تفسیر سورآبادی (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۵: سطر ۵:
 
|تصویر= [[پرونده:تفسیر سور آبادی.jpg|240px|وسط]]
 
|تصویر= [[پرونده:تفسیر سور آبادی.jpg|240px|وسط]]
  
|نویسنده= عتيق بن محمد سور آبادي ابوبكر
+
|نویسنده= عتیق بن محمد سورآبادی
  
 
|موضوع= تفسیر اهل سنت
 
|موضوع= تفسیر اهل سنت
سطر ۱۱: سطر ۱۱:
 
|زبان= عربی  
 
|زبان= عربی  
  
|تعداد جلد= 5
+
|تعداد جلد= ۵
  
|عنوان افزوده1= مصحح:سعیدی سیرجانی
+
|عنوان افزوده1= مصحح
  
|افزوده1=
+
|افزوده1= على‌اکبر سعیدی سیرجانی
  
 
|عنوان افزوده2=
 
|عنوان افزوده2=
سطر ۲۴: سطر ۲۴:
  
 
}}
 
}}
تفسير كهن قرآن كريم به فارسى نوشته ابوبكر عتيق بن محمد هروى نيشابورى، معروف به سورآبادى يا سوريانى، مفسر كرّامى در قرن پنجم.
+
'''«تفسیر سورآبادى»''' [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کهن [[قرآن|قرآن کریم]] به زبان فارسى، نوشته عتیق بن محمد نیشابورى، معروف به سورآبادى (م، ۴۹۴ ق)، مفسر فرقه کرّامیه در قرن پنجم قمری است. نام تفسیر سورآبادى در برخى [[نسخه خطی|نسخه‌هاى خطى]] موجود، «تفسیر التفاسیر» آمده است.  
  
از تاريخ تولد سورآبادى و جزئيات زندگى او اطلاعى در دست نيست. صَريفينى( ص 611) از او با عنوان« عتيق بن محمد سوريانى» و« شيخ طائفه ابى عبد اللّه در نيشابور» ياد كرده است.
+
==مؤلف==
در آن دوران كنيه ابى عبد اللّه بيشتر به محمد بن كرّام، بنيانگذار فرقه كرّاميه، اطلاق مى‌شده است( شفيعى كدكنى، ص 76).
+
از تاریخ تولد ابوبکر عتیق بن محمد هروى نیشابورى و جزئیات زندگى او اطلاعى در دست نیست. صَریفینى از او با عنوان «عتیق بن محمد سوریانى» و «شیخ طائفه ابى عبداللّه در نیشابور» یاد کرده است.
 +
در آن دوران [[کنیه|کنیه]] ابى عبداللّه بیشتر به محمد بن کرّام، بنیانگذار فرقه کرّامیه، اطلاق مى‌شده است.<ref>شفیعى کدکنى، ص ۷۶.</ref>
  
در نسخه‌هاى مختلف اين تفسير، از او با عناوين ابوبكر عتيق بن محمد سورابانى / سوريانى / سورابادى، ابو عبد اللّه عتيق محمد نيسابورى معروف به سورابادى و ابوبكر عتيق محمد بن منصور سورابادى ياد شده است( سورآبادى، 1365 ش، مقدمه مهدوى، ص 6، 8- 11). مشخص نيست كه اصل او از كجاست. نام روستا يا محلى به نام سورآباد در منابع نيامده، اما سوريان از روستاهاى نيشابور در منابع ديده شده و احتمالا تداول ختم اسامى شهرها و روستاها به كلمه« آباد» باعث تبديل« سوريان» به« سورآباد» شده است( ياقوت حموى، ذيل« سوريان», سورآبادى، 1365 ش، همان مقدمه، ص 14- 15).
+
در نسخه‌هاى مختلف این تفسیر، از او با عناوین ابوبکر عتیق بن محمد سورابانى یا سوریانى یا سورآبادى، ابو عبداللّه عتیق محمد نیسابورى معروف به سورآبادى و ابوبکر عتیق محمد بن منصور سورابادى یاد شده است.<ref>سورآبادى، ۱۳۶۵ ش، مقدمه مهدوى، ص ۶، ۸- ۱۱.</ref> مشخص نیست که اصل او از کجاست. نام روستا یا محلى به نام سورآباد در منابع نیامده، اما سوریان از روستاهاى نیشابور در منابع دیده شده و احتمالا تداول ختم اسامى شهرها و روستاها به کلمه« آباد» باعث تبدیل «سوریان» به «سورآباد» شده است.<ref>یاقوت حموى، ذیل «سوریان».</ref>
  
على فاضل( ژنده پيل، يادداشتها، ص 228- 229) او را از« زورآباد»، روستايى در نزديكى تربت جام و هرات، دانسته و گفته است كه زورآباد همان سورآباد است كه بتدريج بر اثر كثرت استعمال يا از طريق ابدال حرف ز به س به اين صورت در آمده است. ياقوت حموى( ذيل« زورابذ») نيز از« زورابذ» ياد كرده كه روستايى در نيشابور بوده است.
+
در انتساب سورآبادى به هرات که در برخى منابع به آن اشاره شده است<ref>حمد اللّه مستوفى، ص ۶۹۴؛ حاجى خلیفه، ج ۱، ص۴۴۰، ۴۴۹.</ref>، دلیل قاطعى در دست نیست. شاید وجود برخى ویژگیهاى زبانى متعلق به لهجه هرات است، موجب این انتساب شده باشد. احمد بهمنیار نیز او را از شوذَبان، از روستاهاى هرات، دانسته است.<ref>بیهقى، ص ۲۴۸، پانویس ۴.</ref>
  
==انتساب سور آبادی به هرات==
+
در نسخه قونیه از تفسیر سورآبادى (ذیل آیه اول از [[سوره انبیاء|سوره انبیاء]]) آمده که از زمان [[وحی|وحى]] تاکنون چهارصد و هفتاد و اندى سال گذشته و هنوز [[قیامت|قیامت]] نشده است. با توجه به این سخن، مى‌توان گفته حمد اللّه مستوفى را که سورآبادى معاصر الب ارسلان سلجوقى بوده است، پذیرفت. صریفینى، سورآبادى را عابد و مجتهد و فاضل خوانده و وفات او را در ماه [[صفر]] ۴۹۴ قمری ذکر کرده است.
  
در انتساب سورآبادى به هرات كه در برخى منابع به آن اشاره شده است(- حمد اللّه مستوفى، ص 694, حاجى خليفه، ج 1، ستون 440، 449, بغدادى، ج 1، ستون 651)، دليل قاطعى در دست نيست. شايد وجود برخى ويژگيهاى زبانى متعلق به لهجه هرات است، موجب اين انتساب شده باشد( سورآبادى، 1365 ش، همان مقدمه، ص 15- 16). احمد بهمنيار نيز او را از شوذَبان، از روستاهاى هرات، دانسته است( بيهقى، ص 248، پانويس 4, نيز ياقوت حموى، ذيل« شوذبان»).
+
==محتوای کتاب و شیوه تفسیر==
  
در نسخه قونيه از تفسير سورآبادى( ذيل آيه اول از سوره انبياء) آمده كه از زمان وحى تاكنون چهارصد و هفتاد و اندى سال گذشته و هنوز قيامت نشده است( سورآبادى، 1365 ش، همان مقدمه، ص 17). با توجه به اين سخن، مى‌توان گفته حمد اللّه مستوفى( همانجا) را كه سورآبادى معاصر الب ارسلان سلجوقى( حك: 455-465) بوده است، پذيرفت. صريفينى( همانجا)، سورآبادى را عابد و مجتهد و فاضل خوانده و وفات او را در صفر 494 ذكر كرده است.
+
این اثر، بر مبناى [[نسخه خطی|نسخ خطى]] موجود، تفسیرى بزرگ است که ظاهرا به هفت سُبع تقسیم شده است.
 +
تفسیر با حمد [[الله|خدا]] و نعت [[رسول اکرم]] آغاز مى‌شود، سپس مقدمه‌اى درباره [[تفسیر قرآن|تفسیر]] مى‌آید و سبب فارسى بودن آن و اینکه مفسر به روایت کدامیک از راویان اعتماد کرده است، شرح داده مى‌شود، سپس از [[سوره حمد]] تا انتهاى [[سوره ناس]] ترجمه و تفسیر مى‌گردد. سورآبادى درباره سبب به فارسى نوشتن این تفسیر گفته است که از او خواسته‌اند تا نفع آن عامتر باشد و افزوده است که اگر آن را به عربى مى‌نوشتم، باید معلمى آن را درس مى‌داد، در حالى که قرآن را به هیچیک از الفاظ عربى بهتر از الفاظ خود قرآن، نمى‌توان بیان کرد.
  
==نام دیگر تفسیر سور آبادی==
+
سورآبادى در ابتداى هر [[سوره]]، عنوان و تعداد [[آیه|آیات]] و کلمات و حروف و محل نزول و فضیلت آن را آورده و در تفسیر آیات گاهى تمام یک آیه را یک جا، و گاه به صورت جزء جزء، نقل و ترجمه و تفسیر کرده و به مناسبتهاى مختلف به اخبار و روایات و اقوال مفسران و راویان اشعار عربى استناد نموده است. او همچنین [[قصص قرآن|قصص]] مربوط به آیات را، گاهى به مناسبت یک آیه یا [[شأن نزول]] آن و گاهى در ضمن ترجمه و تفسیر آیات، آورده و پس از ترجمه برخى آیات، سؤال و جوابى آورده است که ناظر به مشکلى از آن آیه است.
  
نام تفسير سورآبادى در برخى نسخه‌هاى خطى موجود،« تفسير التفاسير» آمده است. اين اثر، بر مبناى نسخ خطى موجود، تفسيرى بزرگ است كه ظاهرا به هفت سُبع تقسيم شده است.
+
سورآبادى در تفسیر خود از محمد بن کرّام با احترام نام برده و از وى سخنانى نقل کرده است. وى از دیگر رجال کرّامیه نیز مطالبى آورده، از جمله از ابو عمرو مازَلى، ابو سهل اَنمارى، محمد صابر، اسحاق مَحمَشاذ و بویژه محمد بن هَیصَم که گاه از کتاب فنون او، نیز یاد کرده است. او در ذیل [[آیه 19 سوره احزاب|آیه ۱۹ سوره احزاب]] به بحثى از عقاید مهم کرّامیه درباره ایمان [[نفاق|منافق]] اشاره کرده است. برخلاف این تصور که کرّامیه را اهل تشبیه و سورآبادى را کرّامى دانسته‌اند، سورآبادى در این تفسیر مشبّهه را [[لعن]] کرده است.<ref>شفیعى کدکنى، ص ۶۹.</ref>
تفسير با حمد خدا و نعت رسول اكرم آغاز مى‌شود، سپس مقدمه‌اى درباره تفسير مى‌آيد و سبب فارسى بودن آن و اينكه مفسر به روايت كداميك از راويان اعتماد كرده است، شرح داده مى‌شود، سپس از سوره حمد تا انتهاى سوره ناس ترجمه و تفسير مى‌گردد.
 
  
== سبب فارسی نوشتن==
+
سورآبادى در مواردى به اشعار و سخنانى از [[امام علی علیه السلام|امام على]]، [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]]، [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] و [[امام رضا علیه السلام|امام رضا]] علیهم السلام اشاره نموده و [[حدیث|احادیثى]] از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] درباره فضل [[اهل البیت|اهل بیت]] و دوستى على علیه السلام و نهى از دشمنى با او نقل کرده است. او در ذیل [[آیه تطهیر|آیه تطهیر]] نیز روایاتى آورده که بر مبناى آنها مراد از اهل بیت پیامبر اکرم، امام على، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه]] و [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] و امام حسین علیهم السلام‌اند. او همچنین در بخشى از تفسیر به ذکر فضائل [[ابوبکر|ابوبکر]]، [[عمر بن خطاب|عمر]]، [[عثمان بن عفان|عثمان]] و [[امام علی علیه السلام|حضرت على]] علیه السلام پرداخته است.
  
سورآبادى درباره سبب به فارسى نوشتن اين تفسير گفته است كه از او خواسته‌اند تا نفع آن عامتر باشد و افزوده است كه اگر آن را به عربى مى‌نوشتم، بايد معلمى آن را درس مى‌داد، در حالى كه قرآن را به هيچيك از الفاظ عربى بهتر از الفاظ خود قرآن، نمى‌توان بيان كرد( سورآبادى، 1365 ش، همان مقدمه، ص 6- 7, همو، 1381 ش، ج 1، ص 7).
+
نثر فارسى تفسیر سورآبادى و [[ترجمه قرآن|ترجمه]] او از قرآن، از نمونه‌هاى فصیح و عالى نثر فارسى و پر از لغات و اصطلاحات فارسى درى است که سورآبادى براى عبارات و ترکیبات قرآنى برگزیده است.<ref>صفا، ج ۲، ص ۹۰۲,؛ صباغیان، ص ۱۱- ۱۴.</ref>
  
سورآبادى در ابتداى هر سوره، عنوان و تعداد آيات و كلمات و حروف و محل نزول و فضيلت آن را آورده و در تفسير آيات گاهى تمام يك آيه را يك جا، و گاه به صورت جزء جزء، نقل و ترجمه و تفسير كرده و به مناسبتهاى مختلف به اخبار و روايات و اقوال مفسران و راويان اشعار عربى استناد نموده است. او همچنين قصص مربوط به آيات را، گاهى به مناسبت يك آيه يا شأن نزول آن و گاهى در ضمن ترجمه و تفسير آيات، آورده و پس از ترجمه برخى آيات، سؤال و جوابى آورده است كه ناظر به مشكلى از آن آيه است( 1365 ش، همان مقدمه، ص 5- 6, براى نمونه‌اى از سؤال و جوابها سورآبادى، 1345 ش، ص 111، 324، 326).
+
احمد جام نامقى، مشهور به [[ژنده پیل|ژنده پیل]] (متوفى ۵۳۶)، در «مفتاح النجات» از تفسیر سورآبادى نام برده است. این تفسیر از منابع حُبَیش تفلیسى در تألیف کتاب «وجوه قرآن» بوده است.
سورآبادى در تفسير خود از محمد بن كرّام با احترام نام برده و از وى سخنانى نقل كرده است( 1345 ش، ص 15، 415).
 
  
وى از ديگر رجال كرّاميه نيز مطالبى آورده، از جمله از ابو عمرو مازَلى، ابو سهل اَنمارى، محمد صابر، اسحاق مَحمَشاذ و بويژه محمد بن هَيصَم كه گاه از كتاب فنون او، نيز ياد كرده است( همان، ص 34، 51، 53، 89، 100، 111، 209، 224، 313، 415- 416, همان، 1353 ش، ج 1، ص 6، 36، 86، 102، 104، 116، 125). او در ذيل آيه نوزدهم سوره احزاب به بحثى از عقايد مهم كرّاميه درباره ايمان منافق اشاره كرده است( 1345 ش، ص 312). برخلاف اين تصور كه كرّاميه را اهل تشبيه و سورآبادى را كرّامى دانسته‌اند، سورآبادى در اين تفسير مشبّهه را لعن كرده است( همان، ص 111, شفيعى كدكنى، ص 69).
+
==وضعیت نشر کتاب==
 +
بخشهایى از تفسیر سورآبادى در ۱۳۴۵ ش. به همت پرویز ناتل خانلرى و در ۱۳۵۳ ش. به همت مجتبى مینوى، به صورت چاپ عکسى از [[نسخه خطی|نسخه خطى]]، منتشر شده است. همچنین ترجمه و قصه‌هاى قرآن از روى نسخه موقوفه تربت شیخ جام، مبتنى بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابورى، به اهتمام یحیى مهدوى و مهدى بیانى در ۱۳۳۸ ش. به چاپ رسیده است.  
  
سورآبادى در مواردى به ابيات و سخنانى از امام على، امام حسين، امام صادق و امام رضا عليهم السلام اشاره نموده و احاديثى از پيامبر اكرم درباره فضل اهل بيت و دوستى على عليه السلام و نهى از دشمنى با او نقل كرده است. او در ذيل آيه تطهير نيز رواياتى آورده كه بر مبناى آنها مراد از اهل بيت پيامبر اكرم، امام على، حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السلام‌اند. او همچنين در بخشى از تفسير به ذكر فضائل ابوبكر، عمر، عثمان و على عليه السلام پرداخته است( 1338 ش، ج 2، ص 868، 870، 878، 1418- 1419, همو، 1345 ش، ص 327- 328، 405- 416).
+
قصه‌هاى این اثر با عنوان «قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر ابوبکر عتیق نیشابورى مشهور به سورآبادى» به کوشش یحیى مهدوى براى نخستین بار در ۱۳۴۷ ش. چاپ شده است. قسمت تفسیر [[سوره یوسف|سوره یوسف]] این تفسیر را پرویز ناتل خانلرى با عنوان «یوسف و زلیخا» بارها در تهران منتشر کرده است.  
نثر فارسى تفسير سورآبادى و ترجمه او از قرآن، از نمونه‌هاى فصيح و عالى نثر فارسى و پر از لغات و اصطلاحات فارسى درى است كه سورآبادى براى عبارات و تركيبات قرآنى برگزيده است( صفا، ج 2، ص 902, صباغيان، ص 11- 14).
 
  
احمد جام نامقى، مشهور به ژنده پيل( متوفى 536)، در مفتاح النجات( ص 103) از تفسير سورآبادى نام برده است. اين تفسير از منابع حُبَيش تفليسى( ص 1) در تأليف كتاب وجوه قرآن بوده است.
+
محمد جاوید صباغیان، در ۱۳۶۸ ش. مجموع قصه‌هاى این تفسیر را با عنوان «فرهنگ ترجمه و قصه‌هاى قرآن مبتنى بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابورى» به چاپ رسانده است. ویرایشى جدید از قصه‌هاى این تفسیر را نیز جعفر مدرس صادقى با نام «تفسیر عتیق نیشابورى» در ۱۳۸۰ ش. منتشر کرده است.
 
 
بخشهايى از تفسير سورآبادى در 1345 ش به همت پرويز ناتل خانلرى و در 1353 ش به همت مجتبى مينوى، به صورت چاپ عكسى از نسخه خطى، منتشر شده است. همچنين ترجمه و قصه‌هاى قرآن از روى نسخه موقوفه تربت شيخ جام، مبتنى بر تفسير ابو بكر عتيق نيشابورى، به اهتمام يحيى مهدوى و مهدى بيانى در 1338 ش به چاپ رسيده است. قصه‌هاى اين اثر با عنوان قصص قرآن مجيد، برگرفته از تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى مشهور به سورآبادى به كوشش يحيى مهدوى براى نخستين بار در 1347 ش چاپ شده است. قسمت تفسير سوره يوسف اين تفسير را پرويز ناتل خانلرى با عنوان يوسف و زليخا بارها در تهران منتشر كرده است. محمد جاويد صباغيان، در 1368 ش مجموع قصه‌هاى اين تفسير را با عنوان فرهنگ ترجمه و قصه‌هاى قرآن مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى به چاپ رسانده است. ويرايشى جديد از قصه‌هاى اين تفسير را نيز جعفر مدرس صادقى با نام تفسير عتيق نيشابورى در 1380 ش منتشر كرده است.
 
تفسير سورآبادى، به صورت كامل به همت على اكبر سعيدى سيرجانى تصحيح و در 1381 ش منتشر شده است.
 
  
 +
تفسیر سورآبادى، همچنین به صورت کامل به همت على اکبر سعیدى سیرجانى تصحیح و در ۱۳۸۱ ش. منتشر شده است.
 +
==پانویس==
 +
<references />
 
==منابع==
 
==منابع==
  
اسماعيل بغدادى، هدية العارفين، ج 1، در حاجى خليفه، ج 5, على بن زيد بيهقى، تاريخ بيهق، چاپ احمد بهمنيار، تهران 1345 ش، چاپ افست 1361 ش, حبيش بن ابراهيم تفليسى، وجوه قرآن، چاپ مهدى محقق، تهران‌[؟ 1340 ش‌], حاجى خليفه, حمد اللّه مستوفى، تاريخ گزيده, احمد بن ابو الحسن ژنده پيل، مفتاح النجات: متن عرفانى به زبان فارسى، چاپ على فاضل، تهران 1373 ش, عتيق بن محمد سورآبادى، ترجمه و قصّه‌هاى قرآن، از روى نسخه موقوفه بر تربت شيخ جام مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى، چاپ يحيى مهدوى و مهدى بيانى، تهران 1338 ش, همو، تفسير سورآبادى، چاپ عكسى از روى نسخه‌اى كهن، ج 1، تهران 1353 ش, همان، چاپ على اكبر سعيدى سيرجانى، تهران 1381 ش, همان: تفسير قرآن كريم، عكس نسخه مكتوب به سال 523 هجرى قمرى محفوظ در كتابخانه ديوان هند( لندن)، تهران 1345 ش, همو، قصص قرآن مجيد، برگرفته از تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى مشهور به سورآبادى، چاپ يحيى مهدوى، تهران 1365 ش, محمد رضا شفيعى كدكنى،« چهره ديگر محمد بن كرام سجستانى در پرتو سخنان نويافته از او»، در ارج نامه ايرج: به پاس نيم قرن سوابق درخشان فرهنگى و دانشگاهى استاد ايرج افشار، ج 2، به كوشش محسن باقر زاده، تهران: توس، 1377 ش, محمد جاويد صباغيان، فرهنگ ترجمه و قصه‌هاى قرآن مبتنى بر تفسير ابوبكر عتيق نيشابورى، مشهد 1368 ش, ابراهيم بن محمد صريفينى، تاريخ نيسابور: المنتخب من السياق، چاپ محمد كاظم محمودى، قم 1362 ش, ذبيح الله صفا، تاريخ ادبيات در ايران، ج 2، تهران 1363 ش, ياقوت حموى
+
*[[نرم افزار جامع تفاسیر نور|نرم افزار جامع التفاسیر نور]]، بخش کتابشناسی.
 
 
==منبع==
 
 
 
نرم افزار جامع التفاسیر ، بخش کتابشناسی
 
 
 
 
{{تفسیر قرآن}}
 
{{تفسیر قرآن}}
 
[[رده: تفاسیر]]
 
[[رده: تفاسیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۳

تفسیر سور آبادی.jpg
نویسنده عتیق بن محمد سورآبادی
موضوع تفسیر اهل سنت
زبان عربی
تعداد جلد ۵
مصحح على‌اکبر سعیدی سیرجانی

«تفسیر سورآبادى» تفسیر کهن قرآن کریم به زبان فارسى، نوشته عتیق بن محمد نیشابورى، معروف به سورآبادى (م، ۴۹۴ ق)، مفسر فرقه کرّامیه در قرن پنجم قمری است. نام تفسیر سورآبادى در برخى نسخه‌هاى خطى موجود، «تفسیر التفاسیر» آمده است.

مؤلف

از تاریخ تولد ابوبکر عتیق بن محمد هروى نیشابورى و جزئیات زندگى او اطلاعى در دست نیست. صَریفینى از او با عنوان «عتیق بن محمد سوریانى» و «شیخ طائفه ابى عبداللّه در نیشابور» یاد کرده است. در آن دوران کنیه ابى عبداللّه بیشتر به محمد بن کرّام، بنیانگذار فرقه کرّامیه، اطلاق مى‌شده است.[۱]

در نسخه‌هاى مختلف این تفسیر، از او با عناوین ابوبکر عتیق بن محمد سورابانى یا سوریانى یا سورآبادى، ابو عبداللّه عتیق محمد نیسابورى معروف به سورآبادى و ابوبکر عتیق محمد بن منصور سورابادى یاد شده است.[۲] مشخص نیست که اصل او از کجاست. نام روستا یا محلى به نام سورآباد در منابع نیامده، اما سوریان از روستاهاى نیشابور در منابع دیده شده و احتمالا تداول ختم اسامى شهرها و روستاها به کلمه« آباد» باعث تبدیل «سوریان» به «سورآباد» شده است.[۳]

در انتساب سورآبادى به هرات که در برخى منابع به آن اشاره شده است[۴]، دلیل قاطعى در دست نیست. شاید وجود برخى ویژگیهاى زبانى متعلق به لهجه هرات است، موجب این انتساب شده باشد. احمد بهمنیار نیز او را از شوذَبان، از روستاهاى هرات، دانسته است.[۵]

در نسخه قونیه از تفسیر سورآبادى (ذیل آیه اول از سوره انبیاء) آمده که از زمان وحى تاکنون چهارصد و هفتاد و اندى سال گذشته و هنوز قیامت نشده است. با توجه به این سخن، مى‌توان گفته حمد اللّه مستوفى را که سورآبادى معاصر الب ارسلان سلجوقى بوده است، پذیرفت. صریفینى، سورآبادى را عابد و مجتهد و فاضل خوانده و وفات او را در ماه صفر ۴۹۴ قمری ذکر کرده است.

محتوای کتاب و شیوه تفسیر

این اثر، بر مبناى نسخ خطى موجود، تفسیرى بزرگ است که ظاهرا به هفت سُبع تقسیم شده است. تفسیر با حمد خدا و نعت رسول اکرم آغاز مى‌شود، سپس مقدمه‌اى درباره تفسیر مى‌آید و سبب فارسى بودن آن و اینکه مفسر به روایت کدامیک از راویان اعتماد کرده است، شرح داده مى‌شود، سپس از سوره حمد تا انتهاى سوره ناس ترجمه و تفسیر مى‌گردد. سورآبادى درباره سبب به فارسى نوشتن این تفسیر گفته است که از او خواسته‌اند تا نفع آن عامتر باشد و افزوده است که اگر آن را به عربى مى‌نوشتم، باید معلمى آن را درس مى‌داد، در حالى که قرآن را به هیچیک از الفاظ عربى بهتر از الفاظ خود قرآن، نمى‌توان بیان کرد.

سورآبادى در ابتداى هر سوره، عنوان و تعداد آیات و کلمات و حروف و محل نزول و فضیلت آن را آورده و در تفسیر آیات گاهى تمام یک آیه را یک جا، و گاه به صورت جزء جزء، نقل و ترجمه و تفسیر کرده و به مناسبتهاى مختلف به اخبار و روایات و اقوال مفسران و راویان اشعار عربى استناد نموده است. او همچنین قصص مربوط به آیات را، گاهى به مناسبت یک آیه یا شأن نزول آن و گاهى در ضمن ترجمه و تفسیر آیات، آورده و پس از ترجمه برخى آیات، سؤال و جوابى آورده است که ناظر به مشکلى از آن آیه است.

سورآبادى در تفسیر خود از محمد بن کرّام با احترام نام برده و از وى سخنانى نقل کرده است. وى از دیگر رجال کرّامیه نیز مطالبى آورده، از جمله از ابو عمرو مازَلى، ابو سهل اَنمارى، محمد صابر، اسحاق مَحمَشاذ و بویژه محمد بن هَیصَم که گاه از کتاب فنون او، نیز یاد کرده است. او در ذیل آیه ۱۹ سوره احزاب به بحثى از عقاید مهم کرّامیه درباره ایمان منافق اشاره کرده است. برخلاف این تصور که کرّامیه را اهل تشبیه و سورآبادى را کرّامى دانسته‌اند، سورآبادى در این تفسیر مشبّهه را لعن کرده است.[۶]

سورآبادى در مواردى به اشعار و سخنانى از امام على، امام حسین، امام صادق و امام رضا علیهم السلام اشاره نموده و احادیثى از پیامبر اکرم درباره فضل اهل بیت و دوستى على علیه السلام و نهى از دشمنى با او نقل کرده است. او در ذیل آیه تطهیر نیز روایاتى آورده که بر مبناى آنها مراد از اهل بیت پیامبر اکرم، امام على، حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام‌اند. او همچنین در بخشى از تفسیر به ذکر فضائل ابوبکر، عمر، عثمان و حضرت على علیه السلام پرداخته است.

نثر فارسى تفسیر سورآبادى و ترجمه او از قرآن، از نمونه‌هاى فصیح و عالى نثر فارسى و پر از لغات و اصطلاحات فارسى درى است که سورآبادى براى عبارات و ترکیبات قرآنى برگزیده است.[۷]

احمد جام نامقى، مشهور به ژنده پیل (متوفى ۵۳۶)، در «مفتاح النجات» از تفسیر سورآبادى نام برده است. این تفسیر از منابع حُبَیش تفلیسى در تألیف کتاب «وجوه قرآن» بوده است.

وضعیت نشر کتاب

بخشهایى از تفسیر سورآبادى در ۱۳۴۵ ش. به همت پرویز ناتل خانلرى و در ۱۳۵۳ ش. به همت مجتبى مینوى، به صورت چاپ عکسى از نسخه خطى، منتشر شده است. همچنین ترجمه و قصه‌هاى قرآن از روى نسخه موقوفه تربت شیخ جام، مبتنى بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابورى، به اهتمام یحیى مهدوى و مهدى بیانى در ۱۳۳۸ ش. به چاپ رسیده است.

قصه‌هاى این اثر با عنوان «قصص قرآن مجید، برگرفته از تفسیر ابوبکر عتیق نیشابورى مشهور به سورآبادى» به کوشش یحیى مهدوى براى نخستین بار در ۱۳۴۷ ش. چاپ شده است. قسمت تفسیر سوره یوسف این تفسیر را پرویز ناتل خانلرى با عنوان «یوسف و زلیخا» بارها در تهران منتشر کرده است.

محمد جاوید صباغیان، در ۱۳۶۸ ش. مجموع قصه‌هاى این تفسیر را با عنوان «فرهنگ ترجمه و قصه‌هاى قرآن مبتنى بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابورى» به چاپ رسانده است. ویرایشى جدید از قصه‌هاى این تفسیر را نیز جعفر مدرس صادقى با نام «تفسیر عتیق نیشابورى» در ۱۳۸۰ ش. منتشر کرده است.

تفسیر سورآبادى، همچنین به صورت کامل به همت على اکبر سعیدى سیرجانى تصحیح و در ۱۳۸۱ ش. منتشر شده است.

پانویس

  1. شفیعى کدکنى، ص ۷۶.
  2. سورآبادى، ۱۳۶۵ ش، مقدمه مهدوى، ص ۶، ۸- ۱۱.
  3. یاقوت حموى، ذیل «سوریان».
  4. حمد اللّه مستوفى، ص ۶۹۴؛ حاجى خلیفه، ج ۱، ص۴۴۰، ۴۴۹.
  5. بیهقى، ص ۲۴۸، پانویس ۴.
  6. شفیعى کدکنى، ص ۶۹.
  7. صفا، ج ۲، ص ۹۰۲,؛ صباغیان، ص ۱۱- ۱۴.

منابع

***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: