پیامبر اسلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آوریل ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۴۵ توسط Daneshmand (بحث | مشارکت‌ها) (دعوت عمومی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

پیامبر اسلام، محمد رسول الله ،قرآن، مبعث، معجزه، اميرالمؤمنين عليه السلام، مهاجرین، انصار، غدیرخم

محتویات

مشخصات فردی

نام: محمد.(صلی الله علیه و آله)
نام پدر: عبدالله ؛نام مادر:آمنه
کنیه ابو القاسم
لقب های منصوص: رسول الله ، خاتم الانبیاء ، مصطفی ، امین ، احمد ، بشیر ، نذیر ، رحمة للعالمین
لقب های مشهور بین مسلمین :رسول اکرم ، رسول اعظم ، نبی مکرم اسلام
تاریخ ومحل تولد: 17 ربیع الاول ، عام الفیل ،(570 م)در مکه معظمه
تاریخ ومحل رحلت :28 صفر ، 11 هجری قمری (632 م) در مدینه منوره.

چکیده

حضرت ابوالقاسم محمد بن عبدالله آخرین و برترین فرستاده‌ی خدا و پنجمین رسول از پیامبران اولوالعزم است [پانویس ۱]. خداوند او را به همراه بهترین کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم برای هدایت مردم به کامل ترین ادیان ، دینی مطابق با فطرت که توسط حضرت ابراهیم اسلام نامیده شده فرستاده [پانویس ۲] که دینی جهان شمول است [۱]. نسب آن حضرت از تیره بنی هاشم از قبیله قریش و از دودمان حضرت ابراهیم از فرزندشان حضرت اسماعیل است.

شجره نامه

نسب پیامبر بنا به روایت [[ابوالاسود] از طرف پدری به این صورت است : از طرف پدری : عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصى بن كلاب‌ ابن مرة بن كعب بن لوى بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان .و در دنباله نسب وى بالاتر از عدنان اختلاف هست ، اما به هر حال به حضرت اسماعیل و حضرت ابراهیم علیهماالسلام می رسد [۲]. از طرف مادری : جناب آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهره كه در آن هنگام بسن و شرف، سالار بنى زهره بود و آمنه دختر وهب به نسب و مقام بهترين زن قريش بود [۳]. حضرت محمد قبل از هفت سالگی هر دوی والدین خود را از دست داد [۴] و سرپرستان آن حضرت ابتدا جدش حضرت عبد المطلب و بعد از ایشان ، عموی گرامیش ابوطالب بودند. [۵] همچنین دایه ایشان جناب حلیمه سعدیه بود [۶]. اجماع علماى اماميه آنست که پدر و مادر حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم و جميع اجداد و جدات آن حضرت تا آدم عليه السلام همه مسلمان بوده اند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشركى قرار نگرفته است، و شبهه ای در نسب آن حضرت و آباء و امهات آن حضرت نبوده است، و احادیث متواتر از طرق خاصه و عامه بر اين مضامين دلالت دارد.

قبل از بعثت

تولد

اكثر محدثان و مورخان بر اين قول اتفاق دارند كه تولد پيامبر، در ماه «ربیع الاول» بوده، ولى در روز تولد او اختلاف دارند. معروف ميان محدثان شيعه اين است كه آن حضرت، در هفدهم ماه ربيع الاول روز جمعه، پس از طلوع فجر چشم به دنيا گشود و در سالى كه اصحاب فيل، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظمه و به حجاره سجيل عذاب شدند مشهور ميان اهل تسنن اين است كه ولادت آن حضرت، در روز دوشنبه دوازدهم همان ماه اتفاق افتاده است.

سفر های تجاری

حضرت محمد (ص) به همراه عموی خود بارها به سفر های تجاری رفت و داستانهای زیادی از اتفاقات این مسیر در کتب تاریخ و زندگی نامه پیامبر ثبت شده است [۷].

خصوصیات اخلاقی

پیامبر اکرم در جوانی به دلیل صفت امانت داری بهمحمد امین مشهور شد. حضرت محمد در جوانی در پیمان جوانمردانه ای به نام حلف الفضول شرکت کردند و سالها بعد نیز خاطره خوب آن پیمان را متذکر می شدند [۸].

ازدواج

حضرت محمد در تجارت با شریفترین زن قریش ، خدیجه کبری دختر خویلد شرکت کرد و بعد از این مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد راسند ،آن حضرت در 25 سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد [۹].

رسالت الهی(بعد از بعثت)

در بيست و هفتم رجب كه با روز نوروز مطابق بود حضرت محمد بن عبداللّه صلى الله عليه و آله و سلم در سن چهل سالگى به رسالت مبعوث شدند.

معجزه و دلایل رسالت

قرآن معجزه جاویدان

کتابی که به عنوان معجزه ابدی به رسول اکرم صلی الله علیه و آله از جانب خداوند فرود آمد قرآن است. برای اعجاز قرآن دلایل زیادی وجو دارد ولی مهمترین دلیل بیان قرآن است. حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در ميان قومى مبعوث گرديدند كه کار ايشان فصاحت و بلاغت در سخن بود و هر كس را به قدر فصاحت مى سنجيدند و شعراى و خطباى فصيح البيان را از همه خلق برتر مى ديدند، لهذا حق تعالى معجزه كبراى آن حضرت را از جنس سخن گردانيد و قرآن مجيد را آورد. سپس خداوند تحدی کرد و وبارز طلبید که سخنی همانندش بیاورید که تا امروز بی پاسخ مانده است.

ویژگی های پیامبر

عصمت

علم

مهربانی

ویژگی های مربوط به احکام(خصائص النبی)

ابلاغ رسالت

روش های تبلیغی

دعوت خصوصی

مدت سه سال حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم مردمان را پنهانى دعوت مى فرمود بعد از آن دعوت خود را علنی فرمودند و به دنبال فشار و آزار و اذیت فراوان از سوی کفار برایشان و یاورانشان آغاز شد.

دعوت خویشان

دعوت عمومی

سفر تبلیغی

پیامبر(ص) در اواخر سال دهم بعثت به طائف رفت، پس از ورود به شهر طائف یکسر به خانۀ "عبدیالیل" و دو برادرش "مسعود" و "حبیب" که در ان روز بزرگ و رئیس قبیلۀ «ثقیف» بودند، رفتند. رسول خدا(ص) هدف خود را از آمدن به طائف، برای آنها توضیح داده و از آنها خواست که او را در پیشرفت هدفش یاری کنند.

دستور هجرت به حبشه

چون دعوت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم قوى شد و جمعى به دين آن حضرت درآمدند كفار قريش با يكديگر اتفاق نمودند كه آن ها را كه مسلمان شده اند اذیت و شكنجه کنند شايد كه از دين آن حضرت برگردند، پس هر قبيله اى متوجه اذيت مسلمانانى كه در ميان ايشان بودند، شدند؛ و چون آن حضرت از جانب خدا به جهاد كافران هنوز مأمور نگرديده بود در سال پنجم بعثت به امر الهى جمعى از مسلمانان را به جانب حبشه هجرت فرستادند.

محاصره همه جانبه

بعد از دعوت علنی به مدت سه سال مسلمانان در شعب ابی طالب دچار محاصره بودند، در سال دهم وفات خدیجه و ابوطالب رخ داد.

معراج

سال دوازدهم بعثت معراج پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم اتفاق افتاد. آن چه از آيات كريمه و احاديث متواتره بدست آمده است،آن است كه حق تعالى حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم را در يك شب از مكه معظمه تا مسجدالاقصى و از آن جا به آسمان ها تا سدرة المنتهى و عرش اعلا سير داد.

و عجائب خلق سماوات را به آن حضرت نشان داد. و رازهاى نهانى و معارف نامتناهى به آن حضرت القا فرمود، و آن حضرت در بيت المعمور و تحت عرش به عبادت حق تعالى قيام نمود. و با انبياء عليهم السلام ملاقات كرد و داخل بهشت شد و منازل اهل بهشت را مشاهده نمود.

بیعت عقبه

هجرت به مدینه

سال یازدهم بعد از بعثت پس از آن که مشرکین تصمیم گرفتند شبانه در بستر ایشان را به قتل برسانند، حق تعالى پيغمبرش را از اين قصه آگهى داد و آيه شريفه:

«إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُاللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ».[۱۰]

به امر الهی ایشان از مکه خارج شدند و امیرالمومنین علیه السلام به جای ایشان در بستر خوابیدند، و در دوازدهم ماه ربيع الأول سال سيزدهم بعثت وارد مدينه طيبه شد. و اين هجرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم به مدينه مبدأ تاريخ مسلمانان شد.

