حدیث خطبة علی بنت ابی جهل (کتاب): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ حديث خطبة علي بنت أبيجهل (کتاب) را به حدیث خطبة علی بنت ابی جهل (کتاب) منتقل کرد) |
|||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | [[پرونده:Ketab228.jpg|بندانگشتی| | + | [[پرونده:Ketab228.jpg|240px|بندانگشتی|حدیث خطبة علی بنت ابیجهل]] |
+ | کتاب «'''حدیث خطبة علی بنت أبیجهل»'''، کتابی است به زبان عربی اثر سید علی حسینی میلانی با موضوع روایتی درباره خواستگاری [[امام علی علیه السلام|امام علی]] (علیه السلام) از دختر [[ابوجهل]] است. نویسنده، در این کتاب به نقد و بررسی سندی و محتوایی روایت مذکور میپردازد و در نهایت آن را از [[حدیث جعلی|روایات جعلی]] برمیشمرد.<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص۸–۹</ref> | ||
==ساختار کتاب== | ==ساختار کتاب== | ||
کتاب با سخنی از مرکز نشر حقایق اسلامی و سخنی از مؤلف آغاز شده و مطالب آن در سه بخش (راویان و اسانید حدیث، بررسی اسانید آن و تأمل در متن و مدلول روایت) سامان یافته است. | کتاب با سخنی از مرکز نشر حقایق اسلامی و سخنی از مؤلف آغاز شده و مطالب آن در سه بخش (راویان و اسانید حدیث، بررسی اسانید آن و تأمل در متن و مدلول روایت) سامان یافته است. | ||
− | مؤلف به منابع متعددی از جمله [[قرآن|قرآن کریم]]، [[نهج البلاغة|نهجالبلاغه]]، [[صحاح سته]] اهل سنت، [[مستدرک حاکم نیشابوری (کتاب)| | + | مؤلف به منابع متعددی از جمله [[قرآن|قرآن کریم]]، [[نهج البلاغة|نهجالبلاغه]]، [[صحاح سته]] اهل سنت، [[مستدرک حاکم نیشابوری (کتاب)|المستدرک علی الصحیحین]]، [[فضائل الصحابة (کتاب)|فضائل الصحابة]]، مجمع الزوائد، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، لسان المیزان، حلیة الأولیاء، فتح الباری، تهذیب التهذیب، سیر أعلام النبلاء، إرشاد الساری، عمدة القاری، [[الطبقات الکبری (کتاب)|طبقات ابن سعد]]، [[کنز العمال (کتاب)|کنز العمّال]]، [[الاصابه فی تمییز الصحابه (کتاب)|الإصابة]]، [[خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (کتاب)|خصائص أمیرالمؤمنین علی(ع)]]، [[معجم البلدان]] و... استناد کرده است. |
− | == | + | ==محتوای کتاب== |
− | مؤلف، در مقدمه به بیان اهمیت بررسی و نقد روایات وارده، به جهت تأثیر مهمی که در نحوه زندگی ما دارند و به دلیل پاکسازی آنها از [[تعصب|تعصبات]] و غرضهای گوناگون و بیان صحیح آنها از ناصحیح، میپردازد.<ref>ر.ک: همان، | + | مؤلف، در مقدمه به بیان اهمیت بررسی و نقد روایات وارده، به جهت تأثیر مهمی که در نحوه زندگی ما دارند و به دلیل پاکسازی آنها از [[تعصب|تعصبات]] و غرضهای گوناگون و بیان صحیح آنها از ناصحیح، میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص۷</ref> او در عین تقدیر از تلاشهای پیشینیان در این مهم، آثار آنها را بینیاز از تصحیح و تدقیق نمیبیند و روایت مربوط به خواستگاری [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]](ع) از دختر [[ابوجهل]] را در زمان حیات [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]](ص)؛ درحالیکه [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا]](س) همسر وی بود، از مصادیق واضح چنین روایاتی میداند.<ref>ر.ک: همان، ص۸</ref> |
وی میگوید، با مراجعه به گفتار محققان، این [[حدیث]] را ساختگی و بیاساس یافتم که پیامد آن کاستن از منزلت پیامبر خدا(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(س) است.<ref>ر.ک: همان</ref> | وی میگوید، با مراجعه به گفتار محققان، این [[حدیث]] را ساختگی و بیاساس یافتم که پیامد آن کاستن از منزلت پیامبر خدا(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(س) است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
