین نزدیك‌تر به مذهب شیعه بود، برگزیند.[۹]

بیان روآوری قاضی نورالله به پذیرش دستگاه قضا و نحوه عدالت‌گستری او از زبان یکی از علمای اهل سنت هم‌عصر وی نمایانگر عظمت او در چشم همگان حتی معاندان است.

عبدالقادر بدوانی در «منتخب التواریخ» می‌نویسد: «اگرچه شیعی مذهب است، اما بسیار به صفت نصفت و عدالت و نیک‌نفسی و حیا و تقوا و عفاف و اوصاف اشراف موصوف است و به علم و حلم و جودت فهم و حدت طبع و صفای قریحه و ذکاء مشهور است. صاحب تصانیف لایقه است... و طبع نظمی دارد و اشعار دلنشین می‌گوید. به وسیله حکیم ابوالفتح به ملازمت پادشاهی پیوست و زمانی که موکب منصور به لاهور رسید و شیخ معین قاضی لاهور را در وقت ملازمت از ضعف پیری و فتور در قوا، سقطه در دربار واقع شد، رحم بر ضعف او آورده، فرمودند که شیخ از کار مانده، بنابراین قاضی نورالله به آن عهده منصوب و منسوب گردید والحق مفتیان ماجن و محتسبان حیال محتال لاهور را که به معلم الملکوت سبق می‌دهند، خوش به ضبط درآورده و راه رشوت را برایشان بسته و در پوست پسته گنجانیده چنانچه فوق آن متصور نیست...».[۱۰]

شاگردان

کتمان مذهب از یک سو و تسلط قاضی شوشتری بر مبانی فقهی و کلامی مذاهب از سوی دیگر، در کنار آوازه زهد و پارسایی او، طلاب و فِرق و مذاهب گوناگون را به پای درس وی می‌کشاند. قاضی فقه را بر مبنای مذاهب پنجگانه «شیعه»، «حنفیه»،[۱۱] «مالکیه»، «حنبلیه» و «شافعیه» برای طلاب هر مذهب تدریس می‌نمود و در خاتمه و بیان اقوال، نظر شیعه را با ظرافتی خاص بر کرسی می‌نشاند.[۱۲]

جو ضد شیعی و رابطه مخفیانه شاگردان شیعی مذهب و همچنین تقیه قاضی نورالله موجب گشت که غیر از چند تن که آن هم برخی از فرزندان قاضی بوده‌اند، نام شاگردان دیگر وی در تاریخ به ثبت نرسد و تنها نام این بزرگان در دفتر باقی بماند:

  • علامه شیخ محمد هروی خراسانی
  • علامه مولا محمدعلی کشمیری
  • سید جمال‌الدین عبدالله مشهدی

قاضی نور الله پنج فرزند دارد که هر یک از آنان از نویسندگان و علمای عصر خود به شمار می‌روند و دارای تألیفاتی هستند:

  • علامه سید محمد یوسف.
  • علامه شریف‌الدین (۹۹۲ـ۱۰۲۰ ق)
  • علامه علاءالملک.
  • سید ابوالمعالی (۱۰۰۴ـ۱۰۴۶ ق)
  • سید علاءالدوله (۱۰۱۲ـ؟).

آثار و تألیفات

از آنجا که قاضی نورالله شوتشری در شرایطی قرار داشت که به خاطر دفاع از مکتب و مذهب ناچار به تقیه بود، به درستی نمی توان کتابهای او را تشخیص داد و در شمار آثار او اختلاف است. او خود در نامه‌ای می‌نویسد «فقیر نام خود را در تصانیف ننوشته تا قربة الی الله باشد و ایضاً هرگز به کسی از مخالفان اظهار نکرده که آن تصانیف از فقیر است». اما آیت الله مرعشی نجفی در مقدمه کتاب «احقاق الحق» تصنیفات این بزرگمرد عرصه سیاست و نگارش را ۱۴۰ کتاب ذکر می‌کند که در ذیل به برخی از فهرست این گنجینه گرانبها اشاره می‌شود:

  1. احقاق الحق و ازهاق الباطل، این کتاب سه مرتبه به چاپ رسیده است. مؤلف آن را در رد کتاب «ابطال الباطل» قاضی فضل بن روزبهان اصفهانی عامی نوشته است. کتاب قاضی فضل بن روزبهان در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی تألیف شده است. قاضی نورالله در این اثر با بیان منطقی و زیبا و رسا کتاب فضل بن روزبهان را پاسخ گفته است و در بطلان دیدگاه وی به کتاب‌های خود اهل سنت استشهاد نموده است.[۱۳]
  2. مجالس المؤمنین: این اثر احوال جماعتی از علما، حکما، ادبا، عرفا، شعرا و رجال متقدم و راویانی است که به اعتقاد قاضی نورالله همگی شیعه مذهب‌اند. افزون بر این‌ها دربردارنده حکایات و قصه‌ها و روایات آن‌ها، همچنین گذری به شهرها و احوالات ایشان است.[۱۴]
  3. الصوارم المهرقه: در جواب «الصواعق المحرقه» ابن حجر هیتمی است.
  4. أجوبة مسائل السید حسن الغزنوی.
  5. الزام النواصب فی الردّ علی میرزا مخدوم الشریفی؛ این کتاب توسط استاد میرزا محمدعلی چهاردهی گیلانی ترجمه شده است.
  6. القام الحجر فی ردّ ابن حجر.
  7. بحرالغزیر فی تقدیر ماءالکثیر؛ قاضی در این کتاب در مورد وزن و حجم آب کر تحقیق کرده است.
  8. بحرالغدیر فی اثبات تواتر حدیث الغدیر.
  9. تفسیرالقرآن، در چند جلد که در نوع خود بی‌نظیر است.
  10. کتابی در تفسیر آیه رؤیا.
  11. تحفة العقول.
  12. حل العقول.
  13. حاشیه بر «شرح الکافیه» عبدالرحمن جامی در علم نحو.
  14. حاشیه بر «حاشیه چلپی» بر شرح التجرید اصفهانی.
  15. حاشیه بر «المطوّل» مسعود بن عمر تفتازانی.
  16. حاشیه بر «رجال کشی» که مطالب مفیدی در زمینه علم رجال دربر دارد.
  17. حاشیه بر «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی (که ناتمام مانده است).
  18. حاشیه بر «کنزالعرفان» فاضل مقداد در آیات الاحکام.
  19. حاشیه بر حاشیه «تهذیب المنطق» جلال الدین محمد دوانی.
  20. حاشیه بر مبحث «عذاب القبر» از شرح «قواعد العقاید».
  21. حاشیه بر «شرح مواقف» در علم کلام.
  22. حاشیه بر «رساله الاجوبه الفاخره».
  23. حاشیه بر «شرح تهذیب الاصول».
  24. حاشیه بر «مبحث الجواهر» از شرح تجرید علامه حلی.
  25. حاشیه بر «تفسیر بیضاوی».
  26. حاشیه بر «الهیات» شرح تجرید.
  27. حاشیه بر «حاشیه القدیمیه».
  28. حاشیه بر «حاشیه الخطایی» در علم فصاحت و بلاغت.
  29. حاشیه بر «شرح الهدایه» در حکمت.
  30. حاشیه بر «شرح الشمسیه» از قطب‌الدین رازی در منطق.
  31. حاشیه بر «قواعد الاحکام» علامه حلی در فقه.
  32. حاشیه بر «خطبه الشرایع» محقق حلی.
  33. حاشیه بر «هدایه» در فقه حنفی.
  34. حاشیه بر «شرح الوقایه» در فقه حنفی.
  35. حاشیه بر شرح «رساله آداب المطالعه».
  36. حاشیه بر شرح «تلخیص المفتاح» معروف به مختصر تفتازانی.
  37. حاشیه بر «شرح چغمینی» در هیئت.
  38. حاشیه بر «مختلف» علامه در فقه.
  39. حاشیه بر «اثبات الواجب الجدید» از علامه دوانی.
  40. حاشیه بر «تحریر اقلیدس» در هندسه.

شهادت

محدث قمی نحوه شهادت او را چنین می‌آورد: «... قاضی نورالله مشغول به قضاوت و همچنین نویسندگی در خفاء بود تا این که سلطان اکبر از دنیا رفت و فرزندش جهانگیرشاه بر تخت نشست. علمای دربار و مقرب در صدد فتنه و برانگیختن شاه بر علیه قاضی برآمدند و نزد او به سعایت پرداختند، که قاضی شیعه است و خود را ملزم به مذاهب اربعه نمی‌داند و فتوایش با فتوای مذهب امامیه تطبیق می‌کند. جهانگیرشاه بیان آنان را برای اثبات تشیع قاضی کامل ندانست و گفت: این دلیل کامل نیست چرا که او از اول قضاوت را به شرط اجتهاد خود پذیرفته است. آنان به حیله دیگری دست زدند. شخصی را واداشتند تا به عنوان شاگرد نزد قاضی رفت و آمد کند و خود را شیعه معرفی کند. وی پس از رفت و آمد بسیار و جلب اطمینان قاضی، به نوشته‌های وی از جمله «مجالس المؤمنین» پی برد و درخواست آن نمود. وی کتاب را از قاضی گرفت و از آن نسخه‌ای برداشت و نزد علمای دربار برد. آنان نیز این کتاب را به عنوان سند تشیّع قاضی نورالله به جهانگیرشاه عرضه کردند و به سلطان گفتند که او در کتابش چنین و چنان گفته است و استحقاق اجرای حد دارد. جهانگیر شاه گفت: حدش چیست؟ آنان گفتند: ضربه زدن با شلاق... شاه کار را بر آنان واگذار کرد و آنان بلافاصله حد را اجرا کردند. قاضی نورالله در سال ۱۰۱۹ ق. در حالی که حدود هفتاد سال عمر داشت در زیر شلاق به شهادت رسید. می‌گویند بر بدن قاضی نورالله با چوب خاردار آنچنان زدند که بدنش قطعه قطعه شد».[۱۵]

مرقد قاضی نورالله شوشتری در اکبر آباد هندوستان (آگره)، زیارتگاه مسلمانان شبه جزیره است. ایشان در هند به «شهید ثالث» معروف شد.[۱۶]

پانویس

  1. احقاق الحق، ج ۱، مقدمه، ص فد.
  2. مقدمه احقاق الحق، ج ۱، ص ۸۲.
  3. مجالس المؤمنین، ج ۱، ص ۷۱.
  4. همان، ص ۸۸.
  5. لغتنامه دهخدا، ج ۵، (الف)، ص ۳۱۸۰.
  6. تاریخ تمدن، گوستاولوبون، ص ۲۳۵.
  7. تذکره علمای امامیه پاکستان، سید حسین عارف نقوی، ترجمه دکتر محمدهاشم، ص ۱۵.
  8. رضوی، سید عباس اطهر، شیعه در هند، ج۱، ص۵۴۱.
  9. شیعه در هند، ج۱، ص ۵۴۳-۵۴۴؛ فیض الاله فی ترجمة القاضی نورالله، ص ۱۵.
  10. شیعه در هند، ج۱، ص ۵۴۴؛ فیض الاله فی ترجمة القاضی نورالله، ص ۳۷.
  11. احقاق الحق، ج ۱، ص ۱۱۰ و ۱۱۱ (حیاه القاضی) ص فی و قیا.
  12. همان، ص ۱۵۸.
  13. ریحانه الادب، ج ۳، ص ۳۸۵.
  14. روضات الجنات، ج ۸، ص ۱۶۰.
  15. فوائد الرضویه، محدث قمی، ص ۶۹۷.
  16. برخی «شهید ثالث» را بر ملا محمدتقی برغانی - که به دست فرقه بهائیت شهید شد- اطلاق کرده‌اند.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد ۱، زندگی نامه "قاضی نورالله شوشتری" از حسن ابراهیم‌زاده.
  • مروری بر مصائب النواصب قاضی نورالله شوشتری، رسول جعفریان، در دسترس در سایت کتابشناسی شیعه.
  • سایت پژوهه، برگرفته از مقاله "قاضی القضاة هند"، تاریخ: ۱۴۰۰/۱۰/۲۷.   
  • نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.