سردار کابلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۳۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{<I>منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.</I>}
+
'''علامه حیدر قلی خان قزلباش''' معروف به «سردار کابلی» (۱۲۹۳ - ۱۳۷۲ ق)، عالم دینى، فیلسوف، [[فقیه]] اصولى، [[محدث]]، متکلم، [[علم رجال|رجالى]]، مورخ و ریاضیدان [[شیعه|شیعی]] قرن چهاردهم قمرى بود.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام شخصیت =
 +
|نام کامل = حیدر قلی خان قزلباش
 +
|تصویر= [[پرونده:تصویر سردار کابلی.jpg|۲۰۰px]]
 +
|زادروز = ۱۲۹۳ قمری
 +
|زادگاه =  کابل
 +
|وفات = ۱۳۷۲ قمری
 +
|مدفن = [[نجف]] - [[وادی السلام]]
 +
|اساتید = شیخ علی اصغر تبریزی، [[محدث نوری]]، [[سید حسن صدر]]،...
 +
|شاگردان = غلامرضا کیوان سمیعی،...
 +
|آثار = نظم [[باب حادی عشر]]، شرح [[دعای صباح]]، ترجمه [[انجیل برنابا]]، تحفة الاجله،...
 +
}}
  
سردار كابلی
+
==ولادت و خاندان==
 +
حیدرقلی فرزند سردار نور محمدخان (از سرداران عالیرتبه ارتش افغانستان) در هیجدهم [[ماه محرم|محرم]] ۱۲۹۳ ق. (مطابق با ۲۵ بهمن ماه ۱۲۵۴ ش) در محله «چنداول» (مرکز شیعیان در غرب کابل)، به دنیا آمد. او از خاندان های معروف طایفه قزلباش های [[افغانستان]] بوده است و این قزلباش ها گویا از اعقاب کسانی می باشند که همراه قشون نادرشاه به افغانستان رفتند و در آنجا مقیم شدند. و اعقاب همگی آنها همچون اسلافشان [[شیعه]] بودند.<ref>سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، مرداد ۱۳۴۷ - شماره ۵۶</ref>
  
خرم گلی كه بشكفد از شاخسار علم خوش سبزه‎ای كه سر زند از جویبار علم
+
حیدرقلی پس از مرگ پدرش (در سن ۳۱ سالگی او)، لقب پدر را به ارث برد و سردار کابلی نام گرفت.<ref>سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، شماره ۵۸</ref>
  
علامه حیدرقلی فرزند سردار نور محمد خان در هیجدهم محرم 1293 ق. در محله شیعه نشین قزلباشهای «چنداول» كابل<ref>. كابل حدود دویست سال پیش از این پایتخت بوده این شهر قرار گرفته است چندان مركز شیعیان در غرب كابل واقع شده است. در ارتفاع 1800 متری از سطح دریا و در بستر جنوبی آبراه كابل پنج شیر قرار دارد. در میان كوههای پست و تپه مانند كه حصار كابل را به وجود می‎آورند. </ref>، طلوع نمود. او یكی از پر فروغ‎ترین اختران حوزه تشیع بود كه شصت سال و اندی از عمر پربركت خویش را در عالم هجرت برای كسب دانش و نشر فرهنگ اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به سر برد و حدود نیم قرن قبل (1372 ق) در باختر مشرق اسلامی یعنی دیار «باختران»‌ این ستاره گمنام از آسمان علم و حكمت غروب نمود.  
+
وی کودک چهار ساله بود که استعمار انگلیس سایه سیاه خود را بر اکثر کشورهای شرقی و غربی گسترده بود. در همین راستا دولتمردان انگلیس یکی از مهره های خطرناک و وابسته به استکبار جهانی را به نام «امیر عبدالرحمن خان» در افغانستان به قدرت رساندند. «امیر عبدالرحمن خان» از همان ابتدای حکومت شروع به مخالفت و نابودی [[مذهب جعفری]] و کشتار دسته جمعی شیعیان نمود و  
 +
نور محمدخان را که از سرداران عالی رتبه ارتش محسوب می شد همراه با خانواده اش به یکی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند شهر تاریخی لاهور) تبعید نمود. خانواده سردار مدت هفت سال (۱۲۹۷ - ۱۳۰۴ ق) در لاهور مهاجر بودند.
  
اینك به مناسبت فرا رسیدن چهل و سومین سال عروج این حكیم نامور و فقیه فرزانه گوشه‎هایی از زندگی وی را مرور می‎كنیم:
+
==تحصیلات==
 +
سردار کابلی از سن پنج سالگی در لاهور به تحصیل اشتغال جست و علاوه از آنچه در مدرسه می آموخت از معلم سر خانه نیز استفاده می کرد. معلم او شخصی بود به نام سید سلامتعلی که سردار کابلی در نزد او انگلیسی و [[ریاضی]] را می آموخت. او در همین شهر به سبب اختلاط با مردم هندی را نیز فراگرفت.<ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷</ref> در ۱۳۰۴ ق پدرش خانواده و خدمتکاران و اطرافیان خود را به [[عراق]] برد و در [[کاظمین]] ساکن کرد.<ref>مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.</ref> 
  
خاطرات
+
در عراق سردار کابلی همچنان به تحصیلات کلاسیک خود ادامه داد و در ضمن آن، در نزد همان معلم وى در ریاضیات و انگلیسى، که به همراه آنان مهاجرت کرده بود تحصیل نموده آنها را تکمیل نمود. همچنین در نزد یکی مدرسین عالیمقام آن روز به نام شیخ علی اصغر تبریزی که سردار خود از او با تجلیل نام می برده و او را ادیبی [[فقیه]] و متکلمی عارف معرفی می نموده است ادبیات و [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] و [[علم کلام|کلام]] را فراگرفت.<ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷</ref>
  
