جامعیت مقاله متوسط
سیر منطقی رعایت نشده است
کیفیت پژوهش پایین است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

حضرت آدم علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
حضرت آدم علیه‌السلام نخستين پيامبر الهى و پدر بشر است. که مطابق با قرآن خداوند، او را از خاک بيافريد و اسماء را به او تعلیم نمود و آنگاه به فرشتگان دستور داد که بر آدم سجده کنند. ماجرای هبوط آدم و همسرش از بهشت نیز مورد دیگری است که قرآن بدان اشاره نموده است.
+
'''حضرت آدم علیه‌السلام''' نخستين پيامبر الهى و پدر [[بشر]] است. که مطابق با [[قرآن کریم]]، [[خداوند]] او را از خاک بيافريد و اسماء را به او تعلیم نمود و آنگاه به [[فرشتگان]] دستور داد که بر آدم [[سجده]] کنند. ماجرای هبوط آدم و همسرش از [[بهشت]] نیز مطلب دیگری است که قرآن بدان اشاره نموده است.
  
 
==وجه تسميه آدم==
 
==وجه تسميه آدم==
  
«آدم» يعنى خاك قرمز؛ وى از مواد أرضى آفريده شد و جاندار گرديد «أداما» لفظى است عبرى و به معنى گرد و خاك و يا زمين قابل زراعت مى‌ باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. <ref>([[تورات]]، سفر تكوين 2:7) (قاموس مقدس در لغات: «آدم» و «زمين»).حجة التفاسير و بلاغ الإكسير (سيد عبدالحجت بلاغى)، جلد دوم  تعليقه، ص 541.</ref>
+
«آدم» يعنى خاك قرمز؛ وى از مواد أرضى آفريده شد و جاندار گرديد. «أداما» لفظى است عبرى و به معنى گرد و خاك و يا زمين قابل زراعت مى‌ باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. <ref>([[تورات]]، سفر تكوين 2:7) (قاموس مقدس در لغات: «آدم» و «زمين»).حجة التفاسير و بلاغ الإكسير (سيد عبدالحجت بلاغى)، جلد دوم  تعليقه، ص 541.</ref>
  
در حدیثی از امام علی علیه السلام در پاسخ به پرسش از علت نامگذاري آدم و [[حوا]] آمده است: {{متن حدیث|«إنّما سُمّيَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ»}}.<ref> [[بحارالانوار]] ([[علامه مجلسى]])، ج  11، ص 102.</ref> آدم را آدم ناميده‌ اند، چون از اَديم(پوسته) زمين آفريده شد.
+
در [[حدیث|حدیثی]] از [[امام علی]] علیه السلام در پاسخ به پرسش از علت نامگذاري آدم و [[حوا]] آمده است: {{متن حدیث|«إنّما سُمّيَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ»}}.<ref> [[بحارالانوار]] ([[علامه مجلسى]])، ج  11، ص 102.</ref> آدم را آدم ناميده‌ اند، چون از اَديم (پوسته) زمين آفريده شد.
  
==حضرت آدم علیه‌السلام در قرآن==
+
==حضرت آدم در قرآن==
  
نام آن حضرت 25 بار در آيات [[قرآن کریم]] در سوره‌های [[سوره بقره|بقره]]، [[سوره آل عمران|آل عمران]]، [[سوره مائده|مائده]]، [[سوره اعراف|اعراف]]، [[سوره اسراء|اسراء]]، [[سوره كهف|کهف]]، [[سوره مريم|مریم]]، [[سوره طه|طه]]، [[سوره يس|یس]] آمده است.   
+
نام آن حضرت 25 بار در آيات [[قرآن کریم]] در سوره‌های [[سوره بقره|بقره]]، [[سوره آل عمران|آل عمران]]، [[سوره مائده|مائده]]، [[سوره اعراف|اعراف]]، [[سوره اسراء|اسراء]]، [[سوره كهف|کهف]]، [[سوره مريم|مریم]]، [[سوره طه|طه]] و [[سوره يس|یس]] آمده است.   
  
موضوعات مربوط به آدم در [[قرآن]] از این قرارند:
+
موضوعات مربوط به آدم در قرآن از این قرارند:
  
 
===آدم خلیفه خدا در زمین===
 
===آدم خلیفه خدا در زمین===
  
این موضوع در آیات 30 تا 33 [[سوره بقره]] بیان گردیده است: «و آن زمان كه پروردگار تو به [[فرشتگان]] گفت: من مى‌ خواهم در روى زمين جانشين و حاكمى قرار دهم. فرشتگان گفتند: اگر هدف تو از [[آفرينش انسان]] [[عبادت]] است كه ما تو را [[تسبيح]] گفته و [[حمد]] تو را به جا مى‌ آوريم. پس چرا مى‌ خواهى كسى را در زمين قرار دهى كه به فساد و خونريزى دست زده و زمين را تباه نمايد؟ خداوند فرمود: من از آفرينش انسان، حقايقى را مى‌ دانم كه شما از آن بى‌ خبريد».
+
این موضوع در آیات 30 تا 33 [[سوره بقره]] بیان گردیده است: «و آن زمان كه پروردگار تو به [[فرشتگان]] گفت: من مى‌ خواهم در روى زمين جانشين و حاكمى قرار دهم. فرشتگان گفتند: اگر هدف تو از آفرينش انسان [[عبادت]] است، كه ما تو را [[تسبيح]] گفته و [[حمد]] تو را به جا مى‌ آوريم. پس چرا مى‌ خواهى كسى را در زمين قرار دهى كه به فساد و خونريزى دست زده و زمين را تباه نمايد؟ خداوند فرمود: من از آفرينش انسان، حقايقى را مى‌ دانم كه شما از آن بى‌ خبريد».
  
