محمد واصف گیلانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==تولد و خاندان شیخ محمد واصف گیلانی==
+
'''آیت الله واصف گیلانی''' (۱۳۰۵ - ۱۳۷۵ ش)، از علمای مجاهد [[شیعه]] معاصر و از شاگردان [[امام خمینی|امام خمینی]] و [[سید مرتضی مرتضوی لنگرودی|سید مرتضی لنگرودی]] بود. ایشان از نظر علمی فرد جامعی بود و در [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[تفسیر]]، [[رجال]]، [[تاریخ|تاریخ]]، [[فلسفه]]، [[علم کلام|کلام]] و سرودن انواع [[شعر]]، تبحر و مهارت داشت. آیت الله گیلانی به دلیل برخورداری از معلومات گسترده و روحیه تحقیق و تتبع، حدود ۲۰۰ جلد اثر علمی و ادبی ارزشمند تألیف نمود. تأسیس چاپخانه «نشر اسلامی» و ساختن مسجد و بیمارستان در مناطق مختلف، از خدمات اجتماعی اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = محمد واصف گیلانی
 +
|تصویر=[[پرونده:واصف گیلانی.jpg|200px|center]]
 +
|زادروز = ۱۳۰۵ شمسی
 +
|زادگاه = لاهیجان
 +
|وفات =  ۱۳۷۵ شمسی
 +
|مدفن =  [[قم]]، قبرستان ابوحسین
 +
|اساتید =  [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]]، [[امام خمینی|امام خمینی]]، [[سید مرتضی مرتضوی لنگرودی|سید مرتضی لنگرودی]]، [[میرزا هاشم آملی|میرزا هاشم آملی]]، [[محمدتقی بهجت فومنی]]،...
 +
|شاگردان =
 +
|آثار =  تاریخ الائمة علیهم‌السلام، علم و عالم از نظر اسلام، احراق لانه‌های فساد، عقاید اسلامی، اثبات معاد، سیمای اخلاق اسلامی،...
 +
}}
 +
==تحصیلات و اساتید==
  
وي در سال 1305 ش. در قريه «دهكاء» در حدود 20 كيلومتري شهرستان عالم پرور لاهيجان، در خانواده مذهبي و ثروتمند به دنيا آمد. پدرش مرحوم كربلايي ابوالقاسم، مردي متدين و مخلص بود كه علاقه فراواني به اهل علم و روحانيت داشت كه همين علاقه در نهايت باعث شد كه فرزندش محمد، به كسوت روحانيت درآيد. آيت الله واصف گيلاني درباره اوصاف والاي اخلاقي و ديني پدر بزرگوارش اين گونه مي نويسد:
+
محمد واصف گیلانی فرزند کربلایی ابوالقاسم در سال ۱۳۰۵ شمسی در قریه «دهکاء» لاهیجان به دنیا آمد.
  
«مرحوم كربلايي ابوالقاسم كه در [[ذی القعده]] سال 1383 ق. به رحمت ايزدي پيوست، مردي بود كه به حُسن اخلاق و معاشرت در بين مردم معروف و مشهور بود. منزلش محل رفت و آمد آشنا و بيگانه، و هم او كشاورزي ديندار و معتبر بود كه پيوسته عائله اش از بيست نفر تجاوز مي كرد و به واسطه حُسن عمل و امانتي كه به خرج مي داد، با سرمايه ديگران تجارت مي كرد. توكلش به خداوند بي اندازه زياد و علاقه‌اش به [[ائمه اطهار]] عليهم السلام زائدالوصف بود؛ به طوري كه بيش از ده بار به زيارت حضرت ثامن الائمه عليه السلام و دوبار به [[زيارت]] عتبات مقدسه عراق موفق گرديد و پيوسته در ايام [[محرم]] و [[صفر]] و فاطميه و شهادت حضرت موسي بن جعفر عليهماالسلام در مسجد اقامه عزا مي نمود و بيش از چهل سال در ايام هفته در منزل خود به ذكر مواعظ و مصيبات ائمه اطهار عليهم السلام متوسل بود و حتي در پايان عمر خويش در حدود 70 سالگي، مختصر ملك شخصي كه داشت، براي عزاداري و سوگواري نوشندگان جام محنت و بلا وقف نمود. او از دوستداران و ارادتمندان واقعي علما و روحانيون و اهل علم بود».<ref> چهره اي از زندگاني آيت الله لنگرودي، ص 71، (از تأليفات معظم له).</ref>
+
شیخ محمد گیلانی در سال ۱۳۱۹ ش. برای تحصیل علوم دینی وارد [[حوزه علمیه قم]] شد. وی به علت دارا بودن حافظه قوی و استعداد فراوان، از همان ابتدای طلبگی با تلاش و جدیت فوق العاده، دروس حوزوی مانند [[منطق]]، [[تفسیر]]، [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[فلسفه]] و بسیاری از کتاب های متداول آن عصر را به سرعت به پایان رساند. قدرت فراگیری او چنان بود که هر سال، دروس سال گذشته را تدریس می کرد.
  
==تحصيلات شیخ محمد==
+
مهمترین اساتید شیخ محمد در دروس سطح، آیت الله [[شیخ علیرضا ممجد لنگرودی|شیخ علیرضا ممجد لنگرودی]] و آیت الله [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانی]] بوده‌اند که امروزه از مدرسین بنام حوزه علمیه [[قم]] بشمار می آیند. آیت الله سبحانی، در مورد شاگردش محمد واصف، فرموده است: «آیت الله واصف، نابغه دوران و [[شیخ بهایی]] زمان ما است».
  
آيت الله واصف گيلاني از كودكي حافظه‌اي قوي و استعدادي سرشار داشت. تحصيلات جديد آن زمان را تا پايه هشتم با موفقيت كامل در مدرسه «فلاحت» لاهيجان به اتمام رسانيد. آن گاه با تشويق هاي مكرر وعاظ محترمي كه براي برگزاري مراسم روضه به منزلشان رفت و آمد مي كردند، خصوصاً مرحوم آقا شيخ محمد صابري لاهيجي كه از وعاظ خوشنام منطقه بود و نيز تشويق و حمايت هاي همه جانبه پدر بزرگوارشان، در سال 1319 ش. براي تحصيل علوم ديني وارد [[حوزه علميه]] [[قم]] شد.
+
ایشان دروس خارج فقه، اصول، فلسفه، حکمت و تفسیر را نیز از اساتید زیر فراگرفت:
  
حضرت آيت الله واصف گيلاني به علت دارا بودن حافظه قوي و استعداد فراوان، از همان ابتداي طلبگي با تلاش و جديت فوق العاده، دروس حوزوي شامل صرف، نحو، معاني، بيان، [[منطق]]، [[تفسير]]، [[فقه]]، [[اصول]]، [[فلسفه]] و بسياري از كتاب هاي متداول آن عصر را به سرعت به پايان رساند. قدرت فراگيري او چنان بود كه هر سال، دروس سال گذشته را تدريس مي كرد.
+
*[[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]] (متوفای ۱۳۸۰ ق)
 +
*[[سید مرتضی مرتضوی لنگرودی|سید مرتضی مرتضوی لنگرودی]] (متوفای ۱۳۸۳ ق): آیت الله واصف گیلانی که عشق و ارادت فراوانی به این استاد ارجمندش داشت و پیشرفت علمی و معنوی خود را مرهون زحمات او می دانست، به مدت ۱۰ سال در فقه، اصول و [[اخلاق]] از این استاد بهره گرفت. بعد از رحلت آن بزرگوار، شرح حال و خدمات ارزشمند استادش را تحت عنوان «چهره‌ای از زندگانی حضرت آیت الله لنگرودی» به رشته تحریر درآورد و به چاپ رسانید و در رثای آن بزرگوار اشعاری سرود.
  
==اساتيد حاج شیخ محمد واصف گیلانی==
+
*[[امام خمینی|امام خمینی]] (متوفای ۱۳۶۸ ش): آیت الله واصف در درس خارج فقه و اصول حضرت امام شرکت می جست و دروس امام را تقریر می کرد. او به امام راحل عشق می ورزید و همواره صلابت، استواری، غیرت، دین مداری، تقوا، هوشمندی، شجاعت، زیرکی آن بزرگوار را می ستود و درباره امام اشعار زیادی سروده است. ضمناً معظم له چون از سال ۱۳۳۷ ش. در قم دارای چاپخانه بود، اعلامیه‌های مربوط به حضرت امام و نهضت مقدس اسلامی را به صورت مخفیانه چاپ و تکثیر می نمود.
  
مهمترين اساتيد ايشان در دروس سطح، آيت الله حاج شيخ عليرضا ممجد لنگرودي(*) و آيت الله حاج شيخ جعفر سبحاني بوده‌اند كه امروزه از مدرسين بنام حوزه علميه قم بشمار مي آيند.<ref> مصاحبه با فرزند ارشد ايشان، حاج آقا جعفر واصف.</ref>
+
*[[میرزا هاشم آملی|میرزا هاشم آملی]] (متوفای ۱۳۷۱ ش): آیت الله واصف گیلانی مدت زیادی نزد ایشان به آموختن [[فقه]] مشغول بوده و درس آن بزرگوار را تقریر کرده و در ستایش این استاد فرزانه‌اش نیز اشعاری سروده است. آیت الله هاشم آملی نیز بارها در مورد این شاگردش می فرمود: «آقای واصف مغز متفکر است و خوب است از افکار ایشان، طلاب و محصلین و فضلا استفاده نمایند».
  
ايشان دروس فقه، اصول، فلسفه، حكمت و تفسير را از آيات عظام ذيل فراگرفت:
+
*[[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|سید شهاب الدین مرعشی نجفی]] (متوفای ۱۳۶۹ ش): در رثای ایشان نیز اشعاری دارد.
  
* 1- بروجردي (متوفاي 1380 ق).
+
*[[سید محمد محقق داماد]] (متوفای ۱۳۸۸ ق): در رثای ایشان نیز اشعاری سروده است.
  
* 2- حاج سيد مرتضي مرتضوي لنگرودي (متوفاي 1383 ق).
+
*عارف کامل آیت الله [[محمدتقی بهجت فومنی|محمدتقی بهجت]] (متوفای ۱۳۸۸ ش): وی از محضر این استاد عالی قدرش نهایت استفاده را کرده است و همواره مقام علمی و حالات والای معنوی و عرفانی ایشان را می ستود.
  
آيت الله واصف گيلاني كه عشق و ارادت فراواني به اين استاد ارجمندش داشت و پيشرفت علمي و معنوي خود را مرهون زحمات او مي دانست، به مدت 10 سال در فقه، اصول و اخلاق از اين استاد بهره گرفت. بعد از رحلت آن بزرگوار، شرح حال و خدمات ارزشمند استادش را تحت عنوان «چهره‌اي از زندگاني حضرت آيت الله لنگرودي» به رشته تحرير درآورد و به چاپ رسانيد و در رثاي آن بزرگوار اشعاري سرود.
+
*[[علامه طباطبایى|علامه طباطبایی]]، صاحب [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]]، (متوفای ۱۳۶۰ ش): آیت الله واصف، وی را نابغه دوران و فیلسوف منحصر به فرد و مفسری توانا می دانست و در جلسات درس خصوصی آن بزرگوار شرکت می جست و تمام مطالب جلسات ([[تفسیر]] و [[فلسفه]]) را به رشته تحریر درمی آورد.
  
او درباره صفات و كمالات اين استاد فرزانه اش اين گونه مي نويسد: «حشمت و شكوه [[علم]] و [[تقوا]]، آن چنان وجود گرانمايه‌اش را فراگرفته بود كه در حضور او، شاگردانش خاضع و مرعوب بودند. در عين حال با همه سخن مي گفت و براي همه فروتني و تواضع مي نمود؛ حتي براي اصاغر تلامذه خود اين تواضع را مرعي مي داشت. بسيار سريع الذهن و حاضر جواب بود و گاهي كلام متكلم و يا مستشكل تمام نشده، مطلبش را دريافته، جواب قانع كننده بازمي‌داد. گفتارش سرورانگيز و پراستفاده و صحبت‌هاي او بلند و با شجاعت و محكم، محفلش گرم و بسيار ارزنده و مألوف و معاشرتي دور از تكلف داشت. و شاگردان دانشمندش وي را در حدود نزديك به تقديس، احترام مي كردند و حقاً صفات برجسته و ملكات نفساني و فضايل اخلاقي آيت الله لنگرودي شايسته تقديس و احترام بود.
+
آیت الله واصف گیلانی با تلاش و جدیت تمام، مراحل علمی را پشت سر نهاد و از برخی اساتید بزرگوارش اجازه [[اجتهاد]] دریافت کرد. ایشان در طول سالیان تحصیل، به تدریس سطوح و کتب مختلف ([[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]، [[مکاسب (کتاب)|مکاسب]] و [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه]]) اشتغال داشت و عده زیادی از محضر این فقیه جلیل القدر استفاده کردند.  
  
ز آسمان رجال افول كرد آيتي × كه تربت گام او تحفه رضوان بود.
+
==ویژگی‌های علمی و اخلاقی==
  
جامع علم و عمل، زاده قدس و ورع × به زهد در عصر خود، ثاني سلمان بود.<ref> چهره اي از زندگاني آيت الله لنگرودي، ص 44؛ ضمناً در اين جا فقط به دو بيت از اشعار وي بسنده شد.</ref>
+
'''پشتکار در کسب علم و مطالعه:'''
  
* 3- حضرت امام خميني (متوفاي 1368 ش).
+
آیت الله واصف از نظر علمی، فرد جامعی بود. در [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[تفسیر]]، [[رجال]]، [[تاریخ|تاریخ]]، [[فلسفه]] و [[علم کلام|کلام]] متبحر و صاحب نظر بود. در ادبیات، خصوصاً [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]]، خیلی دقیق بود. آن بزرگوار هیچ گاه از مطالعه، تحقیق، تتبع و مذاکره علمی خسته نمی شد؛ در سفر و حضر دست از نوشتن برنمی داشت؛ حتی یکی از کتب خود را در سفر به آلمان نوشت و در همان جا به چاپ رساند. ایشان انسانی پرکار و پرتلاش بود. در ریزه کاری های علمی، استنباط های دقیق و ظریفی داشت. حافظه ای فوق العاده داشت. بسیار مطالعه می کرد و همه آن چه را خوانده و یا شنیده بود، به خوبی در حافظه خویش نگه می داشت. می توان گفت: که او یک دائرةالمعارف بود و در هر زمینه‌ای اطلاعات دقیق داشت. زیاد فکر می کرد و کم سخن می گفت.
  