حیدرقلی كودك چهار ساله بود كه استعمار پیر انگلیس سایه سیاه خود را بر اكثر كشورهای شرقی و غربی گسترده بود. در همین امر دولتمردان انگلیس یكی از مهره‎های خطرناك و وابسته به استكبار جهانی را در افغانستان به قدرت رساندند. با روی كار آمدن «امیر عبدالرحمن خان» شاه جنایت پیشه و مزدور دست به طرحی استعماری زد كه عبارت بود از مخالفت و نابودی مذهب جعفری از هیچ تلاشی دریغ نورزید؛ از كشتار دسته جمعی شیعیان گرفته تا تبعید و به سیاهچال انداختن جمعی از رجال شیعی. نور محمدخان كه از سرداران عالی رتبه ارتش محسوب می‎شد همراه با خانواده‎اش به یكی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند شهر تاریخی لاهور) تبعید شد. خانواده سردار مدت هفت سال (1297 - 1304 ق) در لاهور مهاجر بودند. در این ایام حیدرقلی فرزند ارشد سردار راهی مكتب خانه و مدارس دولتی گردید. وی در مدت هفت سال تمام پایه‎های علوم جدید را در لاهور فرا گرفت و در مكتب خانه، علوم دینی و قرآن را آموخت. در حالی كه هنوز دوازده بهار از سن حیدرقلی سپری نشده بود از جمله دانشمندان جوان و ریاضیدانان هوشمند لاهور به حساب می‎آمد.  
+
در این ایام او به واسطه رفت و آمد پدرش در [[عتبات عالیات|عتبات]] و دیدار او با عالمان عراق، با [[محدث نوری]] و [[سید حسن صدر]] آشنا می گردد و از ارشادات و تشویق های آنها در مطالعات خود بهره مند می گردد. به عنوان نمونه با توصیه مرحوم صدر، «الفیه» ابن مالک و «[[تجرید الاعتقاد]]» [[خواجه طوسی]] را حفظ می نماید.<ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷</ref>
  
او در عنفوان جوانی در بیشتر علوم و فنون روز صاحب نظر و رأی بود و در میان دانش‎آموزان شهر لاهور رتبه اول را از آن خود نموده بود، به طوری كه معلمان و اساتید كلاس حیدرقلی از فضل آن دانش‎آموز مهاجر بهره می‎بردند و نسبت به وی احترام خاصی به جا می‎آورند. چندی نگذشت كه آوازه علمی حیدرقلی شهره شهر گشت. دولت مستعمره هند هر چند گاهی اسباب اذیت و آزار خانواده سردار را فراهم می‎ساخت و با بهانه گیریهای واهی روزگار را بر آنان تنگ می‎ساخت و توسط عوامل دولت دست نشانده‌ كابل چنگ و دندانی علیه سردار مهاجر نشان داده می‎شد.  
+
سردار کابلی سپس در خدمت پدر عازم [[ایران]] شد. در هنگام ساکن شدن در کرمانشاه گر چه از عمر سردار کابلی ۱۷ سال بیشتر نمی گذشت، اما چون از تربیت کامل و تحصیلات مرتبط برخوردار شده بود جوانی فاضل و آراسته به کمالات نفسانی شناخته می شد. او در کرمانشاه نیز همچنان شبانه روز به آموختن انواع علوم و فنون مشغول بود. و علاوه از استفاده از عالمان آن دیار از عالمانی که از راه کرمانشاه به عراق می رفتند یا از آنجا باز می گشتند و مدتی را در کرمانشاه می ماندند استفاده می نمود و آنان را به منزل دعوت می کرد و گاهی چند ماه با وسائل رفاه و آسایشی که در اختیار داشت از آنان پذیرایی می نمود و از خوان فضل و کمال آنها بهره می برد.
  
نور محمدخان مجبور شد شهر لاهور را به قصد عراق، «دیار ابرار و احرار» روزگار ترك نماید. بر این اساس (سال 1304 ق) از مسیر اقیانوس هند دل به دریا زده، وارد بندر ساحلی بصره گردید. او و خانواده وی كه سالها در فراق چنین لحظه‎ای دقیقه شماری می‎كردند هم اكنون از تمنای دیدار و عطر گلگون گلهای محمدی اشك شوق روان می‎سازند.  
+
از جمله این افراد شیخ عبدالرحمان شافعى مکى بود که در حین عبور از عراق با سید حسن صدر دیدار نمود و به توصیه او در کرمانشاه به منزل سردار وارد شد. سردار نزد این شخص علومی از قبیل اوفاق و اعداد و رمل و جفر و غیرها (علوم غریبه) را فرا گرفت. همچنین از او که تبحر تامی در [[ادبیات عرب]] داشت با مبنا قرار دادن [[دیوان (شعر)|دیوان]] متنبی فنون مختلف معانی و بیان و قواعد ادبی را بخوبی آموخت. <ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷</ref>
  
سردار نور محمدخان توانست برای همیشه خود و فرزندان دلبندش را از توفان حوادث نجات بخشیده، بر ساحل بیكران كشتی نوح اهل بیت خود را بیمه نماید.
+
سردار کابلی در مدت اقامت در کرمانشاه همچنین چندین بار به عراق و داخل ایران و یکبار هم به هندوستان سفر نمود و در هر یک از شهرهای [[نجف]]، [[بغداد]]، [[کاظمین]]، [[کربلا]]، [[تهران]]، [[مشهد]] و بمبئی مدتی اقامت کرد و از عالمان این شهرها کسب علم نمود. <ref>کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، مهر ۱۳۴۷، شماره ۵۸</ref>
 +
===مشایخ اجازه===
  
در محضر خورشید
+
حکیم وارسته علامه سردار کابلی پس از کسب مدارج علمی و رسیدن به درجه [[اجتهاد]] و [[فتوا]]، موفق شد از رجال نامی و [[مشایخ]] بزرگ حوزه علمیه [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل روایات دریافت کند:
  
حیدرقلی هم اكنون مهمان خورشید و در محضر امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ قرار گرفته است. او آمده است تا از سرچشمه زلال «قرآن» و كوثر كلام «اهل بیت ـ علیهم السلام ـ» جرعه‎ای بنوشد.
+
#آیت الله [[سید حسن صدر]]
 +
#آیت الله میرزا محمدعلی دشتی
 +
#آیت الله حاج سید عباس لاری
 +
#آیت الله حاج [[شیخ عباس قمی]]
 +
#آیت الله سید یحیی خراسانی
 +
#آیت الله [[شیخ آقا بزرگ تهرانی]]
  
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‎ایم از بد حــادثه اینجـا به پـناه آمـده‎ایم
+
==آثار و تألیفات==
  
رهـرو مـنـزل عشـقیـم ز سـر حـد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‎ایم
+
آثار ارزشمندی در زمینه های مختلف از وی به یادگار مانده است که بیشتر آنها به صورت پراکنده در کتابخانه های عمومی و شخصی در [[ایران]] وجود دارد. از مجموع ۳۲ جلد تألیفات وی به تعدادی اشاره می گردد:
 +
[[پرونده:Qeble.jpg|thumb|left|تحفة الأجلة فی معرفة القبلة  - یکی از آثار سردار کابلی]]
 +
#کتاب اربعین (این کتاب حاوی چهل [[حدیث]] در فضایل [[امام علی]] علیه السلام از طرق [[اهل سنت]] می باشد.)
 +
#نظم [[باب حادی عشر]]
 +
#شرح [[دعای صباح]]
 +
#رساله در معرفت (جوّ)
 +
#ترجمه [[انجیل برنابا]]<ref>مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.</ref>
 +
#«تبصرة الحر فى تحقیق الکر» در بیان انطباق تحقیقى بین وزن و مساحت و حجم
 +
#«تحفة الاحباب» در بیان آیات [[قرآن]]
 +
#«تحفة الاجله فی معرفة القبلة» در شناخت [[قبله]] که براى فهم کتاب به دانش جبر و مثلثات و هیئت و جغرافى نیاز است
 +
#«العلم الشاخص فى اسرار ظل الشاخص» در اعمال فلکى
 +
#کتابى در «المساحه» ترجمه از انگلیسى
 +
#«غایه التعدیل فى معرفه حقیقه الاوزان والمکاییل»
 +
#«کشف القناع فى تحقیق المیل والذراع»
 +
#«مناهج الوفاق»، در اعداد
 +
#شرح حدیث [[امیرالمومنین]] علیه السلام در بیان قطر و محیط خورشید و ماه و اختلاف افق خورشید
 +
#«دیوان [[ابوطالب]] علیه السلام» و شرح «لامیه‌ى» آن
 +
#شرح «تهذیب المنطق»
 +
#شرح «خطبه‌ى [[حضرت زینب]] سلام الله علیها»
 +
#«مصباح القواعد»، در قواعد علوم [[ریاضى]]
 +
#«الدرر النثیره»، شبیه به «کشکول» در سه مجلد<ref>[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج۳، ص۲۱۸.</ref>
 +
#حواشی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی<ref>[http://mashrootiat.pchi.ir/show.php?page=contents&id=۱۵۲۴۶ حواشی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران]، بازیابی:۲۵ اسفند ۱۳۹۵</ref>
  
حیدرقلی پس از زیارت مزار پیشوایان اسلام و آشنایی با اختران حوزه نجف اشرف نزد اساتید زبده و وارسته نجف چون شیخ علی اصغر تبریزی، تحصیل علوم حوزوی را آغاز كرد. وی پس از شش سال تلاش بی‎وقفه توانست بر قله رفیع اجتهاد و استنباط علوم اسلامی قرار گیرد. وی در میان طلاب معاصر خود در فضل و دانش نمونه بود و همه او را به حكیم، دانشمند و مجتهد بزرگ می‎شناختند.
+
==ویژگی‌های علمی==
  
مشایخ اجازه
+
===آشنایی با زبانهای خارجی===
  
حكیم وارسته علامه سردار كابلی پس از كسب مدارج علمی و رسیدن به درجه اجتهاد و فتوا موفق شد از رجال نامی و استوانه‎های بزرگ حوزه همچون:
+
سردار کابلی همراه با فراگیری علوم معقول ([[فلسفه]]، [[حکمت]] و هیئت) و منقول ([[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]) به زبانهای عربی، انگلیسی، عبری و اردو آشنایی کامل پیدا کرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تکلم و محاوره بود و برخی از تألیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از کتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند [[مسیحیت|مسیحی]] عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغه» را رد کرد. و نیز کتاب «[[انجیل برنابا]]» را از عربی به فارسی درآورده، و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.
  
1. آیه الله سید حسن صدر (ره).
+
===اثبات درستی قبله مسجدالنبی===
  
2. آیه الله میرزا محمدعلی دشتی (ره).  
+
[[علامه مجلسی]] محدث بزرگ [[شیعه]] معتقد بود که [[قبله]] [[مسجد النبی|مسجد مدینه]] از سوی سلاطین جور از جایگاه اصلی خود منحرف گردیده است. با اینکه سردار کابلی اکثر [[محراب|محرابهای]] موجود زمان خود را منحرف از قبله می دانست و خود با اندک انحراف از محراب مساجد [[نماز]] می گزارد، با نبوغی که در هیئت و حکمت داشت توانست با فرمولهای پیچیده [[ریاضی]] مسأله «انحراف قبله مسجد مدینه» را رد کند و حکیمانه مدعای خویش را اثبات نماید. وی معتقد است که محراب مسجد مدینه صد در صد درست و طبق موازین ریاضی و هیئت است و حتی انحراف نداشتن قبله مسجد [[پیامبر]] صلی الله علیه و آله را از [[معجزه|معجزات]] بارز مکتب [[اسلام]] دانسته و دلایلی در این باره اقامه نموده است.<ref>می توانید به کتاب «قبله شناسی» سردار کابلی یا زندگانی سردار کابلی، تألیف مرحوم کیوان سمیعی مراجعه کنید. </ref>
  
3. آیه الله حاج سید عباس لاری (ره).
+
===خوشنویسی===
  
4. آیه الله حاج شیخ عباس قمی (ره).  
+
او علاوه بر فضایل و مناقبی که داشت، هنرمند خوبی بود و در [[خط نستعلیق]] و [[خط شکسته نستعلیق|شکسته]] قلمی توانا و نقش آفرین داشت. نمونه این دو خط را می توان از حواشی سردار بر کتاب «شهاب» تألیف قاضی ابو عبدالله خضاعی و در «غایة التعدیل» مشاهده نمود که هر دو کتاب به طریق افست چاپ گردیده است.  
  
5. آیه الله سید یحیی خراسانی (ره).  
+
===تسلط در علم هیئت و ریاضی===
 +
[[علامه حسن زاده آملی]] که خود ریاضیدان متبحر عصر ماست و کتابها و رساله های متعددی در هیئت و ریاضیات دارد، در مورد ایشان می نویسند: روحانى بزرگ حیدرقلى بن نورمحمد معروف به سردار کابلى‏، از مفاخر و ذخائر علمى عصر ما بوده است، و محاسن و محامد وى بسیار است، در ریاضیات عالیه عالمى متضلع، و در هیات و نجوم کاملى متبحر بود، و در استخراج از زیجات خریت در صناعت بود. زیج بهادرى محلى به حواشى و تعلیقات استادانه ماهرانه به دست خط مبارکش در تصرف راقم است که بر حدت فهم و تبحر او، و کثرت تمرن و تدرب او در فن، برهان قاطع است. رساله بسیار گرانقدر و ارزشمند «تحفة الاجلة فى معرفة القبله» به عربى و فارسى یکى از آثار وجودى او است که بر علو مقام علمى او ح‏جتى بالغ است. نگارنده احدى از علماى عصر خود را در تسلط و احاطه به علم فلک و ریاضیات عالیه به پایه استادش جناب علامه ذوالفنون حاج [[ابوالحسن شعرانى|میرزا ابوالحسن شعرانى]]، و جناب سردار کابلى، نمى شناسد، رضوان الله علیهما.<ref>تعیین خط زوال، حسن حسن زاده آملی، ص ۱۰۵</ref>
 +
==ویژگی‌های اخلاقی==
  
6. آیه الله شیخ آقا بزرگ تهرانی (ره).  
+
سردار کابلی نه فریفته [[دنیاطلبی|دنیا]] شد و نه مغرور دانش خود. او از  آغاز تا آخر عمر، طلبه به معنای واقعی کلمه بود و نه به فکر جاه و مقام افتاد و نه به یاد لشکر و حشم. از تمام وجود او [[عزت]] و شرف می بارید.  
  
مفتخر به دریافت «اجازه» و نقل روایات گردد.  
+
به غنای عجیبی دست یافته بود. در چهره اش آثار [[کبر]] و نخوت دیده نمی شد. انسانی بود قانع، صبور، خوشرو و خوش لهجه. وقتی راه می رفت زمین را می نگریست و وقتی می نشست در حال فکر کردن بود. وقتی به کسی می رسید با تبسم احوالپرسی می کرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان می آمد می گفت: «من ذره ای بیش نیستم».  
  
آشنایی با زبانهای خارجی
+
او ظاهری ساده و بی آلایش داشت. لباس ساده می پوشید، ساده سخن می گفت و غذای ساده می خورد. مهربان بود و با مردم صمیمانه می نشست و صادقانه برخورد می کرد. از تمام وجودش [[اخلاص]] و صفا نمایان بود.
  
سردار همراه با فراگیری علوم معقول (فلسفه، حكمت و هیئت) و منقول (فقه و اصول) به زبانهای زنده جهان (عربی، انگلیسی، عبری و اردو) آشنایی كامل پیدا كرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تكلم و محاوره بود و برخی از تألیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از كتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند مسیحی عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغه» را رد كرد. و نیز كتاب «انجیل برنابا» را از عربی به فارسی درآورده، و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده‎هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.<ref>. نگارنده بدان اشعار دست نیافته است. </ref>
+
[[ادب]] و [[تواضع]] آن مرد کریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا می داشت. بزرگانی که به کرمانشاه وارد می شدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب [[احترام]] و ادب ابتدا به دیدن آنها می رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات می کرد بدون آنکه ملاحظه ای به مقام و مرام و مسلک طرف داشته باشد.  
  
هجرت از حوزه
+
==وفات==
  
حكیم گمنام علامه سردار كابلی در اوج شكوفایی علمی و در بحبوحه جوانی و رسیدن به قله بلند اجتهاد آهنگ هجرت از حوزه را به صدا درآورد و در تاریخ 1310 ق همراه خانواده به قصد تبلیغ اسلام و انجام رسالت برای تنویر و ارشاد جامعه اسلامی، با حوزه وداع گفت. با اینكه همه نوع امكانات برای او فراهم بود و هیچ گونه مشكل سیاسی و مالی او را تهدید نمی‎كرد، با كوله‎باری از علم و حكمت، حوزه را رها نموده، وارد سرزمین باختران گردید. آن روز شهر باختران از محروم‎ترین مناطق غرب ایران به حساب می‎آمد. با رسیدن كاروان زائر كربلا شهر غرق در شادی و شعف گردید. مردم آن دیار به گرمی از سردار كابلی استقبال نمودند و او را همچون نگینی در بر جان گرفتند از آن روز به بعد شهر باختران منزلگاه ستارگان علم و حكمت گردید و هر چند مدت كاروانی از عالمان و شاگردان مكتب اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و پیروان سایر مذاهب برای دیدار و كسب فیض از خرمن علوم سردار وارد این دیار می‎شدند و در طول سال مهمانخانه سردار آكنده از دانشمندان و دانش پژوهان علوم اسلامی و زائران حرم امام حسین ـ علیه السلام ـ بود كه برخی از آنان آشنا به «علوم غریبه» بودند. از آن میان شیخ عبدالرحمن مكی بود كه از وی فن كیمیاگری را آموخت.
+
مرحوم حیدرقلی خان قزلباش در سحرگاه جمادی الاول ۱۳۷۲ قمری در سن ۷۹ سالگی رحلت نمود و پس از مراسم [[تشییع جنازه|تشییع]] و عزاداری در کرمانشاه، [[تابوت]] سردار را طبق وصیت خودش به [[نجف]] اشرف انتقال دادند و در قبرستان [[وادی السلام]] در جوار مرقد مطهر [[امام علی]] علیه السلام به خاک سپردند.
 
+
==پانویس==
هجرت ناباورانه علامه بزرگوار، فقیه روزگار، حوزه‎های علمیه را تكان داد. البته باید یادآور شد كه سردار تنها مهاجر حوزه نبود بلكه بزرگان دیگری هم قبل از ایشان پس از اتمام یك دوره از دروس حوزه و رسیدن به اعلا مراتب معرفت و صعود بر سكوی وعظ و خطا به حوزه را ترك گفته، به شهرهایی چون بلخ و بخارا و ... هجرت نموده‎اند و امروز حضور چشمگیر پیروان تشیع در هند و چین و كشمیر مرهون زحمات همین ستارگان تابناك حوزه‎هاست. چه بسزاست سیره‌ سلف احیا گردد و تنی چند از امروزیان نیز همانند سردار كابلی و فاضل هندی حوزه را برای سامان بخشیدن اوضاع دینی دیار خود ترك گویند و بدان سرزمینها رو كنند.
+
<references />
 
+
==منابع==
میراث فرهنگی
 
 
 
تمركز فكری سردار بسیار عالی بود. با اینكه در میان مردم و همواره مأنوس با آنان بود از فعالیتهای علمی و كنكاش در علوم تجربی و فكری غافل نشد. چه بسا در تحقیقات و تألیفات خود بیشتر از حوزه‌ درس و بحث موفق بوده و شبانه روز بهترین لحظات زندگی خود را صرف مطالعه و تحقیق و فراگیری علوم و فنون می‎كرد در پی همین پشتكاری كه داشت فن «كیمیا» گری را در باختران از دانشمندانی كه با وی دیدار داشتند آموخت و به نتایجی بسیار ارزنده دست یافت.
 
