فهم قرآن: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
مقصود از فهم قرآن، کشف و دست یابی به مقصود و مراد خداوند است | مقصود از فهم قرآن، کشف و دست یابی به مقصود و مراد خداوند است | ||
− | «فهم» در لغت به معنای شناختن یا تعقل آمده است،<ref>فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ ق، چاپ دوم، ج۴، ص ۶۱.</ref> «فهمتُ الشیء» یعنی عرفتُه یا | + | |
+ | «فهم» در لغت به معنای شناختن یا تعقل آمده است،<ref>فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ ق، چاپ دوم، ج۴، ص ۶۱.</ref> «فهمتُ الشیء» یعنی عرفتُه یا عقلتُه. برخی آن را شناختن با قلب معنا کرده اند.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، سال ۱۴۱۴ ق، چاپ سوم، ج۱۲، ص ۴۶۰.</ref> و معادل فارسی آن را دانستن می گویند.<ref> قرشى، سید على اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم، ج۵، ص ۲۰۵.</ref> ماده فهم در [[قرآن|قرآن کریم]] تنها یکبار به کار رفته است: {{متن قرآن|«فَفَهَّمْناها سُلَیمانَ...»}}؛<ref>[[سوره انبیاء]]/۷۹.</ref> ما (حکم واقعى) آن را به [[حضرت سلیمان علیه السلام|سلیمان]] فهماندیم... . | ||
اهل لغت ماده فهم را برای معانی دانسته و بکار بردن آن را برای ذوات صحیح نمی دانند؛ مثل «فهمت الکلام»، ولى «فهمت الرّجل» صحیح نیست.<ref>قاموس قرآن، ج۵، ص۲۰۵.</ref> و فهم قرآن هم از باب معانی است، می خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند؛ از این جهت که خداوند در قرآن کریم برای ایراد مقاصد خود از زبان عربی استفاده کرده، معانی را از ماوراء طبیعت در شبکه الفاظ با چینش [[بلاغت|بلاغی]] فوق العاده [[معجزه|اعجازانگیز]]، قرار داده است. | اهل لغت ماده فهم را برای معانی دانسته و بکار بردن آن را برای ذوات صحیح نمی دانند؛ مثل «فهمت الکلام»، ولى «فهمت الرّجل» صحیح نیست.<ref>قاموس قرآن، ج۵، ص۲۰۵.</ref> و فهم قرآن هم از باب معانی است، می خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند؛ از این جهت که خداوند در قرآن کریم برای ایراد مقاصد خود از زبان عربی استفاده کرده، معانی را از ماوراء طبیعت در شبکه الفاظ با چینش [[بلاغت|بلاغی]] فوق العاده [[معجزه|اعجازانگیز]]، قرار داده است. | ||
− | == امکان فهم قرآن == | + | ==امکان فهم قرآن== |
− | + | از آياتى از [[قرآن]] كه امر به تدبّر مى كند، به خوبى استفاده مى شود كه قرآن براى هر كس قابل فهم است، ولى به مقدار بضاعت علمى، و اگر قابل فهم نبود امر به تدبّر لغو بود و خداوند بزرگتر از آن است كه سخن لغو گويد، پس آنچه بعضى فكر مى كنند قرآن قابل فهم ما نيست و كتابى فوق فهم ما است، عالمانه و يا جاهلانه قرآن را طرد مى كنند. مفهوم حرفشان اين است كه: قرآن را بايد فقط خواند و از متن زندگى و جامعه كنار گذارد، زيرا فقط الفاظى مى خوانیم ولی معانى آن را درك نمى كنيم. با استناد به ادله ذیل می توان اثبات كرد كه قرآن قابل فهم است: | |
− | |||
− | از آياتى از قرآن كه امر به تدبّر مى | ||
− | |||
− | با استناد به ادله ذیل می توان اثبات كرد كه قرآن قابل فهم است: | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | 1. عقلایی بودن زبان قرآن | |
− | |||
− | |||
− | + | قرآن كریم بر اساس اصول محاورهٔ عقلایی با مردم سخن گفته است؛ بنابراین همانگونه كه محاورات دیگران قابل فهم است، آیات قرآن نیز فهم میشود و مخاطبان نیز فهم خود را درست میشمارند. | |
− | + | 2. هماوردخواهی قرآن | |
− | + | [[پیامبر اسلام]] (صلى الله علیه وآله) برای اثبات حقانیت رسالت خود، مخالفان را به آوردن كتابی همانند قرآن فراخوانده است. لازمهٔ این هماوردخواهی ([[تحدی در قرآن|تحدی]])، قابل فهم بودن قرآن است تا مخالفان با فهم محتوا و آگاهی از جنبههای گوناگون اعجازی آن همانندآوری كنند. | |
− | + | 3. فراخوان تدبر در آیات | |
− | + | خداوند تعالی در آیاتی تدبر در قرآن را هدف نزول دانسته است: «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْكَ مُبَارَكٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»؛([[سوره ص]]، 29). بر اساس این آیات، فهم قرآن و تدبر در آن نه تنها امری ممكن، بلكه لازم است. | |
− | + | 4. ویژگیهای قرآن | |
− | + | برخی اوصاف قرآن كریم كه در آیات متعددی آمده است، بر قابل فهم بودن قرآن دلالت دارد؛ مانند نور و بیان و تبیان: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْكُمْ نُورًا مُّبِینًا»؛(سوره نساء، 174)، «هَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ؛»(سوره آل عمران، 138)، «وَنَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ تِبْیَانًا لِّكُلِّ شَیْءٍ»؛(سوره نحل، 89) و «وَهَـذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ»؛(سوره نحل، 103). | |
− | برخی اوصاف قرآن كریم كه در آیات متعددی آمده است، بر قابل فهم بودن قرآن دلالت دارد؛ مانند نور و بیان و تبیان: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْكُمْ نُورًا | ||
− | این | + | این ویژگیها، بیانگر امكان فهم آیات قرآن كریم است؛ زیرا بیان و تبیان، آن است كه مطلبی را آشكارا بازگوید. نور آن است كه خود روشن و دیگر چیزها را در پرتو شعاع خود روشن سازد. اگر قرآن ـ دستكم در مراحل ابتدایی فهم ـ جز با بیان معصومان قابل فهم نباشد، اوصاف پیشگفته بر آن صادق نخواهد بود؛ زیرا چیزی كه قابل فهم نیست، چگونه نور و تبیان و مبین است؟ |
− | |||
− | + | 5. روایات مختلفی نیز، بر امكان فهم همگانی قرآن دلالت دارد از جمله: روایات بیانگر ضرورت تدبّر در قرآن، روایات بیانگر انواع آیات قرآن، روایات بیانگر چگونگی فهم قرآن، روایات بیانگر لزوم تمسّك به قرآن، روایات معیار بودن قرآن در ارزیابی روایات. | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==اصول فهم قرآن== | ==اصول فهم قرآن== | ||
سطر ۱۵۳: | سطر ۶۱: | ||
این ها از جمله مباحث [[علوم قرآنی]] و مبانی تفسیری می باشند که آشنایی با آنها در فهم و تفسیر قرآن لازم است. | این ها از جمله مباحث [[علوم قرآنی]] و مبانی تفسیری می باشند که آشنایی با آنها در فهم و تفسیر قرآن لازم است. | ||
− | '''6. جامع نگری نسبت به آیات''' | + | * '''6. جامع نگری نسبت به آیات قرآن.''' |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | ==منابع فهم قرآن== | |
+ | باید توجه کرد که قرآن کریم مراحل مختلفی از معنا دارد و دارای باطنهای متعددی است و ما باید منظور خود را از فهم قرآن بیان کنیم که منظورمان فهم کدام مرحله از معنای قرآن است. در اینجا منظور ما فهم بطون متعدد قرآن نیست، بلکه در این مباحث منظور از فهم، مراد جدی خداوند از آیات قرآن کریم و درک مقصود اصلی آیات است. | ||
− | + | بنابراین منظور از منابع فهم قرآن آن چیزهایی است که مفسر به کمک آنها مراد اصلی خداوند را از آیات می فهمد که این منابع در نگاه مفسران مختلفند. اما آنچه که امروزه بین صاحب نظران به عنوان منابع فهم قرآن کریم مطرح است عمدتا چهار چیز می باشد که عبارتند از: | |
− | [ | + | 1. قرآن کریم: منبع بودن قرآن کریم برای فهم خود قرآن یعنی فهم جمعی آیات قرآن و تبیین برخی از آیات فرعی به وسیله آیات اصلی و محوری و این همان روشی است که [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]](ص) مبیّن قرآن به آن عمل می کردند. |
− | [ | + | 2. روایات: دومین منبع فهم قرآن کریم بعد از خود قرآن، روایات هستند، قرآن کریم خود در آیات مختلفی وظیفه بیان و تبیین آیات قرآن را بر عهده پیامبر اکرم (ص) گزارده است و پیامبر اکرم نیز در ادامه رسالت خویش توسط احادیثی مانند [[حدیث ثقلین]] این وظیفه را در زمان [[ائمه]] به ایشان سپرده است. قرآن کریم در بر دارنده اسرار و رموزی است که فهم آن منحصر به کسی است که مخاطب اوست و پس از وی محول به کسی شده که نماینده و جانشین او به حساب میآید که همان ائمه (ع) هستند. |
− | [ | + | 3. عقل: [[عقل]] فطرى و سالم از تأثيرات افكار و سليقه هاى شخصى نيز، در مسير [[تفسیر قرآن|تفسير]]، يكى از منابع قابل توجه و تبعيت است زيرا عقل حجت و راهنماى صحيح و معتبر درونى است، همان طور كه پيامبر حجت و راهنماى برونى است. |
− | == موانع فهم قرآن == | + | ==موانع فهم قرآن== |
منظور از فهم قرآن در بحث موانع فهم، دستیابی به معانی ظاهری آیات نیست؛ بلکه منظور اعتقاد داشتن و بهره بردن از آیات قرآن کریم است و الا هر کس به راحتی میتواند معنای ظاهری آیات را درک کند. | منظور از فهم قرآن در بحث موانع فهم، دستیابی به معانی ظاهری آیات نیست؛ بلکه منظور اعتقاد داشتن و بهره بردن از آیات قرآن کریم است و الا هر کس به راحتی میتواند معنای ظاهری آیات را درک کند. | ||
نسخهٔ ۱۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۱۷
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
مقصود از فهم قرآن، کشف و دست یابی به مقصود و مراد خداوند است
«فهم» در لغت به معنای شناختن یا تعقل آمده است،[۱] «فهمتُ الشیء» یعنی عرفتُه یا عقلتُه. برخی آن را شناختن با قلب معنا کرده اند.[۲] و معادل فارسی آن را دانستن می گویند.[۳] ماده فهم در قرآن کریم تنها یکبار به کار رفته است: «فَفَهَّمْناها سُلَیمانَ...»؛[۴] ما (حکم واقعى) آن را به سلیمان فهماندیم... .
اهل لغت ماده فهم را برای معانی دانسته و بکار بردن آن را برای ذوات صحیح نمی دانند؛ مثل «فهمت الکلام»، ولى «فهمت الرّجل» صحیح نیست.[۵] و فهم قرآن هم از باب معانی است، می خواهد مطالبی را به انسان منتقل کند؛ از این جهت که خداوند در قرآن کریم برای ایراد مقاصد خود از زبان عربی استفاده کرده، معانی را از ماوراء طبیعت در شبکه الفاظ با چینش بلاغی فوق العاده اعجازانگیز، قرار داده است.
امکان فهم قرآن
از آياتى از قرآن كه امر به تدبّر مى كند، به خوبى استفاده مى شود كه قرآن براى هر كس قابل فهم است، ولى به مقدار بضاعت علمى، و اگر قابل فهم نبود امر به تدبّر لغو بود و خداوند بزرگتر از آن است كه سخن لغو گويد، پس آنچه بعضى فكر مى كنند قرآن قابل فهم ما نيست و كتابى فوق فهم ما است، عالمانه و يا جاهلانه قرآن را طرد مى كنند. مفهوم حرفشان اين است كه: قرآن را بايد فقط خواند و از متن زندگى و جامعه كنار گذارد، زيرا فقط الفاظى مى خوانیم ولی معانى آن را درك نمى كنيم. با استناد به ادله ذیل می توان اثبات كرد كه قرآن قابل فهم است:
1. عقلایی بودن زبان قرآن
قرآن كریم بر اساس اصول محاورهٔ عقلایی با مردم سخن گفته است؛ بنابراین همانگونه كه محاورات دیگران قابل فهم است، آیات قرآن نیز فهم میشود و مخاطبان نیز فهم خود را درست میشمارند.
2. هماوردخواهی قرآن
پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله) برای اثبات حقانیت رسالت خود، مخالفان را به آوردن كتابی همانند قرآن فراخوانده است. لازمهٔ این هماوردخواهی (تحدی)، قابل فهم بودن قرآن است تا مخالفان با فهم محتوا و آگاهی از جنبههای گوناگون اعجازی آن همانندآوری كنند.
3. فراخوان تدبر در آیات
خداوند تعالی در آیاتی تدبر در قرآن را هدف نزول دانسته است: «كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْكَ مُبَارَكٌ لِّیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»؛(سوره ص، 29). بر اساس این آیات، فهم قرآن و تدبر در آن نه تنها امری ممكن، بلكه لازم است.
4. ویژگیهای قرآن
برخی اوصاف قرآن كریم كه در آیات متعددی آمده است، بر قابل فهم بودن قرآن دلالت دارد؛ مانند نور و بیان و تبیان: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْكُمْ نُورًا مُّبِینًا»؛(سوره نساء، 174)، «هَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ؛»(سوره آل عمران، 138)، «وَنَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ تِبْیَانًا لِّكُلِّ شَیْءٍ»؛(سوره نحل، 89) و «وَهَـذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ»؛(سوره نحل، 103).
این ویژگیها، بیانگر امكان فهم آیات قرآن كریم است؛ زیرا بیان و تبیان، آن است كه مطلبی را آشكارا بازگوید. نور آن است كه خود روشن و دیگر چیزها را در پرتو شعاع خود روشن سازد. اگر قرآن ـ دستكم در مراحل ابتدایی فهم ـ جز با بیان معصومان قابل فهم نباشد، اوصاف پیشگفته بر آن صادق نخواهد بود؛ زیرا چیزی كه قابل فهم نیست، چگونه نور و تبیان و مبین است؟
5. روایات مختلفی نیز، بر امكان فهم همگانی قرآن دلالت دارد از جمله: روایات بیانگر ضرورت تدبّر در قرآن، روایات بیانگر انواع آیات قرآن، روایات بیانگر چگونگی فهم قرآن، روایات بیانگر لزوم تمسّك به قرآن، روایات معیار بودن قرآن در ارزیابی روایات.
اصول فهم قرآن
برای فهم قرآن تنها آنچه که برای فهم کلام عربی کافی است، کفایت نمی کند؛ بلکه علاوه بر آن، دانش های دیگری نیز لازم دارد. همچنین از این جهت که قرآن در حدود هزار و چهار صد سال قبل نازل شده، رویدادهای آن زمان برای فهم بهتر قرآن مؤثر است. پس به طور قطع برای فهم معانی قرآن باید اصول و قواعدی را در نظر گرفت که با بهره گیری از آن، قرآن را بفهمیم. باید توجه داشت که معانی قرآن مراتب گوناگون دارد، چنانکه معصومین فرموده اند قرآن علاوه بر ظاهر، باطنی غیر از آن دارد؛ اما مقصود ما در اینجا از فهمیدن قرآن، درک معانی آن به مقدار آشکارشدن ظاهر کلام برای انسان است.
برای فهم مطالب قرآن کریم برخی از صاحب نظران در این عرصه، اصولی را در کتاب های علوم قرآنی، مقالات یا مقدمه تفاسیر خود بیان کرده اند که مهمترین آنها عبارتند از:
- ۱. در نظر گرفتن قواعد ادبی و لغت عرب:
قرآن به زبان عربى و در نهایت فصاحت و بلاغت نازل شده و مطابق با زبان متداول عصر بعثت می باشد. بنابراین در فهم مطالب آن باید شخص به قواعد ادبی (صرف، نحو، علوم بلاغت) و لغات عربی آشنایی کافی داشته باشد و می توان گفت نخستین علمی که براى درک و فهم قرآن نیاز داریم و بایستى به آن پرداخته شود، علم الفاظ است.[۶]
- ۲. در نظر گرفتن روایات تفسیرى:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حکم قرآن مفسر و مبین قرآن است. چنان که در قرآن می خوانیم: «فَإِنَّما یسَّرْناهُ بِلِسانِک لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ»؛[۷] (ما آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم، شاید آنان متذکر شوند!) این آیه تفریع است بر تمام مطالب گذشته و منظور از «یسرناه» ظاهراً آسان کردن فهم قرآن است.[۸] بنابراین از این آیه و همچنین از آیه: «وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ ولَعَلَّهُمْ یتَفَکرُونَ».[۹] (و ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازىشاید اندیشه کنند!) روشن می شود که گفتار پیامبر در فهم قرآن حجیت دارد و ائمه اطهار نیز این حجیت را از قرآن و از پیامبر اسلام گرفته اند، چنانکه در حدیث ثقلین آمده است.
- ۳. توجه به سیاق آیات:
در مقام فهم و برداشت از قرآن، توجه به سیاق آیات یعنی ملاحظه مجموع آیات و در نظر داشتن سازگارى و هماهنگى مدلول آنها با یکدیگر ضرورى است. نباید آیه یا آیاتى از قرآن را بدون ملاحظه سازگاریش با سایر آیات، بررسى کرد؛ به دلیل این که قرآن مجموعه واحدى است که هدف واحدى را دنبال مىکند. همچنین آیات آن به محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید و... تقسیم مىشوند که باید در کنار هم تفسیر و معنا بیابند.[۱۰]
- ۴. در نظر گرفتن مبانى تفسیر قرآن:
مسائل متعددى وجود دارد که هر گونه موضعگیرى مثبت یا منفى و پذیرش یا عدم پذیرش آنها در تفسیر آیات مؤثر بوده و مفسر باید این مسائل را به نحو صحیح و دقیق فراگرفته و در تفسیر خود، آنها را مبنا قرار دهد. مانند: اعجاز قرآن، حقانیت بیانات قرآنى، جامعیت قرآن، مصونیت قرآن از تحریف، ابدیت قرآن و... .
- ۵. در نظر گرفتن شأن نزول و تاریخ نزول:
شأن و سبب نزول وقایعی هستند که یک یا چند آیه به سبب آنها نازل شده و از این رو که آیات قرآن متناسب با زمان نزول و وقایع آن زمان بوده اند، می توان به طور قطع گفت که سبب نزول آیات کلید فهم قرآن است.[۱۱] همچنین برخی تاریخ نزول را - گرچه یقینی نباشد - مفید و قابل استفاده در فهم قرآن می دانند.[۱۲]
این ها از جمله مباحث علوم قرآنی و مبانی تفسیری می باشند که آشنایی با آنها در فهم و تفسیر قرآن لازم است.
- 6. جامع نگری نسبت به آیات قرآن.
منابع فهم قرآن
باید توجه کرد که قرآن کریم مراحل مختلفی از معنا دارد و دارای باطنهای متعددی است و ما باید منظور خود را از فهم قرآن بیان کنیم که منظورمان فهم کدام مرحله از معنای قرآن است. در اینجا منظور ما فهم بطون متعدد قرآن نیست، بلکه در این مباحث منظور از فهم، مراد جدی خداوند از آیات قرآن کریم و درک مقصود اصلی آیات است.
بنابراین منظور از منابع فهم قرآن آن چیزهایی است که مفسر به کمک آنها مراد اصلی خداوند را از آیات می فهمد که این منابع در نگاه مفسران مختلفند. اما آنچه که امروزه بین صاحب نظران به عنوان منابع فهم قرآن کریم مطرح است عمدتا چهار چیز می باشد که عبارتند از:
1. قرآن کریم: منبع بودن قرآن کریم برای فهم خود قرآن یعنی فهم جمعی آیات قرآن و تبیین برخی از آیات فرعی به وسیله آیات اصلی و محوری و این همان روشی است که رسول اکرم(ص) مبیّن قرآن به آن عمل می کردند.
2. روایات: دومین منبع فهم قرآن کریم بعد از خود قرآن، روایات هستند، قرآن کریم خود در آیات مختلفی وظیفه بیان و تبیین آیات قرآن را بر عهده پیامبر اکرم (ص) گزارده است و پیامبر اکرم نیز در ادامه رسالت خویش توسط احادیثی مانند حدیث ثقلین این وظیفه را در زمان ائمه به ایشان سپرده است. قرآن کریم در بر دارنده اسرار و رموزی است که فهم آن منحصر به کسی است که مخاطب اوست و پس از وی محول به کسی شده که نماینده و جانشین او به حساب میآید که همان ائمه (ع) هستند.
3. عقل: عقل فطرى و سالم از تأثيرات افكار و سليقه هاى شخصى نيز، در مسير تفسير، يكى از منابع قابل توجه و تبعيت است زيرا عقل حجت و راهنماى صحيح و معتبر درونى است، همان طور كه پيامبر حجت و راهنماى برونى است.
موانع فهم قرآن
منظور از فهم قرآن در بحث موانع فهم، دستیابی به معانی ظاهری آیات نیست؛ بلکه منظور اعتقاد داشتن و بهره بردن از آیات قرآن کریم است و الا هر کس به راحتی میتواند معنای ظاهری آیات را درک کند.
موانع فهم قرآن
قبل از شمردن موانع فهم قرآن باید متذکر شویم که قرآن در حجاب نیست و ابهامی ندارد كه دیگران آیاتش را نفهمند، بلكه خود انسان با اعمالش به جایی میرسد که از فهم قرآن بی نصیب میماند.
پس از ذکر این مقدمه موانعی که در مسیر فهم قرآن است را به دو قسمت کلی تقسیم میکنیم:
الف: اعمال و صفات ناپسند:
به طور کلی گناهان در فهم انسان نسبت به قرآن تاثیر میگذارند و بهره بری انسان را از این معارف عالی کم میکنند. اکنون چند نمونه از گناهانی که به خصوص در این باره توسط دانشمندان ذکر شدهاند را میآوریم که عبارتند از:
1. کفر و عناد: درباره کفار و معاندان خداوند در قرآن کریم در سه آیه میفرماید:
« جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ یفْقَهُوهُ وَ فی آذانِهِمْ وَقْرا »[9]
«ما بر دلهاى اینها پردههایى افكندهایم تا (قرآن را) نفهمند و در گوشهایشان سنگینى قرار دادهایم (تا صداى حق را نشنوند)!»
از این آیه و آیات شبیه به آن به خوبی استفاده میشود که خداوند بر دل کفار به سبب کفرشان تاریکی نهاده است لذا از فهم قرآن کریم عاجزند.[10]
2. تکبر و خود بینی: چون تكبّر كنندهگان در ساحت حق فروتنی و تواضع ندارند و در برابر آن قیام میكنند، نه زبانشان به علم و حق گویاست و نه گوش
شنوایی برای شنیدن حق دارند. خداوند درباره اینان میفرماید:
« سَأَصْرِفُ عَنْ آیاتِی الَّذینَ یتَكَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ »[11]
«بزودى كسانى را كه در روى زمین بناحق تكبّر مىورزند، از (ایمان به) آیات خود، منصرف مىسازم!»
چنین كسانی نه تنها خود به آیات قرآن كریم گوش فرا نمیدهند، بلكه دیگران را نیز از گوش دادن به آن باز میدارند.
انسان هر اندازه كه در تار و پود خود بینی واقع شود، از خدا بینی محروم است و قرآن را نمیفهمد هر چه بیشتر در خودبینی غوطهور باشد، به همان اندازه از فهم قرآن در حجاب است و هر اندازه از شهوت حیوانی لذّت میبرد، از لذّت قرآنی محروم میشود.
3. دنیا طلبی: قرآن كریم به همهی انسانها هشدار میدهند كه اگر غرق در امور مادی باشید، جان پاك خود را در طبیعت دفن كرده و خسران دیدهاید. اگر كسی عقل و فطرت خود را در غریزهها و هدفهای طبیعی دفن كند، منبع الهام درونی و تشخیص حق و باطل و تقوا و بدی را نیز دفن كرده است.[12]
ب: تقلید کورکورانه:
تقلید کردن و استقلال نداشتن یکی دیگر از موانع فهم قرآن کریم است.[13]
قرآن کریم در آیات متعددی از مشرکان انتقاد کرده است که چرا خود درباره
سرنوشت خود تصمیم نمیگیرند و از پیشینیان خود تقلید میکنند:
« قالُوا أَجِئْتَنا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَ نَذَرَ ما كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقينَ »[14]
«گفتند: آيا به سراغ ما آمدهاى كه تنها خداى يگانه را بپرستيم، و آنچه را پدران ما مىپرستند، رها كنيم؟! پس اگر راست مىگويى آنچه را (از بلا و عذاب الهى) به ما وعده مىدهى، بياور!»
ج: تفکر نکردن:
تدبر و تفکر در آیات قرآن که حدود ده آیه از قرآن را به خود اختصاص داده است که بعضی از آنها انسان را به تفکر در کل قرآن فرا میخواند و برخی از آنها که بعد از مثل یا نشانهای به خصوص آمده انسان را متوجه آن مثل یا نشانه کرده و فرموده که در آن فکر کنید و عبرت بگیرید.
تفکر در قرآن یعنی دستیابی به گنجینهای که تمامی لوازم سعادت و خوشبختی انسان را داراست زیرا که قرآن معجزهای است از پیامبری که هم اولوالعزم بود و هم خاتم الانبیاء پس رسالت او نیز از طرف زمان و مکان خارج است.
خلاصه اینکه: اعمال و صفات ناپسند، تقلید کورکورانه، تفکر نکردن سه مانع مهم برای فهم درست قرآن میباشد.
پی نوشت ها:
[1]. ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، سال: 1414 ق، چاپ: سوم، ج8، ص: 343 و فراهیدى، خلیل بن احمد؛ كتاب العین، انتشارات هجرت، قم، 1410 ق، چاپ: دوم، ج2، ص: 163
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق، بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق، چاپ: اول، ص: 779
[3]. قرشى، سید على اكبر؛ قاموس قرآن، تهران، دار الكتب الإسلامیة، 1371 ش، چاپ: ششم، ج6، ص: 292
[4]. فراهیدى، خلیل بن احمد؛ همان، ج4، ص: 61
[5]. ابن منظور، محمد بن مكرم؛ همان، ج12، ص: 460
[6]. قرشى، سید على اكبر؛ همان، ج5، ص: 205
[7]. همان
[8]. الأنبياء/79
[9]. الأنعام/25، الإسراء/46، الكهف/57
[10]. داور پناه، ابوالفضل؛ انوار العرفان فى تفسیر القرآن، انتشارات صدر، تهران، 1375 ش، چاپ: اول، ج12، ص: 107
[11]. الأعراف/146
[12]. جوادی آملی، عبد الله؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم (قرآن در قرآن)، قم، مرکز نشر اسوه، 1378ش، چاپ: اول، ص365
[13]. كاشفى سبزوارى، حسين؛ جواهر التفسير، تهران، دفتر نشر ميراث مكتوب، بی تا،، ص: 272
[14]. اعراف/70
پانویس
- ↑ فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین، قم، انتشارات هجرت، ۱۴۱۰ ق، چاپ دوم، ج۴، ص ۶۱.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صادر، سال ۱۴۱۴ ق، چاپ سوم، ج۱۲، ص ۴۶۰.
- ↑ قرشى، سید على اکبر؛ قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ ش، چاپ ششم، ج۵، ص ۲۰۵.
- ↑ سوره انبیاء/۷۹.
- ↑ قاموس قرآن، ج۵، ص۲۰۵.
- ↑ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، سید غلامرضا خسروی، ج۱، ص۱۳۶.
- ↑ سوره دخان/۵۸.
- ↑ قرشى، سید على اکبر؛ تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۷۷ ش، چاپ سوم، ج۱۰، ص ۹۳.
- ↑ سوره نحل/۴۴.
- ↑ زارعى، حبیب الله؛ مقاله قواعد فهم قرآن (نگاهی به شش قاعده اصلی)، فصلنامه معرفت، شماره ۲۴.
- ↑ اسلامى، محمدجعفر؛ شأن نزول آیات، تهران، نشر نى، ۱۳۸۳ ش، چاپ اول، ص۱۰.
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، ج۱، ص ۱۲؛ سید محمدباقر حجتى، اسباب النزول، ص ۷۱.
منابع
- "اصول فهم قرآن"، دانشنامه پژوهه، روحالله رضایی، تاریخ بازیابی: ۸ بهمن ۱۳۹۱.
- قرآن شناسی، محمدتقی مصباح یزدی، ج 2 ص64-70.
- "قابل فهم بودن قرآن"، سایت آیین رحمت، دفتر آیتالله مکارم شیرازی.