مرحوم آيت الله واصف از طريق مرحوم آيت الله حاج مصطفي با حضرت امام آشنا گرديد؛ زيرا وي به اتفاق فرزند حضرت امام در درس مرحوم آیت الله ممجد لنگرودي و سپس با ارتقا به سطوح عالي، در درس خارج فقه و اصول حضرت [[امام خمینی]] شركت مي جست و دروس امام را تقرير مي كرد. او به امام راحل عشق مي ورزيد و همواره صلابت، استواري، غيرت، دين مداري، تقوا، هوشمندي، شجاعت، زيركي، و نيز مبارزه بي امان و مقدس آن بزرگوار را مي ستود.
+
'''ذوق و استعداد شعری:'''
  
ايشان درباره امام اشعار زيادي سروده است؛ چنان كه اگر مجموع اين سروده‌ها جمع آوري گردد، شايد ديواني تدوين شود. ضمناً معظم له چون از سال 1337 ش. در قم داراي چاپخانه بود، اعلاميه‌هاي مربوط به حضرت امام و نهضت مقدس اسلامي را به صورت مخفيانه چاپ و تكثير مي نمود. مرحوم آيت الله واصف سخت معتقد بود كه عشق ورزيدن به امام خميني، همانند محبت به [[رسول خدا]] و [[اهل بيت]] عليهم السلام است؛ همان گونه كه در برخي اشعارش بدان اشاره دارد:
+
محمد واصف گیلانی از دوران کودکی شعر می گفت؛ آیت الله واصف در ۲۱ سالگی [[منطق]] را به نظم درآورد و به نام کفایة المیزان به آیة الله العظمی بروجردی تقدیم کرد و آن بزرگوار در منزل و با حضور آیت الله العظمی سید مرتضی لنگرودی قدس سره وی را تشویق و تحسین فراوان می کند. او را می توان اسطوره هنر در حوزه ها بشمار آورد. او اشعار فراوانی به صورت بی نقطه، یا بدون الف می سرود و مطالب خود را (اعم از شعر و نثر) به پنج زبان فارسی، عربی، گیلکی، کردی و ترکی می نگاشت. در اشعارش صنعت های لفظی و معنوی موج می زند.
  
هر كس كه در دل مهر روح الله دارد × مهر رسول الله را همراه دارد
+
'''عشق به اهل بیت علیهم السلام:'''
  
آسوده گردد هر كه دارد مهر احمد × مهر علي و مهر آل الله دارد
+
آیت الله شیخ محمد واصف گیلانی عشق و علاقه توصیف ناپذیری نسبت به خاندان [[عصمت]] و طهارت داشت. ایشان درباره صفات والای انسانی و سجایای اخلاقی حضرات معصومین، کتاب های مختلفی نگاشت و اشعار زیادی در رثا و مدح آن بزرگواران سروده و هنگام سرودن [[شعر]] برای [[اهل البیت|اهل بیت]] بسیار می گریست. وی [[روضه خوانی|روضه خوانی]] می کرد و آن را دون شأن خود نمی دانست. با همه وجود، به فراگیری و نشر و ترویج آثار اهل بیت می پرداخت و از [[توسل به اهل بیت علیهم السلام|توسل]] به آنان غافل نبود. او به [[سادات]] نیز ارادت می ورزید و دو دخترش را به [[ازدواج]] آنان درآورد.
  
هر كس كه دارد مهر روح الله در دل × مهر علي و مهر آل الله دارد
+
'''زهد و ساده زیستی:'''
  
او عالم و او اعلم و هم او معلم × او علم سرالله را در راه دارد.<ref> ديوان واصف، ج 4، ص 108.</ref>
+
مرحوم آیت الله واصف گیلانی هیچگاه از زی طلبگی و ساده زیستی و زندگی زاهدانه خارج نشد؛ در حالی که در خانواده ای ثروتمند و خرده مالک متولد شده بود. ظاهری آراسته و تمیز داشت و از تظاهر به فقر و ناداری خودداری می کرد. او با این که تا آخر عمر شریفش با قناعت پیشگی زندگی کرد؛ اما از رسیدگی به نیازمندان غافل نبود و بخصوص به اهل علم فقیر و تهیدست کمک های فراوانی می کرد.
  
رحلت امام خميني به شدت آيت الله واصف گيلاني را متأثر و مغموم ساخته بود. اين امر به وضوح در اشعاري كه در سوگ امام سروده، مشهود است:
+
==فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی==
 +
'''<I>تبلیغ و خطابه:</I>'''
  
[[مرگ]] تو اي روح حق در قلب آذر مي كند × دائماً هجر تو اين دل را مكدر مي كند
+
آیت الله واصف گیلانی با این که دارای معلومات گسترده ای بود، مع الوصف هیچ گاه تبلیغ و منبر را فراموش نکرد؛ بلکه اکثر اوقات عمرشان را در همان روستای کوچک - که زادگاه وی و اجدادش بود - به وعظ و ارشاد مردم مشغول بود. ایشان در پاسخ به کسانی که به وی گفته بودند که دیگر در شأن شما نیست تا در روستای کوچک منبر بروید! فرمود: «من که کسی نیستم؛ بسیاری از بزرگان و اعاظم و فقهای بزرگ [[شیعه]] منبر می رفتند» و نیز می فرمود: «ادای تکلیف، شهر و روستا نمی شناسد».
  
مسلمين را سوك تو اي بت شكن در اين زمان × داغدار و مضطرب با ديده تر مي كند
+
'''<I>دفاع از مرزهای عقیدتی:</I>'''
  
مضجعت را هر كه ديده روز دفن جسم تو × گريه بر فقدان تو همچون پيمبر مي كند
+
در سالیانی که کتاب «شهید جاوید» چاپ و منتشر شده و برخی از مطالب موهن آن، اعتراض گروهی از علما را برانگیخته بود، آیت الله واصف گیلانی به دور از هیاهو، دست به قلم برده، ۳ جلد کتاب درباره زندگانی حضرت [[سیدالشهداء]] علیه السلام نگاشت و به ویژه یک جلد آن، که تحت عنوان «فی هامش علم الامام» به علم امام اختصاص یافته بود، مورد استقبال گسترده حوزویان و دانشجویان قرار گرفت.
  
مسلمين را بوده اي در عصر ما، الحق بشير × مرگ تو در صدر حزب الله اخگر مي كند
+
همچنین آیت الله واصف که خود را حافظ مرزهای فکری و عقیدتی می دانست، سکوت در برابر عقاید الحادآمیز و کمونیستی حزب توده در سال های ۲۸ و ۲۹ ش. را روا ندانست و به مقابله با آنان پرداخت. او علاوه بر روشنگری در منابر، برای قشر جوان و تحصیل کرده کتابی تحت عنوان «احراق لانه‌های فساد» تألیف کرد که این کتاب نیز با استقبال مواجه شد؛ زیرا در این کتاب با شواهد و استدلال های عقلی و منطقی، اندیشه های حزب توده به خوبی نقد و ابطال، و اهداف پلید و استعماری پدیدآورندگان آن با قلمی شیوا و محکم تبیین شده بود.
  
مات و مبهوتيم از تشييع تو، هر كس كه ديد × ياد از روز جزاء و يوم محشر مي كند.<ref> ديوان هنري واصف، ص 200.</ref>
+
'''<I>فعالیت در آلمان:</I>'''
  
ره آور شهيدان، اي روح ما خميني × چشم و چراغ ايران، اي روح ما خميني
+
آیت الله واصف گیلانی در سال ۱۳۵۰ ش. به عنوان نماینده [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|آیت الله گلپایگانی]] به کشور آلمان اعزام شد و در شهرهای فرانکفورت و اشتوتکارت اقامت گزید، پاسخ گویی به نیازهای علمی و معنوی و دینی مسلمانان و خصوصاً ایرانیان آنجا را بر عهده گرفت. او با همکاری برخی از تجار ایرانی و غیرایرانی برای وحدت و انسجام مسلمانان و نیز ارتقای سطح دینی و معنوی آنان، گامهای مؤثری را برداشت. مرحوم آیت الله واصف به علت برخورداری از قدرت جاذبه اجتماعی، در جلسات علمی محبوبیت زیادی کسب کرده به طوری که با حضور خود در روضه منازل مسلمانان و شیعیان مقیم آلمان، رونق خاصی به آن مجالس می بخشید.
  
روي تو آيه نور، كوي تو سينه طور × اي خاتم سليمان، اي روح ما خميني
+
'''<I>ساختن بیمارستان:</I>'''
  
رفتي و رفت جانم، اي روح و هم روانم × چون آفتاب رخشان، اي روح ما خميني
+
ایشان در زمان [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]]، با همکاری و همیاری مردم منطقه موفق شد بیمارستان «صاحب الزمان علیه السلام» را در روستای همجوار زادگاه خود «فُشازده» با همه امکانات لازم احداث کند؛ حتی برخی از مراجع بزرگوار [[قم]] او را تشویق و مساعدت نمودند؛ اما قبل از آغاز فعالیت، به دستور شاه خائن، این بیمارستان مصادره و به طور کلی تخریب شد و در همان مکان، بیمارستانی به نام «بیمارستان شاه» تأسیس نمودند! علت این اقدام شاه برای کاهش قدرت و محبوبیت روحانیت در نزد مردم بود.
  
روح القدس مشوش، پروانه وش كند غش × جانم برات قربان، اي روح ما خميني
+
'''<I>ساختن مسجد:</I>'''
  
روح الامين حزين است، جن و بشر غمين است × عالم شده پريشان، اي روح ما خميني.<ref> همان، ص 207.</ref>
+
آن فقید سعید، سالی در ماه [[رمضان]]، برای تبلیغ به روستای محرومی در اطراف [[اصفهان]] می رود؛ در آن جا متوجه فقر فرهنگی و مادی مردم منطقه می شود. لذا مسجدی زیبا و بزرگ احداث می کند، تا یک سال در آن منطقه محروم اقامت می گزیند و به تعلیم [[احکام]] و مسائل [[اسلام]] می پردازد و در این راه زحمات زیادی را متحمل می شود.
  
ايشان اشعار عربي نيز سروده است؛ از جمله شعر زير كه در رثاي رحلت [[امام خمینی]] سروده شده و همه ابيات آن با «يا» آغاز گرديده است:
+
'''<I>تأسیس چاپخانه اسلام:</I>'''
  
يا رحيلاً آيت الآيات عندالعارفين × حجّة في العلم والاسلام كهف العالمين
+
ایشان با تأسیس چاپخانه «نشر اسلامی» در سال ۱۳۳۷ ش. موفق شد آثار اسلامی و بسیاری از کتب ارزشمند بزرگان دین و کتاب هایی را که خود تألیف کرده بود، چاپ و منتشر کند. خدمات فرهنگی گسترده وی، از آن زمان و تا پایان عمرش ادامه داشته است. چاپخانه مذکور در بحبوحه قیام حضرت [[امام خمینی|امام راحل]] با وجود مراقبت و نظارت شدید دستگاه امنیتی [[ساواک]]، به چاپ و نشر اعلامیه های حضرت امام و سایر بزرگان اقدام می ورزید. ضمناً در طول نهضت مقدس اسلامی، امضای ایشان در پای اعلامیه های مختلف [[حوزه علمیه قم]] دیده می شد.
  
يا قويماً قائداً لله في اسلامنا × كنت عندالدين والاسلام خيرالقائدين
+
==آثار و تألیفات==
 +
آیت الله واصف گیلانی به دلیل برخورداری از معلومات گسترده، روحیه تحقیق و تتبع، ذوق و حافظه سرشار و قلم شیوا و توانمند، در طول عمر گرانقدرش حدود ۲۰۰ جلد اثر نفیس و ارزشمند از خود به یادگار گذاشت.
  
يا زعيم الدين حقّاً كنت خيرالعارفين × قد رحلت رحلة الآباء عندالموقنين
+
#[[دیوان (شعر)|دیوان]] شعر، ج ۱، در ۲۲۴ صفحه؛
 
+
#دیوان، ج ۲، بی نقطه در ۲۲۰ صفحه؛
يا اميناً مظهر الخلق النبيّ الهاشمي × جئت للخلق اماماً قائداً للحاربين
+
#دیوان، ج ۳، در ۱۶۴ صفحه؛
 
+
#شواهد الاسلام، یک هزار بیت عربی؛
يا عظيماً عازماً لله في امر الهدي × كنت روح الله في اعلاء امرالمسلمين
+
#شواهد الولایه، یک هزار بیت عربی؛
 
+
#رقیه خاتون علیهاالسلام، در ۵ گویش؛
يا معيناً لهفنا يغلي فيغلي عيننا × انت عندالله في جنب الاميرالمؤمنين
+
#بیت الاحزان عاشقان؛
 
+
#راهنمای میراث، ترجمه و شرح ارث لمعه؛
يا لهيفاً لهفنا لله عندالتسلية × يا امام العصر فاقبل من عبيد الطالبين.<ref> همان، ص 106.</ref>
+
#رسالة الانسان واللحیة، در حرمت ریش تراشی. ترجمه آن تحت عنوان «بهداشت صورت» به وسیله آقای علی صحت به چاپ رسیده است؛
 
+
#ارجوزة القیامة، در اثبات معاد جسمانی و براهین آن (شعر عربی
* 4- آقا ميرزا هاشم آملي (متوفاي 1371 ش).('')
 
 
 
آيت الله واصف گيلاني مدت زيادي نزد ايشان به آموختن [[فقه]] مشغول بوده و درس آن بزرگوار را تقرير كرده است. در ستايش اين استاد فرزانه‌اش چنين سروده است:
 
 
 
آملي اي حلقه اسلام را درّالثّمين × يادگاري از ضياءالدين نزد عارفين
 
 
 
نقطه تأليف را اندر خياراتي، محيط × هر كه با انصاف باشد، گويدت صدآفرين
 
 
 
كيست اندر قم بگويد بيع را مانند تو × كيست چون تو فخر بر استاد باشد از يقين
 
 
 
گر بود پوشيده فضلت در بر بي معرفت × نزد اهل معرفت باري چه خور باشد، مبين.<ref> ديوان واصف، ج 4، ص 84.</ref>
 
 
 
* 5- آقاي مرعشي نجفي (متوفاي 1369 ش).
 
 
 
در رثاي ايشان نيز اشعاري دارد.
 
 
 
* 6- آقاي محقق داماد (متوفاي 1388 ق).('')
 
 
 
در رثاي ايشان نيز اشعاري دارد.
 
 
 
* 7- عارف كامل حضرت آقاي بهجت دامت بركاته<ref> اسامي استادان وي از گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 300 و از مصاحبه فرزندان ايشان به دست آمده است.</ref>؛
 
 
 
وي از محضر اين استاد عالي قدرش نهايت استفاده را كرده است و همواره مقام علمي و حالات والاي معنوي و عرفاني ايشان را مي ستود. ايامي كه ايشان به درس اين فقيه عارف مشرف مي شد، حضرت استاد در منزل استيجاري زندگي مي كردند. آيت الله واصف گيلاني از اين موضوع بسيار ناراحت بود و حاضر شده بود منزل مسكوني خود را در اختيار استادش قرار دهد. ولي به شدت اين پيشنهاد را رد كردند. آيت الله واصف بسيار علاقه‌مند بود كه در همه اوقات شبانه روز از محضر اين فقيه جليل القدر استفاده كند و به شاگردي در محضر او مباهات مي نمود.<ref> مصاحبه با حاج آقا باقر واصف.</ref>
 
 
 
* 8- علامه طباطبايي، صاحب تفسير الميزان، (متوفاي 1360 ش).
 
 
 
آيت الله واصف، وي را نابغه دوران و فيلسوف منحصر به فرد و مفسري توانا مي دانست و در جلسات درس خصوصي آن بزرگوار نيز - كه براي عده‌اي از فضلاي مستعد بود - شركت مي جست و تمام مطالب جلسات ([[تفسير]] و [[فلسفه]]) را به رشته تحرير درمي آورد.
 
 
 
==اجتهاد و تدريس شیخ محمد==
 
 
 
آيت الله واصف گيلاني با تلاش و جديت تمام، مراحل علمي را پشت سر نهاد و از برخي اساتيد بزرگوارش اجازه اجتهاد دريافت كرد. ايشان در طول ساليان تحصيل، به تدريس سطوح و كتب مختلف (رسائل، مكاسب و كفايه) اشتغال داشت و عده زيادي از محضر اين فقيه جليل القدر استفاده كردند.
 
 
 
==ويژگي ها واصف گیلانی==
 
 
 
مرحوم حجت الاسلام شريف رازي درباره وي نوشته است: «علامه واصف گيلاني از دانشمندان وارسته و فضلاي برجسته، عالمي فاضل و نويسنده اي كامل و داراي مقام [[علم]] و [[تقوا]] و ملكات فاضله و اخلاق حسنه است.» و آن گاه بيش از 60 تأليف وي را ذكر مي كند.<ref> گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 299.</ref>
 
 
 
ما هم در اين مختصر به برخي از خصوصيات علمي و معنوي و ملكات فاضله آن فقيد سعيد اشاره مي كنيم:
 
 
 
'''<I>اخلاص:</I>'''
 
 
 
عامل پيروزي و هدايت مردان بزرگ دو چيز است: [[جهاد]] همه جانبه و [[اخلاص]].
 
 
 
آيت الله واصف گيلاني نيز واجد اين دو صفت بود. او با اين كه داراي معلومات گسترده اي بود، مع الوصف هيچ گاه تبليغ و منبر را فراموش نكرد؛ بلكه اكثر اوقات عمرشان را در همان روستاي كوچك - كه زادگاه وي و اجدادش بود - به وعظ و ارشاد مردم مشغول بود. ايشان در پاسخ به كساني كه به وي گفته بودند كه ديگر در شأن شما نيست تا در روستاي كوچك منبر برويد! فرمود: «من كه كسي نيستم؛ بسياري از بزرگان و اعاظم و فقهاي بزرگ [[شيعه]] نه تنها منبر مي رفتند، بلكه مباهات هم مي كردند» و نيز مي فرمود: «اداي تكليف، شهر و روستا نمي شناسد».
 
 
 
اهميت دادن آن فقيد سعيد به «تبليغ» در حالي بود كه او از وضع مالي و معيشتي مناسبي برخوردار بود و نيازهاي مادي، او را به اين مسير سوق نداده بود. او به «تبليغ» به عنوان امري عبادي مي نگريست و از اين رو، تا آخر عمر بابركتش آن را رها نكرد.<ref> مصاحبه با حاج آقا جعفر واصف.</ref>
 
 
 
'''<I>دفاع از مرزهاي عقيدتي:</I>'''
 
 
 
در سالياني كه كتاب «شهيد جاويد» چاپ و منتشر شده و برخي از مطالب موهن آن، اعتراض گروهي از علما را برانگيخته بود، آيت الله واصف گيلاني به دور از هياهو، دست به قلم برده، 3 جلد كتاب درباره زندگاني حضرت [[سيدالشهداء]] عليه السلام نگاشت و به ويژه يك جلد آن، كه تحت عنوان «في هامش علم الامام» به علم امام اختصاص يافته بود، مورد استقبال گسترده حوزويان و دانشجويان قرار گرفت و بسياري از بزرگان حوزوي و دانشگاهي وي را مورد تشويق و تحسين خويش قرار دادند.
 
 
 
سال هاي 28 و 29 ش. اوج فعاليت هاي كمونيستي حزب توده بود كه با تبليغات گسترده خود، خصوصاً در شمال ايران، مردم و جوانان بسياري را جذب كرده بودند. آيت الله واصف كه خود را حافظ مرزهاي فكري و عقيدتي مي دانست، سكوت در برابر عقايد الحادآميز حزب توده را روا ندانست و به مقابله با آنان پرداخت.
 
 
 
او علاوه بر روشنگري در منابر، براي قشر جوان و تحصيل كرده كتابي تحت عنوان «احراق لانه‌هاي فساد» تأليف كرد كه اين كتاب نيز با استقبال مواجه شد؛ زيرا در اين كتاب با شواهد و استدلال هاي عقلي و منطقي، انديشه هاي حزب توده به خوبي نقد و ابطال، و اهداف پليد و استعماري پديدآورندگان آن با قلمي شيوا و محكم تبيين شده بود.
 
 
 
همچنين ايشان مجوّز نشريه‌اي به نام نشريه «راه نجات» را در همان دهه سي شمسي اخذ كرد؛ ولي به علت مخالفت عوامل دولتي و جو خفقان حاكم بر كشور و نيز عدم حمايت و استقبال حوزه و حوزويان و هزينه زياد و امكانات مالي اندك، اين نشريه بعد از دو شماره، تعطيل گرديد.
 
 
 
يكي ديگر از فعاليت هاي فرهنگي وي، تأسيس چاپخانه «نشر اسلامي» به سال 1337 ش بود. چاپخانه مذكور در بحبوحه قيام حضرت امام راحل با وجود مراقبت و نظارت شديد دستگاه امنيتي ساواك، به چاپ و نشر اعلاميه هاي حضرت امام و ساير بزرگان اقدام مي ورزيد. شدت سختگيري عوامل حكومتي به حدي بود كه ايشان خدمت حضرت امام مي رسد و اظهار مي دارد: «ما براي چاپ اعلاميه خيلي در فشار هستيم؛ وظيفه من چيست؟»
 
 
 
حضرت امام پاسخ مي دهند: «من راضي نيستم كه شما آقايان خودتان را به خاطر من به زحمت بيندازيد.» اين جمله امام، عزم او را استوار مي سازد كه تا آخر مبارزات ملت مسلمان به چاپ و توزيع اعلاميه ها ادامه دهد.
 
 
 
==خاطره‌اي جالب==
 
 
 
حاج آقا باقر واصف مي گويد: «همواره عوامل شهرباني و ساواك تحت عناوين مختلفي به چاپخانه مي آمدند و اوضاع را كنترل مي كردند. ما كاملاً مي دانستيم كه خريدن كتاب و سؤال از قيمت و... بهانه اي است تا بدين وسيله از ما حرف بكشند؛ لذا ما هم كاملاً مراقب بوديم. روزي يكي از عوامل آنان آمد و به عنوان اين كه از شهرستان براي خريدن كتاب آمده، در موضوعات مختلف سخن مي گفت تا بتواند به اطلاعات مورد نظر خود، دست يابد كه ناگهان صداي بي سيم وي شنيده مي شود. او چنان از اين اتفاق خجالت زده مي شود كه وقتي به ما نگاه كرد، تمام سر و گردن وي قرمز شده بود و با شرمندگي از چاپخانه خارج شد. پس از اين اتفاق، هرگز به سراغمان نيامدند».
 
 
 
ضمناً در طول نهضت مقدس اسلامي، امضاي ايشان در پاي اعلاميه هاي مختلف حوزه علميه قم ديده مي شود. اين اعلاميه ها در كتاب «بررسي تحليلي نهضت امام خميني» آمده است.(*)
 
 
 
'''عشق به خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام'''
 
 
 
مرحوم آيت الله حاج شيخ محمد واصف گيلاني عشق و علاقه توصيف ناپذيري نسبت به خاندان عصمت و طهارت داشت. ايشان درباره صفات والاي انساني و سجاياي اخلاقي حضرات معصومين، كتاب هاي مختلفي نگاشت و اشعار زيادي در رثا و مدح آن بزرگواران سروده و هنگام سرودن شعر براي اهل بيت بسيار مي گريست. وي روضه خواني مي كرد و آن را دون شأن خود نمي دانست. با همه وجود، به فراگيري و نشر و ترويج آثار اهل بيت مي پرداخت و از توسل به آنان غافل نبود.
 
 
 
حاج جعفر آقا واصف مي گويد: «در سفر والد بزرگوار به آلمان - كه اين سفر از سوي حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني ترتيب داده شده بود و مدت 2 سال به طول انجاميد - بنده هم به همراه ايشان بودم. يك شب ماه [[رمضان]] به مناسبت [[شب قدر]] به مسجد آيت الله العظمي بروجردي به هامبورگ رفتيم. جمعيت فراواني در آن جا حضور داشتند.
 
 
 
سخنران - كه اكنون از شخصيت هاي رده بالاي نظام است - مشغول سخنراني شد و خيلي خوب سخنراني كرد. پس از جلسه، ديدم آيت الله والد با ناراحتي فرمود: من به اين سخنران گفتم خوب سخنراني كردي؛ ولي سخني از مظلوميت [[امام علی]] عليه السلام به ميان نياورديد! چرا بايد علي عليه السلام شبي كه متعلق به اوست، مظلوم واقع شود؟»
 
 
 
حساسيت آيت الله واصف به اين نكته، نشانه ارادت و علاقه عميق وي به خاندان پيامبر اكرم صلي الله و عليه و آله و سلم است. او به [[سادات]] نيز ارادت مي ورزيد و دو دخترش را به [[ازدواج]] آنان درآورد.
 
 
 
پيشتر اشاره شد كه پدر آيت الله واصف به ذكر مناقب و مصائب [[اهل بيت]] عليهم السلام عشق مي ورزيد و همواره در ايام هفته و در مناسبت هاي ديگر، مراسم سوگواري و يا مراسم جشن و سرور برپا مي كرد. همين عشق موجب شد تا فرزند را، راهي حوزه كند. حاج آقا باقر، فرزند گرامي آيت الله واصف، به نقل از پدرش مي فرمايد:
 
 
 
«پدرم همواره در منزلش مجالس روضه برقرار بود و آقايان وعاظ بعد از روضه، شب در منزل بيتوته مي كردند. در حقيقت، منزل او محفل انس علما بود. ايشان وقتي سخنان و روضه خواني آنان را مي ديد، بسيار علاقه‌مند مي شد كه فرزندش هم مثل آنان بشود. همين معنا به ذهن خودم نيز مي آمد كه هر كس به قم برود و برگردد، حتماً به او روضه خواني ياد مي دهند؛ اما وقتي وارد حوزه قم شدم، ديدم جريان كاملاً متفاوت است؛ «حوزه» درياي بيكران انواع علوم است و انسان تا اين علوم را فرانگيرد؛ نمي تواند روضه خوان هم بشود. مدتي روضه خواني نمي كردم؛ اما اصرار پدرم باعث شد كه من هم روضه خواني نمايم».
 
 
 
وي در ادامه مي گويد: «حضرت آيت الله والد هم همان مجالس پدرش را مثل دهه [[عاشورا]]، دهه آخر [[صفر]]، دهه اول و دوم فاطميه به همان سبك در مسجد محل برگزار مي نمود و هم در ساير وفيات هم خودش روضه‌اي در منزل منعقد مي كرد و هم مقيد بود در ساير روضه‌ها شركت نمايد و اين كار تا آخر عمرش امتداد يافت».
 
 
 
حجت الاسلام قبادي، از فضلاي حوزه علميه قم، در اين باره مي گويد: «مدتي همسايه ايشان بودم؛ هر وقت كه به منزلشان مي رفتم، مي فرمود: برويد (روي صندلي كه چادر مشكي كشيده بودند) روضه بخوانيد؛ با اين كه خودش تنها بود، مي فرمود: لحظه‌اي صبر كن! خانواده را صدا كنم كه اگر تمايل داشتند، بيايند پشت پرده بنشينند روضه را گوش نمايند. آن وقت من روضه مي خواندم، ايشان با صداي بلند گريه مي كرد. همه اين سوز و اشك ها، نشانه علاقه عميق وي به خاندان پيامبر بود».
 
 
 
==علاقه حاج شیخ محمد به علم==
 
 
 
ايشان از نظر علمي، فرد جامعي بود. در [[فقه]]، [[اصول]]، [[تفسير]]، [[رجال]]، تاريخ، [[فلسفه]] و كلام متبحر و صاحب نظر بود. در ادبيات، خصوصاً ادبيات عرب، خيلي دقيق بود. مهارت زيادي در سرودن شعر داشت كه اشعار بي نقطه، اشعار بي الف و... نمونه بارز اين مدعا است. با اين كه در يك آتش سوزي در لاهيجان، بسياري از اشعار و نوشته ها و كتاب هاي منحصر به فرد وي سوخت، مع الوصف، اشعار فراواني در علوم مختلف اسلامي اعم از [[فقه]]، [[اصول]]، [[منطق]]، [[رجال]] و... از وي باقي مانده كه حكايت از قدرت علمي، دقت، مهارت و تسلط وي بر علوم گوناگون مي باشد.
 
 
 
آن بزرگوار هيچ گاه از مطالعه، تحقيق، تتبع و مذاكره علمي خسته نمي شد؛ در سفر و حضر دست از نوشتن برنمي داشت؛ حتي يكي از كتب خود را در سفر به آلمان نوشت و در همان جا به چاپ رساند.
 
 
 
يكي از فضلاي [[حوزه علميه]] [[قم]] در اين باره مي گويد: به منزل حضرت آيت الله واصف رفتم. و ايشان در يك اتاق پر از كتاب بود كه همه كتاب ها هم از تأليفات خودش بود. و اگر او را [[شيخ بهايی]] زمان ما بناميم، الحقّ والانصاف شايسته اين عنوان هست؛ زيرا شبانه روز مشغول مطالعه و نوشتن و تحقيق بود.<ref> مصاحبه با حجة الاسلام قبادي، از فضلاي حوزه قم.</ref>
 
 
 
آيت الله واصف، انساني پركار و پرتلاش بود. امور مربوط به چاپخانه و نشر كتب را شخصاً انجام مي داد. مطالعه اش فوق العاده بود. در ريزه كاري هاي علمي، استنباط هاي دقيق و ظريفي داشت. حافظه اي فوق العاده داشت. بسيار مطالعه مي كرد و همه آن چه را خوانده و يا شنيده بود، به خوبي در حافظه خويش نگه مي داشت.
 
