منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

استرجاع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ اِسترجاع را به استرجاع که تغییرمسیر بود منتقل کرد)
 
(۹ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
{{خوب}}
 +
'''«اِستِرجاع»''' در اصطلاح به معنای گفتن جمله {{متن قرآن|«إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعون»}} ([[سوره بقره]]، ۱۵۶) در هنگام ‌مصیبت است. گفتن «[[آیه استرجاع]]»، در واقع اقرار به مبدأ و [[معاد]] و اظهار [[تسلیم]] در برابر [[قضا و قدر]] خداوند بوده، و موجب آرامش قلب و امید به پاداش الهى مى‌گردد.
 +
==واژه‌شناسی==
 +
«استِرجاع»، مصدر باب استفعال و از ریشه (ر‌ـ‌ج‌ـ‌ع) در لغت به معناى طلب رجوع و بازپس ‌گرفتن چیزى است.<ref> الصحاح، ج‌ ۳، ص‌ ۱۲۱۶‌ـ‌۱۲۱۸؛ لغت نامه، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۱۳.</ref> این واژه بر پایه روایات فراوان، براى گفتن آیه ۱۵۶ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|«إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ»}} هنگام بروز مصیبت، اصطلاح شده است،<ref> جامع‌البیان، مج ‌۲، ج‌ ۲، ص‌ ۵۸‌ـ‌۵۹؛ روض الجنان، ج‌ ۲، ص ۲۴۱‌ـ‌۲۴۲؛ النهایه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۰۲.</ref> و از این رو به آن «[[آیه استرجاع]]» گویند. راز نامگذارى گفتن این جمله به «استرجاع» را مى‌توان در جزء دوم آن «إنّا إلیه راجعون» جست که اقرار به بازگشت به سوى خداست.
  
گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» هنگام ‌مصیبت.
+
== موارد استرجاع ==
 +
خداوند در آیات ۱۵۵ـ۱۵۶ [[سوره بقره]] مواردى از قبیل مواجهه با ترس و گرسنگى و ضررهاى مالى و جانى و از دست دادن محصولات را، آزمون الهى و مصیبت و محل استرجاع دانسته و به صابرانى که هنگام مصیبت {{متن قرآن|«إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ»}} مى‌گویند، بشارت داده‌ است: {{متن قرآن|«وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ»}}. در [[شأن نزول]] آیه آمده است: [[حضرت علی]] علیه‌السلام هنگام شنیدن خبر شهادت [[حضرت حمزه علیه السلام|حمزه]]<ref> کنزالدقائق، ج ‌۲، ص‌ ۲۰۱.</ref> یا [[جعفر طیار|جعفر]]<ref> روض‌الجنان، ج ۲، ص ۲۵۱؛ مناقب، ج ‌۲، ص‌ ۱۳۸.</ref> کلمه استرجاع را بر زبان آورد، سپس این [[آیه]] نازل شد.
  
