آیه 5 سوره قصص
<<4 | آیه 5 سوره قصص | 6>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان (خلق) قرار دهیم و وارث (ملک و جاه فرعونیان) گردانیم.
و ما می خواستیم به آنان که در آن سرزمین به ناتوانی و زبونی گرفته شده بودند، نعمت های با ارزش دهیم، و آنان را پیشوایان مردم و وارثان [اموال، ثروت ها و سرزمین های فرعونیان] گردانیم.
و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] گردانيم، و ايشان را وارث [زمين] كنيم،
و ما بر آن هستيم كه بر مستضعفان روى زمين نعمت دهيم و آنان را پيشوايان سازيم و وارثان گردانيم.
ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- نمن: من در اصل به معنى قطع است. نعمت را منت گويند كه شخص را از گرفتارى قطع مىكند: «المن: القطع»- «ان نمن»: اينكه نعمت بدهيم.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گویند: عده اى از اصحاب ما چنین روایت کرده اند که این آیه در شأن مهدى موعود امام قائم علیهالسلام نازل گردیده است که خداوند بر او منت نهاده پس از استضعاف، ایشان را امام روى زمین گرداند و وارث چیزهائى بنماید که در دست ستمکاران بوده است.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ «5»
و ما اراده كردهايم بر كسانى كه در زمين به ضعف و زبونى كشيده شدند، منّت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان (روى زمين) قرار دهيم.
نکته ها
كلمهى «منت» در اينجا به معناى نعمت بزرگ و با ارزش است، نه منّت زبانى كه بازگو كردن نعمت به قصد تحقير ديگران باشد و مسلّماً كار زشت و ناپسندى است.
جلد 7 - صفحه 17
شكّى نيست كه هرگاه ارادهى الهى بر تحقّق امرى تعلّق گيرد، آن مسئله قطعاً عملى خواهد شد و هيچ مانعى نمىتواند سدّ راه آن گردد، قرآن مىفرمايد: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» «1» همانا فرمان اوست كه هرگاه چيزى را اراده كند كه باشد، پس آن چيز خواهد بود و محقّق خواهد شد.
با اينكه همه نعمتها از جانب خداوند است وبندگان در هر نعمتى رهين منّت او هستند، ليكن او در خصوص چند نعمت، تعبير به منّت فرموده كه طبعاً از اهميّت بالاى آنها حكايت دارد، از جمله:
الف: نعمت اسلام. «كَذلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ» «2»
ب: نعمت نبوّت. «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا» «3»
ج: نعمت هدايت. «بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ» «4»
د: نعمت حاكميّت مؤمنان. وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ ...
در روايات بسيار، حضرت مهدى عليه السلام وحكومت آن بزرگوار در آخرالزمان مصداق اتمّ اين آيه معرّفى شده است. «5»
مسئله حاكميّت مستضعفان بر زمين، با عبارات و بيانهاى مختلفى در قرآن آمده است:
الف: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ» «6» خداوند به كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته انجام دادهاند، وعدهى خلافت در زمينرا داده است.
ب: وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا ... ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ «7» بعد از آنكه اقوام ستمگر پيشين را هلاك كرديم ... شما را جانشينان زمين قرار داديم.
ج: «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» «8» بندگان صالح، وارث زمين مىشوند.
د: «وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا» «9» ما مستضعفان را وارث شرق و غرب زمين گردانديم.
«1». يس، 82.
«2». نساء، 94.
«3». آلعمران، 164.
«4». حجرات، 17.
«5». تفسير كنزالدقايق.
«6». نور، 55.
«7». يونس، 13 و 14.
«8». انبياء، 105.
«9». اعراف، 137.
جلد 7 - صفحه 18
ه: «لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ. وَ لَنُسْكِنَنَّكُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ» «1» ما ستمگران را نابود وبعد از آن شما را ساكن زمين مىگردانيم.
مراد از مستضعفان در اين آيه، با توجّه به مجهول بودن فعل «اسْتُضْعِفُوا»، كسانى هستند كه خود در اين امر نقش نداشته و استكبار آنها را به استضعاف كشيده باشد.
پیام ها
1- حكومت جهانى مستضعفان و حمايت از مظلومان تاريخ، اراده وخواست الهى است. «نُرِيدُ»
2- در حكومت خودكامه طاغوتى، نيروهاى كارآمد به ضعف كشانده مىشوند.
«اسْتُضْعِفُوا»
3- آينده از آنِ مستضعفان است. نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً ...
4- امامت، همچون بعثت، نعمت ويژهاى است كه خداوند بر مردم منّت مىنهد.
در مورد بعثت پيامبر مىفرمايد: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا» «2» در اينجا مىفرمايد: نَمُنَ ... نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ «5»
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَ: و اراده فرموديم اينكه منت گذاريم، عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ: بر آنانكه زبون و بيچاره شده بودند در زمين مصر و نواحى آن كه بنى اسرائيل باشند، و برهانيم ايشان را از بلا و شدت فرعون. وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً: و
«1» كشاف، ج 3، ص 157- 156.
جلد 10 - صفحه 101
گردانيديم ايشان را پيشوايان در امر دين و داعيان مردمان به خير و صلاح تا به ايشان اقتدا كنند در خيرات و مبرات. بعضى، تفسير (ائمه) به ولاة و ملوك نموده لقوله (وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً) يعنى ايشان را پادشاه قرار داديم. وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ: و قرار داديم ايشان را وارثان مال و امتعه و املاك فرعونيان.
تنبيه: اين مطلب مسلم است ملكى كه خداى تعالى عطا فرمايد، مراد ملكى است كه لازم الاتباع باشد در امور دين و دنيا، نه ملك كفر؛ زيرا آن مستلزم عدوان و ظلم است چنانكه آيات شريفه دالّ بر اين است از جمله قوله تعالى: (فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً) «1» پس بنابراين ائمه هر آينه ملوك دنيا هستند، پيشوا و مقدمند در امور دين و دنيا، و مردم مأمورند به اطاعت آنان و احاديث بسيار وارد است از جمله:
1- على بن ابراهيم قمى «رحمه اللّه» فرمايد: خداوند اخبار فرمود پيغمبر خود را به آنچه رسيده موسى و اصحابش را از فرعونيان از قتل و ظلم براى اينكه تسليتى باشد در مصائبى كه از امّت بر اهل بيتش وارد آيد، پس بشارت داد آن حضرت را بعد از تعزيت به آنكه تفضل فرمايد بر ايشان و قرار دهد ايشان را خلفاء در زمين و ائمّه بر امّت، و برگرداند ايشان را به دنيا با دشمنان ايشان تا دادخواهى شود «2».
2- در كافى- از ابى الصباح كنانى مروى است كه نظر فرمود حضرت باقر عليه السّلام به حضرت صادق عليه السّلام فرمود: آيا ديدى اين شخص را، اينست از كسانى كه خداى تعالى فرموده (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا) «3».
3- ابن بابويه (رحمه اللّه) روايت نموده از حضرت صادق عليه السّلام كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله نظر فرمود به سوى على و حسن و حسين عليهم السّلام، پس گريه نمود و فرمود: شمائيد مستضعفون بعد از من. پس به حضرت صادق عليه السّلام عرض شد: چه معنى دارد اين يابن رسول اللّه؟ فرمود:
«1» سوره نساء آيه 54.
«2» تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 133.
«3» اصول كافى، ج 1، كتاب الحجة، باب الاشارة و النص على ابى عبد اللّه الصّادق عليه السّلام، روايت 1، ص 306- بحار الانوار ج 24 ص 167 و 173 بنقل از مجمع البيان و مناقب.
جلد 10 - صفحه 102
معنى آن آنست كه شمائيد ائمه بعد از من، بدرستى كه خداوند فرموده (وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا ...) بعد فرمود: اين آيه جارى است در حق ما تا روز قيامت «1».
4- در جوامع- از حضرت زين العابدين عليه السّلام مروى است كه فرمود:
قسم به آن خدائى كه حضرت محمّد را به حق به خلق مبعوث ساخته بشير و نذير، بدرستى كه نيكوكاران از ما كه اهل بيتيم و شيعيان ايشان، به منزله موسى و شيعيان اويند، و دشمنان ما و اتباع آنها به مثابه فرعون و اتباع اويند «2».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
طسم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «3» إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ «4»
وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ «5» وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ «6»
ترجمه
اين آيتهاى كتاب آشكار كننده است
ميخوانيم بر تو از خبر موسى و فرعون بدرستى و راستى براى گروهى كه ميگروند
همانا فرعون برترى جست در زمين و قرار داد اهل آنرا گروه گروه ناتوان ميساخت جمعى از آنها را ميكشت پسرانشان را و زنده ميگذاشت زنانشان را همانا او بود از تباهكاران
و ميخواستيم منّت بگذاريم بر آنان كه ناتوان كرده شده بودند در زمين و بگردانيمشان پيشوايان و بگردانيمشان وارثان
و متمكّن كنيم مر ايشانرا در زمين و بنمايانيم فرعون و هامان و لشگريان آن دو را از ايشان آنچه را بودند كه بيم ميداشتند.
تفسير
شرح طسم در سور سابقه گذشت و اين سوره مشتمل بر آياتى است از قرآن كه كتابى واضح و آشكار كننده حقايق است ميخوانيم بر تو اى پيغمبر خاتم بعضى از حكايت موسى و فرعون عصر او را بحق و حقيقت و تحقيق براى انتفاع و تنبّه و تذكر گروهى كه ايمان ميآورند نه معاندين و جاحدين كه از آن بهرهمند نخواهند شد همانا فرعون علوّ و برترى جست و سركشى نمود از
جلد 4 صفحه 172
اوامر الهى در زمين مصر و قرار داد اهل آنرا فرقه فرقه و عدالت اجتماعى را رعايت ننمود بعضى را كه قبطى بودند تقويت كرد و بعضى را كه سبطى بودند تضعيف نمود و آنها بنى اسرائيل بودند اسباط حضرت يعقوب كه پسران ايشانرا سر ميبريد و زنانشان را استخدام مينمود و از مفسدين معروف در عالم بود او ميخواست آنها ذليل باشند ولى ما ميخواستيم كه منّت نهيم بر آنانكه او ضعيفشان كرده بود در زمين و قرار دهيم ايشانرا پيشوايان و پادشاهان و وارثان تاج و تخت و ملك و مال قبطيان كه او تقويت ميكرد آنها را و ميخواستيم كه متمكّن و مقتدر و آماده و مهيّا كنيم براى بنى اسرائيل وسائل عزت و عظمت را در زمين و ارائه دهيم بفرعون و هامان و قبطيان از ضرب دست بنى اسرائيل زوال ملك و مال و عزت و عظمت آنها را كه از آن ميترسيدند و مرتكب جرم و جنايت مىشدند چون كاهنى بفرعون گفته بود از بنى اسرائيل پسرى متولد ميشود كه سلطنت تو بدست او زوال خواهد يافت و آن احمق تصور ميكرد بتدبير ميتواند از تقدير جلوگيرى نمايد و بعضى يرى بياء و رفع اسماء ثلاثه بعد از آن قرائت نمودهاند و در روايات متعدّده از اهل بيت عصمت و طهارت منّت و تفضّل الهى بر كسانيكه ضعيف كرده شدند در زمين با قضاياى ظهور حضرت حجت و رجعت ائمه اطهار و غلبه ايشان بر دشمنان تطبيق شده و قمى ره فرموده خداوند خبر داده به پيغمبر خود از مصائب حضرت موسى براى تسليت خاطر آنحضرت از مصائب وارده بر او در اهل بيتش از امّت و بشارت داده كه خداوند بعدا تفضل خواهد فرمود برايشان و وارث زمين و پيشوايان اين امت قرار خواهد داد ايشانرا در رجعت بدنيا با دشمنانشان تا بسزاى ظلم و تعدّى خودشان برسند بدست ايشان و دوستانشان و اللّه اعلم و مؤيد اين روايات آنستكه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بصحت پيوسته كه آنچه در بنى اسرائيل واقع شده بدون كم و زياد در اين امت بوقوع خواهد پيوست و در جوامع از امام سجاد عليه السّلام نقل نموده كه قسم بخداوندى كه محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را مبعوث فرمود بحق كه بشير و نذير باشد همانا خوبان ما اهل بيت و شيعيان ايشان بمنزله موسى عليه السّلام و شيعيان اويند و همانا دشمنان ما و شيعيان آنها بمنزله فرعون و شيعيان اويند.
جلد 4 صفحه 173
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ نُرِيدُ أَن نَمُنَّ عَلَي الَّذِينَ استُضعِفُوا فِي الأَرضِ وَ نَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثِينَ «5»
و ما اراده كرديم اينكه منت بگذاريم بر كساني که آنها را ضعيف كردند در زمين و آنها را پيشوايان قرار دهيم و قرار دهيم آنها را وارث ديگران.
جلد 14 - صفحه 205
وَ نُرِيدُ اراده، علم بصلاح است و حكمت علم بصالح و مفاسد است و از شئون علم است و از صفات ذات بخلاف مشيئة که از صفات فعل است که ايجاد است بر وفق صلاح.
أَن نَمُنَّ تمام نعمتها و تفضلات الهي از روي منت است بايد بنده هميشه ممنون نعمتهاي الهي باشد زيرا احدي طلب ندارد خداوند برايگان تفضل ميفرمايد فقط قابليت تفضل ميخواهد در محل غير قابل تفضل نميفرمايد چون قبيح است و محال است از او سر زند.
عَلَي الَّذِينَ استُضعِفُوا فِي الأَرضِ که بني اسرائيل باشند که در آيه قبل فرمود:
«يَستَضعِفُ طائِفَةً مِنهُم».
وَ نَجعَلَهُم أَئِمَّةً انبياء بني اسرائيل از زمان موسي تا عيسي عليهم السلام و چهار عنوان داريم که منطبق بر انبياء و اوصياء انبياء ميشود: امام ولي حجة خليفه وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَهدُونَ بِأَمرِنا وَ أَوحَينا إِلَيهِم فِعلَ الخَيراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ (انبياء آيه 73) إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ (مائده آيه 55) رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ (نساء آيه 165) قُل فَلِلّهِ الحُجَّةُ البالِغَةُ (انعام آيه 149) إِنِّي جاعِلٌ فِي الأَرضِ خَلِيفَةً (بقره آيه 30) امام يعني پيشوا که بايد ديگران باو اقتداء كنند و متابعت كنند مثل امام جماعت که مأمومين اقتداء ميكنند و در افعال متابعت مينمايند و كفار و مشركين هم امامي دارند که متابعت آنها را ميكنند چنانچه ميفرمايد: وَ جَعَلناهُم أَئِمَّةً يَدعُونَ إِلَي النّارِ وَ يَومَ القِيامَةِ لا يُنصَرُونَ (همين سوره آيه 41) ولي بمعني صاحب اختيار است و آنهم منوط است بجعل الهي و چهار قسم ولي داريم. ولاية كليه مطلقه، كليه مقيده، جزئيه مطلقه، جزئيه مقيده، كليه مطلقه خاص انبياء نسبت بامت و ائمه عليهم السلام است نسبت برعيت كليه مقيده مجعول بر مجتهد جامع الشرائط و نواب انبياء و ائمه، جزئيه مطلقه ولايت اب و جد نسبت بصغير و مجنون و سفيه، جزئيه مقيده قيم مجعول از قبل جد و اب يا از قبل مجتهد علي الصغار و المجانين و السفهاء، حجة بمعني دليل و برهان و قطع عذر طرف که انبياء پس
جلد 14 - صفحه 206
از اقامه معجزه و ائمه بعد از ثبوت امامت حجة اللّه هستند بر خلق حتي علماء حجة الاسلام هستند. خليفه جانشين خدا در وجوب متابعت و حرمت مخالفت
«من اطاعكم فقد اطاع اللّه و من عصاكم فقد عصي اللّه».
وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثِينَ که فرعون و فرعونيان غرق شوند و منازل و جواهرات و اندوختههاي آنها و رياست و سلطنت نصيب بني اسرائيل شود.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 5)- در این آیه و آیه بعد خداوند پرده از روی اراده و مشیت خود در مورد مستضعفان برداشته و پنج امر را در این زمینه بیان میکند که با هم پیوند و ارتباط نزدیک دارند.
1- «ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم» و آنها را مشمول مواهب خود نماییم (وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ).
2- «و (ما میخواهیم) آنها را پیشوایان قرار دهیم» (وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً).
3- «و آنها را وارثان (حکومت جباران) قرار دهیم» (وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج8، ص: 8
- ↑ شیخ بزرگوار در تفسیر آیه 6 همین سوره چنین گوید: کسانى که شأن و نزول آیه 5 را درباره مهدى موعود امام قائم علیهالسلام گفته اند، فرعون و هامان آن آیه را تعبیر به فرعون و هامان این امت نموده و ضمیر (منهم) در آیه را کنایه از انصار و یاران مهدى موعود قرار داده اند و نیز گوید: چنین تأویلى اولى و بهتر است زیرا فعل (نرى) به لفظ استقبال آمده یعنى موضوعى است که براى بعد آن را نمایانده و آشکار سازیم، - صاحب تفسیر روض الجنان درباره شأن و نزول این آیه براى مهدى - موعود گوید: چنین عقیده اى اولى و احسن است از لحاظ این که موافق با ظاهر بوده و مى باشد آن هم از چند وجه: اول آن که الف و لام در ارض تعریف جنس بوده و آن را حمل بر عموم کردن بهتر است، دوم آن که لفظ امام درباره مهدى موعود حقیقت بوده و درباره بنى اسرائیل مجاز مى باشد، سوم آن که براى وارث بودن، وجود مهدى موعود لایق تر است زیرا آخرین امام از ائمه بوده و وارث همه گذشتگان است و دولت او به دامنه قیامت متصل مى باشد و مانند همین آیه است. آیه 105 سوره انبیاء آنجا که فرماید: «وَلَقَدْ کتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکرِ».
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.