رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مختصر نویسی متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

اسرافیل

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اِسرافیل» از فرشتگان بزرگ و مقرب الهى است، که داراى مسئولیت‌ها و مأموریت‌های گوناگونی است. بر طبق آیات قرآن و روایات، اسرافیل، دمنده در صور، ابلاغ‌کننده فرمان به دیگر فرشتگان و از حاملان عرش الهى در قیامت می‌باشد.

واژه‌شناسی

بیشتر لغت‌دانان «اسرافیل» را واژه‌اى غیرعربى دانسته‌اند؛[۱] برخى آن را برگرفته از سریانى و مرکب از اسرا (بنده) و ایل (خدا) مى‌دانند.[۲] نام‌هاى دیگر اسرافیل (عبدالله[۳]، عبدالرحمن[۴]) نیز با این معنا انطباق دارند. در روایاتى به نقل از پیامبر صلى الله علیه وآله و امام سجاد علیه‌السلام گفته شده است: هر اسم مرکبى که بخش دوم آن واژه ایل باشد (مانند جبرئیل، میکائیل و عزرائیل) به نحوى بندگى خدا را مى‌رساند.[۵]

برخى دیگر احتمال داده‌اند مأخذ این واژه، لغت عبرىِ «سرافیم» باشد[۶] که بر اساس تورات، نام جمعى از فرشتگان است که بر بالاى کرسى خداوند ایستاده و داراى ۶ بال هستند که با دو بال روى خود را و با دو بال دیگر پاهاى خود را پوشانیده‌اند و با دو بال دیگر پرواز مى‌کنند و هنگام آواز جمله «قدّوس قدّوس، پروردگارِ لشکرهاست، تمامى زمین از جلال او مملو است» را بر زبان مى‌آورند.[۷]

اما اندکى توجه روشن مى‌سازد که لغت سرافیم در زبان عبرى به رغم برخى شباهت‌هاى لفظى و وصفى، تفاوت‌هاى آشکارى با واژه اسرافیل در فرهنگ اسلامى دارد؛ یکی اینکه «سرافیم» جمع و در تورات به معناى گروهى از فرشتگان مقرب است و اسرافیل مفرد و در فرهنگ اسلامى نام فرشته‌اى مقرب. همچنین در فرهنگ اسلامى مسئولیت اسرافیل، ابلاغ پیام الهى به دیگر فرشتگان[۸] و دمیدن در صور معرفى شده است؛ ولى در تورات نه تنها فرشتگان تسبیح‌گوى سرافیم چنین مسئولیت‌هایى ندارند، بلکه از هیچ فرشته‌اى حتى با لفظى دیگر براى چنین مسئولیتى نامى به میان نیامده است.

اسرافیل در قرآن

واژه اسرافیل در قرآن کریم نیامده است؛ اما مفسران در ذیل آیات بسیارى از این فرشته سخن گفته‌اند:

افزون بر این، در ذیل برخى از آیات نیز به مناسبت خاصى از اسرافیل سخن به میان آمده است؛ مانند پیوستن ذریه مؤمنان به ایشان[۱۳] در قیامت، (سوره طور/۵۲،۲۱) شادکامى بهشتیان[۱۴] (سوره روم/۳۰، ۱۵) و فرستادن فرشته پیامبر براى فرشتگان بر فرض زندگى آن‌ها در زمین[۱۵] (سوره اسراء/۱۷،۹۵).

جایگاه اسرافیل

بر اساس روایات، اسرافیل ولىّ لوح محفوظ[۱۶] و واسطه امین بین خداوند و سه فرشته برگزیده دیگر معرفى شده است[۱۷] و بر این نکته تصریح شده که وحى خدا بر جبرئیل توسط او ابلاغ مى‌گردد.[۱۸]

بر طبق این روایات، فرمان‌ها و وحى الهى در لوح محفوظ ظاهر مى‌شود و اسرافیل آن را به دیگر فرشتگان ابلاغ مى‌کند. علامه مجلسى در ذیل روایات پیشگفته، از برخى نقل مى‌کند که وى بر اساس روایتى، همه فرشتگان لوح را تحت امر و پیرو اسرافیل دانسته‌ است.[۱۹]

در روایتى دیگر، علم جبرئیل از میکائیل، و علم میکائیل برگرفته از اسرافیل و دانش اسرافیل از لوح محفوظ معرفى شده است[۲۰] و در سلسله سند روایات قدسى نیز پیامبر سخن خداوند را از جبرئیل و او از میکائیل و میکائیل از اسرافیل و او از لوح و لوح از قلم و در نهایت آن را از خداوند نقل مى‌کند.[۲۱] همچنین در روایات، از نگاشته شدن قرآن[۲۲] و نامى از اسماى الهى[۲۳] و ۴ حرف از حروف گشایش امور بر پیشانى اسرافیل[۲۴] گزارش‌هایى ارائه شده و در دعا[۲۵] و حرزهاى بسیارى[۲۶] از او نام برده شده است.

در بسیارى از روایات نیز براى اسرافیل جایگاهى والاتر از سایر فرشتگان برگزیده تصویر شده و با تعابیرى مانند نزدیک‌ترین فرشته به خداوند،[۲۷] نزدیک‌ترین مخلوق‌ها به خداوند،[۲۸] دربان پروردگار[۲۹] و اولین فرشته‌اى که پس از حجاب‌هاست[۳۰] و سید ملائکه،[۳۱] از او یاد شده است.

این گونه روایات با نظر به نقش هر یک از فرشتگان برگزیده قابل تبیین است، زیرا بدون احیا که بر عهده اسرافیل است، زمینه‌اى براى ایفاى نقش تعلیم و روزى دادن و اماته که به ترتیب بر عهده جبرئیل و میکائیل و عزرائیل است[۳۲] نمى‌ماند.

بر اساس ظاهرِ گونه‌هایى از روایات، اسرافیل با جبرئیل و میکائیل همسان و این سه از گرامى‌ترین آفریده‌ها نزد خداوند،[۳۳] آفریده شده از گوهرى واحد،[۳۴] از رؤساى فرشتگان[۳۵] و هر سه از کروبیان فرشتگان مقرب هستند.[۳۶]

شایان ذکر است که فضیلت‌هاى مشترک یاد شده در پاره‌اى از این ‌روایات و به دنبال آن فرشتگان برخوردار از آن‌ها مى‌توانند داراى مراتب باشند؛ بنابراین بین این روایات و روایاتى که مفاد آن‌ها برترى اسرافیل بر سایر فرشتگان برگزیده است، تنافى نیست. در برخى روایات نام اسرافیل پس از جبرئیل و میکائیل ذکر شده[۳۷] یا مقام و جایگاه آن دو برتر دانسته شده است.[۳۸]

ویژگى‌های اسرافیل

بنا بر آیات قرآن، فرشتگان داراى بال‌هاى دوگانه، سه‌گانه و چهارگانه‌اند: « أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» (سوره فاطر/۳۵، ۱). در برخى از روایات اسرافیل داراى ۴ بال معرفى شده است.[۳۹]

همچنین، اسرافیل فرشته‌اى بسیار بزرگ، باشکوه و داراى قدرت فراوان وصف شده است. ابن‌عباس در روایتى مى‌گوید: اسرافیل داراى قدرت ۷ زمین، کوه‌ها، بادها، درندگان و سراپاى وجود او برخوردار از شعور، قدرت بیان و زبان است که خداوند را به هزار هزار لغت تسبیح مى‌گوید... و اسرافیل در هر شبانه روز سه بار به جهنم نگریسته و مى‌گرید... میکائیل ۵۰۰ سال پس از اسرافیل و جبرئیل ۵۰۰‌ سال پس از میکائیل آفریده شده است.[۴۰]

ذوالقرنین او را همانند مردى جوان، سفید چهره، زیبا صورت و داراى لباسى سپید معرفى کرده است.[۴۱] او در هنگام نزول بر حضرت ابراهیم و حضرت لوط با هیبتى نیکو و لباس و عمامه‌اى سفید نمایان شده است.[۴۲] چشمانش همانند دو کوکب درّى (ستاره درخشان) دانسته شده است.[۴۳]

این ‌گونه اوصاف برگرفته از نحوه تمثل اسرافیل در برابر وصف کنندگان یا حاکى از عظمت و مرتبه وجودى اوست که به ‌صورت تشبیه معقول به محسوس بیان شده است.

مسئولیت‌هاى اسرافیل

بخشى از آیات قرآن، مربوط به مسئولیت‌هاى فرشتگان در نظام آفرینش است: «جَاعِلِ الْمَلَائِکةِ رُسُلًا» (سوره فاطر/۳۵، ۱) که مصداق آن ۴ فرشته برگزیده معرفى شده‌اند[۴۴] و در ذیل آیه «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا» (سوره نازعات/۷۹، ۵) بر طبق روایات، جبرئیل موکل وحى الهى، بادها و لشکرها، میکائیل موکل باران و نباتِ زمین، اسرافیل مأمور رساندن فرمان الهى به ایشان و عزرائیل مأمور گرفتن جان‌ها معرفى شده ‌است.[۴۵]

در آیات بعد، تنها به نفخ در صور اشاره شده ‌است:[۴۶] «وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ...» (سوره زمر/۳۹، ۶۸). دمیدن در صور مهم‌ترین مسئولیت اسرافیل است. بیشتر مفسران شیعى و برخى از مفسران اهل ‌سنت بر اساس روایات تفسیرى،[۴۷] دمیدن در صور را دو بار دانسته‌اند که در پى نفخه نخست، همگان مى‌میرند و در پى نفخه دوم براى حضور در قیامت زنده مى‌شوند؛[۴۸] اما برخى به استناد تعابیر قرآنى «فَزَع، صَعق و احیاء» و برابر پاره‌اى از روایات آن را سه بار و برخى ۴ بار (فزع، صعق، احیاء و جمع) دانسته‌اند.[۴۹]

اسرافیل یکى از ۸ حامل عرش الهى در قیامت دانسته شده است:[۵۰] « وَیحْمِلُ عَرْشَ رَبِّک فَوْقَهُمْ یوْمَئِذٍ ثَمَانِیةٌ» (سوره حاقه/۶۹، ۱۷). بر اساس بسیارى از روایات، وى از حاملان عرش الهى است.[۵۱] در روایتى پس از اشاره به عبادت به دور از خستگى فرشتگان حامل عرش، نام اسرافیل و مسئولیت وى در نفخ صور ذکر شده است.[۵۲] شارحان، این سخن را ذکر خاص پس از عام و دلیل آن را فضیلت و اهمیت این مسئولیت وى دانسته‌اند.[۵۳]

بر طبق روایات در مورد آیه «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ» (سوره بقره/۲، ۳۴)، اسرافیل اولین کسى بود که براى خدا و بر حضرت آدم، سجده کرد.[۵۴] بر اساس روایتى از امام صادق علیه‌السلام در ذیل آیه «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ × ارْجِعِی إِلَى رَبِّک» (سوره فجر/۸۹‌، ۲۷‌ـ‌۲۸) در هنگام مرگ مؤمن، پیامبر صلى الله علیه وآله و اهل ‌بیت علیهم‌السلام و فرشتگان برگزیده، از جمله اسرافیل حضور یافته و بر اساس درخواست امیرمؤمنان علیه‌السلام همگى به فرشته مرگ توصیه مى‌کنند که با او به مدارا رفتار شود.[۵۵]

مورد دیگر درباره مژده ‌دادن به حضرت ‌ابراهیم است: «وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُـشْرَى» (سوره هود/۱۱، ۶۹). بر اساس روایات، فرشتگانى که براى بشارت فرزند نزد ابراهیم علیه‌السلام فرستاده شده‌اند ۳،[۵۶] ۴،[۵۷] ۹ یا ۱۱[۵۸] تن بوده‌اند که در همه موارد اسرافیل یکى از آنان گزارش شده است. این فرشتگان به دلیل آیات بعد مأمور عذاب قوم لوط نیز بوده‌اند.

در تفسیر آیه معراج: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ» (سوره اسراء/۱۷، ۱)، از همراهى اسرافیل و دو فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل و میکائیل) با پیامبر صلى الله علیه وآله سخن گفته شده است.[۵۹] همچنین در ذیل آیه «قُل لَّوْ کانَ فِی الأَرْضِ مَلآئِکةٌ یمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ» (سوره اسراء/۱۷، ۹۵) بر اساس روایتى، اسرافیل بر پیامبر ‌اکرم صلى الله علیه وآله نازل شد و از سوى خداوند او را بین پیامبرىِ همراه با سلطنت و شوکت ظاهرى و پیامبرىِ همراه با عبودیت، مخیر ساخت و پیامبر به اشارت جبرئیل بندگى را برگزید. در این روایت جبرئیل بر رفعت درجه اسرافیل تأکید کرده است.[۶۰]

برخى از مفسران در ذیل آیه «یوْمَ یقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکةُ» (سوره نبا/۷۸، ۳۸) که حضور فرشتگان را در قیامت گزارش مى‌کند، از حضور ویژه اسرافیل سخن گفته‌اند.[۶۱] بر اساس روایتى از پیامبر صلى الله علیه وآله در ذیل آیه «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ» (سوره طور/۵۲، ۲۱) اسرافیل با سه حلّه از نور براى پوشش به نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده، او را براى حضور در محشر فرامى‌خواند.[۶۲]

در ذیل آیه «فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَةٍ یحْبَرُونَ» (سوره روم/۳۰، ۱۵) یکى از عوامل شادکامى اهل بهشت، خواندن اسرافیل با آوازى بسیار خوش معرفى شده است. زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل از همه الحان، برتر است[۶۳] و به هنگام آواز اسرافیل، درختان و حوریان و پرندگان بهشتى نیز با وى همنوا شده او را همراهى مى‌کنند[۶۴] و به نقل کشف‌الاسرار، وى براى بهشتیان قرآن مى‌خواند.[۶۵] شاید بتوان گفت زیبایى و جذابیت آواز اسرافیل و همنوا شدن درختان و حوریان و پرندگان بهشتى با وى از آن روست که آواز او، آواز احیا و زندگى‌آفرین است.

افزون بر موارد پیشگفته، بر اساس روایات، اسرافیل داراى مأموریت‌هاى دیگرى مانند: مؤذن اهل آسمان،[۶۶] احیاى اصحاب کهف،[۶۷] احیاى جرجیس پس از سوزانده شدن جسد وى بدست پادشاه زمان است.[۶۸]

فرجام اسرافیل

مفسران با توجه به روایات، اسرافیل و سه فرشته برگزیده دیگر (جبرئیل، میکائیل و عزرائیل) را مصداق مستثنا در آیه «وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَمَن فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ» (سوره زمر/۳۹، ۶۸ و نیز سوره نمل/۲۷،۸۷) به هنگام نفخ صور و از مرگ بر کنار دانسته‌اند؛[۶۹] اما در نهایت اسرافیل نیز همچون فرشتگان برگزیده دیگر طعم مرگ را خواهد چشید. طبق برخى روایات، پس از دمیدن نخست و مرگ همگان، خداوند یا عزرائیل ابتدا جان جبرئیل سپس میکائیل و در پایان اسرافیل[۷۰] و برابر روایتى ابتدا جان اسرافیل سپس دو فرشته دیگر را مى‌گیرد و خود عزرائیل نیز قبض روح مى‌شود.[۷۱]

مطابق روایت دیگر، به نقل از امام سجاد علیه السلام، همه اهل آسمان بر اثر نفخه ‌نخست مى‌میرند و اسرافیل آخرین کسى است که قبض روح مى‌شود.[۷۲] نکته اخیر در روایت و نیز برخى منابع ذکر شده است.[۷۳] به نظر برخى، مرگ مجردات مانند ملائکه به معناى محو نسبتِ وجود آن‌ها به ماهیتشان است.[۷۴]

در روایتى اسرافیل به ‌عنوان اولین کسى که زنده مى‌شود[۷۵] معرفى‌ شده و در روز قیامت نیز پس از لوح و قلم اولین فرشته‌اى است که در مورد ابلاغ فرمان خدا از او پرسش مى‌شود.[۷۶] با توجه به مسئولیت مهم اسرافیل در احیا، شاید سرّ این که او آخرین فردى است که قبض روح مى‌شود و اولین کسى است که زنده مى‌شود، این باشد که وى مجراى افاضه حیات از ناحیه خداوند به سایر موجودات است.

پانویس

  1. پرش به بالا تاج‌العروس، ج‌ ۲۳، ص‌ ۴۳۱، «سرف»؛ المعرب، ج‌ ۱، ص‌ ۹۷؛ ریاض‌السالکین، ج‌ ۱، ص‌ ۸۵‌.
  2. پرش به بالا لغت‌نامه، ج‌ ۲، ص ‌۱۹۲۵، «اسرافیل».
  3. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۱۵، ص‌ ۳۵۲.
  4. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۵.
  5. پرش به بالا همان؛ ریاض‌السالکین، ج‌ ۱، ص‌ ۸۵‌.
  6. پرش به بالا الملائکه، ص ۴۵؛ المعرب، ص ۹۷ـ۹۸؛ دائرة‌المعارف الاسلامیه، ج‌ ۲، ص‌ ۱۱۳.
  7. پرش به بالا کتاب مقدس، اشعیاء نبى، ۶: ۲‌ـ‌۷.
  8. پرش به بالا التوحید، ص‌ ۲۶۴؛ مجمع‌البیان، ج ‌۱۰، ص‌ ۶۵۲.
  9. پرش به بالا روض‌الجنان، ج‌ ۱۲، ص‌ ۳۶۳.
  10. پرش به بالا مجمع البیان‌، ج‌ ۸‌، ص‌ ۴۷‌؛ ج‌ ۹‌، ص‌ ۲۲۶‌؛ التفسیر‌الکبیر، ج‌ ۲۸، ص‌ ۱۸۸؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۴، ص‌ ۱۵.
  11. پرش به بالا مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۶۵۳‌؛ روض‌الجنان، ج‌ ۷، ص‌ ۳۸۰.
  12. پرش به بالا البرهان، ج‌ ۵، ص‌ ۱۹۹‌ـ‌۲۰۰؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۹، ص‌ ۱۵۷.
  13. پرش به بالا تفسیر فرات الکوفى، ص‌ ۴۴۵.
  14. پرش به بالا کشف‌الاسرار، ج‌ ۷، ص‌ ۴۴۰.
  15. پرش به بالا تفسیر قمى، ج‌ ۲، ص‌ ۲۷.
  16. پرش به بالا عالم الملائکه، ص‌ ۶۳؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۹.
  17. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۰؛ بحارالانوار، ج‌ ۵۶، ص‌ ۲۶۰.
  18. پرش به بالا بحارالانوار، ج ‌۵۴، ص‌ ۳۶۶؛ التوحید، ص‌ ۲۶۴.
  19. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۵۴، ص‌ ۳۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶۲.
  20. پرش به بالا الاختصاص، ص‌ ۴۵.
  21. پرش به بالا همان،؛ بحارالانوار، ج‌ ۳۹، ص‌ ۲۴۶؛ وسائل‌الشیعه، ج‌ ۸‌، ص‌ ۴۲، ۸۶؛ ج‌ ۲۷، ص‌ ۱۸۷.
  22. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۳.
  23. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۵۶، ص‌ ۲۵۳.
  24. پرش به بالا الخصال، ج‌ ۲، ص‌ ۵۱۰؛ اعلام القرآن، ص‌ ۸۹.
  25. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۸۷، ص‌ ۲۱۳؛ ج‌ ۸۶، ص‌ ۳۱۶؛ ج‌ ۹۰، ص‌ ۲۶۱‌ـ‌۲۶۲.
  26. پرش به بالا همان، ج‌ ۸۳، ص‌ ۳۱۱؛ ج‌ ۸۷، ص‌ ۱۹۱.
  27. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۲۶۹؛ بحارالانوار، ج ‌۵۵، ص‌ ۴۴.
  28. پرش به بالا تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۸؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۲۷.
  29. پرش به بالا تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۷؛ الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۰.
  30. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۹؛ ریاض السالکین، ج‌ ۱، ص‌ ۸۵‌.
  31. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۴۰، ص‌ ۴۷.
  32. پرش به بالا روض‌الجنان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۱۳۳؛ عجائب المخلوقات، ص‌ ۲۶۰‌ـ‌۲۶۱.
  33. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۰.
  34. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۵۶، ص‌ ۱۷۵.
  35. پرش به بالا همان، ج ۹، ص ۳۳۹؛ ج‌ ۱۰، ص‌ ۸۶‌؛ الاختصاص، ص‌ ۴۶؛ اعلام القرآن، ص‌ ۸۹‌.
  36. پرش به بالا المفصل، ج‌ ۲، ص‌ ۲۶۹.
  37. پرش به بالا الخصال، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۵؛ ج‌ ۲، ص‌ ۴۵۷.
  38. پرش به بالا ریاض السالکین، ج‌ ۱، ص‌ ۸۶.
  39. پرش به بالا الدر‌المنثور، ج‌ ۷‌، ص‌ ۲۵۳‌؛ بحارالانوار، ج ‌۵۶‌، ص‌ ۲۶۲.
  40. پرش به بالا البرهان، ج‌ ۵، ص‌ ۲۰۰‌ـ‌۲۰۱.
  41. پرش به بالا تفسیر عیاشى، ج‌ ۲، ص‌ ۳۴۷.
  42. پرش به بالا همان، ص‌ ۱۵۳، ۱۵۵.
  43. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۷، ص‌ ۲۵۳.
  44. پرش به بالا تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۴، ص‌ ۲۰۴.
  45. پرش به بالا مجمع‌البیان، ج ‌۱۰، ص ‌۶۵۲‌؛ روض‌الجنان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۱۳۳؛ المیزان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۱۸۰.
  46. پرش به بالا روض‌الجنان، ج‌ ۲۰، ص‌ ۱۳۴.
  47. پرش به بالا جامع‌البیان، مج‌ ۱۵، ج‌ ۳۰، ص‌ ۴۱؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۶۵۳.
  48. پرش به بالا التبیان، ج‌ ۴، ص‌ ۱۷۴؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۴، ص‌ ۴۹۶؛ تفسیر‌قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۱۵۹.
  49. پرش به بالا مجمع‌البیان، ج ۶‌، ص ۷۶۶؛ المیزان، ج ۱۷، ص ۲۹۳؛ روح‌البیان، ج‌ ۸‌، ص‌ ۱۳۸‌ـ‌۱۳۹.
  50. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۷، ص‌ ۲۵۸، ۲۷۶؛ عالم الملائکه، ص ‌۶۱‌.
  51. پرش به بالا ریاض‌السالکین، ج‌ ۱، ص‌ ۸۴‌ـ‌۸۵‌؛ الدرالمنثور، ج‌ ۷، ص‌ ۲۷۶؛ ج‌ ۸‌، ص‌ ۲۷۰.
  52. پرش به بالا صحیفه سجادیه، دعاى ۳.
  53. پرش به بالا ریاض‌السالکین، ج‌ ۱، ص‌ ۸۵‌.
  54. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۱۲۳؛ البدایة والنهایه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۹؛ التعریف والاعلام، ص‌ ۵۷.
  55. پرش به بالا تفسیر فرات الکوفى، ص‌ ۵۵۳.
  56. پرش به بالا جامع‌البیان، مج‌ ۷، ج‌ ۱۲، ص ‌۸۹‌؛ روض‌الجنان، ج ‌۱۰، ص‌ ۳۰۰؛ بحارالانوار، ج‌ ۱۲، ص‌ ۸۸‌.
  57. پرش به بالا تفسیر عیاشى، ج‌ ۲، ص‌ ۱۵۳، ۱۵۵؛ مجمع‌البیان، ج‌ ۵، ص‌ ۲۷۲؛ بحارالانوار، ج‌ ۱۲، ص ۸۸‌.
  58. پرش به بالا روض‌الجنان، ج‌ ۱۰، ص‌ ۳۰۰؛ بحارالانوار، ج‌ ۱۲، ص‌ ۸۸‌.
  59. پرش به بالا تفسیر قمى، ج‌ ۲، ص‌ ۳.
  60. پرش به بالا همان، ص‌ ۲۷‌؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۸‌؛ الایمان بالملائکه، ص‌ ۹۰‌ـ‌۹۱.
  61. پرش به بالا روض‌الجنان، ج‌ ۱۲، ص‌ ۱۵۲.
  62. پرش به بالا تفسیر فرات الکوفى، ص‌ ۴۴۵.
  63. پرش به بالا روض‌الجنان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۲۴۷.
  64. پرش به بالا تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۴، ص‌ ۱۰.
  65. پرش به بالا کشف‌الاسرار، ج‌ ۷، ص‌ ۴۴۰.
  66. پرش به بالا الدرالمنثور، ج‌ ۱، ص‌ ۲۲۹‌ـ‌۲۳۰.
  67. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص‌ ۴۱۷.
  68. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۱۴، ص‌ ۴۴۷.
  69. پرش به بالا تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۳، ص‌ ۱۶۰؛ روض‌الجنان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۸۱‌.
  70. پرش به بالا البرهان، ج ۴، ص ۷۳۰‌ـ‌۷۳۱؛ روض‌الجنان، ج‌ ۱۵، ص‌ ۸۱‌.
  71. پرش به بالا کشف‌الاسرار، ج‌ ۸‌، ص‌ ۴۳۶؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۱۵، ص‌ ۱۸۲.
  72. پرش به بالا البرهان، ج‌ ۴، ص‌ ۷۲۹.
  73. پرش به بالا تفسیر قمى، ج‌ ۲، ص‌ ۲۵۵.
  74. پرش به بالا اسفار، ج‌ ۹، ص‌ ۲۷۸.
  75. پرش به بالا البرهان، ج‌ ۴، ص‌ ۷۳۱؛ روح‌البیان، ج ‌۸‌، ص‌ ۱۳۸‌ـ‌۱۳۹؛ البدایةوالنهایه، ج‌ ۱، ص‌ ۵۹‌.
  76. پرش به بالا بحارالانوار، ج‌ ۷، ص‌ ۲۸۱.

منابع

  • "اسرافیل"، دائرةالمعارف قرآن کریم، على محمدى‌ آشنانى، ج ۳، ص ۲۱۲-۲۲۰.