تشکیل حکومت اسلامی

پیمان برادرى

بعد از پنج ماه، يا هشت ماه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم پیمان برادرى (عقد اخوت) بين مهاجرین و انصار بستند، و امیرالمومنین عليه السلام را برادر خود قرار داد.

پیمان صلح با اهل کتاب مدینه

تغییر قبله

در سال دوم هجرى قبله مسلمانان از جانب بيت المقدس به سوى كعبه گشت. و در اين سال ازدواج حضرت فاطمه عليهاالسلام با اميرالمؤمنين عليه السلام شد. بعضى از محققين گفته اند كه سوره هل اتى در شأن اهل بيت عليهم السلام نازل شده، و حق تعالى بسيارى از نعمت هاى بهشت را در آن سوره بیان فرمودند و در آخر شعبان همان سال، روزه ماه رمضان واجب شد. در همین سال حکم قتال با کفار از جانب خداوند نازل شد.

فتوحات

پیامبر اکرم که رحمة للعالمین بود از جنگ و قتال بیهوده پرهیز می کرد اما فشار کفار و ظلم ستم آنها باعث شد پیامبر در چندین جنگ شرکت کند. منابع تاريخي، غزوه ها و سريه ها پيامبر را آورده اند در اصطلاح تاريخ اسلام، غزوه به جنگ هايي گفته مي شود كه پيامبر در آن شركت مي كرد. اما سریه جنگ هایی است که توسط سرداران دیگر انجام می شد.

غزوات

غزوات پيامبر را منابع تاريخي حدود 26 عدد ذكر كرده اند. [۱۱] اولين غزوه، غزوه اَبواء است كه در ماه صفر سال دوّم هجرت صورت گرفت و آخرين غزوه، غزوه تبوك كه در رجب سال نهم هجرت صورت گرفت. ابن اسحاق در سيره و طبرسي در اعلام الوري مي نويسد كار رسول خدا در غزوه هاي بدر، احد، خندق، قريظه، مصطلق، خيبر، فتح، حنين و طائف با دشمن به جنگ كشيده شد و در بقيه غزوه درگيري در كار نبود. از مهمترين غزوات پيامبر مي توان به جنگ بدر، اُحد، خندق، فتح مكه، خيبر و حُنين اشاره كرد.[۱۲]

سرایا

سَريّه: در اصطلاح تاريخ اسلام: آن سپاه اعزامي كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در آن سپاه حضور نداشته باشد را گويند كه در مقابل غزوه است. علت اعزام سريه ها غالباً سركوبي اشرار، دعوت طوايف به اسلام، پيشگيري از حوادث غيرمترقبه و عقيم نمودن توطئه هاي دشمنان و مسايلي از اين قبيل مي باشد و گاه هم به منظور جمع آوري صدقات و تعليم مسايل ديني هم بوده است. بيشترين سريه هاي عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ در سال ششم هجرت بود كه به همين جهت آن سال را سنةالاستئناس مي گويند. تعداد سريه هاي پيامبر را منابع اكثراً سي و شش عدد ذكر كرده اند. از نخستين سريه هاي پيامبر سريه اي است به سركردگي حمزة بن عبدالمطلب كه به اتفاق سي تن از مهاجران در كنار دريا به سرزمين جهنيه با ابوجهل بن هشام به همراه صد و سي مشرك برخورد كرد كه اين سريه بدون جنگ و خونريزي پايان پذيرفت. [۱۳]

صلح حدیبیه

دعوت سران کشورها

فتح مکه

سال هشتم هجرت فتح مكه بدون جنگ رخ داد و پیامبر و اصحاب ایشان وارد مکه معظمه شدند.

حجة الوداع

نصب خلیفه(جانشین)

شيخ كلينى روايت كرده كه: حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم بعد از هجرت، ده سال در مدينه ماند و حج به جا نياورد تا آن كه در سال دهم خداوند عالميان اين آيه را فرستاد كه: «و اذّن فى النّاس بالحجّ يأتوك رجالا و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق، ليشهدوا منافع لهم»؛ و در ميان مردم براى اداى حج بانگ برآور تا پياده و سوار بر هر شتر لاغرى كه از هر راه دورى مى آيند به سوى تو روى آورند.[۱۴]

وقتی حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم از اعمال حج فارغ شد متوجه مدينه شد و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام و ساير مسلمانان در خدمت آن حضرت بودند و چون به غديرخم رسيدند. حق تعالى اين آيه را فرستاد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ».

يعنى: «اى پيغمبر بزرگوار! برسان به مردم آن چه فرستاده شده است بسوى تو از جانب پروردگار تو» در باب نص بر امامت على بن ابى طالب و خليفه نمودن او در ميان امت خود؛ پس فرمود: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»؛ پس اگر نكنى رسالت خدا را نرسانده ای و خدا تو را نگاه مى دارد از شر مردم.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله در آنجا خطبه معروف غدیرخم را قرائت فرمودند و حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود معرفی کردند. سپس همه بر گرد رسول خدا صلى الله عليه و اله و سلم و اميرالمؤمنين عليه السلام جمع شدند و با آن حضرت مصافحه كردند و بيعت نمودند.

رحلت

اكثر علماى خاصه و عامه معتقدند كه ارتحال سيد انبيا روز دوشنبه بوده است و اكثر علماى شيعه معتقدند كه روز بيست و هشتم ماه صفر بوده است و اكثر علماى عامه دوازدهم ماه ربيع الاول را گفته اند. در آن وقت سن شريف آن حضرت شصت و سه سال بود و سال دهم هجرت بود.

چند مورد از فضایل رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله

خدا از پیامبران خود عهد گرفته است که اگر زمان او را درک کردند از او پیروی نمایند: «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ».[۱۵]

خداوند در قرآن پیامبرانش را با نام خطاب می کند در حالی که نبی مکرم اسلام را از جهت تعظیم و تکریم با عناوین «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ»[۱۶]، و «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ»[۱۷] و هر جا نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله را آورده مخاطب نبوده است «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ»[۱۸] و ديگر «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»[۱۹]، «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ»[۲۰] تمام روى زمين براى معبد و مسجد امت او جايز است و و امم پیش از ایشان جز در معبد معين عبادتشان مورد قبول نبوده است. ایشان بر تمامت خلايق مبعوث شدند و انبياى قبل از ایشان به روايتى هر يك به قومى مبعوث شدند. پیامبران دیگر بر اساس درخواست شان خدا بدان ها عنایتی می فرمود مانند حضرت موسی علیه السلام که از خدا شرح صدر طلب نمود «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي»[۲۱] ولی درباره رسول اکرم فرمود: «أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»[۲۲] آیا ما سینه تو را وسعت ندادیم.[۲۳]

آثار

سنت

سنت عبارت است از قول (سخن)، فعل (رفتار) و تقرير پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) كه به عنوان يكى از منابع مهم، مورد توجه همگان قرار دارد. بنابراين هرگاه حديثى معتبر از پيامبر نقل شود، بدان عمل می‌شود و اين كار را عمل به سنت می‌گويند. شيعه با تأسى به سنت پيامبر و در راستاى عمل به آیات قرآن و سخنان پیامبر، قول و فعل و تقرير معصومان را نيز سنت می‌شمارد

پیامبر از نگاه دیگران

روایات

در احاديث معتبر از حضرت امام صادق عليه السلام منقول است كه: رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به روش بندگان طعام مى خورد بى خوان و به روش بندگان مى نشست يعنى دو زانو و بر زمين مى خوابيد بى فراش و مى دانست كه او بنده است. در حديث ديگر فرمود كه: بهترين نان خورش ها نزد آن حضرت سركه و زيت بود.[۲۴]

  • امام صادق عليه السلام: رسول خدا صلي الله عليه و آله هيچ گاه به اندازه ژرفاي خرد خود با بندگان سخن نگفت. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: ما، جماعت پیامبران، دستور داريم كه با مردم به فراخور فهم و خردهايشان سخن بگوييم.[۲۵]
  • امام علی علیه السلام در وصف پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: خداوند او را از شجره پيامبران و چراغدان (و جايگاه) روشنايي و بلنداي پيشاني (خانداني بلندپايه و شريف) و ناف مكه و چراغ هاي تاريكي و چشمه هاي حكمت، برگزيد.[۲۶]
  • امام علی علیه السلام در وصف پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: و گواهي مي دهم كه محمد بنده خدا و فرستاده اوست و سرور بندگانش مي باشد. هر زمان خداوند آفريدگان را به دو شاخه تقسيم كرد، او را در بهترين شاخه قرار داد، نه آلوده دامني در وجود او سهيم شد و نه گنه كاري در وجودش شريك گشت.[۲۷]
  • امام علی علیه السلام درباره بعثت پيامبر صلي الله عليه و آله: خداوند در روزگاري او را برانگيخت كه مردم گمراه و سرگردان بودند و در فتنه و فساد دست و پا مي زدند. هوسها آنان را دلباخته خود كرده و از راه به درشان برده بود.[۲۸]

دیگران

چون راه مى رفت قدم ها را به روش متكبران بر زمين نمى كشيد بلكه از زمين مى كند و مى گذاشت و سر را به زير مى افكند به روش كسى كه از بلندى به نشيب آيد و گردن را به روش متجبران نمى كشيد و گام ها را بلند مى گذاشت اما به تأنى و وقار مى رفت.

و اگر می خاستند با كسى سخن گويند، به روش سلاطین به گوشه چشم نظر نمى كردند بلكه با تمام بدن مى گشتند و سخن مى گفتند و در اكثر احوال ديده ایشان به زير بود و نظرشان بسوى زمين بیشتر بود تا نظر بسوى آسمان.

هر كه را مى ديدند مبادرت به سلام مى نمودند، دايم مشغول فکر کردن بودند و هرگز از فكر و کار فارغ نبودند، بدون احتياج سخن نمى فرمودند، آشکار و واضح مى فرمودند و كلمات جامعى مى گفتند كه لفظش اندك و معنيش بسيار بود.

غلظت در خلق كريمشان نبود و كسى را حقير نمى شمردند، اندك نعمتى را عظيم مى دانستند و هيچ نعمتى را مذمت نمى فرمودند اما خوردنى و آشاميدنى را مدح هم نمى نمودند، از براى فوت امور دنيا به غضب نمى آمدند، اكثر خنديدن آن حضرت تبسم بود و افضل خلق نزد ایشان كسى بود كه خيرخواهى او براى مسلمانان بيشتر باشد و بزرگترين مردم نزد ایشان كسى بود كه احسان و يارى او به مردم بيشتر باشد.

چنان معاشرت مى فرمودند كه هر كس را گمان آن بود كه گرامى ترين خلق است نزد ایشان و با هر كه مى نشستند تا او اراده برخاستن نمى كرد برنمى خاستند و هر كه از ایشان حاجتى مى طلبيد اگر مقدور بود روا مى كردند والا به سخن نيكى و وعده خوبی او را راضى مى كردند، مجلس شريفشان مجلس بردبارى و حيا و راستى و امانت بود، صداها در آن بلند نمى شد و بدى كسى در آن گفته نمى شد و بدى از آن مجلس مذكور نمى شد و اگر از كسى خطائى صادر مى شد نقل نمى كردند و همه با يكديگر در مقام عدالت و انصاف و احسان بودند و يكديگر را به تقوى و پرهيزكارى وصيت مى كردند و با يكديگر در مقام تواضع بودند، پيران را احترام مى كردند و بر خردسالان رحم مى كردند، مراعات غريبان را مى كردند و حاجتمند را کمک می کردند.

اظهار نظر غیر مسلمانان در مورد پیامبر

پی‌نوشت‌ها

  1. ختم نبوت : قرآن کریم، 33 احزاب ، ٤٠ :«ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبین...»: «محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، و لیکن فرستاده ى خدا و پایان بخش پیامبران است... ».
    برترین انبیاء :قرآن کریم، 4 نساء ، ٤٠ :«فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاءِ شَهِيدًا»: «پس چگونه است [حالشان‌] آن گاه كه از هر امّتى گواهى آوريم، و نیز تو را بر آنان گواه آوريم؟»
    مناظره پيرامون افضليت پيامبر اسلام
    برتری رسول خدا (ص) بر همه پیامبران
  2. قرآن کریم ،30 روم ،30 :«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‌ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» ترجمه : «پس روى خود به سوى دين حنيف كن كه مطابق فطرت خدا است فطرتى كه خدا بشر را بر آن فطرت آفريده و در آفرينش خدا دگرگونگى نيست، اين است دين مستقيم ولى بيشتر مردم نمی‌دانند».
    قرآن کریم ، 22 حج ، 78 :«وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْل» ترجمه: «و در راه خدا كارزار كنيد چنان كه سزاوار كارزار كردن براى او است او شما را برگزيد و در اين دين براى شما دشوارى ننهاده آئين پدرتان ابراهيم است و او شما را از پيش نام داد».


پانویس

  1. قرآن کریم ، 34 سبأ 28 :«وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً » ترجمه :«و ما تو را جز براى اينكه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهى و (از عذابش) بترسانى نفرستادیم»
  2. از ام سلمه همسر پيمبر صلى الله عليه و سلم روايت شده كه از پيمبر خداى شنيدم كه فرمود عدنان پسر ادد بن زند بن يرى بن اعراق الثرى بود.ام سلمه گويد: زند همان هميسع بود و يرى همان نبت بود، و اعراق الثرى اسماعيل پسر ابراهيم عليهما السلام بود.تاريخ‌ الطبري/ترجمه،ج‌3،ص:826
  3. تاريخ‌ الطبري/ترجمه،ج‌3،ص:796
  4. قرآن،96 ضحی «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتيماً فَآوی»:مگر چنین نبود که تو را يتيمت يافت و در پناه خويش جاى داد؟
  5. دلائل‌ النبوة،ج‌2،ص:27
  6. از طايفه بنى سعد بن بكر بن هوازن‌ تاريخ ‌يعقوبى/ترجمه،ج‌1،ص:362
  7. دلائل‌ النبوة،ج‌2،ص:27
  8. رسول خدا از بيست سال گذشته بود كه در حلف الفضول شركت كرد و پس از آنكه خدايش برسالت فرستاد گفت: حضرت فى دار عبد الله بن جدعان حلفا ما يسرنى به حمر النعم و لو دعيت اليه لاجبت،" در خانه عبد الله پسر جدعان در پيمانى شركت نمودم كه شادمان نيستم تا بجاى آن شتران سرخ‌ مو داشته باشم(در آن روزگار از شتران بسیار گران بها شتر سرخ موی بود) و اگر ديگر بار بچنان پيمانى دعوت می ‌شدم می ‌پذيرفتم." تاريخ ‌يعقوبى/ترجمه،ج‌1،ص:371
  9. تاريخ ‌يعقوبى/ترجمه،ج‌1،ص:375
    • تاريخ ‌الطبري/ترجمه،ج‌3،ص:833
  10. سوره انفال، آیه 30.
  11. اندیشه قم به نقل از : ابن هشام، سيرة النبي، چاپ مصطفي البابي، 1355 هـ ، ج 4، ص 280-281. مسعودي، مروج الذهب، چاپ مطبعة السعاده، 1367 هـ ، ج2، ص7و288
  12. اندیشه قم به نقل از :آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، انتشارات دانشگاه تهران.
  13. اندیشه قم
  14. سوره حج آیه 22.
  15. سوره آل عمران آیه 81.
  16. سوره تحريم آیه 9.
  17. سوره مائده آیه 41.
  18. سوره آل عمران آیه 144.
  19. سوره محمد آیه 29.
  20. سوره احزاب آیه 40.
  21. سوره طه آیه 25.
  22. سوره انشراح آیه 1.
  23. ناسخ التواریخ، ج 4، ص 1810.
  24. سنن النبی، علامه طباطبائی.
  25. حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج2، ص264.
  26. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج34، ص240.
  27. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج66، ص311.
  28. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج18، ص219.

منابع

  • قرآن کریم
  • دشتی معارف و معاريف.
  • جعفر سبحاني.فرازهائي از تاريخ پيامبر اسلام.
  • محمد ابراهيم آيتي. تاريخ پيامبر اسلام.
  • ابن هشام، سيرة النبي، چاپ مصطفي البابي، 1355 هـ.
  • مسعودي، مروج الذهب، چاپ مطبعة السعاده، 1367 هـ.
  • علامه مجلسى، بحارالأنوار
  • علامه مجلسى ، حیوه القلوب
  • محمدى رى شهری حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم .
  • شیخ عباس قمی،منتهی الآمال
  • ناسخ التواریخ، ج 4، ص 1810.
  • سنن النبی، علامه طباطبائی.
  • تاريخ ‌يعقوبى/ترجمه.
  • تاريخ ‌الطبري/ترجمه.
  • دلائل‌ النبوة.