قلم: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
|||
| (۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | + | '''«قَلَم»''' به معنای وسیله نوشتن، از واژگان [[قرآن|قرآنی]] است که [[خداوند]] به آن سوگند یاد کرده و [[سوره|سورهای]] در قرآن نیز، به نام «[[سوره قلم]]» وجود دارد. | |
| + | ==قلم در لغت== | ||
| + | «قَلَم» در اصل، چيده و جدا شده از شىء سخت است. اين لفظ اختصاص يافته به آنچه با آن نوشته شود.<ref>مفردات، ص۶۸۳، «قلم».</ref> «قَلم» (بر وزن عقل) به معنى قطع گوشه چيزى است مانند گرفتن ناخن و تراشيدن نى؛ در [[اقرب الموارد (کتاب)|اقرب الموارد]] گويد: تا تراشيده نشود به آن قلم نگويند.<ref>شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۴، ص۴۰۷؛ تفسير احسن الحديث، سید علیاکبر قرشی، ج۱۱، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> | ||
| − | + | قلم آلتی از نی و چوب و يا فلزى است كه به وسيله آن با مركب يا جوهر روى كاغذ نويسند.<ref>فرهنگ فارسى، ج۲، ص۲۷۱۵، «قلم».</ref> گفتنى است در بعضى روايات و كتب تفسيرى، معنايى الهى و نورى براى قلم بيان شده است.<ref>مفردات راغب، ص۶۸۳، «قلم»؛ الميزان، ج۱۹، ص۳۶۸؛ تفسير نورالثقلين، ج۵، ص۳۸۸، ح۶-۱۱.</ref> | |
| + | ==قلم در قرآن== | ||
| + | واژه «قلم» در [[قرآن]] دو بار به صورت مفرد و دو بار به صورت جمع به کار رفته است: | ||
| − | * {{متن قرآن|«والقَلَمِ وما يَسطُرون»}} | + | * {{متن قرآن|«والقَلَمِ وما يَسطُرون»}}؛ ([[سوره قلم]]، ۱) سوگند به قلم و آنچه مینویسند. |
| − | * {{متن قرآن|«اَلَّذى عَلَّمَ بِالقَلَم»}}. ([[سوره | + | * {{متن قرآن|«اَلَّذى عَلَّمَ بِالقَلَم»}}؛ ([[سوره علق]]، ۴) خدای تو همان است که با قلم بیاموخت. |
| + | * {{متن قرآن|«وَ لَوْ اَنَّ ما فِی الْاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ»}}؛ ([[سوره لقمان]]، ۲۷) و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت دريا به آن افزوده شود، اينها همه تمام مىشود ولى كلمات خدا پايان نمىگيرد. | ||
| + | * {{متن قرآن|«وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ اِذْ یُلْقُونَ اَقْلامَهُمْ اَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ»}}؛ ([[سوره آل عمران]]، ۴۴) تو در نزد آنها نبودی آندم که تیرهای خویش را به هم میزدند تا کدام یک مریم را کفالت نماید. | ||
| + | نقش قلم از نقش زبان، شمشير، درهم و دينار، شهرت و فرزند بيشتر است. زيرا قلم تجربه قرنها را به هم منتقل مىكند و [[فرهنگ]] را رشد مىدهد. افراد را با قلم مىتوان خواب يا بيدار كرد. ملّتى را مىتوان با قلم، عزيز يا ذليل كرد. قلم گزارشگر تاريخ است. | ||
| + | |||
| + | سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است. رابطه با قلم رابطه با علم است. قلمها و نوشتهها، حافظ علومند. در [[حديث]] مىخوانيم: «قيّدوا العلمَ بالكتابة».<ref> بحارالانوار، ج ۲، ص ۵۲.</ref> | ||
| + | |||
| + | از افتخارات [[اسلام]] اين است كه كارش را با قرائت و علم و قلم شروع كرد و اولين فرمان خداوند به پيامبرش فرمان فرهنگى بود.<ref>تفسیر نور، محسن قرائتی، ج ۱۰، ص ۱۶۹.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
| − | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
| − | * فرهنگ | + | * [[فرهنگ قرآن]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، ج ۲۳، ص ۴۴۵. |
| − | + | * [[قاموس قرآن]]، سید علیاکبر قرشی، «قلم»، ج ۶، ص ۳۲-۳۳. | |
| + | * [[تفسیر نور]]، محسن قرائتی، ج ۱۰، ص ۱۶۹. | ||
| + | {{قرآن}} | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۵۸
«قَلَم» به معنای وسیله نوشتن، از واژگان قرآنی است که خداوند به آن سوگند یاد کرده و سورهای در قرآن نیز، به نام «سوره قلم» وجود دارد.
محتویات
قلم در لغت
«قَلَم» در اصل، چيده و جدا شده از شىء سخت است. اين لفظ اختصاص يافته به آنچه با آن نوشته شود.[۱] «قَلم» (بر وزن عقل) به معنى قطع گوشه چيزى است مانند گرفتن ناخن و تراشيدن نى؛ در اقرب الموارد گويد: تا تراشيده نشود به آن قلم نگويند.[۲]
قلم آلتی از نی و چوب و يا فلزى است كه به وسيله آن با مركب يا جوهر روى كاغذ نويسند.[۳] گفتنى است در بعضى روايات و كتب تفسيرى، معنايى الهى و نورى براى قلم بيان شده است.[۴]
قلم در قرآن
واژه «قلم» در قرآن دو بار به صورت مفرد و دو بار به صورت جمع به کار رفته است:
- «والقَلَمِ وما يَسطُرون»؛ (سوره قلم، ۱) سوگند به قلم و آنچه مینویسند.
- «اَلَّذى عَلَّمَ بِالقَلَم»؛ (سوره علق، ۴) خدای تو همان است که با قلم بیاموخت.
- «وَ لَوْ اَنَّ ما فِی الْاَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ اَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ اللَّهِ»؛ (سوره لقمان، ۲۷) و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت دريا به آن افزوده شود، اينها همه تمام مىشود ولى كلمات خدا پايان نمىگيرد.
- «وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ اِذْ یُلْقُونَ اَقْلامَهُمْ اَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ»؛ (سوره آل عمران، ۴۴) تو در نزد آنها نبودی آندم که تیرهای خویش را به هم میزدند تا کدام یک مریم را کفالت نماید.
نقش قلم از نقش زبان، شمشير، درهم و دينار، شهرت و فرزند بيشتر است. زيرا قلم تجربه قرنها را به هم منتقل مىكند و فرهنگ را رشد مىدهد. افراد را با قلم مىتوان خواب يا بيدار كرد. ملّتى را مىتوان با قلم، عزيز يا ذليل كرد. قلم گزارشگر تاريخ است.
سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است. رابطه با قلم رابطه با علم است. قلمها و نوشتهها، حافظ علومند. در حديث مىخوانيم: «قيّدوا العلمَ بالكتابة».[۵]
از افتخارات اسلام اين است كه كارش را با قرائت و علم و قلم شروع كرد و اولين فرمان خداوند به پيامبرش فرمان فرهنگى بود.[۶]
پانویس
منابع
- فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی، ج ۲۳، ص ۴۴۵.
- قاموس قرآن، سید علیاکبر قرشی، «قلم»، ج ۶، ص ۳۲-۳۳.
- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج ۱۰، ص ۱۶۹.




