مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابلاغ سوره برائت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
پس از نزول [[سوره برائت]] در سال نهم هجری، [[پيامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله ابتدا [[ابوبکر]] را مأمور ابلاغ آیات نخستین این سوره به مشرکان [[مکه]] نمود؛ اما [[جبرئيل]] بر پيامبر نازل شد و به وي گفت: جز تو يا كسي كه به منزله تو باشد نمي‌تواند اين مأموريت را به انجام رساند. از این رو آن حضرت، [[امام علی علیه السلام|علي بن ابي‌طالب]] علیه‌السلام را برای انجام اين مأموريت مهم فراخواند و بدو سپرد. این ماجرا، از جمله دلایل شایستگی و برتری [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام بر ابوبکر در امر جانشینی و [[خلافت]] رسول خدا است.
+
پس از نزول [[سوره برائت]] در سال نهم هجری، [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله ابتدا [[ابوبکر]] را مأمور ابلاغ آیات نخستین این سوره به مشرکان [[مکه]] نمود؛ اما [[جبرئیل]] بر پیامبر نازل شد و به وی گفت: جز تو یا کسی که به منزله تو باشد نمی‌تواند این مأموریت را به انجام رساند. از این رو آن حضرت، [[امام علی علیه السلام|علی بن ابی‌طالب]] علیه‌السلام را برای انجام این مأموریت مهم فراخواند و بدو سپرد. این ماجرا، از جمله دلایل شایستگی و برتری [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] علیه‌السلام بر ابوبکر در امر جانشینی و [[خلافت]] رسول خدا است.
  
== اعزام امیرالمؤمنین بجای ابوبکر ==
+
==اعزام امیرالمؤمنین بجای ابوبکر==
پس از آن كه [[سوره برائت]] نهمين سوره [[قرآن کریم]] بر [[پيامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله نازل گرديد، آن حضرت، [[ابوبکر|ابوبكر بن ابي‌قحافه]] را به حضور طلبيد و به وي دستور داد كه آيات اول تا نهم اين [[سوره]] را براي مشركان، حاجيان و زائران [[مكه]] معظمه قرائت كند و پيمان آن حضرت با مشركان را در جمع حاجيان بخواند.
+
پس از آن که [[سوره برائت]] نهمین سوره [[قرآن کریم]] بر [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله نازل گردید، آن حضرت، [[ابوبکر|ابوبکر بن ابی‌قحافه]] را به حضور طلبید و به وی دستور داد که آیات اول تا نهم این [[سوره]] را برای مشرکان، حاجیان و زائران [[مکه]] معظمه قرائت کند و پیمان آن حضرت با مشرکان را در جمع حاجیان بخواند.
  
بدين منظور وي را در نخستين روز ماه [[ذی الحجه]] سال نهم هجري به سوي مكه اعزام نمود. اما اندكي پس از حركت ابوبكر از [[مدينه]]، [[جبرئيل]] بر پيامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و به وي گفت: «إن الله يقرئك السلام و يقول لك: لايؤدّي عنك الاّ أنت أو رجل منك»؛ خداوند بر تو درود مي‌فرستد و مي‌فرمايد: جز تو يا كسي كه به منزله تو باشد نمي‌تواند اين مأموريت را به انجام رساند.<ref>الارشاد شيخ مفيد، ص 58.</ref>
+
بدین منظور وی را در نخستین روز ماه [[ذی الحجه]] سال نهم هجری به سوی مکه اعزام نمود. اما اندکی پس از حرکت ابوبکر از [[مدینه]]، [[جبرئیل]] بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و به وی گفت: «إن الله یقرئک السلام و یقول لک: لایؤدّی عنک الاّ أنت أو رجل منک»؛ خداوند بر تو درود می‌فرستد و می‌فرماید: جز تو یا کسی که به منزله تو باشد نمی‌تواند این مأموریت را به انجام رساند.<ref>الارشاد، شیخ مفید، ص ۵۸.</ref>
  
