آیه 17 سوره احقاف
<<16 | آیه 17 سوره احقاف | 18>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (چقدر ناخلف است) فرزندی که پدر و مادر را گفت: افّ بر شما باد، آیا به من وعده میدهید که پس از مرگ مرا زنده کرده و از قبر بیرون میآرند در صورتی که پیش از من گروه و طوایف بسیاری رفتند (و یکی باز نیامد)؟ آن گاه پدر و مادر به خداست غاثه کنند (که پروردگارا، تو فرزند ما را هدایت کن و به او گویند) که وای بر تو، ایمان بیار، البته وعده خدا بر حق و حقیقت است، باز (آن نا اهل فرزند) گوید: این سخنان جز افسانه و اوهام پیشینیان نیست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- اف: كلمهايست حكايت از ناراحتى و دلتنگى دارد.
- قرون: اقوام و مردمان. مفرد آن قرن است، راغب گويد: «القرن: القوم المقترنون في زمن واحد».
- اساطير: افسانهها. سطر به معنى نوشتن، اساطير نوشتههاى باطل و حكايتهاى دروغ است. واحد اساطير اسطوره است مثل احاديث و احدوثه، آن را جمع الجمع نيز گفتهاند.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گویند: عده اى گویند: این آیه درباره عبدالرحمن بن ابىبکر پیش از آن که مسلمان بشود، نازل شده است.[۲][۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِي قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَيَقُولُ ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «17»
تفسير نور، ج 9، ص: 37
و آنكه به والدين خود گفت: افّ بر شما! آيا به من وعده مى دهيد كه (پس از مرگ از گور) خارج گردم، در حالى كه نسل هاى بسيارى پيش از من گذشته اند (و هرگز زنده نشده اند)؟ ولى والدين او، خدا را به فريادرسى مى خوانند (و به او مى گويند:) واى بر تو! ايمان بياور! قطعاً وعده خداوند حق است، امّا او مى گفت: اين (وعده ها) جز افسانه پيشينيان نيست.
أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ «18»
آنان كسانى هستند كه در ميان اقوام كافرى از جن و انس كه پيش از آنان بودند، عذاب خدا بر آنان قطعى شده است، حتماً آنان زيانكارانند.
نكته ها
«أُفٍّ» به معناى اعلام بى زارى و ابراز ناخشنودى و نوعى توهين و تحقير و بى ادبى است.
در آيه قبل، آثار احسان به والدين و ايمان به خدا و شكر نعمت هاى الهى كه همان بهشت جاودان است، مطرح شد، در اين آيه چهره ى فرزند نااهل و سرانجام شوم و خسارت بار او ترسيم مى شود تا شيوه سخن و رفتار و عاقبت دو نوع فرزند، با يكديگر مقايسه شود.
مقصود از حشر مردم در جهان آخرت، محشور شدن همه مردم در يك زمان و مكان است، نه آنكه هر چند صباحى گروهى از مردگان در اين دنيا زنده شوند كه اين فرزند نااهل به والدين خود مى گويد: چرا گروه هاى قبلى زنده نشده اند؟
كسى كه ايمان به معاد ندارد، هستى و استعدادها و نعمت هاى خود را با بهاى ناچيز و اهداف زود گذر معامله مى كند و در قيامت دست خالى مانده و سرمايه اش هدر رفته و اهل حسرت و خسارت است.
پيام ها
1- فرزند نااهل به والدين خود بدگويى و بى ادبى مى كند: «أُفٍّ لَكُما» ولى والدين
تفسير نور، ج 9، ص: 38
با ايمان و دلسوز، براى هدايت فرزند خود، هم از خدا استمداد مى كنند و هم او را به خوبى ها امر و از بدى ها نهى مى كنند. «يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ وَيْلَكَ آمِنْ»
2- معمولًا منكر معاد، نه استدلال دارد نه ادب. «أُفٍّ لَكُما أَ تَعِدانِنِي»
3- فرزند، آزاد و مستقل و مسئول اعمال خويش است. أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ ... وَيْلَكَ آمِنْ
4- والدين در قبال ارشاد و هدايت فرزندان خود مسئول هستند، گرچه پاسخ مثبت نگيرند. أَ تَعِدانِنِي أَنْ أُخْرَجَ ... وَيْلَكَ آمِنْ
5- والدين، در كنار رشد و تغذيه جسمى فرزند، مسئول رشد معنوى او نيز هستند. حَمَلَتْهُ ... بَلَغَ أَشُدَّهُ ... هُما يَسْتَغِيثانِ ... وَيْلَكَ آمِنْ
6- والدين، با يادآورى معاد و عاقبت انديشى، فرزندان خود را تربيت كنند. «آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»
7- ايمان نداشتن به معاد، سبب بى تعهدى فرزند حتّى در برابر والدين مى شود. أُفٍّ لَكُما ... ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ
8- منكران معاد، مؤمنان را مرتجع و متحجّر مى دانند و خود را نوانديش. «ما هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
9- كفر به معاد و بدگويى و بى ادبى گستاخى در برابر والدين، عذاب قطعى را به دنبال دارد. قالَ لِوالِدَيْهِ أُفٍ ... أُولئِكَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ
10- لجاجت فرزندان در كفر، مانع استجابت دعاى والدين در حق آنان مى شود. وَ هُما يَسْتَغِيثانِ اللَّهَ ... حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ
11- سنّت خداوند نسبت به همه منحرفان يكسان است. «حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ»
12- كفر و انكار معاد، در ميان جن و انس سابقه طولانى دارد. «أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»
13- جن نيز موجودى مثل انسان؛ داراى تكليف، تمدّن، مرگ و مير، حساب و
تفسير نور، ج 9، ص: 39
كتاب و دريافت كيفر و پاداش است. أُمَمٍ ... مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ
14- انكار معاد وانحراف فكرى، خسارت سنگين در پى دارد. «إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ»
15- گستاخى در برابر والدين، حتّى با گفتن كوچكترين حرفى، جرمى بزرگ و مورد نكوهش قرآن و مايه ى خسارت انسان است. أُفٍّ لَكُما ... كانُوا خاسِرِينَ
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص143
- پرش به بالا ↑ در تفسیر على بن ابراهیم از عباس بن محمد او از حسن بن سهل و او بعد از چند سند مرفوعا از جابر بن زید و او از جابر بن عبدالله نقل نماید که گفت: خداوند بعد از مدح حسین بن على در آیه 15 به ذکر مذمت از عبدالرحمن بن ابىبکر در این آیه پرداخت و نیز صاحب کشف البیان بعد از ذکر شأن و نزول براى عبدالرحمن بن ابىبکر چنین افزاید که گویند: این آیه درباره ابوبکر قبل از مسلمان شدن او نازل شده است و نیز صاحب مجمع البیان و صاحب کشف الاسرار از ابن عباس و ابوالعالیة و سدى و مجاهد نقل نماید که این آیه درباره عبدالرحمن بن ابىبکر نازل شده که پدر و مادرش گفته بودند، مسلمان شود. او امتناع میکرد و مى گفت: شما عبدالله بن جدعان و مشایخ قریش را که مرده اند، زنده کنید تا از آنها سؤال کنم که شما چه مى گوئید، حسن بصرى و زجاج و قتاده گویند: این آیه از براى هر کافرى که مورد عاق پدر و مادر خویش قرار بگیرد، عمومیت خواهد داشت.
- پرش به بالا ↑ در تفسیر ابن ابى حاتم حدیث عبدالرحمن بن ابىبکر از سدى نیز روایت شده است، و نظیر این شأن و نزول در آیه 17 سوره انعام نیز موجود است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.