شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

فدک: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
فدک سرزمینی تاریخی در صحرای [[حجاز]] و در اطراف [[مدینه]] است که پس از [[فتح خیبر]] و انتشار خبر سقوط آن، [[یهود|یهودیان]] ساکن فدک به خاطر پیشگیری از لشگر کشی سپاه [[اسلام]] بدانجا نیمی از حاصل باغات و اراضی آن را به [[پیامبر اسلام|پیامبر]] مصالحه نمودند.<ref> معجم البلدان، ماده فدک.</ref> پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز آن را به دختر خود؛ [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه زهرا]] سلام الله علیها بخشید اما پس از وفات پیامبر این سرزمین توسط [[ابوبکر]] مصادره شد.  
+
'''«فدک»''' سرزمینی تاریخی در صحرای [[حجاز]] و در اطراف [[مدینه]] است. پس از [[فتح خیبر]] و انتشار خبر سقوط آن، [[یهود|یهودیان]] ساکن فدک به خاطر پیشگیری از لشگرکشی سپاه [[اسلام]] بدانجا، نیمی از حاصل باغات و اراضی آن را به [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله مصالحه نمودند.<ref> معجم البلدان، ماده فدک.</ref> پیامبر اکرم نیز آن را به دختر خود [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه زهرا]] علیهاالسلام بخشید، اما پس از وفات پیامبر این سرزمین توسط [[ابوبکر]] مصادره شد. پیروان [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام، مصادره فدک به وسیله نظام حاکم بعد از [[رحلت پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله را، [[ظلم]] مضاعفی در حق خاندان پیامبر پس از [[غصب]] خلافت [[امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام می‌دانند. مسأله فدک بیش از آنکه بار اقتصادی داشته باشد، بار معنوی و سیاسی داشته و با گذشت زمان به مسائل اعتقادی پیوند خورده است.
 
 
گذر بر تاریخ پرماجرای فدک و مناقشات آن همواره مورد توجه عالمان، محدثان، مورخان و پژوهشگران [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] بوده است. در حالی که پیروان [[اهل البیت|اهل بیت]] مصادره فدک به وسیله نظام حاکم، پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ظلم مضاعفی در حق خاندان پیغمبر پس از [[غصب]] خلافت امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌دانند، نظریه‌پردازان [[اهل سنت|عامه]] در مقام توجیه این اقدام برآمده‌اند و بر مستندات غاصبان صحه گذاشته و آن را اقدامی مشروع جلوه داده‌اند! مسأله فدک پیش از آن که بار اقتصادی داشته باشد، بار معنوی و سیاسی داشته که با گذشت زمان به مسائل اعتقادی پیوند خورده است.
 
  
 
[[پرونده:Fadack.jpg|بندانگشتی|باغ فدک]]
 
[[پرونده:Fadack.jpg|بندانگشتی|باغ فدک]]
  
 
==موقعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی فدک==
 
==موقعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی فدک==
فدک از جمله قرا و قصبات [[حجاز]] و حوالی خیبر است که با [[مدینه]] طیبه دو یا سه روز طی مسافت فاصله دارد که به مقیاس زمان ما به 130 کیلومتر می‌رسد. سرزمینی بوده آباد و به لحاظ داشتن آب کافی، از نخلستان‌های فراوان و محصول برخوردار بوده است. اشتغال مردم این سرزمین را امر کشاورزی و کارهای دستی تشکیل می‌داده و خرمای آن مشهور بوده و از بافته‌های فدک در کتب تاریخی سخن به میان آمده است.
+
فدک از جمله قُری و قصبات [[حجاز]] و حوالی خیبر است که با [[مدینه]] دو یا سه روز طی مسافت فاصله دارد که به مقیاس زمان کنونی به حدود ۱۳۰ کیلومتر می‌رسد. سرزمینی بوده آباد و به لحاظ داشتن آب کافی، از نخلستان‌های فراوان و محصول برخوردار بوده است. اشتغال مردم این سرزمین را امر کشاورزی و کارهای دستی تشکیل می‌داده و خرمای آن مشهور بوده و از بافته‌های فدک در کتب تاریخی سخن به میان آمده است.
  
فدک با پیشینه تاریخی منزلگاه طایفه «بنو مُرّه» از قبیله بزرگ و مشهور عرب «غطفان» است. به گفته طبری مادر نعمان بن منذر پادشاه حیره از اهالی فدک بوده که سند معتبری در قدمت تاریخی سرزمین فدک به شمار می‌رود.<ref> نک: سید محمدباقر نجفی، مدینه شناسی، ج ص 489.</ref> و به گفته برخی دیگر: فدک نام پسر حام بن [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] بوده و این قریه به نام وی موسوم گشته است.  
+
فدک با پیشینه تاریخی منزلگاه طایفه «بنو مُرّه» از قبیله بزرگ و مشهور عرب «غطفان» است. به گفته [[محمد بن جریر طبری|طبری]] مادر نعمان بن منذر پادشاه حیره از اهالی فدک بوده که سند معتبری در قدمت تاریخی سرزمین فدک به شمار می‌رود.<ref> نک: سید محمدباقر نجفی، مدینه شناسی، ج ۲، ص ۴۸۹.</ref> و به گفته برخی دیگر: فدک نام پسر حام بن [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] بوده و این قریه به نام وی موسوم گشته است.  
فدک با [[خیبر]] ده کیلومتر فاصله دارد و به لحاظ این که خیبر مرکز عمده یهودیان بوده، مردم آن از نظر اجتماعی و مذهبی تابع یهودیان خیبر بوده‌اند. قلعه مشهور قدیمی فدک به «الشمروخ» شهرت داشته که در حقیقت حصن و قلعه فدک بوده است.<ref> همان، ص 490.</ref>
+
فدک با [[خیبر]] ده کیلومتر فاصله دارد و به لحاظ این که خیبر مرکز عمده [[یهود|یهودیان]] بوده، مردم آن از نظر اجتماعی و مذهبی تابع یهودیان خیبر بوده‌اند. قلعه مشهور قدیمی فدک به «الشمروخ» شهرت داشته که در حقیقت حصن و قلعه فدک بوده است.<ref> همان، ص ۴۹۰.</ref>
  
 
فدک، با دیرینه ممتد تاریخی و موقعیت ویژه‌اش به عنوان یک سرزمین پرآب و در نتیجه دارای نخلستان‌ها، نامی مشهور بوده که علیرغم کوچکی‌اش از اهمیت تاریخی و جغرافیایی برخوردار است. در قرن سوم هجری، این قریه مسیر و منزلگاه مسافران مدینه بوده که در حال حاضر این موقعیت را از دست داده است.
 
فدک، با دیرینه ممتد تاریخی و موقعیت ویژه‌اش به عنوان یک سرزمین پرآب و در نتیجه دارای نخلستان‌ها، نامی مشهور بوده که علیرغم کوچکی‌اش از اهمیت تاریخی و جغرافیایی برخوردار است. در قرن سوم هجری، این قریه مسیر و منزلگاه مسافران مدینه بوده که در حال حاضر این موقعیت را از دست داده است.
  
==فتح خیبر و مصالحه فدک به پیامبر==
+
بنا به نوشته مؤلف کتاب «مدینه‌شناسی» که خود از محل فدک دیدن کرده است، این منطقه امروزه به «الحائط» موسوم است که تابع امارت «حائل» است و در مغرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد» قرار دارد. دقیقا در مرز شرقی خیبر دارای موقعیت مشخصی است. به گفته وی، تا پایان سال ۱۹۷۵ میلادی، این منطقه شامل ۲۱ روستا و دارای ۱۱۰۰۰ نفر جمعیت بوده و سکنه «الحائط» بیش از ۱۴۰۰ نفر نبوده است. فدک سرزمینی است پوشیده از نخلستان‌ها و برخوردار از امکانات کشاورزی و در عین حال مجاور سرزمین‌های خشک حره و تابش آفتاب گرم. حائط، بی‌هیچ نشانی از تاریخ، در لابلای نخلستان‌ها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است.<ref> مدینه شناسی، ج ۲، ص ۴۹۲.</ref>
در سال هفتم هجرتِ [[پیامبر اسلام|پیامبر]] صلی الله علیه و آله، سپاه اسلام موفق شدند طی فتوحات خود قلعه‌های خیبر را که دژهای استوار [[یهود|یهودیان]] بود فتح کنند، دلاوری‌های [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه‌السلام در این فتوحات مشهور است. اسطوره شجاعت آن حضرت و به خاک افکندن مرحب، قهرمان غول پیکر یهود و کندن در خیبر با آن حجم افسانه‌ای‌اش برگ دیگری است از افتخارات آن فاتح بزرگ در [[تاریخ اسلام]]. همین که خیبر فتح شد و یهودیان سر تسلیم در برابر مسلمانان فرود آوردند، خبر سقوط خیبر با آن عظمت به یهودیان فدک که از ساکنان قلعه‌ها و مزارع آن خطه بودند رسید و از این رهگذر رعب و وحشتی در دل آنان افتاد و پیش از آن که سپاه اسلام راهی فدک شوند، نمایندگانی نزد پیامبر فرستادند و از تسلیم و مصالحه خود بر نیمی از حاصل باغات و اراضی فدک سخن گفتند.<ref> معجم البلدان، ماده فدک.</ref>
+
 
 +
==ارزش مالی فدک و نخل‌های آن==
  
[[ابن ابی الحدید]] از سیره [[محمد بن اسحاق|ابن اسحاق]] چنین نقل می‌کند: همین که خیبر فتح شد، رعب و وحشت یهودیان فدک را گرفت، لذا نمایندگان خود را نزد پیامبر فرستادند و درخواست کردند بر نیمی از فدک با آنان مصالحه کند. نمایندگان یهود در خیبر یا در مسیرِ راه و یا در [[مدینه]] خدمت پیامبر رسیدند و موضوع را عنوان کردند و آن حضرت پیشنهاد آنان را پذیرفت. از این رو فدک ملک ویژه رسول الله شد؛ زیرا بدون جنگ به تصرف درآمد. <ref> شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 108.</ref>
+
فدک به لحاظ امکانات کشاورزی، سرزمینی بود پرمحصول و رطب آن شهرت بسیار داشت. در خصوص حجم درآمد کشاورزی و نخلستان‌های فدک، پس از آن که در تصرف [[پیامبر]] قرار گرفت، گزارش‌هایی به ثبت رسیده است. برخی گویند: نخلستان‌هایش در قرن ششم هجری معادل نخلستان‌های [[کوفه]] بوده است.<ref> سید محمدباقر صدر، فدک در تاریخ، ص ۲۷.</ref>
  
مفسران سنی و شیعی نیز به چگونگی تصرف فدک اشاره کرده و آن را خالصه و فئ رسول خدا و از زمین‌هایی برشمرده‌اند که بدون سلاح و سپاه فتح شده و آحاد مسلمین در آن نقشی نداشته‌اند و بنا به نص قرآنی، متعلق به پیامبر خواهد بود: «وَمَا أَفَاءَاللّه عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلاَ رِکَابٍ وَلَکِنَ اللّه یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَنْ یَشَاءُ وَاللّه عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * مَا أَفَاءَاللّه عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لاَیَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الاْءَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ...».<ref> [[سوره حشر]]، آیات 6 و 7.</ref> «آنچه را خدا از آن‌ها (یهود) به رسول خود بازگرداند، چیزی است که شما برای بدست آوردن آن نه اسبی تاختید نه شتری، ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می‌سازد و خدا بر همه چیز توانا است. آن چه را خدا از اهل این آبادی بازگرداند «فئ» از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا این اموال میان ثروتمندان شما دست به دست نشود...».
+
[[ابن ابی الحدید]] می‌نویسد: هنگامی که [[عمر بن خطاب|عمر]] می‌خواست یهودیان فدک را تبعید کند، کسانی را فرستاد تا بهای نیمه‌ای از فدک را که از ایشان بود حساب کنند و آنگاه پنجاه هزار درهم از اموالی که از [[عراق]] برای او رسیده بود، به آنها پرداخت و ایشان را به [[شام]] تبعید کرد.<ref> شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۰۸، چاپ بیروت.</ref>
  
دو آیه فوق الذکر خاطر نشان می‌سازد که آن چه بدون جنگ و جهاد بدست آید به خدا و رسول تعلق دارد و سایر مسلمانان در آن حقی ندارند. و آن‌گاه که در دست پیامبر قرار گرفت، آن حضرت به عنوان ولی امر مسلمین در مصارفی که صلاح دین و مسلمین است خرج می‌کند و آن را ذخیره ثروتمندان نمی‌سازد. این مصارف به بیان آیه، عبارتند از: راه خدا و ترویج و تقویت دین و اهداف مقدس رسالت نبوی، خویشاوندان پیامبر و ایتام و مستمندان و در راه ماندگان و به طور کلی در جهت مصلحت دین و مسلمین. و هرگاه پیامبر از میان مردم رخت بربندد، زمام چنین اموالی در دست جانشین به حق او، امام عادل خواهد بود که از قبل تعیین شده است که او نیز در همان مصارف مذکور خرج و صرف خواهد کرد.
+
[[سید بن طاووس]] در «کشف المحجه» گفتاری دارد که درآمد فدک را بیش از این تخمین زده است. وی می‌گوید: درآمد فدک به روایت شیخ عبدالله بن حماد انصاری سالانه بالغ بر هفتاد هزار دینار بوده است.<ref> به روایت محدث قمی در بیت الاحزان، ص ۸۲.</ref>
  
==ارزش مالی فدک و نخل‌های آن==
+
==فتح خیبر و مصالحه فدک به پیامبر==
 +
در سال هفتم هجری، سپاه [[اسلام]] موفق شدند طی فتوحات خود قلعه‌های خیبر را که دژهای استوار [[یهود|یهودیان]] بود فتح کنند. دلاوری‌های [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه‌السلام در [[فتح خیبر]] مشهور است. همین که خیبر فتح شد و یهودیان سر تسلیم در برابر مسلمانان فرود آوردند، خبر سقوط خیبر با آن عظمت به یهودیان فدک که از ساکنان قلعه‌ها و مزارع آن خطه بودند رسید؛ از این رو وحشتی در دل آنان افتاد و پیش از آن که سپاه اسلام راهی فدک شوند، نمایندگانی نزد پیامبر فرستادند و از تسلیم و مصالحه خود بر نیمی از حاصل باغات و اراضی فدک سخن گفتند.<ref> معجم البلدان، ماده "فدک".</ref>
  
فدک به لحاظ امکانات کشاورزی، سرزمینی بود پرمحصول و رطب آن شهرت بسیار داشت. در خصوص حجم درآمد کشاورزی و نخلستان‌های فدک، پس از آن که در تصرف پیامبر قرار گرفت، گزارش‌هایی به ثبت رسیده است. برخی گویند: نخلستان‌هایش در قرن ششم هجری معادل نخلستان‌های [[کوفه]] بوده است.<ref> آیت الله شهید سید محمدباقر صدر، فدک در تاریخ، ص 27.</ref>
+
[[ابن ابی الحدید]] از [[سیره ابن اسحاق]] چنین نقل می‌کند: همین که خیبر فتح شد، رعب و وحشت یهودیان فدک را گرفت، لذا نمایندگان خود را نزد پیامبر فرستادند و درخواست کردند بر نیمی از فدک با آنان مصالحه کند. نمایندگان یهود در خیبر یا در مسیرِ راه و یا در [[مدینه]] خدمت پیامبر رسیدند و موضوع را عنوان کردند و آن حضرت پیشنهاد آنان را پذیرفت. از این رو فدک ملک ویژه رسول الله شد؛ زیرا بدون جنگ به تصرف درآمد. <ref> شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۱۰۸.</ref>
  
ابن ابی الحدید می‌نویسد: هنگامی که [[عمر بن خطاب|عمر]] می‌خواست یهودیان فدک را تبعید کند، کسانی را فرستاد تا بهای نیمه‌ای از فدک را که از ایشان بود حساب کنند و آنگاه پنجاه هزار درهم از اموالی که از عراق برای او رسیده بود، به آنها پرداخت و ایشان را به شام تبعید کرد.<ref> شرح [[نهج البلاغه]]، ج 4، ص 108، چاپ بیروت.</ref>
+
مفسران [[سنی]] و [[شیعه]] نیز به چگونگی تصرف فدک اشاره کرده و آن را خالصه و [[فیء|فَیء]] رسول خدا و از زمین‌هایی برشمرده‌اند که بدون سلاح و سپاه فتح شده و آحاد مسلمین در آن نقشی نداشته‌اند و بنا به نص [[قرآن]]، متعلق به پیامبر خواهد بود: {{متن قرآن|«وَمَا أَفَاءَاللّه عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلاَ رِکَابٍ وَلَکِنَ اللّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَنْ یَشَاءُ وَاللّه عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * مَا أَفَاءَاللّه عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لاَیَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الاْءَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ...»}}.<ref> [[سوره حشر]]، آیات ۶-۷.</ref> «آنچه را خدا از آن‌ها (یهود) به رسول خود بازگرداند، چیزی است که شما برای بدست آوردن آن نه اسبی تاختید نه شتری، ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می‌سازد و خدا بر همه چیز توانا است. آن چه را خدا از اهل این آبادی بازگرداند «فَیء» از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا این اموال میان ثروتمندان شما دست به دست نشود...».
  
[[سید بن طاووس]] در کشف المحجه گفتاری دارد که درآمد فدک را بیش از این تخمین زده است. وی می‌گوید: درآمد فدک به روایت شیخ عبدالله بن حماد انصاری سالانه بالغ بر هفتاد هزار دینار بوده است.<ref> به روایت محدث قمی در بیت الاحزان، ص 82.</ref>
+
دو [[آیه]] فوق خاطرنشان می‌سازد که آن چه بدون جنگ و [[جهاد]] بدست آید به خدا و رسول او تعلق دارد و سایر مسلمانان در آن حقی ندارند. و آن‌گاه که در دست پیامبر قرار گرفت، آن حضرت به عنوان ولی امر مسلمین در مصارفی که صلاح دین و مسلمین است خرج می‌کند و آن را ذخیره ثروتمندان نمی‌سازد. این مصارف به بیان آیه، عبارتند از: راه خدا و ترویج و تقویت دین و اهداف مقدس [[رسالت]] نبوی، خویشاوندان پیامبر و ایتام و مستمندان و در راه ماندگان و به طور کلی در جهت مصلحت دین و مسلمین. و هرگاه پیامبر از میان مردم رخت بربندد، زمام چنین اموالی در دست جانشین به حق او، [[امام]] عادل خواهد بود که از قبل تعیین شده است که او نیز در همان مصارف مذکور خرج و صرف خواهد کرد.
==واگذاری فدک به فاطمه علیهاالسلام==
 
چنان که در روایات [[شیعه]] و [[اهل سنت]] آمده است، [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله در زمان حیات خود فدک را به [[حضرت فاطمه]] زهرا علیهاالسلام واگذار کردند و این سه سال قبل از رحلت پیامبر بود؛ یعنی همان ایامی که فدک به تصرف آن حضرت درآمد.
 
  
[[طبرسی]] در [[مجمع البیان]]، در تفسیر آیه: «وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ» از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] علیهماالسلام و نیز [[ابوسعید خدری]] چنین روایت می‌کند: «إنّه لَمّا نَزَلَتْ هذِهِ الآیَة عَلَی النَّبِی صلی الله علیه و آله أَعْطاها وَ سَلَّمَها فَدَکا وَ بَقِیت فِی یَدِها ثَلاث سَنَوات قَبْلَ وَفاتِ النَّبِیّ».<ref> [[مجمع البیان]]، و نیز نک: اصول کافی، ج 1، ص 443.</ref> همین که آیه کریمه به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داد حق ذوی‌القربی؛ یعنی خویشاوندان پیامبر و مسکین و ابن‌سبیل را بدهد، آن حضرت فدک را به فاطمه علیهاالسلام داد و سه سال قبل از وفات حضرتش در دست فاطمه بود.
+
==واگذاری فدک به حضرت فاطمه==
 +
چنان که در روایات [[شیعه]] و [[اهل سنت]] آمده است، [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله در زمان حیات خود فدک را به [[حضرت فاطمه]] زهرا علیهاالسلام واگذار کردند و این سه سال قبل از [[رحلت پیامبر اسلام]] بود؛ یعنی همان ایامی که فدک به تصرف حضرت فاطمه درآمد. در واقع آن حضرت باتوجّه به محبوبيّت، [[عصمت]]، [[زهد]]، [[امانت داری]] و دقّت [[اهل بيت]] عليهم السلام و پشتيبانى اقتصادى براى تبليغ خط و راه آنان و فقرزدايى از امّت، آن را در اختيار ایشان گذاشت.<ref>تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۵ ص۴۴</ref>
  
همین مطلب را [[سیوطی]] در [[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|درالمنثور]] از ابی سعید خدری نقل کرده است: «أخرج البزاز وابویعلی وابن حاتم و ابن مردویه عن أبی سعید الخدری، قال: لَمّا نَزَلَتْ هذِهِ الآیَة وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ... دعا رسول اللّه فاطمة فأعطاها فَدَکا». چون آیه شریفه نازل شد پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را فراخواند و فدک را به او داد.  
+
[[طبرسی]] در «[[مجمع البیان]]»، در [[تفسیر]] آیه: {{متن قرآن|«وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ...»}}<ref>[[سوره اسراء]]، آیه ۲۶</ref> از [[امام باقر]] و [[امام صادق]] علیهماالسلام و نیز [[ابوسعید خدری]] چنین روایت می‌کند: «إنّه لَمّا نَزَلَتْ هذِهِ الآیَة عَلَی النَّبِی صلی الله علیه وآله أَعْطاها وَ سَلَّمَها فَدَکاً وَ بَقِیت فِی یَدِها ثَلاث سَنَوات قَبْلَ وَفاتِ النَّبِیّ».<ref>نک: اصول کافی، ج ۱، ص ۴۴۳.</ref> همین که آیه کریمه به پیامبر صلی الله علیه وآله دستور داد حق [[ذوی القربی]] یعنی خویشاوندان پیامبر و مسکین و ابن‌سبیل را بدهد، آن حضرت فدک را به فاطمه علیهاالسلام داد و سه سال قبل از وفات حضرتش در دست فاطمه بود. همچنین گفته شده پس از نزول اين آيه، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بدنبال مراد خداوند از «ذَا الْقُرْبى‌» بود. خداوند به او [[وحى]] كرد كه فدک را به فاطمه عليها السلام بدهد و پیامبر «فَدک» را به حضرت فاطمه بخشيد.<ref>تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۵ ص۴۴</ref>
  
و نیز از قول [[ابن عباس]] آورده: «لما نزلت وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَّه أقطع رسول اللّه فاطمة فدکا». چون آیه شریفه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک را ملک فاطمه علیهاالسلام قرار داد.
+
[[سیوطی]] در «[[الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور (کتاب)|دُرالمنثور]]» از ابوسعید خدری نقل کرده است: «... لَمّا نَزَلَتْ هذِهِ الآیَة "وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ..." دعا رسول اللّه فاطمة فأعطاها فَدَکاً». چون آیه شریفه {{متن قرآن|"وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ..."}} نازل شد پیامبر صلی الله علیه وآله فاطمه علیهاالسلام را فراخواند و فدک را به او داد. و نیز از قول [[ابن عباس]] آورده: «لمّا نزلت "وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَّه" أقطعَ رسولُ اللّه فاطمةَ فدکاً». چون آیه شریفه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله فدک را ملک فاطمه علیهاالسلام قرار داد. هیثمی در «مجمع الزوائد» و ذهبی در «میزان الاعتدال»، متقی هندی در «[[کنز العمال (کتاب)|کنز العمال]]» و برخی دیگر از محدثان [[عامه]] نیز عین این مطلب را نقل کرده‌اند.<ref> نک: سوگنامه فدک، صص ۱۳۴-۱۳۵.</ref>
  
هیثمی در مجمع الزوائد و ذهبی در میزان الاعتدال، متقی در کنزالعمال و برخی دیگر از محدثان عامه نیز عین این مطلب را نقل کرده‌اند.<ref> نک: سوگنامه فدک، صص 134 و 135.</ref>
+
در روایتی در «[[بحارالأنوار (کتاب)|بحارالانوار]]» آمده است: پیامبر صلى الله علیه وآله ورقه‌‏اى خواست و [[امیرالمؤمنین]] علیه ‏السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایى پیامبر بنویس و ثبت کن». امیرالمؤمنین علیه‏ السلام آنرا نوشت، و خود حضرت با [[ام ‏ایمن]] بر آن شهادت دادند. پیامبر صلى الله علیه وآله در آنجا فرمود: «ام ‏ایمن زنى از اهل [[بهشت]] است». [[حضرت زهرا]] علیهاالسلام این نوشته را تحویل گرفت، و هنگام [[غصب فدک]] آنرا عیناً نزد [[ابوبکر|ابوبکر]] آورد و به عنوان مدرک ارائه فرمود.<ref> اسرار فدک، محمدباقر انصاری، ص۲۲، به نقل از بحارالانوار، ج ۲۱ ص ۲۳. </ref>
در روایتی در [[بحارالأنوار (کتاب)|بحار الانوار]] آمده است: پيامبر صلى الله عليه و آله ورقه ‏اى خواست و اميرالمؤمنين عليه ‏السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدك را به عنوان بخشوده و اعطايى پيامبر بنويس و ثبت كن». اميرالمؤمنين عليه‏ السلام آنرا نوشت، و خود حضرت با [[ام ‏ايمن]] بر آن شهادت دادند. پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا فرمود: «ام ‏ايمن زنى از اهل بهشت است». حضرت زهرا عليهاالسلام اين نوشته را تحويل گرفت، و هنگام غصب فدك آنرا عيناً نزد [[ابوبکر|ابوبكر]] آورد و به عنوان مدرك ارائه فرمود.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، به نقل از بحار الانوار: ج 21 ص 23. </ref>
 
  
حضرت زهرا عليهاالسلام در سرزمين فدك نماينده ‏اى قرار داد و كارمندانى را تحت فرمانش سپرد، كه پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود ساليانه را خدمت حضرت زهرا عليه االسلام تقديم مى‏ نمود.
+
حضرت زهرا علیهاالسلام در سرزمین فدک نماینده ‏اى قرار داد و کارمندانى را تحت فرمانش سپرد، که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه را خدمت آن حضرت تقدیم مى‏ نمود.
درآمد فدك را ساليانه از هفتاد هزار سكه‏ ى طلا تا صد و بيست هزار سكه نوشته‏ اند.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، بحار الانوار: ج 29 ص 118. </ref> هر ساله حضرت به اندازه ‏ى قوت خود برمى ‏داشت و بقيه را بين فقرا تقسيم مى‏ كرد و تا هنگام رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله اين شيوه ادامه داشت.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، بحار الانوار: ج 29 ص 123 ح 25. </ref>
+
درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه‏ طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشته‏ اند.<ref> اسرار فدک، محمدباقر انصاری، ص۲۲، بحارالانوار، ج ۲۹ ص ۱۱۸. </ref> هر ساله حضرت فاطمه به اندازهى قوت خود برمى ‏داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم مى‏ کرد و تا هنگام رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله این شیوه ادامه داشت.<ref> اسرار فدک، محمدباقر انصاری، ص۲۲، بحار الانوار، ج ۲۹ ص ۱۲۳ ح ۲۵. </ref>
  
 
==ابوبکر و مصادره فدک==
 
==ابوبکر و مصادره فدک==
پس از ماجرای سقیفه و تصاحب [[خلافت]]، نخستین اقدام خلیفه این بود که فدک را از تصرف زهرا علیهاالسلام خارج کند. از این رو دستور داد وکیل آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت‌المال ملحق نمودند. هر چند این اقدام عجولانه و تصرف غاصبانه هیچ گونه مستند شرعی و قانونی نداشت بلکه یک اقدام صرفا سیاسی و در راستای تثبیت حکومت بود، اما وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچیک از صحابه و روات آن را نقل نکرده‌اند.
+
پس از ماجرای [[سقیفه]] و تصاحب [[خلافت]] توسط [[ابوبکر|ابوبکر]]، نخستین اقدام خلیفه این بود که فدک را از تصرف [[حضرت زهرا]] علیهاالسلام خارج کند. از این رو دستور داد وکیل آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به [[بیت المال]] ملحق نمودند. هر چند این اقدام عجولانه و تصرف غاصبانه هیچ گونه مستند شرعی و قانونی نداشت، بلکه یک اقدام صرفا سیاسی و در راستای تثبیت حکومت بود، اما وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچیک از [[صحابه]] و روات آن را نقل نکرده‌اند.
  