پيامبر صلی الله علیه و آله پس از دريافت [[وحی]]، به داماد خود [[امام علی علیه السلام|علي بن ابي‌طالب]] علیه‌السلام فرمود: هم اينك بر ناقه من (عضباء) سوار شده و خود را به ابوبكر برسان و پيمان‌نامه مرا از او بگير و به سوي مكه معظمه حركت كن و سپس آن را در ميان حاجيان و مشركان مكه قرائت كن و به ابوبكر بگو: يا با تو همراهي كرده و در ركاب تو به مكه رود و يا به نزد من در مدينه بازگردد.<ref>الاقبال بالاعمال الحسنة، سيد بن طاووس، ج ص 36.</ref>
+
پیامبر صلی الله علیه و آله پس از دریافت [[وحی]]، به داماد خود [[امام علی علیه السلام|علی بن ابی‌طالب]] علیه‌السلام فرمود: هم اینک بر ناقه من (عضباء) سوار شده و خود را به ابوبکر برسان و پیمان‌نامه مرا از او بگیر و به سوی مکه معظمه حرکت کن و سپس آن را در میان حاجیان و مشرکان مکه قرائت کن و به ابوبکر بگو: یا با تو همراهی کرده و در رکاب تو به مکه رود و یا به نزد من در مدینه بازگردد.<ref>الاقبال بالاعمال الحسنة، سید بن طاووس، ج ۲، ص ۳۶.</ref>
  
حضرت علي علیه‌السلام به همراه [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله انصاري]] از مدينه حركت كرد و در روز سوم ذي الحجه، در مكاني به نام "الرّوحا" كه با مدينه چهل ميل فاصله داشت رسيد و پيام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به ابوبكر رسانيد.<ref>أنساب الأشراف، بلاذري، ص 64.</ref>  
+
حضرت علی علیه‌السلام به همراه [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله انصاری]] از مدینه حرکت کرد و در روز سوم ذی الحجه، در مکانی به نام "الرّوحا" که با مدینه چهل میل فاصله داشت رسید و پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به ابوبکر رسانید.<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ص ۶۴.</ref>  
  
ابوبكر كه از اين كار دلگیر و ناراحت شده بود، [[سوره برائت]] و پيمان‌نامه [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله را به علی بن ابي‌طالب علیه‌السلام سپرد، ولي از همراهي وي خودداري كرد و به ناچار به سوي مدينه منوره بازگشت. ابوبكر به محض بازگشت به مدينه، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و به آن حضرت عرض كرد: اي رسول خدا صلی الله علیه و آله آيا درباره من [[آیه|آيه‌اي]] نازل شد؟ پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، وليكن من از جانب پروردگار متعال مأمور شدم كه يا خودم آن را ابلاغ كنم و يا به كسي كه از [[اهل البیت|اهل بيت]] من باشد بسپارم.<ref>أنساب الأشراف، بلاذري، ص 64.</ref>
+
ابوبکر که از این کار دلگیر و ناراحت شده بود، [[سوره برائت]] و پیمان‌نامه [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله را به علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام سپرد، ولی از همراهی وی خودداری کرد و به ناچار به سوی مدینه منوره بازگشت. ابوبکر به محض بازگشت به مدینه، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و به آن حضرت عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آیا درباره من [[آیه|آیه‌ای]] نازل شد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، ولیکن من از جانب پروردگار متعال مأمور شدم که یا خودم آن را ابلاغ کنم و یا به کسی که از [[اهل البیت|اهل بیت]] من باشد بسپارم.<ref>أنساب الأشراف، بلاذری، ص ۶۴.</ref>
  
بنا به روايتي وي به پيامبر اعتراض كرد و گفت: يا رسول الله! ما كنت تري انّي مؤدٍّ عنك هذه الرسالة؟ اي رسول خدا صلی الله علیه و آله! چه مي‌شد تو را كه من اين رسالت را از جانب تو به انجام مي‌رساندم؟ پيامبر صلی الله علیه و آله فرمود: أبي الله يوّديها الاّ علي بن ابي طالب؛ خداوند سبحان امتناع فرمودند كه غير از علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام كسي آن را ابلاغ كند.
+
بنا به روایتی وی به پیامبر اعتراض کرد و گفت: یا رسول الله! ما کنت تری انّی مؤدٍّ عنک هذه الرسالة؟ ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! چه می‌شد تو را که من این رسالت را از جانب تو به انجام می‌رساندم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: أبی الله یوّدیها الاّ علی بن ابی طالب؛ خداوند سبحان امتناع فرمودند که غیر از علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام کسی آن را ابلاغ کند.
  
ابوبكر از گفتار رسول خدا قانع و ساكت نشد و با آن حضرت به مشاجره پرداخت، به طوري كه رسول خدا صلی الله علیه و آله ناچار شد در پاسخش بفرمايد: كيف تؤديها و انت صاحبي في الغار؟ تو چگونه مي‌توانستي آن را ابلاغ كني و حال آن كه در راه [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت به مدينه]] همراه من در [[غار ثور]] بودي؟<ref>الاقبال بالاعمال الحسنة، ج ص 38.</ref>
+
ابوبکر از گفتار رسول خدا قانع و ساکت نشد و با آن حضرت به مشاجره پرداخت، به طوری که رسول خدا صلی الله علیه و آله ناچار شد در پاسخش بفرماید: کیف تؤدیها و انت صاحبی فی الغار؟ تو چگونه می‌توانستی آن را ابلاغ کنی و حال آن که در راه [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت به مدینه]] همراه من در [[غار ثور]] بودی؟<ref>الاقبال بالاعمال الحسنة، ج ۲، ص ۳۸.</ref>
  
ابوبكر، در آن غار با اين كه كسي از اختفايشان باخبر نبود و از نجات پيامبر صلی الله علیه و آله يقين داشت، با اين حال از تعقيب مشركان [[مكه]] به وحشت افتاده بود و به شدت در خوف و ترس گرفتار آمد و بدنش مي‌لرزيد و در آن حال اين آيه نازل شد: «فَقَد نَصَرَهُ اللهُ اِذ اَخرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِي اثنَينِِ اِذ هُما في الغارِ، اِذ يقُولُ لِصاحِبِهِ لاتَحزَن اِنَّ اللهَ مَعَنا...».<ref>[[سوره توبه]]، آيه 40.</ref>
+
ابوبکر، در آن غار با این که کسی از اختفایشان باخبر نبود و از نجات پیامبر صلی الله علیه و آله یقین داشت، با این حال از تعقیب مشرکان [[مکه]] به وحشت افتاده بود و به شدت در خوف و ترس گرفتار آمد و بدنش می‌لرزید و در آن حال این آیه نازل شد: «فَقَد نَصَرَهُ اللهُ اِذ اَخرَجَهُ الَّذینَ کفَرُوا ثانِی اثنَینِِ اِذ هُما فی الغارِ، اِذ یقُولُ لِصاحِبِهِ لاتَحزَن اِنَّ اللهَ مَعَنا...».<ref>[[سوره توبه]]، آیه ۴۰.</ref>
  
پيامبر صلی الله علیه و آله به وي گوشزد كرد كه در آن غار از شدت ترس مشركان، آرامش نداشتي؟ چگونه شایستگی ابلاغ اين سوره مهم و پيمان‌نامه مشركان را داري؟
+
پیامبر صلی الله علیه و آله به وی گوشزد کرد که در آن غار از شدت ترس مشرکان، آرامش نداشتی؟ چگونه شایستگی ابلاغ این سوره مهم و پیمان‌نامه مشرکان را داری؟
==محتوای پیام==
+
==محتوای پیام پیامبر ==
به هر حال، حضرت علي علیه‌السلام پس از گرفتن آيات از ابوبکر، به طرف مكه براه خود ادامه داد و وارد آن شهر شد، و آيات برائة را روز عيد و [[ایام تشریق|ايام تشريق]] كه هنگام اجتماع مردم بود به آنان رسانيد.<ref>إعلام الورى، الطبرسي ،ج‏1،ص:248</ref> آن حضرت پس از انجام وقوف در [[عرفات]] و اعمال [[منا|مني]] در [[ایام تشریق|ايام تشريق]] (روزهاي سيزده تا پانزده ماه [[ماه ذی الحجه|ذی الحجه]]) به بالاي كوهي كه معروف به "شعب" است مي‌رفت و با صداي بلند، مردم را فرامي‌خواند و آنان را به استماع پيام رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت مي‌كرد. هنگامي كه مردم در حضورش گرد مي‌آمدند، آغاز [[سوره توبه|سوره برائت]] را قرائت مي‌كرد و به آنان تذكر مي‌داد كه از اين به بعد، هيچ كس حق ندارد وارد [[مسجدالحرام]] شود، مگر آن كه [[ايمان]] آورده باشد؛ هيچ كس نبايد به صورت عريان و برهنه، [[کعبه|خانه خدا]] را [[طواف]] كند؛ از اين سال به بعد هيچ مشركي نمي‌تواند [[حج]] خانه خدا را به جاي آورد؛ هر كافري كه با خدا و رسولش پيمان داشته باشد، تا پايان مهلت آن فرصت دارد و آناني كه عهدي ندارند، چهار ماه فرصت دارند كه هر گروهی به مأمن و سرزمین خود بازگردد، پس از آن که چهار ماه سپری شد برای هیچ مشرکی، عهد و پیمانی نخواهد بود.
+
به هر حال، [[حضرت علی اکبر علیه السلام|حضرت علی]] علیه‌السلام پس از گرفتن آیات از [[ابوبکر]]، به طرف [[مکه|مکه]] براه خود ادامه داد و وارد آن شهر شد، و آیات برائة را روز عید و [[ایام تشریق|ایام تشریق]] (روزهای سیزده تا پانزده ماه [[ماه ذی الحجه|ذی الحجه]]) که هنگام اجتماع مردم بود به آنان رسانید.<ref>إعلام الورى، الطبرسی ،ج‏۱،ص:۲۴۸</ref> آن حضرت پس از انجام وقوف در [[عرفات]] و اعمال [[منا|منی]]، به بالای کوهی که معروف به "شعب" است می‌رفت و با صدای بلند، مردم را فرامی‌خواند و آنان را به استماع پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت می‌کرد. هنگامی که مردم در حضورش گرد می‌آمدند، آغاز [[سوره توبه|سوره برائت]] را قرائت می‌کرد و به آنان تذکر می‌داد که از این به بعد، هیچ کس حق ندارد وارد [[مسجدالحرام]] شود، مگر آن که [[ایمان]] آورده باشد؛ هیچ کس نباید به صورت عریان و برهنه، [[کعبه|خانه خدا]] را [[طواف]] کند؛ از این سال به بعد هیچ مشرکی نمی‌تواند [[حج]] خانه خدا را به جای آورد؛ هر کافری که با خدا و رسولش پیمان داشته باشد، تا پایان مهلت آن فرصت دارد و آنانی که عهدی ندارند، چهار ماه فرصت دارند که هر گروهی به مأمن و سرزمین خود بازگردد، پس از آن که چهار ماه سپری شد برای هیچ مشرکی، عهد و پیمانی نخواهد بود.
  
مشركان هنگامي كه علي بن ابي‌طالب علیه‌السلام را با آن دليري و صلابت و اعتماد به نفس مشاهده مي‌كردند كه آيات [[وحی]] و پيام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به طور مرتب در صبح، ظهر و شام و به مدت سه روز با صداي رسا مي‌خواند، تعجب كرده و شگفت زده مي‌شدند. از اين بابت، كينه و عداوت وي را در دل مي‌گرفتند و حتي برخي از آنان، آن حضرت را با شمشير و عشيره خويش تهديد مي‌كردند، ولي وي لحظه‌اي ترس و واهمه از خود نشان نداد و با شجاعت تمام، پاسخ‌هاي آنان را مي‌داد.
+
مشرکان هنگامی که علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام را با آن دلیری و صلابت و اعتماد به نفس مشاهده می‌کردند که آیات [[وحی]] و پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به طور مرتب در صبح، ظهر و شام و به مدت سه روز با صدای رسا می‌خواند، تعجب کرده و شگفت زده می‌شدند. از این بابت، کینه و عداوت وی را در دل می‌گرفتند و حتی برخی از آنان، آن حضرت را با شمشیر و عشیره خویش تهدید می‌کردند، ولی وی لحظه‌ای ترس و واهمه از خود نشان نداد و با شجاعت تمام، پاسخ‌های آنان را می‌داد.
  
در مدينه، پيامبر صلی الله علیه و آله منتظر بازگشت حضرت علي علیه‌السلام بود و براي وي اظهار نگراني و ناراحتي مي‌كرد. ولي هنگامي كه از بازگشت وي باخبر شد، بسيار خوشحال گرديد و به [[ابوذر غفاري]] كه بشارت بازگشت حضرت علي علیه‌السلام را به وي داده بود، مژده [[بهشت]] داد و فرمود: «لك بذلك الجنة».
+
در مدینه، پیامبر صلی الله علیه و آله منتظر بازگشت حضرت علی علیه‌السلام بود و برای وی اظهار نگرانی و ناراحتی می‌کرد. ولی هنگامی که از بازگشت وی باخبر شد، بسیار خوشحال گردید و به [[ابوذر غفاری]] که بشارت بازگشت حضرت علی علیه‌السلام را به وی داده بود، مژده [[بهشت]] داد و فرمود: «لک بذلک الجنة».
  
آن حضرت، به استقبال علي علیه‌السلام شتافت و وي را در آغوش گرفت و بر صورتش بوسه زد و از خوشحالي، بسيار گريست. آن گاه به وي فرمود: «كان الله عزوجل اعلم بك منّي حين امرني بإرسالك»؛ خداوند سبحان، هنگامي كه مرا فرمان داد كه تو را به اين مأموريت بفرستم، داناتر از من درباره تو بود و لايق اين مهم مي‌دانست.<ref>الاقبال بالاعمال الحسنة، ج ص 39؛ وقايع الايام [[شیخ عباس قمی]]، ص 106.</ref>
+
آن حضرت، به استقبال علی علیه‌السلام شتافت و وی را در آغوش گرفت و بر صورتش بوسه زد و از خوشحالی، بسیار گریست. آن گاه به وی فرمود: «کان الله عزوجل اعلم بک منّی حین أمرنی بإرسالک»؛ خداوند سبحان، هنگامی که مرا فرمان داد که تو را به این مأموریت بفرستم، داناتر از من درباره تو بود و لایق این مهم می‌دانست.<ref>الاقبال بالاعمال الحسنة، ج ۲، ص ۳۹؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۱۰۶.</ref>
  
[[شيخ مفيد]] در [[مسارالشيعه]]، می گوید: «و كان ذلك عزلاً لأبي‌بكر من السّماء، و ولاية لأميرالمؤمنين علیه‌السلام من السّماء».<ref>مسارالشيعه، ص 17.</ref>
+
[[شیخ مفید]] در «[[مسار الشیعه (کتاب)|مسارالشیعه]]»، می گوید: «و کان ذلک عزلاً لأبی‌بکر من السّماء، و ولایةً لأمیرالمؤمنین علیه‌السلام من السّماء».<ref>مسارالشیعه، ص ۱۷.</ref> و این ماجرا - از طرفی - عزل ابوبکر (از وظیفه ابلاغ) بود از جانب آسمان (و به امر خدا) و - از طرف دیگر - تأیید ولایت و سرپرستی أمیرالمؤمنین علیه‌السلام بود از جانب خدا.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
سطر ۳۵: سطر ۳۵:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*إعلام الورى، فضل بن حسن طبرسي
+
*إعلام الورى، فضل بن حسن طبرسی
*تاريخ پيامبر اسلام، محمدابراهیم آيتى
+
*تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتى
 
*شرح حال و فضائل خاندان نبوت، سبط بن جوزى، مترجم محمدرضا عطائى‏
 
*شرح حال و فضائل خاندان نبوت، سبط بن جوزى، مترجم محمدرضا عطائى‏
*وقایع الایام، شیخ عباس قمی، وقایع 3 ذی‌الحجه
+
*وقایع الایام، شیخ عباس قمی، وقایع ۳ ذی‌الحجه
 
*مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام
 
*مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام
 
   
 
   

نسخهٔ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۱

پس از نزول سوره برائت در سال نهم هجری، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ابتدا ابوبکر را مأمور ابلاغ آیات نخستین این سوره به مشرکان مکه نمود؛ اما جبرئیل بر پیامبر نازل شد و به وی گفت: جز تو یا کسی که به منزله تو باشد نمی‌تواند این مأموریت را به انجام رساند. از این رو آن حضرت، علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام را برای انجام این مأموریت مهم فراخواند و بدو سپرد. این ماجرا، از جمله دلایل شایستگی و برتری امیرالمؤمنین علیه‌السلام بر ابوبکر در امر جانشینی و خلافت رسول خدا است.

اعزام امیرالمؤمنین بجای ابوبکر

پس از آن که سوره برائت نهمین سوره قرآن کریم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل گردید، آن حضرت، ابوبکر بن ابی‌قحافه را به حضور طلبید و به وی دستور داد که آیات اول تا نهم این سوره را برای مشرکان، حاجیان و زائران مکه معظمه قرائت کند و پیمان آن حضرت با مشرکان را در جمع حاجیان بخواند.

بدین منظور وی را در نخستین روز ماه ذی الحجه سال نهم هجری به سوی مکه اعزام نمود. اما اندکی پس از حرکت ابوبکر از مدینه، جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و به وی گفت: «إن الله یقرئک السلام و یقول لک: لایؤدّی عنک الاّ أنت أو رجل منک»؛ خداوند بر تو درود می‌فرستد و می‌فرماید: جز تو یا کسی که به منزله تو باشد نمی‌تواند این مأموریت را به انجام رساند.[۱]

پیامبر صلی الله علیه و آله پس از دریافت وحی، به داماد خود علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام فرمود: هم اینک بر ناقه من (عضباء) سوار شده و خود را به ابوبکر برسان و پیمان‌نامه مرا از او بگیر و به سوی مکه معظمه حرکت کن و سپس آن را در میان حاجیان و مشرکان مکه قرائت کن و به ابوبکر بگو: یا با تو همراهی کرده و در رکاب تو به مکه رود و یا به نزد من در مدینه بازگردد.[۲]

حضرت علی علیه‌السلام به همراه جابر بن عبدالله انصاری از مدینه حرکت کرد و در روز سوم ذی الحجه، در مکانی به نام "الرّوحا" که با مدینه چهل میل فاصله داشت رسید و پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به ابوبکر رسانید.[۳]

ابوبکر که از این کار دلگیر و ناراحت شده بود، سوره برائت و پیمان‌نامه رسول خدا صلی الله علیه و آله را به علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام سپرد، ولی از همراهی وی خودداری کرد و به ناچار به سوی مدینه منوره بازگشت. ابوبکر به محض بازگشت به مدینه، نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و به آن حضرت عرض کرد: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آیا درباره من آیه‌ای نازل شد؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، ولیکن من از جانب پروردگار متعال مأمور شدم که یا خودم آن را ابلاغ کنم و یا به کسی که از اهل بیت من باشد بسپارم.[۴]

بنا به روایتی وی به پیامبر اعتراض کرد و گفت: یا رسول الله! ما کنت تری انّی مؤدٍّ عنک هذه الرسالة؟ ای رسول خدا صلی الله علیه و آله! چه می‌شد تو را که من این رسالت را از جانب تو به انجام می‌رساندم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: أبی الله یوّدیها الاّ علی بن ابی طالب؛ خداوند سبحان امتناع فرمودند که غیر از علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام کسی آن را ابلاغ کند.

ابوبکر از گفتار رسول خدا قانع و ساکت نشد و با آن حضرت به مشاجره پرداخت، به طوری که رسول خدا صلی الله علیه و آله ناچار شد در پاسخش بفرماید: کیف تؤدیها و انت صاحبی فی الغار؟ تو چگونه می‌توانستی آن را ابلاغ کنی و حال آن که در راه هجرت به مدینه همراه من در غار ثور بودی؟[۵]

ابوبکر، در آن غار با این که کسی از اختفایشان باخبر نبود و از نجات پیامبر صلی الله علیه و آله یقین داشت، با این حال از تعقیب مشرکان مکه به وحشت افتاده بود و به شدت در خوف و ترس گرفتار آمد و بدنش می‌لرزید و در آن حال این آیه نازل شد: «فَقَد نَصَرَهُ اللهُ اِذ اَخرَجَهُ الَّذینَ کفَرُوا ثانِی اثنَینِِ اِذ هُما فی الغارِ، اِذ یقُولُ لِصاحِبِهِ لاتَحزَن اِنَّ اللهَ مَعَنا...».[۶]

پیامبر صلی الله علیه و آله به وی گوشزد کرد که در آن غار از شدت ترس مشرکان، آرامش نداشتی؟ چگونه شایستگی ابلاغ این سوره مهم و پیمان‌نامه مشرکان را داری؟

محتوای پیام پیامبر

به هر حال، حضرت علی علیه‌السلام پس از گرفتن آیات از ابوبکر، به طرف مکه براه خود ادامه داد و وارد آن شهر شد، و آیات برائة را روز عید و ایام تشریق (روزهای سیزده تا پانزده ماه ذی الحجه) که هنگام اجتماع مردم بود به آنان رسانید.[۷] آن حضرت پس از انجام وقوف در عرفات و اعمال منی، به بالای کوهی که معروف به "شعب" است می‌رفت و با صدای بلند، مردم را فرامی‌خواند و آنان را به استماع پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت می‌کرد. هنگامی که مردم در حضورش گرد می‌آمدند، آغاز سوره برائت را قرائت می‌کرد و به آنان تذکر می‌داد که از این به بعد، هیچ کس حق ندارد وارد مسجدالحرام شود، مگر آن که ایمان آورده باشد؛ هیچ کس نباید به صورت عریان و برهنه، خانه خدا را طواف کند؛ از این سال به بعد هیچ مشرکی نمی‌تواند حج خانه خدا را به جای آورد؛ هر کافری که با خدا و رسولش پیمان داشته باشد، تا پایان مهلت آن فرصت دارد و آنانی که عهدی ندارند، چهار ماه فرصت دارند که هر گروهی به مأمن و سرزمین خود بازگردد، پس از آن که چهار ماه سپری شد برای هیچ مشرکی، عهد و پیمانی نخواهد بود.

مشرکان هنگامی که علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام را با آن دلیری و صلابت و اعتماد به نفس مشاهده می‌کردند که آیات وحی و پیام رسول خدا صلی الله علیه و آله را به طور مرتب در صبح، ظهر و شام و به مدت سه روز با صدای رسا می‌خواند، تعجب کرده و شگفت زده می‌شدند. از این بابت، کینه و عداوت وی را در دل می‌گرفتند و حتی برخی از آنان، آن حضرت را با شمشیر و عشیره خویش تهدید می‌کردند، ولی وی لحظه‌ای ترس و واهمه از خود نشان نداد و با شجاعت تمام، پاسخ‌های آنان را می‌داد.

در مدینه، پیامبر صلی الله علیه و آله منتظر بازگشت حضرت علی علیه‌السلام بود و برای وی اظهار نگرانی و ناراحتی می‌کرد. ولی هنگامی که از بازگشت وی باخبر شد، بسیار خوشحال گردید و به ابوذر غفاری که بشارت بازگشت حضرت علی علیه‌السلام را به وی داده بود، مژده بهشت داد و فرمود: «لک بذلک الجنة».

آن حضرت، به استقبال علی علیه‌السلام شتافت و وی را در آغوش گرفت و بر صورتش بوسه زد و از خوشحالی، بسیار گریست. آن گاه به وی فرمود: «کان الله عزوجل اعلم بک منّی حین أمرنی بإرسالک»؛ خداوند سبحان، هنگامی که مرا فرمان داد که تو را به این مأموریت بفرستم، داناتر از من درباره تو بود و لایق این مهم می‌دانست.[۸]

شیخ مفید در «مسارالشیعه»، می گوید: «و کان ذلک عزلاً لأبی‌بکر من السّماء، و ولایةً لأمیرالمؤمنین علیه‌السلام من السّماء».[۹] و این ماجرا - از طرفی - عزل ابوبکر (از وظیفه ابلاغ) بود از جانب آسمان (و به امر خدا) و - از طرف دیگر - تأیید ولایت و سرپرستی أمیرالمؤمنین علیه‌السلام بود از جانب خدا.

پانویس

  1. الارشاد، شیخ مفید، ص ۵۸.
  2. الاقبال بالاعمال الحسنة، سید بن طاووس، ج ۲، ص ۳۶.
  3. أنساب الأشراف، بلاذری، ص ۶۴.
  4. أنساب الأشراف، بلاذری، ص ۶۴.
  5. الاقبال بالاعمال الحسنة، ج ۲، ص ۳۸.
  6. سوره توبه، آیه ۴۰.
  7. إعلام الورى، الطبرسی ،ج‏۱،ص:۲۴۸
  8. الاقبال بالاعمال الحسنة، ج ۲، ص ۳۹؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص ۱۰۶.
  9. مسارالشیعه، ص ۱۷.

منابع

  • إعلام الورى، فضل بن حسن طبرسی
  • تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتى
  • شرح حال و فضائل خاندان نبوت، سبط بن جوزى، مترجم محمدرضا عطائى‏
  • وقایع الایام، شیخ عباس قمی، وقایع ۳ ذی‌الحجه
  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام