محقق سبزواری: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
'''محمدباقر سبزواری''' (۱۰۹۰-۱۰۱۷ ق)، معروف به «محقق سبزواری»، از علماء و فقهای بزرگ [[شیعه]] در قرن یازدهم هجری است. او پس از هجرت به [[اصفهان]]، در اندک زمانی سرآمد علمای عصر خود شد، به گونه‌ای که به درخواست شاه عباس دوم، سمت [[امام جمعه|امامت جمعه]] و منصب [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی‌]] ‌‌را پذیرفت.<ref> پیام حوزه، ش ۲۷، ص ۱۱۹؛ [[روضات الجنات]]، ج ۲، ص ۶۸؛ [[ریحانة الادب|ریحانه الادب]]، ج ۵، ص ۲۴۲.</ref>
+
'''«محمدباقر سبزواری»''' معروف به «محقق سبزواری» (۱۰۹۰-۱۰۱۷ ق)، از علماء و فقهای بزرگ [[شیعه]] در قرن یازدهم هجری و از شاگردان [[محمدتقی مجلسی]] است. او پس از هجرت به [[اصفهان]]، در اندک زمانی سرآمد علمای عصر خود شد، به گونه‌ای که به درخواست شاه عباس دوم، سمت [[امام جمعه]] و منصب [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی‌]] ‌‌را پذیرفت.<ref> پیام حوزه، ش ۲۷، ص ۱۱۹؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۸؛ ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۲.</ref>  
 
+
{{شناسنامه عالم
 +
|نام شخصیت =
 +
|نام کامل = محمدباقر سبزواری
 +
|تصویر=
 +
|زادروز =  ۱۰۱۷ قمری
 +
|زادگاه = سبزوار
 +
|وفات =  ۱۰۹۰ قمری
 +
|مدفن =  [[مشهد]]، [[حرم امام رضا علیه السلام]]
 +
|اساتید =  [[محمدتقی مجلسی]]، [[شیخ بهایی]]، [[میرفندرسکی|میرابوالقاسم فندرسکی]]، ملا حیدرعلی اصفهانی، سید حسین بن حیدر عاملی،...
 +
|شاگردان = [[محقق خوانساری]]، [[میر محمدصالح خاتون آبادی|میر محمدصالح خاتون‌آبادی]]، [[میرزا عبدالله افندی]]، سید عبدالحسین حسینی خاتون‌آبادی، ملا محمد بن عبدالفتاح تنکابنی،...
 +
|آثار = کفایة الاحکام، ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، حاشیه علی [[مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام|مسالک الافهام]]، خلافیه، حاشیه علی الشفاء، روضة الانوار عباسی، شرح [[زبدة الاصول (کتاب)|زبدة الاصول]]،...
 +
}}
 
==ولادت و خاندان==
 
==ولادت و خاندان==
 
+
«محمدباقر» فرزند محمد مؤمن خراسانی، در سال (۱۰۱۷ هـ.ق) در روستای «نامن» از توابع شهرستان سبزوار پا به عرصه وجود نهاد. وی پس از رحلت پدرش، به [[اصفهان]] رفت و در آنجا مسکن گزید.
«محمدباقر» فرزند محمد مؤمن خراسانی، در سال (۱۰۱۷ هـ.ق) در روستای «نامن» از توابع شهرستان سبزوار پا به عرصه وجود نهاد. وی پس از رحلت پدرش، به [[اصفهان]] آمد و در آنجا مسکن گزید.
 
  
 
فرزندان محقق سبزواری از بزرگان و عالمان جلیل القدری بوده‌اند که عبارتند از:
 
فرزندان محقق سبزواری از بزرگان و عالمان جلیل القدری بوده‌اند که عبارتند از:
 
+
*میرزا جعفر سبزواری اصفهانی که فقیهی زاهد و مدرسی توانا و از فحول دانشمندان اصفهان بوده و منصب [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی‌]] اصفهان در اعقاب او به مدت بیش از دو قرن تداوم داشته و در جنب [[مسجد حکیم]] اصفهان مدفون است.
#میرزا جعفر سبزواری اصفهانی که فقیهی زاهد و مدرسی توانا و از فحول دانشمندان [[اصفهان]] بوده و منصب شیخ الاسلامی‌‌‌ اصفهان در اعقاب او به مدت بیش از دو قرن تداوم داشته و در جنب [[مسجد حکیم]] اصفهان مدفون است.
+
*میرزا عبدالرحیم شیخ الاسلام نیز عالم جلیل القدری بوده که شیخ الاسلامی‌‌‌ اصفهان را به عهده داشته است. وی از علما و مجتهدین متنفذ اصفهان در قرن دوازدهم بوده و تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشته و در (۱۱۸۱ هـ.ق) درگذشته است.<ref> ریشه و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان، ج ۱، ص ۴۵۱.</ref>
#میرزا عبدالرحیم شیخ الاسلام عالم جلیل القدری که شیخ الاسلامی‌‌‌ اصفهان را به عهده داشته است. وی از علما و مجتهدین متنفذ اصفهان در قرن دوازدهم بوده و تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشته و در (۱۱۸۱ هـ.ق) درگذشته است.<ref> ریشه و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان، ج ۱، ص ۴۵۱.</ref>
 
 
 
==عصر محقق سبزواری==
 
 
 
سبزواری در دوران زندگی خود با چهار تن از حاکمان سلسله [[صفویه|صفوی]] معاصر بوده و بیشترین دوران زندگی سیاسی وی در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه صفی بوده است. حاکمان معاصر سبزواری عبارتند از:
 
 
 
#شاه عباس اول (۱۰۳۸ـ۹۹۶ هـ.ق)؛
 
#شاه صفی اول (۱۰۵۲ـ۱۰۳۸ هـ.ق)؛
 
#شاه عباس دوم (۱۰۷۷ـ۱۰۵۲ هـ.ق)؛
 
#شاه سلیمان اول یا شاه صفی دوم (۱۱۰۵ـ۱۰۷۷ هـ.ق)؛
 
 
 
در دوران شاه عباس دوم، محقق سبزواری منصب [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]]<nowiki/> و امامت جمعه [[اصفهان]] را پذیرفت. وی همیشه در جهت اصلاح شاه عباس دوم بوده و مسائلی را به او گوشزد می‌‌‌کرده است و خواهان اصلاح آن‌ها می‌‌‌شده که از جمله آن‌ها می‌‌‌توان به دو امر اشاره کرد:
 
 
 
۱. تقاضای توبه شاه: وی همیشه شاه عباس دوم را توصیه به [[توبه]] می‌‌‌کرد؛ چون توبه شاه باعث توبه هزاران نفر دیگر می‌‌‌شد. او درباره قبول توبه می‌‌‌گوید: اگر کسی تمام عمر کافر باشد یا مشغول به انواع معاصی و ذنوب شود و در نفس آخر [[اسلام]] آورد یا از همه [[گناه|گناهان]] توبه کند، خدای عزوجل می‌‌‌آمرزد و بی‌حساب به [[بهشت]] می‌‌‌برد.<ref> روضه الانوار عباسی، محقق سبزواری، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱، ص ۱۲۰.</ref>
 
 
 
۲. منع شاه عباس دوم از [[شراب خواری|شرابخواری]]: سبزواری از شاه عباس دوم می‌‌‌خواهد که شرب خمر و لهو و لعب و لذات را ترک کند؛ زیرا این عوامل سبب ظهور [[فساد]] و باعث زوال و اختلال در امور جامعه می‌‌‌شود. وی به ممنوعیت شرعی و عقاب اخروی شرب خمر اشاره می‌‌‌کند، امراض دنیایی آن را نیز یادآور می‌‌‌شود، به این که بیشتر حاکمان قبل به سبب آفت شراب هلاک شده بودند.<ref> اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص ۷۲.</ref>
 
 
 
==مناصب و مشاغل ==
 
 
 
در دوران سلاطین [[صفویه]]، مشاغل نامبرده از طرف پادشاهان، به بزرگان، علماء، [[فقیه|فقها]] و مجتهدین رسما واگذار مى‌شد و هر یک از دانشمندان و علماء که بدین مناصب معین مى‌شدند، بر طبق قوانین و مقررات جاریه مملکت و دستورات [[شرع]] مطهر به وظایف خود قیام مى‌نمودند.
 
 
 
'''منصب شیخ الاسلامى:'''
 
 
 
محقق سبزوارى پس از این که از محضر علمایى همانند مجلسى اول ([[محمدتقی مجلسی|ملا محمدتقى]])، [[شیخ بهایی|شیخ بهائى]]، [[میرفندرسکی|میرفندرسکى]]، ملا حسنعلى شوشترى و سایر علماء کسب فیض نمود، خود یکى از اعاظم بزرگ وقت شد و تدریس [[مدرسه ملا عبدالله شوشتری|مدرسه ملا عبداللّه شوشترى]] را به وى تفویض کردند و چنانکه گفته شد، به منصب [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامى]] منصوب گردید.<ref>مشاهیر و دانشمندان اسلام، ترجمه الکنى والالقاب، مترجم محمدجواد نجفى، چاپ اسلامیه، تهران، ص۱۹۲.</ref>
 
 
 
اولاد و اعقاب محقق سبزوارى، پس از آنکه وى به مقام شیخ الاسلامى رسید، به خاندان شیخ الاسلام شهرت یافتند و ظاهرا نیز خود آنان هم این عنوان را مى‌پسندیدند و برخى از آنها با وجود این که منصب شیخ الاسلامى را نداشتند، باز به همین عنوان شهرت دارند. مانند: میرزا جعفر، فرزند محقق سبزوارى و دیگران و اما شکایت میرزا رحیم خوانسارى نسبت به منصب شیخ الاسلامى و قبول آن از طرف نادر نیز، جهت شکستن قدرت روحانیت [[شیعه]] بوده که [[امام جمعه|امامت جمعه]] و شیخ الاسلامى، یعنى دو منصب با نفوذ در یک خاندان نباشد که قدرت مخالفت با دستگاه را داشته باشد.
 
 
 
از وقتى که گرفتن شناسنامه در [[ایران]] رواج یافت، عموم افراد این سلسله، کلمه شیخ الاسلام را نام خانوادگى خود قرار دادند و این شهرت عنوان قانونى پیدا کرد. برخى دیگر نیز سبزوارى را جهت نام خانوادگى انتخاب کردند.<ref>زندگینامه علامه مجلسى، ج۱، ۲۹۳ و ۲۹۴.</ref>
 
 
 
'''امامت جمعه و جماعت:'''
 
 
 
دومین منصب محقق سبزوارى، امامت جمعه [[اصفهان]] مى‌باشد. امامت وضعى و منصب الهى است که شارع مقدس به حکم خداوند از صدر [[اسلام]] آن را مقدّر فرموده است.
 
 
 
[[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] صلی الله علیه و آله براى شهرها و نواحى، از طرف خود کسى را که شایستگى امامت داشت، معین مى‌فرمود که با مردم [[نماز جماعت]] به جاى آوردند و تفاوت نمى‌کرد در [[نماز|نمازهاى]] یومیه و [[نماز جمعه]] و عیدین. پس از رحلت آن حضرت، خلفا نیز همین [[سنت]] را پیروى کردند. این حالت در زمان خلفاء [[بنی امیه|بنى امیه]] و [[حکومت بنی عباس|بنى عباس]] که سعى داشتند ظاهر اسلام را رعایت کنند نیز ادامه داشت. سلاطین عثمانى نیز، براى شهرها امام جماعت و مؤذن و خطیب معین مى‌کردند و جهت آنان حقوق و شهریه در نظر مى‌گرفتند.
 
 
 
در مملکت [[ایران]] پس از روى کار آمدن سلاطین [[صفویه|صفوى]] و رسمیت یافتن مذهب [[شیعه]]، در زمان شاه طهماسب به دستور [[محقق ثانی|محقق کرکى]] که از قائلین به وجوب عینى [[نماز جمعه]] بود و خود آن را در [[نجف]] در [[مسجد|مسجدى]] که امروز به نام «مسجد طریحى» نامیده مى‌شود، اقامه مى‌کرد. براى شهرها جهت اقامه نماز جمعه و رسیدگى به امور دینى مردم، کسانى را معین نمود که به نام [[امام جمعه]] معروف شد. این منصب یعنى امامت جمعه از این تاریخ از مناصب روحانى دولتى گردید.
 
  
 
==استادان و شاگردان==
 
==استادان و شاگردان==
الف. استادانی که وی از آن‌ها اجازه [[اجتهاد]] و نقل [[حدیث]] دریافت نموده است عبارتند از:
+
الف. استادانی که محقق سبزواری از آن‌ها اجازه [[اجتهاد]] و نقل [[حدیث]] دریافت نموده است عبارتند از:
  
 
#علامه [[محمدتقی مجلسی]] (۱۰۰۳ـ۱۰۷۰ هـ.ق)؛
 
#علامه [[محمدتقی مجلسی]] (۱۰۰۳ـ۱۰۷۰ هـ.ق)؛
سطر ۵۹: سطر ۳۳:
 
#ملا حسن علی شوشتری (متوفی ۱۰۷۵ هـ.ق) صاحب التبیان.
 
#ملا حسن علی شوشتری (متوفی ۱۰۷۵ هـ.ق) صاحب التبیان.
  
ب. این [[فقیه]] بزرگ و سیاستمدار شایسته، شاگردان بزرگی را به عالم [[اسلام]] تقدیم نمود که برخی از آن‌ها عبارتند از:
+
ب. همچنین این [[فقیه]] بزرگ و سیاستمدار شایسته، شاگردان بزرگی را به عالم [[اسلام]] تقدیم نمود که برخی از آن‌ها عبارتند از:
  
 
#[[محقق خوانساری]]<ref> روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹؛ فوائدالرضویه، ص ۴۲۶؛ ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۲.</ref> (۱۰۹۹ـ۱۰۱۹ هـ.ق)؛ وی حسین بن جمال الدین محمد خوانساری، شوهرخواهر محقق سبزواری است که تألیفات بسیار دارد و از شاگردان برجسته محقق سبزواری است.
 
#[[محقق خوانساری]]<ref> روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹؛ فوائدالرضویه، ص ۴۲۶؛ ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۲.</ref> (۱۰۹۹ـ۱۰۱۹ هـ.ق)؛ وی حسین بن جمال الدین محمد خوانساری، شوهرخواهر محقق سبزواری است که تألیفات بسیار دارد و از شاگردان برجسته محقق سبزواری است.
 
#سید عبدالحسین حسینی خاتون‌آبادی.<ref> وقایع السنین والاعوام، ص ۵۰۲ و ۵۳۴؛ صفویه از ظهور تا زوال، رسول جعفریان، ص ۳۸۹.</ref> (۱۱۰۵ـ۱۰۳۹ هـ.ق)
 
#سید عبدالحسین حسینی خاتون‌آبادی.<ref> وقایع السنین والاعوام، ص ۵۰۲ و ۵۳۴؛ صفویه از ظهور تا زوال، رسول جعفریان، ص ۳۸۹.</ref> (۱۱۰۵ـ۱۰۳۹ هـ.ق)
#ملا محمد بن عبدالفتاح تنکابنی مشهور به سراب.<ref> [[طبقات اعلام الشیعه]]، ج ۵، ص ۷۱؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹.</ref> (متوفی ۱۱۲۴ هـ.ق)؛ محقق سبزواری در سال (۱۰۸۱ هـ.ق) به وی [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل روایت داده است.
+
#ملا محمد بن عبدالفتاح تنکابنی مشهور به سراب.<ref> طبقات اعلام الشیعه، ج ۵، ص ۷۱؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹.</ref> (متوفی ۱۱۲۴ هـ.ق)؛ محقق سبزواری در سال (۱۰۸۱ هـ.ق) به وی [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل روایت داده است.
 
#[[میر محمدصالح خاتون آبادی|میر محمدصالح خاتون‌آبادی]]<ref> مفاخر اسلام، ج ۸، ص ۳۹۵.</ref>؛ وی فرزند عبدالواسع خاتون‌آبادی اصفهانی و داماد [[علامه مجلسی]] است.
 
#[[میر محمدصالح خاتون آبادی|میر محمدصالح خاتون‌آبادی]]<ref> مفاخر اسلام، ج ۸، ص ۳۹۵.</ref>؛ وی فرزند عبدالواسع خاتون‌آبادی اصفهانی و داماد [[علامه مجلسی]] است.
 
#محمد شفیع بن فرج گیلانی<ref> طبقات اعلام الشیعه، ج ۵، ص ۷۲.</ref>؛ محقق سبزواری در سال (۱۰۸۵ هـ.ق) به وی اجازه نقل حدیث داده است. کتاب البداء از آثار او است.
 
#محمد شفیع بن فرج گیلانی<ref> طبقات اعلام الشیعه، ج ۵، ص ۷۲.</ref>؛ محقق سبزواری در سال (۱۰۸۵ هـ.ق) به وی اجازه نقل حدیث داده است. کتاب البداء از آثار او است.
سطر ۷۲: سطر ۴۶:
 
==آثار و تألیفات==
 
==آثار و تألیفات==
  
از محقق سبزواری آثار بسیاری به دو زبان عربی و فارسی به جا مانده است که در این میان چند اثر از وی در بین عالمان و [[فقیه|فقیهان]] از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در این جا به آثار وی اشاره می‌‌‌کنیم:
+
از محقق سبزواری آثار بسیاری به زبان عربی و فارسی به جا مانده است که در این میان چند اثر از وی در بین عالمان و [[فقیه|فقیهان]] از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است:
  
#کفایه الاحکام:<ref> مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص ۲۴۲.</ref> کتابی است فقهی که همه ابواب [[فقه]] را شامل می‌‌‌شود.
+
#کفایة الاحکام:<ref> مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص ۲۴۲.</ref> کتابی است فقهی که همه ابواب [[فقه]] را شامل می‌‌‌شود.
 
#ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد:<ref> همان، ص ۲۴۱.</ref> کتابی است فقهی که از باب طهارت تا پایان بحث [[حج]] را شامل می‌‌‌شود. این کتاب شرح کتاب «ارشاد الاذهان» [[علامه حلی]] است.
 
#ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد:<ref> همان، ص ۲۴۱.</ref> کتابی است فقهی که از باب طهارت تا پایان بحث [[حج]] را شامل می‌‌‌شود. این کتاب شرح کتاب «ارشاد الاذهان» [[علامه حلی]] است.
 
#حاشیه علی [[مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام|مسالک الافهام]] از [[شهید ثانی]].<ref> همان، ص ۲۴۳.</ref>
 
#حاشیه علی [[مسالک الافهام فی شرح شرایع الاسلام|مسالک الافهام]] از [[شهید ثانی]].<ref> همان، ص ۲۴۳.</ref>
 
#خلافیه:<ref> روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹.</ref> این کتاب به فارسی در [[عبادت|عبادات]] نوشته شده است و نویسنده انگیزه تألیف این کتاب را رغبت مردم به امور [[دین|دینی]] ذکر می‌‌‌کند.
 
#خلافیه:<ref> روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹.</ref> این کتاب به فارسی در [[عبادت|عبادات]] نوشته شده است و نویسنده انگیزه تألیف این کتاب را رغبت مردم به امور [[دین|دینی]] ذکر می‌‌‌کند.
#رساله فی تحریم الغناء:<ref> مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص ۲۴۴ و ۲۴۳.</ref> این رساله درباره‌ی غنا و موسیقی است و محقق سبزواری در این کتاب همه [[آیه|آیات]] و [[روایت|روایات]] را که از اصحاب [[ائمه اطهار]] علیهم السلام، در تحریم و منع غنا وارد شده، آورده است.
+
#رساله فی تحریم الغناء:<ref> مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص ۲۴۴ و ۲۴۳.</ref> این رساله درباره‌ی غنا و موسیقی است و محقق سبزواری در این کتاب همه [[آیه|آیات]] و روایات را که از اصحاب [[ائمه اطهار]] علیهم السلام، در تحریم و منع غنا وارد شده، آورده است.
#رساله‌ای در فقه:<ref> [[الذریعه]]، ج ۱۶، ص ۲۸۰.</ref> محقق این رساله را برای شاه عباس دوم نوشته است و همه ابواب فقه را دربرمی‌‌‌گیرد.
+
#رساله‌ای در فقه:<ref> الذریعه، ج ۱۶، ص ۲۸۰.</ref> محقق این رساله را برای شاه عباس دوم نوشته است و همه ابواب فقه را دربرمی‌‌‌گیرد.
 
#رساله عملیه:<ref> همان، ج ۱۱، ص ۲۱۳.</ref> این رساله در شناخت [[احکام]] شرعی ضروری تألیف شده است.
 
#رساله عملیه:<ref> همان، ج ۱۱، ص ۲۱۳.</ref> این رساله در شناخت [[احکام]] شرعی ضروری تألیف شده است.
 
#رساله‌ای در [[نماز جمعه]]:<ref> روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹؛ ریاض العلما، ج ۵، ص ۴۵؛ صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج ۱، رسول جعفریان، ص ۳۰۸.</ref> این کتاب به فارسی نوشته شده است. محقق سبزواری رساله‌ای نیز به عربی به نام «رساله فی صلاه الجمعه» دارد.
 
#رساله‌ای در [[نماز جمعه]]:<ref> روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹؛ ریاض العلما، ج ۵، ص ۴۵؛ صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج ۱، رسول جعفریان، ص ۳۰۸.</ref> این کتاب به فارسی نوشته شده است. محقق سبزواری رساله‌ای نیز به عربی به نام «رساله فی صلاه الجمعه» دارد.
سطر ۱۰۰: سطر ۷۴:
 
#شرح [[التوحید|توحید صدوق]].<ref> همان، ج ۱۳، ص ۱۵۳.</ref>
 
#شرح [[التوحید|توحید صدوق]].<ref> همان، ج ۱۳، ص ۱۵۳.</ref>
  
==از منظر بزرگان==
+
==از منظر عالمان==
 +
 
 +
برخی از فقیهان و بزرگان شیعه به تمجید از تلاش‌های محقق سبزواری پرداخته‌اند، از جمله:
 +
 
 +
*[[شیخ حر عاملی]] درباره محقق سبزواری می‌‌‌نویسد: مولانا محمدباقر بن محمد مومن خراسانی سبزواری، عالم فاضل، محقق، متکلم، حکیم، فقیه و محدث جلیل القدر.<ref> أمل الآملی، ج ۲، ص ۲۵۰.</ref>
 +
 
 +
*[[محمد بن علی اردبیلی]] مؤلف «[[جامع الرواة (کتاب)|جامع الرواة]]» می‌‌‌گوید: محمدباقر بن محمد بن محمد مؤمن سبزواری، امام، علامه، محقق، مدقق، پسندیده خوی، پاک سرشت، جلیل القدر، عظیم الشأن، بلند جایگاه، دانشمند، فاضل کامل، خیرخواه، متبحر در علوم عقلی و نقلی، یگانه عصر و یکتای زمانش بود.<ref> جامع الرواة، ج ۲، ص ۷۹.</ref>
 +
 
 +
==فعالیت‌های اجتماعی==
 +
 
 +
محقق سبزواری در دوران زندگی خود با چهار تن از حاکمان سلسله [[صفویه|صفوی]] معاصر بود که بیشترین دوران زندگی سیاسی وی در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه صفی بوده است. در دوران شاه عباس دوم، محقق سبزواری منصب [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامی]]<nowiki/> و امامت جمعه [[اصفهان]] را پذیرفت. وی همیشه در جهت اصلاح شاه عباس دوم بوده و مسائلی را به او گوشزد می‌‌‌کرده است و خواهان اصلاح آن‌ها می‌‌‌شده که از جمله آن‌ها می‌‌‌توان به دو امر اشاره کرد:
 +
 
 +
* تقاضای توبه شاه: وی همیشه شاه عباس دوم را توصیه به [[توبه]] می‌‌‌کرد؛ چون توبه شاه باعث توبه هزاران نفر دیگر می‌‌‌شد. او درباره قبول توبه می‌‌‌گوید: اگر کسی تمام عمر کافر باشد یا مشغول به انواع معاصی و ذنوب شود و در نفس آخر [[اسلام]] آورد یا از همه [[گناه|گناهان]] توبه کند، خدای عزوجل می‌‌‌آمرزد و بی‌حساب به [[بهشت]] می‌‌‌برد.<ref> روضه الانوار عباسی، محقق سبزواری، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱، ص ۱۲۰.</ref>
  
عده ای از فقیهان و بزرگان به تمجید از تلاش‌های محقق سبزواری پرداخته‌اند که بدان اشاره می‌‌‌کنیم:
+
* منع شاه عباس دوم از [[شراب خواری|شرابخواری]]: سبزواری از شاه عباس دوم می‌‌‌خواهد که شرب خمر و لهو و لعب و لذات را ترک کند؛ زیرا این عوامل سبب ظهور [[فساد]] و باعث زوال و اختلال در امور جامعه می‌‌‌شود. وی به ممنوعیت شرعی و عقاب اخروی شرب خمر اشاره می‌‌‌کند، امراض دنیایی آن را نیز یادآور می‌‌‌شود، به این که بیشتر حاکمان قبل به سبب آفت شراب هلاک شده بودند.<ref> اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص ۷۲.</ref>
  
*[[شیخ حر عاملی]] درباره محقق سبزواری می‌‌‌نویسد: مولانا محمدباقر بن محمد مومن خراسانی سبزواری، دانشمند فاضل، محقق، متکلم، حکیم، فقیه و محدث جلیل القدر.<ref> أمل الآملی، ج ۲، ص ۲۵۰.</ref>
+
در دوران سلاطین [[صفویه]]، مناصب و مشاغلی مانند شیخ الاسلامی و امامت جمعه، از طرف پادشاهان، به بزرگان، علماء، [[فقیه|فقها]] و مجتهدین رسما واگذار مى‌شد و هر یک از دانشمندان و علماء که بدین مناصب معین مى‌شدند، بر طبق قوانین و مقررات جاریه مملکت و دستورات [[شرع]] مطهر به وظایف خود قیام مى‌نمودند.
  
*حاج محمد اردبیلی مؤلف «[[جامع الرواة]]» می‌‌‌گوید: محمدباقر بن محمد بن محمد مؤمن سبزواری، امام، علامه، محقق، مدقق، پسندیده خوی، پاک سرشت، جلیل القدر، عظیم الشأن، بلند جایگاه، دانشمند، فاضل کامل، خیرخواه، متبحر در علوم عقلی و نقلی، یگانه عصر و یکتای زمانش بود.<ref> جامع الرواه، ج ۲، ص ۷۹.</ref>
+
محقق سبزوارى پس از این که از محضر علمایى همانند [[محمدتقی مجلسی|ملا محمدتقى]]، [[شیخ بهایی|شیخ بهائى]] و [[میرفندرسکی|میرفندرسکى]]، کسب فیض نمود، خود یکى از بزرگان وقت شد و تدریس [[مدرسه ملا عبدالله شوشتری|مدرسه ملا عبداللّه شوشترى]] را به وى تفویض کردند و چنانکه گفته شد، به منصب [[شیخ الاسلام|شیخ الاسلامى]] منصوب گردید.<ref>مشاهیر و دانشمندان اسلام، ترجمه الکنى والالقاب، مترجم محمدجواد نجفى، چاپ اسلامیه، تهران، ص۱۹۲.</ref> اولاد و اعقاب محقق سبزوارى نیز، پس از آنکه وى به مقام شیخ الاسلامى رسید، به خاندان شیخ الاسلام شهرت یافتند و ظاهرا نیز خود آنان هم این عنوان را مى‌پسندیدند و برخى از آنها با وجود این که منصب شیخ الاسلامى را نداشتند، باز به همین عنوان شهرت دارند.
  
==اندیشه‌ها و دیدگاه‌های محقق==
+
دومین منصب محقق سبزوارى، امامت جمعه [[اصفهان]] مى‌باشد. [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله براى شهرها و نواحى، از طرف خود کسى را که شایستگى امامت داشت، معین مى‌فرمود که با مردم [[نماز جماعت]] به جاى آوردند و تفاوت نمى‌کرد در [[نماز|نمازهاى]] یومیه و [[نماز جمعه]] و عیدین. پس از رحلت آن حضرت، خلفا نیز همین [[سنت]] را پیروى کردند. سلاطین عثمانى نیز، براى شهرها امام جماعت و مؤذن و خطیب معین مى‌کردند و جهت آنان حقوق و شهریه در نظر مى‌گرفتند.
 +
 
 +
در مملکت [[ایران]] پس از روى کار آمدن سلاطین [[صفویه|صفوى]] و رسمیت یافتن مذهب [[شیعه]]، در زمان شاه طهماسب به دستور [[محقق ثانی|محقق کرکى]] که از قائلین به وجوب عینى [[نماز جمعه]] بود و خود آن را در [[نجف]] اقامه مى‌کرد، براى شهرها جهت اقامه نماز جمعه و رسیدگى به امور دینى مردم، کسانى را معین نمود که به نام [[امام جمعه]] معروف شدند. این منصب یعنى امامت جمعه از این تاریخ از مناصب روحانى دولتى گردید.
 +
 
 +
==اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها==
  
 
=== اخلاق پادشاهی ===
 
=== اخلاق پادشاهی ===
سطر ۱۱۴: سطر ۱۰۴:
  
 
'''<I>عدالت:</I>'''
 
'''<I>عدالت:</I>'''
وی درباره [[عدالت|عدل]] می‌‌‌نویسد: عدل آن است که پادشاهان میزان [[حق]] را راست اعتبار نمایند و [[انصاف]] در همه چیز مرعی دارند. سبزواری طبق روایتی از [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] صلی الله علیه و آله و سلم مدعی شده است که دوست‌ترین مردم به خدای عزوجل در روز [[قیامت]] و نزدیکترین ایشان به خدا، پادشاه عادل است و مبغوض‌ترین مردم به خدای عزوجل در روز [[قیامت]] و سخت عذاب‌ترین ایشان، پادشاه ظالم است.
+
وی درباره [[عدالت|عدل]] می‌‌‌نویسد: عدل آن است که پادشاهان میزان [[حق]] را راست اعتبار نمایند و [[انصاف]] در همه چیز مرعی دارند. سبزواری طبق روایتی از [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] صلی الله علیه و آله مدعی شده است که دوست‌ترین مردم به خدای عزوجل در روز [[قیامت]] و نزدیکترین ایشان به خدا، پادشاه عادل است و مبغوض‌ترین مردم به خدای عزوجل در روز [[قیامت]] و سخت عذاب‌ترین ایشان، پادشاه ظالم است.
  
 
'''<I>شکر:</I>'''
 
'''<I>شکر:</I>'''
باید حاکم، این امور را مد نظر داشته باشد: شناخت منعم حقیقی، یعنی [[الله|خداوند]] متعال؛
+
باید حاکم، این امور را مد نظر داشته باشد: شناخت منعم حقیقی، یعنی [[الله|خداوند]] متعال؛ شادمانی از وصول به نعمت؛ تلاش در جهت تحصیل رضایت خداوند که از طریق روحانی و جسمانی باید انجام دهد.<ref> همان، ص ۲۱۳.</ref>
شادمانی از وصول به نعمت؛
 
تلاش در جهت تحصیل رضایت خداوند که از طریق روحانی و جسمانی باید انجام دهد.<ref> همان، ص ۲۱۳.</ref>
 
  
 
'''<I>صبر:</I>'''
 
'''<I>صبر:</I>'''
سطر ۱۲۸: سطر ۱۱۶:
  
 
'''<I>حسن خلق:</I>'''
 
'''<I>حسن خلق:</I>'''
محقق سبزواری برای تعریف [[حسن خلق]] دو معنا بیان می‌‌‌کند که عبارتند از: معنای متعارف حسن خلق که به معنای شکفته‌رویی و نیکوگویی و موافقت و [[مدارا]] و [[حلم]] و امثال این امور است.
+
محقق سبزواری برای تعریف [[حسن خلق]] دو معنا بیان می‌‌‌کند که عبارتند از: معنای متعارف حسن خلق که به معنای شکفته‌رویی و نیکوگویی و موافقت و [[مدارا]] و [[حلم]] و امثال این امور است. و دیگری، تعادل و تناسب اعضای ظاهری و قوای باطنی [[انسان]] و این معنا از حسن خلق وقتی به طور کامل در فردی وجود دارد که واجد صفات زیر باشد:  
و دیگری، تعادل و تناسب اعضای ظاهری و قوای باطنی [[انسان]] و این معنا از حسن خلق وقتی به طور کامل در فردی وجود دارد که واجد صفات زیر باشد:  
 
  
*الف. ذکا، سرعت فهم، صفای ذهن، سهولت تعلم، حسن تعقل و...
+
*الف. هوش، سرعت فهم، صفای ذهن، سهولت تعلم، حسن تعقل و...
 
*ب. [[حیا]]، رفق، حسن هدی، مسالمت، رغبت، صبر، قناعت، وقار، ورع، انتظام حرفت و سخا که همه از انواع عفت حساب می‌‌‌شوند.
 
*ب. [[حیا]]، رفق، حسن هدی، مسالمت، رغبت، صبر، قناعت، وقار، ورع، انتظام حرفت و سخا که همه از انواع عفت حساب می‌‌‌شوند.
 
*ج. بزرگی نفس، نجابت، بلندهمتی، شهامت، تحمل، تواضع، حمیت که از انواع شجاعت هستند.
 
*ج. بزرگی نفس، نجابت، بلندهمتی، شهامت، تحمل، تواضع، حمیت که از انواع شجاعت هستند.
سطر ۱۳۷: سطر ۱۲۴:
  
 
=== نماز جمعه ===
 
=== نماز جمعه ===
محقق سبزواری از جمله فقیهانی است که قائل به وجوب عینی [[نماز جمعه]] بوده است و خود منصب امامت جمعه را به عهده داشته و رساله‌ای هم در این زمینه نگاشته است.
+
محقق سبزواری از جمله فقیهانی است که قائل به وجوب عینی [[نماز جمعه]] بوده است و خود منصب [[امام جمعه]] را به عهده داشته و رساله‌ای هم در این زمینه نگاشته است.
  
وی در «روضه الانوار» می‌‌‌نویسد: نماز جمعه از جمله فرایضی که رعایت آن لازم است که تأکید بسیار در [[قرآن]] و [[احادیث]] در آن باب واقع شده و بعضی از علما بعد از [[ایمان]]، افضل عبادات، نماز جمعه را دانسته‌اند و فِرَق مخالفین، تشنیعات عظیمه بر [[شیعه]] می‌‌‌کنند که نماز جمعه با این همه تأکید که در قرآن و [[سنت]] واقع شده و وجوب آن متفق علیه فرق است، شیعه بر ترک آن اقدام می‌‌‌نمایند؛ لیکن تشنیع ایشان بی‌موقع است، چه محققان علمای شیعه نماز جمعه را [[واجب]] عینی می‌‌‌دانند؛ یعنی البته جمعه را می‌‌‌باید (اقامه) کرد و [[نماز ظهر]] مجزی نیست و جماعتی دیگر ظهر را مجزی می‌‌‌دانند، لیکن افضل جمعه را می‌‌‌دانند... و از حضرات [[ائمه اطهار]] علیهم السلام در این باب تأکید بسیار منقول شده و احادیث بسیار از ایشان در این باب وارد است تا آن مرتبه که از حضرت [[امام باقر]] علیه السلام منقول است که «من ترک ثلث جمعات متوالیات طبع الله علی قلبه؛ هر کس که سه جمعه پی در پی ترک نماز جمعه کند، خدای عزوجل دل او را مهر می‌‌‌کند...».<ref> همان، ص ۱۰۶.</ref>
+
وی در «روضة الانوار» می‌‌‌نویسد: نماز جمعه از جمله فرایضی که رعایت آن لازم است که تأکید بسیار در [[قرآن]] و [[احادیث]] در آن باب واقع شده و بعضی از علما بعد از [[ایمان]]، افضل عبادات، نماز جمعه را دانسته‌اند و فِرَق مخالفین، تشنیعات عظیمه بر [[شیعه]] می‌‌‌کنند که نماز جمعه با این همه تأکید که در قرآن و [[سنت]] واقع شده و وجوب آن متفق علیه فرق است، شیعه بر ترک آن اقدام می‌‌‌نمایند؛ لیکن تشنیع ایشان بی‌موقع است، چه محققان علمای شیعه نماز جمعه را [[واجب]] عینی می‌‌‌دانند؛ یعنی البته جمعه را می‌‌‌باید (اقامه) کرد و [[نماز ظهر]] مجزی نیست و جماعتی دیگر ظهر را مجزی می‌‌‌دانند، لیکن افضل جمعه را می‌‌‌دانند... و از حضرات [[ائمه اطهار]] علیهم السلام در این باب تأکید بسیار منقول شده و احادیث بسیار از ایشان در این باب وارد است تا آن مرتبه که از حضرت [[امام باقر]] علیه السلام منقول است که «من ترک ثلث جمعات متوالیات طبع الله علی قلبه؛ هر کس که سه جمعه پی در پی ترک نماز جمعه کند، خدای عزوجل دل او را مهر می‌‌‌کند...».<ref> همان، ص ۱۰۶.</ref>
  
 
=== اندیشه قضایی ===
 
=== اندیشه قضایی ===
 
در عصر محقق سبزواری قضات به [[رشوه خواری|رشوه‌خواری]] مشغول بودند و وی به این مسأله تصریح می‌‌‌کند. در عبارت خود به حاکمان توصیه می‌‌‌کند که عالمان متعهد را به شغل [[قضاوت]] تشویق کنند: «بر پادشاهان لازم است کسانی که قابل این شغل عظیم نباشند نصب نکنند و مردم نادان که عارف به قواعد و [[احکام]] شرع نباشند یا طامع باشند و امین و متدین نباشند و [[طمع]] در اموال مسلمانان کنند و به سبب طمع رشوه و ملاحظه جانب اقویا و اغنیا، جانب ضعیفان فروگذارند و در احکام شرع غلط کند و مداهنه نمایند و طرف منظور دارند، نصب ننمایند و هرگاه کسانی که قابل و مستعد این کار باشند نصب کنند، چند امر نسبت به ایشان مراعات کنند:  
 
در عصر محقق سبزواری قضات به [[رشوه خواری|رشوه‌خواری]] مشغول بودند و وی به این مسأله تصریح می‌‌‌کند. در عبارت خود به حاکمان توصیه می‌‌‌کند که عالمان متعهد را به شغل [[قضاوت]] تشویق کنند: «بر پادشاهان لازم است کسانی که قابل این شغل عظیم نباشند نصب نکنند و مردم نادان که عارف به قواعد و [[احکام]] شرع نباشند یا طامع باشند و امین و متدین نباشند و [[طمع]] در اموال مسلمانان کنند و به سبب طمع رشوه و ملاحظه جانب اقویا و اغنیا، جانب ضعیفان فروگذارند و در احکام شرع غلط کند و مداهنه نمایند و طرف منظور دارند، نصب ننمایند و هرگاه کسانی که قابل و مستعد این کار باشند نصب کنند، چند امر نسبت به ایشان مراعات کنند:  
  
اول آن که وجه معاشی از جهت ایشان مقرر دارد که محتاج به آن نباشد که طمع در اموال مسلمانان کنند. دیگر آن که در تقویت ایشان بکوشد و چنان کند که احکام ایشان متبع باشد و هیچ یک از حکام عرف سر از اطاعت ایشان نپیچند و امرا و حکام معتبر به مجلس ایشان حاضر می‌‌‌شده باشند... و دیگر لازم است که ملک از احوال قضات متفحص می‌‌‌بوده باشد و اگر کسی از ایشان شکوه و شکایت کند در تفتیش و تفحص و استکشاف حقیقت امر، مبالغه تمام به جا آورد و اگر خیانت قاضی ظاهر شود، تأدیب بلیغ نماید. تا باعث منع و زجر و عبرت دیگران شود و کسی از ایشان دیگر اقدام به ارتکاب قبایح و [[ظلم]] و [[خیانت]] ننمایند».<ref> همان، ص ۵۷۱-۵۶۳.</ref>
+
اول آن که وجه معاشی از جهت ایشان مقرر دارد که محتاج به آن نباشد که طمع در اموال مسلمانان کنند. دیگر آن که در تقویت ایشان بکوشد و چنان کند که احکام ایشان متبّع باشد و هیچ یک از حکام عرف سر از اطاعت ایشان نپیچند و امرا و حکام معتبر به مجلس ایشان حاضر می‌‌‌شده باشند... و دیگر لازم است که ملک از احوال قضات متفحص می‌‌‌بوده باشد و اگر کسی از ایشان شکوه و شکایت کند در تفتیش و تفحص و استکشاف حقیقت امر، مبالغه تمام به جا آورد و اگر خیانت قاضی ظاهر شود، تأدیب بلیغ نماید. تا باعث منع و زجر و عبرت دیگران شود و کسی از ایشان دیگر اقدام به ارتکاب قبایح و [[ظلم]] و [[خیانت]] ننمایند».<ref> همان، ص ۵۷۱-۵۶۳.</ref>
  
 
=== امر به معروف و نهی از منکر ===
 
=== امر به معروف و نهی از منکر ===
سطر ۱۵۱: سطر ۱۳۸:
 
شرایط امر به معروف و نهی از منکر از نظر محقق سبزواری عبارتند از:
 
شرایط امر به معروف و نهی از منکر از نظر محقق سبزواری عبارتند از:
  
#شخص آمر و ناهی به معروف یا منکر بودن فعل، علم داشته باشد تا امر و نهی از او معقول باشد و بدی و نیکی فعل را از راه سند صحیح بداند.
+
*شخص آمر و ناهی، به معروف یا منکر بودن فعل، علم داشته باشد تا امر و نهی از او معقول باشد و بدی و نیکی فعل را از راه سند صحیح بداند.
#امر به معروف و نهی از منکر تأثیر داشته باشد.
+
*امر به معروف و نهی از منکر تأثیر داشته باشد.
#اصرار شخص عاصی بر فعل مورد نهی؛ پس هرگاه شخص بر آن فعل اصرار ننماید و نشانه پشیمانی آشکار شود نباید متعرض او شد.
+
*اصرار شخص عاصی بر فعل مورد نهی؛ پس هرگاه شخص بر آن فعل اصرار ننماید و نشانه پشیمانی آشکار شود نباید متعرض او شد.
#امر به معروف و نهی از منکر بر جان و مال یا آبروی آمر و ناهی و یا دیگر مسلمانان ضرر نداشته باشد.
+
*امر به معروف و نهی از منکر بر جان و مال یا آبروی آمر و ناهی و یا دیگر مسلمانان ضرر نداشته باشد.
  
 
و مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارتند از: اظهار کراهت، استفاده از زبان، نفرت و هجرت و دوری و خشونت قولی و فعلی، قهر و تأدیب و ضرب.
 
و مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارتند از: اظهار کراهت، استفاده از زبان، نفرت و هجرت و دوری و خشونت قولی و فعلی، قهر و تأدیب و ضرب.
  
سبزواری معتقد است وظیفه عالمان دین در امر به معروف و نهی از منکر آن است که بر اساس تشخیص خود عمل کنند و نیازی به اجازه از سلطان ندارند. وظیفه سلطان است که عالمانی را که امر به معروف و نهی از منکر می‌‌‌کنند تقویت کند. وی می‌‌‌گوید: اگر یکی از اهل علم و [[تقوا]] در مقام رفع منکری درآید، هر چند از قبل سلطان جهت این امر منصوب نباشد سلطان بر او انکار ننماید و تقویت طرف خصم نکند.<ref> همان، ص ۴۵۲-۴۳۳.</ref>
+
سبزواری معتقد است وظیفه عالمان دین در امر به معروف و نهی از منکر آن است که بر اساس تشخیص خود عمل کنند و نیازی به اجازه از سلطان ندارند. وظیفه سلطان است که عالمانی را که امر به معروف و نهی از منکر می‌‌‌کنند تقویت کند. وی می‌‌‌گوید: اگر یکی از اهل علم و [[تقوا]] در مقام رفع منکری درآید، هر چند از قبل سلطان جهت این امر منصوب نباشد، سلطان بر او انکار ننماید و تقویت طرف خصم نکند.<ref> همان، ص ۴۵۲-۴۳۳.</ref>
  
 
=== حقوق مردم بر حاکمان ===
 
=== حقوق مردم بر حاکمان ===
به نظر محقق سبزواری مردم بر حاکم خود حقوقی دارند که عبارتند از:
+
به نظر محقق سبزواری، مردم بر حاکم خود حقوقی دارند که عبارتند از:
  
 
#رعایت [[عدالت]] در حق مردم.
 
#رعایت [[عدالت]] در حق مردم.
سطر ۲۰۸: سطر ۱۹۵:
 
'''<I>۵. نظامی‌‌‌:</I>'''
 
'''<I>۵. نظامی‌‌‌:</I>'''
  
یکی دیگر از عوامل زوال دولت بی‌سرانجامی ‌‌‌و کمی ‌‌‌لشکر است که از مقدار نیاز کمتر باشند. یا آن چه باشند، بی‌سرانجام باشند و مقرری به آن‌ها نرسد و یا هزینه‌های ایشان و حقوق ایشان کفایت نکند و یا پادشاه به امور لشکر بی‌اعتنا باشد و... سپاهیان از ورزش سپاهی‌گری بیفتند و به شغل‌های دیگر بپردازند.<ref> اندیشه سیاسی محقق سبزواری، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج ۱، ص ۱۵۰.</ref>
+
یکی دیگر از عوامل زوال دولت، بی‌سرانجامی ‌‌‌و کمی ‌‌‌لشکر است که از مقدار نیاز کمتر باشند. یا آن چه باشند، بی‌سرانجام باشند و مقرری به آن‌ها نرسد و یا هزینه‌های ایشان و حقوق ایشان کفایت نکند و یا پادشاه به امور لشکر بی‌اعتنا باشد و... سپاهیان از ورزش سپاهی‌گری بیفتند و به شغل‌های دیگر بپردازند.<ref> اندیشه سیاسی محقق سبزواری، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج ۱، ص ۱۵۰.</ref>
  
 
ب. اما اسباب دوام و بقای دولت از دیدگاه محقق سبزواری عبارتند از:
 
ب. اما اسباب دوام و بقای دولت از دیدگاه محقق سبزواری عبارتند از:
سطر ۲۱۹: سطر ۲۰۶:
 
#داشتن دیپلماسی قوی.
 
#داشتن دیپلماسی قوی.
 
#وجود [[امر به معروف و نهی از منکر]].
 
#وجود [[امر به معروف و نهی از منکر]].
#پادشاهانی که به صفت [[عدل]] آراسته بودند، ایام دولت ایشان ممتد بوده است.
+
#پادشاهانی که به صفت [[عدل]] آراسته بودند، ایام دولت ایشان طولانی بوده است.
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
محقق سبزواری پس از عمری تلاش علمی‌‌‌ و مجاهدت در راه تحقق مذهب [[شیعه|تشیع]]، در هشتم [[ربیع الاول]] سال (۱۰۹۰ هـ.ق) در سن هفتاد و سه سالگی دیده از جهان فروبست و به جوار حق تعالی شتافت. پیکر این عالم بزرگوار از [[اصفهان]] به [[مشهد]] مقدس انتقال داده و در آن جا [[تشییع جنازه|تشییع]] و در مدرسه میرزا جعفر در جوار ثامن الحجج [[امام رضا]] علیه السلام در سردابی که محاذی قبر [[شیخ حر عاملی]] بود به خاک سپرده شد.
+
محقق سبزواری پس از عمری تلاش علمی‌‌‌ و مجاهدت در راه اعتلای مذهب [[شیعه|تشیع]]، در هشتم [[ربیع الاول]] سال (۱۰۹۰ هـ.ق) در سن هفتاد و سه سالگی دیده از جهان فروبست و به جوار حق تعالی شتافت. پیکر این عالم بزرگوار از [[اصفهان]] به [[مشهد]] مقدس انتقال داده و در آن جا [[تشییع جنازه|تشییع]] و در مدرسه میرزا جعفر در جوار ثامن الحجج [[امام رضا]] علیه السلام در سردابی که محاذی قبر [[شیخ حر عاملی]] بود به خاک سپرده شد.
 
 
«شد شریعت بی‌سر و افتاد از پا اجتهاد» که مجموعه اعداد کلمه «شریعت» بدون حرف شین و مجموع اعداد کلمه «اجتهاد» بدون حرف دال تاریخ وفات محقق سبزواری یعنی سال (۱۰۹۰ هـ.ق) است.<ref> روضات الجنات، ج ۲، ص ۷۰؛ ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۴؛ [[فوائد الرضویه|فوائدالرضویه]]؛ ص ۴۲۶.</ref>
 
 
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
سطر ۲۳۲: سطر ۲۱۶:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار]]، جلد۵، زندگی نامه "محقق سبزواری" از مسیب کیانی.
+
* [[گلشن ابرار]]، جلد۵، زندگی‌نامه "محقق سبزواری" از مسیب کیانی.
*محمد ملکوتی فر، موقعیت محقق سبزواری در دولت صفوی، کیهان اندیشه، ۱۳۷۶، شماره ۷۲.
+
* "موقعیت محقق سبزواری در دولت صفوی"، محمد ملکوتی فر، کیهان اندیشه، ۱۳۷۶، شماره ۷۲.
  
 
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
 
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
[[رده:فقیهان]]
+
[[رده:علماء شیعه]]
 +
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:ائمه جمعه]]
 
[[رده:ائمه جمعه]]
 
[[رده:مجتهدین]]
 
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم امام رضا علیه السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۱:۲۹

«محمدباقر سبزواری» معروف به «محقق سبزواری» (۱۰۹۰-۱۰۱۷ ق)، از علماء و فقهای بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری و از شاگردان محمدتقی مجلسی است. او پس از هجرت به اصفهان، در اندک زمانی سرآمد علمای عصر خود شد، به گونه‌ای که به درخواست شاه عباس دوم، سمت امام جمعه و منصب شیخ الاسلامی‌ ‌‌را پذیرفت.[۱]

نام کامل محمدباقر سبزواری
زادروز ۱۰۱۷ قمری
زادگاه سبزوار
وفات ۱۰۹۰ قمری
مدفن مشهد، حرم امام رضا علیه السلام

Line.png

اساتید

محمدتقی مجلسی، شیخ بهایی، میرابوالقاسم فندرسکی، ملا حیدرعلی اصفهانی، سید حسین بن حیدر عاملی،...

شاگردان

محقق خوانساری، میر محمدصالح خاتون‌آبادی، میرزا عبدالله افندی، سید عبدالحسین حسینی خاتون‌آبادی، ملا محمد بن عبدالفتاح تنکابنی،...

آثار

کفایة الاحکام، ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، حاشیه علی مسالک الافهام، خلافیه، حاشیه علی الشفاء، روضة الانوار عباسی، شرح زبدة الاصول،...

ولادت و خاندان

«محمدباقر» فرزند محمد مؤمن خراسانی، در سال (۱۰۱۷ هـ.ق) در روستای «نامن» از توابع شهرستان سبزوار پا به عرصه وجود نهاد. وی پس از رحلت پدرش، به اصفهان رفت و در آنجا مسکن گزید.

فرزندان محقق سبزواری از بزرگان و عالمان جلیل القدری بوده‌اند که عبارتند از:

  • میرزا جعفر سبزواری اصفهانی که فقیهی زاهد و مدرسی توانا و از فحول دانشمندان اصفهان بوده و منصب شیخ الاسلامی‌ اصفهان در اعقاب او به مدت بیش از دو قرن تداوم داشته و در جنب مسجد حکیم اصفهان مدفون است.
  • میرزا عبدالرحیم شیخ الاسلام نیز عالم جلیل القدری بوده که شیخ الاسلامی‌‌‌ اصفهان را به عهده داشته است. وی از علما و مجتهدین متنفذ اصفهان در قرن دوازدهم بوده و تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشته و در (۱۱۸۱ هـ.ق) درگذشته است.[۲]

استادان و شاگردان

الف. استادانی که محقق سبزواری از آن‌ها اجازه اجتهاد و نقل حدیث دریافت نموده است عبارتند از:

  1. علامه محمدتقی مجلسی (۱۰۰۳ـ۱۰۷۰ هـ.ق)؛
  2. ملا حیدرعلی اصفهانی: وی در حدیث و فقه استاد محقق سبزواری بوده است.
  3. قاضی معزالدین حسین.
  4. شیخ بهایی (۹۵۳ـ۱۰۳۰ هـ.ق)
  5. میرابوالقاسم فندرسکی (۹۷۰ـ۱۰۵۰ هـ.ق)
  6. سید حسین بن حیدر عاملی.
  7. نورالدین علی بن حسین بن ابی الحسن عاملی.
  8. سید شرف الدین علی بن حجت شولستانی.
  9. حسین بن حیدر قمر کرکی (متوفی ۱۰۴۱ هـ.ق)
  10. ملا حسن علی شوشتری (متوفی ۱۰۷۵ هـ.ق) صاحب التبیان.

ب. همچنین این فقیه بزرگ و سیاستمدار شایسته، شاگردان بزرگی را به عالم اسلام تقدیم نمود که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  1. محقق خوانساری[۳] (۱۰۹۹ـ۱۰۱۹ هـ.ق)؛ وی حسین بن جمال الدین محمد خوانساری، شوهرخواهر محقق سبزواری است که تألیفات بسیار دارد و از شاگردان برجسته محقق سبزواری است.
  2. سید عبدالحسین حسینی خاتون‌آبادی.[۴] (۱۱۰۵ـ۱۰۳۹ هـ.ق)
  3. ملا محمد بن عبدالفتاح تنکابنی مشهور به سراب.[۵] (متوفی ۱۱۲۴ هـ.ق)؛ محقق سبزواری در سال (۱۰۸۱ هـ.ق) به وی اجازه نقل روایت داده است.
  4. میر محمدصالح خاتون‌آبادی[۶]؛ وی فرزند عبدالواسع خاتون‌آبادی اصفهانی و داماد علامه مجلسی است.
  5. محمد شفیع بن فرج گیلانی[۷]؛ محقق سبزواری در سال (۱۰۸۵ هـ.ق) به وی اجازه نقل حدیث داده است. کتاب البداء از آثار او است.
  6. میرزا عبدالله افندی اصفهانی[۸]؛ وی صاحب کتاب ریاض العلماء و حیاض الفضلاء است.
  7. محمد صالح بیابانکی[۹]؛ محقق سبزواری در سال (۱۰۷۴ هـ.ق) به وی اجازه نقل حدیث داده است.
  8. عبدالله اردبیلی.[۱۰]

آثار و تألیفات

از محقق سبزواری آثار بسیاری به زبان عربی و فارسی به جا مانده است که در این میان چند اثر از وی در بین عالمان و فقیهان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است:

  1. کفایة الاحکام:[۱۱] کتابی است فقهی که همه ابواب فقه را شامل می‌‌‌شود.
  2. ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد:[۱۲] کتابی است فقهی که از باب طهارت تا پایان بحث حج را شامل می‌‌‌شود. این کتاب شرح کتاب «ارشاد الاذهان» علامه حلی است.
  3. حاشیه علی مسالک الافهام از شهید ثانی.[۱۳]
  4. خلافیه:[۱۴] این کتاب به فارسی در عبادات نوشته شده است و نویسنده انگیزه تألیف این کتاب را رغبت مردم به امور دینی ذکر می‌‌‌کند.
  5. رساله فی تحریم الغناء:[۱۵] این رساله درباره‌ی غنا و موسیقی است و محقق سبزواری در این کتاب همه آیات و روایات را که از اصحاب ائمه اطهار علیهم السلام، در تحریم و منع غنا وارد شده، آورده است.
  6. رساله‌ای در فقه:[۱۶] محقق این رساله را برای شاه عباس دوم نوشته است و همه ابواب فقه را دربرمی‌‌‌گیرد.
  7. رساله عملیه:[۱۷] این رساله در شناخت احکام شرعی ضروری تألیف شده است.
  8. رساله‌ای در نماز جمعه:[۱۸] این کتاب به فارسی نوشته شده است. محقق سبزواری رساله‌ای نیز به عربی به نام «رساله فی صلاه الجمعه» دارد.
  9. مناسک حج.[۱۹]
  10. رساله‌ای در نماز و روزه.[۲۰]
  11. رساله فی الغسل.[۲۱]
  12. رساله فی مقدمه الواجب.[۲۲]
  13. رساله فی تحدید النهار الشرعی.[۲۳]
  14. رساله فی فضیله المتعه.[۲۴]
  15. کفایة الفقه:[۲۵] این کتاب شامل حدود سی هزار بیت است که آن را به عنوان بقیه «ذخیره» نوشته است.
  16. حاشیه علی شرح الاشارات:[۲۶] این کتاب حاشیه بر شرح اشارات است که تألیف آن در دوازده ذی القعده (۱۰۷۵ هـ.ق) به پایان رسیده است.
  17. حاشیه علی الشفاء.[۲۷]
  18. مفاتیح النجات عباسی.[۲۸]
  19. جامع الزیارات عباسی:[۲۹] این کتاب به تقاضای شاه عباس دوم نوشته شده و دارای نه فصل است.
  20. روضة الانوار عباسی:[۳۰] این اثر را محقق سبزواری به درخواست شاه عباس دوم در سال (۱۰۷۳ هـ.ق) در یک مقدمه و دو بخش نگاشته است. در مقدمه به علل احتیاج افراد به پادشاهان و عوامل دوام و زوال حکومت پادشاهان اشاره می‌‌‌کند.
  21. شرح حدیث برّ الوالدین.[۳۱]
  22. اختیارات ایام:[۳۲] این اثر تحقیقی است در مورد ایام مبارک و مسعود و روزهای نحس از ماه‌های اسلامی‌‌‌ و رومی‌‌‌ و فارسی قدیم که در یک مقدمه و سه باب و یک خاتمه تألیف شده و هر کدام مشتمل بر چند فصل و مبحث است.
  23. شرح زبدة الاصول:[۳۳] این کتاب شرح بر «زبدة الاصول» شیخ بهایی است.
  24. الرد علی رساله شبهة الاستلزام:[۳۴] این اثر در پاسخ به انتقادات محقق خوانساری بر رساله محقق سبزواری در مورد شبهه استلزام است.
  25. شرح توحید صدوق.[۳۵]

از منظر عالمان

برخی از فقیهان و بزرگان شیعه به تمجید از تلاش‌های محقق سبزواری پرداخته‌اند، از جمله:

  • شیخ حر عاملی درباره محقق سبزواری می‌‌‌نویسد: مولانا محمدباقر بن محمد مومن خراسانی سبزواری، عالم فاضل، محقق، متکلم، حکیم، فقیه و محدث جلیل القدر.[۳۶]
  • محمد بن علی اردبیلی مؤلف «جامع الرواة» می‌‌‌گوید: محمدباقر بن محمد بن محمد مؤمن سبزواری، امام، علامه، محقق، مدقق، پسندیده خوی، پاک سرشت، جلیل القدر، عظیم الشأن، بلند جایگاه، دانشمند، فاضل کامل، خیرخواه، متبحر در علوم عقلی و نقلی، یگانه عصر و یکتای زمانش بود.[۳۷]

فعالیت‌های اجتماعی

محقق سبزواری در دوران زندگی خود با چهار تن از حاکمان سلسله صفوی معاصر بود که بیشترین دوران زندگی سیاسی وی در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه صفی بوده است. در دوران شاه عباس دوم، محقق سبزواری منصب شیخ الاسلامی و امامت جمعه اصفهان را پذیرفت. وی همیشه در جهت اصلاح شاه عباس دوم بوده و مسائلی را به او گوشزد می‌‌‌کرده است و خواهان اصلاح آن‌ها می‌‌‌شده که از جمله آن‌ها می‌‌‌توان به دو امر اشاره کرد:

  • تقاضای توبه شاه: وی همیشه شاه عباس دوم را توصیه به توبه می‌‌‌کرد؛ چون توبه شاه باعث توبه هزاران نفر دیگر می‌‌‌شد. او درباره قبول توبه می‌‌‌گوید: اگر کسی تمام عمر کافر باشد یا مشغول به انواع معاصی و ذنوب شود و در نفس آخر اسلام آورد یا از همه گناهان توبه کند، خدای عزوجل می‌‌‌آمرزد و بی‌حساب به بهشت می‌‌‌برد.[۳۸]
  • منع شاه عباس دوم از شرابخواری: سبزواری از شاه عباس دوم می‌‌‌خواهد که شرب خمر و لهو و لعب و لذات را ترک کند؛ زیرا این عوامل سبب ظهور فساد و باعث زوال و اختلال در امور جامعه می‌‌‌شود. وی به ممنوعیت شرعی و عقاب اخروی شرب خمر اشاره می‌‌‌کند، امراض دنیایی آن را نیز یادآور می‌‌‌شود، به این که بیشتر حاکمان قبل به سبب آفت شراب هلاک شده بودند.[۳۹]

در دوران سلاطین صفویه، مناصب و مشاغلی مانند شیخ الاسلامی و امامت جمعه، از طرف پادشاهان، به بزرگان، علماء، فقها و مجتهدین رسما واگذار مى‌شد و هر یک از دانشمندان و علماء که بدین مناصب معین مى‌شدند، بر طبق قوانین و مقررات جاریه مملکت و دستورات شرع مطهر به وظایف خود قیام مى‌نمودند.

محقق سبزوارى پس از این که از محضر علمایى همانند ملا محمدتقى، شیخ بهائى و میرفندرسکى، کسب فیض نمود، خود یکى از بزرگان وقت شد و تدریس مدرسه ملا عبداللّه شوشترى را به وى تفویض کردند و چنانکه گفته شد، به منصب شیخ الاسلامى منصوب گردید.[۴۰] اولاد و اعقاب محقق سبزوارى نیز، پس از آنکه وى به مقام شیخ الاسلامى رسید، به خاندان شیخ الاسلام شهرت یافتند و ظاهرا نیز خود آنان هم این عنوان را مى‌پسندیدند و برخى از آنها با وجود این که منصب شیخ الاسلامى را نداشتند، باز به همین عنوان شهرت دارند.

دومین منصب محقق سبزوارى، امامت جمعه اصفهان مى‌باشد. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله براى شهرها و نواحى، از طرف خود کسى را که شایستگى امامت داشت، معین مى‌فرمود که با مردم نماز جماعت به جاى آوردند و تفاوت نمى‌کرد در نمازهاى یومیه و نماز جمعه و عیدین. پس از رحلت آن حضرت، خلفا نیز همین سنت را پیروى کردند. سلاطین عثمانى نیز، براى شهرها امام جماعت و مؤذن و خطیب معین مى‌کردند و جهت آنان حقوق و شهریه در نظر مى‌گرفتند.

در مملکت ایران پس از روى کار آمدن سلاطین صفوى و رسمیت یافتن مذهب شیعه، در زمان شاه طهماسب به دستور محقق کرکى که از قائلین به وجوب عینى نماز جمعه بود و خود آن را در نجف اقامه مى‌کرد، براى شهرها جهت اقامه نماز جمعه و رسیدگى به امور دینى مردم، کسانى را معین نمود که به نام امام جمعه معروف شدند. این منصب یعنى امامت جمعه از این تاریخ از مناصب روحانى دولتى گردید.

اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها

اخلاق پادشاهی

محقق سبزواری چند نکته درباره اخلاق حاکمان و پادشاهان را مورد توجه قرار می‌‌‌دهد که عبارتند از:

عدالت: وی درباره عدل می‌‌‌نویسد: عدل آن است که پادشاهان میزان حق را راست اعتبار نمایند و انصاف در همه چیز مرعی دارند. سبزواری طبق روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله مدعی شده است که دوست‌ترین مردم به خدای عزوجل در روز قیامت و نزدیکترین ایشان به خدا، پادشاه عادل است و مبغوض‌ترین مردم به خدای عزوجل در روز قیامت و سخت عذاب‌ترین ایشان، پادشاه ظالم است.

شکر: باید حاکم، این امور را مد نظر داشته باشد: شناخت منعم حقیقی، یعنی خداوند متعال؛ شادمانی از وصول به نعمت؛ تلاش در جهت تحصیل رضایت خداوند که از طریق روحانی و جسمانی باید انجام دهد.[۴۱]

صبر: پادشاهان باید بر دشواری‌هایی که در راه دست‌یابی به سعادت دنیوی و اخروی وجود دارد صبر پیشه کنند؛ صبر کلید موفقیت، مقدمه رستگاری، سبب خشنودی معبود و علامت حصول مقصود است.[۴۲]

توکل: توکل آن است که هر چند اسباب و وسایل در هر کار موجود باشد، اعتماد او در منافع و مصالح خود بر خدای باشد نه بر آن آلات و وسایط. بر پادشاه لازم است که بنای کار خود را بر توکل گذارد.[۴۳]

حسن خلق: محقق سبزواری برای تعریف حسن خلق دو معنا بیان می‌‌‌کند که عبارتند از: معنای متعارف حسن خلق که به معنای شکفته‌رویی و نیکوگویی و موافقت و مدارا و حلم و امثال این امور است. و دیگری، تعادل و تناسب اعضای ظاهری و قوای باطنی انسان و این معنا از حسن خلق وقتی به طور کامل در فردی وجود دارد که واجد صفات زیر باشد:

  • الف. هوش، سرعت فهم، صفای ذهن، سهولت تعلم، حسن تعقل و...
  • ب. حیا، رفق، حسن هدی، مسالمت، رغبت، صبر، قناعت، وقار، ورع، انتظام حرفت و سخا که همه از انواع عفت حساب می‌‌‌شوند.
  • ج. بزرگی نفس، نجابت، بلندهمتی، شهامت، تحمل، تواضع، حمیت که از انواع شجاعت هستند.
  • د. صداقت، الفت، وفا، مهربانی، صله رحم، حسن شرکت، تردد، توکل و عبادت از انواع عدالت حساب می‌‌‌شوند.[۴۴]

نماز جمعه

محقق سبزواری از جمله فقیهانی است که قائل به وجوب عینی نماز جمعه بوده است و خود منصب امام جمعه را به عهده داشته و رساله‌ای هم در این زمینه نگاشته است.

وی در «روضة الانوار» می‌‌‌نویسد: نماز جمعه از جمله فرایضی که رعایت آن لازم است که تأکید بسیار در قرآن و احادیث در آن باب واقع شده و بعضی از علما بعد از ایمان، افضل عبادات، نماز جمعه را دانسته‌اند و فِرَق مخالفین، تشنیعات عظیمه بر شیعه می‌‌‌کنند که نماز جمعه با این همه تأکید که در قرآن و سنت واقع شده و وجوب آن متفق علیه فرق است، شیعه بر ترک آن اقدام می‌‌‌نمایند؛ لیکن تشنیع ایشان بی‌موقع است، چه محققان علمای شیعه نماز جمعه را واجب عینی می‌‌‌دانند؛ یعنی البته جمعه را می‌‌‌باید (اقامه) کرد و نماز ظهر مجزی نیست و جماعتی دیگر ظهر را مجزی می‌‌‌دانند، لیکن افضل جمعه را می‌‌‌دانند... و از حضرات ائمه اطهار علیهم السلام در این باب تأکید بسیار منقول شده و احادیث بسیار از ایشان در این باب وارد است تا آن مرتبه که از حضرت امام باقر علیه السلام منقول است که «من ترک ثلث جمعات متوالیات طبع الله علی قلبه؛ هر کس که سه جمعه پی در پی ترک نماز جمعه کند، خدای عزوجل دل او را مهر می‌‌‌کند...».[۴۵]

اندیشه قضایی

در عصر محقق سبزواری قضات به رشوه‌خواری مشغول بودند و وی به این مسأله تصریح می‌‌‌کند. در عبارت خود به حاکمان توصیه می‌‌‌کند که عالمان متعهد را به شغل قضاوت تشویق کنند: «بر پادشاهان لازم است کسانی که قابل این شغل عظیم نباشند نصب نکنند و مردم نادان که عارف به قواعد و احکام شرع نباشند یا طامع باشند و امین و متدین نباشند و طمع در اموال مسلمانان کنند و به سبب طمع رشوه و ملاحظه جانب اقویا و اغنیا، جانب ضعیفان فروگذارند و در احکام شرع غلط کند و مداهنه نمایند و طرف منظور دارند، نصب ننمایند و هرگاه کسانی که قابل و مستعد این کار باشند نصب کنند، چند امر نسبت به ایشان مراعات کنند:

اول آن که وجه معاشی از جهت ایشان مقرر دارد که محتاج به آن نباشد که طمع در اموال مسلمانان کنند. دیگر آن که در تقویت ایشان بکوشد و چنان کند که احکام ایشان متبّع باشد و هیچ یک از حکام عرف سر از اطاعت ایشان نپیچند و امرا و حکام معتبر به مجلس ایشان حاضر می‌‌‌شده باشند... و دیگر لازم است که ملک از احوال قضات متفحص می‌‌‌بوده باشد و اگر کسی از ایشان شکوه و شکایت کند در تفتیش و تفحص و استکشاف حقیقت امر، مبالغه تمام به جا آورد و اگر خیانت قاضی ظاهر شود، تأدیب بلیغ نماید. تا باعث منع و زجر و عبرت دیگران شود و کسی از ایشان دیگر اقدام به ارتکاب قبایح و ظلم و خیانت ننمایند».[۴۶]

امر به معروف و نهی از منکر

از منظر محقق سبزواری امر به معروف و نهی از منکر یکی از واجبات بزرگ اسلام است و امر دین و نظام ملک و ملت به آن مستقیم می‌‌‌شود و اگر مردم دست از امر به معروف و نهی از منکر بردارند، فاسقان و فاجران را بر اعمال زشت و ناپسند که مرتکب می‌‌‌شوند تعزیر نکنند و به خود واگذارند، فساد به همه جا سرایت می‌‌‌کند و جامعه را فاسد می‌‌‌کند و در همه جا هرج و مرج می‌‌‌شود. از نظر وی امر به معروف و نهی از منکر دو قسم است: واجب و مستحب. امر کردن به واجبات و نهی کردن از محرمات واجب، و امر کردن به مستحبات و نهی کردن از مکروهات مستحب است.

شرایط امر به معروف و نهی از منکر از نظر محقق سبزواری عبارتند از:

  • شخص آمر و ناهی، به معروف یا منکر بودن فعل، علم داشته باشد تا امر و نهی از او معقول باشد و بدی و نیکی فعل را از راه سند صحیح بداند.
  • امر به معروف و نهی از منکر تأثیر داشته باشد.
  • اصرار شخص عاصی بر فعل مورد نهی؛ پس هرگاه شخص بر آن فعل اصرار ننماید و نشانه پشیمانی آشکار شود نباید متعرض او شد.
  • امر به معروف و نهی از منکر بر جان و مال یا آبروی آمر و ناهی و یا دیگر مسلمانان ضرر نداشته باشد.

و مراتب امر به معروف و نهی از منکر عبارتند از: اظهار کراهت، استفاده از زبان، نفرت و هجرت و دوری و خشونت قولی و فعلی، قهر و تأدیب و ضرب.

سبزواری معتقد است وظیفه عالمان دین در امر به معروف و نهی از منکر آن است که بر اساس تشخیص خود عمل کنند و نیازی به اجازه از سلطان ندارند. وظیفه سلطان است که عالمانی را که امر به معروف و نهی از منکر می‌‌‌کنند تقویت کند. وی می‌‌‌گوید: اگر یکی از اهل علم و تقوا در مقام رفع منکری درآید، هر چند از قبل سلطان جهت این امر منصوب نباشد، سلطان بر او انکار ننماید و تقویت طرف خصم نکند.[۴۷]

حقوق مردم بر حاکمان

به نظر محقق سبزواری، مردم بر حاکم خود حقوقی دارند که عبارتند از:

  1. رعایت عدالت در حق مردم.
  2. مهربانی به رعیت و زیردستان.
  3. عدم تعجیل در عقوبت افراد.
  4. احترام بزرگان.
  5. ترحم به مردم ضعیف و ناتوان.
  6. رفع فقر و محرومیت از مردم.
  7. مردم به آسانی به او دسترسی داشته باشند.
  8. مردم را یک دفعه به جنگ نفرستد.
  9. دست ظالمان را از رعایا و زیردستان کوتاه کند.
  10. بزرگداشت عالمان و فقیهان و دانشمندان.
  11. عفو و گذشت در حق مردم.
  12. بخشش به مردم.[۴۸]

عوامل زوال و بقای حکومت

محقق سبزواری که در دوران صفویه می‌‌‌زیسته، برای زوال و بقای دولت و مملکت عواملی را برمی‌‌‌شمارد.

الف. عوامل زوال عبارتند از:

۱. اقتصادی:

  • الف: بخل و خست پادشاه؛ وقتی پادشاه بخل ورزد، طبع‌ها از او رمیده می‌‌‌شود و دوستی از دل‌ها می‌‌‌رود و لشکریان به طوع و رغبت جهت او کشش و جانفشانی نمی‌‌‌کنند.
  • ب: بخشش‌ها و خرج‌های بی‌جای پادشاه؛ اگر پادشاه راه اسراف و تبذیر پیش گیرد و درآمد به اندازه هزینه نباشد، این مسأله سبب می‌‌‌شود که حقوق لشکریان به موقع پرداخت نگردد و باعث شورش سپاه شود که این امر به زوال منتهی می‌‌‌شود و هرگاه در خزانه مالی نباشد و دشمن قوی به مملکت شاه حمله کند پس بر پادشاه لازم است که خرج خود را کم کرده و بذل بی‌جا نکند و در آبادانی مملکت بکوشد.

۲. سیاسی، اجتماعی و اخلاقی:

  • الف. خرابی مملکت و بی سرانجامی‌‌‌ و تفرق رعیت.
  • ب. اعظم اسباب زوال مملکت، خصومت و عداوت و منازعه میان امرا و نزدیکان پادشاه است.
  • ج. ظلم شاه باعث خرابی مملکت می‌‌‌شود و خرابی مملکت باعث پراکندگی رعیت می‌‌‌گردد و چون ملک و رعیت خراب شود خزانه و لشکر نیز خراب می‌‌‌شود که در این صورت کشور در معرض تهاجم دشمنان قاهر و استیلای آنان خواهد بود.
  • د. ظلم عمال دولت.
  • هـ. تندخویی پادشاه با خواص سبب تنفر خواص از پادشاه می‌‌‌شود و در نتیجه ممکن است که تصمیم به قتل پادشاه بگیرند.
  • و. پادشاه اعمال خیر خویش را در جهت بدی تغییر دهد یا خیرات خود را قطع کند.
  • ز. اشتغال پادشاه به شراب و لهو و لذات و غفلت از امور ملک.

۳. دینی:

  • الف. ترک شکر نعمت الاهی.
  • ب. غرور و خودبینی باعث فراموشی قدرت اصلی یعنی خدا می‌‌‌شود و همچنین سبب دست‌کم ‌گرفتن دشمن و در نتیجه شکست می‌‌‌شود.
  • ج. پادشاه در فسق و معصیت جری باشد و متابعت احکام الهی نکند و علم طغیان و عصیان برافرازد.

۴. اداری:

واگذاری کارها به کسانی که اهل آن کار نباشند، اعم از این که ظالم، غیر متخصص یا غیر امین باشند.

۵. نظامی‌‌‌:

یکی دیگر از عوامل زوال دولت، بی‌سرانجامی ‌‌‌و کمی ‌‌‌لشکر است که از مقدار نیاز کمتر باشند. یا آن چه باشند، بی‌سرانجام باشند و مقرری به آن‌ها نرسد و یا هزینه‌های ایشان و حقوق ایشان کفایت نکند و یا پادشاه به امور لشکر بی‌اعتنا باشد و... سپاهیان از ورزش سپاهی‌گری بیفتند و به شغل‌های دیگر بپردازند.[۴۹]

ب. اما اسباب دوام و بقای دولت از دیدگاه محقق سبزواری عبارتند از:

  1. ضرورت وجود نیروی نظامی ‌‌‌قوی.
  2. توسعه تجارت در داخل و خارج.
  3. کاستن پادشاه و هیأت حاکمه از اوقات فراغت و التذاذ.
  4. داشتن سیستم اطلاعاتی قوی و حفاظت از اسرار.
  5. ضرورت مشورت در امور.
  6. داشتن دیپلماسی قوی.
  7. وجود امر به معروف و نهی از منکر.
  8. پادشاهانی که به صفت عدل آراسته بودند، ایام دولت ایشان طولانی بوده است.

وفات

محقق سبزواری پس از عمری تلاش علمی‌‌‌ و مجاهدت در راه اعتلای مذهب تشیع، در هشتم ربیع الاول سال (۱۰۹۰ هـ.ق) در سن هفتاد و سه سالگی دیده از جهان فروبست و به جوار حق تعالی شتافت. پیکر این عالم بزرگوار از اصفهان به مشهد مقدس انتقال داده و در آن جا تشییع و در مدرسه میرزا جعفر در جوار ثامن الحجج امام رضا علیه السلام در سردابی که محاذی قبر شیخ حر عاملی بود به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. پیام حوزه، ش ۲۷، ص ۱۱۹؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۸؛ ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۲.
  2. ریشه و جلوه‌های تشیع و حوزه علمیه اصفهان، ج ۱، ص ۴۵۱.
  3. روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹؛ فوائدالرضویه، ص ۴۲۶؛ ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۲.
  4. وقایع السنین والاعوام، ص ۵۰۲ و ۵۳۴؛ صفویه از ظهور تا زوال، رسول جعفریان، ص ۳۸۹.
  5. طبقات اعلام الشیعه، ج ۵، ص ۷۱؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹.
  6. مفاخر اسلام، ج ۸، ص ۳۹۵.
  7. طبقات اعلام الشیعه، ج ۵، ص ۷۲.
  8. مفاخر اسلام، ج ۸، ص ۳۹۵.
  9. طبقات اعلام الشیعه، ج ۵، ص ۲۸.
  10. همان.
  11. مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص ۲۴۲.
  12. همان، ص ۲۴۱.
  13. همان، ص ۲۴۳.
  14. روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹.
  15. مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص ۲۴۴ و ۲۴۳.
  16. الذریعه، ج ۱۶، ص ۲۸۰.
  17. همان، ج ۱۱، ص ۲۱۳.
  18. روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹؛ ریاض العلما، ج ۵، ص ۴۵؛ صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج ۱، رسول جعفریان، ص ۳۰۸.
  19. الذریعه، ج ۲۲، ص ۲۵۶.
  20. ریاض العلما، ج ۵، ص ۴۵.
  21. الذریعه، ج ۱۶، ص ۵۴.
  22. همان، ج ۲۲، ص ۱۰۵.
  23. روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹.
  24. أمل الآمل، ج ۲، ص ۲۵۰؛ ریاض العلما، ج ۵، ص ۴۵.
  25. مفاخر اسلام، ج ۸، ص ۲۸۱.
  26. الذریعه، ج ۱۶، ص ۱۱۰؛ ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۴.
  27. همان، ج ۵، ص ۲۴۴.
  28. الذریعه، ج ۲۱، ص ۳۰۸؛ اندیشه سیاسی محقق سبزواری، نجف لک‌زایی، ص ۶۱.
  29. ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۴؛ اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص ۶۲.
  30. طبقات اعلام الشیعه، ج ۵، ص ۷۲.
  31. الذریعه، ج ۱۳، ص ۱۹۰.
  32. اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص ۶۳.
  33. ریحانه الادب، ج ۵، ص ۲۴۴؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۶۹.
  34. الذریعه، ج ۱۰، ص ۱۹۸.
  35. همان، ج ۱۳، ص ۱۵۳.
  36. أمل الآملی، ج ۲، ص ۲۵۰.
  37. جامع الرواة، ج ۲، ص ۷۹.
  38. روضه الانوار عباسی، محقق سبزواری، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱، ص ۱۲۰.
  39. اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص ۷۲.
  40. مشاهیر و دانشمندان اسلام، ترجمه الکنى والالقاب، مترجم محمدجواد نجفى، چاپ اسلامیه، تهران، ص۱۹۲.
  41. همان، ص ۲۱۳.
  42. همان، ص ۲۴۲.
  43. همان، ص ۲۵۹.
  44. همان، ص ۲۶۷.
  45. همان، ص ۱۰۶.
  46. همان، ص ۵۷۱-۵۶۳.
  47. همان، ص ۴۵۲-۴۳۳.
  48. اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص ۲۵۲.
  49. اندیشه سیاسی محقق سبزواری، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج ۱، ص ۱۵۰.

منابع

  • گلشن ابرار، جلد۵، زندگی‌نامه "محقق سبزواری" از مسیب کیانی.
  • "موقعیت محقق سبزواری در دولت صفوی"، محمد ملکوتی فر، کیهان اندیشه، ۱۳۷۶، شماره ۷۲.