پس از آن خداوند، آدم را بيافريد و علم اسماء يعنى علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات را همگى به او آموخت و آنگاه آن اسامى را به فرشتگان عرضه كرد و فرمود اگر راست مى‌ گوئيد اسامى اين‌ها را برشماريد. فرشتگان عرض كردند: خداوندا منزهى تو، ما چيزى جز آن چه تو به ما تعليم داده‌ اى، نمى‌ دانيم زيرا تنها تو دانا و حكيمى. خداوند، آدم را مخاطب قرار داد و فرمود: اى آدم، فرشتگان را از اين اسامى و اسرار اين موجودات آگاه كن و هنگامى كه آدم آنان را آگاه نمود. خداوند به فرشتگان فرمود: آيا نگفتم من [[غيب]] آسمان‌ها و زمين را و آنچه را كه شما پنهان و يا آشكار سازيد مى‌ دانم؟  
+
پس از آن خداوند، آدم را بيافريد و علم اسماء يعنى علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات را همگى به او آموخت و آنگاه آن اسامى را به فرشتگان عرضه كرد و فرمود اگر راست مى‌ گوئيد اسامى اين‌ها را برشماريد. فرشتگان عرض كردند: خداوندا منزهى تو، ما چيزى جز آن چه تو به ما تعليم داده‌ اى، نمى‌ دانيم زيرا تنها تو دانا و حكيمى. خداوند، آدم را مخاطب قرار داد و فرمود: اى آدم، فرشتگان را از اين اسامى و اسرار اين موجودات آگاه كن و هنگامى كه آدم آنان را آگاه نمود، خداوند به فرشتگان فرمود: آيا نگفتم من غيب آسمان‌ها و زمين را و آنچه را كه شما پنهان و يا آشكار سازيد مى‌ دانم؟  
  
===عصیان ابلیس از فرمان سجده بر آدم===
+
===آفرینش حضرت آدم===
  
این موضوع اولین بار در آیه 34 [[سوره بقره]] بیان گردیده است: «آنگاه به فرشتگان گفتيم: همه در برابر آدم [[سجده]] و خضوع كنيد و او را تكريم نمائيد. همه آن‌ها سجده كردند جز [[ابليس]] كه به خاطر اين نافرمانى [[كافر]] شد». (سوره بقره، آيه 34)
+
این موضوع در [[آیه 59 سوره آل عمران]] چنین بیان گردیده است: «قطعاً داستان [[عيسى]] نزد خدا (از نظر چگونگى آفرينش) مانند داستان آدم است، كه (پيكر) او را از خاك آفريد، سپس به او فرمود: (موجود زنده) باش پس بى درنگ (موجود زنده) شد».
 
 
آنگاه با بیان‌های دیگری در [[سوره اعراف]] آیات 11 و 12، [[سوره اسراء]] آیات 61 و 62، [[سوره كهف]] آیه 50، [[سوره طه]] آیه 116 و [[سوره ص]] آیات 71 تا 74 آمده است.
 
 
 
===آفرینش آدم===
 
 
 
این موضوع در آیه 59 [[سوره آل عمران]] چنین بیان گردیده است: «قطعاً داستان عيسى نزد خدا (از نظر چگونگى آفرينش ) مانند داستان آدم است، كه (پيكر) او را از خاك آفريد، سپس به او فرمود: (موجود زنده) باش پس بى درنگ (موجود زنده) شد».
 
  
 
و در آیه 26 [[سوره حجر]] آمده است: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»}}؛ و همانا ما انسان را از گل و لاى كهنه متغير بيافريديم.
 
و در آیه 26 [[سوره حجر]] آمده است: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»}}؛ و همانا ما انسان را از گل و لاى كهنه متغير بيافريديم.
سطر ۳۴: سطر ۲۸:
 
و در [[سوره مومنون]] آیه 12 آمده: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ»}}؛ و همانا ما آدمى را از گل خالص آفريديم.
 
و در [[سوره مومنون]] آیه 12 آمده: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ»}}؛ و همانا ما آدمى را از گل خالص آفريديم.
  
همچنین در محل‌های دیگری همچون: [[سوره حج]]/ آیه 5، [[سوره ص]]/ آیه 71، [[سوره صافات]]/ آیه 11، [[سوره حجر]]/ آیه 48، [[سوره الرحمن]]/ آیه 14، [[سوره سجده]]/ آیه 7 خلقت انسان از خاک و گل با اختلافاتی در تعابیر آمده است.<ref> برای جمع بین این موارد به تفاسیر قرآن رجوع شود به عنوان نمونه در تفسیر المیزان به نقل از مجمع البیان طبرسی این وجه را ذکر نموده: اصل آدم از خاك بوده، چون قرآن مى فرمايد: {{متن قرآن|«خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»}}؛ آدم را از خاك خلق كرد. چيزى كه هست خاك مذكور را گل كرد، همچنان كه فرموده: {{متن قرآن|«وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»}}؛ تو آدم را از گل آفريدى. آنگاه آن گل را گذاشت تا متعفن شد، همچنان كه فرموده: {{متن قرآن|«مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»}}؛ آدمى را از گل گنديده خلق كردم. آنگاه آن گل را گذاشت تا خشك شد: «من صلصال؛ از گل خشكيده» بنابراين تناقضى در اين تعبيرهاى مختلف قرآن نيست زيرا حالات مختلف مبدأ خلقت آدمى را بيان مى كند. (ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 223)</ref>
+
همچنین در محل‌های دیگری همچون: [[سوره حج]]/ آیه 5، [[سوره ص]]/ آیه 71، [[سوره صافات]]/ آیه 11، [[سوره حجر]]/ آیه 48، [[سوره الرحمن]]/ آیه 14، [[سوره سجده]]/ آیه خلقت انسان از خاک و گل با اختلافاتی در تعابیر آمده است.<ref> برای جمع بین این موارد به تفاسیر قرآن رجوع شود به عنوان نمونه در تفسیر المیزان به نقل از مجمع البیان طبرسی این وجه را ذکر نموده: اصل آدم از خاك بوده، چون قرآن مى فرمايد: {{متن قرآن|«خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»}}؛ آدم را از خاك خلق كرد. چيزى كه هست خاك مذكور را گل كرد، همچنان كه فرموده: {{متن قرآن|«وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»}}؛ تو آدم را از گل آفريدى. آنگاه آن گل را گذاشت تا متعفن شد، همچنان كه فرموده: {{متن قرآن|«مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»}}؛ آدمى را از گل گنديده خلق كردم. آنگاه آن گل را گذاشت تا خشك شد: «من صلصال؛ از گل خشكيده» بنابراين تناقضى در اين تعبيرهاى مختلف قرآن نيست زيرا حالات مختلف مبدأ خلقت آدمى را بيان مى كند. (ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 223)</ref>
 
