آیه 57 سوره قصص

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَىٰ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا ۚ أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَىٰ إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<56 آیه 57 سوره قصص 58>>
سوره : سوره قصص (28)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و (برخی از اهل مکه) گفتند: اگر ما با تو طریق هدایت را (که اسلام است) پیروی کنیم ما را از سرزمین خود به زودی بربایند (و به دست ملت عرب که متفق بر علیه اسلامند از وطن آواره شویم). آیا ما (مکه را) بر ایشان حرمی امن قرار ندادیم که به این مکان (بی‌آب و گیاه) انواع نعمتها و ثمرات که ما روزیشان کردیم از هر طرف بیاورند؟ لیکن حقیقت این است که اکثر آنها نادانند.

و [مشرکان برای معذور بودن خود در نپذیرفتن هدایت] گفتند: اگر ما همراه تو از هدایت [قرآن] پیروی کنیم [به وسیله مشرکان قلدر عرب] از سرزمینمان [شهر مکه] ربوده خواهیم شد! آیا ما آنان را در حرم امنی جای ندادیم که همواره [در همه فصول سال] هر نوع میوه و محصولی که رزقی از سوی ماست به سوی آن گردآوری می شود؟ ولی بیشتر آنان معرفت و دانش [نسبت به واقعیات] ندارند.

و گفتند: «اگر با تو از [نورِ] هدايت پيروى كنيم، از سرزمين خود ربوده خواهيم شد.» آيا آنان را در حرمى امن جاى نداديم كه محصولات هر چيزى -كه رزقى از جانب ماست- به سوى آن سرازير مى‌شود؟ ولى بيشترشان نمى‌دانند.

گفتند: اگر از كيش تو پيروى كنيم، ما را از سرزمينمان بر مى‌كنند. آيا آنها را در حرمى امن جاى نداده‌ايم كه همه گونه ثمرات در آن فراهم مى‌شود، و اين رزقى است از جانب ما؟ ولى بيشترينشان نمى‌دانند.

آنها گفتند: «ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان می‌ربایند!» آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزی (از هر شهر و دیاری) بسوی آن آورده می‌شود؟! رزقی است از جانب ما؛ ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They say, ‘If we follow the guidance with you, we will be forced out of our territory.’ Did We not establish a secure sanctuary for them where fruits of all kinds are brought as a provision from Us? But most of them do not know.

And they say: If we follow the guidance with you, we shall be carried off from our country. What! have We not settled them in a safe, sacred territory to which fruits of every kind shall be drawn?-- a sustenance from Us; but most of them do not know.

And they say: If we were to follow the Guidance with thee we should be torn out of our land. Have We not established for them a sure sanctuary, whereunto the produce of all things is brought (in trade), a provision from Our presence? But most of them know not.

They say: "If we were to follow the guidance with thee, we should be snatched away from our land." Have We not established for them a secure sanctuary, to which are brought as tribute fruits of all kinds,- a provision from Ourselves? but most of them understand not.

معانی کلمات آیه

  • نتخطف: خطف: ربودن. «خطفه خطفا: اسلبه بسرعة» «نتخطف» ربوده مى‏‌شويم.
  • يجبى: جبى: جمع كردن. «جبيت الماء فى الحوض» آب را در حوض جمع كردم.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره حرث بن نوفل بن عبدمناف نازل شده زیرا او به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفت: ما می‌دانیم که قول تو حق است ولى می‌ترسیم از اثر پیروى تو عرب ما را از مکه بیرون نمایند و ما در مقابل آن‌ها تاب مقاومت نداریم.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‌ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى‌ إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «57»

و (كفّار مكّه) گفتند: اگر ما با (قبول برنامه‌هاى) تو، هدايت را بپذيريم، (بزودى) از سرزمينمان آواره خواهيم شد. (بگو:) آيا ما آنان را در حرم أمنى قرار نداديم كه بهره‌هاى هر چيزى به عنوان روزى از جانب ما به سوى آن سرازير مى‌شود؟ ولى بيشتر آنان نمى‌دانند!

نکته ها

گروهى از مشركان مكّه به پيامبراسلام صلى الله عليه و آله اظهار نمودند كه اگر ما هدايت را به همراه تو پذيرا شويم، به سرعت از خانه و كاشانه خود رانده و آواره، و از زندگى و هستى خويش ساقط و درمانده مى‌گرديم.

خداوند با سه پاسخ بهانه‌ى آنان را ردّ مى‌فرمايد:

پاسخ اوّل كه در همين آيه مورد اشاره قرار گرفته است اين كه؛ همان خدايى كه مكّه را پايگاه أمن ومحلّ جلب و سرازير شدن روزى فراوان براى شما قرار داد، باز مى‌تواند آن را تداوم بخشد. (در اين جواب دلگرمى و بشارت است)

پاسخ دوم كه در آيه‌ى بعد آمده است اين‌كه؛ بر فرض به خاطر حفظ رفاه و منافع خود، ايمان نياوريد، قهر خدا را چه خواهيد كرد؟ (در اين جواب انذار و هشدار است)

پاسخ سوم كه در آيه‌ى 60 همين سوره مطرح شده است اين كه؛ مگر مال و متاع دنيا چقدر ارزش دارد كه به واسطه‌ى آن ايمان نمى‌آوريد بدانيد آنچه در نزد خداست، بهتر و پايدارتر

جلد 7 - صفحه 77

است. پس عدم ايمان شما هيچ وجه و توجيهى ندارد.

پیام ها

1- دين، تنها عقيده نيست، بلكه برنامه‌هاى عملى نيز دارد. «نَتَّبِعِ الْهُدى‌ مَعَكَ»

2- حساسيّت دشمنان تنها نسبت به راه حقّ و مسير الهى نيست كه آنها، هم به راه حقّ و هم به رهبرى حقّ اعتراض دارند. «إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‌ مَعَكَ»

3- ايمان آوردن، تنها به آگاهى داشتن نيست، بلكه به جرأت هم نياز دارد. «إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‌ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ» (آرى، گروهى حقّانيّت اسلام را مى‌فهمند، ولى بخاطر حفظ منافع شخصى از آن سرباز مى‌زنند.)

4- انسان، وطن‌دوست است. «مِنْ أَرْضِنا»

5- ترس از دست‌دادن نعمت‌ها را با ياد الطاف الهى دفع كنيم. «أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً» (آرى ياد نعمت‌ها، عامل توكّل و رفع نگرانى‌هاست.)

6- بهبود، رونق و رشد اقتصادى در گرو امنيّت و آرامش اجتماعى است. «آمِناً يُجْبى‌ إِلَيْهِ ثَمَراتُ»

7- امنيّت و رزق، دو نعمت تضمين شده‌ى حرم الهى (مكّه) است. «آمِناً يُجْبى‌ إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ»

8- برترى ايمان بر رفاه و آسايش، براى اكثر مردم پنهان است. «وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‌ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى‌ إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (57)

شأن نزول: در منهج- حارث بن عثمان بن نوفل بن عبد المناف نزد حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله آمد گفت: ما مى‌دانيم قول تو حق و آنچه فرمائى سبب دولت ما در دنيا و سعادت ما در آخرت است، اما پيروى تو موجب مخالفت تمام عرب است، مى‌ترسيم كه اگر پيروى تو كنيم عرب ما را از زمين حرم بيرون كنند و ما را با كمى انصار تاب مقاومت نباشد؛ آيه شريفه نازل شد «4»:

وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‌ مَعَكَ‌: و گفتند بعضى از كفار اگر پيروى كنيم طريق ارشاد را با تو، يعنى ايمان آوريم به تو و پيروى نمائيم فرمايشات تو را، نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا: ربوده شويم از زمين خود، يعنى عرب ما را از ديارمان بيرون كنند. حق تعالى رد قول ايشان نموده بر سبيل تقرير فرمود: أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً: آيا قرار و جاى نداده‌ايم ايشان را حرمى با ايمنى كه هيچكس بر آنها دست ندارد به جهت حرمت خانه كعبه كه در آن واقع شده، زيرا تمام عرب در حوالى آن يكديگر را مى‌كشتند و غارت مى‌كردند و لكن ايشان بامنيت و عافيت در آن نشسته هيچكس نمى‌توانست به آنها ضرر رساند و متعرض آنها شود. يُجْبى‌ إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ: جمع كرده و كشيده مى‌شود بسوى اين حرم ميوه‌هاى هر چيز، يعنى منافع از هر بلدى و اطعمه و البسه از هر ناحيتى به آنجا آورند.

«4» منهج الصادقين، ج 7، ص 116.

جلد 10 - صفحه 162

نكته: اسناد «امن» به اهل حرم حقيقت، و به حرم مجاز، و مراد به كليت كثرت است.

رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا: روزى دادنى از نزد ما بى‌منت غيرى، و هرگاه ما ايشان را با وجود بت‌پرستى و شرك، ايمن و مطمئن و مرفه الحال مى‌داريم، اگر ايمان آرند و توحيد را به حرمت خانه كعبه ضمّ نمايند، چگونه ايشان را از ترس و آوارگى در امان نياوريم. وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ‌: و لكن بيشتر ايشان نمى‌دانند اين نكته را و متفطن و متفكر نمى‌شوند تا بدانند كه اين روزى از جانب حق تعالى به ايشان مى‌رسد؛ چه اگر مى‌دانستند، از غير خداى تعالى ترسان نبودند و عبادت غير او نمى‌نمودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (56) وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدى‌ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى‌ إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (57) وَ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَها فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلاَّ قَلِيلاً وَ كُنَّا نَحْنُ الْوارِثِينَ (58) وَ ما كانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرى‌ حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّها رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ ما كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرى‌ إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ (59) وَ ما أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ زِينَتُها وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‌ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (60)

ترجمه‌

همانا تو هدايت نميكنى كسى را كه دوست دارى و لكن خدا هدايت ميكند آنرا كه ميخواهد و او داناتر است به هدايت يافتگان‌

و گفتند اگر پيروى كنيم راه راست را با تو ربوده شويم از زمين خود آيا جايگاه قرار نداديم براى آنها حرم ايمنى را كه سوق داده ميشود بسوى آن محصولات همه چيز كه روزى آنها باشد از نزد ما و لكن بيشتر آنها نميدانند

و بسا هلاك كرديم از اهل بلدى كه بنشاط و خوشى گذراندند زندگانى خود را پس اينست مسكنهاشان كه سكونت كرده نشد بعد از آنها مگر اندكى و بوديم ما وارثان‌

و نيست پروردگار تو هلاك كننده آباديها تا آنكه بر انگيزد در مركزش پيغمبرى كه بخواند براى آنها آيتهاى ما را و نيستيم ما هلاك كننده آباديها مگر آنكه اهل آنها باشند ستمكاران‌

و آنچه داده شديد از چيزى پس بهره زندگانى دنيا است و پيرايه‌اش و آنچه نزد خدا است بهتر و پاينده‌تر است آيا پس تعقّل نميكنيد.

تفسير

خداوند متعال براى آنكه پيغمبر اكرم خود را بتعب و مشقّت نيندازد در ارشاد و هدايت خلق فرموده تو نمى‌توانى نور ايمانرا در قلب هر كس دوست داشته باشى و بخواهى هدايت او را وارد نمائى تا حقّا مؤمن و واقعا مهتدى گردد وظيفه تو فقط ابلاغ است ولى خداوند نور ايمان را در دل هر كس بخواهد مى‌اندازد و او بهتر ميداند كه مؤمن حقيقى و مهتدى واقعى كيست خواه ظاهرا قبول اسلام نموده باشد خواه ننموده باشد براى مصالحى كه در كتمان آن بوده و گفته‌اند در باره حضرت ابو طالب نازل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله باو ميفرمود اى عمو بگو لا اله الا اللّه نفع ميدهد تو را در روز قيامت و او عرض ميكرد اى برادرزاده من بصير ترم بنفس خود و چون وفات نمود برادرش عباس شهادت داد نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه گويا شد بآن كلمه در وقت مرگ و بنابراين خداوند باين آيه اعلام فرموده بحبيب خود ايمان باطنى او را كه خاطر مباركش از اين جهت افسرده نباشد و بداند كه او مهتدى بهدايت الهى است و بايد وصاياى انبياء سلف را كه نزد او بوديعت گذارده شده به پيغمبر خاتم تسليم نمايد و از دنيا برود و مصلحت در آنستكه كتمان نمايد ايمان خود را تا بتواند بخوبى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم‌

جلد 4 صفحه 199

حمايت و نگهدارى كند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مثل ابو طالب عليه السّلام مثل اصحاب كهف است كه پنهان نمودند ايمان را و اظهار كردند شرك را پس خداوند اجر ايشانرا دو مرتبه عنايت فرمود چنانچه در آيات سابقه اشاره بآن شد كه يكى اجر ايمان و ديگر اجر تقيّه از كفّار است و اشعار حضرت ابو طالب در مدح پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و تصديق آنحضرت و توحيد و نبوّت بقدرى است كه گفته‌اند اگر جمع شود ديوان بزرگى ميشود و تا آنحضرت زنده بود براى آنكه ظاهرا ايمان نياورده بود و با كفار مدارا ميكرد براى دفع شرّشان و مورد ملاحظه بود پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در امان او بود و ميتوانست تا حدّى بوظيفه خود قيام نمايد ولى بعد از او مجبور بخروج از مكّه شد و هجرت بمدينه فرمود و اخبار در فضائل و مناقب آنحضرت بقدرى است كه اين كتاب گنجايش آنرا ندارد و بعضى از اشعار آنحضرت در كلام ائمه اطهار ذكر شده و شمّه‌اى از اين مقال در ذيل آيه انّ اللّه اصطفى در سوره آل عمران گذشت و چون پيغمبر صلى اللّه عليه و اله قريش را دعوت باسلام و هجرت مى‌فرمود ميگفتند اگر ما بموافقت تو متابعت نمائيم از دين حق از وطن تبعيد و از خانمان آواره خواهيم شد و خداوند در ردّ عذر آنها فرموده آيا ما حرم را جايگاه امن و امان براى آنها قرار نداديم كه حمل مى‌شود بسوى آن از اطراف و اكناف عالم از هر نوع متاعى براى ارتزاق آنها از قبل ما با آنكه مشركند پس اگر موحّد شوند اولويّت پيدا ميكنند بادامه نعمت بر آنها ولى بيشتر آنها نادانند و متوجّه باين جهات نيستند و قدر نعمت را نميدانند و شكر منعم را بجا نمى‌آورند و چه بسيار از اهل بلاد كه در ناز و نعمت و غرور و نخوت اعاشه نمودند و چون اصرار بر كفر و مخالفت انبيا داشتند بعذاب الهى گرفتار شدند و منازل آنها ويران شد كه اكنون در راه شام خرابه آنها را مشاهده مينمائيد كه كسى در آنجا نزول نمى‌نمايد مگر براى رفع خستگى و اقامت موقّتى يا از شدّت بيچارگى و بيجائى براى شومى كفر و معصيت و از نسل آنها كسى باقى نمانده كه ارث ببرد آن اراضى را از آنها لذا ما وارث آن بوديم و بناى خداوند بر اين نبوده و نيست كه اهل بلاديرا بعذاب خود هلاك فرمايد تا مبعوث فرمايد در اصل و مركز و معموره‌ترين آن بلاد پيغمبرى را كه تلاوت فرمايد

جلد 4 صفحه 200

بر آنها آيات الهى را براى اتمام حجّت و نبوده است خداوند ويران كننده بلاد مگر وقتى كه اهل آنها ستمكار باشند بر خود و خلق بكفر و معصيت و مخالفت انبياء و اوصياء ايشان و آنچه خداوند با بناء دنيا عنايت فرموده از موجبات بهره‌مند شدن در زندگانى موقت دنيا و تجمّلات ظاهرى آن چون در معرض زوال و فنا است و مشوب بآلام و اسقام، قابل مقايسه بانعم باقيه خالصه كامله آخرت نيست كه پاداش پر افتخار الهى و باقى ببقاء او است و هيچ عاقلى اين را مبادله بآن نمى‌نمايد و بعضى تجبى بتاء و يعقلون بياء قرائت نموده‌اند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قالُوا إِن‌ نَتَّبِع‌ِ الهُدي‌ مَعَك‌َ نُتَخَطَّف‌ مِن‌ أَرضِنا أَ وَ لَم‌ نُمَكِّن‌ لَهُم‌ حَرَماً آمِناً يُجبي‌ إِلَيه‌ِ ثَمَرات‌ُ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ رِزقاً مِن‌ لَدُنّا وَ لكِن‌َّ أَكثَرَهُم‌ لا يَعلَمُون‌َ (57)

