باقی (اسم الله): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ باقی را به باقی (اسم الله) منتقل کرد) |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | {{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}} | ||
− | + | '''«باقى»''' به معنای پاینده، پایدار و جاویدان، از اسماء و صفات [[خداوند]] است و گرچه در [[قرآن]] بدان تصریح نشده، ولى از آیاتى استفاده مىشود؛ مانند: {{متن قرآن|«واللّهُ خَیرٌ واَبقى»}} ([[سوره طه]]، ۷۳)، {{متن قرآن|«و یبقى وجهُ رَبِّک ذوالجَللِ والاِکرام»}} ([[سوره الرحمن]]، ۲۷). در روایات به اسم «باقى» برای خدا تصریح شده است.<ref>الکافى، ج۲، ص۵۶۰؛ سنن ابنماجه، ج۲، ص۱۲۷۰؛ بحارالانوار، ج۴، ص۱۸۶.</ref> | |
− | باقى | + | کلمه «باقى» اسم فاعل از ریشه «بقا» و بقا در برابر فناست. فنا یعنى زایل شدن و از بین رفتن و بقا به معناى ثابت ماندن و دائم بودن است، بنابراین باقى در لغت چیز یا کسى است که ثابت و دائم بوده، فناپذیر نباشد<ref>مفردات، ص۱۳۸، «بقى»؛ لسانالعرب، ج۱، ص۴۶۷.</ref> و در اصطلاح بر ذات پروردگارى که به رغم فنا و نابودى همه موجودات، همچنان موجود است و به هیچ وجه فنا و فساد بدان راه نمىیابد اطلاق مىگردد،<ref>جامعالبیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۴۷؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۴۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۱۰۵.</ref> از این رو باقى مطلق، حقیقى و بالذات خداست:<ref>مجمعالبیان، ج۶، ص۵۹۱ـ۵۹۲؛ اصول الدین، ص۹۰، ۱۰۹.</ref> {{متن قرآن|«کلُّ مَن عَلَیها فَان × و یبقى وجهُ رَبِّک...»}}. ([[سوره الرحمن]]، ۲۶ـ۲۷) و چنانچه برخى از موجودات ـ مانند مجردات ـ از بقا برخوردار باشند، به نحو نسبى، مجاز و بالغیر خواهد بود<ref>الاشتقاق، ص۳۴۷؛ اصولالدین، ص۹۰، ۱۰۸ـ۱۰۹.</ref> و شاید وجه اطلاق بقاء با صیغه افعل تفضیلى بر خداوند در همین نکته نهفته باشد. ([[سوره طه]]، ۷۳) در [[دعای صباح|دعاى صباح]] نیز خداوند به کسى که در عزّ و بقا یگانه است و بندگان خویش را با [[مرگ]] و فنا مقهور ساخته، خوانده شده است.<ref>ر.ک: شرح دعاى صباح.</ref> |
− | باقى | + | شایان ذکر است که باقى بودن خداوند از آن روست که او [[واجب الوجود]] بالذات است<ref>شرح اسماء اللّه الحسنى، ص۳۳۶.</ref> و به هیچ وجه انقضا و عدم بر او روا نیست.<ref>دقایق الاشارات، ص۶۶.</ref> [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان على]] علیه السلام در ضمن بیانى مىفرماید: «هو الأول و لم یزل و الباقى بلا أجل».<ref>نهجالبلاغه، خطبه۱۶۳.</ref> |
− | + | اسم باقى با برخى از اسمای الهی مانند دائم،<ref>دقایق الاشارات، ص۶۶؛ بحارالانوار، ج۴، ص۱۹۰.</ref> وارث،<ref>المقام الاسنى، ص۶۴.</ref> ابدى<ref>الهیات، ج۱، ص۱۸۳؛ المقام الاسنى، ص۶۴.</ref> و آخر<ref>اسماء الحسنى، ص۳۵۱؛ اصول الدین، ص۱۲۴.</ref> پیوند دارد. برخى گفتهاند: تفاوت باقى و ابدى آن است که باقى در برابر فانى است و بر خداوند از آن جهت اطلاق مىشود که پس از فناى همه موجودات، بقا دارد بلکه هماکنون همه فانىاند و او باقى است؛<ref>روح البیان، ج۹، ص۳۴۶.</ref> ولى ابدى بودن حق از آن جهت است که ذات متعالى او با قطع نظر از همه موجودات ابدى است.<ref>اسماء الحسنى، ص۳۸.</ref> گفته شده: موجود واجب الوجود بذاته، نسبت به گذشته قدیم و نسبت به آینده باقى نامیده مىشود.<ref>علم الیقین، ج۱، ص۱۴۸.</ref> | |
− | + | گفتنى است افزون بر این که خداوند باقى است، آن چیزى که نزد او یعنى از ناحیه اوست از قبیل انواع جزا و [[ثواب]] و [[قرب الهی|قرب]] به او نیز مىماند:<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۳۹.</ref> {{متن قرآن|«ما عِندَکم ینفَدُ و ما عِندَاللّهِ باق»}} ([[سوره نحل]]، ۹۶) از این رو آنچه نزد خداست، براى اهل طاعت و [[ایمان]] در [[آخرت]]، بهتر است از آنچه در [[دنیا]] به آنها عطا شده و باقىتر است:<ref>مجمع البیان، ج۶، ص۵۹۲.</ref> {{متن قرآن|«و ما عِندَاللّهِ خَیرٌ واَبقى»}}. ([[سوره شورى]]، ۳۶) | |
− | + | بر اساس آیات ۲۶ [[سوره الرحمن]] و ۹۶ [[سوره نحل]]، عالم ماده در همه مراتب و طبقات و انواعش و آن چیزى که متعلق به عالم ماده است، همه آنها فانى و در معرض زوال است.<ref>التحقیق، ج۱، ص۳۱۸ـ۳۱۹، «بقى».</ref> | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | بر اساس | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | + | ||
+ | * دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل "باقی"، ج۵، ص۲۹۷-۲۹۹. | ||
[[رده: واژگان قرآنی]] | [[رده: واژگان قرآنی]] | ||
[[رده: اسماء و صفات الهی]] | [[رده: اسماء و صفات الهی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۲۰
«باقى» به معنای پاینده، پایدار و جاویدان، از اسماء و صفات خداوند است و گرچه در قرآن بدان تصریح نشده، ولى از آیاتى استفاده مىشود؛ مانند: «واللّهُ خَیرٌ واَبقى» (سوره طه، ۷۳)، «و یبقى وجهُ رَبِّک ذوالجَللِ والاِکرام» (سوره الرحمن، ۲۷). در روایات به اسم «باقى» برای خدا تصریح شده است.[۱]
کلمه «باقى» اسم فاعل از ریشه «بقا» و بقا در برابر فناست. فنا یعنى زایل شدن و از بین رفتن و بقا به معناى ثابت ماندن و دائم بودن است، بنابراین باقى در لغت چیز یا کسى است که ثابت و دائم بوده، فناپذیر نباشد[۲] و در اصطلاح بر ذات پروردگارى که به رغم فنا و نابودى همه موجودات، همچنان موجود است و به هیچ وجه فنا و فساد بدان راه نمىیابد اطلاق مىگردد،[۳] از این رو باقى مطلق، حقیقى و بالذات خداست:[۴] «کلُّ مَن عَلَیها فَان × و یبقى وجهُ رَبِّک...». (سوره الرحمن، ۲۶ـ۲۷) و چنانچه برخى از موجودات ـ مانند مجردات ـ از بقا برخوردار باشند، به نحو نسبى، مجاز و بالغیر خواهد بود[۵] و شاید وجه اطلاق بقاء با صیغه افعل تفضیلى بر خداوند در همین نکته نهفته باشد. (سوره طه، ۷۳) در دعاى صباح نیز خداوند به کسى که در عزّ و بقا یگانه است و بندگان خویش را با مرگ و فنا مقهور ساخته، خوانده شده است.[۶]
شایان ذکر است که باقى بودن خداوند از آن روست که او واجب الوجود بالذات است[۷] و به هیچ وجه انقضا و عدم بر او روا نیست.[۸] امیرمؤمنان على علیه السلام در ضمن بیانى مىفرماید: «هو الأول و لم یزل و الباقى بلا أجل».[۹]
اسم باقى با برخى از اسمای الهی مانند دائم،[۱۰] وارث،[۱۱] ابدى[۱۲] و آخر[۱۳] پیوند دارد. برخى گفتهاند: تفاوت باقى و ابدى آن است که باقى در برابر فانى است و بر خداوند از آن جهت اطلاق مىشود که پس از فناى همه موجودات، بقا دارد بلکه هماکنون همه فانىاند و او باقى است؛[۱۴] ولى ابدى بودن حق از آن جهت است که ذات متعالى او با قطع نظر از همه موجودات ابدى است.[۱۵] گفته شده: موجود واجب الوجود بذاته، نسبت به گذشته قدیم و نسبت به آینده باقى نامیده مىشود.[۱۶]
گفتنى است افزون بر این که خداوند باقى است، آن چیزى که نزد او یعنى از ناحیه اوست از قبیل انواع جزا و ثواب و قرب به او نیز مىماند:[۱۷] «ما عِندَکم ینفَدُ و ما عِندَاللّهِ باق» (سوره نحل، ۹۶) از این رو آنچه نزد خداست، براى اهل طاعت و ایمان در آخرت، بهتر است از آنچه در دنیا به آنها عطا شده و باقىتر است:[۱۸] «و ما عِندَاللّهِ خَیرٌ واَبقى». (سوره شورى، ۳۶)
بر اساس آیات ۲۶ سوره الرحمن و ۹۶ سوره نحل، عالم ماده در همه مراتب و طبقات و انواعش و آن چیزى که متعلق به عالم ماده است، همه آنها فانى و در معرض زوال است.[۱۹]
پانویس
- ↑ الکافى، ج۲، ص۵۶۰؛ سنن ابنماجه، ج۲، ص۱۲۷۰؛ بحارالانوار، ج۴، ص۱۸۶.
- ↑ مفردات، ص۱۳۸، «بقى»؛ لسانالعرب، ج۱، ص۴۶۷.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۳، ج۲۵، ص۴۷؛ کشف الاسرار، ج۹، ص۴۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۲۹، ص۱۰۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۵۹۱ـ۵۹۲؛ اصول الدین، ص۹۰، ۱۰۹.
- ↑ الاشتقاق، ص۳۴۷؛ اصولالدین، ص۹۰، ۱۰۸ـ۱۰۹.
- ↑ ر.ک: شرح دعاى صباح.
- ↑ شرح اسماء اللّه الحسنى، ص۳۳۶.
- ↑ دقایق الاشارات، ص۶۶.
- ↑ نهجالبلاغه، خطبه۱۶۳.
- ↑ دقایق الاشارات، ص۶۶؛ بحارالانوار، ج۴، ص۱۹۰.
- ↑ المقام الاسنى، ص۶۴.
- ↑ الهیات، ج۱، ص۱۸۳؛ المقام الاسنى، ص۶۴.
- ↑ اسماء الحسنى، ص۳۵۱؛ اصول الدین، ص۱۲۴.
- ↑ روح البیان، ج۹، ص۳۴۶.
- ↑ اسماء الحسنى، ص۳۸.
- ↑ علم الیقین، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص۳۳۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۵۹۲.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۱۸ـ۳۱۹، «بقى».
منابع
- دائرةالمعارف قرآن کریم، مدخل "باقی"، ج۵، ص۲۹۷-۲۹۹.