در [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]] آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورث ما ترکناه صدقة؛<ref> صحیح بخاری، ج صص 3 و 4 و ج 5 ص 82.</ref> رسول خدا فرمود: ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند [[صدقه]] است». و در برخی منابع دیگر آمده است: «نحن معاشر الانبیاء لانورث؛ ما گروه انبیاء ارث بر جای نمی گذاریم».<ref> شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ص 117، چاپ بیروت.</ref>
+
در «[[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخاری]]» آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورثُ ما ترکناه صدقة؛<ref> صحیح بخاری، ج ۸، صص ۳-۴ و ج ۵ ص ۸۲.</ref> رسول خدا فرمود: ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند [[صدقه]] است». و در برخی منابع دیگر آمده است: «نحن معاشر الانبیاء لانورث؛ ما گروه انبیاء ارث بر جای نمی گذاریم».<ref> شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۱۱۷، چاپ بیروت.</ref>
  
 
==اقدامات حضرت فاطمه در مقابل غصب فدک==
 
==اقدامات حضرت فاطمه در مقابل غصب فدک==
  
 
===ارائه سند===
 
===ارائه سند===
مطابق با حدیثی از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام حضرت زهرا عليهاالسلام پس از غصب فدک توسط ابوبکر آن را مطالبه نمود و نوشته پیامبر اکرم (ص) را به ابوبكر نشان داده و فرمود: اين نوشته‏ ى پيامبر صلى الله عليه و آله براى من و فرزندانم است.<ref>بحار الانوار، ج1، ص23؛ و مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله و سلم، ج‏1، ص 291، به نقل از المصنف لعبد الرزاق 866: 8 و كنز العمال 222: 2</ref>
+
مطابق با حدیثی از [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام، حضرت زهرا علیهاالسلام پس از [[غصب فدک]] توسط ابوبکر آن را مطالبه نمود و نوشته پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله را به ابوبکر نشان داده و فرمود: این نوشته‏ ى پیامبر براى من و فرزندانم است.<ref>بحارالانوار، ج۱، ص۲۳؛ و مکاتیب الرسول، ج‏۱، ص ۲۹۱، به نقل از المصنف لعبد الرزاق ۸۶۶: ۸ و کنز العمال ۲۲۲: ۲</ref>
  
 
===احتجاج با ابوبکر و عمر===
 
===احتجاج با ابوبکر و عمر===
حضرت فاطمه (س)  به امر اميرالمؤمنين عليه ‏السلام به مجلسى كه ابوبكر و عمر به همراه عده‏ اى در آن بودند آمد و در سخنان مفصلى كه صورت مخاصمه و محاكمه داشت دلائل خود را براى اثبات حقانيت خود در تصرف فدك و غاصب بودن خصم بيان داشت.  
+
حضرت فاطمه (س)  به امر امیرالمؤمنین علیه ‏السلام به مجلسى که [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] به همراه عده‏ اى در آن بودند آمد و در سخنان مفصلى که صورت مخاصمه و محاکمه داشت دلائل خود را براى اثبات حقانیت خود در تصرف فدک و غاصب بودن خصم بیان داشت. برخی از مواردی که حضرت زهرا به عنوان دلیل و شواهد صدق ادعای خود بیان نمودند عبارتند از:
 
 
برخی از مواردی که حضرت زهرا به عنوان دلیل و شواهد صدق ادعای خود بیان نمودند عبارتند از :
 
  
#اینکه در زمان حيات پيامبر صلى الله عليه و آله فدك تحت تصرف ایشان بوده است.
+
*اینکه در زمان حیات پیامبر صلى الله علیه وآله فدک تحت تصرف ایشان بوده است.
#اینکه آن حضرت به اعتراف حضار آن مجلس توسط پیامبر به عنوان «سيده‏ ى زنان اهل بهشت» معرفی شده است و ادعای باطل از ساحت آن حضرت به دور است.
+
*اینکه آن حضرت به اعتراف حضار آن مجلس توسط پیامبر به عنوان «سیدۀ زنان اهل بهشت» معرفی شده است و ادعای باطل از ساحت آن حضرت به دور است.
#اینکه آن حضرت یکی از [[اهل البیت|اهل بیت]] پیامبر اکرم (ص) است که مطابق با [[آیه تطهیر]] از جمله کسانی است که خداوند پليدى‏ها را از آنان برده و آنان را پاكيزه گردانيده است و بنابراین حتی پذیرفتن شهادت بر علیه آنان خلاف است چه رسد به اینکه بدون دلیل به آنها نسبت کذب داده شود.
+
*اینکه آن حضرت یکی از [[اهل البیت|اهل بیت]] پیامبر اکرم (ص) است که مطابق با [[آیه تطهیر]] از جمله کسانی است که خداوند پلیدى ‏ها را از آنان برده و آنان را پاکیزه گردانیده است و بنابراین حتی پذیرفتن شهادت بر علیه آنان خلاف است، چه رسد به اینکه بدون دلیل به آنها نسبت کذب داده شود.
#اینکه خداوند در خصوص فدک آیه نازل نمود و به پیامبر دستور داد که «فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ؛ حق نزدیکانت را بده» و ذوی القربی آن حضرت و فرزندان ایشانند.
+
*اینکه خداوند در خصوص فدک آیه نازل نمود و به پیامبر دستور داد که «فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ؛ حق نزدیکانت را بده» و [[ذوی القربی]]، آن حضرت و فرزندان ایشانند.
#پاسخ به مطالبه دلیل بر مالکیت فدک توسط [[عمر بن خطاب|عمر]] از آن حضرت به عمل خود آن دو، که ادعای [[جابر ابن عبدالله انصاری|جابر بن عبداللَّه]] و جرير بن عبداللَّه مبنی بر سهم داشتن از اموالی که از [[بحرین]] آمده بود بدون دلیل قبول کردند.
+
*پاسخ به مطالبه دلیل بر مالکیت فدک توسط عمر از آن حضرت، به عمل خود آن دو که ادعای [[جابر ابن عبدالله انصاری|جابر بن عبداللَّه]] و جریر بن عبداللَّه را -مبنی بر سهم داشتن از اموالی که از [[بحرین]] آمده بود- بدون دلیل قبول کردند.
  
===شاهد آوردن حضرت زهرا ===
+
===شاهد آوردن حضرت زهرا===
عمر و ابوبکر علی رغم این دلائل از آن حضرت برای اثبات ادعای خود درخواست شاهد نمودند و آن حضرت در قبال این درخواست اميرالمؤمنين و [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|امام حسين]] عليهم السلام و [[ام ‏ايمن]] (و مطابق با برخی روایات [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]]) را به عنوان شاهد آورد .
+
عمر و ابوبکر علی رغم این دلائل، از آن حضرت برای اثبات ادعای خود درخواست شاهد نمودند و آن حضرت در قبال این درخواست [[امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیهم السلام و [[ام ‏ایمن]] (و مطابق با برخی روایات [[اسماء دختر عمیس|اسماء بنت عمیس]]) را به عنوان شاهد آورد.
  
اما عمر شهادت امام على علیه السلام و حسنین را به این دلیل که همسر و فرزندان آن حضرت هستند و شهادت ام ایمن را به این دلیل که خدمتکار او و همچنین زنى غير عرب است که با فصاحت نمى‏ تواند شهادت بدهد قبول نکرد! و در نهایت آن حضرت به توصیه امیر المومنین علیه السلام مجلس را ترک کرد در حالی که محزون و گریان بود و از خدا درخواست مواخذه آن دو را نمود. <ref>محمد باقر انصاری، اسرار فدک ، ص 28 تا 37 : بر اساس : بحار الانوار: ج 29 ص 134، 189، 194- 199. كتاب سليم: ج 2 ص 868.</ref>
+
اما عمر شهادت امام على علیه السلام و حسنین را به این دلیل که همسر و فرزندان آن حضرت هستند و شهادت ام ایمن را -به این دلیل که خدمتکار او و همچنین زنى غیر عرب است که با فصاحت نمى‏ تواند شهادت بدهد- قبول نکرد! در نهایت آن حضرت به توصیه امیرالمومنین علیه السلام مجلس را ترک کرد، در حالی که محزون و گریان بود و از خدا درخواست مواخذه آن دو را نمود. <ref>محمدباقر انصاری، اسرار فدک، ص ۲۸-۳۷، بر اساس بحارالانوار، ج ۲۹ ص ۱۳۴، ۱۸۹، ۱۹۴- ۱۹۹؛ کتاب سلیم، ج ۲ ص ۸۶۸.</ref>
  
 
===خطبه حضرت فاطمه در مسجد===
 
===خطبه حضرت فاطمه در مسجد===
در اقدام دیگری حضرت فاطمه سلام الله علیها با جمعى از زنان [[بنی هاشم|بنى هاشم]] به مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و در خطبه غرائی به غصب خلافت و غصب فدک توسط ابوبکر اعتراض نمود و با مردم اتمام حجت نمود. در بخشهایی از این خطبه که در خصوص فدک است آن حضرت می فرمایند:
+
در اقدام دیگری حضرت فاطمه سلام الله علیها با جمعى از زنان [[بنی هاشم|بنى هاشم]] به مسجد پیامبر صلى الله علیه وآله آمد و در خطبه غرائی -که به «[[خطبه فدکیه]]» معروف است- به غصب خلافت و [[غصب فدک]] توسط [[ابوبکر]] اعتراض کردد و با مردم اتمام حجت نمود. در بخشهایی از این خطبه که در خصوص فدک است آن حضرت می فرمایند:
  
:«و شما اكنون گمان مى ‏برید كه براى ما ارثى نیست، «أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ<ref>سوره آل عمران، آیه 50</ref>؛ آیا خواهان حكم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حكمى بالاتر از حكم خداوند است»، آیا نمى‏ دانید؟ بله می دانید و براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، كه من دختر او هستم. اى مسلمانان! آیا سزاوار است كه [[ارث]] پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابى ‏قحافه، آیا در كتاب خداست كه تو از پدرت ارث ببرى و از ارث پدرم محروم باشم؟ امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه كتاب خدا را ترك كرده و پشت سر مى‏ اندازید، آیا قرآن نمى ‏گوید «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ<ref>سوره نمل، آیه 16</ref>؛ سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زكریا آنگاه كه گفت: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْكَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ‏ یَعْقُوبَ<ref>سوره مریم، آیه 6</ref> پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی كِتابِ اللَّهِ<ref>سوره احزاب، آیه 6</ref>؛ و خویشاوندان رحمى به یكدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «یُوصیكُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ<ref>سوره نساء، آیه 11</ref>؛ خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‏ كند كه بهره پسر دو برابر دختر است»، و مى‏ فرماید: «اِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ<ref>سوره بقره، آیه 180</ref>؛ هنگامى كه مرگ یكى از شما فرارسد بر شما نوشته شده كه براى پدران و مادران و نزدیكان وصیت كنید، و این حكم حقّى است براى پرهیزگاران». و شما گمان مى ‏برید كه مرا بهره‏ اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه ‏اى به شما نازل كرده كه پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا مى ‏گوئید: اهل دو دین از یكدیگر ارث نمى ‏برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یك دین نمى ‏دانید؟ و یا شما به [[عام و خاص]] قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینك این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد كرد. چه نیك داورى است خداوند، و نیكو دادخواهى است پیامبر، و چه نیكو وعده ‏گاهى است [[قیامت]]، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان مى ‏برند، و پشیمانى به شما سودى نمى ‏رساند، و براى هر خبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست كه عذاب خوار كننده بر سر چه كسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه كه را شامل مى ‏شود».<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏29، ص226 و 227</ref>
+
«و شما اکنون گمان مى ‏برید که براى ما ارثى نیست، {{متن قرآن|«أَ فَحُکمَ الْجاهِلِیةِ یبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکماً لِقَوْمٍ یوقِنُونَ»}}<ref>[[سوره آل عمران]]، آیه ۵۰</ref>؛ آیا خواهان حکم [[جاهلیت]] هستید، و براى اهل یقین چه حکمى بالاتر از حکم خداوند است، آیا نمى‏ دانید؟ بله می دانید و براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر پیامبر هستم. اى مسلمانان! آیا سزاوار است که [[ارث]] پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابى ‏قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و من از ارث پدرم محروم باشم؟ امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر مى‏ اندازید، آیا قرآن نمى ‏گوید {{متن قرآن|«وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ»}}<ref>[[سوره نمل]]، آیه ۱۶</ref>؛ سلیمان از داود ارث برد، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: {{متن قرآن|«فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْک وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ‏ یَعْقُوبَ»}}<ref>[[سوره مریم]]، آیه ۶</ref> پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد، و فرمود: {{متن قرآن|«وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کتابِ اللَّهِ»}}<ref>[[سوره احزاب]]، آیه ۶</ref>؛ و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند، و فرموده: {{متن قرآن|«یُوصیکمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»}}<ref>[[سوره نساء]]، آیه ۱۱</ref>؛ خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‏ کند که بهره پسر دو برابر دختر است، و مى‏ فرماید: {{متن قرآن|«اِنْ تَرَک خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ»}}<ref>[[سوره بقره]]، آیه ۱۸۰</ref>؛ هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران. و شما گمان مى ‏برید که مرا بهره‏ اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه ‏اى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا مى ‏گوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمى ‏برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمى ‏دانید؟ و یا شما به [[عام و خاص]] قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد. چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعده ‏گاهى است [[قیامت]]، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان مى ‏برند، و پشیمانى به شما سودى نمى ‏رساند، و براى هر خبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوار کننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل مى ‏شود».<ref>بحارالأنوار، ج‏۲۹، ص۲۲۶-۲۲۷</ref>
  
==انگیزه های تصرف فدک==
+
==انگیزه‌های تصرف فدک==
در تحلیلهائی که در مورد واقعه تصرف فدک صورت گرفته، پیرامون انگیزه های تصرف فدک موارد زیر ذکر شده است:
+
در تحلیلهایی که در مورد واقعه تصرف فدک صورت گرفته، پیرامون انگیزه های تصرف فدک موارد زیر ذکر شده است:
  
 
*تامین هزینه های خرید آراء موافق
 
*تامین هزینه های خرید آراء موافق
*كمبود بودجه حكومت
+
*کمبود بودجه حکومت
*ترس از قدرت اقتصادی امیرالمومنین علیه السلام
+
*ترس از قدرت اقتصادی [[امیرالمومنین]] علیه السلام
*مقابله با مقام عصمت
+
*مقابله با مقام [[عصمت]]
*مقابله با احترام و محبت هاى خاص به [[اهل البیت|اهل بيت]]
+
*مقابله با احترام و محبت هاى خاص به [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم السلام
*زير پاگذاردن مبانى دينى
+
*زیر پاگذاردن مبانى دینى
*پيش گيری از اجراى قوانين بعدى اسلام
+
*پیشگیری از اجراى قوانین بعدى [[اسلام]]
*گرفتن منبع مالى از اهل بيت
+
*گرفتن منبع مالى از اهل بیت
*نشان دادن قدرت بدعت و قانون گذارى توسط غاصبين
+
*نشان دادن قدرت [[بدعت]] و قانون گذارى توسط غاصبین
*تحريك مردم در مخالفت با اهل بيت
+
*تحریک مردم در مخالفت با اهل بیت
*كسب قدرت مالى جهت اقدام بر عليه اهل البيت.<ref>محمدتقی رهبر، «فدک، نماد مظلومیت اهل بیت علیهم‌السلام»، میقات حج، زمستان 1379، شماره 34</ref>
+
*کسب قدرت مالى جهت اقدام بر علیه اهل البیت.<ref>محمدتقی رهبر، «فدک، نماد مظلومیت اهل بیت علیهم‌السلام»، میقات حج، زمستان ۱۳۷۹، شماره ۳۴</ref>
 
 
==فدک در زمان بنی امیه و بنی عباس==
 
ممنوعیت فرزندان فاطمه از فدک، در زمان خلیفه اول پى ریزى گردید، و پس از درگذشت على، [[معاویه]] زمام امور را به دست گرفت، و فدک را میان سه نفر ([[مروان بن حکم|مروان]] و عمرو بن عثمان و فرزندش [[یزید بن معاویه|یزید]]) تقسیم نمود. در دوران خلافت مروان، همه سهام در اختیار او قرار گرفت و وى آن را به فرزند خود عبدالعزیز بخشید. او نیز آن را به فرزندش «[[عمر بن عبدالعزیز]]» داد. از آن جا که او در میان خلفاء [[بنی امیه|بنى امیه]] مردى میانه رو بود، نخستین بدعتى را که برداشت این بود که فدک را به فرزندان زهرا بازگردانید. پس از فوت وى، خلفاء بعدى فدک را از دست [[بنی هاشم|بنى هاشم]] گرفتند و تا روزى که طومار زندگى خلفاى بنى امیه در هم پیچیده شد، فدک در اختیار آنان باقى بود.
 
 
 
در دوران خلافت [[حکومت بنی عباس|بنى عباس]]، مساله فدک نوسان عجیبى داشت. مثلا [[ابوالعباس سفاح|سفاح]]، آن را به عبدالله بن الحسن واگذار نمود، و پس از وى «[[منصور (خلیفه عباسی)|منصور دوانقى]]» آن را باز گرفت، ولى فرزند او [[مهدی (خلیفه عباسی)|مهدى]] آن را به اولاد زهرا بازگردانید، و پس از وى موسى و [[هارون الرشید|هارون]] روى مصالح سیاسى از دست آن ها در آوردند، تا آن که نوبت خلافت به [[مأمون|مامون]] رسید. او رسما طى تشریفاتى حق را به صاحبانش واگذار نمود و پس از فوت وى باز وضع فدک نوسان پیدا کرد و گاهى مردود و گاهى ممنوع گشت.
 
 
 
در عصر خلفاء [[بنی امیه|بنى امیه]] و [[بنى العباس]]، فدک بیش از آن که جنبه انتفاعى داشته باشد، جنبه سیاسى به خود گرفته بود. خلفاء صدر اسلام به درآمد آن نیازمند بودند، ولى در زمان هاى بعدى ثروت و پول در میان امرا و خلفا به قدرى بود، که هرگز به درآمد فدک نیازى نبود. از این جهت، وقتى [[عمر بن عبدالعزیز]]، فدک را به اولاد فاطمه واگذار نمود، بنى امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این عملت شیخین: [[ابوبکر|ابى بکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] را تخطئه نمودى و او را وادار نمودند که درآمد آن را میان فرزندان فاطمه قسمت کند، و اصل مالکیت آن را در اختیار خود داشته باشد.<ref> فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، قم، 1385، ص 758، به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 16، ص278.</ref>
 
  
==موقعیت کنونی فدک==
+
==فدک در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس==
 +
ممنوعیت فرزندان [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام از فدک، در زمان خلیفه اول پى ریزى گردید و پس از درگذشت [[امام على]] علیه السلام، [[معاویه]] زمام امور را به دست گرفت، و فدک را میان سه نفر ([[مروان بن حکم|مروان]] و عمرو بن عثمان و فرزندش [[یزید بن معاویه|یزید]]) تقسیم نمود. در دوران خلافت مروان، همه سهام در اختیار او قرار گرفت و وى آن را به فرزند خود عبدالعزیز بخشید. او نیز آن را به فرزندش «[[عمر بن عبدالعزیز]]» داد. از آن جا که او در میان خلفاء [[بنی امیه|بنى امیه]] مردى میانه رو بود، نخستین بدعتى را که برداشت این بود که فدک را به فرزندان حضرت زهرا بازگردانید. پس از فوت وى، خلفاء بعدى، فدک را از دست [[بنی هاشم|بنى هاشم]] گرفتند و تا روزى که طومار زندگى خلفاى بنى امیه در هم پیچیده شد، فدک در اختیار آنان باقى بود.
  