و گفتند ‌اگر‌ متابعت‌ كنيم‌ ‌ما هدايت‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌شما‌ ‌ما ‌را‌ بيرون‌ ميكنند و خارج‌ ميكنند ‌از‌ زمين‌ ‌ما آيا ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ تمكن‌ نداديم‌ ‌در‌ حرم‌ امن‌ الهي‌ مكه‌ معظمه‌ ‌که‌ احدي‌ نتواند اذيتي‌ كند بآنها و ‌از‌ اطراف‌ ثمرات‌ ‌هر‌ چيزي‌ ‌را‌ بسوي‌ حرم‌ بيايد روزي‌ ‌از‌ طرف‌ ‌ما و

جلد 14 - صفحه 256

‌از‌ نزد ‌ما ‌براي‌ ‌آنها‌ و لكن‌ اكثر ‌آنها‌ نميدانند.

توضيح‌ كلام‌ اينكه‌ جماعتي‌ ‌از‌ بني‌ هاشم‌ و عشيره‌ حضرت‌ ‌که‌ پيغمبر مأمور شد ‌که‌ اولا ‌آنها‌ ‌را‌ دعوت‌ كند و انذار فرمايد ‌که‌ فرمود وَ أَنذِر عَشِيرَتَك‌َ الأَقرَبِين‌َ (شعراء ‌آيه‌ 214) حضرت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دعوت‌ فرمود و ضيافت‌ كرد و فرمود ‌من‌ مبعوث‌ شدم‌ و دعوت‌ باسلام‌ كرد بعضي‌ مثل‌ امير المؤمنين‌ اول‌ كسي‌ ‌بود‌ ‌که‌ اجابت‌ نمود بعضي‌ مثل‌ ابي‌ لهب‌ و امثال‌ ‌او‌ نپذيرفتند و بعضي‌ اعتذار جستند ‌که‌ ‌ما حقيت‌ تو ‌را‌ فهميديم‌ و لكن‌ مانع‌ ‌از‌ قبول‌ اينست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ بپذيريم‌ كفار قريش‌ ‌ما ‌را‌ ‌از‌ مكه‌ خارج‌ ميكنند و ‌از‌ وطن‌ آواره‌ ميشويم‌ و دست‌ ‌از‌ زندگاني‌ ‌خود‌ برميداريم‌ و بيچاره‌ ميشويم‌ ‌که‌ خداوند كلام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نقل‌ ميفرمايد:

وَ قالُوا إِن‌ نَتَّبِع‌ِ الهُدي‌ مَعَك‌َ نُتَخَطَّف‌ مِن‌ أَرضِنا خطفه‌ اخذ بسرعت‌ ‌است‌ بمعني‌ اختلاس‌ و ‌از‌ همين‌ باب‌ ‌است‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ إِلّا مَن‌ خَطِف‌َ الخَطفَةَ فَأَتبَعَه‌ُ شِهاب‌ٌ ثاقِب‌ٌ (و الصافات‌ ‌آيه‌ 10) و ‌قوله‌ ‌تعالي‌ يَكادُ البَرق‌ُ يَخطَف‌ُ أَبصارَهُم‌ (بقره‌ ‌آيه‌ 20) و امثال‌ اينها ‌يعني‌ بفوري‌ ‌ما ‌را‌ ميگيرند و ميربايند و ‌از‌ ‌اينکه‌ زمين‌ ‌ما ‌را‌ بيرون‌ مياندازند خداوند ‌در‌ جواب‌ ‌آنها‌ ميفرمايد ‌آن‌ وقتي‌ ‌که‌ ‌شما‌ كافر و مشرك‌ بوديد ‌ما مكه‌ ‌را‌ محل‌ امن‌ ‌خود‌ قرار داديم‌ چنانچه‌ ابراهيم‌ دعاء كرد عرض‌ كرد إِنِّي‌ أَسكَنت‌ُ مِن‌ ذُرِّيَّتِي‌ بِوادٍ غَيرِ ذِي‌ زَرع‌ٍ عِندَ بَيتِك‌َ المُحَرَّم‌ِ (ابراهيم‌ ‌آيه‌ 37) و ميفرمايد أَ وَ لَم‌ يَرَوا أَنّا جَعَلنا حَرَماً آمِناً (عنكبوت‌ ‌آيه‌ 67) فعلا ‌اگر‌ ايمان‌ بياوريد قدرت‌ نداريم‌ ‌شما‌ ‌را‌ حفظ كنيم‌ و امنيت‌ دهيم‌.

أَ وَ لَم‌ نُمَكِّن‌ لَهُم‌ حَرَماً آمِناً فعلا ‌هم‌ تمكن‌ داريم‌.

يُجبي‌ إِلَيه‌ِ ثَمَرات‌ُ كُل‌ِّ شَي‌ءٍ ‌با‌ اينكه‌ وادي‌ ‌غير‌ ذي‌ زرع‌ ‌است‌ بركاتش‌ ‌از‌ همه‌ جا بيشتر ‌است‌ و ‌هر‌ نعمتي‌ ‌در‌ ‌هر‌ مملكتي‌ و ‌در‌ ‌هر‌ بلادي‌ ‌باشد‌ بهتر و خوب‌ترش‌ ‌در‌ مكه‌ معظمه‌ ميآيد.

رِزقاً مِن‌ لَدُنّا خداوند روزي‌ ‌شما‌ قرار داده‌.

وَ لكِن‌َّ أَكثَرَهُم‌ لا يَعلَمُون‌َ اقول‌: ‌بر‌ فرض‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ مكه‌ خارج‌ كنند ‌اينکه‌ موجب‌ عدم‌ ايمان‌ نميشود ايمان‌ عزيزتر ‌از‌ جان‌ و مال‌ و اولاد ‌است‌ بعلاوه‌ پيغمبر و مهاجرين‌ چه‌ ضرري‌ بآنها متوجه‌

جلد 14 - صفحه 257

شد ‌در‌ مدينه‌ ‌با‌ كمال‌ عزت‌ انصار پذيرايي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ كردند و ‌در‌ فتح‌ مكه‌ چه‌ نصرت‌ و غلبه‌ پيدا كردند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 57)- در این آیه سخن از کسانی می‌گوید که در دل به حقانیت اسلام معترف بودند ولی روی ملاحظات منافع شخصی، حاضر به قبول ایمان نبودند می‌فرماید: «آنها گفتند: ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم (و از آن پیروی کنیم) ما را از سر زمینمان می‌ربایند»! (وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا).

این سخن را کسانی می‌گویند که قدرت پروردگار را ناچیز می‌شمرند و نمی‌دانند چگونه او یارانش را یاری و دشمنانش را در هم می‌شکند.

لذا قرآن در پاسخ آنها چنین می‌گوید: «آیا ما حرم امنی در اختیار آنها قرار

ج3، ص470

ندادیم که ثمرات هر چیزی (از هر شهر و دیاری) به سوی آن آورده می‌شود رزقی است از جانب ما»؟! أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبی إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا.

«ولی بیشترشان نمی‌دانند» وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ.

خداوندی کم هسرزمین شوره‌زار و سنگلاخ بی‌آب و درختی را حرم امن قرار داد، و آن‌چنان دلها را متوجه آن ساخت که بهترین محصولات از نقاط مختلف جهان را به سوی آن می‌آورند، قدت خود را به‌خوبی نشان داده است.

بنابراین چگونه ممکن است خداوند بعد از اسلام شما را از آن محروم سازد، دل قوی دارید و ایمان بیاورید.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏8، ص: 57
  2. نسائى در سنن خود نیز از ابن عباس روایت کرده است و طبرى صاحب جامع البیان از طریق عوفى از ابن عباس روایت کند که طائفه اى از قریش به پیامبر گفتند: اگر از تو پیروى نمائیم مردم ما را تبعید کنند سپس این آیه نازل گردید.

منابع