 
===سکونت آدم در بهشت و رانده شدن از آن و توبه او===
 
  
این موضوع اولین بار در آیات 35 تا 39 [[سوره بقره]] بیان گردیده است: «پس از آن به آدم گفتيم: اى آدم تو و همسرت در [[بهشت]] سكونت كن و از نعمت‌هاى آن هر چه مى‌ خواهيد بخوريد. اما به اين درخت نزديك نشويد و از ميوه آن نخوريد كه از ستمكاران خواهيد شد. در اين هنگام، [[شيطان]] با سخنان خود آن‌ها را فريب داد و از ميوه آن درخت خوردند و اين نافرمانى باعث خروج آن‌ها از [[بهشت]] گرديد و ما به آن‌ها گفتيم: همگى به زمين فرود آئيد در حالي كه بعضى از شما دشمن ديگرى خواهد بود و براى شما تا مدتى معين در زمين قرارگاه و وسيله بهره ‌بردارى است. پس از آن آدم، از پروردگار خود كلماتى را آموخت كه وسيله اى براى پذيرش [[توبه]] وى در پيشگاه خداوند گرديد و خداوند توبه او را پذيرفت چون او توبه‌ پذير و مهربان است. آنگاه به آن‌ها گفتيم كه در زمين فرود آئيد و مسكن گزينيد و زندگى را آغاز كنيد و آنگاه كه هدايتى از طرف من براى شما آمد كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى براى آن‌ها هست و نه اندوهگين مى‌ گردند. اما كسانى كه به آيات ما [[كافر]] شده و آن‌ها را [[تكذيب]] كنند اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود».
+
===سجده نکردن ابلیس بر آدم===
  
این جریان همچنین در آیات 19 تا 27 [[سوره اعراف]] آمده و در حین نقل آن بنی‌آدم را به درس آموزی از این داستان و مراقبت خود از فریفته شدن به وسوسه‌های شیطان توصیه نموده است. جای دیگری که قرآن به این داستان پرداخته است، آیات 115 تا 124 [[سوره طه]] است.
+
این موضوع اولین بار در [[آیه 34 سوره بقره]] بیان گردیده است: «آنگاه به فرشتگان گفتيم: همه در برابر آدم [[سجده]] و خضوع كنيد و او را تكريم نمائيد. همه آن‌ها سجده كردند جز [[ابليس]] كه به خاطر اين نافرمانى [[كافر]] شد».  
  
==حضرت آدم در روايات==
+
مطلب فوق، با بیان‌های دیگری در [[سوره اعراف]] آیات 11 و 12، [[سوره اسراء]] آیات 61 و 62، [[سوره كهف]] آیه 50، [[سوره طه]] آیه 116 و [[سوره ص]] آیات 71 تا 74 آمده است.
  
* [[امام علی]] علیه‌السلام درباره نحوه خلقت حضرت آدم علیه‌السلام از خاک مي‌فرمايد:
+
===سکونت آدم در بهشت و هبوط===
:{{متن حدیث|«ثُمّ جَمَعَ سبحانَهُ مِن حَزْنِ الأرضِ و سَهْلِها، و عَذْبِها و سَبَخِها، تُربَةً سَنَّها (سَنّاها) بالماءِ حتّي خَلَصَت، ولاطَها بالبَلَّةِ حتّي لَزِبَت، فَجَبَلَ مِنها صُورَةً ذاتَ أحناءٍ و وُصولٍ، و أعضاءٍ و فُصولٍ، أجمَدَها حتَّي استَمسَكَت، و أصلَدَها حتّي صَلْصَلَت، لِوَقتٍ مَعدودٍ و أمَدٍ مَعلومٍ. ثُمّ نَفَخَ فيها مِن رُوحهِ فَمَثُلَت (فتَمثّلَت) إنسانا ذا أذهانٍ يُجيلُها و فِكَرٍ يَتَصَرّفُ بها... مَعجونا بطِينَةِ الألوانِ المُختَلِفَةِ، والأشباهِ المُؤتَلِفَةِ، والأضدادِ المُتَعادِيَةِ، والأخلاطِ المُتَبايِنَةِ، مِن الحَرِّ والبَردِ، والبَلَّةِ والجُمودِ}}
 
:سپس خداوند سبحان از قسمت ‌هاي سخت و نرم زمين و شيرين و شوره ‌زار آن، خاكي برداشت و بر آن آب ريخت تا پاك و خالص شد و با رطوبت بياميختش  تا آن كه چسبناك گشت. آنگاه از آن هيكلي بيافريد، داراي اعضا و پيوندها و گسستگي ‌ها؛ مدتي  مشخص  و زماني  معلوم آن را بداشت تا اين كه خشكيد و به هم پيوست و چون  سفال  سخت  شد. آن گاه  از [[روح]] خويش در آن دميد تا به صورت انساني گرديد صاحب ذهن‌ هايي كه آن‌ ها را به حركت درمي‌ آورد و انديشه‌ اي كه با آن (در كارهايش) دخل و تصرف مي‌ كند... آميخته به طينتي با رنگ‌ هاي گوناگون و چيزهايي همانند يكديگر و حالاتي متضاد و اخلاطي ناهمگون از قبيل گرمي و سردي و رطوبت و خشكي».<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج  11، ص 122.</ref>
 
  
* امام علي علیه‌السلام در شرح آفرينش آدم عليه  السلام، مي‌ فرمايد:  
+
این موضوع اولین بار در آیات 35 تا 39 [[سوره بقره]] بیان گردیده است: «پس از آن به آدم گفتيم: اى آدم تو و همسرت در [[بهشت]] سكونت كن و از نعمت‌هاى آن هر چه مى‌ خواهيد بخوريد. اما به اين درخت نزديك نشويد و از ميوه آن نخوريد كه از ستمكاران خواهيد شد. در اين هنگام، [[شيطان]] با سخنان خود آن‌ها را فريب داد و از ميوه آن درخت خوردند و اين نافرمانى باعث خروج آن‌ها از بهشت گرديد و ما به آن‌ها گفتيم: همگى به زمين فرود آئيد در حالي كه بعضى از شما دشمن ديگرى خواهد بود و براى شما تا مدتى معين در زمين قرارگاه و وسيله بهره ‌بردارى است. پس از آن آدم، از پروردگار خود كلماتى را آموخت كه وسيله اى براى پذيرش [[توبه]] وى در پيشگاه خداوند گرديد و خداوند توبه او را پذيرفت چون او توبه‌ پذير و مهربان است. آنگاه به آن‌ها گفتيم كه در زمين فرود آئيد و مسكن گزينيد و زندگى را آغاز كنيد و آنگاه كه هدايتى از طرف من براى شما آمد كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى براى آن‌ها هست و نه اندوهگين مى‌ گردند. اما كسانى كه به آيات ما [[كافر]] شده و آن‌ها را تكذيب كنند اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود».
:{{متن حدیث|«فقالَ سبحانَهُ: «اُسْجُدُوا لاِدَمَ فَسَجَدُوا إلاّ إبليسَ» اِعتَرَتهُ الحَمِيَّةُ و غَلَبَتْ علَيهِ الشِّقوَةُ و تَعَزَّزَ بِخِلقَةِ النارِ و استَوهَنَ خَلقَ الصَّلصالِ}}
 
:خداي سبحان فرمود: «بر آدم [[سجده]] كنيد. پس همه سجده كردند مگر [[ابليس]]» كه غرور و نخوت او را فراگرفت و بدبختي بر وجود وي چيره گشت و به [[آفرينش]] (خود) از آتش باليد و آفرينش (آدم از) گل خشك را خوار شمرد».<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج  74، ص 304.</ref>
 
  
* امام علي علیه‌السلام علت اين که ابليس سجده نکرد را چنين بيان مي‌فرمايد:
+
این جریان همچنین در آیات 19 تا 27 [[سوره اعراف]] آمده و در حین نقل آن بنی‌آدم را به درس آموزی از این داستان و مراقبت خود از فریفته شدن به [[وسوسه|وسوسه‌های]] شیطان توصیه نموده است. جای دیگری که قرآن به این داستان پرداخته است، آیات 115 تا 124 [[سوره طه]] است.
:{{متن حدیث|«فَافتَخَرَ علي آدمَ بخَلقِهِ و تَعَصَّبَ علَيهِ لأصلِهِ... فَلَعَمرُ اللّه ِ لقد فَخَرَ علي أصلِكُم و وَقَعَ في حَسَبِكُم و دَفَعَ في نَسَبِكُم... فاللّه َ اللّه َ في كِبرِ الحَمِيَّةِ و فَخرِ الجاهِليَّةِ}}
 
:به خلقت خود (از آتش) بر آدم فخر فروخت و به خاطر منشأ خود عليه او عصبيت به خرج داد... [[سوگند]] به خدا كه او بر اصل و ريشه شما فخر فروخت و از حسب و نسب شما عيب‌گويي كرد... زنهار، زنهار، به خدا پناه بريد از [[تكبر]] و [[عصبيت]] و فخرفروشي‌هاي [[جاهليت]]».<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج  14، ص 465.</ref>
 
  
* پيامبر خدا صلي  الله  عليه  و  آله: آدم پيش از آن كه مرتكب [[گناه]] شود اجلش در برابر ديدگان او بود و آرزويش پشت سر او. اما چون گناه ورزيد خداوند آرزويش را جلو چشم او نهاد و اجلش را پشت سر او، اين است كه تا دم [[مرگ]] آرزو دارد.<ref> پيام رسول ترجمه اى ديگر از [[نهج الفصاحه]] (ابوالقاسم پاينده)، ص27.</ref>
+
==حضرت آدم در روايات==
 
 
* [[امام صادق]] عليه ‌السلام: خداي عزوجل به آدم عليه‌ السلام [[وحی]] فرمود: من همه سخن را در چهار كلمه براي تو گرد مي ‌آورم. عرض كرد: پروردگارا، آن چهار كلمه چيست؟ فرمود: يكي از من است، يكي از تو، يكي به رابطه من و تو مربوط مي‌ شود و يكي به رابطه ميان تو و مردم. عرض كرد: پروردگارا، آن‌ ها را برايم بيان فرما تا بدانمشان.
 
  
:فرمود: آن كه اختصاص به من دارد، اين است كه مرا بندگي كني و چيزي را شريكم نگرداني. آن كه اختصاص به خودت دارد، اين است كه در برابر عمل تو پاداشي دهمت كه بيش از هر چيز به آن محتاجي. آن كه به رابطه ميان من و تو مربوط مي‌ شود، اين است كه تو [[دعا]] كني و من اجابت كنم و آن كه به رابطه ميان تو و مردم مربوط مي ‌شود، اين است كه براي مردم آن پسندي كه براي خود مي ‌پسندي.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج11، ص257.</ref>
+
*[[امام علی]] علیه‌السلام درباره نحوه خلقت حضرت آدم علیه‌السلام از خاک مي‌فرمايد: {{متن حدیث|«ثُمّ جَمَعَ سبحانَهُ مِن حَزْنِ الأرضِ و سَهْلِها، و عَذْبِها و سَبَخِها، تُربَةً سَنَّها (سَنّاها) بالماءِ حتّي خَلَصَت، ولاطَها بالبَلَّةِ حتّي لَزِبَت، فَجَبَلَ مِنها صُورَةً ذاتَ أحناءٍ و وُصولٍ، و أعضاءٍ و فُصولٍ، أجمَدَها حتَّي استَمسَكَت، و أصلَدَها حتّي صَلْصَلَت، لِوَقتٍ مَعدودٍ و أمَدٍ مَعلومٍ. ثُمّ نَفَخَ فيها مِن رُوحهِ فَمَثُلَت (فتَمثّلَت) إنسانا ذا أذهانٍ يُجيلُها و فِكَرٍ يَتَصَرّفُ بها... مَعجونا بطِينَةِ الألوانِ المُختَلِفَةِ، والأشباهِ المُؤتَلِفَةِ، والأضدادِ المُتَعادِيَةِ، والأخلاطِ المُتَبايِنَةِ، مِن الحَرِّ والبَردِ، والبَلَّةِ والجُمودِ»}}؛ «سپس خداوند سبحان از قسمت ‌هاي سخت و نرم زمين و شيرين و شوره ‌زار آن، خاكي برداشت و بر آن آب ريخت تا پاك و خالص شد و با رطوبت بياميختش  تا آن كه چسبناك گشت. آنگاه از آن هيكلي بيافريد، داراي اعضا و پيوندها و گسستگي ‌ها؛ مدتي  مشخص  و زماني  معلوم آن را بداشت تا اين كه خشكيد و به هم پيوست و چون  سفال  سخت  شد. آن گاه  از [[روح]] خويش در آن دميد تا به صورت انساني گرديد صاحب ذهن‌ هايي كه آن‌ ها را به حركت درمي‌ آورد و انديشه‌ اي كه با آن (در كارهايش) دخل و تصرف مي‌ كند... آميخته به طينتي با رنگ‌ هاي گوناگون و چيزهايي همانند يكديگر و حالاتي متضاد و اخلاطي ناهمگون از قبيل گرمي و سردي و رطوبت و خشكي».<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج  11، ص 122.</ref>
  
==اخلاق و فضائل و ويژگي‌هاي حضرت آدم علیه‌السلام==
+
*امام علي علیه‌السلام علت اين که [[ابليس]] سجده نکرد را چنين بيان مي‌فرمايد:{{متن حدیث|«فَافتَخَرَ علي آدمَ بخَلقِهِ و تَعَصَّبَ علَيهِ لأصلِهِ... فَلَعَمرُ اللّه ِ لقد فَخَرَ علي أصلِكُم و وَقَعَ في حَسَبِكُم و دَفَعَ في نَسَبِكُم... فاللّه َ اللّه َ في كِبرِ الحَمِيَّةِ و فَخرِ الجاهِليَّةِ}}؛ به خلقت خود (از آتش) بر آدم فخر فروخت و به خاطر منشأ خود عليه او [[تعصب|عصبيت]] به خرج داد... [[سوگند]] به خدا كه او بر اصل و ريشه شما فخر فروخت و از حسب و نسب شما عيب‌گويي كرد... زنهار، زنهار، به خدا پناه بريد از [[تكبر]] و عصبيت و فخرفروشي‌هاي [[جاهليت]]».<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج  14، ص 465.</ref>
  
* از سفارش‌هاي آدم عليه‌ السلام به فرزندش شيث عليه‌ السلام: {{متن حدیث|«إذا عَزَمْتُم علي أمرٍ فانْظُروا إلي عَواقِبِهِ، فإنّي لَو نَظَرْتُ في عاقِبَةِ أمْري لَم يُصِبْني ما أصابنَي»}}؛ هرگاه قصد كارى كرديد، به پيامدهاى آن بنگريد؛ اگر من در عاقبت كار خود انديشيده بودم، آنچـه بـه سـرم آمـده، نمى آمـد.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسىج75، ص452.</ref>
+
*[[پيامبر خدا]] صلي  الله  عليه  و  آله فرمودند: آدم پيش از آن كه مرتكب [[گناه]] شود اجلش در برابر ديدگان او بود و آرزويش پشت سر او. اما چون گناه ورزيد خداوند آرزويش را جلو چشم او نهاد و اجلش را پشت سر او، اين است كه تا دم [[مرگ]] آرزو دارد.<ref> پيام رسول ترجمه اى ديگر از [[نهج الفصاحه]] (ابوالقاسم پاينده)، ص27.</ref>
 +
*پيامبر خدا صلي  الله  عليه  و  آله: {{متن حدیث|«إنّ اللّه َ لَمّا أخرَجَ آدَمَ مِن الجَنّةِ زَوّدَهُ مِن ثِمارِ الجَنّةِ و عَلّمَهُ صَنعَةَ كُلِّ شَيءٍ»}}؛ خداوند هنگامي كه آدم را از [[بهشت]] بيرون كرد، توشه او را از ميوه‌ هاي بهشت قرار داد و فن ساختن هر چيزي را به او آموخت».<ref> حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرىج2، ص268.</ref>
  
* از [[وصيت]] آدم عليه‌ السلام به فرزندش شيث عليه‌ السلام: {{متن حدیث|«لاتَركَنُوا إلي الدنيا الفانيَةِ، فإنّي رَكَنتُ إلي الجنّةِ الباقيَةِ فما صَحِبَ لي و اُخِْرجْتُ مِنها»}}؛ به [[دنيا]]ي فاني دل مبنديد؛ زيرا من به [[بهشت]] جاويدان دل بستم اما با من وفا نكرد و از آن بيرون رانده شدم.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج75، ص452.</ref>
+
*[[امام صادق]] عليه ‌السلام: خداي عزوجل به آدم عليه‌ السلام [[وحی]] فرمود: من همه سخن را در چهار كلمه براي تو گرد مي ‌آورم. عرض كرد: پروردگارا، آن چهار كلمه چيست؟ فرمود: يكي از من است، يكي از تو، يكي به رابطه من و تو مربوط مي‌ شود و يكي به رابطه ميان تو و مردم. عرض كرد: پروردگارا، آن‌ ها را برايم بيان فرما تا بدانمشان. فرمود: آن كه اختصاص به من دارد، اين است كه مرا بندگي كني و چيزي را شريكم نگرداني. آن كه اختصاص به خودت دارد، اين است كه در برابر عمل تو پاداشي دهمت كه بيش از هر چيز به آن محتاجي. آن كه به رابطه ميان من و تو مربوط مي‌ شود، اين است كه تو [[دعا]] كني و من اجابت كنم و آن كه به رابطه ميان تو و مردم مربوط مي ‌شود، اين است كه براي مردم آن پسندي كه براي خود مي ‌پسندي.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج11، ص257.</ref>
  
* پيامبر خدا صلي  الله  عليه  و  آله فرمودند: {{متن حدیث|«إنّ اللّه َ لَمّا أخرَجَ آدَمَ مِن الجَنّةِ زَوّدَهُ مِن ثِمارِ الجَنّةِ و عَلّمَهُ صَنعَةَ كُلِّ شَيءٍ»}}؛ خداوند هنگامي كه آدم را از [[بهشت]] بيرون كرد، توشه او را از ميوه‌ هاي بهشت قرار داد و فن ساختن هر چيزي را به او آموخت».<ref> حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرىج2، ص268.</ref>
+
*از سفارش‌هاي حضرت آدم عليه‌ السلام به فرزندش شيث عليه‌ السلام: {{متن حدیث|«إذا عَزَمْتُم علي أمرٍ فانْظُروا إلي عَواقِبِهِ، فإنّي لَو نَظَرْتُ في عاقِبَةِ أمْري لَم يُصِبْني ما أصابنَي»}}؛ هرگاه قصد كارى كرديد، به پيامدهاى آن بنگريد؛ اگر من در عاقبت كار خود انديشيده بودم، آنچه به سرم آمده، نمى آمد... به [[دنيا]]ي فاني دل مبنديد؛ زيرا من به [[بهشت]] جاويدان دل بستم اما با من وفا نكرد و از آن بيرون رانده شدم.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسىج75، ص452.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* [[حجة التفاسير و بلاغ الإكسير]]، سيد عبدالحجت بلاغى ؛[[قم]]: انتشارات [[حكمت]]، 1386 ق.
+
 
* [[بحارالانوار]]، [[علامه مجلسى]]؛ تهران.
+
*[[حجة التفاسير و بلاغ الإكسير]]، سيد عبدالحجت بلاغى ؛[[قم]]: انتشارات [[حكمت]]، 1386 ق.
* [[تاريخ الأمم و الملوك]]، محمد بن جرير طبرى؛ [[بيروت]]: دارالتراث، چاپ دوم، 1387.
+
*[[بحارالانوار]]، [[علامه مجلسى]]؛ تهران.
* [[تفسیر المیزان]]، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، 1374 ش.
+
*[[تاريخ الأمم و الملوك]]، محمد بن جرير طبرى؛ [[بيروت]]: دارالتراث، چاپ دوم، 1387.
* حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم، محمدى رى‌شهرى؛ قم: دارالحديث، چاپ اول، 1429 ق.
+
*[[تفسیر المیزان]]، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، 1374 ش.
* پيام رسول ترجمه اى ديگر از نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاينده؛ قم: طلوع مهر، اول، 1385 ش.
+
*حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم، محمدى رى‌شهرى؛ قم: دارالحديث، چاپ اول، 1429 ق.
* فرهنگنامه موضوعی قرآن کریم به اهتمام احمد خاتمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1386.
+
*پيام رسول ترجمه اى ديگر از نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاينده؛ قم: طلوع مهر، اول، 1385 ش.
 +
*فرهنگنامه موضوعی قرآن کریم به اهتمام احمد خاتمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1386.
 
{{پیامبران}}
 
{{پیامبران}}
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۳۲

حضرت آدم علیه‌السلام نخستين پيامبر الهى و پدر بشر است. که مطابق با قرآن کریم، خداوند او را از خاک بيافريد و اسماء را به او تعلیم نمود و آنگاه به فرشتگان دستور داد که بر آدم سجده کنند. ماجرای هبوط آدم و همسرش از بهشت نیز مطلب دیگری است که قرآن بدان اشاره نموده است.

وجه تسميه آدم

«آدم» يعنى خاك قرمز؛ وى از مواد أرضى آفريده شد و جاندار گرديد. «أداما» لفظى است عبرى و به معنى گرد و خاك و يا زمين قابل زراعت مى‌ باشد و مبداء اشتقاق اسم آدم از آن است. [۱]

در حدیثی از امام علی علیه السلام در پاسخ به پرسش از علت نامگذاري آدم و حوا آمده است: «إنّما سُمّيَ آدَمُ آدَمَ لأنّهُ خُلِقَ مِن أديمِ الأرضِ».[۲] آدم را آدم ناميده‌ اند، چون از اَديم (پوسته) زمين آفريده شد.

حضرت آدم در قرآن

نام آن حضرت 25 بار در آيات قرآن کریم در سوره‌های بقره، آل عمران، مائده، اعراف، اسراء، کهف، مریم، طه و یس آمده است.

موضوعات مربوط به آدم در قرآن از این قرارند:

آدم خلیفه خدا در زمین

این موضوع در آیات 30 تا 33 سوره بقره بیان گردیده است: «و آن زمان كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: من مى‌ خواهم در روى زمين جانشين و حاكمى قرار دهم. فرشتگان گفتند: اگر هدف تو از آفرينش انسان عبادت است، كه ما تو را تسبيح گفته و حمد تو را به جا مى‌ آوريم. پس چرا مى‌ خواهى كسى را در زمين قرار دهى كه به فساد و خونريزى دست زده و زمين را تباه نمايد؟ خداوند فرمود: من از آفرينش انسان، حقايقى را مى‌ دانم كه شما از آن بى‌ خبريد».

پس از آن خداوند، آدم را بيافريد و علم اسماء يعنى علم اسرار آفرينش و نامگذارى موجودات را همگى به او آموخت و آنگاه آن اسامى را به فرشتگان عرضه كرد و فرمود اگر راست مى‌ گوئيد اسامى اين‌ها را برشماريد. فرشتگان عرض كردند: خداوندا منزهى تو، ما چيزى جز آن چه تو به ما تعليم داده‌ اى، نمى‌ دانيم زيرا تنها تو دانا و حكيمى. خداوند، آدم را مخاطب قرار داد و فرمود: اى آدم، فرشتگان را از اين اسامى و اسرار اين موجودات آگاه كن و هنگامى كه آدم آنان را آگاه نمود، خداوند به فرشتگان فرمود: آيا نگفتم من غيب آسمان‌ها و زمين را و آنچه را كه شما پنهان و يا آشكار سازيد مى‌ دانم؟

آفرینش حضرت آدم

این موضوع در آیه 59 سوره آل عمران چنین بیان گردیده است: «قطعاً داستان عيسى نزد خدا (از نظر چگونگى آفرينش) مانند داستان آدم است، كه (پيكر) او را از خاك آفريد، سپس به او فرمود: (موجود زنده) باش پس بى درنگ (موجود زنده) شد».

و در آیه 26 سوره حجر آمده است: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»؛ و همانا ما انسان را از گل و لاى كهنه متغير بيافريديم.

و در سوره مومنون آیه 12 آمده: «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طينٍ»؛ و همانا ما آدمى را از گل خالص آفريديم.

همچنین در محل‌های دیگری همچون: سوره حج/ آیه 5، سوره ص/ آیه 71، سوره صافات/ آیه 11، سوره حجر/ آیه 48، سوره الرحمن/ آیه 14، سوره سجده/ آیه 7، خلقت انسان از خاک و گل با اختلافاتی در تعابیر آمده است.[۳]

سجده نکردن ابلیس بر آدم

این موضوع اولین بار در آیه 34 سوره بقره بیان گردیده است: «آنگاه به فرشتگان گفتيم: همه در برابر آدم سجده و خضوع كنيد و او را تكريم نمائيد. همه آن‌ها سجده كردند جز ابليس كه به خاطر اين نافرمانى كافر شد».

مطلب فوق، با بیان‌های دیگری در سوره اعراف آیات 11 و 12، سوره اسراء آیات 61 و 62، سوره كهف آیه 50، سوره طه آیه 116 و سوره ص آیات 71 تا 74 آمده است.

سکونت آدم در بهشت و هبوط

این موضوع اولین بار در آیات 35 تا 39 سوره بقره بیان گردیده است: «پس از آن به آدم گفتيم: اى آدم تو و همسرت در بهشت سكونت كن و از نعمت‌هاى آن هر چه مى‌ خواهيد بخوريد. اما به اين درخت نزديك نشويد و از ميوه آن نخوريد كه از ستمكاران خواهيد شد. در اين هنگام، شيطان با سخنان خود آن‌ها را فريب داد و از ميوه آن درخت خوردند و اين نافرمانى باعث خروج آن‌ها از بهشت گرديد و ما به آن‌ها گفتيم: همگى به زمين فرود آئيد در حالي كه بعضى از شما دشمن ديگرى خواهد بود و براى شما تا مدتى معين در زمين قرارگاه و وسيله بهره ‌بردارى است. پس از آن آدم، از پروردگار خود كلماتى را آموخت كه وسيله اى براى پذيرش توبه وى در پيشگاه خداوند گرديد و خداوند توبه او را پذيرفت چون او توبه‌ پذير و مهربان است. آنگاه به آن‌ها گفتيم كه در زمين فرود آئيد و مسكن گزينيد و زندگى را آغاز كنيد و آنگاه كه هدايتى از طرف من براى شما آمد كسانى كه از آن پيروى كنند، نه ترسى براى آن‌ها هست و نه اندوهگين مى‌ گردند. اما كسانى كه به آيات ما كافر شده و آن‌ها را تكذيب كنند اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود».

این جریان همچنین در آیات 19 تا 27 سوره اعراف آمده و در حین نقل آن بنی‌آدم را به درس آموزی از این داستان و مراقبت خود از فریفته شدن به وسوسه‌های شیطان توصیه نموده است. جای دیگری که قرآن به این داستان پرداخته است، آیات 115 تا 124 سوره طه است.

حضرت آدم در روايات

  • امام علی علیه‌السلام درباره نحوه خلقت حضرت آدم علیه‌السلام از خاک مي‌فرمايد: «ثُمّ جَمَعَ سبحانَهُ مِن حَزْنِ الأرضِ و سَهْلِها، و عَذْبِها و سَبَخِها، تُربَةً سَنَّها (سَنّاها) بالماءِ حتّي خَلَصَت، ولاطَها بالبَلَّةِ حتّي لَزِبَت، فَجَبَلَ مِنها صُورَةً ذاتَ أحناءٍ و وُصولٍ، و أعضاءٍ و فُصولٍ، أجمَدَها حتَّي استَمسَكَت، و أصلَدَها حتّي صَلْصَلَت، لِوَقتٍ مَعدودٍ و أمَدٍ مَعلومٍ. ثُمّ نَفَخَ فيها مِن رُوحهِ فَمَثُلَت (فتَمثّلَت) إنسانا ذا أذهانٍ يُجيلُها و فِكَرٍ يَتَصَرّفُ بها... مَعجونا بطِينَةِ الألوانِ المُختَلِفَةِ، والأشباهِ المُؤتَلِفَةِ، والأضدادِ المُتَعادِيَةِ، والأخلاطِ المُتَبايِنَةِ، مِن الحَرِّ والبَردِ، والبَلَّةِ والجُمودِ»؛ «سپس خداوند سبحان از قسمت ‌هاي سخت و نرم زمين و شيرين و شوره ‌زار آن، خاكي برداشت و بر آن آب ريخت تا پاك و خالص شد و با رطوبت بياميختش تا آن كه چسبناك گشت. آنگاه از آن هيكلي بيافريد، داراي اعضا و پيوندها و گسستگي ‌ها؛ مدتي مشخص و زماني معلوم آن را بداشت تا اين كه خشكيد و به هم پيوست و چون سفال سخت شد. آن گاه از روح خويش در آن دميد تا به صورت انساني گرديد صاحب ذهن‌ هايي كه آن‌ ها را به حركت درمي‌ آورد و انديشه‌ اي كه با آن (در كارهايش) دخل و تصرف مي‌ كند... آميخته به طينتي با رنگ‌ هاي گوناگون و چيزهايي همانند يكديگر و حالاتي متضاد و اخلاطي ناهمگون از قبيل گرمي و سردي و رطوبت و خشكي».[۴]
  • امام علي علیه‌السلام علت اين که ابليس سجده نکرد را چنين بيان مي‌فرمايد:«فَافتَخَرَ علي آدمَ بخَلقِهِ و تَعَصَّبَ علَيهِ لأصلِهِ... فَلَعَمرُ اللّه ِ لقد فَخَرَ علي أصلِكُم و وَقَعَ في حَسَبِكُم و دَفَعَ في نَسَبِكُم... فاللّه َ اللّه َ في كِبرِ الحَمِيَّةِ و فَخرِ الجاهِليَّةِ؛ به خلقت خود (از آتش) بر آدم فخر فروخت و به خاطر منشأ خود عليه او عصبيت به خرج داد... سوگند به خدا كه او بر اصل و ريشه شما فخر فروخت و از حسب و نسب شما عيب‌گويي كرد... زنهار، زنهار، به خدا پناه بريد از تكبر و عصبيت و فخرفروشي‌هاي جاهليت».[۵]
  • پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: آدم پيش از آن كه مرتكب گناه شود اجلش در برابر ديدگان او بود و آرزويش پشت سر او. اما چون گناه ورزيد خداوند آرزويش را جلو چشم او نهاد و اجلش را پشت سر او، اين است كه تا دم مرگ آرزو دارد.[۶]
  • پيامبر خدا صلي الله عليه و آله: «إنّ اللّه َ لَمّا أخرَجَ آدَمَ مِن الجَنّةِ زَوّدَهُ مِن ثِمارِ الجَنّةِ و عَلّمَهُ صَنعَةَ كُلِّ شَيءٍ»؛ خداوند هنگامي كه آدم را از بهشت بيرون كرد، توشه او را از ميوه‌ هاي بهشت قرار داد و فن ساختن هر چيزي را به او آموخت».[۷]
  • امام صادق عليه ‌السلام: خداي عزوجل به آدم عليه‌ السلام وحی فرمود: من همه سخن را در چهار كلمه براي تو گرد مي ‌آورم. عرض كرد: پروردگارا، آن چهار كلمه چيست؟ فرمود: يكي از من است، يكي از تو، يكي به رابطه من و تو مربوط مي‌ شود و يكي به رابطه ميان تو و مردم. عرض كرد: پروردگارا، آن‌ ها را برايم بيان فرما تا بدانمشان. فرمود: آن كه اختصاص به من دارد، اين است كه مرا بندگي كني و چيزي را شريكم نگرداني. آن كه اختصاص به خودت دارد، اين است كه در برابر عمل تو پاداشي دهمت كه بيش از هر چيز به آن محتاجي. آن كه به رابطه ميان من و تو مربوط مي‌ شود، اين است كه تو دعا كني و من اجابت كنم و آن كه به رابطه ميان تو و مردم مربوط مي ‌شود، اين است كه براي مردم آن پسندي كه براي خود مي ‌پسندي.[۸]
  • از سفارش‌هاي حضرت آدم عليه‌ السلام به فرزندش شيث عليه‌ السلام: «إذا عَزَمْتُم علي أمرٍ فانْظُروا إلي عَواقِبِهِ، فإنّي لَو نَظَرْتُ في عاقِبَةِ أمْري لَم يُصِبْني ما أصابنَي»؛ هرگاه قصد كارى كرديد، به پيامدهاى آن بنگريد؛ اگر من در عاقبت كار خود انديشيده بودم، آنچه به سرم آمده، نمى آمد... به دنياي فاني دل مبنديد؛ زيرا من به بهشت جاويدان دل بستم اما با من وفا نكرد و از آن بيرون رانده شدم.[۹]

پانویس

  1. (تورات، سفر تكوين 2:7) (قاموس مقدس در لغات: «آدم» و «زمين»).حجة التفاسير و بلاغ الإكسير (سيد عبدالحجت بلاغى)، جلد دوم تعليقه، ص 541.
  2. بحارالانوار (علامه مجلسى)، ج 11، ص 102.
  3. برای جمع بین این موارد به تفاسیر قرآن رجوع شود به عنوان نمونه در تفسیر المیزان به نقل از مجمع البیان طبرسی این وجه را ذکر نموده: اصل آدم از خاك بوده، چون قرآن مى فرمايد: «خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ»؛ آدم را از خاك خلق كرد. چيزى كه هست خاك مذكور را گل كرد، همچنان كه فرموده: «وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»؛ تو آدم را از گل آفريدى. آنگاه آن گل را گذاشت تا متعفن شد، همچنان كه فرموده: «مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ»؛ آدمى را از گل گنديده خلق كردم. آنگاه آن گل را گذاشت تا خشك شد: «من صلصال؛ از گل خشكيده» بنابراين تناقضى در اين تعبيرهاى مختلف قرآن نيست زيرا حالات مختلف مبدأ خلقت آدمى را بيان مى كند. (ترجمه تفسیر المیزان، ج 12، ص 223)
  4. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج 11، ص 122.
  5. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج 14، ص 465.
  6. پيام رسول ترجمه اى ديگر از نهج الفصاحه (ابوالقاسم پاينده)، ص27.
  7. حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج2، ص268.
  8. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج11، ص257.
  9. بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج75، ص452.

منابع

  • حجة التفاسير و بلاغ الإكسير، سيد عبدالحجت بلاغى ؛قم: انتشارات حكمت، 1386 ق.
  • بحارالانوار، علامه مجلسى؛ تهران.
  • تاريخ الأمم و الملوك، محمد بن جرير طبرى؛ بيروت: دارالتراث، چاپ دوم، 1387.
  • تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبائی، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، 1374 ش.
  • حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم، محمدى رى‌شهرى؛ قم: دارالحديث، چاپ اول، 1429 ق.
  • پيام رسول ترجمه اى ديگر از نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاينده؛ قم: طلوع مهر، اول، 1385 ش.
  • فرهنگنامه موضوعی قرآن کریم به اهتمام احمد خاتمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ چهارم، 1386.
پیامبران
پیامبران اولوالعزم
محمد (ص) * عیسی * موسی * نوح * ابراهیم
سایر پیامبران
آدم * ادریس * یعقوب * یوسف * یونس * اسحاق * اسماعیل * الیاس * ایوب * خضر * داوود * سلیمان * ذوالکفل * زکریا * شعیب * صالح * لوط * هارون * هود * یحیی * یسع * شعیا * اِرميا * جرجیس * حبقوق * يوشع بن نون


قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن