شیطان

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از شيطان‌)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

هر موجود سرکش و متمرد از فرمان خداوند متعال از جن و انس که دور از رحمت خداست و کارش وسوسه خلق است را «شیطان» می‌گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در بسیاری از باب های فقهی همچون طهارت، صلات و حج آمده است.

تعریف شیطان

کلمه «شیطان» از ماده «شطن» است و «شاطن» یعنى موجود خبیث و پست، متمرّد و سرکش، طاغى و نافرمان. اعم از انسان، جنّ یا جنبندگان دیگر. حتى به معناى روح شریر و دور از حق نیز آمده، که در حقیقت قدر مشترک همه این معانى یکى است.

بنابراین، شیطان اسم عام (اسم جنس) است که به موجود موذى و منحرف کننده (خواه انسان یا غیر انسان) اطلاق می‌شود. چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف - یعنی ابلیس - که از سجده بر حضرت آدم علیه السلام سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن می‌باشند، شیطان گفته می‌شود.[۱]

کلمه شیطان در قرآن به سه صورت استعمال شده است:

  • مفرد شیطان بدون الف ولام؛ در این صورت مراد، شیطان غیر معین است و می تواند شامل هر فردی از شیاطین جن و انس، بشود مثل این آیه شریفه: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» (سوره زخرف، ۳۶).
  • مفرد الشیطان همراه با الف و لام؛ در این صورت غالباً به معنی خاص یعنی ابلیس آمده است، مثل آیه شریفه: «یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ» (سوره اعراف، ۲۷). و در برخی موارد نیز به معنای عام آمده است، مثل این آیه شریفه: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاء...» (سوره بقره، ۲۶۸). در این جا (الف و لام) در معنای جنس (عام) بکار رفته است؛ چون ترساندن از فقر و دعوت به عمل خلاف شرع گاهی از طرف شیطان انسانی نیز صورت می پذیرد.
  • شیاطین به صورت جمع؛ و این نشانگر آن است که شیطان مصادیق متعدد و مختلفی دارد در حالی که اگر کلمه شیطان اسم برای فرد خاص (ابلیس) بود، ‌به صورت مفرد می آمد. علاوه این که در برخی از آیات بعد از کلمه شیاطین به ‌اختلاف جنس شیطان ها نیز اشاره می کند، مانند آیه شریفه: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن» (سوره انعام، ۱۱۲).

مشخصات شیطان در قرآن

در قرآن کریم براى شیطان که همان ابلیس است، اوصافى ذکر شده که به خوبى این موجود وسوسهگر و مکار را معرفى مى کند، از جمله:

  • شیطان دشمن آدم و فرزندان اوست: «إِنَّ الشَّیطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ». (سوره یوسف، آیه ۵) همانا شیطان براى انسان دشمنى آشکار است.
  • شیطان اغواگر و گمراه کننده است: «قالَ فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ». (سوره ص، آیه ۸۲) شیطان گفت: به عزت تو قسم که همه آن ها را اغوا خواهم کرد.
  • شیطان وعده های دروغ می دهد: «یعِدُهُمْ وَ یمَنِّیهِمْ وَ ما یعِدُهُمُ الشَّیطانُ إِلَّا غُرُوراً». (سوره نساء، آیه ۱۲۰) به آن ها وعده مى دهد و آن ها را به آرزو وادار مى کند و شیطان به آن ها جز غرور وعده نمى دهد.
  • شیطان کارهاى زشت را در نظر انسان خوب جلوه مى دهد: «وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ». (سوره نمل، آیه ۲۴) و شیطان اعمال آن ها را در نظرشان زینت داد پس آن ها را از راه حق بازداشت.
  • شیطان امر به فحشا و گناه مى کند: «الشَّیطانُ یعِدُکمُ الْفَقْرَ وَ یأْمُرُکمْ بِالْفَحْشاءِ». (سوره بقره، آیه ۲۶۸) شیطان به شما وعده فقر مى دهد و شما را به فحشاء امر مى کند.
  • هر چند که شیطان حیله گر و مکار است ولى کید او ضعیف است: «إِنَّ کیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعِیفاً». (سوره نساء، آیه ۷۶) همانا کید و حیله شیطان ضعیف است.
  • شیطان باعث فراموشى مى شود: «فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلَّا الشَّیطانُ». (سوره کهف، آیه ۶۳) من ماهى را فراموش کردم و آن را از یاد من نبرد مگر شیطان. «فَأَنْساهُ الشَّیطانُ ذِکرَ رَبِّهِ». (سوره یوسف، آیه ۴۲) شیطان ذکر خدا را از یاد او برد.
  • شیطان ذریه دارد و زاد و ولد مى کند: «فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی وَ هُمْ لَکمْ عَدُوٌّ». (سوره کهف، آیه ۵۰)، آیا او (شیطان) و ذریه او را اولیاء خود قرار مى دهید در حالى که آنها براى شما دشمن هستند.
  • گاهى شیطان با تیرهاى آسمانى (شهاب ها) هدف قرار مى گیرد: «وَلَقَدْ زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ». (سوره ملک، آیه ۵) همانا آسمان نزدیک را به وسیله چراغ ها زینت دادیم و آن ها را تیرهایى براى شیاطین کردیم.[۲]

حالات حضور شیطان

برخی افعال و حالات در انسان، زمینه‌ساز حضور شیطان و نزدیک شدن او به انسان می‌گردد؛ از این رو در روایات از چنین افعال و حالاتی نهی شده است و فقها به کراهت آنها حکم کرده‌اند، مانند:

خضاب کردن در حال جنابت[۳] و حیض؛[۴] تخلی بر روی قبر؛[۵] ایستاده ادرار کردن در آب؛[۶] تنها بودن در خانه؛[۷] به تنهایی مسافرت کردن؛[۸] خلوت کردن زن و مرد اجنبی در یک مکان؛[۹] نگهداری زباله در منزل[۱۰] و راه رفتن در یک کفش.[۱۱]

عوامل دوری شیطان

برخی اعمال موجب دور شدن و فاصله گرفتن شیطان از انسان می‌شود، مانند:

ناخن گرفتن؛[۱۲] اذان گفتن در منزل؛[۱۳] محافظت بر نماز و اوقات آن؛[۱۴] نگهداری کبوتر در منزل؛[۱۵] انگشتر جذع یمانی بدست کردن[۱۶] و خوردن انار.[۱۷]

پانویس

  1. لسان العرب ج۱۳، ص۲۳۷؛ المیزان ج۲، ص۴۱۲.
  2. تفسیر کوثر، یعقوب جعفرى، ج۱، ص۱۴۷.
  3. الحدائق الناضرة ج۳، ص۱۴۸؛ وسائل الشیعة ج۲، ص۲۲۳.
  4. الحدائق الناضرة ج۳، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعة ج۲، ص۳۵۳.
  5. وسائل الشیعة ج۱، ص۳۲۹؛ جواهر الکلام ج۲، ص۷۵.
  6. وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۲۹.
  7. وسائل الشیعة ج۵، ص۳۳۴.
  8. وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۱۰؛ جواهرالکلام، ج۱۸، ص۱۶۶.
  9. جواهرالکلام، ج۳۲، ص۳۴۳.
  10. وسائل الشیعة، ج۵، ص۳۱۸.
  11. وسائل الشیعة ج۵، ص۷۵.
  12. وسائل الشیعة ج۲، ص۱۳۲؛ الحدائق الناضرة ج۵، ص۵۷۰.
  13. وسائل الشیعة، ج۵، ص۴۱۳؛ جواهرالکلام، ج۹، ص۱۴۹.
  14. وسائل الشیعة، ج۴، ص۲۸-۳۰.
  15. وسائل الشیعة ج۱۱، ص۵۱۵.
  16. وسائل الشیعة ج۵، ص۹۶.
  17. وسائل الشیعة ج۲۵، ص۱۵۳.

منابع