− | این روایت در [[صحاح سته]] و اکثر کتابهای [[اهل سنت|اهل تسنن]] آمده است. نویسنده، روایتهای [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]]، [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]]، ترمذی، [[ابن ماجه]]، ابیداود، [[حاکم نیشابوری]]، ابن ابیشیبه و [[احمد بن حنبل]] را ذکر میکند و از میان مسانید و معاجم، روایتهای هیثمی، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] و متقی هندی را میآورد.<ref>ر.ک: متن کتاب، | + | این روایت در [[صحاح سته]] و اکثر کتابهای [[اهل سنت|اهل تسنن]] آمده است. نویسنده، روایتهای [[محمد بن اسماعیل بخاری|بخاری]]، [[مسلم بن حجاج نیشابوری|مسلم]]، ترمذی، [[ابن ماجه]]، ابیداود، [[حاکم نیشابوری]]، ابن ابیشیبه و [[احمد بن حنبل]] را ذکر میکند و از میان مسانید و معاجم، روایتهای هیثمی، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانی]] و متقی هندی را میآورد.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص۱۱-۲۵</ref> |
− | نویسنده در بخش دوم، متذکر میشود که طرق این روایت در صحاح و مسانید و سایر موارد به اشخاص ذیل منتهی میشود: مسور بن مخرمه، [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]]، علی بن حسین، [[عبدالله بن زبیر]]، عروة بن زبیر، محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی، ابن ابیملیکه و شخصی از اهالی [[مکه]].<ref>ر.ک: همان، | + | نویسنده در بخش دوم، متذکر میشود که طرق این روایت در صحاح و مسانید و سایر موارد به اشخاص ذیل منتهی میشود: مسور بن مخرمه، [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]]، علی بن حسین، [[عبدالله بن زبیر]]، عروة بن زبیر، محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی، ابن ابیملیکه و شخصی از اهالی [[مکه]].<ref>ر.ک: همان، ص۲۶-۲۷</ref> |
− | روایت [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] بهخاطر وجود عبیدالله بن تمام در طریق آن ضعیف است. روایت علی بن حسین، هم [[حدیث منقطع|منقطع]] است و هم بهخاطر وجود علی بن زید بن جدعان در طریقش، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] میباشد.<ref>ر.ک: همان، | + | روایت [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] بهخاطر وجود عبیدالله بن تمام در طریق آن ضعیف است. روایت علی بن حسین، هم [[حدیث منقطع|منقطع]] است و هم بهخاطر وجود علی بن زید بن جدعان در طریقش، [[حدیث ضعیف|ضعیف]] میباشد.<ref>ر.ک: همان، ص۲۷</ref> عبدالله بن زبیر هم به احتمال قوی این روایت را از مسور شنیده است؛ زیرا او در سال اول هجری به دنیا آمد و چگونه در طفولیت استماع حدیث کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص۲۸</ref> |
− | حدیث عروه هم علاوه بر ارسال (چون عروه در زمان عمر به دنیا آمد) بهخاطر بغض او به [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]](ع) مقبول نیست.<ref>ر.ک: همان، | + | حدیث عروه هم علاوه بر ارسال (چون عروه در زمان عمر به دنیا آمد) بهخاطر بغض او به [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]](ع) مقبول نیست.<ref>ر.ک: همان، ص۲۹</ref> روایتهای محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی و ابن ابیملیکه [[حدیث مرسل|مرسل]] هستند.<ref>ر.ک: همان، ص۳۰-۳۴</ref> روایت مردی از اهل مکه هم از ابوحنظله نقل شده که بسیار بعید است و ذهبی هم آن را مرسل دانسته است؛ بهعلاوه اینکه یزید بن هارون در طریق این روایت هست که اساسا از اصحاب حدیث بشمار نمیرود و در نقل حدیث از اشخاص، بیمبالات بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص۳۴-۳۵</ref> |