استرجاع، مصدر باب استفعال و از ریشه (ر‌ـ‌ج‌ـ‌ع) در لغت به معناى طلب رجوع و بازپس ‌گرفتن چیزى است.<ref> الصحاح، ج‌ 3، ص‌ 1216‌ـ‌1218؛ لغت نامه، ج‌ ص‌ 1813.</ref> این واژه بر پایه روایات فراوان براى گفتن آیه 156 [[سوره بقره]]/2: «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» هنگام بروز مصیبت، اصطلاح شده است.<ref> جامع‌البیان، مج ‌2، ج‌ ص‌ 58‌ـ‌59؛ روض الجنان، ج‌ 2، ص 241‌ـ‌242؛ النهایه، ج‌ ص‌ 202.</ref> راز نامگذارى گفتن این جمله به استرجاع را مى‌توان در جزء دوم آن «إنّا إلیه رجعون» جست كه اقرار به بازگشت به سوى خداست.
+
در روایات فراوانى، استرجاع به ‌هنگام روبرو شدن با هر گونه مصیبت، سفارش شده<ref> جامع‌البیان، مج ‌۲، ج‌ ۲، ص ‌۵۷؛ مجمع البیان، ج‌ ۱، ص ‌۴۳۷؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۸‌ـ‌۳۷۹.</ref> و از ویژگی‌هاى امت [[پیامبر اکرم]] صلى الله علیه وآله هنگام بروز مصیبت شمرده شده است.<ref> روض‌الجنان، ج‌ ۲، ص ۲۴۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۲، ص‌ ۱۱۹؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۷.</ref> بر اساس روایاتى از پیامبر، هر چه موجب اذیت مؤمنى شود، گرچه خاموش شدن چراغ<ref> روضة‌الواعظین، ص‌ ۴۲۳؛ روض الجنان، ج‌ ۲، ص‌ ۲۴۱؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۸۰.</ref> یا فرو رفتن خارى در دست باشد، از مصادیق مصیبت و جاى گفتن استرجاع است.<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ ۲، ص‌ ۱۱۸؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۸۱.</ref>
  
'''موارد استرجاع'''
+
تکیه بر [[ایمان]] مخاطبان در آیه ۱۵۳ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ...»}} در فرمانِ کمک گرفتن از [[صبر]] و [[نماز]] مى‌تواند اشاره به منشأ استرجاعِ صابران، یعنى ایمان ایشان باشد. به نقل جابر از [[امام ‌باقر]] علیه‌السلام، صبر انسان مصیبت دیدۀ مُسترجع (گویندۀ استرجاع)، از رضاى او به فعل خداوند حکایت ‌دارد.<ref> مسکن الفؤاد، ص‌ ۹۹.</ref>
  
خداوند در آیات 155ـ156 [[سوره بقره]]/2 مواردى از قبیل مواجهه با ترس و گرسنگى و ضررهاى مالى و جانى و از دست دادن محصولات را آزمون الهى و مصیبت و محل استرجاع دانسته و به صابرانى كه هنگام مصیبت «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» مى‌گویند، بشارت داده‌است: {{متن قرآن|«وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَ نَقص مِنَ الاْمول والأنفُسِ والثَّمرتِ وَ بَشِّرِ الصّبِرینِ × الّذینِ إذا اَصبَتهُم مُصِیبةٌ قالوا إنّا لِلّهِ وَ إنّا إِلیهِ رجِعُون»}} در شأن نزول آیه آمده است: امیرمؤمنان علیه‌السلام هنگام شنیدن خبر شهادت حمزه<ref> كنزالدقائق، ج ‌2، ص‌ 201.</ref> یا جعفر<ref> روض‌الجنان، ج 2، ص 251؛ مناقب، ج ‌2، ص‌ 138.</ref> كلمه استرجاع را بر زبان آورد سپس این آیه نازل شد.
+
== آثار و پاداش استرجاع ==
 +
گفتن {{متن قرآن|«إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ»}} از یک سو، اقرار به مبدأ و [[معاد]] و اظهار [[تسلیم]] در برابر [[قضا و قدر]] الهی بوده، و مایه آرامش قلب<ref> روح‌البیان، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۱؛ مواهب الرحمن، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۴.</ref> و امید به پاداش الهى مى‌گردد<ref> جامع‌البیان، مج‌ ۲، ج‌ ۲، ص ‌۵۸.</ref> و از سوى دیگر، یادآور این نکته است که بلاها و مصیبت‌هاى زودگذر دنیایى از ناحیه خداوند بوده و تصرف مالک در مملوک و ملک حقیقى خویش است (إنّا لِلّهِ) و مملوک حق اعتراض ندارد: {{متن قرآن|«عَبْدًا مَمْلُوکا لاَ یقْدِرُ عَلَى شَیءٍ»}}. ([[سوره نحل]]/۱۶، ۷۵)<ref> اطیب البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۲۶۰.</ref>
  
در روایات فراوانى استرجاع به ‌هنگام روبرو شدن با هر گونه مصیبت، سفارش<ref> جامع‌البیان، مج ‌2، ج‌ 2، ص ‌57؛ مجمع البیان، ج‌ 1، ص ‌437؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 378‌ـ‌379.</ref> و از ویژگی‌هاى امت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله هنگام بروز مصیبت شمرده شده است.<ref> روض‌الجنان، ج‌ 2، ص 241؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 2، ص‌ 119؛ الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 377.</ref> بر اساس روایاتى از پیامبر، هر چه موجب اذیت مؤمنى شود، گرچه خاموش شدن چراغ<ref> روضة‌الواعظین، ص‌ 423؛ روض الجنان، ج‌ ص‌ 241؛ الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 380.</ref> یا فرو رفتن خارى در دست باشد از مصادیق مصیبت و جاى گفتن استرجاع است.<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ ص‌ 118؛ الدرالمنثور، ج‌ ص‌ 381.</ref>
+
استرجاع همچنین موجب دورى استرجاع کننده از سخنان نامناسب و شکایت از خدا و مانع [[وسوسه|وسوسه‌هاى]] [[شیطان]] یا موجب دلدارى و تسلى قلب و کاهش حزن و اندوه مصیبت دیده<ref> روح البیان، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۱.</ref> و همچنین اشتغال به ‌کارى [[مستحب]]<ref> احکام القرآن، ج‌ ۱، ص‌ ۱۳۴؛ جواهرالکلام، ج‌ ۴، ص‌ ۳۱۰.</ref> و اظهار عقاید [[حق]] است. البته این آثار در صورتى است که استرجاع تنها زبانى نباشد، بلکه به معناى آن نیز توجه شود<ref> المیزان، ج‌ ۱، ص‌ ۳۵۳؛ حاشیه شیخ زاده، ج‌ ۲، ص‌ ۳۹۵.</ref> و با [[صبر]] همراه باشد.
  
تكیه بر [[ایمان]] مخاطبان در آیه 153 [[سوره بقره]]/2: {{متن قرآن|«یأیّها الّذینَ ءَامَنُوا استَعینوا بِالصّبرِ والصَّلوة»}} در فرمانِ كمك گرفتن از [[صبر]] و [[نماز]] مى‌تواند اشاره به منشأ استرجاعِ صابران یعنى ایمان ایشان باشد. به نقل جابر از [[امام ‌باقر]] علیه‌السلام صبرِ مصیبت دیده مسترجع، از رضاى او به فعل خداوند حكایت ‌دارد.<ref> مسكن الفؤاد، ص‌ 99.</ref>
+
خداوند در ادامه آیه ۱۵۳ [[سوره بقره]]، معیت خویش با مُسترجعان صابر را اعلام فرموده است: {{متن قرآن|«إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»}} و در آیه ‌۱۵۵ همین [[سوره]] با مسکوت گذاشتن متعلق «بَشِّرْ» بشارت بزرگى به صابران داده است<ref> المیزان، ج‌ ۱، ص‌ ۳۵۳.</ref> و در آیه ۱۵۷، صابران مُسترجع را داراى مقامى والا و مشمول درود و رحمت و برخوردار از هدایت الهى مى‌داند: {{متن قرآن|«أُولَـئِک عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ»}}. ([[سوره بقره]]/۲، ۱۵۷)
  
'''پاداش استرجاع'''
+
برخى مفسران مقصود از «صلوات» را ثنا، مدح و تعظیم و مقصود از «رحمة» را نعمت‌هاى دنیایى و آخرتى و مقصود از «اهتدا» را هدایت و رسیدن به [[ثواب]] و [[بهشت]] مى‌دانند.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ ۱، ص‌ ۴۳۷؛ التفسیرالکبیر، ج‌ ۲، ص‌ ۱۳۳‌ـ‌۱۳۴.</ref> برخى اهتدا را رسیدن به نعمت‌ها و سعادت دنیا و [[آخرت]] دانسته، تحقق آن را فقط در سایه استرجاع عملى و قلبى میسر مى‌دانند که در آن مرتبه، شخص خود را نزد خداوند حاضر مى‌بیند.<ref> مواهب‌الرحمن، ج‌ ۲، ص ۱۹۴‌ـ‌۱۹۵؛ اطیب‌البیان، ج‌ ۲، ص ۲۶۲.</ref>
  
خداوند در ادامه آیه 153 [[سوره بقره]]/2 معیت خویش با صابران را اعلام فرموده است: {{متن قرآن|«إنَّ اللّهَ مَع الصّبِرین»}} و در آیه ‌155 همین سوره با مسكوت گذاشتن متعلق «بَشِّرْ» بشارت بزرگى به صابران داده است<ref> المیزان، ج‌ 1، ص‌ 353.</ref> و در آیه 157، صابران مسترجع را داراى مقامى والا و مشمول درود و رحمت و برخوردار از هدایت الهى مى‌داند: {{متن قرآن|«اُولئِكَ عَلَیهِم صَلَوتٌ مِن رَبِّهِم و رَحمَةٌ و اُولئِكَ هُمُ المُهتَدون»}}. ([[سوره بقره]]/2،157)
+
بر پایه روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام، خداوند سه ویژگى صلوات، رحمت و اهتدا را به مسترجعانِ صابر عطا کرده است که اگر یکى از آن‌ها به [[فرشتگان]] داده مى‌شد، به آن راضى مى‌شدند.<ref> الکافى، ج‌ ۲، ص‌ ۹۲.</ref>
 
 
برخى مفسران مقصود از «صلوت» را ثنا، مدح و تعظیم و «رَحمَةٌ» را نعمت‌هاى دنیایى و آخرتى و «اهتدا» را هدایت و رسیدن به ثواب و [[بهشت]] مى‌دانند.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 1، ص‌ 437؛ التفسیرالكبیر، ج‌ 2، ص‌ 133‌ـ‌134.</ref> برخى اهتدا را رسیدن به نعمت‌ها و سعادت دنیا و [[آخرت]] دانسته، تحقق آن را فقط در سایه استرجاع عملى و قلبى میسر مى‌دانند كه در آن مرتبه، شخص خود را نزد خداوند حاضر مى‌بیند.<ref> مواهب‌الرحمن، ج‌ 2، ص 194‌ـ‌195؛ اطیب‌البیان، ج‌ 2، ص 262.</ref>
 
 
 
بر پایه روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام خداوند سه ویژگى صلوات، رحمت و اهتدا را به مسترجعانِ صابر عطا كرده است كه اگر یكى از آن‌ها به فرشتگان داده مى‌شد، به آن راضى مى‌شدند.<ref> الكافى، ج‌ 2، ص‌ 92.</ref>
 
 
 
بر اساس روایتى دیگر مسترجعان، اهل [[بهشت]]<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ 1، ص‌ 69، ح 127؛ مجمع البیان، ج‌ 1، ص‌ 437.</ref> و در سایه نور اعظم الهى هستند<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ 1، ص‌ 69، ح 128.</ref> و هرگاه با یادكرد مصیبت گذشته استرجاع كنند، خداوند گناهان پیشین آن‌ها را مى‌بخشاید و ثواب زمان مصیبت را به آنان عطا مى‌كند.<ref> نورالثقلین، ج‌ 1، ص‌ 144؛ البرهان، ج‌ 1، ص‌ 362‌ـ‌363.</ref> سیوطى نیز روایاتى به این مضمون نقل كرده ‌است.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 378‌ـ‌379.</ref>
 
 
 
'''آثار استرجاع'''
 
 
 
گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ راجِعون» از یك سو اقرار به مبدأ و [[معاد]] و اظهار تسلیم در برابر قضا و قدر بوده، مایه آرامش قلب<ref> روح‌البیان، ج‌ 1، ص‌ 261؛ مواهب الرحمن، ج‌ 2، ص‌ 194.</ref> و امید به پاداش الهى مى‌گردد<ref> جامع‌البیان، مج‌ 2، ج‌ 2، ص ‌58.</ref> و از سوى دیگر یادآور این نكته است كه بلاها و مصیبت‌هاى زودگذر دنیایى از ناحیه خداوند بوده و تصرف مالك در مملوك و ملك حقیقى خویش است: «إنّا لِلّهِ» و مملوك حق اعتراض ندارد: {{متن قرآن|«عَبدًا مَملوكًا لاّیَقدِرُ على شَىء»}}. ([[سوره نحل]]/16،75)<ref> اطیب البیان، ج‌ 2، ص‌ 260.</ref>
 
 
 
استرجاع همچنین موجب دورى استرجاع كننده از سخنان نامناسب و شكایت و مانع وسوسه‌هاى شیطان یا موجب دلدارى و تسلى قلب و كاهش حزن و اندوه مصیبت دیده<ref> روح البیان، ج‌ 1، ص‌ 261.</ref> و همچنین اشتغال به ‌كارى مستحب<ref> احكام القرآن، ج‌ 1، ص‌ 134؛ جواهرالكلام، ج‌ 4، ص‌ 310.</ref> و اظهار عقاید حق است. البته این آثار در صورتى است كه استرجاع تنها زبانى نباشد بلكه به معناى آن نیز توجه شود.<ref> المیزان، ج‌ 1، ص‌ 353؛ حاشیه شیخ زاده، ج‌ ص‌ 395.</ref>
 
  
 +
بر اساس روایتى دیگر، مسترجعان صابر، اهل بهشت<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ ۱، ص‌ ۶۹، ح ۱۲۷؛ مجمع البیان، ج‌ ۱، ص‌ ۴۳۷.</ref> و در سایه نور اعظم الهى هستند<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ ۱، ص‌ ۶۹، ح ۱۲۸.</ref> و هرگاه با یادکرد مصیبت گذشته استرجاع کنند، خداوند گناهان پیشین آن‌ها را مى‌بخشاید و ثواب زمان مصیبت را به آنان عطا مى‌کند.<ref> نورالثقلین، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۴؛ البرهان، ج‌ ۱، ص‌ ۳۶۲‌ـ‌۳۶۳؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۸‌ـ‌۳۷۹.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
اللّه‌مراد انصارى‌نیا، محمود گودرزى زاهدى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 86-88.
+
* [[دائرة المعارف قرآن کریم]]، اللّه‌مراد انصارى‌نیا و محمود گودرزى زاهدى، ج۳، ص۸۶-۸۸.
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= متوسط
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}
  
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۸

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اِستِرجاع» در اصطلاح به معنای گفتن جمله «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعون» (سوره بقره، ۱۵۶) در هنگام ‌مصیبت است. گفتن «آیه استرجاع»، در واقع اقرار به مبدأ و معاد و اظهار تسلیم در برابر قضا و قدر خداوند بوده، و موجب آرامش قلب و امید به پاداش الهى مى‌گردد.

واژه‌شناسی

«استِرجاع»، مصدر باب استفعال و از ریشه (ر‌ـ‌ج‌ـ‌ع) در لغت به معناى طلب رجوع و بازپس ‌گرفتن چیزى است.[۱] این واژه بر پایه روایات فراوان، براى گفتن آیه ۱۵۶ سوره بقره: «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ» هنگام بروز مصیبت، اصطلاح شده است،[۲] و از این رو به آن «آیه استرجاع» گویند. راز نامگذارى گفتن این جمله به «استرجاع» را مى‌توان در جزء دوم آن «إنّا إلیه راجعون» جست که اقرار به بازگشت به سوى خداست.

موارد استرجاع

خداوند در آیات ۱۵۵ـ۱۵۶ سوره بقره مواردى از قبیل مواجهه با ترس و گرسنگى و ضررهاى مالى و جانى و از دست دادن محصولات را، آزمون الهى و مصیبت و محل استرجاع دانسته و به صابرانى که هنگام مصیبت «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ» مى‌گویند، بشارت داده‌ است: «وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ * الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ». در شأن نزول آیه آمده است: حضرت علی علیه‌السلام هنگام شنیدن خبر شهادت حمزه[۳] یا جعفر[۴] کلمه استرجاع را بر زبان آورد، سپس این آیه نازل شد.

در روایات فراوانى، استرجاع به ‌هنگام روبرو شدن با هر گونه مصیبت، سفارش شده[۵] و از ویژگی‌هاى امت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله هنگام بروز مصیبت شمرده شده است.[۶] بر اساس روایاتى از پیامبر، هر چه موجب اذیت مؤمنى شود، گرچه خاموش شدن چراغ[۷] یا فرو رفتن خارى در دست باشد، از مصادیق مصیبت و جاى گفتن استرجاع است.[۸]

تکیه بر ایمان مخاطبان در آیه ۱۵۳ سوره بقره: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ...» در فرمانِ کمک گرفتن از صبر و نماز مى‌تواند اشاره به منشأ استرجاعِ صابران، یعنى ایمان ایشان باشد. به نقل جابر از امام ‌باقر علیه‌السلام، صبر انسان مصیبت دیدۀ مُسترجع (گویندۀ استرجاع)، از رضاى او به فعل خداوند حکایت ‌دارد.[۹]

آثار و پاداش استرجاع

گفتن «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیهِ رَاجِعونَ» از یک سو، اقرار به مبدأ و معاد و اظهار تسلیم در برابر قضا و قدر الهی بوده، و مایه آرامش قلب[۱۰] و امید به پاداش الهى مى‌گردد[۱۱] و از سوى دیگر، یادآور این نکته است که بلاها و مصیبت‌هاى زودگذر دنیایى از ناحیه خداوند بوده و تصرف مالک در مملوک و ملک حقیقى خویش است (إنّا لِلّهِ) و مملوک حق اعتراض ندارد: «عَبْدًا مَمْلُوکا لاَ یقْدِرُ عَلَى شَیءٍ». (سوره نحل/۱۶، ۷۵)[۱۲]

استرجاع همچنین موجب دورى استرجاع کننده از سخنان نامناسب و شکایت از خدا و مانع وسوسه‌هاى شیطان یا موجب دلدارى و تسلى قلب و کاهش حزن و اندوه مصیبت دیده[۱۳] و همچنین اشتغال به ‌کارى مستحب[۱۴] و اظهار عقاید حق است. البته این آثار در صورتى است که استرجاع تنها زبانى نباشد، بلکه به معناى آن نیز توجه شود[۱۵] و با صبر همراه باشد.

خداوند در ادامه آیه ۱۵۳ سوره بقره، معیت خویش با مُسترجعان صابر را اعلام فرموده است: «إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» و در آیه ‌۱۵۵ همین سوره با مسکوت گذاشتن متعلق «بَشِّرْ» بشارت بزرگى به صابران داده است[۱۶] و در آیه ۱۵۷، صابران مُسترجع را داراى مقامى والا و مشمول درود و رحمت و برخوردار از هدایت الهى مى‌داند: «أُولَـئِک عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ». (سوره بقره/۲، ۱۵۷)

برخى مفسران مقصود از «صلوات» را ثنا، مدح و تعظیم و مقصود از «رحمة» را نعمت‌هاى دنیایى و آخرتى و مقصود از «اهتدا» را هدایت و رسیدن به ثواب و بهشت مى‌دانند.[۱۷] برخى اهتدا را رسیدن به نعمت‌ها و سعادت دنیا و آخرت دانسته، تحقق آن را فقط در سایه استرجاع عملى و قلبى میسر مى‌دانند که در آن مرتبه، شخص خود را نزد خداوند حاضر مى‌بیند.[۱۸]

بر پایه روایتى از امام صادق علیه‌السلام، خداوند سه ویژگى صلوات، رحمت و اهتدا را به مسترجعانِ صابر عطا کرده است که اگر یکى از آن‌ها به فرشتگان داده مى‌شد، به آن راضى مى‌شدند.[۱۹]

بر اساس روایتى دیگر، مسترجعان صابر، اهل بهشت[۲۰] و در سایه نور اعظم الهى هستند[۲۱] و هرگاه با یادکرد مصیبت گذشته استرجاع کنند، خداوند گناهان پیشین آن‌ها را مى‌بخشاید و ثواب زمان مصیبت را به آنان عطا مى‌کند.[۲۲]

پانویس

  1. الصحاح، ج‌ ۳، ص‌ ۱۲۱۶‌ـ‌۱۲۱۸؛ لغت نامه، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۱۳.
  2. جامع‌البیان، مج ‌۲، ج‌ ۲، ص‌ ۵۸‌ـ‌۵۹؛ روض الجنان، ج‌ ۲، ص ۲۴۱‌ـ‌۲۴۲؛ النهایه، ج‌ ۲، ص‌ ۲۰۲.
  3. کنزالدقائق، ج ‌۲، ص‌ ۲۰۱.
  4. روض‌الجنان، ج ۲، ص ۲۵۱؛ مناقب، ج ‌۲، ص‌ ۱۳۸.
  5. جامع‌البیان، مج ‌۲، ج‌ ۲، ص ‌۵۷؛ مجمع البیان، ج‌ ۱، ص ‌۴۳۷؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۸‌ـ‌۳۷۹.
  6. روض‌الجنان، ج‌ ۲، ص ۲۴۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۲، ص‌ ۱۱۹؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۷.
  7. روضة‌الواعظین، ص‌ ۴۲۳؛ روض الجنان، ج‌ ۲، ص‌ ۲۴۱؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۸۰.
  8. تفسیر قرطبى، ج‌ ۲، ص‌ ۱۱۸؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۸۱.
  9. مسکن الفؤاد، ص‌ ۹۹.
  10. روح‌البیان، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۱؛ مواهب الرحمن، ج‌ ۲، ص‌ ۱۹۴.
  11. جامع‌البیان، مج‌ ۲، ج‌ ۲، ص ‌۵۸.
  12. اطیب البیان، ج‌ ۲، ص‌ ۲۶۰.
  13. روح البیان، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۱.
  14. احکام القرآن، ج‌ ۱، ص‌ ۱۳۴؛ جواهرالکلام، ج‌ ۴، ص‌ ۳۱۰.
  15. المیزان، ج‌ ۱، ص‌ ۳۵۳؛ حاشیه شیخ زاده، ج‌ ۲، ص‌ ۳۹۵.
  16. المیزان، ج‌ ۱، ص‌ ۳۵۳.
  17. مجمع‌البیان، ج‌ ۱، ص‌ ۴۳۷؛ التفسیرالکبیر، ج‌ ۲، ص‌ ۱۳۳‌ـ‌۱۳۴.
  18. مواهب‌الرحمن، ج‌ ۲، ص ۱۹۴‌ـ‌۱۹۵؛ اطیب‌البیان، ج‌ ۲، ص ۲۶۲.
  19. الکافى، ج‌ ۲، ص‌ ۹۲.
  20. تفسیر عیاشى، ج‌ ۱، ص‌ ۶۹، ح ۱۲۷؛ مجمع البیان، ج‌ ۱، ص‌ ۴۳۷.
  21. تفسیر عیاشى، ج‌ ۱، ص‌ ۶۹، ح ۱۲۸.
  22. نورالثقلین، ج‌ ۱، ص‌ ۱۴۴؛ البرهان، ج‌ ۱، ص‌ ۳۶۲‌ـ‌۳۶۳؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۳۷۸‌ـ‌۳۷۹.

منابع