 
 
مطالعات ايشان، منحصر به [[فقه]] و [[اصول]] يا تاريخ و... نبود؛ بلكه حتي مجلات و روزنامه ها را هم مطالعه مي كرد. در بسياري از علوم، نظري صائب داشت. داراي ابتكارات و نوآوري هاي علمي و ادبي زيادي بود. با اين كه معمولاً افرادي كه حافظه قوي دارند، از استعداد قوي محروم هستند، ولي ايشان چنين نبود. مي توان گفت: كه او يك دائرةالمعارف بود و در هر زمينه‌اي اطلاعات دقيق داشت. زياد فكر مي كرد و كم سخن مي گفت. حالات معنوي عجيبي داشت.
 
 
 
خستگي ناپذير بود؛ در كنگره حكيم ملا عبدالرزاق لاهيجي، معروف به «فياض» كه كارهاي علمي، تدوين، تصحيح، مقابله و ارزشيابي علمي مقالات و... را بر عهده داشت، با عشق و علاقه وافر اين كار مهم و عظيم را به سامان رسانيد و كار براي اين كنگره را [[عبادت]] مي دانست و هرگز اظهار خستگي نكرد.<ref> به نقل از فرزند گرامي معظم له، حاج آقا واصف.</ref>
 
 
 
حضرت آيت الله قرباني - نماينده ولي فقيه در استان گيلان و امام جمعه رشت - در خطبه هاي [[نماز جمعه]]، با اشاره به شخصيت اين عالم فرزانه فرموده است: «حضرت آيت الله واصف از افتخارات گيلان و از مفاخر لاهيجان ما، شخصيتي است كه بنده ايشان را واقعاً مجتهد مسلم و جامع الشرايط مي دانم و همواره نيز افتخار مي كنم كه مدتي از عمرم را در محضر اين دانشمند گرانمايه درس خوانده‌ام».<ref> تاريخ 23 تير 1372، نماز جمعه لاهيجان.</ref>
 
 
 
==زهد و ساده زيستي شیخ محمد==
 
 
 
ساده زيستي و قناعت به اقل امكانات، شيوه عالمان وارسته شيعه بوده است. آنان همواره زندگي فقيرانه توأم با عزت نفس و مناعت طبع را بر زخارف دنيا، و زيست زاهدانه را بر زندگي پرزرق ترجيح داده اند.
 
 
 
مرحوم آيت الله واصف گيلاني هيچگاه از زي طلبگي و ساده زيستي و زاهدانه خارج نشد؛ در حالي كه در خانواده اي ثروتمند و خرده مالك متولد شده بود. ظاهري آراسته و تميز داشت و از تظاهر به فقر و ناداري خودداري مي كرد. فرزند برومندش مي گويد: «سقف منزل مسكوني او خراب شده بود و هر آن، احتمال ريزش آن مي رفت. اين بهانه اي بود تا ما منزل را به طول كلي خراب و دوباره آن را بنا كنيم؛ ولي ايشان راضي نمي شدند. تا يك روز گفتيم: آقاجان! شما به فكر آبروي ما هم باشيد. مردم ما را ملامت مي كنند و مي پرسند: شما كه وضع مالي خوبي داريد؛ چرا اجازه تخريب و ساخت و ساز اين جا را نمي دهيد؟ مرحوم والد اصلاً راضي نشد. وقتي اصرار كردم، گفت: هنوز چند صباحي از انقلاب نگذشته، در كوچه ما چندين منزل تخريب و از نو ساخته شد كه متأسفانه همه آن ها براي آقايان روحاني است و اين، اصلاً براي ما مناسب نيست».<ref> مصاحبه با حاج جعفر آقا واصف.</ref>
 
 
 
او با اين كه تا آخر عمر شريفش با قناعت پيشگي زندگي كرد؛ اما از رسيدگي به نيازمندان غافل نبود و بخصوص به اهل علم فقير و تهيدست كمك هاي فراواني مي كرد.
 
 
 
==خدمات اجتماعي و فرهنگي شیخ محمد واصف==
 
 
 
'''<I>1. فعاليت در آلمان:</I>'''
 
 
 
آيت الله واصف گيلاني در سال 1350 ش. به عنوان نماينده حضرت آيت الله العظمي گلپايگاني به كشور آلمان اعزام شد و در شهرهاي فرانكفورت و اشتوتكارت اقامت گزيد، پاسخ گويي به نيازهاي علمي و معنوي و ديني مسلمانان و خصوصاً ايرانيان آنجا را بر عهده گرفت. او با همكاري برخي از تجار ايراني و غيرايراني براي وحدت و انسجام مسلمانان و نيز ارتقاي سطح ديني و معنوي آنان، گامهاي مؤثري را برداشت. براي ساختن مسجدي در فرانكفورت اقدامات جدي صورت گرفت؛ ولي متأسفانه با ايجاد موانعي از سوي شهرداري، ساخت مسجد متوقف شد.<ref> حاج آقا جعفر واصف كه در اين سفر به همراه والدش بوده، مي گويد: «با زحمت و پيگيري فراوان آيت الله والد و نيز ساير ايراني هاي مقيم موفق شدند مجوز ساخت مسجدي را بگيرند؛ اما چون نقشه ساختماني و طرز ساخت مسجد خصوصاً گنبد و كاشي كاري و مي بايست با موافقت آنان باشد و چنين معماري، تناسبي با معماري اسلامي نداشت، لذا عملاً كار ساخت، منتفي شد».</ref>
 
 
 
مرحوم آيت الله واصف به علت برخورداري از قدرت جاذبه اجتماعي، در جلسات علمي محبوبيت زيادي كسب كرده به طوري كه با حضور خود در روضه منازل مسلمانان و شيعيان مقيم آلمان، رونق خاصي به آن مجالس مي بخشيد.
 
 
 
'''<I>2- ساختن بيمارستان:</I>'''
 
 
 
ايشان در زمان آيت الله العظمي بروجردي، با همكاري و همياري مردم منطقه موفق شد بيمارستان «صاحب الزمان عليه السلام» را در روستاي همجوار زادگاه خود «فُشازده» با همه امكانات لازم احداث كند؛ حتي برخي از مراجع بزرگوار [[قم]] او را تشويق و مساعدت نمودند؛ اما قبل از آغاز فعاليت، به دستور شاه خائن، اين بيمارستان مصادره و به طور كلي تخريب شد و در همان مكان، بيمارستاني به نام «بيمارستان شاه» تأسيس نمودند! علت اين اقدام شاه براي كاهش قدرت و محبوبيت روحانيت در نزد مردم بود.
 
 
 
'''<I>3- ساختن مسجد:</I>'''
 
 
 
آن فقيد سعيد، سالي در ماه [[رمضان]]، براي تبليغ به روستاي محرومي در اطراف اصفهان مي رود؛ در آن جا متوجه فقر فرهنگي و مادي مردم منطقه مي شود. لذا مسجدي زيبا و بزرگ احداث مي كند، تا يك سال در آن منطقه محروم اقامت مي گزيند و به تعليم [[احكام]] و مسائل اسلام مي پردازد و در اين راه زحمات زيادي را متحمل مي شود.
 
 
 
'''<I>4- تأسيس چاپخانه اسلام:</I>'''
 
 
 
ايشان با تأسيس اين چاپخانه در سال 1337 ش. موفق شد آثار اسلامي و بسياري از كتب ارزشمند بزرگان دين و كتاب هايي را كه خود تأليف كرده بود، چاپ و منتشر كند. خدمات فرهنگي گسترده وي، از آن زمان و تا پايان عمرش ادامه داشته است. البته علاوه بر موارد مذكور، كمك هاي فراوان ديگري در ساخت مساجد، درمانگاه و ساير امور داشت كه هر كدام از باقيات الصالحات بشمار مي آيند.
 
 
 
==مجموعه آثارشیخ محمد==
 
 
 
آيت الله واصف گيلاني به دليل برخورداري از معلومات گسترده، روحيه تحقيق و تتبع، ذوق و حافظه سرشار و قلم شيوا و توانمندش، در طول عمر گرانقدرش 200 جلد اثر نفيس و ارزشمند از خود به يادگار گذاشت. مجموعه آثار ايشان به 4 بخش تقسيم مي شود:
 
 
 
* 1- تأليفات و تصنيفات؛
 
 
 
* 2- ديوان هاي مختلف شعر در موضوعات متنوع؛
 
 
 
* 3- ارجوزه‌ها و رساله‌هاي گوناگون؛
 
 
 
* 4- ترجمه آثار بزرگان و تقريرات درسي خارج فقه و اصول و يادداشت‌هاي تفسيري.
 
 
 
كه فهرست مجموع تأليفات و آثار قلمي معظم له در پايان خواهد آمد.
 
 
 
==ذوق واستعداد شعري محمد واصف گیلانی==
 
 
 
آيت الله واصف از دوران كودكي شعر مي گفت؛ در مقدمه يكي از ديوان هاي خود مي نويسد: «به مقتضاي سن و سال خودم كه هنوز به سن بلوغ نرسيده بودم، اشعار مي سرودم ... و در آن زمان بعضي اشعار را مي سرودم و مي گريستم و پدر و مادرم، گاهي گريه مرا مي ديدند و ناراحت مي شدند و من اشك هايم را پاك مي كردم و چه بسا از اين كه كسي از حالم باخبر نشود، لُتْكه (قايق محلّي) متعلق به خانواده ام را برمي داشتم و در استخر پر آب مي رفتم و براي اين كه هيزمي تهيه كنم با اين خيال كه ديگر كسي مرا نمي بيند، روي دَكَلْ لُتْكا نشسته، براي مصائب اهل بيت شعر و مرثيه مي گفتم.
 
 
 
و روزي دوسه بار گريه مي كردم و اشعار خود را با آب دانه پَلغوم و يك نوع گل، كه از آن ها مركب مي ساختم، پاكنويس مي كردم. و اكنون (1373 ش) كه حدود پنجاه سال از آن مي گذرد، بعضي از آن دفاتر نزد من موجود است و بسياري از همان اشعار كه در كودكي و اوائل بلوغ سروده ام، در جلد اول، دوم، سوم و پنجم به چاپ رسيده است. و در اين اواخر شعرهاي زيادي سرودم كه حدود 50 ارجوزه و جزوه شعر از حقير به چاپ رسيده است».<ref> ديوان واصف، ج 4، ص 4 و 5.</ref>
 
 
 
آيت الله واصف در 21 سالگي منطق را به نظم درآورد و به نام كفاية الميزان به آية الله العظمي بروجردي تقديم كرد و آن بزرگوار در منزل و با حضور آيت الله العظمي سيد مرتضي لنگرودي قدس سره وي را تشويق و تحسين فراوان مي كند. او را مي توان اسطوره هنر در حوزه ها بشمار آورد. او اشعار فراواني به صورت بي نقطه، يا بدون الف و در عين حال به گونه اي كه هنگام خواندن حروف و كلمات آن، لب ها به هم نمي چسبند، مي سرود و مطالب خود را (اعم از شعر و نثر) به پنج زبان فارسي، عربي، گيلكي، كردي و تركي مي نگاشت. در اشعارش صنعت هاي لفظي و معنوي موج مي زند؛ به عنوان نمونه برخي از اشعار وي را مي‌آوريم:
 
 
 
'''الف) شعر پرنقطه كه جمله اي بي نقطه در آن ديده نمي شود:'''
 
 
 
 
 
شهادت را بود شهدي كه در شكر نمي باشد × شهيد عشق را جا، هيچ در آذر نمي باشد
 
 
 
خدايا! شربت شوقي به من ده شادمندم كن × كه اندر نوششش شهدي است در كوثر نمي باشد
 
 
 
شهامت عاشق حق را شجاعت مي دهد بي شك × شجاعت شأن شيران، حق تن پرور نمي باشد
 
 
 
شهيد شاهد حق! مشكلم بُگشا به عشق خود × كه عشق حق به غير از عشق پيغمبر نمي باشد
 
 
 
'''ب) شعر بي نقطه:'''
 
 
 
 
 
امّ الائمه مهر او دردم دوا كرد × هم او دلم را راهي ملك ولا كرد
 
 
 
حوراء عالم، كادوي مهر الهي × اسرار مهر داوري را او مَلا كرد
 
 
 
او همسري الله گو آمد علي را × او در صراط همسري، او را حما كرد
 
 
 
مام امام دوم و هم سوم ما × در راه داور، صدر و هم دل را عطا كرد
 
 
 
گفتني است كه ايشان در سال 1367 ش. در لاهيجان در منزل مرحوم آيت الله حاج شيخ مهدي مهدوي (1413-1313 ق) ساكن بود كه در اين ايام بر اثر آتش سوزي بسياري از تأليفات وي، خصوصاً اشعار بي نقطه و بي الف، از ميان مي رود؛ در شعري به اين قضيه اشاره كرده است.
 
 
 
'''ج) اشعار بي الف (فارسي، عربي)؛'''
 
 
 
وي اشعار فراواني در زمينه‌هاي مختلف دارد كه جداگانه در ديواني به چاپ رسيده است. به عنوان نمونه در مدح و منقبت [[حضرت معصومه]] عليهاالسلام است، چنين سروده است:
 
 
 
 
 
قبّه قبر تو در قم چون منوّر مي شود × چشم من روشن، دل من تر ز كوثر مي شود
 
 
 
مي شود در علم، موقن، هر كه بيند گنبدت × چون فرشته مي رسد، شكل كبوتر مي شود
 
 
 
چون دو دستم بر ضريح و مضجع تو مي رسد × پس حديث جد تو در ذهن، دفتر مي شود
 
 
 
نور تو در بطن گيتي، مي شود هر دم فزون × نور گنبد در فصول مه، مكرر مي شود.
 
 
 
'''اشعار بي الف عربي، مانند ابيات زير:'''
 
 
 
بمحمدٍ و بجوده × و بكشفه و وجوده
 
 
 
و بقربه و بحبّه × و بطهره و سجوده
 
 
 
و بنوره و ظهوره × و بوعده و عهوده
 
 
 
و بفكره و بذكره × و برفقه و بهوده
 
 
 
ربّ هب لي خطيئتي × و وقيحتي و قبيحتي...
 
 
 
'''د) اشعاري كه كلمات و حروف آن موقع خواندن، به لب نمي چسبد؛ مانند اين دو بيت:'''
 
 
 
اي دل! سحر دراز داري × در سينه، سرنياز داري
 
 
 
هر ديده كه عشقِ يار دارد × در دل، قلق نگار دارد
 
 
 
'''ه) اشعاري كه خواننده را مبهوت مي كند؛'''
 
 
 
اين اشعار كه در جدول به چهار زبان (عربي، فارسي، گيلكي و فارسي، تركي و فارسي) براي اولين بار به اين سبك سروده شده، نمونه اي از «اشعار منكوسه» او است كه هر بيت آن، به چهار نحو خوانده مي شود. با اين حال تا بيت سوم، 16 نحو و تا آخر بيت سوم، 64 نحو خوانده مي شود. همين طور در قرائت مجذوري در بيت هاي بعد، در حدود 251 ميليارد شعر مي شود كه اگر كسي بخواهد در هر دقيقه يك نحو آن را منكوسه قرائت كند، قادر به قرائت تمام آن نخواهد بود؛ هر چند هزار سال عمر كند!<ref> مجموعه جداول اين قسمت به پيوست خواهد آمد؛ تحت عنوان «الفلك المستبدع».</ref>
 
 
 
در عين منكوسه بودن در جداول عمودي سه توشيح به سه زبان دارد. اصل شعر به نحو افقي، فارسي است؛ ولي عمودي در آخر نيم مصرع اول يك بيت عربي و در آخر نيم مصرع يك بيت گيلكي و در نيم مصرع سوم تركي مي شود. اين شعر منكوسه پايين، 268 ميليون شعر مي شود كه هر بيت آن 4 نحو خوانده مي شود و حاصل ضرب 4''4=16 و حاصلضرب 16''4=64 و به همين گونه تا آخر، حدود 268 ميليون شعر مي شود كه مؤلف، آن را در شهر اشتوتگارت آلمان سروده است.<ref> الفلك المستبدع.</ref>
 
 
 
'''و) اشعار مصحفيّه، كه هم مدح است و هم هجو؛'''
 
 
 
در اين گونه اشعار، جا به جايي نقطه ها، معناي شعر را به كلي تغيير مي دهد؛ اگر در بيت زير اين گونه نقطه بگذاريم، در مقام ذم است:
 
 
 
اي كه هستي هم مخنّث هم خبيث × هم محرّب هم محدّب هم لبيث
 
 
 
 
 
و اگر نقطه را اين گونه بگذاريم، مدح است:
 
 
 
 
 
اي كه هستي هم محبّب هم حبيب × هم مجرّب هم محدّث هم لبيب
 
 
 
==حاج شیخ محمداز منظر بزرگان==
 
 
 
* 1. آيت الله حاج شيخ هاشم آملي قدس سره بارها مي فرمود: «آقاي واصف مغز متفكر است و خوب است از افكار ايشان، طلاب و محصلين و فضلا استفاده نمايند».<ref> نامه اي است كه وي براي جشن فارغ التحصيلي فرزندش در سال 1350 ش به دانشكده اللهيات [[مشهد]] نگاشته است سراسر اين نامه را مضامين عالي كلامي و عرفاني تشكيل داده است متن اين نامه به چاپ رسيده است كه قابل استفاده براي همگان است نظير اين گونه نامه ها را در تاريخ [[علماء شیعه]] مشاهده مي كنيم؛ مثل نامه حضرت امام راحل به فرزندش حاج سيد احمد آقا خميني.</ref>
 
 
 
* 2. آيت الله جعفر سبحاني، از مدرسان برجسته حوزه علميه قم، به نقل از جعفر آقا واصف، فرموده است: «آيت الله واصف، نابغه دوران و [[شيخ بهايی]] زمان ما است».
 
 
 
* 3. امام جمعه پلدختر، حجةالاسلام والمسلمين علي بابايي در نامه اي، اين گونه نگاشته است: «...حضرت آيت الله واصف گيلاني، استادي علامه و محقق و مغزي متفكر و پرتلاش در مطالعات علوم و فنون ديني است. اديبي متواضع و صديق و در حقيقت يك سرمايه علمي و پرارج براي [[حوزه علميه]] [[قم]] مي باشند؛ دانشمند و عارفي به تمام معني هستند. اين عالم گرانقدر و اسوه [[تقوا]] تا به حال، خود را به مردم دنيا نشان نداده و خودنمايي نكرده‌اند».
 
 
 
==آثارحاج شیخ محمد واصف گیلانی==
 
 
 
#ديوان، ج در 224 صفحه؛
 
#ديوان، ج 2، بي نقطه در 220 صفحه؛
 
#ديوان، ج در 164 صفحه؛
 
#شواهد الاسلام، يك هزار بيت عربي؛
 
#شواهد الولايه، يك هزار بيت عربي؛
 
#رقيه خاتون عليهاالسلام، در 5 گويش؛
 
#بيت الاحزان عاشقان؛
 
#راهنماي ميراث، ترجمه و شرح ارث لمعه؛
 
#رسالة الانسان واللحية، در حرمت ريش تراشي. ترجمه آن تحت عنوان «بهداشت صورت» به وسيله آقاي علي صحت به چاپ رسيده است؛
 
#ارجوزة القيامة، در اثبات [[معاد جسماني]] و براهين آن (شعر عربي
 
 
#رساله برنامه [[دعا]]؛
 
#رساله برنامه [[دعا]]؛
#چهل [[حديث]]؛
+
#چهل [[حدیث]]؛ [[پرونده:Vasef.jpg|thumb|left|دیوان هنری واصف - یکی از آثار آیت الله واصف گیلانی]]
#البُوّة الصغيرة في الشيمي (منظوم عربي
+
#البُوّة الصغیرة فی الشیمی (منظوم عربی
#ارجوزة الخيارات، هزار بيت عربي اقتباس از درس خارج اصول آيت الله ميرزا هاشم آملي؛
+
#ارجوزة الخیارات، هزار بیت عربی اقتباس از درس خارج اصول آیت الله [[میرزا هاشم آملی|میرزا هاشم آملی]]؛
#دروس العقائد اسلامي و شيعي، به نثر عربي. همين كتاب به وسيله آقاي يعقوب علي دادشي به زبان تركي و به وسيله دكتر مجيد صالحي، اهل كويت، به فرانسوي و به وسيله آقاي اسماعيل نوري زنجاني به فارسي ترجمه و چاپ شده است.
+
#دروس العقائد اسلامی و شیعی، به نثر عربی. همین کتاب به وسیله آقای یعقوب علی دادشی به زبان ترکی و به وسیله دکتر مجید صالحی، اهل [[کویت|کویت]]، به فرانسوی و به وسیله آقای اسماعیل نوری زنجانی به فارسی ترجمه و چاپ شده است.
#دليل البكاء، به نظم عربي، در اثرات روحي و جسماني گريستن، به وسيله آقاي محمد اسلامي تحت عنوان «چرا مي گرييم؟» ترجمه شده است و هر دو به چاپ رسيده اند؛
+
#دلیل البکاء، به نظم عربی، در اثرات روحی و جسمانی گریستن، به وسیله آقای محمد اسلامی تحت عنوان «چرا می گرییم؟» ترجمه شده است و هر دو به چاپ رسیده اند؛
#ارجوزة في دراية الحديث؛
+
#ارجوزة فی [[درایة الحدیث|درایة الحدیث]]؛
 
#زبدة الاصول؛
 
#زبدة الاصول؛
#علم و عالم از نظر اسلام؛
+
#علم و عالم از نظر [[اسلام]]؛
#اسرار دختركشي عرب در جاهليت؛
+
#اسرار دخترکشی عرب در [[جاهلیت|جاهلیت]]؛
#رساله اي در توضيح معناي جعل؛
+
#رساله ای در توضیح معنای جعل؛
#طبّ النبي عليه السلام؛
+
#طبّ النبی علیه السلام؛
#فاطمه زهرا عليهاالسلام از نظر روايات [[اهل سنت]]؛
+
#[[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه زهرا]] علیهاالسلام از نظر روایات [[اهل سنت]]؛
 
#[[عدالت]] و [[گناه]]؛
 
#[[عدالت]] و [[گناه]]؛
#رساله اي در قرائت [[قرآن]]؛
+
#رساله ای در قرائت [[قرآن]]؛
#اسرارالشهادة، پيرامون [[امام حسين]] عليه السلام؛
+
#اسرارالشهادة، پیرامون [[امام حسین]] علیه السلام؛
#منظومة في تحقيق الارادة؛
+
#منظومة فی تحقیق الارادة؛
#رسالة الحبّ و ما ادراك ماالحّب؛
+
#رسالة الحبّ و ما ادراک ماالحّب؛
#الصنيع في فنّ البديع؛
+
#الصنیع فی فنّ البدیع؛
#رسالة باب الولاية؛
+
#رسالة باب الولایة؛
 
#المناجات والموعظه؛
 
#المناجات والموعظه؛
#ارجوزة في توصيف العلم الحضوري؛
+
#ارجوزة فی توصیف العلم الحضوری؛
#ارجوزة في تحقيق الفرق بين السياسة والنبوّة؛
+
#ارجوزة فی تحقیق الفرق بین السیاسة والنبوّة؛
#منظومه اي در عشق و محبت؛
+
#منظومه ای در عشق و محبت؛
#ترس و [[احكام]] [[تقيه]]؛
+
#ترس و احکام [[تقیه]]؛
#چهارده معصوم، در تاريخ ولادت و وفات معصومين عليهم السلام؛
+
#چهارده معصوم، در تاریخ ولادت و وفات معصومین علیهم السلام؛
#تاريخ الائمة عليهم السلام؛
+
#تاریخ الائمة علیهم السلام؛
#سيماي اخلاق اسلامي؛
+
#سیمای اخلاق اسلامی؛
#احكام حقوق و اراضي؛
+
#احکام حقوق و اراضی؛
#كفاية الميزان في المنطق الصناعي؛
+
#کفایة المیزان فی المنطق الصناعی؛
#طناب الغيبة، در حرمت غيبت؛
+
#طناب الغیبة، در حرمت غیبت؛
#ضامن آهو و صيّاد، (منظوم)؛
+
#ضامن آهو و صیاد، (منظوم)؛
#شراب ننگين، (منظوم)؛
+
#شراب ننگین، (منظوم)؛
#عدالت گستر معجزه مي كند؛ درباره [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه شریف؛
+
#عدالت گستر معجزه می کند؛ درباره [[امام زمان]] عجل الله تعالی فرجه؛
#يادي از گذشته، (منظوم)؛
+
#یادی از گذشته، (منظوم)؛
#[[زكات]] در [[اسلام]]، ترجمه زكات شرح لمعه؛
+
#[[زکات]] در اسلام، ترجمه زکات [[شرح لمعه]]؛
#حديقة الرموز؛
+
#حدیقة الرموز؛
 
#هنر و مذهب در استخدام فنون؛
 
#هنر و مذهب در استخدام فنون؛
#شواهد العقايد، (منظوم)؛
+
#شواهد العقاید، (منظوم)؛
#مدح القرآن الكريم، (منظوم)؛
+
#مدح القرآن الکریم، (منظوم)؛
#في نعت القرآن، (منظوم)؛
+
#فی نعت القرآن، (منظوم)؛
 
#مأة و عشرة اصول و قواعد، (منظوم)؛
 
#مأة و عشرة اصول و قواعد، (منظوم)؛
#تنبيه الغافلين، (منظوم عربي
+
#تنبیه الغافلین، (منظوم عربی
#اشباح الاشباه، در سي مسئله از مسائل فقهي؛
+
#اشباح الاشباه، در سی مسئله از مسائل فقهی؛
 
#رسالة الاستحقاق والفضل؛
 
#رسالة الاستحقاق والفضل؛
#الظلم و ما ادراك ماالظلم، هزار بيت عربي؛
+
#الظلم و ما ادراک ماالظلم، هزار بیت عربی؛
 
#ارجوزة الفقه، (منظوم)؛
 
#ارجوزة الفقه، (منظوم)؛
#هماهنگي هيئت علمي؛
+
#هماهنگی هیئت علمی؛
#در راه حق چكار كرديم؟
+
#در راه حق چکار کردیم؟
#فايده سفر انسان از مرز برون به اندرون، در فايده روزه؛
+
#فایده سفر انسان از مرز برون به اندرون، در فایده [[روزه]]؛
 
#رساله قرائت قرآن؛
 
#رساله قرائت قرآن؛
 
#انواع عبادت؛
 
#انواع عبادت؛
#جواب المعترض، در ردّ اشكالات به روحانيت؛
+
#جواب المعترض، در ردّ اشکالات به روحانیت؛
#حرمت زنا و حُسن نكاح از نظر اديان آسماني؛
+
#حرمت زنا و حُسن نکاح از نظر ادیان آسمانی؛
#عقايد اسلامي، (به صورت سؤال و جواب)؛
+
#عقاید اسلامی، (به صورت سؤال و جواب)؛
#نماز مستحبي، (شامل 70 نماز مستحبّي
+
#نماز مستحبی، (شامل ۷۰ نماز مستحبّی
#راهنماي تصريف؛
+
#راهنمای تصریف؛
#سخناني از خورشيد ولايت، (ترجمه چند خطبه [[نهج البلاغه]])؛
+
#سخنانی از خورشید ولایت، (ترجمه چند خطبه [[نهج البلاغه]])؛
#چهارده بند در نعت چهارده معصوم عليهم السلام، (منظوم عربي
+
#چهارده بند در نعت [[چهارده معصوم]] علیهم السلام، (منظوم عربی
#شبه الاشباه الفقهيه؛
+
#شبه الاشباه الفقهیه؛
#اعتقاد به خداوند كافيست يا نه؟
+
#اعتقاد به خداوند کافیست یا نه؟
#ظلم نكنيد؛
+
#ظلم نکنید؛
#مختصري از تاريخ زندگاني [[حضرت محمد]] صلي الله و عليه و آله و سلم؛
+
#مختصری از تاریخ زندگانی [[حضرت محمد]] صلی الله و علیه و آله؛
#چهره‌اي از زندگاني آيت الله لنگرودي؛
+
#چهره‌ای از زندگانی آیت الله [[سید مرتضی مرتضوی لنگرودی|سید مرتضی مرتضوی لنگرودی]]؛
 
#الفلتات؛
 
#الفلتات؛
#ارجوزة في حول الانسان؛
+
#ارجوزة فی حول الانسان؛
#از چه شخصي بايد تقليد كنيم؟، (پيرامون اجتهاد و تقليد
+
#از چه شخصی باید تقلید کنیم؟، (پیرامون اجتهاد و تقلید
#طريق نجات؛
+
#طریق نجات؛
#الخمسون برهانا علي عدم الحُجيّة الذاتية لليقين؛
+
#الخمسون برهانا علی عدم الحُجیة الذاتیة للیقین؛
#وافوريّه، (فكاهي در مذمّت ترياك
+
#وافوریه، (فکاهی در مذمّت تریاک
#علل حُرمت گوشت خوك و شراب؛
+
#علل حُرمت گوشت خوک و [[شراب خواری|شراب]]؛
#نجاست مني و دستور ختنه در اسلام؛
+
#نجاست منی و دستور ختنه در اسلام؛
#[[شيعه]] در انتظار عدالت جهاني؛
+
#[[شیعه]] در انتظار عدالت جهانی؛
 
#اثبات معاد؛
 
#اثبات معاد؛
#ارجوزة القياس، (منظوم عربي
+
#ارجوزة القیاس، (منظوم عربی
#كاپيتولاسيون، (منظوم)؛
+
#کاپیتولاسیون، (منظوم)؛
#شكّيات، (منظوم)؛
+
#شکیات، (منظوم)؛
#بشر و آزادي؛
+
#بشر و آزادی؛
#العوائد علي الفرائد؛
+
#العوائد علی الفرائد؛
 
#ازدواج مشروع؛
 
#ازدواج مشروع؛
#احراق لانه هاي فساد، در رد ماترياليست ديالكتيك؛
+
#احراق لانه های فساد، در رد ماتریالیست دیالکتیک؛
#چرخ هاي اقتصاد، (رساله پول حلال)؛
+
#چرخ های اقتصاد، (رساله پول حلال)؛
 
#عفت در خانواده؛
 
#عفت در خانواده؛
#موثق الرجال، كه به صورت شجري براي تسهيل در باب رجال موثق است؛
+
#موثق الرجال، که به صورت شجری برای تسهیل در باب رجال موثق است؛
#پيشگويي بعضي از اولياي خدا درباره [[تاريخ اسلام]]؛
+
#پیشگویی بعضی از اولیای خدا درباره [[تاریخ اسلام]]؛
#لماذا وضع له الكل (رساله تحقيقي
+
#لماذا وضع له الکل (رساله تحقیقی
#پيرامون زندگاني اميرالمؤمنين عليه السلام؛
+
#پیرامون زندگانی [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه السلام؛
#حسن و حسين عليهماالسلام، در ترجمه كتاب دانشمند عرب، محمدرضا مصري؛
+
#حسن و حسین علیهماالسلام، در ترجمه کتاب دانشمند عرب، محمدرضا مصری؛
#انقلاب مقدس حسين عليه السلام؛
+
#انقلاب مقدس حسین علیه السلام؛
#تأثير [[دعا]] و [[زيارت]] از نظر [[ابن سينا]]؛
+
#تأثیر [[دعا]] و [[زیارت]] از نظر [[ابن سینا]]؛
#[[امام علی]] عليه السلام در ميدان جنگ؛
+
#[[امام علی]] علیه السلام در میدان جنگ؛
#ارجوزة في اثبات وجود العنقا، (منظوم)؛
+
#ارجوزة فی اثبات وجود العنقا، (منظوم)؛
#رضاع در مسائل حقوقي؛
+
#رضاع در مسائل حقوقی؛
# ترجمه لمعه [[شهید اول]]، (فقه جامع)؛
+
#ترجمه «[[اللمعة الدمشقیة (کتاب)|لمعه]]» [[شهید اول]]، (فقه جامع)؛
#رساله اعتقاد، در عقايد مذهبي؛
+
#رساله اعتقاد، در عقاید مذهبی؛
#الاربعون برهانا علي ابطال التسلسل؛
+
#الاربعون برهانا علی ابطال التسلسل؛
#نصيحت به فرزند؛<ref> گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 299.</ref>
+
#نصیحت به فرزند؛
 
#سرمنزل عشق، (منظوم)؛
 
#سرمنزل عشق، (منظوم)؛
#بيان الحقيقة، (منظوم عربي
+
#بیان الحقیقة، (منظوم عربی
#زمين خواري، (غصب زمين
+
#زمین خواری، (غصب زمین
#رساله عيد نوروز؛
+
#رساله عید نوروز؛
#الفرق بين الملك والحكم والحق، (در 30 فصل)؛
+
#الفرق بین الملک والحکم والحق، (در ۳۰ فصل)؛
#مكتوبات اربعه، در ولايت فقيه؛
+
#مکتوبات اربعه، در ولایت فقیه؛
#توضيح المراح، (شرح كتاب مراح الارواح)؛
+
#توضیح المراح، (شرح کتاب مراح الارواح)؛
#اعلان جنگ ترياكي ها با دولت، (اشعار فكاهي فارسي
+
#اعلان جنگ تریاکی ها با دولت، (اشعار فکاهی فارسی
#رساله صيغة النكاح؛
+
#رساله صیغة النکاح؛
#رساله در نعت اهل البيت عليهم السلام؛
+
#رساله در نعت [[اهل البیت|اهل البیت]] علیهم السلام؛
#بضعة النبي، در حالات دختران پيامبر، (در 3 جلد)؛
+
#بضعة النبی، در حالات دختران پیامبر، (در ۳ جلد)؛
#راهنماي شرح نظّام؛
+
#راهنمای شرح نظّام؛
#راهنماي علم اعلال؛
+
#راهنمای علم اعلال؛
#دُرّ الاعلال، (بي نقطه)؛
+
#دُرّ الاعلال، (بی نقطه)؛
#راهنماي صرف و مير؛
+
#راهنمای صرف میر؛
#رسالة في علم الاجتماع؛
+
#رسالة فی علم الاجتماع؛
 
#زخم دل، (اشعار)؛
 
#زخم دل، (اشعار)؛
 
#مرحم دل، (اشعار)؛
 
#مرحم دل، (اشعار)؛
#توجه [[امام زمان]] به [[مسجد جمكران]]، (درباره وجود امام زمان عليه السلام از كتب عامه و ظهور آن حضرت)؛
+
#توجه [[امام زمان]] به [[مسجد جمکران]]، (درباره وجود امام زمان علیه السلام از کتب [[اهل سنت|عامه]] و ظهور آن حضرت)؛
#توجه به [[نماز]] مسجد جمكران؛
+
#توجه به [[نماز]] مسجد جمکران؛
#اصول الاشتباه لمتفكريّ العالم، (شامل 40 مخالطه فلسفي و علمي
+
#اصول الاشتباه لمتفکری العالم، (شامل ۴۰ مخالطه فلسفی و علمی
#اربعون برهانا علي تجرّد النفس؛
+
#اربعون برهانا علی تجرّد النفس؛
 
#زخم مغلطه؛
 
#زخم مغلطه؛
#اشكال القرئة؛
+
#اشکال القرئة؛
#رساله پيرامون زندگاني امامزاده ابراهيم گيلان؛
+
#رساله پیرامون زندگانی امامزاده ابراهیم گیلان؛
#امامزاده ابراهيم از [[حجاز]] تا گيلان؛
+
#امامزاده ابراهیم از [[حجاز]] تا گیلان؛
#از دل تا [[كربلا]] و از كربلا تا دل؛
+
#از دل تا [[کربلا]] و از کربلا تا دل؛
#فلسفه شهادت [[امام حسين]] عليه السلام؛
+
#فلسفه شهادت [[امام حسین]] علیه السلام؛
#شير بچه كربلا؛
+
#شیر بچه کربلا؛
#اشعار اصوليه گيلكي، (به مناسبت يادبود آيت الله ميرزاي رشتي
+
#اشعار اصولیه گیلکی، (به مناسبت یادبود آیت الله میرزای رشتی
 
#صرف و نحو، (منظوم)؛
 
#صرف و نحو، (منظوم)؛
#هزار و يك منزل در راه محبوب، (منازل سلوك الي الله)؛
+
#هزار و یک منزل در راه محبوب، (منازل سلوک الی الله)؛
#الفية منازل سلوك الي الله؛
+
#الفیة منازل سلوک الی الله؛
#شجره طوبي، صفحات مشجر در خواص [[زيارت]] و تربت حسين عليه السلام؛
+
#شجره طوبی، صفحات مشجر در خواص زیارت و [[تربت امام حسین علیه السلام|تربت حسین]] علیه السلام؛
#مقدمه اي بر «جمال الصالحين»، حكيم متأله ملاحسن لاهيجي؛
+
#مقدمه ای بر «جمال الصالحین»، حکیم متأله ملا حسن لاهیجی؛
#مقدمه اي بر ترجمه «تسهيل المسالك»، ملا فتح الله كاشاني؛
+
#مقدمه ای بر ترجمه «تسهیل المسالک»، [[ملا فتح الله کاشانی]]؛
#ديوان هنري واصف، (در 5 جلد)؛
+
#دیوان هنری واصف، (در ۵ جلد)؛
 
#هنر در خدمت خلق؛
 
#هنر در خدمت خلق؛
 
#منافق مطلق؛
 
#منافق مطلق؛
#پرتوي از حقيقت؛
+
#پرتوی از حقیقت؛
#شير زنان كربلا؛
+
#شیر زنان کربلا؛
#اراجيز الفلك المتفال؛
+
#اراجیز الفلک المتفال؛
#يادي از گذشته؛
+
#یادی از گذشته؛
#منظومة في الكلام؛
+
#منظومة فی الکلام؛
#محرمات النكاح؛
+
#محرمات النکاح؛
#تاريخ كشفيات و اختراعات؛
+
#تاریخ کشفیات و اختراعات؛
#تجدد و عوام فريبي؛
+
#تجدد و عوام فریبی؛
 
#شرح مبحث البرائت؛
 
#شرح مبحث البرائت؛
 
#شرح مبحث استصحاب؛
 
#شرح مبحث استصحاب؛
#ترجمه علل الشرايع و شرح آن، (در 2 جلد)؛
+
#ترجمه [[علل الشرایع]] و شرح آن، (در ۲ جلد)؛
#انديشه هاي نوابغ؛
+
#اندیشه های نوابغ؛
#پيام قرآن؛
+
#پیام قرآن؛
#حاشيه بر رسائل، مبحث قطع و ظن؛
+
#حاشیه بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]، مبحث قطع و ظن؛
#راهنماي علم الكتابه؛
+
#راهنمای علم الکتابه؛
#تعبير الرؤيا منسوب به امام الصادق عليه السلام؛
+
#تعبیر الرؤیا منسوب به [[امام صادق علیه السلام|امام الصادق]] علیه السلام؛
#چگونه به جهان ديگر راه توان يافت؟
+
#چگونه به جهان دیگر راه توان یافت؟
#شمع الجمع في نعت الائمه الاطهار عليهم السلام؛
+
#شمع الجمع فی نعت الائمه الاطهار علیهم السلام؛
#في حولة الدم المتوسط؛
+
#فی حولة الدم المتوسط؛
#حقايق گفتني؛
+
#حقایق گفتنی؛
# فاطمه زهرا عليهاالسلام، از نظر آيات [[قرآن]]؛
+
#فاطمه زهرا علیهاالسلام، از نظر آیات [[قرآن]]؛
#رساله اي در لبس خز؛
+
#رساله ای در لبس خز؛
#ارث شجري، شامل 600 مسئله؛
+
#ارث شجری، شامل ۶۰۰ مسئله؛
#ارث جدولي، شامل 500 مسئله؛
+
#ارث جدولی، شامل ۵۰۰ مسئله؛
#رضاع شجري؛
+
#رضاع شجری؛
#موثقات الرجال شجري؛
+
#موثقات الرجال شجری؛
#نحو شجري؛
+
#نحو شجری؛
#صرف شجري؛
+
#صرف شجری؛
#حج شجري و ده ها شجريات ديگر؛
+
#حج شجری و ده ها شجریات دیگر؛
#الفيه در اصول الفقه؛
+
#الفیه در اصول الفقه؛
 
#دروس الاعتقاد؛
 
#دروس الاعتقاد؛
 
#ارجوزه ظلم؛
 
#ارجوزه ظلم؛
 
#ارجوزه فقه؛
 
#ارجوزه فقه؛
#الفلك المستبدع، كه صاحب «گنجينه دانشمندان» نوشته است: «فني است ابتكاري در علم كه مثل آن را در آثار علما نديده‌ام.»<ref> بروشور «از وادي خاموشان»، جعفر سعيدي، قم، 1376.</ref>؛
+
#الفلک المستبدع، که صاحب «گنجینه دانشمندان» نوشته است: «فنی است ابتکاری در علم که مثل آن را در آثار علما ندیده‌ام.»؛
#تقريرات فقهي و اصولي حضرت آيت الله بروجردي؛
+
#تقریرات فقهی و اصولی [[آیت الله بروجردی|آیت الله بروجردی]]؛
#تقريرات فقهي و اصولي حضرت آيت الله مرتضوي لنگرودي؛
+
#تقریرات فقهی و اصولی آیت الله [[سید مرتضی مرتضوی لنگرودی|سید مرتضی لنگرودی]]؛
#تقريرات فقهي و اصولي حضرت امام؛
+
#تقریرات فقهی و اصولی [[امام خمینی]]؛
#تقريرات فقهي و اصولي حضرت آيت الله محقق داماد؛
+
#تقریرات فقهی و اصولی [[سید محمد محقق داماد|آیت الله محقق داماد]]؛
#تقريرات فقهي و اصولي حضرت آيت الله آملي؛
+
#تقریرات فقهی و اصولی [[میرزا هاشم آملی|آیت الله آملی]]؛
#تقريرات تفسيري [[علامه طباطبایی]]؛
+
#تقریرات تفسیری [[علامه طباطبایی]]؛
#تقريرات فلسفي علامه طباطبايي؛
+
#تقریرات فلسفی علامه طباطبایی؛
#تقريرات فقهي و اصولي آيت الله بهجت، مدظله العالي؛
+
#تقریرات فقهی و اصولی [[محمدتقی بهجت فومنی|آیت الله بهجت]]؛
#و ده ها جزوه و دست نوشته هاي فراوان در زمينه هاي گوناگون.<ref> ضمناً اسامي بيش از 75 تأليف آن فقيد سعيد در كتاب گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 300 و 299 آمده است.</ref>
+
#و ده ها جزوه و دست نوشته های فراوان در زمینه های گوناگون.
  
==رحلت و محل دفن حاج شیخ محمد واصف گیلانی==
+
==وفات==
  
عالم بزرگوار آيت الله واصف گيلاني پس از عمري تلاش و مجاهدت خستگي ناپذير در راه خدمت به [[اسلام]] و مكتب پوياي جعفري و گذاردن آثار حسنه و تحمل مشقات و رنج هاي فراوان، طي يك بيماري (سرطان) در سحرگاه روز چهار شنبه 2 آبان 1375 ش. روح آسماني اش به ملكوت پركشيد و در جوار رحمت الهي آرام گرفت. حاج جعفر آقا مي گويد:
+
مرحوم آیت الله شیخ محمد واصف گیلانی پس از عمری تلاش و مجاهدت خستگی ناپذیر در راه خدمت به [[اسلام]] و مکتب پویای جعفری و گذاردن آثار حسنه و تحمل مشقات و رنج های فراوان، در سحرگاه روز چهار شنبه ۲ آبان ۱۳۷۵ ش. روح آسمانی اش به ملکوت پرکشید و در جوار رحمت الهی آرام گرفت. پیکر پاک این عالم فرزانه در روز پنجشنبه از مسجد امام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] علیهاالسلام [[تشییع جنازه|تشییع]] شد و پس از اقامه [[نماز میت|نماز]] توسط [[محمدتقی بهجت فومنی|آیت الله بهجت]]، در قبرستان ابوحسین، «مقبرة العلماء» به خاک سپرده شد.
  
«در آخرين لحظات عمرش هم دو بيت شعر در رثاي [[اهل بيت]] عليهم السلام سروده است و اين، نشان دهنده قدرت فكري او در كهولت سن و عشق فراوانش به ساحت مقدس اهل بيت عليهم السلام است».
+
==منابع==
 
 
پيكر پاك اين عالم فرزانه در روز پنجشنبه از مسجد امام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] عليهاالسلام تشييع شد و حضرت آيت الله العظمي آقاي بهجت مدظله العالي بر وي [[نماز]] گزارد. آن گاه در قبرستان ابوحسين، «مقبرة العلماء» به خاك سپرده شد. در پي در گذشت اين عالم رباني، مجالس متعددي در بزرگداشت آن فقيد سعيد در [[قم]] و گيلان، خصوصاً لاهيجان منعقد گرديد و از خدمات ارزنده وي تجليل شد.
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
(*). زندگي آيت الله ممجد لنگرودي، تدوين نگارنده در دفتر 12 ستارگان حرم آمده است.
 
 
 
(*). زندگي نامه وي در همين مجموعه آمده است. ر.ك: ستارگان حرم، ج 5، ص 14 و 113.
 
 
 
(*). ر.ك: ستارگان حرم، ج 2، ص 130-115.
 
 
 
(*). ر.ك: بررسي تحليلي نهضت امام خميني، سيد حميد روحاني (زيارتي)، ص 698.
 
  
 +
*محمدتقی ادهم‌نژاد لنگرودی، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، ج۱۴، ص۱۲-۴۴.
  
==منابع==
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:واصف (3).jpg|محمد واصف گیلانی در جوانی
 +
پرونده:واصف.jpg|alt=استاد واصف به همراه دوستان طلبه|از راست: سید حسین کنارسری، علی خمامی، محمد واصف لاهیجانی، عبدالعظیم یکتا و ناشناس
 +
پرونده:واصف (1).jpg|محمد واصف گیلانی
 +
پرونده:واصف (2).jpg|قبر محمد واصف گیلانی در [[قم]]
 +
</gallery>
  
محمدتقي ادهم‌نژاد لنگرودي, ستارگان حرم، جلد 14، صفحه 12، 44.
 
 
[[رده:علمای معاصر|واصف گیلانی،محمد]]
 
[[رده:علمای معاصر|واصف گیلانی،محمد]]
 +
[[رده:مدفونین در قبرستان نو]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۳۸

آیت الله واصف گیلانی (۱۳۰۵ - ۱۳۷۵ ش)، از علمای مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان امام خمینی و سید مرتضی لنگرودی بود. ایشان از نظر علمی فرد جامعی بود و در فقه، اصول، تفسیر، رجال، تاریخ، فلسفه، کلام و سرودن انواع شعر، تبحر و مهارت داشت. آیت الله گیلانی به دلیل برخورداری از معلومات گسترده و روحیه تحقیق و تتبع، حدود ۲۰۰ جلد اثر علمی و ادبی ارزشمند تألیف نمود. تأسیس چاپخانه «نشر اسلامی» و ساختن مسجد و بیمارستان در مناطق مختلف، از خدمات اجتماعی اوست.

واصف گیلانی.jpg
نام کامل محمد واصف گیلانی
زادروز ۱۳۰۵ شمسی
زادگاه لاهیجان
وفات ۱۳۷۵ شمسی
مدفن قم، قبرستان ابوحسین

Line.png

اساتید

آیت الله بروجردی، امام خمینی، سید مرتضی لنگرودی، میرزا هاشم آملی، محمدتقی بهجت فومنی،...


آثار

تاریخ الائمة علیهم‌السلام، علم و عالم از نظر اسلام، احراق لانه‌های فساد، عقاید اسلامی، اثبات معاد، سیمای اخلاق اسلامی،...

تحصیلات و اساتید

محمد واصف گیلانی فرزند کربلایی ابوالقاسم در سال ۱۳۰۵ شمسی در قریه «دهکاء» لاهیجان به دنیا آمد.

شیخ محمد گیلانی در سال ۱۳۱۹ ش. برای تحصیل علوم دینی وارد حوزه علمیه قم شد. وی به علت دارا بودن حافظه قوی و استعداد فراوان، از همان ابتدای طلبگی با تلاش و جدیت فوق العاده، دروس حوزوی مانند منطق، تفسیر، فقه، اصول، فلسفه و بسیاری از کتاب های متداول آن عصر را به سرعت به پایان رساند. قدرت فراگیری او چنان بود که هر سال، دروس سال گذشته را تدریس می کرد.

مهمترین اساتید شیخ محمد در دروس سطح، آیت الله شیخ علیرضا ممجد لنگرودی و آیت الله جعفر سبحانی بوده‌اند که امروزه از مدرسین بنام حوزه علمیه قم بشمار می آیند. آیت الله سبحانی، در مورد شاگردش محمد واصف، فرموده است: «آیت الله واصف، نابغه دوران و شیخ بهایی زمان ما است».

ایشان دروس خارج فقه، اصول، فلسفه، حکمت و تفسیر را نیز از اساتید زیر فراگرفت:

  • آیت الله بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ ق)
  • سید مرتضی مرتضوی لنگرودی (متوفای ۱۳۸۳ ق): آیت الله واصف گیلانی که عشق و ارادت فراوانی به این استاد ارجمندش داشت و پیشرفت علمی و معنوی خود را مرهون زحمات او می دانست، به مدت ۱۰ سال در فقه، اصول و اخلاق از این استاد بهره گرفت. بعد از رحلت آن بزرگوار، شرح حال و خدمات ارزشمند استادش را تحت عنوان «چهره‌ای از زندگانی حضرت آیت الله لنگرودی» به رشته تحریر درآورد و به چاپ رسانید و در رثای آن بزرگوار اشعاری سرود.
  • امام خمینی (متوفای ۱۳۶۸ ش): آیت الله واصف در درس خارج فقه و اصول حضرت امام شرکت می جست و دروس امام را تقریر می کرد. او به امام راحل عشق می ورزید و همواره صلابت، استواری، غیرت، دین مداری، تقوا، هوشمندی، شجاعت، زیرکی آن بزرگوار را می ستود و درباره امام اشعار زیادی سروده است. ضمناً معظم له چون از سال ۱۳۳۷ ش. در قم دارای چاپخانه بود، اعلامیه‌های مربوط به حضرت امام و نهضت مقدس اسلامی را به صورت مخفیانه چاپ و تکثیر می نمود.
  • میرزا هاشم آملی (متوفای ۱۳۷۱ ش): آیت الله واصف گیلانی مدت زیادی نزد ایشان به آموختن فقه مشغول بوده و درس آن بزرگوار را تقریر کرده و در ستایش این استاد فرزانه‌اش نیز اشعاری سروده است. آیت الله هاشم آملی نیز بارها در مورد این شاگردش می فرمود: «آقای واصف مغز متفکر است و خوب است از افکار ایشان، طلاب و محصلین و فضلا استفاده نمایند».
  • عارف کامل آیت الله محمدتقی بهجت (متوفای ۱۳۸۸ ش): وی از محضر این استاد عالی قدرش نهایت استفاده را کرده است و همواره مقام علمی و حالات والای معنوی و عرفانی ایشان را می ستود.
  • علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، (متوفای ۱۳۶۰ ش): آیت الله واصف، وی را نابغه دوران و فیلسوف منحصر به فرد و مفسری توانا می دانست و در جلسات درس خصوصی آن بزرگوار شرکت می جست و تمام مطالب جلسات (تفسیر و فلسفه) را به رشته تحریر درمی آورد.

آیت الله واصف گیلانی با تلاش و جدیت تمام، مراحل علمی را پشت سر نهاد و از برخی اساتید بزرگوارش اجازه اجتهاد دریافت کرد. ایشان در طول سالیان تحصیل، به تدریس سطوح و کتب مختلف (رسائل، مکاسب و کفایه) اشتغال داشت و عده زیادی از محضر این فقیه جلیل القدر استفاده کردند.

ویژگی‌های علمی و اخلاقی

پشتکار در کسب علم و مطالعه:

آیت الله واصف از نظر علمی، فرد جامعی بود. در فقه، اصول، تفسیر، رجال، تاریخ، فلسفه و کلام متبحر و صاحب نظر بود. در ادبیات، خصوصاً ادبیات عرب، خیلی دقیق بود. آن بزرگوار هیچ گاه از مطالعه، تحقیق، تتبع و مذاکره علمی خسته نمی شد؛ در سفر و حضر دست از نوشتن برنمی داشت؛ حتی یکی از کتب خود را در سفر به آلمان نوشت و در همان جا به چاپ رساند. ایشان انسانی پرکار و پرتلاش بود. در ریزه کاری های علمی، استنباط های دقیق و ظریفی داشت. حافظه ای فوق العاده داشت. بسیار مطالعه می کرد و همه آن چه را خوانده و یا شنیده بود، به خوبی در حافظه خویش نگه می داشت. می توان گفت: که او یک دائرةالمعارف بود و در هر زمینه‌ای اطلاعات دقیق داشت. زیاد فکر می کرد و کم سخن می گفت.

ذوق و استعداد شعری:

محمد واصف گیلانی از دوران کودکی شعر می گفت؛ آیت الله واصف در ۲۱ سالگی منطق را به نظم درآورد و به نام کفایة المیزان به آیة الله العظمی بروجردی تقدیم کرد و آن بزرگوار در منزل و با حضور آیت الله العظمی سید مرتضی لنگرودی قدس سره وی را تشویق و تحسین فراوان می کند. او را می توان اسطوره هنر در حوزه ها بشمار آورد. او اشعار فراوانی به صورت بی نقطه، یا بدون الف می سرود و مطالب خود را (اعم از شعر و نثر) به پنج زبان فارسی، عربی، گیلکی، کردی و ترکی می نگاشت. در اشعارش صنعت های لفظی و معنوی موج می زند.

عشق به اهل بیت علیهم السلام:

آیت الله شیخ محمد واصف گیلانی عشق و علاقه توصیف ناپذیری نسبت به خاندان عصمت و طهارت داشت. ایشان درباره صفات والای انسانی و سجایای اخلاقی حضرات معصومین، کتاب های مختلفی نگاشت و اشعار زیادی در رثا و مدح آن بزرگواران سروده و هنگام سرودن شعر برای اهل بیت بسیار می گریست. وی روضه خوانی می کرد و آن را دون شأن خود نمی دانست. با همه وجود، به فراگیری و نشر و ترویج آثار اهل بیت می پرداخت و از توسل به آنان غافل نبود. او به سادات نیز ارادت می ورزید و دو دخترش را به ازدواج آنان درآورد.

زهد و ساده زیستی:

مرحوم آیت الله واصف گیلانی هیچگاه از زی طلبگی و ساده زیستی و زندگی زاهدانه خارج نشد؛ در حالی که در خانواده ای ثروتمند و خرده مالک متولد شده بود. ظاهری آراسته و تمیز داشت و از تظاهر به فقر و ناداری خودداری می کرد. او با این که تا آخر عمر شریفش با قناعت پیشگی زندگی کرد؛ اما از رسیدگی به نیازمندان غافل نبود و بخصوص به اهل علم فقیر و تهیدست کمک های فراوانی می کرد.

فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی

تبلیغ و خطابه:

آیت الله واصف گیلانی با این که دارای معلومات گسترده ای بود، مع الوصف هیچ گاه تبلیغ و منبر را فراموش نکرد؛ بلکه اکثر اوقات عمرشان را در همان روستای کوچک - که زادگاه وی و اجدادش بود - به وعظ و ارشاد مردم مشغول بود. ایشان در پاسخ به کسانی که به وی گفته بودند که دیگر در شأن شما نیست تا در روستای کوچک منبر بروید! فرمود: «من که کسی نیستم؛ بسیاری از بزرگان و اعاظم و فقهای بزرگ شیعه منبر می رفتند» و نیز می فرمود: «ادای تکلیف، شهر و روستا نمی شناسد».

دفاع از مرزهای عقیدتی:

در سالیانی که کتاب «شهید جاوید» چاپ و منتشر شده و برخی از مطالب موهن آن، اعتراض گروهی از علما را برانگیخته بود، آیت الله واصف گیلانی به دور از هیاهو، دست به قلم برده، ۳ جلد کتاب درباره زندگانی حضرت سیدالشهداء علیه السلام نگاشت و به ویژه یک جلد آن، که تحت عنوان «فی هامش علم الامام» به علم امام اختصاص یافته بود، مورد استقبال گسترده حوزویان و دانشجویان قرار گرفت.

همچنین آیت الله واصف که خود را حافظ مرزهای فکری و عقیدتی می دانست، سکوت در برابر عقاید الحادآمیز و کمونیستی حزب توده در سال های ۲۸ و ۲۹ ش. را روا ندانست و به مقابله با آنان پرداخت. او علاوه بر روشنگری در منابر، برای قشر جوان و تحصیل کرده کتابی تحت عنوان «احراق لانه‌های فساد» تألیف کرد که این کتاب نیز با استقبال مواجه شد؛ زیرا در این کتاب با شواهد و استدلال های عقلی و منطقی، اندیشه های حزب توده به خوبی نقد و ابطال، و اهداف پلید و استعماری پدیدآورندگان آن با قلمی شیوا و محکم تبیین شده بود.

فعالیت در آلمان:

آیت الله واصف گیلانی در سال ۱۳۵۰ ش. به عنوان نماینده آیت الله گلپایگانی به کشور آلمان اعزام شد و در شهرهای فرانکفورت و اشتوتکارت اقامت گزید، پاسخ گویی به نیازهای علمی و معنوی و دینی مسلمانان و خصوصاً ایرانیان آنجا را بر عهده گرفت. او با همکاری برخی از تجار ایرانی و غیرایرانی برای وحدت و انسجام مسلمانان و نیز ارتقای سطح دینی و معنوی آنان، گامهای مؤثری را برداشت. مرحوم آیت الله واصف به علت برخورداری از قدرت جاذبه اجتماعی، در جلسات علمی محبوبیت زیادی کسب کرده به طوری که با حضور خود در روضه منازل مسلمانان و شیعیان مقیم آلمان، رونق خاصی به آن مجالس می بخشید.

ساختن بیمارستان:

ایشان در زمان آیت الله بروجردی، با همکاری و همیاری مردم منطقه موفق شد بیمارستان «صاحب الزمان علیه السلام» را در روستای همجوار زادگاه خود «فُشازده» با همه امکانات لازم احداث کند؛ حتی برخی از مراجع بزرگوار قم او را تشویق و مساعدت نمودند؛ اما قبل از آغاز فعالیت، به دستور شاه خائن، این بیمارستان مصادره و به طور کلی تخریب شد و در همان مکان، بیمارستانی به نام «بیمارستان شاه» تأسیس نمودند! علت این اقدام شاه برای کاهش قدرت و محبوبیت روحانیت در نزد مردم بود.

ساختن مسجد:

آن فقید سعید، سالی در ماه رمضان، برای تبلیغ به روستای محرومی در اطراف اصفهان می رود؛ در آن جا متوجه فقر فرهنگی و مادی مردم منطقه می شود. لذا مسجدی زیبا و بزرگ احداث می کند، تا یک سال در آن منطقه محروم اقامت می گزیند و به تعلیم احکام و مسائل اسلام می پردازد و در این راه زحمات زیادی را متحمل می شود.

تأسیس چاپخانه اسلام:

ایشان با تأسیس چاپخانه «نشر اسلامی» در سال ۱۳۳۷ ش. موفق شد آثار اسلامی و بسیاری از کتب ارزشمند بزرگان دین و کتاب هایی را که خود تألیف کرده بود، چاپ و منتشر کند. خدمات فرهنگی گسترده وی، از آن زمان و تا پایان عمرش ادامه داشته است. چاپخانه مذکور در بحبوحه قیام حضرت امام راحل با وجود مراقبت و نظارت شدید دستگاه امنیتی ساواک، به چاپ و نشر اعلامیه های حضرت امام و سایر بزرگان اقدام می ورزید. ضمناً در طول نهضت مقدس اسلامی، امضای ایشان در پای اعلامیه های مختلف حوزه علمیه قم دیده می شد.

آثار و تألیفات

آیت الله واصف گیلانی به دلیل برخورداری از معلومات گسترده، روحیه تحقیق و تتبع، ذوق و حافظه سرشار و قلم شیوا و توانمند، در طول عمر گرانقدرش حدود ۲۰۰ جلد اثر نفیس و ارزشمند از خود به یادگار گذاشت.

  1. دیوان شعر، ج ۱، در ۲۲۴ صفحه؛
  2. دیوان، ج ۲، بی نقطه در ۲۲۰ صفحه؛
  3. دیوان، ج ۳، در ۱۶۴ صفحه؛
  4. شواهد الاسلام، یک هزار بیت عربی؛
  5. شواهد الولایه، یک هزار بیت عربی؛
  6. رقیه خاتون علیهاالسلام، در ۵ گویش؛
  7. بیت الاحزان عاشقان؛
  8. راهنمای میراث، ترجمه و شرح ارث لمعه؛
  9. رسالة الانسان واللحیة، در حرمت ریش تراشی. ترجمه آن تحت عنوان «بهداشت صورت» به وسیله آقای علی صحت به چاپ رسیده است؛
  10. ارجوزة القیامة، در اثبات معاد جسمانی و براهین آن (شعر عربی)؛
  11. رساله برنامه دعا؛
  12. چهل حدیث؛
    دیوان هنری واصف - یکی از آثار آیت الله واصف گیلانی
  13. البُوّة الصغیرة فی الشیمی (منظوم عربی)؛
  14. ارجوزة الخیارات، هزار بیت عربی اقتباس از درس خارج اصول آیت الله میرزا هاشم آملی؛
  15. دروس العقائد اسلامی و شیعی، به نثر عربی. همین کتاب به وسیله آقای یعقوب علی دادشی به زبان ترکی و به وسیله دکتر مجید صالحی، اهل کویت، به فرانسوی و به وسیله آقای اسماعیل نوری زنجانی به فارسی ترجمه و چاپ شده است.
  16. دلیل البکاء، به نظم عربی، در اثرات روحی و جسمانی گریستن، به وسیله آقای محمد اسلامی تحت عنوان «چرا می گرییم؟» ترجمه شده است و هر دو به چاپ رسیده اند؛
  17. ارجوزة فی درایة الحدیث؛
  18. زبدة الاصول؛
  19. علم و عالم از نظر اسلام؛
  20. اسرار دخترکشی عرب در جاهلیت؛
  21. رساله ای در توضیح معنای جعل؛
  22. طبّ النبی علیه السلام؛
  23. فاطمه زهرا علیهاالسلام از نظر روایات اهل سنت؛
  24. عدالت و گناه؛
  25. رساله ای در قرائت قرآن؛
  26. اسرارالشهادة، پیرامون امام حسین علیه السلام؛
  27. منظومة فی تحقیق الارادة؛
  28. رسالة الحبّ و ما ادراک ماالحّب؛
  29. الصنیع فی فنّ البدیع؛
  30. رسالة باب الولایة؛
  31. المناجات والموعظه؛
  32. ارجوزة فی توصیف العلم الحضوری؛
  33. ارجوزة فی تحقیق الفرق بین السیاسة والنبوّة؛
  34. منظومه ای در عشق و محبت؛
  35. ترس و احکام تقیه؛
  36. چهارده معصوم، در تاریخ ولادت و وفات معصومین علیهم السلام؛
  37. تاریخ الائمة علیهم السلام؛
  38. سیمای اخلاق اسلامی؛
  39. احکام حقوق و اراضی؛
  40. کفایة المیزان فی المنطق الصناعی؛
  41. طناب الغیبة، در حرمت غیبت؛
  42. ضامن آهو و صیاد، (منظوم)؛
  43. شراب ننگین، (منظوم)؛
  44. عدالت گستر معجزه می کند؛ درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه؛
  45. یادی از گذشته، (منظوم)؛
  46. زکات در اسلام، ترجمه زکات شرح لمعه؛
  47. حدیقة الرموز؛
  48. هنر و مذهب در استخدام فنون؛
  49. شواهد العقاید، (منظوم)؛
  50. مدح القرآن الکریم، (منظوم)؛
  51. فی نعت القرآن، (منظوم)؛
  52. مأة و عشرة اصول و قواعد، (منظوم)؛
  53. تنبیه الغافلین، (منظوم عربی)؛
  54. اشباح الاشباه، در سی مسئله از مسائل فقهی؛
  55. رسالة الاستحقاق والفضل؛
  56. الظلم و ما ادراک ماالظلم، هزار بیت عربی؛
  57. ارجوزة الفقه، (منظوم)؛
  58. هماهنگی هیئت علمی؛
  59. در راه حق چکار کردیم؟
  60. فایده سفر انسان از مرز برون به اندرون، در فایده روزه؛
  61. رساله قرائت قرآن؛
  62. انواع عبادت؛
  63. جواب المعترض، در ردّ اشکالات به روحانیت؛
  64. حرمت زنا و حُسن نکاح از نظر ادیان آسمانی؛
  65. عقاید اسلامی، (به صورت سؤال و جواب)؛
  66. نماز مستحبی، (شامل ۷۰ نماز مستحبّی)؛
  67. راهنمای تصریف؛
  68. سخنانی از خورشید ولایت، (ترجمه چند خطبه نهج البلاغه
  69. چهارده بند در نعت چهارده معصوم علیهم السلام، (منظوم عربی)؛
  70. شبه الاشباه الفقهیه؛
  71. اعتقاد به خداوند کافیست یا نه؟
  72. ظلم نکنید؛
  73. مختصری از تاریخ زندگانی حضرت محمد صلی الله و علیه و آله؛
  74. چهره‌ای از زندگانی آیت الله سید مرتضی مرتضوی لنگرودی؛
  75. الفلتات؛
  76. ارجوزة فی حول الانسان؛
  77. از چه شخصی باید تقلید کنیم؟، (پیرامون اجتهاد و تقلید)؛
  78. طریق نجات؛
  79. الخمسون برهانا علی عدم الحُجیة الذاتیة للیقین؛
  80. وافوریه، (فکاهی در مذمّت تریاک)؛
  81. علل حُرمت گوشت خوک و شراب؛
  82. نجاست منی و دستور ختنه در اسلام؛
  83. شیعه در انتظار عدالت جهانی؛
  84. اثبات معاد؛
  85. ارجوزة القیاس، (منظوم عربی)؛
  86. کاپیتولاسیون، (منظوم)؛
  87. شکیات، (منظوم)؛
  88. بشر و آزادی؛
  89. العوائد علی الفرائد؛
  90. ازدواج مشروع؛
  91. احراق لانه های فساد، در رد ماتریالیست دیالکتیک؛
  92. چرخ های اقتصاد، (رساله پول حلال)؛
  93. عفت در خانواده؛
  94. موثق الرجال، که به صورت شجری برای تسهیل در باب رجال موثق است؛
  95. پیشگویی بعضی از اولیای خدا درباره تاریخ اسلام؛
  96. لماذا وضع له الکل (رساله تحقیقی)؛
  97. پیرامون زندگانی امیرالمؤمنین علیه السلام؛
  98. حسن و حسین علیهماالسلام، در ترجمه کتاب دانشمند عرب، محمدرضا مصری؛
  99. انقلاب مقدس حسین علیه السلام؛
  100. تأثیر دعا و زیارت از نظر ابن سینا؛
  101. امام علی علیه السلام در میدان جنگ؛
  102. ارجوزة فی اثبات وجود العنقا، (منظوم)؛
  103. رضاع در مسائل حقوقی؛
  104. ترجمه «لمعه» شهید اول، (فقه جامع)؛
  105. رساله اعتقاد، در عقاید مذهبی؛
  106. الاربعون برهانا علی ابطال التسلسل؛
  107. نصیحت به فرزند؛
  108. سرمنزل عشق، (منظوم)؛
  109. بیان الحقیقة، (منظوم عربی)؛
  110. زمین خواری، (غصب زمین)؛
  111. رساله عید نوروز؛
  112. الفرق بین الملک والحکم والحق، (در ۳۰ فصل)؛
  113. مکتوبات اربعه، در ولایت فقیه؛
  114. توضیح المراح، (شرح کتاب مراح الارواح)؛
  115. اعلان جنگ تریاکی ها با دولت، (اشعار فکاهی فارسی)؛
  116. رساله صیغة النکاح؛
  117. رساله در نعت اهل البیت علیهم السلام؛
  118. بضعة النبی، در حالات دختران پیامبر، (در ۳ جلد)؛
  119. راهنمای شرح نظّام؛
  120. راهنمای علم اعلال؛
  121. دُرّ الاعلال، (بی نقطه)؛
  122. راهنمای صرف میر؛
  123. رسالة فی علم الاجتماع؛
  124. زخم دل، (اشعار)؛
  125. مرحم دل، (اشعار)؛
  126. توجه امام زمان به مسجد جمکران، (درباره وجود امام زمان علیه السلام از کتب عامه و ظهور آن حضرت)؛
  127. توجه به نماز مسجد جمکران؛
  128. اصول الاشتباه لمتفکری العالم، (شامل ۴۰ مخالطه فلسفی و علمی)؛
  129. اربعون برهانا علی تجرّد النفس؛
  130. زخم مغلطه؛
  131. اشکال القرئة؛
  132. رساله پیرامون زندگانی امامزاده ابراهیم گیلان؛
  133. امامزاده ابراهیم از حجاز تا گیلان؛
  134. از دل تا کربلا و از کربلا تا دل؛
  135. فلسفه شهادت امام حسین علیه السلام؛
  136. شیر بچه کربلا؛
  137. اشعار اصولیه گیلکی، (به مناسبت یادبود آیت الله میرزای رشتی)؛
  138. صرف و نحو، (منظوم)؛
  139. هزار و یک منزل در راه محبوب، (منازل سلوک الی الله)؛
  140. الفیة منازل سلوک الی الله؛
  141. شجره طوبی، صفحات مشجر در خواص زیارت و تربت حسین علیه السلام؛
  142. مقدمه ای بر «جمال الصالحین»، حکیم متأله ملا حسن لاهیجی؛
  143. مقدمه ای بر ترجمه «تسهیل المسالک»، ملا فتح الله کاشانی؛
  144. دیوان هنری واصف، (در ۵ جلد)؛
  145. هنر در خدمت خلق؛
  146. منافق مطلق؛
  147. پرتوی از حقیقت؛
  148. شیر زنان کربلا؛
  149. اراجیز الفلک المتفال؛
  150. یادی از گذشته؛
  151. منظومة فی الکلام؛
  152. محرمات النکاح؛
  153. تاریخ کشفیات و اختراعات؛
  154. تجدد و عوام فریبی؛
  155. شرح مبحث البرائت؛
  156. شرح مبحث استصحاب؛
  157. ترجمه علل الشرایع و شرح آن، (در ۲ جلد)؛
  158. اندیشه های نوابغ؛
  159. پیام قرآن؛
  160. حاشیه بر رسائل، مبحث قطع و ظن؛
  161. راهنمای علم الکتابه؛
  162. تعبیر الرؤیا منسوب به امام الصادق علیه السلام؛
  163. چگونه به جهان دیگر راه توان یافت؟
  164. شمع الجمع فی نعت الائمه الاطهار علیهم السلام؛
  165. فی حولة الدم المتوسط؛
  166. حقایق گفتنی؛
  167. فاطمه زهرا علیهاالسلام، از نظر آیات قرآن؛
  168. رساله ای در لبس خز؛
  169. ارث شجری، شامل ۶۰۰ مسئله؛
  170. ارث جدولی، شامل ۵۰۰ مسئله؛
  171. رضاع شجری؛
  172. موثقات الرجال شجری؛
  173. نحو شجری؛
  174. صرف شجری؛
  175. حج شجری و ده ها شجریات دیگر؛
  176. الفیه در اصول الفقه؛
  177. دروس الاعتقاد؛
  178. ارجوزه ظلم؛
  179. ارجوزه فقه؛
  180. الفلک المستبدع، که صاحب «گنجینه دانشمندان» نوشته است: «فنی است ابتکاری در علم که مثل آن را در آثار علما ندیده‌ام.»؛
  181. تقریرات فقهی و اصولی آیت الله بروجردی؛
  182. تقریرات فقهی و اصولی آیت الله سید مرتضی لنگرودی؛
  183. تقریرات فقهی و اصولی امام خمینی؛
  184. تقریرات فقهی و اصولی آیت الله محقق داماد؛
  185. تقریرات فقهی و اصولی آیت الله آملی؛
  186. تقریرات تفسیری علامه طباطبایی؛
  187. تقریرات فلسفی علامه طباطبایی؛
  188. تقریرات فقهی و اصولی آیت الله بهجت؛
  189. و ده ها جزوه و دست نوشته های فراوان در زمینه های گوناگون.

وفات

مرحوم آیت الله شیخ محمد واصف گیلانی پس از عمری تلاش و مجاهدت خستگی ناپذیر در راه خدمت به اسلام و مکتب پویای جعفری و گذاردن آثار حسنه و تحمل مشقات و رنج های فراوان، در سحرگاه روز چهار شنبه ۲ آبان ۱۳۷۵ ش. روح آسمانی اش به ملکوت پرکشید و در جوار رحمت الهی آرام گرفت. پیکر پاک این عالم فرزانه در روز پنجشنبه از مسجد امام تا حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام تشییع شد و پس از اقامه نماز توسط آیت الله بهجت، در قبرستان ابوحسین، «مقبرة العلماء» به خاک سپرده شد.

منابع

آرشیو عکس و تصویر