− | نویسنده، کلام در روایت منقول از مسور بن مخرمه را بسط و تفصیل داده و راویان از مسور را ذکر کرده و به جرح و تعدیل آنان بهویژه ابن ابیملیکه و زهری پرداخته است<ref>ر.ک: همان، | + | نویسنده، کلام در روایت منقول از مسور بن مخرمه را بسط و تفصیل داده و راویان از مسور را ذکر کرده و به [[جرح و تعدیل]] آنان بهویژه ابن ابیملیکه و زهری پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص۲۵-۴۳</ref> و این مطلب را که گفتهاند [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]](ع) از زهری روایت کرده، بسیار عجیب دانسته است.<ref>ر.ک: همان، ص۴۱</ref> او در مورد خود مسور هم مینویسد: مسوری که دو سال بعد از [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]] به دنیا آمده، در زمان خطبه چند سال میتوانسته داشته باشد!؟ بهعلاوه اینکه او از نزدیکان ابن زبیر و ملازمان [[عمر بن خطاب]] بوده و هنگام ذکر نام [[معاویه]] بر او درود میفرستاده است.<ref>ر.ک: همان، ص۴۲-۴۳</ref> |
− | مؤلف مینویسد: در متن حدیث آمده که مسور گفته این سخن را از رسولالله(ص) شنیدم، درحالیکه مُحتَلِم بودم. او شواهدی از سخنان سایرین را در اینباره که مسور در آن زمان بین شش الی هفت سال داشته، میآورد و از سخن ذهبی مبنی بر پذیرش احتلام مسور در آن زمان تعجب میکند<ref>ر.ک: همان، | + | مؤلف مینویسد: در متن حدیث آمده که مسور گفته این سخن را از [[پیامبر اسلام|رسولالله]](ص) شنیدم، درحالیکه مُحتَلِم بودم. او شواهدی از سخنان سایرین را در اینباره که مسور در آن زمان بین شش الی هفت سال داشته، میآورد و از سخن ذهبی مبنی بر پذیرش احتلام مسور در آن زمان تعجب میکند.<ref>ر.ک: همان، ص۴۵-۴۶</ref> |
− | نکته دیگری که در متن این حدیث عجیب به نظر میرسد این است که او ماجرای این روایت را در هنگام طلب شمشیر از [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]](ع) بیان کرده است. برای مناسبت ذکر چنین مطلبی در روایت، توجیهاتی آمده که همه غیر کافی و دارای تکلفند | + | نکته دیگری که در متن این حدیث عجیب به نظر میرسد این است که او ماجرای این روایت را در هنگام طلب شمشیر از [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]](ع) بیان کرده است. برای مناسبت ذکر چنین مطلبی در روایت، توجیهاتی آمده که همه غیر کافی و دارای تکلفند.<ref>ر.ک: همان، ص۴۶</ref> |
− | + | مؤلف، تأملاتی هم درباره الفاظ حدیث انجام میدهد و سؤالاتی مبنی بر اینکه آیا [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]](ع) واقعا از دختر [[ابوجهل]] درخواست [[ازدواج]] کرد؟ آیا وعده نکاحش دادند؟ آیا در اینباره از پیامبر(ص) اجازه گرفتند؟ و... مطرح میکند.<ref>ر.ک: همان، ص۴۹-۵۲</ref> او مینویسد: الفاظ روایت، متناقض هستند، درحالیکه درباره یک قضیه صادر شدهاند و این امر، شارحان را به تقلا انداخته که البته در این امر موفق هم نشدهاند.<ref>ر.ک: همان، ص۵۲</ref> | |
− | + | تتمه مباحث این کتاب، تأملاتی در جنبههای [[فقه|فقهی]]، [[اخلاق|اخلاقی]] و عاطفی حدیث (بر فرض ثبوت و صدور آن) است.<ref>ر.ک: همان، ص۵۲-۶۱</ref> | |
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
− | ==منابع | + | ==منابع== |
− | |||
− | + | * ویکی نور | |
− | ویکی نور | + | |
+ | [[رده:کتابهای با موضوع امام علی علیه السلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۲
کتاب «حدیث خطبة علی بنت أبیجهل»، کتابی است به زبان عربی اثر سید علی حسینی میلانی با موضوع روایتی درباره خواستگاری امام علی (علیه السلام) از دختر ابوجهل است. نویسنده، در این کتاب به نقد و بررسی سندی و محتوایی روایت مذکور میپردازد و در نهایت آن را از روایات جعلی برمیشمرد.[۱]
محتویات
ساختار کتاب
کتاب با سخنی از مرکز نشر حقایق اسلامی و سخنی از مؤلف آغاز شده و مطالب آن در سه بخش (راویان و اسانید حدیث، بررسی اسانید آن و تأمل در متن و مدلول روایت) سامان یافته است.
مؤلف به منابع متعددی از جمله قرآن کریم، نهجالبلاغه، صحاح سته اهل سنت، المستدرک علی الصحیحین، فضائل الصحابة، مجمع الزوائد، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، لسان المیزان، حلیة الأولیاء، فتح الباری، تهذیب التهذیب، سیر أعلام النبلاء، إرشاد الساری، عمدة القاری، طبقات ابن سعد، کنز العمّال، الإصابة، خصائص أمیرالمؤمنین علی(ع)، معجم البلدان و... استناد کرده است.
محتوای کتاب
مؤلف، در مقدمه به بیان اهمیت بررسی و نقد روایات وارده، به جهت تأثیر مهمی که در نحوه زندگی ما دارند و به دلیل پاکسازی آنها از تعصبات و غرضهای گوناگون و بیان صحیح آنها از ناصحیح، میپردازد.[۲] او در عین تقدیر از تلاشهای پیشینیان در این مهم، آثار آنها را بینیاز از تصحیح و تدقیق نمیبیند و روایت مربوط به خواستگاری امیرالمؤمنین(ع) از دختر ابوجهل را در زمان حیات پیامبر اکرم(ص)؛ درحالیکه حضرت زهرا(س) همسر وی بود، از مصادیق واضح چنین روایاتی میداند.[۳]
وی میگوید، با مراجعه به گفتار محققان، این حدیث را ساختگی و بیاساس یافتم که پیامد آن کاستن از منزلت پیامبر خدا(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(س) است.[۴]
این روایت در صحاح سته و اکثر کتابهای اهل تسنن آمده است. نویسنده، روایتهای بخاری، مسلم، ترمذی، ابن ماجه، ابیداود، حاکم نیشابوری، ابن ابیشیبه و احمد بن حنبل را ذکر میکند و از میان مسانید و معاجم، روایتهای هیثمی، ابن حجر عسقلانی و متقی هندی را میآورد.[۵]
نویسنده در بخش دوم، متذکر میشود که طرق این روایت در صحاح و مسانید و سایر موارد به اشخاص ذیل منتهی میشود: مسور بن مخرمه، عبدالله بن عباس، علی بن حسین، عبدالله بن زبیر، عروة بن زبیر، محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی، ابن ابیملیکه و شخصی از اهالی مکه.[۶]
روایت ابن عباس بهخاطر وجود عبیدالله بن تمام در طریق آن ضعیف است. روایت علی بن حسین، هم منقطع است و هم بهخاطر وجود علی بن زید بن جدعان در طریقش، ضعیف میباشد.[۷] عبدالله بن زبیر هم به احتمال قوی این روایت را از مسور شنیده است؛ زیرا او در سال اول هجری به دنیا آمد و چگونه در طفولیت استماع حدیث کرده است.[۸]
حدیث عروه هم علاوه بر ارسال (چون عروه در زمان عمر به دنیا آمد) بهخاطر بغض او به امیرالمؤمنین(ع) مقبول نیست.[۹] روایتهای محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی و ابن ابیملیکه مرسل هستند.[۱۰] روایت مردی از اهل مکه هم از ابوحنظله نقل شده که بسیار بعید است و ذهبی هم آن را مرسل دانسته است؛ بهعلاوه اینکه یزید بن هارون در طریق این روایت هست که اساسا از اصحاب حدیث بشمار نمیرود و در نقل حدیث از اشخاص، بیمبالات بوده است.[۱۱]
نویسنده، کلام در روایت منقول از مسور بن مخرمه را بسط و تفصیل داده و راویان از مسور را ذکر کرده و به جرح و تعدیل آنان بهویژه ابن ابیملیکه و زهری پرداخته است[۱۲] و این مطلب را که گفتهاند امام سجاد(ع) از زهری روایت کرده، بسیار عجیب دانسته است.[۱۳] او در مورد خود مسور هم مینویسد: مسوری که دو سال بعد از هجرت به دنیا آمده، در زمان خطبه چند سال میتوانسته داشته باشد!؟ بهعلاوه اینکه او از نزدیکان ابن زبیر و ملازمان عمر بن خطاب بوده و هنگام ذکر نام معاویه بر او درود میفرستاده است.[۱۴]
مؤلف مینویسد: در متن حدیث آمده که مسور گفته این سخن را از رسولالله(ص) شنیدم، درحالیکه مُحتَلِم بودم. او شواهدی از سخنان سایرین را در اینباره که مسور در آن زمان بین شش الی هفت سال داشته، میآورد و از سخن ذهبی مبنی بر پذیرش احتلام مسور در آن زمان تعجب میکند.[۱۵]
نکته دیگری که در متن این حدیث عجیب به نظر میرسد این است که او ماجرای این روایت را در هنگام طلب شمشیر از امام سجاد(ع) بیان کرده است. برای مناسبت ذکر چنین مطلبی در روایت، توجیهاتی آمده که همه غیر کافی و دارای تکلفند.[۱۶]
مؤلف، تأملاتی هم درباره الفاظ حدیث انجام میدهد و سؤالاتی مبنی بر اینکه آیا حضرت علی(ع) واقعا از دختر ابوجهل درخواست ازدواج کرد؟ آیا وعده نکاحش دادند؟ آیا در اینباره از پیامبر(ص) اجازه گرفتند؟ و... مطرح میکند.[۱۷] او مینویسد: الفاظ روایت، متناقض هستند، درحالیکه درباره یک قضیه صادر شدهاند و این امر، شارحان را به تقلا انداخته که البته در این امر موفق هم نشدهاند.[۱۸]
تتمه مباحث این کتاب، تأملاتی در جنبههای فقهی، اخلاقی و عاطفی حدیث (بر فرض ثبوت و صدور آن) است.[۱۹]
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه مؤلف، ص۸–۹
- ↑ ر.ک: همان، ص۷
- ↑ ر.ک: همان، ص۸
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص۱۱-۲۵
- ↑ ر.ک: همان، ص۲۶-۲۷
- ↑ ر.ک: همان، ص۲۷
- ↑ ر.ک: همان، ص۲۸
- ↑ ر.ک: همان، ص۲۹
- ↑ ر.ک: همان، ص۳۰-۳۴
- ↑ ر.ک: همان، ص۳۴-۳۵
- ↑ ر.ک: همان، ص۲۵-۴۳
- ↑ ر.ک: همان، ص۴۱
- ↑ ر.ک: همان، ص۴۲-۴۳
- ↑ ر.ک: همان، ص۴۵-۴۶
- ↑ ر.ک: همان، ص۴۶
- ↑ ر.ک: همان، ص۴۹-۵۲
- ↑ ر.ک: همان، ص۵۲
- ↑ ر.ک: همان، ص۵۲-۶۱
منابع
- ویکی نور