عبدالحسین فقیهی رشتی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} آيينه معرفت '''مطلع''' آیت الله حاج شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي، ...' ایجاد کرد)
 
 
(۱۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''«آیت‌الله عبدالحسین فقیهی رشتی»''' (۱۲۸۱-۱۳۶۸ ش)، از علما و فقهای [[شیعه]] معاصر و از شاگردان [[سید ابوالحسن اصفهانی]] بود. وی عمر شریفش را صرف خدمت به [[اسلام]] و تربیت و پرورش طالبان علم کرد و یکی از مشاوران و فعالان در امر ساماندهی [[حوزه علميه قم|حوزه علمیه قم]] و سایر امور دینی به شمار می‌رفت. [[سید عبدالکریم رضوی کشمیری|سید عبدالکریم کشمیری]] و [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|سید محمدعلی قاضی طباطبایی]] از شاگردان او هستند.
آيينه معرفت
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = عبدالحسین فقیهی رشتی
 +
||تصویر= [[پرونده:رشتی (2).jpg|200px]]
 +
||زادروز =  ۱۲۸۱ شمسی
 +
|زادگاه = [[نجف]]
 +
|وفات =  ۱۳۶۸ شمسی
 +
|مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]]
 +
|اساتید =  [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[محمدحسین غروی اصفهانی|شیخ محمدحسین اصفهانی]]، [[علامه محمد جواد بلاغی|علامه محمدجواد بلاغی]]، [[شیخ مرتضی طالقانی]]،...
 +
|شاگردان = [[سید عبدالکریم رضوی کشمیری|سید عبدالکریم کشمیری]]، [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|سید محمدعلی قاضی طباطبایی]]، [[سید عبدالعزیز طباطبایی]]، [[شیخ علیرضا ممجد لنگرودی|علیرضا ممجد لنگرودی]]،...
 +
|آثار = حاشیه بر [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایةالاصول]]، حاشیه بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]، حاشیه بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]]،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
'''مطلع'''
+
عبدالحسین فقیهی رشتی در سال ۱۳۲۱ ق (۱۲۸۱ ش) در بیت فضیلت و [[مرجعیت]]، در [[نجف]] اشرف دیده به جهان گشود.<ref> گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۲۲۲.</ref> پدر و نیاکان او همگی از عالمان سرشناس و ولایت‌مدار بودند. پدر ارجمندش آیت الله [[شعبان دیوشلی گیلانی|شعبان گیلانی دیوشَلی رشتی]]، یکی از بزرگان عصر و مراجع تقلید وقت و از شاگردان [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتی]] (متوفی ۱۳۱۲ ق) و [[فاضل ایروانی|فاضل ایروانی]] (متوفی ۱۳۰۶ ق) بود. او در [[حوزه علمیه]] نجف اشرف با عناوین «گیلانی»، «رشتی» و «نجفی» و در منطقه گیلان به همان عنوان زادگاهش «دیوشلی» شهرت یافت.
  
آیت الله حاج شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي، يكي از عالمان سرشناس و صاحب‌نظران كم‌نظير است كه عمر شريفش را صرف خدمت به [[اسلام]] و روحانيت و تربيت و پرورش طالبان علم كرد؛ با اين همه، اين شخصيت والامقام و متقي نزد غيرخواص، كمتر شناخته شده است و حتي در كتب رجال و فقهاي [[شيعه]] از او كمتر ياد كرده‌اند!
+
==تحصیل و استادان==
  
'''زادگاه'''
+
شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی، تحصیلات ابتدایی و فراگیر [[قرآن]] را در شهر [[نجف]] پشت سر نهاد و دروس مقدماتی و سطوح عالی حوزه را نزد استادان برجسته آن حوزه به اتمام رسانید. البته طی این مراحل توأم بود با تربیت دینی و اخلاقی و [[تهذیب نفس]].
  
شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي در سال 1321 ق. در بيت فضيلت و مرجعيت، در [[نجف]] اشرف ديده به جهان گشود.<ref> گنجينه دانشمندان، محمد شريف رازي، ج 2، ص 222.</ref>
+
آن بزرگوار برای نیل به کمالات علمی‌‌ و معنوی، از دروس استادان بزرگی چون حضرات آیات: [[محمدحسین غروی اصفهانی|شیخ محمدحسین اصفهانی]] (متوفی ۱۳۶۰ ق)، [[سید ابوالحسن اصفهانی]] (متوفی ۱۳۶۵ ق)، شیخ محمدعلی ایروانی، آیت الله شیخ محمدعلی جمالی خراسانی، مؤلف تقریرات الاصول و پدر بزرگوارش بهره‌ها گرفت و نیز [[تفسیر قرآن|تفسیر]] را از [[علامه محمد جواد بلاغی|علامه محمدجواد بلاغی]] (متوفی ۱۳۵۲ ق)<ref> پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، ص ۸۶۶.</ref> و [[اخلاق]] و [[عرفان]] را از [[شیخ مرتضی طالقانی]] آموخت و از استادان مذکور، اجازات [[اجتهاد]] دریافت داشت.
  
'''پدر و جد'''
+
==تدریس و شاگردان==
 +
ایشان علاوه بر تحصیل و فراگیری علم و معرفت، به دلیل داشتن حافظه قوی، استعداد سرشار و بیانی رسا و شیرین توانست سطوح مختلف را تدریس و در حوزه‌های علمیه [[نجف]] و [[قم]] شاگردان برجسته فراوانی را تربیت کند که هر کدام، از مشعلداران هدایت جامعه گردیدند؛ به ویژه او تسلط عجیبی به [[اصول فقه]] و کتاب [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]] داشت.
  
پدر و نياكان او همگي از عالمان سرشناس و ولايت‌مدار بودند، كه به علت حالات علمی‌‌ و اخلاقي برجسته پدر بزرگوارش مختصري از شرح‌حال او را متذكر می‌‌شويم. پدر ارجمندش آیت الله شعبان گيلاني ديوشَلي رشتي نجفي، يكي از بزرگان عصر و مراجع تقليد وقت بود. به سال 1275 ق. در قريه «ديوشَل»<ref> «ديوشَل» يكي از روستاهاي عالم‌خيز لنگرود است كه بسياري از بزرگان همانند آیت الله ملا عبدالله مازندراني در اين محل متولد شده‌اند. منزل آیت الله مازندراني هم اكنون در اين روستا موجود است. از سركار خانم زهرا فقيهي، دبير دبيرستان‌هاي قم كه تمام اوراق و دست نوشته‌هاي پدر و اجداد بزرگوارش را در اختيارم گذاشتند، تشكر می‌‌كنم.</ref> لنگرود متولد شد. بعدها او در حوزه علميه نجف اشرف با عناوين «گيلاني»، «رشتي» و «نجفي» و در منطقه گيلان به همان عنوان زادگاهش «ديوشلي» شهرت يافت.
+
'''<I>الف) برخی از شاگردان وی در نجف اشرف عبارتند از:</I>'''
  
جد بزرگوارش آیت الله عبدالوهاب ديوشلي، اهل خراسان بود كه به گيلان مهاجرت كرده و در اين ديار ساكن شده بود.<ref> پيشينه تاريخي فرهنگي لاهيجان و بزرگان آن، محمدعلي قرباني با مقدمه استاد زين‌العابدين قرباني، ص 763 و دانشوران و دولتمردان گيل و ديلم، صادق احسان‌بخش، ص 283.</ref>
+
*عالم ربانی، [[سید عبدالکریم رضوی کشمیری|سید عبدالکریم کشمیری]]؛ وی علاوه بر [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]، [[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] را نیز در نزد او آموخت.<ref> آفتاب خوبان، ص ۲۱.</ref>
  
مرحوم حجت الاسلام آقاي شيخ محمدعلي فقيهي زاده رشتي درباره جدش می‌‌نويسد: «مرحوم آیت الله العظمی‌ ‌حاج شعبان گيلاني در همان اوان كودكي پدرش را از دست داد. جنازه را به رسم امانت دفن كرده، تا در سال 1287 ق. در حالي كه دوازده يا سيزده سال بيشتر نداشت، به همراه والده خويش براي [[زيارت]] و دفن استخوان‌هاي پدر بزرگوارش به [[كربلا]] مشرف و در جنب مرقد «حبيب بن مظاهر» پدرش را به خاك سپردند و اين، مصادف بود با آمدن ناصرالدين شاه قاجار براي زيارت به عتبات مقدسه.  
+
*محقق نامور، [[سید عبدالعزیز طباطبایی|سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی]]؛<ref> گنجینه دانشمندان، ج ۹، ص ۲۳۱.</ref>
  
و ورود شاه ايران زماني بود كه دولت عثماني سربازگيري می‌‌نمودند كه من جمله فقيد سعيد را كه جواني نورس بود، براي خدمت سربازي دستگير كردند. مادر او مضطربانه شاه ايران را ملاقات نمود و  از او خواست تا وساطت كند فرزندش را كه هنوز به سن سربازي نرسيده بود، آزاد نمايند. شاه هم از حكومت عثماني آزادي جوان را خواستار شد و حاكم عثماني هم به شفاعت سلطان ايران، او را آزاد كرد و به اتفاق مادرش به ايران بازگشت.<ref> از يادداشت مرحوم آقاي شيخ محمدعلي فقيهي زاده گيلاني.</ref>
+
*سید حسین طباطبایی بحرالعلوم؛<ref> مجله آیینه پژوهش، ش ۶۸، ص ۱۱۶.</ref>
  
'''تحصيلات'''
+
*شهید محراب، [[شهید سید محمد علی قاضی طباطبائی|سید محمدعلی قاضی طباطبایی]]؛ وی از شاگردان درس خارج فقه و اصول ایشان بود.<ref> آثارالحجة، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>
  
آیت الله حاج شعبان گيلاني تحصيلات مقدماتي را در همان روستاي زادگاه و نزد عالم رباني آقا شيخ علي - برادر ملا عبدالله مازندراني كه از علماي برجسته و ساكن لاهيجان بود - فراگرفت و با تشويق و ترغيب ايشان جهت آموختن دانش در سال 1292 ق. راهي [[نجف]] اشرف شد و سطوح عالي علمی‌‌ را نزد علماي پرآوازه آنجا به اتمام رسانيد. برخي شخصيت‌ها كه او نزدشان دانش آموخت و اجازات كم‌نظيري از آنان دريافت كرد، عبارتند از:
+
*شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی؛<ref> مجله حوزه، ش ۵۸، مهر و آبان ۱۳۷۲.</ref>
  
* 1- حاج ميرزا حبيب الله رشتي (متوفی 1312 ق)؛
+
*شیخ محمد سعیدی لاهیجانی؛<ref> پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، ص ۸۷۰.</ref>
  
* 2- حاج ميرزا محمدحسن مامقاني (متوفی 1323 ق)؛
+
*شیخ محمدصادق تهرانی قمی؛<ref> آثار الحجة، ج ۲، ص ۱۱۸.</ref>
  
* 3- فاضل ايرواني (متوفی 1306 ق)؛
+
*میرزا محمدعلی ادیب تهرانی.<ref> دانشمندان بروجرد، غلامرضا مولانا، ص ۵۱۵.</ref>
  
* 4- فاضل شرابياني (متوفی 1322 ق)؛
+
'''<I>ب) برخی از شاگردان وی در حوزه علمیه قم نیز عبارتند از:</I>'''
  
* 5- ملا عبدالله مازندراني (متوفی 1330 ق)؛ وي از خواص شاگردان ملا عبدالله مازندراني بود.
+
*[[صادق احسان بخش|صادق احسان‌بخش]]، نماینده امام و رهبری در گیلان و امام جمعه رشت؛<ref> دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص ۵۶ و مجله آیینه پژوهش، ش ۶۸، ص ۱۱۷.</ref>
  
* 6- شيخ زين‌العابدين مازندراني (متوفی 1309 ق).<ref> در نقباء البشر، ج 2، ص 838، تاريخ هجرت ايشان به نجف اشرف، سال 1302 ق ذكر شده است.</ref>
+
*[[شیخ علیرضا ممجد لنگرودی|علیرضا ممجد لنگرودی]] (درس [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]] و خارج)؛<ref> مجله حوزه، ش ۸۷، ص ۲۸.</ref>
  
'''تدريس و مرجعيت'''
+
*سید علی حسینی نجفی اشکوری؛<ref> تراجم الرجال، سید احمد حسینی اشکوری، ص ۹۶.</ref>
  
آیت الله گيلاني در همان سال‌ها كه به تحصيل علوم ديني اشتغال داشت، خود هم تدريس می‌‌كرد و شاگردان فراواني را تربيت كرد. او بعد از رحلت آیت الله ملا عبدالله مازندراني، مورد توجه فضلاي گيلاني و مازندراني قرار گرفت و از آنجا كه داراي شايستگي‌هاي علمی‌‌ و اخلاقي بود، پس از رحلت دو عالم بزرگ، آيات عظام: سيد محمدكاظم يزدي، صاحب كتاب عروةالوثقي (متوفی 1337 ق) و آقا شريعت اصفهاني (متوفی 1339 ق) مرجع تقليد هزاران نفر از بلاد عراق و ايران خصوصاً شمال ايران گرديد و رساله عمليه‌اش نيز هشت مرتبه به چاپ رسيد.<ref> مقدمه كتاب صلوةالمسافر به قلم فرزندش مرتضي مدرس گيلاني، ص 10.</ref>
+
*شیخ محمد واصف.
  
'''اوصاف معظم‌له'''
+
==آثار و تألیفات==
  
آیت الله گيلاني در بين اعلام و بزرگان معاصر به صلاح، پرهيزگاري، كثرت فضل و ادب و دقت نظر معروف بود. او فردي خوش‌بيان و خوش‌سليقه بود. شناخت كامل و عميق از معارف ديني و مردم داشت. همواره ذكر می‌‌گفت و در حال مراقبه نفس بود. به ياري‌دهندگان ظالمان روي خوش نشان نمی‌‌داد. بسياري از اوقات [[روزه]] می‌‌گرفت و به [[عبادت]] مشغول بود. وي در ويژگي‌هاي اخلاقي چنان بود كه در ميان بزرگان و اعلام نجف به «سلمان زمانه» مشهور شده بود.<ref> همان، به قلم سيد احمد حسيني اشكوري، ص 12.</ref>
+
ایشان تألیفات و تقریرات فراوانی به جای گذاشته که البته هیچ کدام به طبع نرسیده است؛ از جمله:
  
'''ازدواج'''
+
*حاشیه بر [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایةالاصول]]؛
 +
*حاشیه بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]؛
 +
*حاشیه بر [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]].
  
آیت الله گيلاني در سال 1318 ق. با دختر علامه شيخ هاشم انصاري (متوفی 1311 ق) وصلت نمود. از ايشان فرزندان عالم و مجتهد و پرهيزگاري به يادگار مانده است. سه فرزند پسر وي عبارتند از:
+
==فعالیت‌های اجتماعی==
  
'''<I>1- آیت الله حاج شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي قدس سره</I>'''؛
+
آیت الله فقیهی رشتی برای [[زیارت]] [[امام رضا]] علیه‌السلام و نیز دیدن اقوام و [[صله رحم|صله ارحام]] به [[ایران|ایران]] مهاجرت نمود و بعد از چند ماه توقف در شمال (لنگرود) برای عزیمت به [[نجف]] اشرف، به سال ۱۳۵۱ ق. وارد [[حوزه علمیه قم]] شد. وی در این سفر، وقتی تلاش و جدیت طلاب این حوزه تازه تأسیس را مشاهده کرد، از مهاجرت به نجف منصرف و همان جا ماندگار شد و به سبب توانایی علمی ‌‌خویش، تدریس سطوح مختلف را شروع کرد. خود او نیز با آن که فضلای بی‌شماری از محضرش استفاده می‌‌کردند، از درس آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حائری یزدی]] بهره می‌‌برد. استادان بزرگی همانند حضرات آیات: [[سید محمد حجت کوه کمره ای|حجت]]، خوانساری و صدر با توجه به شناخت قبلی که از وی داشتند، وجودش را مغتنم دانسته و برای ساماندهی حوزه از او بهره‌مند می‌‌شدند.
  
'''<I>2- خطيب و مفسر، آیت الله حاج شيخ ابوالحسن فقيهي، معروف به «آیت الله زاده گيلاني»:</I>'''
+
ایشان در جلسات درس آیت الله حائری یزدی با حضرت [[امام خمینی]] آشنا شد و بعدها این آشنایی تبدیل به ارتباط عمیق دوستانه گردید. این علاقه زایدالوصف دوسویه که تا آخر عمر شریف آن دو ادامه داشت، به گونه‌ای بود که حضرت امام در [[قم]] به منزل آیت الله فقیهی می‌‌رفت و از نزدیک به تفقد می‌‌پرداخت. در اوراقی که از مرحوم آیت الله فقیهی باقی مانده، عکس‌ها و نامه‌هایی با دستخط آن دو بزرگوار به مناسبت‌های مختلف و نیز کتب اهدایی از طرف حضرت امام به ایشان دیده می‌‌شود که حضرت امام در صفحات اول کتاب مطالبی را به یادگار نوشته است.
  
او به سال 1331 ق. به دنيا آمد. بعد از تحصيلات، به رشت مهاجرت كرد و از وعاظ مشهور خطه شمال - خصوصاً رشت - به شمار می‌‌رفت. ايشان صاحب بيش از بيست تأليف در تاريخ و تفسير كه به چاپ رسيده‌اند و مقالات فراوان در موضوعات ديني، اجتماعي و انتقادي در مجلات - خصوصاً مجله راه حق، با مسئوليت مرحوم حاج شيخ حجتي رشتي - است. وي در سال 1417 ق. درگذشت و در قم، قبرستان ابوحسين دفن شد.
+
آیت الله فقیهی رشتی با فقیه ژرف‌اندیش، آیت الله [[آیت الله بروجردی|بروجردی]] سابقه آشنایی و رفاقت داشت و به خوبی واقف بود که وجود معظم‌له می‌‌تواند توان علمی ‌‌فراوانی به حوزه [[قم]] ببخشد. بدین جهت، پس از ورود آن آیت حق به قم، ایشان نیز مانند بسیاری از بزرگان - همانند [[امام خمینی|امام راحل]] - برای تجلیل از مقام علمی ‌‌زعیم عالی قدر حوزه آیت الله بروجردی، در درس وی حضور می‌‌یافت. آن بزرگوار هم به ایشان علاقه ویژه‌ای داشت و ایشان را به عنوان یکی از مشاوران و نزدیکان در امر ساماندهی حوزه و سایر امور دینی برگزید، که نمونه‌هایی از فعالیت‌های او را در ذیل می‌‌آوریم:
  
'''<I>3- حجت الاسلام شيخ مرتضي مدرس گيلاني (متوفی 1382 ق):</I>'''
+
'''<I>الف) خدمت به زائران مکه:</I>'''
  
وي كه بيشتر اوقات عمرش را در انزوا بسر برد، همواره به [[تهذيب نفس]] مشغول بود. او در مدارس تهران، به «مدرس گيلاني» شهرت داشت.<ref> يادداشت‌هاي مرحوم آقاي شيخ محمدعلي فقيهي زاده گيلاني.</ref>
+
آیت الله فقیهی از بدو ورود آیت الله بروجردی تا آخر عمر آن بزرگوار - و بعد از ایشان از طرف سایر مراجع - به عنوان نماینده ایشان برای رسیدگی به امور حجاج در موسم [[حج]]، خدمات فراوانی را انجام داد.<ref> هفته‌نامه نقش قلم (نشریه استان گیلان)، ۲۷ آبان ۱۳۶۹، مقاله محمدعلی فقیهی زاده گیلانی.</ref>
  
'''تأليفات'''
+
'''<I>ب) رسیدگی به وضع سادات عربستان:</I>'''
  
مرحوم آیت الله گيلاني داراي تأليفاتي است كه برخي از آنان به چاپ رسيده است؛ از جمله:
+
[[شیعه|شیعیان]] [[عربستان]] همواره در طول تاریخ، مظلومیت مضاعفی داشته‌اند؛ خصوصاً اِعمال مقررات دشوار از سوی دولت سعودی و علمای [[وهابیت|وهابی]]، مشکلات طاقت‌فرسایی برای آنان در پی داشته است. مرحوم فقیهی، از سوی آیت الله بروجردی موظف به رسیدگی به امور [[سادات]] و شیعیان آنجا بود. او در امور مادی و معنوی سادات «نُخاوله» سعی بلیغی مبذول می‌‌داشت و برای رفع مشکلات آنان، بارها با دولت سعودی به گفتگو و مذاکره پرداخت و از این راه توانست از فشار دولت سعودی بر آنان بکاهد.<ref> همان، و اظهارات سید محمد واحدی، نوه آن مرحوم نامبرده کتب و نوشته‌های آن مرحوم را در اختیار حقیر قرار داد که تشکر می‌‌شود.</ref>
  
* 1- صلاة المسافر: بارها اين كتاب با مقدمه فرزندش شيخ مرتضي مدرس گيلاني و آخرين بار نيز با مقدمه محقق ارجمند حاج سيد احمد حسيني اشكوري به چاپ رسيده است.
+
'''<I>ج) همکاری صمیمانه در امور حوزه:</I>'''
  
* 2- كتاب القضاء؛
+
آیت الله العظمی ‌‌بروجردی به حفظ کیان [[حوزه علمیه قم]] علاقه زیادی داشتند و مکرر می‌‌فرمود: «حوزه قم همانند شهری است که دروازه ندارد؛ حوزه بر روی اشخاص مختلف باز است. افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمی‌‌شوند. ای کاش نظمی‌‌بود و برنامه‌ای!». او برای تحقق این آرزو، هیئتی مرکب از چند نفر از آیات حوزه را مأمور کرد تا دیدگاه‌های اصلاحی خود را بعد از مشورت ارائه دهند. این هیئت که اصطلاحاً «هیئت حاکمه» نامیده می‌‌شد، اختیار داشت که مصالح حوزه را بسنجید و بر این اساس عمل کنند. آیت الله فقیهی رشتی یکی از اعضای این هیئت بود. برخی اعضای دیگر آن عبارت بودند از: [[امام خمینی]]، [[شیخ مرتضی حائری یزدی|شیخ مرتضی حائری]]، [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، [[سید زین العابدین کاشانی|سید زین‌العابدین کاشانی]]، [[سید محمد محقق داماد|محقق داماد]] و... .<ref> مجله حوزه، ش ۴۴-۴۳ (ویژه‌نامه آیت الله بروجردی)، ص ۴۴، مصاحبه آیت الله سلطانی طباطبایی.</ref>
  
* 3- احكام الخلل؛
+
ضمناً ایشان در هنر خوش‌نویسی هم دستی داشت. او تمام اوراق و تقریرات و مکاتبات خود را با [[خط نستعلیق|خط نستعلیق]] بسیار زیبا می‌‌نگاشته که مایه اعجاب است. از اوراق به جای مانده برمی‌‌آید که در آن جمع «هیئت حاکمه»، مطالب را وی تقریر می‌‌کرده و پس از امضای اعضا به رؤیت آیت الله [[آیت الله بروجردی|بروجردی]] می‌‌رسیده است.
  
* 4- المتاجر؛
+
'''د) طرح آموزش زبان برای طلاب:'''
  
* 5- مباحث الالفاظ؛
+
آیت الله فقیهی به خوبی می‌‌دانست که راه و رمز پیشرفت و ترویج [[اسلام]] ارتباط با همگان، خصوصاً با مسلمانان و غیرمسلمانان خارج از کشور است، از این رو بود که او آموزش زبان انگلیسی برای طلاب را ضروری می‌‌دانست و معتقد بود که با هر قوم و ملتی باید با زبان خود آنان سخن گفت. او به آن دسته از طلاب فاضل، همانند مرحوم محقق لاهیجی، که به زبان بیگانگان مسلط بودند و به راحتی تکلم می‌‌کردند، ارزش فوق‌العاده‌ای قائل می‌‌شد. طرح و برنامه کار با جدیت تمام آماده شد و حتی استادان زبان انگلیسی را معین کردند، اما متأسفانه این طرح، با مخالفت اطرافیان آیت الله بروجردی به اجرا درنیامد.
  
* 6- حاشيه بر عروة الوثقي.
+
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
سرانجام اين عالم فرزانه در 24 [[شوال]] 1348 ق. در [[نجف]] اشرف دار فاني را وداع گفت و پس از نماز آیت الله حاج شيخ علي زاهد قمي، در جوار قبرهاي [[حضرت هود]] و [[حضرت صالح]] علیهما‌السلام، در وادي‌السلام دفن شد.<ref> جهت آگاهي از حالات و اوصاف اين عالم وارسته، ر.ك: مقدمه صلوةالمسافر، به قلم مرتضي مدرس گيلاني؛ همان، به قلم سيد احمد حسيني اشكوري؛ احسن الوديعه، ج 2، ص 99؛ معارف الرجال، ج 1، ص 363؛ نقباءالبشر، ج 2، ص 838؛ گنجينه دانشمندان، ج 5، ص 179 و 180 و دانشوران و دولتمردان گيل و ديلم، ص 283.</ref>
+
آیت الله فقیهی از رجال خوش فکر و خوش‌محضر بود و حافظه‌ای بسیار قوی و برخوردی گرم و صمیمی ‌‌داشت. بسیار [[تواضع|متواضع]] بود و محفل گرم و فراموش ناشدنی‌اش، پیوسته با خاطره‌ای خوش همراه بود. با آن که مردی عمیق در [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] بود، ولی در تاریخ ادیان و ادبیات عربی و فارسی، خصوصاً اشعار حماسه سرایان قبل و بعد از [[اسلام]]، ید طولایی داشت. در احتجاجات کمتر کسی را یارای مقابله با او بود، ولی چون ذاتاً مردی آرام و ساکت بود، در برخورد ابتدایی کمتر کسی می‌‌توانست این محاسن را درک نماید. عاشق [[اهل بیت]] علیه‌السلام بود و همواره با تجلیل فراوان از آنان یاد می‌‌کرد و در جلسات [[روضه خوانی|روضه]]، برای نام [[ائمه اطهار]] علیهم‌السلام تعظیم می‌‌کرد. [[اخلاق]] کریمانه داشت و به [[سادات]] احترام ویژه‌ای قائل بودند.<ref>همان و دست نوشته‌های فقیهی زاده گیلانی.</ref>
  
'''تحصيلات'''
+
آیت الله احسان‌بخش درباره استادش می‌‌نویسد: «آیت الله حاج شیخ عبدالحسین فقیهی... عالم، عامل، فقیه کامل، اصولی، ادیب متتبع، جامع فضایل و کمالات. او از خواص اصحاب و محرم اسرار آیت الله بروجردی به شمار می‌‌رفت و هر ساله نیز به نیابت از آن مرجع عالی‌قدر به [[مکه]] مشرف می‌‌شد و مشکلات دینی زائرین را برطرف می‌‌نمود».<ref> دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص ۵۳۱.</ref>
  
شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي، تحصيلات ابتدايي و فراگيري [[قرآن]] را در شهر [[نجف]] پشت سر نهاد و دروس مقدماتي و سطوح عالي حوزه را نزد استادان برجسته آن حوزه به اتمام رسانيد. البته طي اين مراحل توأم بود با تربيت ديني و اخلاقي و [[تهذيب نفس]]؛ آن بزرگوار براي نيل به كمالات علمی‌‌ و معنوي، از دروس استادان بزرگي چون حضرات آيات: شيخ محمدحسين اصفهاني، معروف به «كمپاني» (متوفی 1360 ق)، [[سید ابوالحسن اصفهانی]] (متوفی 1365 ق)، شيخ محمدعلي ايرواني، آیت الله شيخ محمدعلي جمالي خراساني، مؤلف تقريرات الاصول و پدر بزرگوارش بهره‌ها گرفت و نيز تفسير را از علامه محمدجواد بلاغي (م 1352 ق)<ref> پيشينه تاريخي فرهنگي لاهيجان و بزرگان آن، ص 866.</ref> و اخلاق و [[عرفان]] را از شيخ مرتضي طالقاني آموخت و از استادان مذكور، اجازات اجتهاد دريافت داشت.
+
آیت الله فقیهی رشتی، اهل محاسبه و [[مراقبه]] بود و همواره اذکاری را بر لب داشت. او مرتب دوستان خود را به اقامه [[نماز اول وقت]] توصیه می‌‌فرمود و خود، به نماز اول وقت اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌‌داد.<ref> همان و دست نوشته‌های فقیهی زاده گیلانی.</ref>
  
ايشان علاوه بر تحصيل و فراگيري علم و معرفت، به دليل داشتن حافظه قوي، استعداد سرشار و بياني رسا و شيرين توانست سطوح مختلف را تدريس و در حوزه‌هاي علميه نجف و [[قم]] شاگردان برجسته فراواني را تربيت كند كه هر كدام، از مشعلداران هدايت جامعه گرديدند؛ به ويژه او تسلط عجيبي به [[اصول فقه]] و كتاب كفايه داشت.
+
ایشان از هر گونه شهرت می‌‌گریخت و به همین دلیل، با این که سالیان پیش، بر [[عروة الوثقى (کتاب)|عروةالوثقی]] حاشیه زده بود و خواص و شاگردانش، از موقعیت علمی‌‌ و معنوی او اطلاع داشتند؛ با این حال همانند برخی از بزرگان، از مطرح شدن و از مقام [[فتوا|افتا]] دوری می‌‌جست و به هیچ عنوان راضی نمی‌‌شد که ارادتمندانش او را در میان جامعه مطرح سازند.
  
'''<I>الف) برخي از شاگردان وي در نجف اشرف عبارتند از حضرات آيات:</I>'''
+
==وفات==
  
* 1- عالم رباني، سيد عبدالكريم كشميري؛ وي علاوه بر كفايه، اسفار را نيز در نزد او آموخت.<ref> آفتاب خوبان، ص 21.</ref>
+
مرحوم آیت الله شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی بعد از عمری تلاش و خدمت، سرانجام در ۲۷ آبان سال ۱۳۶۸ ش (۱۴۱۰ ق) دار فانی را وداع گفت. پیکر پاک این عالم ربانی پس از [[تشییع جنازه|تشییع]] باشکوه و قرائت [[نماز میت|نماز]] توسط آیت الله [[سید محمد وحیدی شبستری|سید محمد وحیدی]]، در یکی از حجره‌های صحن بزرگ [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه]] علیهاالسلام به خاک سپرده شد.<ref> دست نوشته‌های فقیهی زاده گیلانی.</ref>
 
+
==پانویس==
* 2- محقق نامور، حاج سيد عبدالعزيز طباطبايي يزدي؛<ref> گنجينه دانشمندان، ج 9، ص 231.</ref>
+
<references />
 
+
==منابع==
* 3- حاج سيد حسين طباطبايي بحرالعلوم؛<ref> مجله آيينه پژوهش، ش 68، ص 116.</ref>
 
 
 
* 4- شهيد محراب، حاج ميرزا محمدعلي قاضي طباطبايي؛ وي از شاگردان درس خارج فقه و اصول ايشان بود.<ref> آثارالحجة، محمد شريف رازي، ج 2، ص 235.</ref>
 
 
 
* 5- شيخ ابوالقاسم حجتي رشتي؛<ref> همان، ص 80.</ref>
 
 
 
* 6- شيخ مهدي مهدوي لاهيجاني؛<ref> مجله حوزه، ش 58، مهر و آبان 1372.</ref>
 
 
 
* 7- شيخ محمد سعيدي لاهيجاني؛<ref> پيشينه تاريخي فرهنگي لاهيجان و بزرگان آن، ص 870.</ref>
 
 
 
* 8- شيخ محمدصادق تهراني قمي؛<ref> آثار الحجة، ج 2، ص 118.</ref>
 
 
 
* 9- ميرزا محمدعلي اديب تهراني.<ref> دانشمندان بروجرد، غلامرضا مولانا، ص 515.</ref>
 
 
 
'''<I>ب) برخي از شاگردان وي در حوزه علميه قم نيز عبارتند از حضرات آيات:</I>'''
 
 
 
* 1- شيخ محمدصادق احسان‌بخش، نماينده امام و رهبري در گيلان و امام جمعه رشت:<ref> دانشوران و دولتمردان گيل و ديلم، ص 56 و مجله آيينه پژوهش، ش 68، ص 117.</ref>
 
 
 
آیت الله احسان‌بخش درباره استادش می‌‌نويسد: «آیت الله حاج شيخ عبدالحسين فقيهي... عالم، عامل، فقيه كامل، اصولي، اديب متتبع، جامع فضايل و كمالات از فضل و جلالت قدر مشار با لبنان بود. نگارنده كفايتين را در نزد ايشان تلمذ كرده، انصافاً تسلط كامل بر اصول داشت و نظرات بسياري از علما را می‌‌دانست. او را در استنباطات اصولي بسيار قوي ديدم و از خواص اصحاب و محرم اسرار آیت الله بروجردي به شمار می‌‌رفت و هر ساله نيز به نيابت از آن مرجع عالي‌قدر به [[مكه]] مشرف می‌‌شد و مشكلات ديني زائرين را برطرف می‌‌نمود».<ref> دانشوران و دولتمردان گيل و ديلم، ص 531.</ref>
 
 
 
* 2- عليرضا ممجد لنگرودي (درس كفايه و خارج)؛<ref> مجله حوزه، ش 87، ص 28.</ref>
 
 
 
* 3- حاج سيدعلي حسيني نجفي اشكوري؛<ref> تراجم الرجال، سيد احمد حسيني اشكوري، ص 96.</ref>
 
 
 
* 4- حاج شيخ محمد واصف.
 
 
 
'''هجرت به قم'''
 
  
آیت الله فقيهي رشتي براي [[زيارت]] [[امام رضا]] علیه‌السلام و نيز ديدن اقوام و صله ارحام به ايران مهاجرت نمود و بعد از چند ماه توقف در شمال (لنگرود) براي عزيمت به [[نجف]] اشرف، به سال 1351 ق. وارد [[حوزه علميه]] [[قم]] شد. وي در اين سفر، وقتي تلاش و جديت طلاب اين حوزه تازه تأسيس را مشاهده كرد، از مهاجرت به نجف منصرف و همان جا ماندگار شد و به سبب توانايي علمی ‌‌خويش، تدريس سطوح مختلف را شروع كرد.
+
*[[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، محمدتقی ادهم‌نژاد، ج ۱۷، ص ۷۲-۸۴.
 
 
و خود او نيز با آن كه فضلاي بي‌شماري از محضرش استاده می‌‌كردند، از درس آیت الله حائري يزدي بهره می‌‌برد. استادان بزرگي همانند حضرات آيات: حجت، خوانساري و صدر با توجه به شناخت قبلي كه از وي داشتند، وجودش را مغتنم دانسته و براي ساماندهي حوزه از او بهره‌مند می‌‌شدند.
 
 
 
'''زعامت آیت الله بروجردي'''
 
 
 
آیت الله فقيهي رشتي با فقيه ژرف‌انديش، آیت الله بروجردي سابقه آشنايي و رفاقت داشت و به خوبي واقف بود كه وجود معظم‌له می‌‌تواند توان علمی ‌‌فراواني به حوزه [[قم]] ببخشد. بدين جهت، پس از ورود آن آيت حق به قم، ايشان نيز مانند بسياري از بزرگان - همانند امام راحل - براي تجليل از مقام علمی ‌‌زعيم عالي قدر حوزه آیت الله بروجردي، در درس وي حضور می‌‌يافت.
 
 
 
آن بزرگوار هم به ايشان علاقه ويژه‌اي داشت و ايشان را به عنوان يكي از مشاوران و نزديكان در امر ساماندهي حوزه و ساير امور ديني برگزيد، كه نمونه‌هايي از مسئوليت‌هاي او را در ذيل می‌‌آوريم:
 
 
 
'''<I>الف) خدمت به زائران مكه:</I>'''
 
 
 
آیت الله فقيهي از بدو ورود آیت الله بروجردي تا آخر عمر آن بزرگوار - و بعد از ايشان از طرف ساير مراجع - به عنوان نماينده ايشان براي رسيدگي به امور حجاج در موسم [[حج]]، خدمات فراواني را انجام داد.<ref> هفته‌نامه نقش قلم (نشريه استان گيلان)، 27 آبان 1369، مقاله محمدعلي فقيهي زاده گيلاني.</ref>
 
 
 
'''<I>ب) رسيدگي به وضع سادات عربستان:</I>'''
 
 
 
شيعيان عربستان همواره در طول تاريخ، مظلوميت مضاعفي داشته‌اند؛ خصوصاً اِعمال مقررات دشوار از سوي دولت سعودي و علماي وهابي، مشكلات طاقت‌فرسايي براي آنان در پي داشته است. مرحوم فقيهي، از سوي آیت الله بروجردي موظف به رسيدگي به امور [[سادات]] و شيعيان آنجا بود. او در امور مادي و معنوي سادات «نُخاوله» سعي بليغي مبذول می‌‌داشت و براي رفع مشكلات آنان، بارها با دولت سعودي به گفتگو و مذاكره پرداخت و از اين راه توانست از فشار دولت سعودي بر آنان بكاهد.<ref> همان، و اظهارات سيد محمد واحدي، نوه آن مرحوم نامبرده كتب و نوشته‌هاي آن مرحوم را در اختيار حقير قرار داد كه تشكر می‌‌شود.</ref>
 
 
 
'''<I>ج) همكاري صميمانه در امور حوزه:</I>'''
 
 
 
آیت الله العظمی ‌‌بروجردي به حفظ كيان [[حوزه علميه]] [[قم]] علاقه زيادي داشتند و مكرر می‌‌فرمود: «حوزه قم همانند شهري است كه دروازه ندارد؛ حوزه بر روي اشخاص مختلف باز است. افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمی‌‌شوند. اي كاش نظمی‌‌بود و برنامه‌اي!».
 
 
 
او براي تحقق اين آرزو، هيئتي مركب از چند نفر از آيات حوزه را مأمور كرد تا ديدگاه‌هاي اصلاحي خود را بعد از مشورت ارائه دهند. اين هيئت كه اصطلاحاً «هيئت حاكمه» ناميده می‌‌شد. اين هيئت اختيار داشت كه مصالح حوزه را بسنجيد و بر اين اساس عمل كنند. آیت الله فقيهي رشتي يكي از اعضاي اين هيئت بود. اعضاي ديگر آن عبارت بودند از: مرحوم [[امام خمينی]]، حاج شيخ مرتضي حائري، حاج سيد احمد زنجاني، حاج سيد ابوطالب مدرسي، مرحوم فاضل لنكراني، حاج سيد زين‌العابدين كاشاني، محقق داماد، شيخ ابوالقاسم اصفهاني، سيد مرتضي مبرقعي، حاج مصطفي صادقي، قاضي تبريزي، ميرزا محمود روحاني، حاج ريحان‌الله گلپايگاني و سلطاني طباطبايي و...<ref> مجله حوزه، ش 44-43 (ويژه‌نامه آیت الله بروجردي)، ص 44، مصاحبه آیت الله سلطاني طباطبايي.</ref>
 
 
 
جلسات، هر شب در مدرسه حاج ملا صادق برگزار می‌‌شد. يكي از برنامه‌هاي آنان، امتحانات در حوزه بود؛ مسائلي مانند اين كه درس‌هايي امتحان گرفته شود؛ چگونه تعيين رتبه گردد و... از آن هيئت تعدادي براي گرفتن امتحان انتخاب شدند كه عبارت بودند از حضرات آيات: فقيهي رشتي، فاضل، حائري، قاضي، ابوالقاسم نحوي، صاحب الداري، سلطاني طباطبايي، مبرقعي و ابوالقاسم اصفهاني.<ref> همان، ص 106 و ش 96، ص 284.</ref>
 
 
 
'''طرح ابتكاري'''
 
 
 
آیت الله فقيهي به خوبي می‌‌دانست كه راه و رمز پيشرفت و ترويج [[اسلام]] ارتباط با همگان است؛ خصوصاً با مسلمانان و غيرمسلمانان خارج از كشور است، از اين رو بود كه او آموزش زبان انگليسي راي طلاب ضروري می‌‌دانست و معتقد بود كه با هر قوم و ملتي بايد با زبان خود آنان سخن گفت. او به آن دسته از طلاب فاضل، همانند مرحوم محقق لاهيجي، كه به زبان بيگانگان مسلط بودند و به راحتي تكلم می‌‌كردند، ارزش فوق‌العاده‌اي قائل می‌‌شد.
 
 
 
با چنين نگرشي بود كه به عنوان مشاوري امين، اهميت و ضرورت اين موضوع را به آیت الله بروجردي يادآور شد كه البته با موافقت معظم‌له مواجه شد. معظم‌له ايشان و دو نفر ديگر از آقايان را تعيين كردند تا با مقررات و شرايطي، زمينه اين كار را فراهم سازند. طرح و برنامه كار با جديت تمام آماده شد و حتي استادان زبان انگليسي را معين كردند، اما متأسفانه اين طرح، با مخالفت اطرافيان آیت الله بروجردي به اجرا درنيامد.
 
 
 
گويا فردي به آقا گفته بود: «اگر مردم بفهمند كه با پول آنان زبان خارجي تدريس می‌‌شود، عقيده‌شان به اسلام و شما سست می‌‌شود»؛ از اين رو، زعيم عالي قدر آیت الله بروجردي به رغم ميلي باطني، مانع از اجراي برنامه شدند. آیت الله فقيهي از اين كه برخي افراد متحجر و مقدس مآب ديدگاه‌هاي غلط خود را به آقا القا می‌‌نمودند، به شدت اظهار ناراحتي می‌‌كرد.<ref> هفته‌نامه نقش قلم.</ref>
 
 
 
'''اوصاف اخلاقي'''
 
 
 
آیت الله فقيهي از رجال خوش فكر و خوش‌محضر بد و حافظه‌اي بسيار قوي و برخوردي گرم و صميمی ‌‌داشت. بسيار متواضع بود. محفل گرم و فراموش ناشدني‌اش، پيوسته با خاطره‌اي خوش همراه بود. با آن كه مردي عميق در [[فقه]] و [[اصول]] بود، ولي در تاريخ اديان و ادبيات غربي و فارسي، خصوصاً اشعار حماسه سرايان قبل و بعد از [[اسلام]]، يد طولاني داشت. در احتجاجات كمتر كسي را ياراي مقابله با او بود، ولي چون ذاتاً مردي آرام و ساكت بود، در برخورد ابتدايي كمتر كسي می‌‌توانست اين محاسن را درك نمايد. عاشق [[اهل بيت]] علیه‌السلام بود و همواره با تجليل فراوان از آنان ياد می‌‌كرد و در جلسات روضه، براي نام [[ائمه اطهار]] علیهم‌السلام تعظيم می‌‌كرد. انصافاً اخلاق كريمانه داشت و به سادات احترام ويژه‌اي قائل بودند...<ref>و <ref> همان و دست نوشته‌هاي فقيهي زاده گيلاني.</ref>. همان و دست نوشته‌هاي فقيهي زاده گيلاني.</ref>
 
 
 
آیت الله فقيهي رشتي، اهل محاسبه و مراقبه بود و همواره اذكاري را بر لب داشت. او مرتب دوستان خود را به اقامه [[نماز اول وقت]] توصيه می‌‌فرمود و خود، به نماز اول وقت اهميت فوق‌العاده‌اي می‌‌داد.<ref> همان و دست نوشته‌هاي فقيهي زاده گيلاني.</ref>
 
 
 
ضمناً ايشان در هنر خوش‌نويسي هم دستي داشت. او تمام اوراق و تقريرات و مكاتبات خود را با خط نستعليق بسيار زيبا می‌‌نگاشته كه مايه اعجاب است. از اوراق به جاي مانده برمی‌‌آيد كه در آن جمع «هيئت حاكمه»، مطالب را وي تقرير می‌‌كرده و پس از امضاي اعضا به رؤيت آیت الله بروجردي می‌‌رسيده است.
 
 
 
'''فرار از مرجعيت'''
 
 
 
ايشان از هر گونه شهرت می‌‌گريخت و به همين دليل، با اين كه ساليان پيش، بر عروةالوثقي حاشيه زده بود و خواص و شاگردانش، از موقعيت علمی‌‌ و معنوي او اطلاع داشتند؛ با اين حال همانند برخي از بزرگان، از مطرح شدن و از مقام افتا دوري می‌‌جست و به هيچ عنوان راضي نمی‌‌شد كه ارادتمندانش او را در ميان جامعه مطرح سازند.<ref> شرح حال مرحوم آیت الله فقيهي رشتي را می‌‌توان در كتب ذيل يافت: گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 222؛ آثارالحجة، ج 2، ص 56؛ پيشينه تاريخي فرهنگي لاهيجان، ص 865؛ سيماي شهرستان لنگرود، ص 116 و دانشوران و دولتمردان گيل و ديلم، ص 531.</ref>
 
 
 
'''ارتباط دوستانه با حضرت امام'''
 
 
 
آیت الله فقيهي رشتي در جلسات درس آیت الله حائري يزدي با حضرت امام راحل آشنا شد و بعدها اين آشنايي تبديل به ارتباط عميق دوستانه گرديد. اين علاقه زايدالوصف دوسويه كه تا آخر عمر شريف آن دو ادامه داشت، به گونه‌اي بود كه حضرت امام در [[قم]] به منزل آیت الله فقيهي می‌‌رفت و از نزديك به تفقد می‌‌پرداخت. در اوراقي كه از مرحوم آیت الله فقيهي باقي مانده، عكس‌ها و نامه‌هايي با دستخط آن دو بزرگوار به مناسبت‌هاي مختلف و نيز كتب اهدايي از طرف حضرت امام به ايشان ديده می‌‌شود كه حضرت امام در صفحات اول كتاب مطالبي را به يادگار نوشته است.
 
 
 
'''فرزندان'''
 
 
 
آیت الله فقيهي رشتي داراي سه فرزند (يك پسر و دو دختر) بود. تنها پسرش دكتر احمد فقيهي، متخصص قلب از آلمان بود كه متأسفانه در عنفوان جواني تصادف كرد و با نماز حضرت آیت الله بروجردي، در يكي از حجره‌هاي صحن بزرگ دفن شد.
 
 
 
دامادهاي او نيز عبارتند از:
 
 
 
* 1- حجت الاسلام سيد حسين واحدي؛ وي از شاگردان آيات عظام: بروجردي، امام خميني، مرعشي نجفي و گلپايگاني است كه در سال 1374 ش. فوت و در وادي‌السلام قم دفن شد.
 
 
 
* 2- حاج سيف الله قمصري، از بازاريان متدين تهران.
 
 
 
'''تأليفات'''
 
 
 
ايشان تأليفات و تقريرات فراواني به جاي گذاشته كه هيچ كدام به طبع نرسيده است؛ از آن ميان می‌‌توان اشاره داشت به: حاشيه بر كفايةالاصول، حاشيه بر رسائل، حاشيه بر مكاسب.
 
 
 
'''رحلت'''
 
 
 
آیت الله حاج شيخ عبدالحسين فقيهي رشتي بعد از عمري تلاش و خدمت، سرانجام در 91 سالگي، (27 آبان سال 1368 ش) دار فاني را وداع گفت و در جوار رحمت ايزدي آرامش يافت. پيكر پاك اين عالم رباني با شركت مراجع، بزرگان، شخصيت‌هاي كشوري و اصناف مختلف با عظمت و شكوه خاصي تشييع و با [[نماز]] آیت الله حاج سيد محمد وحيدي در يكي از حجره‌هاي صحن بزرگ به خاك سپرده شد. پس از رحلت او، مجالس بزرگداشت فراواني در [[قم]] و گيلان منعقد گرديد.<ref> دست نوشته‌هاي فقيهي زاده گيلاني.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
===منبع===
 
  
محمدتقي ادهم‌نژاد, ستارگان حرم، جلد 17، صفحه 72-84
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:رشتی (1).jpg|عبدالحسین فقیهی رشتی در جوانی
 +
پرونده:رشتی (3).jpg|قبر عبدالحسین فقیهی رشتی در [[حرم حضرت معصومه علیها السلام]]
 +
</gallery>
 +
[[رده:علمای معاصر|فقیهی رشتی،عبدالحسین]]
 +
[[رده:علماء شیعه]]
 +
[[رده:فقیهان]]
 +
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۷

«آیت‌الله عبدالحسین فقیهی رشتی» (۱۲۸۱-۱۳۶۸ ش)، از علما و فقهای شیعه معاصر و از شاگردان سید ابوالحسن اصفهانی بود. وی عمر شریفش را صرف خدمت به اسلام و تربیت و پرورش طالبان علم کرد و یکی از مشاوران و فعالان در امر ساماندهی حوزه علمیه قم و سایر امور دینی به شمار می‌رفت. سید عبدالکریم کشمیری و سید محمدعلی قاضی طباطبایی از شاگردان او هستند.

رشتی (2).jpg
نام کامل عبدالحسین فقیهی رشتی
زادروز ۱۲۸۱ شمسی
زادگاه نجف
وفات ۱۳۶۸ شمسی
مدفن قم، حرم حضرت معصومه

Line.png

اساتید

سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدحسین اصفهانی، علامه محمدجواد بلاغی، شیخ مرتضی طالقانی،...

شاگردان

سید عبدالکریم کشمیری، سید محمدعلی قاضی طباطبایی، سید عبدالعزیز طباطبایی، علیرضا ممجد لنگرودی،...

آثار

حاشیه بر کفایةالاصول، حاشیه بر رسائل، حاشیه بر مکاسب،...

ولادت و خاندان

عبدالحسین فقیهی رشتی در سال ۱۳۲۱ ق (۱۲۸۱ ش) در بیت فضیلت و مرجعیت، در نجف اشرف دیده به جهان گشود.[۱] پدر و نیاکان او همگی از عالمان سرشناس و ولایت‌مدار بودند. پدر ارجمندش آیت الله شعبان گیلانی دیوشَلی رشتی، یکی از بزرگان عصر و مراجع تقلید وقت و از شاگردان میرزا حبیب الله رشتی (متوفی ۱۳۱۲ ق) و فاضل ایروانی (متوفی ۱۳۰۶ ق) بود. او در حوزه علمیه نجف اشرف با عناوین «گیلانی»، «رشتی» و «نجفی» و در منطقه گیلان به همان عنوان زادگاهش «دیوشلی» شهرت یافت.

تحصیل و استادان

شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی، تحصیلات ابتدایی و فراگیر قرآن را در شهر نجف پشت سر نهاد و دروس مقدماتی و سطوح عالی حوزه را نزد استادان برجسته آن حوزه به اتمام رسانید. البته طی این مراحل توأم بود با تربیت دینی و اخلاقی و تهذیب نفس.

آن بزرگوار برای نیل به کمالات علمی‌‌ و معنوی، از دروس استادان بزرگی چون حضرات آیات: شیخ محمدحسین اصفهانی (متوفی ۱۳۶۰ ق)، سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی ۱۳۶۵ ق)، شیخ محمدعلی ایروانی، آیت الله شیخ محمدعلی جمالی خراسانی، مؤلف تقریرات الاصول و پدر بزرگوارش بهره‌ها گرفت و نیز تفسیر را از علامه محمدجواد بلاغی (متوفی ۱۳۵۲ ق)[۲] و اخلاق و عرفان را از شیخ مرتضی طالقانی آموخت و از استادان مذکور، اجازات اجتهاد دریافت داشت.

تدریس و شاگردان

ایشان علاوه بر تحصیل و فراگیری علم و معرفت، به دلیل داشتن حافظه قوی، استعداد سرشار و بیانی رسا و شیرین توانست سطوح مختلف را تدریس و در حوزه‌های علمیه نجف و قم شاگردان برجسته فراوانی را تربیت کند که هر کدام، از مشعلداران هدایت جامعه گردیدند؛ به ویژه او تسلط عجیبی به اصول فقه و کتاب کفایه داشت.

الف) برخی از شاگردان وی در نجف اشرف عبارتند از:

  • سید حسین طباطبایی بحرالعلوم؛[۵]
  • شیخ مهدی مهدوی لاهیجانی؛[۷]
  • شیخ محمد سعیدی لاهیجانی؛[۸]
  • شیخ محمدصادق تهرانی قمی؛[۹]
  • میرزا محمدعلی ادیب تهرانی.[۱۰]

ب) برخی از شاگردان وی در حوزه علمیه قم نیز عبارتند از:

  • سید علی حسینی نجفی اشکوری؛[۱۳]
  • شیخ محمد واصف.

آثار و تألیفات

ایشان تألیفات و تقریرات فراوانی به جای گذاشته که البته هیچ کدام به طبع نرسیده است؛ از جمله:

فعالیت‌های اجتماعی

آیت الله فقیهی رشتی برای زیارت امام رضا علیه‌السلام و نیز دیدن اقوام و صله ارحام به ایران مهاجرت نمود و بعد از چند ماه توقف در شمال (لنگرود) برای عزیمت به نجف اشرف، به سال ۱۳۵۱ ق. وارد حوزه علمیه قم شد. وی در این سفر، وقتی تلاش و جدیت طلاب این حوزه تازه تأسیس را مشاهده کرد، از مهاجرت به نجف منصرف و همان جا ماندگار شد و به سبب توانایی علمی ‌‌خویش، تدریس سطوح مختلف را شروع کرد. خود او نیز با آن که فضلای بی‌شماری از محضرش استفاده می‌‌کردند، از درس آیت الله حائری یزدی بهره می‌‌برد. استادان بزرگی همانند حضرات آیات: حجت، خوانساری و صدر با توجه به شناخت قبلی که از وی داشتند، وجودش را مغتنم دانسته و برای ساماندهی حوزه از او بهره‌مند می‌‌شدند.

ایشان در جلسات درس آیت الله حائری یزدی با حضرت امام خمینی آشنا شد و بعدها این آشنایی تبدیل به ارتباط عمیق دوستانه گردید. این علاقه زایدالوصف دوسویه که تا آخر عمر شریف آن دو ادامه داشت، به گونه‌ای بود که حضرت امام در قم به منزل آیت الله فقیهی می‌‌رفت و از نزدیک به تفقد می‌‌پرداخت. در اوراقی که از مرحوم آیت الله فقیهی باقی مانده، عکس‌ها و نامه‌هایی با دستخط آن دو بزرگوار به مناسبت‌های مختلف و نیز کتب اهدایی از طرف حضرت امام به ایشان دیده می‌‌شود که حضرت امام در صفحات اول کتاب مطالبی را به یادگار نوشته است.

آیت الله فقیهی رشتی با فقیه ژرف‌اندیش، آیت الله بروجردی سابقه آشنایی و رفاقت داشت و به خوبی واقف بود که وجود معظم‌له می‌‌تواند توان علمی ‌‌فراوانی به حوزه قم ببخشد. بدین جهت، پس از ورود آن آیت حق به قم، ایشان نیز مانند بسیاری از بزرگان - همانند امام راحل - برای تجلیل از مقام علمی ‌‌زعیم عالی قدر حوزه آیت الله بروجردی، در درس وی حضور می‌‌یافت. آن بزرگوار هم به ایشان علاقه ویژه‌ای داشت و ایشان را به عنوان یکی از مشاوران و نزدیکان در امر ساماندهی حوزه و سایر امور دینی برگزید، که نمونه‌هایی از فعالیت‌های او را در ذیل می‌‌آوریم:

الف) خدمت به زائران مکه:

آیت الله فقیهی از بدو ورود آیت الله بروجردی تا آخر عمر آن بزرگوار - و بعد از ایشان از طرف سایر مراجع - به عنوان نماینده ایشان برای رسیدگی به امور حجاج در موسم حج، خدمات فراوانی را انجام داد.[۱۴]

ب) رسیدگی به وضع سادات عربستان:

شیعیان عربستان همواره در طول تاریخ، مظلومیت مضاعفی داشته‌اند؛ خصوصاً اِعمال مقررات دشوار از سوی دولت سعودی و علمای وهابی، مشکلات طاقت‌فرسایی برای آنان در پی داشته است. مرحوم فقیهی، از سوی آیت الله بروجردی موظف به رسیدگی به امور سادات و شیعیان آنجا بود. او در امور مادی و معنوی سادات «نُخاوله» سعی بلیغی مبذول می‌‌داشت و برای رفع مشکلات آنان، بارها با دولت سعودی به گفتگو و مذاکره پرداخت و از این راه توانست از فشار دولت سعودی بر آنان بکاهد.[۱۵]

ج) همکاری صمیمانه در امور حوزه:

آیت الله العظمی ‌‌بروجردی به حفظ کیان حوزه علمیه قم علاقه زیادی داشتند و مکرر می‌‌فرمود: «حوزه قم همانند شهری است که دروازه ندارد؛ حوزه بر روی اشخاص مختلف باز است. افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمی‌‌شوند. ای کاش نظمی‌‌بود و برنامه‌ای!». او برای تحقق این آرزو، هیئتی مرکب از چند نفر از آیات حوزه را مأمور کرد تا دیدگاه‌های اصلاحی خود را بعد از مشورت ارائه دهند. این هیئت که اصطلاحاً «هیئت حاکمه» نامیده می‌‌شد، اختیار داشت که مصالح حوزه را بسنجید و بر این اساس عمل کنند. آیت الله فقیهی رشتی یکی از اعضای این هیئت بود. برخی اعضای دیگر آن عبارت بودند از: امام خمینی، شیخ مرتضی حائری، فاضل لنکرانی، سید زین‌العابدین کاشانی، محقق داماد و... .[۱۶]

ضمناً ایشان در هنر خوش‌نویسی هم دستی داشت. او تمام اوراق و تقریرات و مکاتبات خود را با خط نستعلیق بسیار زیبا می‌‌نگاشته که مایه اعجاب است. از اوراق به جای مانده برمی‌‌آید که در آن جمع «هیئت حاکمه»، مطالب را وی تقریر می‌‌کرده و پس از امضای اعضا به رؤیت آیت الله بروجردی می‌‌رسیده است.

د) طرح آموزش زبان برای طلاب:

آیت الله فقیهی به خوبی می‌‌دانست که راه و رمز پیشرفت و ترویج اسلام ارتباط با همگان، خصوصاً با مسلمانان و غیرمسلمانان خارج از کشور است، از این رو بود که او آموزش زبان انگلیسی برای طلاب را ضروری می‌‌دانست و معتقد بود که با هر قوم و ملتی باید با زبان خود آنان سخن گفت. او به آن دسته از طلاب فاضل، همانند مرحوم محقق لاهیجی، که به زبان بیگانگان مسلط بودند و به راحتی تکلم می‌‌کردند، ارزش فوق‌العاده‌ای قائل می‌‌شد. طرح و برنامه کار با جدیت تمام آماده شد و حتی استادان زبان انگلیسی را معین کردند، اما متأسفانه این طرح، با مخالفت اطرافیان آیت الله بروجردی به اجرا درنیامد.

ویژگی‌های اخلاقی

آیت الله فقیهی از رجال خوش فکر و خوش‌محضر بود و حافظه‌ای بسیار قوی و برخوردی گرم و صمیمی ‌‌داشت. بسیار متواضع بود و محفل گرم و فراموش ناشدنی‌اش، پیوسته با خاطره‌ای خوش همراه بود. با آن که مردی عمیق در فقه و اصول بود، ولی در تاریخ ادیان و ادبیات عربی و فارسی، خصوصاً اشعار حماسه سرایان قبل و بعد از اسلام، ید طولایی داشت. در احتجاجات کمتر کسی را یارای مقابله با او بود، ولی چون ذاتاً مردی آرام و ساکت بود، در برخورد ابتدایی کمتر کسی می‌‌توانست این محاسن را درک نماید. عاشق اهل بیت علیه‌السلام بود و همواره با تجلیل فراوان از آنان یاد می‌‌کرد و در جلسات روضه، برای نام ائمه اطهار علیهم‌السلام تعظیم می‌‌کرد. اخلاق کریمانه داشت و به سادات احترام ویژه‌ای قائل بودند.[۱۷]

آیت الله احسان‌بخش درباره استادش می‌‌نویسد: «آیت الله حاج شیخ عبدالحسین فقیهی... عالم، عامل، فقیه کامل، اصولی، ادیب متتبع، جامع فضایل و کمالات. او از خواص اصحاب و محرم اسرار آیت الله بروجردی به شمار می‌‌رفت و هر ساله نیز به نیابت از آن مرجع عالی‌قدر به مکه مشرف می‌‌شد و مشکلات دینی زائرین را برطرف می‌‌نمود».[۱۸]

آیت الله فقیهی رشتی، اهل محاسبه و مراقبه بود و همواره اذکاری را بر لب داشت. او مرتب دوستان خود را به اقامه نماز اول وقت توصیه می‌‌فرمود و خود، به نماز اول وقت اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌‌داد.[۱۹]

ایشان از هر گونه شهرت می‌‌گریخت و به همین دلیل، با این که سالیان پیش، بر عروةالوثقی حاشیه زده بود و خواص و شاگردانش، از موقعیت علمی‌‌ و معنوی او اطلاع داشتند؛ با این حال همانند برخی از بزرگان، از مطرح شدن و از مقام افتا دوری می‌‌جست و به هیچ عنوان راضی نمی‌‌شد که ارادتمندانش او را در میان جامعه مطرح سازند.

وفات

مرحوم آیت الله شیخ عبدالحسین فقیهی رشتی بعد از عمری تلاش و خدمت، سرانجام در ۲۷ آبان سال ۱۳۶۸ ش (۱۴۱۰ ق) دار فانی را وداع گفت. پیکر پاک این عالم ربانی پس از تشییع باشکوه و قرائت نماز توسط آیت الله سید محمد وحیدی، در یکی از حجره‌های صحن بزرگ حرم حضرت معصومه علیهاالسلام به خاک سپرده شد.[۲۰]

پانویس

  1. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۲۲۲.
  2. پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، ص ۸۶۶.
  3. آفتاب خوبان، ص ۲۱.
  4. گنجینه دانشمندان، ج ۹، ص ۲۳۱.
  5. مجله آیینه پژوهش، ش ۶۸، ص ۱۱۶.
  6. آثارالحجة، محمد شریف رازی، ج ۲، ص ۲۳۵.
  7. مجله حوزه، ش ۵۸، مهر و آبان ۱۳۷۲.
  8. پیشینه تاریخی فرهنگی لاهیجان و بزرگان آن، ص ۸۷۰.
  9. آثار الحجة، ج ۲، ص ۱۱۸.
  10. دانشمندان بروجرد، غلامرضا مولانا، ص ۵۱۵.
  11. دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص ۵۶ و مجله آیینه پژوهش، ش ۶۸، ص ۱۱۷.
  12. مجله حوزه، ش ۸۷، ص ۲۸.
  13. تراجم الرجال، سید احمد حسینی اشکوری، ص ۹۶.
  14. هفته‌نامه نقش قلم (نشریه استان گیلان)، ۲۷ آبان ۱۳۶۹، مقاله محمدعلی فقیهی زاده گیلانی.
  15. همان، و اظهارات سید محمد واحدی، نوه آن مرحوم نامبرده کتب و نوشته‌های آن مرحوم را در اختیار حقیر قرار داد که تشکر می‌‌شود.
  16. مجله حوزه، ش ۴۴-۴۳ (ویژه‌نامه آیت الله بروجردی)، ص ۴۴، مصاحبه آیت الله سلطانی طباطبایی.
  17. همان و دست نوشته‌های فقیهی زاده گیلانی.
  18. دانشوران و دولتمردان گیل و دیلم، ص ۵۳۱.
  19. همان و دست نوشته‌های فقیهی زاده گیلانی.
  20. دست نوشته‌های فقیهی زاده گیلانی.

منابع

آرشیو عکس و تصویر