حدیث خطبة علی بنت ابی جهل (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
حدیث خطبة علی بنت ابی‌جهل

کتاب «حدیث خطبة علی بنت أبی‌جهل»، کتابی است به زبان عربی اثر سید علی حسینی میلانی با موضوع روایتی درباره خواستگاری امام علی (علیه السلام) از دختر ابوجهل است. نویسنده، در این کتاب به نقد و بررسی سندی و محتوایی روایت مذکور می‌پردازد و در نهایت آن را از روایات جعلی برمی‌شمرد.[۱]

ساختار کتاب

کتاب با سخنی از مرکز نشر حقایق اسلامی و سخنی از مؤلف آغاز شده و مطالب آن در سه بخش (راویان و اسانید حدیث، بررسی اسانید آن و تأمل در متن و مدلول روایت) سامان یافته است.

مؤلف به منابع متعددی از جمله قرآن کریم، نهج‌البلاغه، صحاح سته اهل سنت، المستدرک علی الصحیحین، فضائل الصحابة، مجمع الزوائد، المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، لسان المیزان، حلیة الأولیاء، فتح الباری، تهذیب التهذیب، سیر أعلام النبلاء، إرشاد الساری، عمدة القاری، طبقات ابن سعد، کنز العمّال، الإصابة، خصائص أمیرالمؤمنین علی(ع)، معجم البلدان و... استناد کرده است.

محتوای کتاب

مؤلف، در مقدمه به بیان اهمیت بررسی و نقد روایات وارده، به جهت تأثیر مهمی که در نحوه زندگی ما دارند و به دلیل پاک‌سازی آنها از تعصبات و غرض‌های گوناگون و بیان صحیح آن‌ها از ناصحیح، می‌پردازد.[۲] او در عین تقدیر از تلاش‌های پیشینیان در این مهم، آثار آن‌ها را بی‎‌نیاز از تصحیح و تدقیق نمی‌بیند و روایت مربوط به خواستگاری امیرالمؤمنین(ع) از دختر ابوجهل را در زمان حیات پیامبر اکرم(ص)؛ درحالی‌که حضرت زهرا(س) همسر وی بود، از مصادیق واضح چنین روایاتی می‌داند.[۳]

وی می‌گوید، با مراجعه به گفتار محققان، این حدیث را ساختگی و بی‌اساس یافتم که پیامد آن کاستن از منزلت پیامبر خدا(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(س) است.[۴]

این روایت در صحاح سته و اکثر کتاب‌های اهل تسنن آمده است. نویسنده، روایت‌های بخاری، مسلم، ترمذی، ابن ماجه، ابی‌داود، حاکم نیشابوری، ابن ابی‌شیبه و احمد بن حنبل را ذکر می‌کند و از میان مسانید و معاجم، روایت‌های هیثمی، ابن حجر عسقلانی و متقی هندی را می‌آورد.[۵]

نویسنده در بخش دوم، متذکر می‌شود که طرق این روایت در صحاح و مسانید و سایر موارد به اشخاص ذیل منتهی می‌شود: مسور بن مخرمه، عبدالله بن عباس، علی بن حسین، عبدالله بن زبیر، عروة بن زبیر، محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی، ابن ابی‌ملیکه و شخصی از اهالی مکه.[۶]

روایت ابن عباس به‌خاطر وجود عبیدالله بن تمام در طریق آن ضعیف است. روایت علی بن حسین، هم منقطع است و هم به‌خاطر وجود علی بن زید بن جدعان در طریقش، ضعیف می‌باشد.[۷] عبدالله بن زبیر هم به احتمال قوی این روایت را از مسور شنیده است؛ زیرا او در سال اول هجری به دنیا آمد و چگونه در طفولیت استماع حدیث کرده است.[۸]

حدیث عروه هم علاوه بر ارسال (چون عروه در زمان عمر به دنیا آمد) به‌خاطر بغض او به امیرالمؤمنین(ع) مقبول نیست.[۹] روایت‌های محمد بن علی، سوید بن غفلة، عامر شعبی و ابن ابی‌ملیکه مرسل هستند.[۱۰] روایت مردی از اهل مکه هم از ابوحنظله نقل شده که بسیار بعید است و ذهبی هم آن را مرسل دانسته است؛ به‌علاوه اینکه یزید بن هارون در طریق این روایت هست که اساسا از اصحاب حدیث بشمار نمی‌رود و در نقل حدیث از اشخاص، بی‌مبالات بوده است.[۱۱]

نویسنده، کلام در روایت منقول از مسور بن مخرمه را بسط و تفصیل داده و راویان از مسور را ذکر کرده و به جرح و تعدیل آنان به‌ویژه ابن ابی‌ملیکه و زهری پرداخته است[۱۲] و این مطلب را که گفته‌اند امام سجاد(ع) از زهری روایت کرده، بسیار عجیب دانسته است.[۱۳] او در مورد خود مسور هم می‌نویسد: مسوری که دو سال بعد از هجرت به دنیا آمده، در زمان خطبه چند سال می‌توانسته داشته باشد!؟ به‌علاوه اینکه او از نزدیکان ابن زبیر و ملازمان عمر بن خطاب بوده و هنگام ذکر نام معاویه بر او درود می‌فرستاده است.[۱۴]

مؤلف می‌نویسد: در متن حدیث آمده که مسور گفته این سخن را از رسول‌الله(ص) شنیدم، درحالی‌که مُحتَلِم بودم. او شواهدی از سخنان سایرین را در این‌باره که مسور در آن زمان بین شش الی هفت سال داشته، می‌آورد و از سخن ذهبی مبنی بر پذیرش احتلام مسور در آن زمان تعجب می‌کند.[۱۵]

نکته دیگری که در متن این حدیث عجیب به نظر می‌رسد این است که او ماجرای این روایت را در هنگام طلب شمشیر از امام سجاد(ع) بیان کرده است. برای مناسبت ذکر چنین مطلبی در روایت، توجیهاتی آمده که همه غیر کافی و دارای تکلفند.[۱۶]

مؤلف، تأملاتی هم درباره الفاظ حدیث انجام می‌دهد و سؤالاتی مبنی بر اینکه آیا حضرت علی(ع) واقعا از دختر ابوجهل درخواست ازدواج کرد؟ آیا وعده نکاحش دادند؟ آیا در این‌باره از پیامبر(ص) اجازه گرفتند؟ و... مطرح می‌کند.[۱۷] او می‌نویسد: الفاظ روایت، متناقض هستند، درحالی‌که درباره یک قضیه صادر شده‌اند و این امر، شارحان را به تقلا انداخته که البته در این امر موفق هم نشده‌اند.[۱۸]

تتمه مباحث این کتاب، تأملاتی در جنبه‌های فقهی، اخلاقی و عاطفی حدیث (بر فرض ثبوت و صدور آن) است.[۱۹]

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه مؤلف، ص۸–۹
  2. ر.ک: همان، ص۷
  3. ر.ک: همان، ص۸
  4. ر.ک: همان
  5. ر.ک: متن کتاب، ص۱۱-۲۵
  6. ر.ک: همان، ص۲۶-۲۷
  7. ر.ک: همان، ص۲۷
  8. ر.ک: همان، ص۲۸
  9. ر.ک: همان، ص۲۹
  10. ر.ک: همان، ص۳۰-۳۴
  11. ر.ک: همان، ص۳۴-۳۵
  12. ر.ک: همان، ص۲۵-۴۳
  13. ر.ک: همان، ص۴۱
  14. ر.ک: همان، ص۴۲-۴۳
  15. ر.ک: همان، ص۴۵-۴۶
  16. ر.ک: همان، ص۴۶
  17. ر.ک: همان، ص۴۹-۵۲
  18. ر.ک: همان، ص۵۲
  19. ر.ک: همان، ص۵۲-۶۱

منابع

  • ویکی نور