ولادت پیامبر اسلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{تقویم|روز= 17 ربیع الاول|سال= سال 1 عام‌الفیل}}  
 
{{تقویم|روز= 17 ربیع الاول|سال= سال 1 عام‌الفیل}}  
  
'''کلیدواژه: عام الفيل، عبدالله، آمنه، ولادت پیامبر، حضرت محمد صلی الله علیه و آله، 17 ربیع الاول، حوادث مقارن ولادت پیامبر'''
+
[[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله آخرین پیامبر الهى در ۱۷ [[ربیع الاول]] از پدرى به نام "[[عبدالله بن عبدالمطلب]]" و مادرى به نام "[[آمنه|آمنه بنت وهب]]" در [[مکه|مکه]] دیده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منورش، جهان تیره و تاریک به ویژه [[عربستان]] را روشن گردانید.
  
[[پیامبر اسلام|حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله آخرين پيامبر الهى در 17 [[ربيع الاول]] از پدرى به نام "[[عبدالله بن عبدالمطلب]]" و مادرى به نام "[[آمنه|آمنه بنت وهب]]" ديده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منورش، جهان تيره و تاريك به ويژه [[عربستان]] را روشن گردانيد.
 
  
پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پيش از تولد فرزندش محمد صلی الله علیه و آله در حالى كه همسرش آمنه به چنين فرزندى حامله بود به همراه ساير بازرگانان [[قریش|قريش]] جهت سفر تجارى عازم شام گرديد و در بازگشت از [[شام]] در [[يثرب]] ([[مدينه]] منوره) بيمار شد و در همان جا درگذشت و توفيق ديدار نوزاد خويش را نيافت.
+
[[پرونده:(مولد النبی).png|بندانگشتی|تصویری از محل تولد پیامبر اکرم در مکه]]
  
وفات عبدالله دو ماه و به روايتى هفت ماه پيش از تولد فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود. اما آمنه مادر گرامى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله كه به [[تقوا]]، عفت و پاكيزگى در ميان بانوان قريش معروف بود، پس از تولد نور ديده اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چندان در اين دنياى فانى زندگى نكرد. وى دو سال و چهار ماه و به روايتى شش سال پس از ميلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله در بازگشت از يثرب در مكانى به نام "ابوا" بدرود حيات گفت و در همان مكان مدفون شد.
+
== زمان میلاد پیامبر ==
 +
گفتنى است که تاریخ‌نگاران و سیره‌نویسان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و مى‌ گویند که آن حضرت در اول [[عام الفیل]]، برابر با سال ۵۷۰ میلادى و در ماه [[ربیع الاول]] دیده به جهان گشود، ولى درباره روز تولد وى اختلاف نظر دارند. شیعیان معتقدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه مصادف با ۱۷ ربیع الاول به دنیا آمد و اهل سنت مى‌ گویند که تولد وى روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول بوده است.<ref>نک: فرازهایى از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص ۵۷؛ منتهى الآمال، ج ۱، ص ۱۳؛ المبعث والمغازى، ص ۳۴؛ الامتاع، ص ۳؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۲، ص ۵؛ [[بحارالانوار]]، ج ۱۵، ص ۲۴۸؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۳۸۳؛ تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۷۲-۷۰ و ۷۵.</ref>
  
رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از تولد در كفالت جدش [[عبدالمطلب]] بزرگ و سيد قريش [[مكه]] قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شيردادن نور ديده اش محمد صلی الله علیه و آله در آغاز وى را به "ثويبه" آزاد شده [[ابولهب]] سپرد ولى پس از مدتى وى را به "[[حليمه]] دختر عبدالله بن حارث سعديه" واگذار كرد. حليمه در ظاهر اگر چه دايه وى بود ولى در حقيقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادرى كرد.
+
اما از این که سال تولد پیامبر صلی الله علیه و آله را "[[عام الفیل]]" مى‌ نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنى در نخستین روز [[ماه محرم|محرم]] سال ۵۷۰ میلادى فیل سواران "[[ابرهه]]" به مکه هجوم آورده و قصد نابودى کعبه و [[مسجدالحرام]] را نمودند ولى با [[معجزه]] شگفت الهى سرکوب شدند.
  
[[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله از دوران كودكى داراى دو نام بود. يكى "محمد" كه جد بزرگوارش عبدالمطلب براى وى برگزيد و ديگرى "[[احمد]]" كه مادر ارجمندش آمنه آن را انتخاب كرده بود.
+
== یتیمی پیامبر در کودکی ==
 +
عبدالله، پدر محمد صلی الله علیه و آله پیش از تولد او در حالى که همسرش آمنه به چنین فرزندى حامله بود به همراه سایر بازرگانان [[قریش|قریش]] جهت سفر تجارى عازم [[شام]] گردید و در بازگشت از شام در [[یثرب]] ([[مدینه]] منوره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله دو ماه و به روایتى هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود.  
  
از [[امام صادق]] علیه‌السلام روايت شد كه [[ابلیس|ابليس]] پس از رانده شدن از رحمت الهى مى‌ توانست به هفت آسمان رفت و آمد كند و خبرهاى آسمانى را گوش دهد تا اين كه [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام ديده به جهان گشود، از آن پس ابليس از سه آسمان فوقانى ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پايين تر رفت و آمد مى‌ كرد. ولى چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله به دنيا آمد. ابليس از تمام آسمان‌ ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گرديد و غير از او، تمامى [[شیطان|شياطين]] نيز با تيرهاى شهاب از آسمان رانده شدند.
+
اما آمنه مادر گرامى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله که به [[تقوا]]، عفت و پاکیزگى در میان بانوان [[قریش|قریش]] معروف بود، پس از تولد نور دیده اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چندان در این دنیاى فانى زندگى نکرد. وى دو سال و چهار ماه و به روایتى شش سال پس از میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله در بازگشت از یثرب در مکانى به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد.
  
همچنين روايت شده است كه هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد صلی الله علیه و آله ايوان كسرى شكاف برداشت و چند كنگره آن فرو ريخت و آتش آتشكده بزرگ فارس خاموش شد؛ درياچه ساوه خشك گرديد؛ بت ‌هاى [[مكه]] سرنگون شدند؛ نورى از وجود آن حضرت به سوى آسمان بلند شد كه شعاع آن فرسنگ‌ ها را روشن كرد؛ [[انوشیروان|انوشيروان]]، پادشاه ساسانى [[ایران|ايران]] و مؤبدان بزرگ دربار وى، خواب هاى وحشتناكى ديدند؛ آن حضرت ختنه شده و ناف بريده به دنيا آمد و پس از استقرار در زمين، گفت: اَللّهُ أكْبَرُ وَ الْحَمْدُلِلّهِ كَثيراً، سُبْحانَ اللّهِ بُكْرَةً وَ أصيلاً.
+
رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از تولد در کفالت جدش [[عبدالمطلب]] بزرگ و سید قریش [[مکه]] قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیردادن نور دیده اش محمد صلی الله علیه و آله در آغاز وى را به "ثویبه" آزاد شده [[ابولهب]] سپرد ولى پس از مدتى وى را به "[[حلیمه]]" دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه در ظاهر اگر چه دایه وى بود ولى در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادرى کرد.
  
گفتنى است كه تاريخ‌نگاران و سيره‌نويسان [[شيعه]] و [[اهل سنت]] با اين كه در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و مى‌ گويند كه آن حضرت در اول [[عام الفيل]]، برابر با سال 570 ميلادى و در ماه [[ربيع الاول]] ديده به جهان گشود ولى درباره روز تولد وى اختلاف نظر دارند. شيعيان معتقدند كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه مصادف با 17 ربيع الاول به دنيا آمد و اهل سنت مى‌ گويند كه تولد وى روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول بوده است.<ref>نك: فرازهايى از تاريخ پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص 57؛ منتهى الآمال، ج 1، ص 13؛ المبعث والمغازى، ص 34؛ الامتاع، ص 3؛ تاريخ اليعقوبى، ج 2، ص 5؛ [[بحارالانوار]]، ج 15، ص 248؛ تاريخ ابن خلدون، ج 1، ص 383؛ تاريخ دمشق، ج 3، ص 72-70 و 75.</ref>
+
[[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله از دوران کودکى داراى دو نام بود. یکى "محمد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب براى وى برگزید و دیگرى "[[احمد]]" که مادر ارجمندش آمنه آن را انتخاب کرده بود.
  
اما از اين كه سال تولد پيامبر صلی الله علیه و آله را "[[عام الفيل]]" مى‌ نامند، بدين جهت است كه دو ماه و هفده روز پيش از تولد پيامبر صلی الله علیه و آله يعنى در نخستين روز [[محرم]] سال 570 ميلادى فيل سواران "[[ابرهه]]" به مكه هجوم آورده و قصد نابودى كعبه و [[مسجدالحرام]] را نمودند ولى با [[معجزه]] شگفت الهى سركوب شدند.
+
==ولادت محمد از زبان آمنه==
  
==ولادت پيامبر اکرم از زبان حضرت آمنه==
+
آمنه می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرنده‌ای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانی‌ ها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا دربر گرفت. سپس بانوانی بلندقامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسان‌ ها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی می‌ گوید: «از گرامی‌ ترین مردم، او را بگیرید. مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جام‌های آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین آسمان و زمین در پشت کعبه برافراشته بود. پس از آن محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود. ابر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را دربرگرفت. گوینده‌ای گفت: «محمد را در شرق و غرب زمین و دریاها گردش دهید تا همگان او را به نام و صورت عنوان بشناسند سپس او را بازگرداندند و دیدمش که در پارچه‌ای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او پارچه‌ای بود از ابریشم سبز. سه کلید از جنس مروارید تازه با او بود. هاتفی می‌ گفت: «کلیدهای یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست». پس از آن، ابر دیگری او را فراگرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد. شنیدم که گوینده‌ای می گفت: «محمد را در شرق و غرب بگردانید و او را بر جنیان و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید. صفای آدم، نازک‌ دلی نوح، دوستی ابراهیم، زبان اسماعیل، کمال یوسف، شادی یعقوب، صدای داود، زهد یحیی و کرم عیسی را».
  
آمنه مي گويد: وقتي زمان زايمانم نزديک شد، ديدم بال پرنده‌اي سفيد بر قلبم کشيده شد و همه ترس و نگراني‌ ها از من دور گرديد، نوشيدني سفيد رنگي براي من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشيدم. نوري مرا دربر گرفت. سپس بانواني بلندقامت با من سخن گفتند ولي گفتار آنان همانند گفتار انسان‌ ها نبود. ناگهان ديدم پارچه ابريشمي سفيدي بين آسمان و زمين را پوشانده است و هاتفي مي‌ گويد: «از گرامي‌ ترين مردم، او را بگيريد. مرداني را ديدم که در آسمان ايستاده بودند و در دستان آنان جام‌هاي آب بود. به شرق و غرب زمين نگاه کردم و پرچمي از سندس (پارچه بافته شده از حرير) ديدم که بر ستوني از ياقوت بين آسمان و زمين در پشت کعبه برافراشته بود. پس از آن محمد صلي الله عليه و آله و سلم به دنيا آمد در حالي که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود. ابر سفيدي از آسمان پايين آمد و او را دربرگرفت. گوينده‌اي گفت: «محمد را در شرق و غرب زمين و درياها گردش دهيد تا همگان او را به نام و صورت عنوان بشناسند سپس او را بازگرداندند و ديدمش که در پارچه‌اي سفيدتر از شير پيچيده شده بود و زير او پارچه‌اي بود از ابريشم سبز. سه کليد از جنس مرواريد تازه با او بود. هاتفي مي‌ گفت: «کليدهاي ياري (نصرت)، رحمت و نبوت هميشه با اوست». پس از آن، ابر ديگري او را فراگرفت و مدتي بيش از بار اول او را با خود برد. شنيدم که گوينده‌اي مي گفت: «محمد را در شرق و غرب بگردانيد و او را بر جنيان و آدميان، پرندگان و درندگان نمايش دهيد و به او عطا کنيد. صفاي آدم، نازک‌ دلي نوح، دوستي ابراهيم، زبان اسماعيل، کمال يوسف، شادي يعقوب، صداي داود، زهد يحيي و کرم عيسي را».
+
سپس هاتفی گفت: «همه دنیا در اختیار و قدرت محمد درآمد.» سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید می‌ درخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمردین چهار گوشه‌ای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت: «این دنیاست؛ ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد صلی الله علیه و آله و سلم وسط آن را گرفت. گوینده‌ای گفت: «محمد صلی الله علیه و آله و سلم کعبه را گرفت». در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چیزهایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را: «در پناه خدا باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم. تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند، سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت».
  
سپس هاتفي گفت: «همه دنيا در اختيار و قدرت محمد درآمد.» سپس سه نفر را ديدم که صورت آنان همانند خورشيد مي‌ درخشيد؛ در دست يکي از آنان جامي نقره اي با مشک بود و در دست دومي ظرف زمردين چهار گوشه‌اي بود که در هر گوشه آن مرواريد سفيدي قرار داشت. در اين وقت هاتفي گفت: «اين دنياست؛ اي حبيب خدا، آن را بگير.» محمد صلي الله عليه و آله و سلم وسط آن را گرفت. گوينده‌اي گفت: «محمد صلي الله عليه و آله و سلم کعبه را گرفت». در دست سومي پارچه ابريشمين سفيدي بود که آن را گشود و از آن مهري خارج کرد که چشم بيننده را به خود جلب مي کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلي الله عليه و آله و سلم را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چيزهايي گفت که من نفهميدم، مگر اين چند جمله را: «در پناه خدا باشي. من قلب تو را از ايمان و علم و يقين و عقل و شجاعت انباشتم. تو برترين انسان هستي. آن که از تو پيروي کند، سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت».
+
این فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتی بازگشت و به محمد گفت: «بر تو بشارت باد ای سایه سربلندی دنیا و آخرت». سپس نوری از سر محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا آسمان درخشید و من کاخ‌های سرزمین شام را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند.  
  
اين فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتي بازگشت و به محمد گفت: «بر تو بشارت باد اي سايه سربلندي دنيا و آخرت». سپس نوري از سر محمد صلي الله عليه و آله و سلم تا آسمان درخشيد و من کاخ‌هاي سرزمين شام را ديدم و در اطراف خود انبوهي از مرغان زيبا را که بالهايشان را گشاده بودند.  
+
پس از زایمان آمنه، حوریان بهشتی کودک را در پارچه ای پیچیده در برابر آمنه نهادند و به آسمان بازگشتند تا بشارت ولادت [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله و سلم را به ملائکه برسانند. جبرئیل و میکائیل دو ملک متقرب خداوند به صورت دو جوان وارد خانه آمنه شدند. در دست جبرئیل ظرف بزرگی از طلا و با میکائیل آبریزی از عقیق سرخ بود پس جبرئیل بدن حضرت محمد صلی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلم را شستشو می داد و میکائیل بر آن آب می ریخت پس از پایان شستشو در چشمان کودک سرمه کشیدند و بر سر او ماده ای ساخته شده از مشک و عنبر و کافور قرار دادند. پس ملائکه هفت آسمان به دیدار حضرت محمد صلی الله علیه و آله آمدند و گروه گروه بر او سلام کردند. پس از به دنیا آمدن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، شبانگاهان نور از سیمای او ساطع شد. این نور چنان در فضا گسترده شد که خانه ‌ی همه‌ ی مکیان را روشن کرد.
  
پس از زايمان آمنه، حوريان بهشتي کودک را در پارچه اي پيچيده در برابر آمنه نهادند و به آسمان بازگشتند تا بشارت ولادت [[حضرت محمد]] صلي الله عليه و آله و سلم را به ملائکه برسانند. جبرئيل و ميکائيل دو ملک متقرب خداوند به صورت دو جوان وارد خانه آمنه شدند. در دست جبرئيل ظرف بزرگي از طلا و با ميکائيل آبريزي از عقيق سرخ بود پس جبرئيل بدن حضرت محمد صلي ‌الله‌ عليه ‌و آله ‌و سلم را شستشو مي داد و ميکائيل بر آن آب مي ريخت پس از پايان شستشو در چشمان کودک سرمه کشيدند و بر سر او ماده اي ساخته شده از مشک و عنبر و کافور قرار دادند. پس ملائکه هفت آسمان به ديدار حضرت محمد صلي الله عليه و آله آمدند و گروه گروه بر او سلام کردند. پس از به دنيا آمدن حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم، شبانگاهان نور از سيماي او ساطع شد. اين نور چنان در فضا گسترده شد که خانه ‌ي همه‌ ي مکيان را روشن کرد.
+
عبدالمطلب می‌ گوید: پس از زایمان آمنه، به دیدار او و فرزندش رفتم. سیمای محمد همانند ماه تمام می‌ درخشید.  
  
عبدالمطلب مي‌ گويد: پس از زايمان آمنه، به ديدار او و فرزندش رفتم. سيماي محمد همانند ماه تمام مي‌ درخشيد.  
+
== حوادث هنگام میلاد پیامبر ==
 +
روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایوان کسرى شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت ‌هاى [[مکه]] سرنگون شدند؛ نورى از وجود آن حضرت به سوى آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ‌ ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانى [[ایران|ایران]] و موبدان بزرگ دربار وى، خواب هاى وحشتناکى دیدند؛ آن حضرت ختنه شده و ناف بریده به دنیا آمد و پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکبَرُ وَ الْحَمْدُلِلّهِ کثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکرَةً وَ أصیلاً.
 +
 
 +
از [[امام صادق]] علیه‌السلام روایت شده که [[ابلیس|ابلیس]] پس از رانده شدن از رحمت الهى مى‌ توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهاى آسمانى را گوش دهد تا این که [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام دیده به جهان گشود، از آن پس ابلیس از سه آسمان فوقانى ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین تر رفت و آمد مى‌ کرد. ولى چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله به دنیا آمد. ابلیس از تمام آسمان‌ ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامى [[شیطان|شیاطین]] نیز با تیرهاى شهاب از آسمان رانده شدند.
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۴۲: سطر ۴۶:
  
 
'''منابع بیشتر:'''
 
'''منابع بیشتر:'''
[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/31855/%D9%81%D9%8A%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85/preview/31084/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=91 وقایع االایام شیخ عباس قمی، 17 ربیع الاول].
+
[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/31855/%D9%81%D9%8A%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85/preview/31084/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=91 وقایع الایام شیخ عباس قمی، 17 ربیع الاول].
  
 
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}
 
{{شناختنامه رسول خدا (ص)}}

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۱۶

تقویم هجری قمری

روز واقعه:17 ربیع الاول
سال 1 عام‌الفیل


حضرت محمد صلی الله علیه و آله آخرین پیامبر الهى در ۱۷ ربیع الاول از پدرى به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادرى به نام "آمنه بنت وهب" در مکه دیده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منورش، جهان تیره و تاریک به ویژه عربستان را روشن گردانید.


تصویری از محل تولد پیامبر اکرم در مکه

زمان میلاد پیامبر

گفتنى است که تاریخ‌نگاران و سیره‌نویسان شیعه و اهل سنت با این که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و مى‌ گویند که آن حضرت در اول عام الفیل، برابر با سال ۵۷۰ میلادى و در ماه ربیع الاول دیده به جهان گشود، ولى درباره روز تولد وى اختلاف نظر دارند. شیعیان معتقدند که رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جمعه مصادف با ۱۷ ربیع الاول به دنیا آمد و اهل سنت مى‌ گویند که تولد وى روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول بوده است.[۱]

اما از این که سال تولد پیامبر صلی الله علیه و آله را "عام الفیل" مى‌ نامند، بدین جهت است که دو ماه و هفده روز پیش از تولد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنى در نخستین روز محرم سال ۵۷۰ میلادى فیل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودى کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولى با معجزه شگفت الهى سرکوب شدند.

یتیمی پیامبر در کودکی

عبدالله، پدر محمد صلی الله علیه و آله پیش از تولد او در حالى که همسرش آمنه به چنین فرزندى حامله بود به همراه سایر بازرگانان قریش جهت سفر تجارى عازم شام گردید و در بازگشت از شام در یثرب (مدینه منوره) بیمار شد و در همان جا درگذشت و توفیق دیدار نوزاد خویش را نیافت. وفات عبدالله دو ماه و به روایتى هفت ماه پیش از تولد فرزندش حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود.

اما آمنه مادر گرامى رسول خدا صلی الله علیه و آله که به تقوا، عفت و پاکیزگى در میان بانوان قریش معروف بود، پس از تولد نور دیده اش حضرت محمد صلی الله علیه و آله چندان در این دنیاى فانى زندگى نکرد. وى دو سال و چهار ماه و به روایتى شش سال پس از میلاد رسول خدا صلی الله علیه و آله در بازگشت از یثرب در مکانى به نام "ابوا" بدرود حیات گفت و در همان مکان مدفون شد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله پس از تولد در کفالت جدش عبدالمطلب بزرگ و سید قریش مکه قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیردادن نور دیده اش محمد صلی الله علیه و آله در آغاز وى را به "ثویبه" آزاد شده ابولهب سپرد ولى پس از مدتى وى را به "حلیمه" دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار کرد. حلیمه در ظاهر اگر چه دایه وى بود ولى در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادرى کرد.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از دوران کودکى داراى دو نام بود. یکى "محمد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب براى وى برگزید و دیگرى "احمد" که مادر ارجمندش آمنه آن را انتخاب کرده بود.

ولادت محمد از زبان آمنه

آمنه می گوید: وقتی زمان زایمانم نزدیک شد، دیدم بال پرنده‌ای سفید بر قلبم کشیده شد و همه ترس و نگرانی‌ ها از من دور گردید، نوشیدنی سفید رنگی برای من آوردند و من که تشنه بودم، از آن نوشیدم. نوری مرا دربر گرفت. سپس بانوانی بلندقامت با من سخن گفتند ولی گفتار آنان همانند گفتار انسان‌ ها نبود. ناگهان دیدم پارچه ابریشمی سفیدی بین آسمان و زمین را پوشانده است و هاتفی می‌ گوید: «از گرامی‌ ترین مردم، او را بگیرید. مردانی را دیدم که در آسمان ایستاده بودند و در دستان آنان جام‌های آب بود. به شرق و غرب زمین نگاه کردم و پرچمی از سندس (پارچه بافته شده از حریر) دیدم که بر ستونی از یاقوت بین آسمان و زمین در پشت کعبه برافراشته بود. پس از آن محمد صلی الله علیه و آله و سلم به دنیا آمد در حالی که انگشتان خود را به آسمان بلند کرده بود. ابر سفیدی از آسمان پایین آمد و او را دربرگرفت. گوینده‌ای گفت: «محمد را در شرق و غرب زمین و دریاها گردش دهید تا همگان او را به نام و صورت عنوان بشناسند سپس او را بازگرداندند و دیدمش که در پارچه‌ای سفیدتر از شیر پیچیده شده بود و زیر او پارچه‌ای بود از ابریشم سبز. سه کلید از جنس مروارید تازه با او بود. هاتفی می‌ گفت: «کلیدهای یاری (نصرت)، رحمت و نبوت همیشه با اوست». پس از آن، ابر دیگری او را فراگرفت و مدتی بیش از بار اول او را با خود برد. شنیدم که گوینده‌ای می گفت: «محمد را در شرق و غرب بگردانید و او را بر جنیان و آدمیان، پرندگان و درندگان نمایش دهید و به او عطا کنید. صفای آدم، نازک‌ دلی نوح، دوستی ابراهیم، زبان اسماعیل، کمال یوسف، شادی یعقوب، صدای داود، زهد یحیی و کرم عیسی را».

سپس هاتفی گفت: «همه دنیا در اختیار و قدرت محمد درآمد.» سپس سه نفر را دیدم که صورت آنان همانند خورشید می‌ درخشید؛ در دست یکی از آنان جامی نقره ای با مشک بود و در دست دومی ظرف زمردین چهار گوشه‌ای بود که در هر گوشه آن مروارید سفیدی قرار داشت. در این وقت هاتفی گفت: «این دنیاست؛ ای حبیب خدا، آن را بگیر.» محمد صلی الله علیه و آله و سلم وسط آن را گرفت. گوینده‌ای گفت: «محمد صلی الله علیه و آله و سلم کعبه را گرفت». در دست سومی پارچه ابریشمین سفیدی بود که آن را گشود و از آن مهری خارج کرد که چشم بیننده را به خود جلب می کرد. پس از آن هفت بار از آب همان جام شست و کتف محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با آن مهر کرد و آب دهان خود را در دهان مبارک کودک نهاد و او را به سخن گفتن واداشت و چیزهایی گفت که من نفهمیدم، مگر این چند جمله را: «در پناه خدا باشی. من قلب تو را از ایمان و علم و یقین و عقل و شجاعت انباشتم. تو برترین انسان هستی. آن که از تو پیروی کند، سعادتمند است و آن که فرمان تو را نبرد بدبخت».

این فرشته همان رضوان (نگاهبان بهشت) بود. رفت و پس از مدتی بازگشت و به محمد گفت: «بر تو بشارت باد ای سایه سربلندی دنیا و آخرت». سپس نوری از سر محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا آسمان درخشید و من کاخ‌های سرزمین شام را دیدم و در اطراف خود انبوهی از مرغان زیبا را که بالهایشان را گشاده بودند.

پس از زایمان آمنه، حوریان بهشتی کودک را در پارچه ای پیچیده در برابر آمنه نهادند و به آسمان بازگشتند تا بشارت ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به ملائکه برسانند. جبرئیل و میکائیل دو ملک متقرب خداوند به صورت دو جوان وارد خانه آمنه شدند. در دست جبرئیل ظرف بزرگی از طلا و با میکائیل آبریزی از عقیق سرخ بود پس جبرئیل بدن حضرت محمد صلی ‌الله‌ علیه ‌و آله ‌و سلم را شستشو می داد و میکائیل بر آن آب می ریخت پس از پایان شستشو در چشمان کودک سرمه کشیدند و بر سر او ماده ای ساخته شده از مشک و عنبر و کافور قرار دادند. پس ملائکه هفت آسمان به دیدار حضرت محمد صلی الله علیه و آله آمدند و گروه گروه بر او سلام کردند. پس از به دنیا آمدن حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، شبانگاهان نور از سیمای او ساطع شد. این نور چنان در فضا گسترده شد که خانه ‌ی همه‌ ی مکیان را روشن کرد.

عبدالمطلب می‌ گوید: پس از زایمان آمنه، به دیدار او و فرزندش رفتم. سیمای محمد همانند ماه تمام می‌ درخشید.

حوادث هنگام میلاد پیامبر

روایت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایوان کسرى شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بت ‌هاى مکه سرنگون شدند؛ نورى از وجود آن حضرت به سوى آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگ‌ ها را روشن کرد؛ انوشیروان، پادشاه ساسانى ایران و موبدان بزرگ دربار وى، خواب هاى وحشتناکى دیدند؛ آن حضرت ختنه شده و ناف بریده به دنیا آمد و پس از استقرار در زمین، گفت: اَللّهُ أکبَرُ وَ الْحَمْدُلِلّهِ کثیراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکرَةً وَ أصیلاً.

از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که ابلیس پس از رانده شدن از رحمت الهى مى‌ توانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهاى آسمانى را گوش دهد تا این که حضرت عیسى علیه‌السلام دیده به جهان گشود، از آن پس ابلیس از سه آسمان فوقانى ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پایین تر رفت و آمد مى‌ کرد. ولى چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله به دنیا آمد. ابلیس از تمام آسمان‌ ها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گردید و غیر از او، تمامى شیاطین نیز با تیرهاى شهاب از آسمان رانده شدند.

پانویس

  1. نک: فرازهایى از تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، ص ۵۷؛ منتهى الآمال، ج ۱، ص ۱۳؛ المبعث والمغازى، ص ۳۴؛ الامتاع، ص ۳؛ تاریخ الیعقوبى، ج ۲، ص ۵؛ بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۲۴۸؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۳۸۳؛ تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۷۲-۷۰ و ۷۵.

منابع

  • موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌‌السلام.
  • جعفر سبحانى، فروغ ابدیت، جلد1.

منابع بیشتر: وقایع الایام شیخ عباس قمی، 17 ربیع الاول.

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
رحمة للعالمین.jpg
رویدادهای مهم زندگی
حمله اصحاب فیل به مکهسفر پیامبر اکرم به شامازدواج با حضرت خدیجه کبری (س) • گذاشتن سنگ حجرالاسود در جای خویش • مبعثمعراجولادت حضرت فاطمه سلام الله علیهارفتن به شعب ابی طالبعام الحزنسفر به طائفهجرت به مدینهازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)غزوه بدرغزوه احدغزوه احزابصلح حدیبیهغزوه خیبرسریه ذات السلاسل فتح مکهغزوه حنینغزوه تبوکغدیر خم
بستگان
امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) •عبدالله بن عبدالمطلب(س) • عبدالمطلبابوطالب(ع) • حمزه بن عبدالمطلب(ع) • عباس بن عبدالمطلبابولهبجعفر طیارآمنه(س) • فاطمه بنت اسد(س) • خدیجه کبری(س) • حضرت زهرا(س) • امام حسن(ع) • امام حسین(ع) • حضرت زینب(س)
اصحاب
سلمان فارسیعمار بن یاسرابوذرمقدادابوسلمه مخزومیزيد بن حارثهعثمان بن مظعونمصعب بن عمیرابوبکرطلحهزبیرعثمان بن عفانعمر بن خطابسعد بن ابی وقاصعبدالله بن مسعوداسعد بن زرارهسعد بن معاذسعد بن عبادهعثمان بن حنیفسهل بن حنیفابو ایوب انصاری حذیفة بن یمانخالد بن سعيدخزیمة بن ثابتعبدالله بن رواحهاویس قرنیعبدالله بن مسعود بلال حبشی
مکان های مرتبط
مکهمدینهغار حراکعبهشعب ابوطالبغدیر خمفدکبقیعغار ثورمسجد قبامسجد النبیمسجد الحرام