بنا به نوشته مؤلف کتاب مدینه‌شناسی که خود از محل فدک دیدن کرده است، این منطقه امروزه به «الحائط» موسوم است که تابع امارت «حائل» است و در مغرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد» قرار دارد. دقیقا در مرز شرقی خیبر دارای موقعیت مشخصی است. به گفته مؤلّف فوق‌الذکر، تا پایان سال 1975 میلادی، این منطقه شامل 21 روستا و دارای 11000 نفر جمعیت بوده و سکنه «الحائط» بیش از 1400 نفر نبوده است. فدک سرزمینی است پوشیده از نخلستان‌ها و برخوردار از امکانات کشاورزی و در عین حال مجاور سرزمین‌های خشک حره و تابش آفتاب گرم.
+
در دوران خلافت [[حکومت بنی عباس|بنى عباس]]، مسأله فدک نوسان عجیبى داشت. مثلا [[ابوالعباس سفاح]]، آن را به عبدالله بن الحسن واگذار نمود، و پس از وى «[[منصور (خلیفه عباسی)|منصور دوانقى]]» آن را باز گرفت، ولى فرزند او [[مهدی (خلیفه عباسی)|مهدى]] آن را به اولاد زهرا بازگردانید، و پس از وى موسى و [[هارون الرشید|هارون]] روى مصالح سیاسى از دست آنها در آوردند، تا آن که نوبت خلافت به [[مأمون|مامون]] رسید. او رسما طى تشریفاتى حق را به صاحبانش واگذار نمود و پس از فوت وى باز وضع فدک نوسان پیدا کرد و گاهى مردود و گاهى ممنوع گشت.
  
حائط، بی‌هیچ نشانی از تاریخ، در لابلای نخلستان‌ها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است.<ref> مدینه شناسی، ج 2، ص 492.</ref>
+
در عصر خلفاء [[بنی امیه|بنى امیه]] و [[بنى العباس]]، فدک بیش از آن که جنبه انتفاعى داشته باشد، جنبه سیاسى به خود گرفته بود. خلفاء صدر اسلام به درآمد آن نیازمند بودند، ولى در زمان هاى بعدى ثروت و پول در میان امرا و خلفا به قدرى بود، که هرگز به درآمد فدک نیازى نبود. از این جهت، وقتى [[عمر بن عبدالعزیز]]، فدک را به اولاد حضرت فاطمه واگذار نمود، بنى امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این عملت شیخین ([[ابوبکر|ابى بکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]]) را تخطئه نمودى و او را وادار نمودند که درآمد آن را میان فرزندان فاطمه قسمت کند، و اصل مالکیت آن را در اختیار خود داشته باشد.<ref> فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۵، ص ۷۵۸، به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۶، ص۲۷۸.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />  
 
<references />  
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 +
*"فدک، نماد مظلومیت اهل بیت علیهم‌السلام"، محمدتقی رهبر، میقات حج، زمستان ۱۳۷۹، شماره ۳۴.
 +
*فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، قم، ۱۳۸۵.
 +
*اسرار فدک، محمدباقر انصاری، در دسترس در [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/42418/%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%AF%D9%83/preview/30488/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=1 کتابخانه دیجیتال اهل البیت علیهم‌السلام].
 +
*مقاله "[[غصب فدک]]" در همین دانشنامه.
  
*محمدتقی رهبر، «فدک، نماد مظلومیت اهل بیت علیهم‌السلام»، میقات حج، زمستان 1379، شماره 34.
+
[[رده:حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
*فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، قم، 1385.
 
*اسرار فدک، محمدباقر انصاری، در دسترس در [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/42418/%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%AF%D9%83/preview/30488/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=1 کتابخانه دیجیتال اهل البیت علیهم السلام].
 
*مقاله «[[غصب فدک]]» در همین دانشنامه.
 
 
 
 
[[رده:اماکن مربوط به تاریخ پیامبر اسلام]]
 
[[رده:اماکن مربوط به تاریخ پیامبر اسلام]]
[[رده:حضرت فاطمه سلام الله علیها]]
 
 
[[رده:اماکن عربستان]]
 
[[رده:اماکن عربستان]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ اوت ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۴۹

«فدک» سرزمینی تاریخی در صحرای حجاز و در اطراف مدینه است. پس از فتح خیبر و انتشار خبر سقوط آن، یهودیان ساکن فدک به خاطر پیشگیری از لشگرکشی سپاه اسلام بدانجا، نیمی از حاصل باغات و اراضی آن را به پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله مصالحه نمودند.[۱] پیامبر اکرم نیز آن را به دختر خود فاطمه زهرا علیهاالسلام بخشید، اما پس از وفات پیامبر این سرزمین توسط ابوبکر مصادره شد. پیروان اهل بیت علیهم‌السلام، مصادره فدک به وسیله نظام حاکم بعد از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را، ظلم مضاعفی در حق خاندان پیامبر پس از غصب خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌دانند. مسأله فدک بیش از آنکه بار اقتصادی داشته باشد، بار معنوی و سیاسی داشته و با گذشت زمان به مسائل اعتقادی پیوند خورده است.

باغ فدک

موقعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی فدک

فدک از جمله قُری و قصبات حجاز و حوالی خیبر است که با مدینه دو یا سه روز طی مسافت فاصله دارد که به مقیاس زمان کنونی به حدود ۱۳۰ کیلومتر می‌رسد. سرزمینی بوده آباد و به لحاظ داشتن آب کافی، از نخلستان‌های فراوان و محصول برخوردار بوده است. اشتغال مردم این سرزمین را امر کشاورزی و کارهای دستی تشکیل می‌داده و خرمای آن مشهور بوده و از بافته‌های فدک در کتب تاریخی سخن به میان آمده است.

فدک با پیشینه تاریخی منزلگاه طایفه «بنو مُرّه» از قبیله بزرگ و مشهور عرب «غطفان» است. به گفته طبری مادر نعمان بن منذر پادشاه حیره از اهالی فدک بوده که سند معتبری در قدمت تاریخی سرزمین فدک به شمار می‌رود.[۲] و به گفته برخی دیگر: فدک نام پسر حام بن نوح بوده و این قریه به نام وی موسوم گشته است. فدک با خیبر ده کیلومتر فاصله دارد و به لحاظ این که خیبر مرکز عمده یهودیان بوده، مردم آن از نظر اجتماعی و مذهبی تابع یهودیان خیبر بوده‌اند. قلعه مشهور قدیمی فدک به «الشمروخ» شهرت داشته که در حقیقت حصن و قلعه فدک بوده است.[۳]

فدک، با دیرینه ممتد تاریخی و موقعیت ویژه‌اش به عنوان یک سرزمین پرآب و در نتیجه دارای نخلستان‌ها، نامی مشهور بوده که علیرغم کوچکی‌اش از اهمیت تاریخی و جغرافیایی برخوردار است. در قرن سوم هجری، این قریه مسیر و منزلگاه مسافران مدینه بوده که در حال حاضر این موقعیت را از دست داده است.

بنا به نوشته مؤلف کتاب «مدینه‌شناسی» که خود از محل فدک دیدن کرده است، این منطقه امروزه به «الحائط» موسوم است که تابع امارت «حائل» است و در مغرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد» قرار دارد. دقیقا در مرز شرقی خیبر دارای موقعیت مشخصی است. به گفته وی، تا پایان سال ۱۹۷۵ میلادی، این منطقه شامل ۲۱ روستا و دارای ۱۱۰۰۰ نفر جمعیت بوده و سکنه «الحائط» بیش از ۱۴۰۰ نفر نبوده است. فدک سرزمینی است پوشیده از نخلستان‌ها و برخوردار از امکانات کشاورزی و در عین حال مجاور سرزمین‌های خشک حره و تابش آفتاب گرم. حائط، بی‌هیچ نشانی از تاریخ، در لابلای نخلستان‌ها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است.[۴]

ارزش مالی فدک و نخل‌های آن

فدک به لحاظ امکانات کشاورزی، سرزمینی بود پرمحصول و رطب آن شهرت بسیار داشت. در خصوص حجم درآمد کشاورزی و نخلستان‌های فدک، پس از آن که در تصرف پیامبر قرار گرفت، گزارش‌هایی به ثبت رسیده است. برخی گویند: نخلستان‌هایش در قرن ششم هجری معادل نخلستان‌های کوفه بوده است.[۵]

ابن ابی الحدید می‌نویسد: هنگامی که عمر می‌خواست یهودیان فدک را تبعید کند، کسانی را فرستاد تا بهای نیمه‌ای از فدک را که از ایشان بود حساب کنند و آنگاه پنجاه هزار درهم از اموالی که از عراق برای او رسیده بود، به آنها پرداخت و ایشان را به شام تبعید کرد.[۶]

سید بن طاووس در «کشف المحجه» گفتاری دارد که درآمد فدک را بیش از این تخمین زده است. وی می‌گوید: درآمد فدک به روایت شیخ عبدالله بن حماد انصاری سالانه بالغ بر هفتاد هزار دینار بوده است.[۷]

فتح خیبر و مصالحه فدک به پیامبر

در سال هفتم هجری، سپاه اسلام موفق شدند طی فتوحات خود قلعه‌های خیبر را که دژهای استوار یهودیان بود فتح کنند. دلاوری‌های امیرمؤمنان علیه‌السلام در فتح خیبر مشهور است. همین که خیبر فتح شد و یهودیان سر تسلیم در برابر مسلمانان فرود آوردند، خبر سقوط خیبر با آن عظمت به یهودیان فدک که از ساکنان قلعه‌ها و مزارع آن خطه بودند رسید؛ از این رو وحشتی در دل آنان افتاد و پیش از آن که سپاه اسلام راهی فدک شوند، نمایندگانی نزد پیامبر فرستادند و از تسلیم و مصالحه خود بر نیمی از حاصل باغات و اراضی فدک سخن گفتند.[۸]

ابن ابی الحدید از سیره ابن اسحاق چنین نقل می‌کند: همین که خیبر فتح شد، رعب و وحشت یهودیان فدک را گرفت، لذا نمایندگان خود را نزد پیامبر فرستادند و درخواست کردند بر نیمی از فدک با آنان مصالحه کند. نمایندگان یهود در خیبر یا در مسیرِ راه و یا در مدینه خدمت پیامبر رسیدند و موضوع را عنوان کردند و آن حضرت پیشنهاد آنان را پذیرفت. از این رو فدک ملک ویژه رسول الله شد؛ زیرا بدون جنگ به تصرف درآمد. [۹]

مفسران سنی و شیعه نیز به چگونگی تصرف فدک اشاره کرده و آن را خالصه و فَیء رسول خدا و از زمین‌هایی برشمرده‌اند که بدون سلاح و سپاه فتح شده و آحاد مسلمین در آن نقشی نداشته‌اند و بنا به نص قرآن، متعلق به پیامبر خواهد بود: «وَمَا أَفَاءَاللّه عَلَی رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلاَ رِکَابٍ وَلَکِنَ اللّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَی مَنْ یَشَاءُ وَاللّه عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * مَا أَفَاءَاللّه عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لاَیَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الاْءَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ...».[۱۰] «آنچه را خدا از آن‌ها (یهود) به رسول خود بازگرداند، چیزی است که شما برای بدست آوردن آن نه اسبی تاختید نه شتری، ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می‌سازد و خدا بر همه چیز توانا است. آن چه را خدا از اهل این آبادی بازگرداند «فَیء» از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا این اموال میان ثروتمندان شما دست به دست نشود...».

دو آیه فوق خاطرنشان می‌سازد که آن چه بدون جنگ و جهاد بدست آید به خدا و رسول او تعلق دارد و سایر مسلمانان در آن حقی ندارند. و آن‌گاه که در دست پیامبر قرار گرفت، آن حضرت به عنوان ولی امر مسلمین در مصارفی که صلاح دین و مسلمین است خرج می‌کند و آن را ذخیره ثروتمندان نمی‌سازد. این مصارف به بیان آیه، عبارتند از: راه خدا و ترویج و تقویت دین و اهداف مقدس رسالت نبوی، خویشاوندان پیامبر و ایتام و مستمندان و در راه ماندگان و به طور کلی در جهت مصلحت دین و مسلمین. و هرگاه پیامبر از میان مردم رخت بربندد، زمام چنین اموالی در دست جانشین به حق او، امام عادل خواهد بود که از قبل تعیین شده است که او نیز در همان مصارف مذکور خرج و صرف خواهد کرد.

واگذاری فدک به حضرت فاطمه

چنان که در روایات شیعه و اهل سنت آمده است، رسول خدا صلی الله علیه وآله در زمان حیات خود فدک را به حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام واگذار کردند و این سه سال قبل از رحلت پیامبر اسلام بود؛ یعنی همان ایامی که فدک به تصرف حضرت فاطمه درآمد. در واقع آن حضرت باتوجّه به محبوبيّت، عصمت، زهد، امانت داری و دقّت اهل بيت عليهم السلام و پشتيبانى اقتصادى براى تبليغ خط و راه آنان و فقرزدايى از امّت، آن را در اختيار ایشان گذاشت.[۱۱]

طبرسی در «مجمع البیان»، در تفسیر آیه: «وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ...»[۱۲] از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام و نیز ابوسعید خدری چنین روایت می‌کند: «إنّه لَمّا نَزَلَتْ هذِهِ الآیَة عَلَی النَّبِی صلی الله علیه وآله أَعْطاها وَ سَلَّمَها فَدَکاً وَ بَقِیت فِی یَدِها ثَلاث سَنَوات قَبْلَ وَفاتِ النَّبِیّ».[۱۳] همین که آیه کریمه به پیامبر صلی الله علیه وآله دستور داد حق ذوی القربی یعنی خویشاوندان پیامبر و مسکین و ابن‌سبیل را بدهد، آن حضرت فدک را به فاطمه علیهاالسلام داد و سه سال قبل از وفات حضرتش در دست فاطمه بود. همچنین گفته شده پس از نزول اين آيه، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بدنبال مراد خداوند از «ذَا الْقُرْبى‌» بود. خداوند به او وحى كرد كه فدک را به فاطمه عليها السلام بدهد و پیامبر «فَدک» را به حضرت فاطمه بخشيد.[۱۴]

سیوطی در «دُرالمنثور» از ابوسعید خدری نقل کرده است: «... لَمّا نَزَلَتْ هذِهِ الآیَة "وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ..." دعا رسول اللّه فاطمة فأعطاها فَدَکاً». چون آیه شریفه "وَآتِ ذَاالْقُرْبَی حَقَّهُ..." نازل شد پیامبر صلی الله علیه وآله فاطمه علیهاالسلام را فراخواند و فدک را به او داد. و نیز از قول ابن عباس آورده: «لمّا نزلت "وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَّه" أقطعَ رسولُ اللّه فاطمةَ فدکاً». چون آیه شریفه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله فدک را ملک فاطمه علیهاالسلام قرار داد. هیثمی در «مجمع الزوائد» و ذهبی در «میزان الاعتدال»، متقی هندی در «کنز العمال» و برخی دیگر از محدثان عامه نیز عین این مطلب را نقل کرده‌اند.[۱۵]

در روایتی در «بحارالانوار» آمده است: پیامبر صلى الله علیه وآله ورقه‌‏اى خواست و امیرالمؤمنین علیه ‏السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایى پیامبر بنویس و ثبت کن». امیرالمؤمنین علیه‏ السلام آنرا نوشت، و خود حضرت با ام ‏ایمن بر آن شهادت دادند. پیامبر صلى الله علیه وآله در آنجا فرمود: «ام ‏ایمن زنى از اهل بهشت است». حضرت زهرا علیهاالسلام این نوشته را تحویل گرفت، و هنگام غصب فدک آنرا عیناً نزد ابوبکر آورد و به عنوان مدرک ارائه فرمود.[۱۶]

حضرت زهرا علیهاالسلام در سرزمین فدک نماینده ‏اى قرار داد و کارمندانى را تحت فرمانش سپرد، که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه را خدمت آن حضرت تقدیم مى‏ نمود. درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه‏ طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشته‏ اند.[۱۷] هر ساله حضرت فاطمه به اندازهى قوت خود برمى ‏داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم مى‏ کرد و تا هنگام رحلت پیامبر صلى الله علیه وآله این شیوه ادامه داشت.[۱۸]

ابوبکر و مصادره فدک

پس از ماجرای سقیفه و تصاحب خلافت توسط ابوبکر، نخستین اقدام خلیفه این بود که فدک را از تصرف حضرت زهرا علیهاالسلام خارج کند. از این رو دستور داد وکیل آن حضرت را از فدک اخراج کردند و آن را به بیت المال ملحق نمودند. هر چند این اقدام عجولانه و تصرف غاصبانه هیچ گونه مستند شرعی و قانونی نداشت، بلکه یک اقدام صرفا سیاسی و در راستای تثبیت حکومت بود، اما وی برای توجیه کار خود به روایتی دست یازید که جز او هیچیک از صحابه و روات آن را نقل نکرده‌اند.

در «صحیح بخاری» آمده است که ابوبکر در پاسخ حضرت زهرا، که به اقدام وی اعتراض نمود، چنین گفت: «إنّ رسول اللّه قال: لانورثُ ما ترکناه صدقة؛[۱۹] رسول خدا فرمود: ما ارث نمی‌گذاریم، هر چه از ما بماند صدقه است». و در برخی منابع دیگر آمده است: «نحن معاشر الانبیاء لانورث؛ ما گروه انبیاء ارث بر جای نمی گذاریم».[۲۰]

اقدامات حضرت فاطمه در مقابل غصب فدک

ارائه سند

مطابق با حدیثی از امام باقر علیه السلام، حضرت زهرا علیهاالسلام پس از غصب فدک توسط ابوبکر آن را مطالبه نمود و نوشته پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله را به ابوبکر نشان داده و فرمود: این نوشته‏ ى پیامبر براى من و فرزندانم است.[۲۱]

احتجاج با ابوبکر و عمر

حضرت فاطمه (س) به امر امیرالمؤمنین علیه ‏السلام به مجلسى که ابوبکر و عمر به همراه عده‏ اى در آن بودند آمد و در سخنان مفصلى که صورت مخاصمه و محاکمه داشت دلائل خود را براى اثبات حقانیت خود در تصرف فدک و غاصب بودن خصم بیان داشت. برخی از مواردی که حضرت زهرا به عنوان دلیل و شواهد صدق ادعای خود بیان نمودند عبارتند از:

  • اینکه در زمان حیات پیامبر صلى الله علیه وآله فدک تحت تصرف ایشان بوده است.
  • اینکه آن حضرت به اعتراف حضار آن مجلس توسط پیامبر به عنوان «سیدۀ زنان اهل بهشت» معرفی شده است و ادعای باطل از ساحت آن حضرت به دور است.
  • اینکه آن حضرت یکی از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است که مطابق با آیه تطهیر از جمله کسانی است که خداوند پلیدى ‏ها را از آنان برده و آنان را پاکیزه گردانیده است و بنابراین حتی پذیرفتن شهادت بر علیه آنان خلاف است، چه رسد به اینکه بدون دلیل به آنها نسبت کذب داده شود.
  • اینکه خداوند در خصوص فدک آیه نازل نمود و به پیامبر دستور داد که «فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ؛ حق نزدیکانت را بده» و ذوی القربی، آن حضرت و فرزندان ایشانند.
  • پاسخ به مطالبه دلیل بر مالکیت فدک توسط عمر از آن حضرت، به عمل خود آن دو که ادعای جابر بن عبداللَّه و جریر بن عبداللَّه را -مبنی بر سهم داشتن از اموالی که از بحرین آمده بود- بدون دلیل قبول کردند.

شاهد آوردن حضرت زهرا

عمر و ابوبکر علی رغم این دلائل، از آن حضرت برای اثبات ادعای خود درخواست شاهد نمودند و آن حضرت در قبال این درخواست امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و ام ‏ایمن (و مطابق با برخی روایات اسماء بنت عمیس) را به عنوان شاهد آورد.

اما عمر شهادت امام على علیه السلام و حسنین را به این دلیل که همسر و فرزندان آن حضرت هستند و شهادت ام ایمن را -به این دلیل که خدمتکار او و همچنین زنى غیر عرب است که با فصاحت نمى‏ تواند شهادت بدهد- قبول نکرد! در نهایت آن حضرت به توصیه امیرالمومنین علیه السلام مجلس را ترک کرد، در حالی که محزون و گریان بود و از خدا درخواست مواخذه آن دو را نمود. [۲۲]

خطبه حضرت فاطمه در مسجد

در اقدام دیگری حضرت فاطمه سلام الله علیها با جمعى از زنان بنى هاشم به مسجد پیامبر صلى الله علیه وآله آمد و در خطبه غرائی -که به «خطبه فدکیه» معروف است- به غصب خلافت و غصب فدک توسط ابوبکر اعتراض کردد و با مردم اتمام حجت نمود. در بخشهایی از این خطبه که در خصوص فدک است آن حضرت می فرمایند:

«و شما اکنون گمان مى ‏برید که براى ما ارثى نیست، «أَ فَحُکمَ الْجاهِلِیةِ یبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکماً لِقَوْمٍ یوقِنُونَ»[۲۳]؛ آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حکمى بالاتر از حکم خداوند است، آیا نمى‏ دانید؟ بله می دانید و براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر پیامبر هستم. اى مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابى ‏قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و من از ارث پدرم محروم باشم؟ امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر مى‏ اندازید، آیا قرآن نمى ‏گوید «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ»[۲۴]؛ سلیمان از داود ارث برد، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْک وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ‏ یَعْقُوبَ»[۲۵] پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد، و فرمود: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کتابِ اللَّهِ»[۲۶]؛ و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند، و فرموده: «یُوصیکمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ»[۲۷]؛ خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‏ کند که بهره پسر دو برابر دختر است، و مى‏ فرماید: «اِنْ تَرَک خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ»[۲۸]؛ هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران. و شما گمان مى ‏برید که مرا بهره‏ اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه ‏اى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا مى ‏گوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمى ‏برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمى ‏دانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد. چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعده ‏گاهى است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان مى ‏برند، و پشیمانى به شما سودى نمى ‏رساند، و براى هر خبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوار کننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل مى ‏شود».[۲۹]

انگیزه‌های تصرف فدک

در تحلیلهایی که در مورد واقعه تصرف فدک صورت گرفته، پیرامون انگیزه های تصرف فدک موارد زیر ذکر شده است:

  • تامین هزینه های خرید آراء موافق
  • کمبود بودجه حکومت
  • ترس از قدرت اقتصادی امیرالمومنین علیه السلام
  • مقابله با مقام عصمت
  • مقابله با احترام و محبت هاى خاص به اهل بیت علیهم السلام
  • زیر پاگذاردن مبانى دینى
  • پیشگیری از اجراى قوانین بعدى اسلام
  • گرفتن منبع مالى از اهل بیت
  • نشان دادن قدرت بدعت و قانون گذارى توسط غاصبین
  • تحریک مردم در مخالفت با اهل بیت
  • کسب قدرت مالى جهت اقدام بر علیه اهل البیت.[۳۰]

فدک در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس

ممنوعیت فرزندان حضرت فاطمه علیهاالسلام از فدک، در زمان خلیفه اول پى ریزى گردید و پس از درگذشت امام على علیه السلام، معاویه زمام امور را به دست گرفت، و فدک را میان سه نفر (مروان و عمرو بن عثمان و فرزندش یزید) تقسیم نمود. در دوران خلافت مروان، همه سهام در اختیار او قرار گرفت و وى آن را به فرزند خود عبدالعزیز بخشید. او نیز آن را به فرزندش «عمر بن عبدالعزیز» داد. از آن جا که او در میان خلفاء بنى امیه مردى میانه رو بود، نخستین بدعتى را که برداشت این بود که فدک را به فرزندان حضرت زهرا بازگردانید. پس از فوت وى، خلفاء بعدى، فدک را از دست بنى هاشم گرفتند و تا روزى که طومار زندگى خلفاى بنى امیه در هم پیچیده شد، فدک در اختیار آنان باقى بود.

در دوران خلافت بنى عباس، مسأله فدک نوسان عجیبى داشت. مثلا ابوالعباس سفاح، آن را به عبدالله بن الحسن واگذار نمود، و پس از وى «منصور دوانقى» آن را باز گرفت، ولى فرزند او مهدى آن را به اولاد زهرا بازگردانید، و پس از وى موسى و هارون روى مصالح سیاسى از دست آنها در آوردند، تا آن که نوبت خلافت به مامون رسید. او رسما طى تشریفاتى حق را به صاحبانش واگذار نمود و پس از فوت وى باز وضع فدک نوسان پیدا کرد و گاهى مردود و گاهى ممنوع گشت.

در عصر خلفاء بنى امیه و بنى العباس، فدک بیش از آن که جنبه انتفاعى داشته باشد، جنبه سیاسى به خود گرفته بود. خلفاء صدر اسلام به درآمد آن نیازمند بودند، ولى در زمان هاى بعدى ثروت و پول در میان امرا و خلفا به قدرى بود، که هرگز به درآمد فدک نیازى نبود. از این جهت، وقتى عمر بن عبدالعزیز، فدک را به اولاد حضرت فاطمه واگذار نمود، بنى امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این عملت شیخین (ابى بکر و عمر) را تخطئه نمودى و او را وادار نمودند که درآمد آن را میان فرزندان فاطمه قسمت کند، و اصل مالکیت آن را در اختیار خود داشته باشد.[۳۱]

پانویس

  1. معجم البلدان، ماده فدک.
  2. نک: سید محمدباقر نجفی، مدینه شناسی، ج ۲، ص ۴۸۹.
  3. همان، ص ۴۹۰.
  4. مدینه شناسی، ج ۲، ص ۴۹۲.
  5. سید محمدباقر صدر، فدک در تاریخ، ص ۲۷.
  6. شرح نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۰۸، چاپ بیروت.
  7. به روایت محدث قمی در بیت الاحزان، ص ۸۲.
  8. معجم البلدان، ماده "فدک".
  9. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۱۰۸.
  10. سوره حشر، آیات ۶-۷.
  11. تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۵ ص۴۴
  12. سوره اسراء، آیه ۲۶
  13. نک: اصول کافی، ج ۱، ص ۴۴۳.
  14. تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۵ ص۴۴
  15. نک: سوگنامه فدک، صص ۱۳۴-۱۳۵.
  16. اسرار فدک، محمدباقر انصاری، ص۲۲، به نقل از بحارالانوار، ج ۲۱ ص ۲۳.
  17. اسرار فدک، محمدباقر انصاری، ص۲۲، بحارالانوار، ج ۲۹ ص ۱۱۸.
  18. اسرار فدک، محمدباقر انصاری، ص۲۲، بحار الانوار، ج ۲۹ ص ۱۲۳ ح ۲۵.
  19. صحیح بخاری، ج ۸، صص ۳-۴ و ج ۵ ص ۸۲.
  20. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۴، ص ۱۱۷، چاپ بیروت.
  21. بحارالانوار، ج۱، ص۲۳؛ و مکاتیب الرسول، ج‏۱، ص ۲۹۱، به نقل از المصنف لعبد الرزاق ۸۶۶: ۸ و کنز العمال ۲۲۲: ۲
  22. محمدباقر انصاری، اسرار فدک، ص ۲۸-۳۷، بر اساس بحارالانوار، ج ۲۹ ص ۱۳۴، ۱۸۹، ۱۹۴- ۱۹۹؛ کتاب سلیم، ج ۲ ص ۸۶۸.
  23. سوره آل عمران، آیه ۵۰
  24. سوره نمل، آیه ۱۶
  25. سوره مریم، آیه ۶
  26. سوره احزاب، آیه ۶
  27. سوره نساء، آیه ۱۱
  28. سوره بقره، آیه ۱۸۰
  29. بحارالأنوار، ج‏۲۹، ص۲۲۶-۲۲۷
  30. محمدتقی رهبر، «فدک، نماد مظلومیت اهل بیت علیهم‌السلام»، میقات حج، زمستان ۱۳۷۹، شماره ۳۴
  31. فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، ۱۳۸۵، ص ۷۵۸، به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۶، ص۲۷۸.

منابع

  • "فدک، نماد مظلومیت اهل بیت علیهم‌السلام"، محمدتقی رهبر، میقات حج، زمستان ۱۳۷۹، شماره ۳۴.
  • فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، قم، ۱۳۸۵.
  • اسرار فدک، محمدباقر انصاری، در دسترس در کتابخانه دیجیتال اهل البیت علیهم‌السلام.
  • مقاله "غصب فدک" در همین دانشنامه.


مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه