اصحاب و شاگردان امام هادی علیه السلام
تعداد اصحاب و راویان از امام هادی علیهالسلام به صورت مستقیم حدود ۱۸۰ نفر بوده است. عبدالعظیم حسنی، حسن بن علی ناصر، عثمان بن سعید، حسین بن سعید اهوازى و ابراهیم بن محمد همدانی، از مشهورترین شاگردان آن حضرت هستند.
تعداد شاگردان امام هادی
بر اساس نوشته شیخ طوسی، تعداد دست پروردگان پیشوای دهم امام هادی علیه السلام و کسانی که از آن حضرت در زمینه های مختلف علوم اسلامی روایت نقل کرده اند، بالغ بر ۱۸۵ نفر می شود که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تألیفات گوناگونی بودند دیده می شود.[۱] آقای سید باقر شریف قرشی ۱۷۸ نفر از شاگردان و اصحاب امام هادی علیهالسلام را نام میبرد که به طور مستقیم از آن بزرگوار حدیث نقل کرده اند.[۲]
شاگردان مشهور امام هادی
در این جا به طور اختصار از بعضی شاگردان آن حضرت یاد می گردد:[۳]
ایوب بن نوح:
ایوب بن نوح مردی امین و مورد وثوق بود و در عبادت و تقوا رتبه والایی داشت، چندان که دانشمندان رجال او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده اند، او وکیل امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام بود و روایات زیادی از پیشوای دهم علیه السلام نقل کرده است. ایوب به هنگام وفات، تنها یکصد و پنجاه دینار از خود بجای گذاشت در حالی که مردم گمان می کردند او پول زیادی دارد.
عمرو بن سعید مدائنی می گوید: در صریا نزد امام هادی علیه السلام بودم که ایوب بن نوح داخل شد و پیش روی آن حضرت ایستاد. امام علیه السلام دستوری به او داد سپس بازگشت، امام علیه السلام رو به من کرد و فرمود: ای عمرو! اگر دوست داری به مردی از اهل بهشت بنگری به این مرد (ایوب بن نوح) بنگر.[۴]
حسن بن راشد:
ابوعلی حسن بن راشد از اصحاب امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام شمرده شده و نزد آن دو بزرگوار از منزلت و مقام والای برخوردار بوده است. شیخ مفید او را از زمره فقیهان برجسته و شخصیت های طراز اول دانسته که حلال و حرام از آن ها گرفته می شد، و راهی برای مذمت و طعن بر آنان وجود نداشت.[۵]
شیخ طوسی نیز به هنگام بحث از سفرا و وکلای ممدوح امامان علیهم السلام، از حسن بن راشد به عنوان وکیل امام هادی علیه السلام نامبرده و نامه های آن حضرت را به او یادآور شده است.[۶]
محمد بن فرج، می گوید: در نامه ای به امام هادی علیه السلام از ابوعلی و... پرسیدم؟ امام علیه السلام در پاسخ نوشت: نام ابن راشد را بردی، خدا او را رحمت کند، او سعادتمندانه زندگی کرد و شهید درگذشت.[۷]
حسن بن علی ناصر:
شیخ طوسی، حسن بن علی ناصر را از اصحاب امام هادی علیه السلام شمرده است. وی جد سید مرتضی از سوی مادر است، سید مرتضی در وصف او می گوید: مقام و برتری او در دانش و پارسایی و فقه روشن تر از خورشید درخشان است، او بود که اسلام را در دیلم نشر داد. به گونه ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافته و با دعای او به حق بازگشتند، صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که شمرده شود و روشنتر از آن است که پنهان بماند.
عبدالعظیم حسنی:
عبدالعظیم حسنی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن علیه السلام می رسد، بر اساس نوشته شیخ طوسی از یاران امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است ولی در برخی نوشته ها از اصحاب امام جواد علیه السلام نیز قلمداد شده است. عبدالعظیم مردی پارسا، وارسته و دانشمند فقیه و مورد اعتماد و وثوق پیشوای دهم علیه السلام بود.
ابوحماد رازی می گوید: در سامرا بر امام هادی علیه السلام وارد شدم و درباره مسایلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم و او پاسخ گفت، زمانی که خواستم خداحافظی کنم فرمود: ای حماد! هرگاه در ناحیه ای که زندگی می کنی مشکلی در امر دینت برایت پیش آمد از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.
وی با آن که معتقد به امامت امامان علیهم السلام بود، اما برای اطمینان بیشتر به محضر امام هادی علیه السلام شرفیاب شد و به تفصیل عقاید خود را برای آن حضرت عرضه کرد و از او خواست تا نسبت به آن ها اظهار نظر نماید. امام علیه السلام پس از شنیدن عقاید او فرمود: ای ابوالقاسم! سوگند به خدا، آن چه گفتی همان دین خدا است که بر بندگانش پسندیده است، بر همین عقیده استوار باش، خداوند در دنیا و آخرت تو را بر حق پایدار بدارد.
عبدالعظیم حسنی که از ستم دستگاه خلافت عباسی نسبت به علویان به ستوه آمده بود برای رهایی از شرّ آنان به «ری» هجرت کرد و وارد بر یکی از شیعیان شد. در طول مدت اقامتش در ری شب ها را شب زنده داری و روزها را به روزه سپری می کرد و زندگی مخفیانه ای داشت، گاهی پنهانی به زیارت قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر علیه السلام که در ری مدفون بود می رفت. شیعیان به تدریج از ورود او به ری خبردار شدند و پنهانی به محضرش رسیده از او استفاده می کردند.
حضرت عبدالعظیم هر چند در طول مدت اقامتش در ری از آزار و شکنجه عباسیان در امان بود ولی زندگی پنهانی و به دور از خانواده و نیز گزارشاتی که از گرفتاری ها و مصایب علویان در نقاط مختلف کشور اسلامی به او می رسید پیوسته خاطرش را آزارده و متاثر می ساخت و سرانجام در پی بیماری شدیدی که شاید معلول همین رنج های روحی بود در ری درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.
عثمان بن سعید عمری:
عثمان بن سعید در سن نوجوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می گذشت افتخار شاگردی امام دهم علیه السلام را پیدا کرد و در اندک زمانی از آن چنان رشد و تعالی برخوردار شد که امام هادی علیه السلام از او به عنوان ثقه و امین خود یاد کرد.
احمد بن اسحاق قمی می گوید، به محضر امام هادی علیه السلام رسیدم و عرض کردم: سرورم کار من طوری است که گاهی در منزل هستم و گاهی نیستم، زمانی هم که هستم دسترسی به شما برایم میسر نیست. و در چنین مواقعی گفتار چه کسی را بپذیرم و دستور چه کسی را فرمان برم؟ امام علیه السلام فرمود: ابوعمر (عثمان بن سعید) ثقه و امین من است، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است.
علی بن جعفر همدانی:
علی بن جعفر همدانی مردی ثقه و دانشمند بود و وکالت امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام را بر عهده داشت، و کردارش مورد پسند آن دو بزرگوار بود.
ابوجعفر عمری می گوید: ابوطاهر بن بلال، در سفر حج دید علی بن جعفر پول های زیادی انفاق می کند. پس از بازگشت در نامه ای موضوع را به امام عسکری گزارش کرد. امام علیه السلام در پاسخ نوشت: که ما خودمان دستور پرداخت دویست هزار دینار را به او دادیم. ولی او تنها نیمی از آن را پذیرفت، مردم حق ندارند به کارها و اموری که ما اجازه اظهار نظر و دخالت در آن ها را به آنان نداده ایم دخالت کنند.
راوی می گوید: علی بن جعفر بر امام هادی علیه السلام وارد شد و آن حضرت دستور پرداخت سی هزار دینار طلا به او داد.
حسین بن سعید اهوازى:
ابومحمد حسین بن سعید اهوازى، محدث و مفسر شیعى و از اصحاب امام رضا، امام جواد و امام هادى علیهم السلام است. وى اصالتا اهل کوفه بود و دوران تحصیل او در همان جا سپرى شد، سپس همراه برادر بزرگترش، حسن، به اهواز آمد و پس از مدتى اقامت در آن جا، روانه قم شد و در منزل حسن بن ابان نزول کرد و در همان جا وفات نمود.
از زندگى و چگونگى تحصیل او اطلاعى نداریم، اما همین قدر روشن است که وى در یک خانواده علمى و مذهبى تربیت یافته است؛ زیرا جد اعلاى او از موالیان امام سجاد علیه السلام بود. برادر او، حسن بن سعید اهوازى، از راویان معتبر شیعه و کسى است که على بن مهزیار و اسحاق بن ابراهیم حصینى را به محضر امام رضا علیه السلام معرفى کرد.
بیشتر احادیث او به طور مستقیم از امامان عصر او نقل شده اند، ولى گاهى به واسطه نضر بن سوید نیز روایت مى کند. شاگردان روایى او احمد بن محمد بن عیسى اشعرى، احمد بن محمد بن خالد برقى، حسین بن حسن بن ابان، احمد بن محمد بن حسین بن سکن قرشى بردعى و ابوالعباس احمد بن محمد دینورى هستند.
به گفته نجاشى، کتاب هایى که این دو برادر تألیف کرده اند، همگى قابل اعتماد و مورد عمل هستند. وى به کمک برادرش حسن، با هم در تصنیف ۳۰ کتاب مشارکت داشته اند. برخى از این آثار عبارتند از: کتاب المؤمن، کتاب الوضوء، کتاب الصلاة، کتاب البشارات، کتاب الزهد، کتاب التقیة، کتاب المناقب، کتاب المثالب، کتاب التفسیر، کتاب الملاحم، کتاب المزار، کتاب الدعاء و الرد على الغالیة.
ابراهیم بن داود هاشمى:
ابوعلى ابراهیم بن داود هاشمی، محدث شیعى، از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهما السلام، ظاهرا در اواخر سده دوم هجرى تولد یافت. اما آن چه مسلم است این که وى در عصر امام رضا علیه السلام (شهادت: ۲۰۳ ق) نوجوان بود. به همین دلیل، صاحب نظران نام او را در شمار اصحاب امام رضا علیه السلام ذکر نکرده اند. تاریخ وفات او به درستى روشن نیست، ولى از برخى مکاتبات او با امام هادى علیه السلام، که پس از رحلت فرزند آن امام صورت گرفته است، برمى آید که وى تا اواخر عصر امام هادى علیه السلام (شهادت: ۲۵۴ ق) حیات داشته و اندکى پس از نیمه نخست سده سوم درگذشته است.
وى در محیطى علمى و مذهبى پرورش یافت و بیشتر دوران تحصیلى او در شهرهاى کوفه و سامرا سپرى شد. فرزندش، محمد بن ابراهیم یعقوبى، از راویان حدیث است و احادیث متعددى از وى (یعنى از پدرش) نقل کرده. برادر بزرگترش، سلیمان بن داود یعقوبى، نیز از عالمان زمان خود بود که ابوعلى روایات متعددى از او فراگرفته است.
همچنین وى مکاتباتى با امام هادى علیه السلام داشت و برخى از مسائلش را به طور مستقیم از آن حضرت مى پرسید. اکنون در جوامع روایى شیعه، احادیث اندکى از او باقى مانده که صاحب نظران درباره صحت و درستى اخبار او سکوت کرده اند، اما از ارتباط او با امام هادى علیه السلام و حساسیت او در برابر شخصیت هاى مطرود جامعه مانند فارس بن حاتم، استفاده مى شود که وى فردى حقیقت جو بوده است.
از شاگردان او دو نفر را مى شناسیم که یکى سهل بن زیاد آدمى (م. بعد ۲۵۵ ق) است که احادیثش ارزش سندى ندارند، و دیگرى سندى بن ربیع کوفى (م. حدود ۲۶۰ ق) است که ظاهرا فردى مورد اعتماد و راستگو بوده. از آثار او، جز روایات باقى مانده از او، چیزى معرفى نشده است.
ابراهیم بن عبده نیشابورى:
ابراهیم بن عبده نیشابوری، محدث مورد اعتماد شیعى و از اصحاب امام هادى علیه السلام و وکیل امام حسن عسکری علیه السلام در نیشابور است. زمان تولد و وفاتش در منابع ذکر نشده، ولى چون عصر امام حسن عسکرى علیه السلام (شهادت: ۲۶۰ ق) را درک کرده و نیز بر پایه گزارشى که از خادم او نقل شده که وى در عصر غیبت صغری (۲۶۰ ـ ۳۲۹ ق) در کوه صفا خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه مشرف شده است، مى توان مطمئن شد که وى دست کم تا سال ۲۱۶ هجری زنده بوده است. وى اصالتا ایرانى و اهل نیشابور بود و ظاهرا زادگاه و آرامگاه او نیز همین شهر بوده است. از دوران کودکى و چگونگى تحصیلات او خبرى در منابع گزارش نشده است.
وى احتمالاً در نیشابور پرورش یافت و پس از دوران نوجوانى، مسافرت هایى به عراق داشت و بخشى از حیات علمى خود را در بغداد و سامرا به انجام رساند و سپس به نیشابور بازگشت. درباره شرح حال او، همین اندازه روشن است که وى نزد امام حسن عسکرى علیه السلام از جایگاه بلندى برخوردار بود و در نیشابور، وکیل آن حضرت بشمار مى آمد.
امام علیه السلام نه تنها در توقیعات و نامه هاى صادر شده، وى را ستایش مى کرد، بلکه در نامه هایى که آن حضرت براى معاصران و همکارانش مى نوشت، نسبت به موقعیت و جایگاه او سفارش هایى به دیگران داشت. در توقیعى که امام علیه السلام براى عبدالله بن حمدویه بیهقى (م. حدود ۲۷۵ ق) نوشته، آمده است: «من ابراهیم را براى اخذ حقوق واجب از اهالى آن دیار منصوب نموده ام و او را مورد اعتماد و امین خودم براى اهالى آن جا قرار داده ام».
کشى در رجال خود، مى نویسد: امام حسن عسکرى علیه السلام وى را نماینده خود در نیشابور قرار داد و دیگران را به اطاعت از او فراخواند.
ابراهیم بن عبده با این که در زمان خود، از شهرت بسزایى برخوردار بود، اما از استادان و شاگردان او اطلاعى در دست نیست. همچنین از او اثر تألیفى معرفى نشده است.
ابراهیم بن محمد همدانى:
ابوالحسن ابراهیم بن محمد همدانی، فقیه و محدث مورد اعتماد شیعى، از اصحاب امامان هادى و حسن عسکرى علیهماالسلام بود. وى همچنین هم زمان با وکالت احمد بن اسحاق قمى و احمد بن حمزة بن یسع، از سوى امام عصر عجل الله تعالی فرجه عهده دار مقام وکالت بود و به طور مستقیم با آن حضرت ارتباط داشت. پس از او، مقام وکالت در همدان به فرزندش و سپس به نوه او سپرده شد. همچنین وى در برخى از روایات، از امام رضا علیه السلام نیز نقل حدیث کرده است. به همین دلیل، شیخ طوسى نام او را در شمار اصحاب امام رضا علیه السلام نیز ذکر نموده است. تاریخ ولادت و وفات او به درستى روشن نیست.
بر پایه گزارش ابوعمرو کشی، وى به اتفاق فرزندش جعفر، در ۲۴۸ هجری با امام حسن عسکرى علیه السلام مکاتبه داشت. اما نمایندگى او از سوى امام عصر عجل الله تعالی فرجه نشان مى دهد که وى در عصر غیبت مى زیست و مدت ها پس از این تاریخ، حیات داشت و چون استادِ احمد بن محمد بن عیسى (م. حدود ۲۸۰ ق) بود، گمان مى رود در اوایل عصر غیبت (۲۶۰ ـ ۳۲۹ ق)، زندگى را بسر آورده باشد.
وى چنان که از لقب «همدانى» برمى آید، اصالتا ایرانى بود و در همدان اقامت داشت و مکاتبات زیادى با امامان عصر خود در مسائل گوناگون فقهى انجام داد. پسرش جعفر بن ابراهیم نیز از فقها و محدثان عصر خود بود و به واسطه پدرش با «ابوالحسن» (یعنى امام جواد یا امام رضا علیهماالسلام) مکاتباتى داشت.
ابراهیم نزد امامان معصوم علیهم السلام داراى مقامى ارجمند بود و بنا به گزارش ابن حمزه طوسى (م. ۵۶۰ ق) وى در زمان امام جواد علیه السلام، نایب یحیى بن عمران بود و آن حضرت دو سال پیش از مرگ یحیى، طى نامه اى او را جانشین خود قرار داد.
از معاصران او، على بن مهزیار اهوازى (م. حدود ۲۵۵ ق) و احمد بن هلال کرخى (م. ۲۷۶ ق) هستند که در برخى موارد، مکاتبات همدیگر با امامان عصر خود را نقل نموده اند. از او روایات و توقیعات فراوانى به جاى مانده که در تمام موارد، به طور مستقیم با امامان معصوم مکاتبه کرده است. بنابراین، وى بیشتر معلومات و مسائل فقهى خود را از امامان اخذ کرده است، هر چند در یک مورد دیده شده که وى از محمد بن عبیده نقل حدیث کرده است.
وى شاگردان زیادى داشت که ابراهیم بن هاشم (پدر على بن ابراهیم، صاحب تفسیر)، عمر بن على بن عمر، حمدان بن سلیمان نیشابورى، احمد بن على تفلیسى، سهل بن زیاد آدمى (م. بعد ۲۵۵ ق) یعقوب بن یزید و احمد بن محمد بن عیسى (م. حدود ۲۸۰ ق) از جمله آنان هستند.
درباره ارزش روایات او، ابوعمرو کشی (م. حدود ۳۶۳ ق) در گزارش خود، وى را «عظیم القدر» و فردى «مطمئن» در نقل حدیث معرفى کرده است. شیخ طوسى (م. ۴۶۰ ق) نیز در کتاب الغیبه، او را مورد وثوق دانسته و مدح بلیغى از او به عمل آورده است. از این رو، احادیث و توقیعات او کاملاً مورد قبول صاحب نظران مى باشند. وى ظاهرا داراى اثر تألیفى نبوده و به همین دلیل، نام او به طور مستقل در فهرست نجاشى نیامده، بلکه در ذیل شرح حال نوه اش، محمد بن على بن ابراهیم، ذکر شده است.
پانویس
- ↑ مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت.
- ↑ اصحاب و شاگردان امام هادی، پایگاه تخصصی امام علی النقی الهادی، به نقل از زندگانی امام هادی علیهالسلام، ص ۲۰۷.
- ↑ مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت.
- ↑ الغیبه، شیخ طوسی ص ۲۱۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ۴ ص ۳۲۴.
- ↑ الغیبه، ص ۲۱۲.
- ↑ رجال کشی، ج ۶.
منابع
- تحلیلی از تاریخ دوران دهمین خورشید امامت، مرکز تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.