 
 
وی تا آخرین دقایق عمرش از كتاب، قلم و دوات فاصله نگرفت. همیشه می‎نوشت و تفكر می‎كرد. هم اكنون آثار ارزشمندی در زمینه‎های مختلف از وی به یادگار مانده است كه بیشتر آنها به صورت پراكنده در كتابخانه‎های عمومی و شخصی در ایران وجود دارد از مجموع 32 جلد تألیفات وی به تعدادی اشاره می‎گردد:
 
 
 
1. كتاب اربعین (این كتاب حاوی چهل حدیث در فضایل امام علی ـ علیه السلام ـ از طرق اهل سنت می‎باشد.)
 
 
 
2. نظم باب حادی عشر.
 
 
 
3. شرح دعای صباح.
 
 
 
4. درّ النثیر.
 
 
 
5. رساله در معرفت (جوّ) .
 
 
 
6. غایه التعدیل (قبله شناسی).
 
 
 
7. ترجمه انجیل برنابا و ...
 
 
 
قبله شناس
 
 
 
علامه مجلسی (ره) محدث بزرگ شیعه معتقد بود كه محراب قبله مسجد مدینه از سوی سلاطین جور از جایگاه اصلی خود منحرف گردیده است. با اینكه سردار كابلی اكثر محرابهای موجود زمان خود را منحرف، از قبله می‎دانست و خود با اندك انحراف از محراب مساجد نماز می‎گزارد، با نبوغی كه در هیئت و حكمت داشت توانست با فرمولهای پیچیده ریاضی مسأله «انحراف قبله مسجد مدینه» را رد و حكیمانه مدعای خویش را اثبات نماید. وی معتقد است كه محراب مسجد مدینه صد در صد درست و طبق موازین ریاضی و هیئت است و حتی انحراف نداشتن قبله مسجد پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ را از معجزات بارز مكتب اسلام دانسته و دلایلی در این باره اقامه نموده است.<ref>. می‎توانید به كتاب «قبله شناسی» سردار كابلی یا زندگانی سردار كابلی، تألیف مرحوم كیوان سمیعی مراجعه كنید. </ref>
 
 
 
انس با كتاب
 
 
 
سردار بیشتر اوقاتش را صرف مطالعه یا نوشتن كتاب می‎كرد، از كتبی كه همیشه در كنار خود می‎گذاشت و دم به دم به آنها مراجعه می‎كرد «تاج العروس»<ref>. از معتبرترین لغت نامه‎های موجود به حساب می‎آید. </ref> و «دائره المعارف بریتانیا»؟ بود و كمتر شب و روزی بر او می‎گذشت كه ریاضیات مطالعه نكند. اكثر كتب كتابخانه‎اش را خوانده بود و هر كتابی را كه می‎خرید ضمن مطالعه، اغلاط آن را تصحیح می‎كرد و برای بیشتر كتابهای مهم خود كه چاپ قدیم و فاقد فهرست بودند، فهرست تهیه می‎كرد و حاشیه می‎زد.
 
 
 
خط سردار
 
 
 
او علاوه بر فضایل و مناقبی كه داشت هنرمند خوبی بود و در خط نستعلیق و شكسته قلمی توانا و نقش آفرین داشت. نمونه این دو خط را می‎توان از حواشی سردار بر كتاب «شهاب» تألیف قاضی ابو عبدالله خضاعی و در «غایه التعدیل» مشاهده نمود كه هر دو كتاب به طریق افست چاپ گردیده است.
 
 
 
آیینه اخلاق
 
 
 
سردار كابلی نه فریفته دنیا شد و نه مغرور دانش خود او از ‎آغاز تا آخر عمر، طلبه به معنای واقعی كلمه بود و نه به فكر جاه و مقام افتاد و نه به یاد لشكر و حشم. از تمام وجود او عزت و شرف می‎بارید.
 
 
 
به غنای عجیبی دست یافته بود. در چهره‎اش آثار كبر و نخوت دیده نمی‎شد انسانی بود قانع، صبور، خوشرو و خوش لهجه. وقتی راه می‎رفت زمین را می‎نگریست و وقتی می‎نشست در حال فكر كردن بود. وقتی به كسی می‎رسید با تبسم احوالپرسی می‎كرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان می‎آمد می‎گفت: «من ذره‎ای بیش نیستم.» و ...
 
 
 
او ظاهری ساده و بی‎آلایش داشت. لباس ساده می‎پوشید، ساده سخن می‎گفت و غذای ساده می‎خورد مهربان بود و با مردم صمیمانه می‎نشست و صادقانه برخورد می‎كرد. از تمام وجودش اخلاص و صفا نمایان بود.
 
  
ادب و تواضع آن مرد كریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا می‎داشت. بزرگانی كه به كرمانشاه وارد می‎شدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب احترام و ادب ابتدا به دیدن آنها می‎رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات می‎كرد بدون آنكه ملاحظه‎ای به مقام و مرام و مسلك طرف داشته باشد.  
+
*مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
 +
*[[انجمن مفاخر فرهنگی]]، [[اثرآفرینان]]، ج۳، ص۲۱۸.(در دسترس در [http://www.rasekhoon.net/mashahir/Show-105170.aspx راسخون]، بازیابی: ۲۵ اسفند ۱۳۹۲.)
 +
*سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، سلسله مقالات(شماره های خرداد تا دی ۱۳۴۷ / از شماره ۵۴ تا ۶۱)، در دسترس در [http://www.noormags.ir/view/fa/creator/7180/%DA%A9%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86_%D8%B3%D9%85%DB%8C%D8%B9%DB%8C?pn=2 نور مگز]، بازیابی: ۲۴ اسفند ۱۳۹۵.
 +
*تعیین خط زوال، حسن حسن زاده آملی، قم، قیام، ۱۳۷۳ ش.
  
وفات
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 
+
<gallery mode="packed" heights="170">
سرانجام حكیم فرزانه دانشمند برجسته، ستاره خاور، مهاجر گمنام علامه حیدرقلی، در عالم هجرت و غربت پس از نیم قرن و اندی تلاش، بررسی و نشر معارف اسلامی، در سحرگاه جمادی الاول 1372 ق. در حال راز و نیاز با ذات بی‎نیاز در سر سجاده نماز در 79 سالگی با قلب آرام و ضمیر امیدوار از آسمان باختران غروب كرد و حوزه‎های علمیه و سرداران علم و معرفت را از رحلت خود عزادار و سیاهپوش ساخت.  
+
پرونده:حیدرقلی (4).jpg|alt=سردار کابلی در جوانی|از راست: نور محمدخان، شیر آقا و [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش (سردار کابلی)]]
 
+
پرونده:سید-محمدجواد-نجومی.jpg|از راست: [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش (سردار کابلی)]]، حسن علامی، [[سید محمدجواد نجومی|سید محمدجواد حسینی نجومی]]، سید محمد میبدی، سید رضا واحدی قمی و [[سید محسن امین|سید محسن حسینی امین]]
پس از مراسم تشییع و عزاداری در باختران تابوت سردار را طبق وصیت خودش به نجف اشرف انتقال دادند. پیكر مطهر او در چهارم جمادی الاول 1372 ق. در میان اشك و آه طلاب و رجال بزرگ حوزه نجف تشییع و در قبرستان وادی السلام در جوار مرقد مطهر «بوتراب» امام علی ـ علیه السلام ـ به خاك سپرده شد.
+
پرونده:حیدرقلی (2).jpg|شرح قصیده لامیه ابوطالب سلام الله علیه - یکی از آثار [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش (سردار کابلی)]]
 
+
پرونده:حیدرقلی (1).jpg|نفر وسط: [[سردار کابلی|حیدرقلی خان قزلباش (سردار کابلی]])
در فراق ستاره
+
</gallery>
 
 
نزدیك به نیم قرن از غروب دانشور بزرگ، فیلسوف گمنام آیه الله سردار كابلی (ره) می‎گذرد. هنوز هم ارباب خرد و دانش در فراق سردار می‎سوزند و تنها از نظرات وی در محافل و سمینارهای علمی بهره می‎جویند. یكی از آن سرداران نام‎آور معاصر، حكیم بزرگوار علامه آیه الله حسن زاده آملی - دام عزّه - است كه بارها در دروس هیئت و حكمت خود از عظمت علمی سردار كابلی با این جملات قدردانی نموده است:  
 
 
 
«ایشان ملای عجیبی بود. ملای مجهول القدری بود. در زمان ما جایشان خیلی خیلی در حوزه خالی است. رضوان الله تعالی علیه ...»<ref>. تلخیص از زندگانی «سردار كابلی»، ستاره خاور، چاپ 1372 سازمان تبلیغات اسلامی، تألیف نگارنده سید</ref>
 
 
 
چون كه گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از كه جوییم، از گلاب
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
نویسنده :حسن احمدي نژاد بلخي (بلخابي)
 
  
منبع:اندیشه قم
+
[[رده:علمای قرن چهاردهم|سردار کابلی]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:منجمان]]
 +
[[رده:متکلمان]]
 +
[[رده:ریاضیدانان]]
 +
[[رده:فیلسوفان]]
 +
[[رده:تاریخ نویسان]]
 +
[[رده:خطاطان]]
 +
[[رده:مدفونین در وادی السلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۴۹

علامه حیدر قلی خان قزلباش معروف به «سردار کابلی» (۱۲۹۳ - ۱۳۷۲ ق)، عالم دینى، فیلسوف، فقیه اصولى، محدث، متکلم، رجالى، مورخ و ریاضیدان شیعی قرن چهاردهم قمرى بود.

۲۰۰px
نام کامل حیدر قلی خان قزلباش
زادروز ۱۲۹۳ قمری
زادگاه کابل
وفات ۱۳۷۲ قمری
مدفن نجف - وادی السلام

Line.png

اساتید

شیخ علی اصغر تبریزی، محدث نوری، سید حسن صدر،...

شاگردان

غلامرضا کیوان سمیعی،...

آثار

نظم باب حادی عشر، شرح دعای صباح، ترجمه انجیل برنابا، تحفة الاجله،...


ولادت و خاندان

حیدرقلی فرزند سردار نور محمدخان (از سرداران عالیرتبه ارتش افغانستان) در هیجدهم محرم ۱۲۹۳ ق. (مطابق با ۲۵ بهمن ماه ۱۲۵۴ ش) در محله «چنداول» (مرکز شیعیان در غرب کابل)، به دنیا آمد. او از خاندان های معروف طایفه قزلباش های افغانستان بوده است و این قزلباش ها گویا از اعقاب کسانی می باشند که همراه قشون نادرشاه به افغانستان رفتند و در آنجا مقیم شدند. و اعقاب همگی آنها همچون اسلافشان شیعه بودند.[۱]

حیدرقلی پس از مرگ پدرش (در سن ۳۱ سالگی او)، لقب پدر را به ارث برد و سردار کابلی نام گرفت.[۲]

وی کودک چهار ساله بود که استعمار انگلیس سایه سیاه خود را بر اکثر کشورهای شرقی و غربی گسترده بود. در همین راستا دولتمردان انگلیس یکی از مهره های خطرناک و وابسته به استکبار جهانی را به نام «امیر عبدالرحمن خان» در افغانستان به قدرت رساندند. «امیر عبدالرحمن خان» از همان ابتدای حکومت شروع به مخالفت و نابودی مذهب جعفری و کشتار دسته جمعی شیعیان نمود و نور محمدخان را که از سرداران عالی رتبه ارتش محسوب می شد همراه با خانواده اش به یکی از ایالات مستعمره بریتانیا (هند شهر تاریخی لاهور) تبعید نمود. خانواده سردار مدت هفت سال (۱۲۹۷ - ۱۳۰۴ ق) در لاهور مهاجر بودند.

تحصیلات

سردار کابلی از سن پنج سالگی در لاهور به تحصیل اشتغال جست و علاوه از آنچه در مدرسه می آموخت از معلم سر خانه نیز استفاده می کرد. معلم او شخصی بود به نام سید سلامتعلی که سردار کابلی در نزد او انگلیسی و ریاضی را می آموخت. او در همین شهر به سبب اختلاط با مردم هندی را نیز فراگرفت.[۳] در ۱۳۰۴ ق پدرش خانواده و خدمتکاران و اطرافیان خود را به عراق برد و در کاظمین ساکن کرد.[۴]

در عراق سردار کابلی همچنان به تحصیلات کلاسیک خود ادامه داد و در ضمن آن، در نزد همان معلم وى در ریاضیات و انگلیسى، که به همراه آنان مهاجرت کرده بود تحصیل نموده آنها را تکمیل نمود. همچنین در نزد یکی مدرسین عالیمقام آن روز به نام شیخ علی اصغر تبریزی که سردار خود از او با تجلیل نام می برده و او را ادیبی فقیه و متکلمی عارف معرفی می نموده است ادبیات و فقه و اصول و کلام را فراگرفت.[۵]

در این ایام او به واسطه رفت و آمد پدرش در عتبات و دیدار او با عالمان عراق، با محدث نوری و سید حسن صدر آشنا می گردد و از ارشادات و تشویق های آنها در مطالعات خود بهره مند می گردد. به عنوان نمونه با توصیه مرحوم صدر، «الفیه» ابن مالک و «تجرید الاعتقاد» خواجه طوسی را حفظ می نماید.[۶]

سردار کابلی سپس در خدمت پدر عازم ایران شد. در هنگام ساکن شدن در کرمانشاه گر چه از عمر سردار کابلی ۱۷ سال بیشتر نمی گذشت، اما چون از تربیت کامل و تحصیلات مرتبط برخوردار شده بود جوانی فاضل و آراسته به کمالات نفسانی شناخته می شد. او در کرمانشاه نیز همچنان شبانه روز به آموختن انواع علوم و فنون مشغول بود. و علاوه از استفاده از عالمان آن دیار از عالمانی که از راه کرمانشاه به عراق می رفتند یا از آنجا باز می گشتند و مدتی را در کرمانشاه می ماندند استفاده می نمود و آنان را به منزل دعوت می کرد و گاهی چند ماه با وسائل رفاه و آسایشی که در اختیار داشت از آنان پذیرایی می نمود و از خوان فضل و کمال آنها بهره می برد.

از جمله این افراد شیخ عبدالرحمان شافعى مکى بود که در حین عبور از عراق با سید حسن صدر دیدار نمود و به توصیه او در کرمانشاه به منزل سردار وارد شد. سردار نزد این شخص علومی از قبیل اوفاق و اعداد و رمل و جفر و غیرها (علوم غریبه) را فرا گرفت. همچنین از او که تبحر تامی در ادبیات عرب داشت با مبنا قرار دادن دیوان متنبی فنون مختلف معانی و بیان و قواعد ادبی را بخوبی آموخت. [۷]

سردار کابلی در مدت اقامت در کرمانشاه همچنین چندین بار به عراق و داخل ایران و یکبار هم به هندوستان سفر نمود و در هر یک از شهرهای نجف، بغداد، کاظمین، کربلا، تهران، مشهد و بمبئی مدتی اقامت کرد و از عالمان این شهرها کسب علم نمود. [۸]

مشایخ اجازه

حکیم وارسته علامه سردار کابلی پس از کسب مدارج علمی و رسیدن به درجه اجتهاد و فتوا، موفق شد از رجال نامی و مشایخ بزرگ حوزه علمیه اجازه نقل روایات دریافت کند:

  1. آیت الله سید حسن صدر
  2. آیت الله میرزا محمدعلی دشتی
  3. آیت الله حاج سید عباس لاری
  4. آیت الله حاج شیخ عباس قمی
  5. آیت الله سید یحیی خراسانی
  6. آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی

آثار و تألیفات

آثار ارزشمندی در زمینه های مختلف از وی به یادگار مانده است که بیشتر آنها به صورت پراکنده در کتابخانه های عمومی و شخصی در ایران وجود دارد. از مجموع ۳۲ جلد تألیفات وی به تعدادی اشاره می گردد:

تحفة الأجلة فی معرفة القبلة - یکی از آثار سردار کابلی
  1. کتاب اربعین (این کتاب حاوی چهل حدیث در فضایل امام علی علیه السلام از طرق اهل سنت می باشد.)
  2. نظم باب حادی عشر
  3. شرح دعای صباح
  4. رساله در معرفت (جوّ)
  5. ترجمه انجیل برنابا[۹]
  6. «تبصرة الحر فى تحقیق الکر» در بیان انطباق تحقیقى بین وزن و مساحت و حجم
  7. «تحفة الاحباب» در بیان آیات قرآن
  8. «تحفة الاجله فی معرفة القبلة» در شناخت قبله که براى فهم کتاب به دانش جبر و مثلثات و هیئت و جغرافى نیاز است
  9. «العلم الشاخص فى اسرار ظل الشاخص» در اعمال فلکى
  10. کتابى در «المساحه» ترجمه از انگلیسى
  11. «غایه التعدیل فى معرفه حقیقه الاوزان والمکاییل»
  12. «کشف القناع فى تحقیق المیل والذراع»
  13. «مناهج الوفاق»، در اعداد
  14. شرح حدیث امیرالمومنین علیه السلام در بیان قطر و محیط خورشید و ماه و اختلاف افق خورشید
  15. «دیوان ابوطالب علیه السلام» و شرح «لامیه‌ى» آن
  16. شرح «تهذیب المنطق»
  17. شرح «خطبه‌ى حضرت زینب سلام الله علیها»
  18. «مصباح القواعد»، در قواعد علوم ریاضى
  19. «الدرر النثیره»، شبیه به «کشکول» در سه مجلد[۱۰]
  20. حواشی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی[۱۱]

ویژگی‌های علمی

آشنایی با زبانهای خارجی

سردار کابلی همراه با فراگیری علوم معقول (فلسفه، حکمت و هیئت) و منقول (فقه و اصول) به زبانهای عربی، انگلیسی، عبری و اردو آشنایی کامل پیدا کرد و با لهجه مخصوص هر زبان قادر به تکلم و محاوره بود و برخی از تألیفات خود را به نگارش درآورد و بعضی از کتب خارجی را ترجمه نمود. وی تحقیقاتی درباره زبان عبری به عمل آورد و برخی از نظرات دانشمند مسیحی عراق (اب انستاس ...) درباره «فقه اللغه» را رد کرد. و نیز کتاب «انجیل برنابا» را از عربی به فارسی درآورده، و با نسخه انگلیسی آن تطبیق داد. وی سروده هایی نیز به زبان اردو و انگلیسی دارد.

اثبات درستی قبله مسجدالنبی

علامه مجلسی محدث بزرگ شیعه معتقد بود که قبله مسجد مدینه از سوی سلاطین جور از جایگاه اصلی خود منحرف گردیده است. با اینکه سردار کابلی اکثر محرابهای موجود زمان خود را منحرف از قبله می دانست و خود با اندک انحراف از محراب مساجد نماز می گزارد، با نبوغی که در هیئت و حکمت داشت توانست با فرمولهای پیچیده ریاضی مسأله «انحراف قبله مسجد مدینه» را رد کند و حکیمانه مدعای خویش را اثبات نماید. وی معتقد است که محراب مسجد مدینه صد در صد درست و طبق موازین ریاضی و هیئت است و حتی انحراف نداشتن قبله مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله را از معجزات بارز مکتب اسلام دانسته و دلایلی در این باره اقامه نموده است.[۱۲]

خوشنویسی

او علاوه بر فضایل و مناقبی که داشت، هنرمند خوبی بود و در خط نستعلیق و شکسته قلمی توانا و نقش آفرین داشت. نمونه این دو خط را می توان از حواشی سردار بر کتاب «شهاب» تألیف قاضی ابو عبدالله خضاعی و در «غایة التعدیل» مشاهده نمود که هر دو کتاب به طریق افست چاپ گردیده است.

تسلط در علم هیئت و ریاضی

علامه حسن زاده آملی که خود ریاضیدان متبحر عصر ماست و کتابها و رساله های متعددی در هیئت و ریاضیات دارد، در مورد ایشان می نویسند: روحانى بزرگ حیدرقلى بن نورمحمد معروف به سردار کابلى‏، از مفاخر و ذخائر علمى عصر ما بوده است، و محاسن و محامد وى بسیار است، در ریاضیات عالیه عالمى متضلع، و در هیات و نجوم کاملى متبحر بود، و در استخراج از زیجات خریت در صناعت بود. زیج بهادرى محلى به حواشى و تعلیقات استادانه ماهرانه به دست خط مبارکش در تصرف راقم است که بر حدت فهم و تبحر او، و کثرت تمرن و تدرب او در فن، برهان قاطع است. رساله بسیار گرانقدر و ارزشمند «تحفة الاجلة فى معرفة القبله» به عربى و فارسى یکى از آثار وجودى او است که بر علو مقام علمى او ح‏جتى بالغ است. نگارنده احدى از علماى عصر خود را در تسلط و احاطه به علم فلک و ریاضیات عالیه به پایه استادش جناب علامه ذوالفنون حاج میرزا ابوالحسن شعرانى، و جناب سردار کابلى، نمى شناسد، رضوان الله علیهما.[۱۳]

ویژگی‌های اخلاقی

سردار کابلی نه فریفته دنیا شد و نه مغرور دانش خود. او از آغاز تا آخر عمر، طلبه به معنای واقعی کلمه بود و نه به فکر جاه و مقام افتاد و نه به یاد لشکر و حشم. از تمام وجود او عزت و شرف می بارید.

به غنای عجیبی دست یافته بود. در چهره اش آثار کبر و نخوت دیده نمی شد. انسانی بود قانع، صبور، خوشرو و خوش لهجه. وقتی راه می رفت زمین را می نگریست و وقتی می نشست در حال فکر کردن بود. وقتی به کسی می رسید با تبسم احوالپرسی می کرد و اگر سخن از علم و فضل او به میان می آمد می گفت: «من ذره ای بیش نیستم».

او ظاهری ساده و بی آلایش داشت. لباس ساده می پوشید، ساده سخن می گفت و غذای ساده می خورد. مهربان بود و با مردم صمیمانه می نشست و صادقانه برخورد می کرد. از تمام وجودش اخلاص و صفا نمایان بود.

ادب و تواضع آن مرد کریم، دوستان و آشنایانش را به شگفتی وا می داشت. بزرگانی که به کرمانشاه وارد می شدند و اشتیاق به ملاقات با او را داشتند، او از باب احترام و ادب ابتدا به دیدن آنها می رفت تا آمدن آنها به منزل او جنبه بازدید داشته باشد. وی این احترام را نسبت به هر شخصی مراعات می کرد بدون آنکه ملاحظه ای به مقام و مرام و مسلک طرف داشته باشد.

وفات

مرحوم حیدرقلی خان قزلباش در سحرگاه جمادی الاول ۱۳۷۲ قمری در سن ۷۹ سالگی رحلت نمود و پس از مراسم تشییع و عزاداری در کرمانشاه، تابوت سردار را طبق وصیت خودش به نجف اشرف انتقال دادند و در قبرستان وادی السلام در جوار مرقد مطهر امام علی علیه السلام به خاک سپردند.

پانویس

  1. سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، مرداد ۱۳۴۷ - شماره ۵۶
  2. سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، شماره ۵۸
  3. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷
  4. مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
  5. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷
  6. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷
  7. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، شهریور ۱۳۴۷، شماره ۵۷
  8. کیوان سمیعی، غلامرضا، سردار کابلی، مجله وحید، مهر ۱۳۴۷، شماره ۵۸
  9. مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
  10. انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج۳، ص۲۱۸.
  11. حواشی بر مفتاح الحساب غیاث الدین جمشید کاشانی، پایگاه جامع تاریخ معاصر ایران، بازیابی:۲۵ اسفند ۱۳۹۵
  12. می توانید به کتاب «قبله شناسی» سردار کابلی یا زندگانی سردار کابلی، تألیف مرحوم کیوان سمیعی مراجعه کنید.
  13. تعیین خط زوال، حسن حسن زاده آملی، ص ۱۰۵

منابع

  • مجموعه گلشن ابرار، زندگی نامه "سردار کابلی" از سید حسن احمدی نژاد بلخی.
  • انجمن مفاخر فرهنگی، اثرآفرینان، ج۳، ص۲۱۸.(در دسترس در راسخون، بازیابی: ۲۵ اسفند ۱۳۹۲.)
  • سردار کابلی، کیوان سمیعی، مجله وحید، سلسله مقالات(شماره های خرداد تا دی ۱۳۴۷ / از شماره ۵۴ تا ۶۱)، در دسترس در نور مگز، بازیابی: ۲۴ اسفند ۱۳۹۵.
  • تعیین خط زوال، حسن حسن زاده آملی، قم، قیام، ۱۳۷۳ ش.

آرشیو عکس و تصویر