مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

یزید بن معاویه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۱۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائره المعارف|کتاب [[فرهنگ عاشورا(کتاب)|فرهنگ عاشورا]]}}
+
{{خوب}}
{{و}}
+
'''«یزید بن معاویه»''' (۶۴-۲۵ ق)، دومین خلیفه [[بنی امیه|اموى]]، جوانی عیاش، شراب‌خوار و خونریز بود، که در دوران [[خلافت]] کوتاهش جنایات عظیمی به بار آورد؛ از جمله [[واقعه عاشورا]] که به شهادت [[امام حسین]] علیه‌السلام و یارانش منجر شد، به دستور او پدید آمد. همچنین کشتار مردم [[مدینه]] در [[واقعه حره|واقعه حرّه]] و حمله به [[مکه]] و تخریب [[کعبه]]، از وقایع دوران خلافت ننگین اوست.
  
خليفه جنايتكار اموى كه فاجعه [[كربلا]] به دستور او پديد آمد. وى در سال 25 هجرى‌ تولد يافت. جوانى ميگسار، سگباز و اهل بوزينه بازى و عياشى بود.<ref>حياة الامام الحسين علیه السلام، ج 2، ص 324.</ref>
+
==یزید پیش از خلافت==
 +
یزید بن معاویه در سال ۲۵ هجرى‌ در ماطِرون (مکانی در نزدیکی [[دمشق]]<ref>معجم البلدان، ج۵، ص۴۲</ref>) به دنیا آمد.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۸، ص۱۸۹</ref> مادر او زنی از قبیله چادرنشین کلب بود که میسون نام داشت. پدرش [[معاویه]] او را به زنی گرفت و به قصر خود در شام آورد اما او زندگی بدوی خود را بیشتر دوست می داشت و اشعاری در مذمت قصر معاویه سرود که به گوش معاویه رسید و به همین خاطر معاویه او را [[طلاق]] داد و در حالی که به یزید حامله بود یا به او شیر می داد، او را به نزد قبیله اش فرستاد.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹</ref> گفته شده معاویه شخصی را برای خواستگاری دختر بهدل بن حسان کلبی فرستاده بود اما او به اشتباه به نزد بحدل بن انیف کلبی رفت و او دخترش میسون را به [[ازدواج]] معاویه در آورد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۹</ref> همچنین گفته شده میسون پیش از ازدواج با معاویه، یزید را از [[زنا]] با غلام پدرش حامله شده بود.<ref> بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۴۴، ص۳۰۹</ref>
  
چون معاويه مرد، با او به عنوان خلافت بيعت كردند. معاويه پيش از مرگش از بسيارى بيعت بر وليعهدى او گرفته بود. يزيد انديشه‌هاى الحادى داشت و به مبدا و معاد بى عقيده بود. بى بند و بار و اهل عيش و طرب بود. در زمان او فسق و فجور به واليان هم گسترش يافت و آوازه خوانى‌در [[مكه]] و [[مدينه]] آشكار شد و مردم به شرابخوارى علنى پرداختند.<ref>سفينة البحار، ج 1، ص 528. </ref>
+
یزید در بادیه رشد یافت، و به همین خاطر زبان فصیحی داشت.<ref>زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۸، ص۱۸۹</ref> او جوانى میگسار، سگباز، بوزینه باز و اهل [[عیاشی|عیاشى]] بود.<ref>سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۲۸ .</ref> افراط او در [[شراب خواری|شرب خمر]] موجب شد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ کند.<ref>کتبی، فوات الوفیات، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۶۴۵.</ref>
  
[[سیدالشهدا]] علیه السلام وقتى با اصرار وليد و مروان براى بيعت با يزيد مواجه شد به فسق او شهادت داد و فرمود: «يزيد رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحترمة معلن بالفسق ومثلى لايبايع مثله‌».<ref>مروج الذهب، ج 3، ص 67.</ref> يزيد، مردى فاسق، شرابخوار، آدم كش است كه آشكارا گناه مى‌كند و كسى همچون من با كسى مثل او بيعت نخواهد كرد.
+
==به خلافت رسیدن یزید==
 +
[[معاویه]] پیش از [[مرگ]] تلاش نمود تا برای یزید از مردم [[بیعت]] بگیرد. برخی [[شهادت امام حسن علیه السلام|شهادت امام حسن]] علیه السلام توسط معاویه را با همین تصمیم مرتبط دانسته اند،<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵</ref> چرا که در مفاد [[صلح امام حسن علیه السلام|صلحنامه]] آمده بود معاویه حق ندارد برای خود جانشینی تعیین کند.  
  
اين شناخت‌ سيدالشهدا علیه السلام از يزيد، سابقه داشت. حتى روزى در يك جلسه، آن ‌حضرت در پاسخ معاويه كه از يزيد ستايش كرد، برخاسته، زشتي ها و مفاسد يزيد را برشمرد و به معاويه به خاطر بيعت گرفتن از اين و آن براى پسرش يزيد، اعتراض كرد.<ref>بحارالانوار، ج 44، ص 325.</ref>
+
معاویه اندکی پس از شهادت [[امام حسن علیه السلام|امام حسن]] علیه السلام، از اهل [[شام]] برای یزید بیعت گرفت<ref>دینوری، الإمامةوالسياسة، ۱۴۱۰ق، ج‏۱، ص۱۹۷</ref> سپس به عاملش [[مروان بن حکم]] دستور داد که برای او از مردم [[مدینه]] بیعت بگیرد، اما مروان حاضر به این کار نشد و معاویه به همین خاطر سعید بن عاص را به جای او گمارد و از او نیز همین را خواست. لیکن او علی‌رغم تلاشی که نمود، توفیقی در این زمینه نداشت و معاویه ناچار شد خودش شخصا به [[حجاز]] سفر کند و از بزرگان مدینه همچون [[امام حسین]] علیه السلام، [[عبدالله بن عباس|عبداللّه بن عباس]]، [[عبدالله بن جعفر طیار|عبداللّه بن جعفر]]، [[عبدالله بن عمر|عبداللّه بن عمر]]، [[عبدالله بن زبیر|عبداللّه بن زبیر]] و عبدالرحمن بن ابوبکر برای یزید بیعت بگیرد. اما آنها حاضر به اینکار نشده و همه در برابر این تصمیم او موضع گرفتند.<ref>دینوری، الإمامةوالسياسة، ۱۴۱۰ق، ج‏۱، ص۲۰۴ تا ۲۱۳.</ref>  مطابق با نقل برخی منابع، ‌امام حسین علیه السلام در جلسه ای که معاویه برای بیعت با حضور این افراد ترتیب داده بود، در پاسخ معاویه که از یزید ستایش کرد، برخاست و زشتی‌ها و مفاسد یزید را برشمرد و به معاویه به خاطر بیعت گرفتن از این و آن براى پسرش یزید، اعتراض کرد.<ref>الغدیر، ج۱ ، ص۲۴۸.</ref>
  
يزيد نيز همچون پدرش، به حيف و ميل بيت المال و كشتن انسانهاى باايمان و ايجاد فساد و مفاسد در دستگاه حكومت پرداخت. به والى [[مدينه]] نوشت كه به زور از [[سیدالشهدا]] علیه السلام بيعت بگيرد و اگر نپذيرفت، گردن او را بزند.
+
با مرگ معاویه در سال 60 هجری، یزید به حکومت رسید. او پس از رسیدن به حکومت به [[ولید بن عتبه]] (امیر وقت مدینه) نامه نوشته بدو فرمان داد تا از آن چند نفری که پدرش او را از آنان برحذر داشته بود، یعنی امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر<ref>ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۷.</ref> بیعت بگیرد. و به او تأکید کرد که نباید اجازه‌ی هیچ‌گونه درنگی به آن‌ها بدهد و در صورت سرباز زدن آن‌ها از بیعت، آنان را به قتل برساند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص 241 و انساب الاشراف، ج 5، ص 299-310.</ref>
  
براى سركوبى هواداران [[امام ‌حسين]] علیه السلام كه با [[مسلم بن عقیل]] در [[كوفه]] بيعت كرده بودند، «ابن زياد» را به ولايت كوفه ‌گماشت و به كشتن امام فرمان داد.
+
با این حال امام حسین علیه السلام و عبدالله بن زبیر از بیعت با یزید امتناع کردند؛ [[سیدالشهدا]] علیه السلام وقتى با اصرار [[ولید بن عتبه|ولید]] و [[مروان بن حکم|مروان]] براى بیعت با یزید مواجه شد، به [[فسق]] او شهادت داد و فرمود: «یزید، مردى فاسق، شرابخوار، آدم کش است که آشکارا گناه مى‌کند و کسى همچون من با کسى مثل او بیعت نخواهد کرد».<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۵</ref>
 +
==دوران خلافت یزید==
 +
یزید سه سال و هشت ماه بر جایگاه [[خلافت]] تکیه زد و در این مدت در مقام حاکم بر مسلمین مفاسد بسیاری را به منصه ظهور گذاشت. [[احمد بن یحیی بلاذری|بلاذری]] او را نخستین خلیفه‌ای می‌داند که آشکارا [[شراب خواری|شراب]] می‌نوشید، و از سرگرم شدن به آواز زنان خواننده و شکار ابایی نداشت. غلامان بسیاری را به خدمت گرفته بود و برای خوشگذرانی با میمون ها بازی می‌کرد و سگ‌ها و خروس‌ها را به جنگ همدیگر می‌انداخت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج‏۵، ص۲۸۶.</ref> او از قتل و خونریزی هبچ ابایی نداشت. [[ابن جوزي|ابن جوزى‌]] درباره او گفته است: «چگونه قضاوت ‌مى‌کنید درباره مردى که سه سال حکومت کرد، در سال اول [[امام حسين‌|حسين‌ بن علی]] (ع) را به شهادت‌ رساند و در سال دوم مردم [[مدینه]] را دچار وحشت‌ ساخت و آنجا را براى لشکریان خود مباح گرداند و در سال سوم، [[کعبه|خانه خدا]] را با منجنیق سنگباران کرد و ویران ساخت».<ref>تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص ۱۶۴</ref>
  
«ابن جوزى‌» درباره او گفته است: «چگونه قضاوت ‌مى‌كنيد درباره مردى كه سه سال حكومت كرد، در سال اول [[امام حسين‌]] علیه السلام را به شهادت‌ رساند و در سال دوم مردم [[مدينه]] را دچار وحشت‌ ساخت و مدينه را براى لشكريان خود مباح گرداند و در سال سوم، خانه خدا را با منجنيق سنگباران كرد و ويران ساخت».<ref>الغدير، ج 1، ص 248.</ref>
+
===واقعه عاشورا===
 +
مقاله اصلی: [[واقعه عاشورا]]
  
كه ‌اشاره به حادثه كربلاست و «واقعه حره‌» كه مردم مدينه در سال 63 هجرى بر ضد والى قيام ‌كردند و او و ديگر امويان را از شهر بيرون نمودند و اين پس از آن بود كه فساد و آلودگى و جنايات يزيد بر آنان آشكار شد. يزيد هم مسلم بن عقبه را با لشكرى براى قتل عام مردم ‌فرستاد.
+
چون مردم [[کوفه]] از مرگ [[معاویه]] و امتناع [[امام حسین]] علیه‌السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند، نامه‌های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه‌السلام امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. امام حسین علیه‌السلام نیز در پاسخ به درخواست‌ آنان [[مسلم بن عقیل]] را روانه کوفه نمود تا او را از حقانیت دعوت کوفیان مطلع کند.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۴.</ref> هنگامی که مسلم وارد کوفه شد مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند<ref>الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۴۱</ref> و او این مطلب را به امام حسین علیه‌السلام گزارش داد. اما اخبار کوفه به یزید رسید و او [[نعمان بن بشیر]] حاکم کوفه را عزل و به جای او [[عبیدالله بن زیاد]] را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. به دنبال آن عبیدالله با حیله و تزویر یاران مسلم را از دور او پراکنده نموده و مسلم بن عقیل و پناه دهنده او [[هانی بن عروة]] را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. پس از آن سپاهی به فرماندهی [[عمر بن سعد]] گسیل داشت و راه را بر امام حسین علیه السلام و یارانش بسته و مطابق با فرمانی که یزید به او داده بود<ref>رجوع کنید: طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵، ح۲۸۴۶.</ref> آن حضرت و یارانشان را در [[کربلا]] به شهادت رساند. سپس بازماندگان آن واقعه را که در بین آنها [[امام سجاد]] علیه السلام نیز حضور داشت به همراه سرهای [[شهدای کربلا]] به [[کوفه]] نزد عبیدالله بن زیاد و از آنجا به [[شام]] نزد یزید بردند.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۹</ref>
  
در سال 64 هجرى نيز همان سپاه براى سركوب قيام عبدالله بن زبير به [[مكه]] هجوم ‌بردند و به [[مسجدالحرام]] و حرم خدا با منجنيق حمله كردند. كعبه و مسجدالحرام سوخت و ويران شد و عده‌اى كشته شدند.<ref>تذكرة الخواص، ابن جوزى، ص 164.</ref> ننگها و آلودگي هاى يزيد، بيش از آن است كه در اين‌ مختصر بگنجد.<ref>مروج الذهب، ج 3، ص 69 تا 72، العقد الفريد، ج 5، ص 139.</ref>
+
هنگام ورود [[اسرای اهل بیت علیهم السلام|اسیران کربلا]] به شام، یزید دستور داد شهر را آذین‌بندی کنند.<ref>صدوق، امالی، ۱۴۰۳ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰.</ref> او همچنین قصر را تزیین کرد و بزرگان شام را به حضور طلبید.<ref>سید ابن طاووس، لهوف، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۳.</ref> یزید در حضور اسیران، [[سر امام حسین علیه السلام|سر مطهر امام حسین]](ع) را در ظرف طلا گذاشت و با چوب‌دستی به آن می‌زد<ref>یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۴.</ref> و این ابیات را می خواند:
  
مدت حكومت‌ يزيد، سه سال و هشت ماه بود و در سال 64 در «حوارين‌» از اطراف دمشق مرد<ref>از جمله در اين باره ر.ك: حياة الامام الحسين علیه السلام ج 2، ص 180، الغدير، ج 10، ص 248 تا 256. تاريخ مفصل اسلام، عمادزاده، ص 267.</ref> و در «باب الصغير» دمشق دفن شد.<ref>مروج الذهب، ج 3، ص 53.</ref>  
+
لیتَ أشیاخی ببدرٍ شَهِدوا * جزعَ الخزرجِ من وَقْع الأسَل
 +
 
 +
لأهلّوا و استهلّوا فرحاً * ثُمّ قالوا یا یزیدُ لاتُشَل
 +
 
 +
لعِبَتْ هاشمُ بالمُلکِ فلا * خبرٌ جاءَ ولا وحی نَزَل<ref>مقرم، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۸. </ref>
 +
 
 +
ای کاش بزرگانی از قبیله من که در [[جنگ بدر]] کشته شدند، بودند و زاری [[قبیله خزرج]] را می‌دیدند.
 +
 
 +
شادمانی و خوشحالی می‌کردند و می‌گفتند ای یزید دست تو درد نکند.
 +
 
 +
[[بنی‌هاشم]] با حکومت بازی کردند وگرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود!
 +
 
 +
===واقعه حَرّه===
 +
مقاله اصلی: [[واقعه حره]]
 +
 
 +
مردم [[مدینه]] در سال ۶۳ هجرى بر ضد والى یزید در آنجا قیام ‌کردند و او و دیگر [[بنی امیه|امویان]] را از شهر بیرون نمودند و این پس از آن بود که [[فساد]] و آلودگى و جنایات یزید بر آنان آشکار شد. یزید هم [[مسلم بن عقبه]] را با لشکرى براى قتل عام مردم ‌فرستاد. در این واقعه سپاه مسلم بن عقبه در یک روز شهر مدینه را به تصرف خود در آورند و از هیچ جنایتی در آن فروگذار نکردند. بنا به نقلی قريب هزار و هفتصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از ساير مردم مدينه در این واقعه قتل عام شدند.
 +
 
 +
===حمله به مکه===
 +
در سال ۶۴ هجرى همان سپاهی که مدینه را غارت نموده بود، براى سرکوب قیام [[عبدالله بن زبیر|عبدالله بن زبیر]] به [[مکه]] هجوم ‌بردند و به [[مسجدالحرام]] و حرم خدا با منجنیق حمله کردند. [[کعبه|کعبه]] و [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] سوخت و ویران شد و عده‌اى کشته شدند.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص ۷۱ و ۷۲، العقد الفرید، ج ۵، ص ۱۳۹ </ref>
 +
 
 +
==مرگ یزید==
 +
یزید بن معاویه پس از سه سال و هشت ماه حکومت‌ ظالمانه، سرانجام در سال ۶۴ قمری در «حوارین‌» از اطراف [[دمشق]] مرد<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص۵۳ </ref> و در قبرستان «[[قبرستان باب الصغیر|باب الصغیر]]» دمشق مدفون شد.<ref>سفینة البحار، ج۱ ، ص۵۸۲.</ref>  
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 +
==منابع==
  
==منابع==
+
*ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السياسة، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
+
*ابن مسکویه، تجارب الأمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
 +
*بلاذری، انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، ۱۴۱۷ق.
 +
*جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
 +
*خير الدين زركلى، الأعلام، بيروت، دار العلم  للملايين، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
 +
*سید ابن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، نشر آفاق، ۱۳۸۱ش.
 +
*طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم، بی تا.
 +
*شیخ صدوق، الامالی، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق.
 +
*کتبی، فوات الوفیات، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۰م.
 +
*مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
 +
*یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
  
 
[[رده:عاملان واقعه کربلا]]
 
[[رده:عاملان واقعه کربلا]]
 
[[رده:خلفای اموی]]
 
[[رده:خلفای اموی]]
 +
[[رده:مقاله های مهم]]
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}
 
{{الگو:واقعه عاشورا}}
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۸

«یزید بن معاویه» (۶۴-۲۵ ق)، دومین خلیفه اموى، جوانی عیاش، شراب‌خوار و خونریز بود، که در دوران خلافت کوتاهش جنایات عظیمی به بار آورد؛ از جمله واقعه عاشورا که به شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانش منجر شد، به دستور او پدید آمد. همچنین کشتار مردم مدینه در واقعه حرّه و حمله به مکه و تخریب کعبه، از وقایع دوران خلافت ننگین اوست.

یزید پیش از خلافت

یزید بن معاویه در سال ۲۵ هجرى‌ در ماطِرون (مکانی در نزدیکی دمشق[۱]) به دنیا آمد.[۲] مادر او زنی از قبیله چادرنشین کلب بود که میسون نام داشت. پدرش معاویه او را به زنی گرفت و به قصر خود در شام آورد اما او زندگی بدوی خود را بیشتر دوست می داشت و اشعاری در مذمت قصر معاویه سرود که به گوش معاویه رسید و به همین خاطر معاویه او را طلاق داد و در حالی که به یزید حامله بود یا به او شیر می داد، او را به نزد قبیله اش فرستاد.[۳] گفته شده معاویه شخصی را برای خواستگاری دختر بهدل بن حسان کلبی فرستاده بود اما او به اشتباه به نزد بحدل بن انیف کلبی رفت و او دخترش میسون را به ازدواج معاویه در آورد.[۴] همچنین گفته شده میسون پیش از ازدواج با معاویه، یزید را از زنا با غلام پدرش حامله شده بود.[۵]

یزید در بادیه رشد یافت، و به همین خاطر زبان فصیحی داشت.[۶] او جوانى میگسار، سگباز، بوزینه باز و اهل عیاشى بود.[۷] افراط او در شرب خمر موجب شد که پدرش معاویه نیز او را توبیخ کند.[۸]

به خلافت رسیدن یزید

معاویه پیش از مرگ تلاش نمود تا برای یزید از مردم بیعت بگیرد. برخی شهادت امام حسن علیه السلام توسط معاویه را با همین تصمیم مرتبط دانسته اند،[۹] چرا که در مفاد صلحنامه آمده بود معاویه حق ندارد برای خود جانشینی تعیین کند.

معاویه اندکی پس از شهادت امام حسن علیه السلام، از اهل شام برای یزید بیعت گرفت[۱۰] سپس به عاملش مروان بن حکم دستور داد که برای او از مردم مدینه بیعت بگیرد، اما مروان حاضر به این کار نشد و معاویه به همین خاطر سعید بن عاص را به جای او گمارد و از او نیز همین را خواست. لیکن او علی‌رغم تلاشی که نمود، توفیقی در این زمینه نداشت و معاویه ناچار شد خودش شخصا به حجاز سفر کند و از بزرگان مدینه همچون امام حسین علیه السلام، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن جعفر، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن زبیر و عبدالرحمن بن ابوبکر برای یزید بیعت بگیرد. اما آنها حاضر به اینکار نشده و همه در برابر این تصمیم او موضع گرفتند.[۱۱] مطابق با نقل برخی منابع، ‌امام حسین علیه السلام در جلسه ای که معاویه برای بیعت با حضور این افراد ترتیب داده بود، در پاسخ معاویه که از یزید ستایش کرد، برخاست و زشتی‌ها و مفاسد یزید را برشمرد و به معاویه به خاطر بیعت گرفتن از این و آن براى پسرش یزید، اعتراض کرد.[۱۲]

با مرگ معاویه در سال 60 هجری، یزید به حکومت رسید. او پس از رسیدن به حکومت به ولید بن عتبه (امیر وقت مدینه) نامه نوشته بدو فرمان داد تا از آن چند نفری که پدرش او را از آنان برحذر داشته بود، یعنی امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر[۱۳] بیعت بگیرد. و به او تأکید کرد که نباید اجازه‌ی هیچ‌گونه درنگی به آن‌ها بدهد و در صورت سرباز زدن آن‌ها از بیعت، آنان را به قتل برساند.[۱۴]

با این حال امام حسین علیه السلام و عبدالله بن زبیر از بیعت با یزید امتناع کردند؛ سیدالشهدا علیه السلام وقتى با اصرار ولید و مروان براى بیعت با یزید مواجه شد، به فسق او شهادت داد و فرمود: «یزید، مردى فاسق، شرابخوار، آدم کش است که آشکارا گناه مى‌کند و کسى همچون من با کسى مثل او بیعت نخواهد کرد».[۱۵]

دوران خلافت یزید

یزید سه سال و هشت ماه بر جایگاه خلافت تکیه زد و در این مدت در مقام حاکم بر مسلمین مفاسد بسیاری را به منصه ظهور گذاشت. بلاذری او را نخستین خلیفه‌ای می‌داند که آشکارا شراب می‌نوشید، و از سرگرم شدن به آواز زنان خواننده و شکار ابایی نداشت. غلامان بسیاری را به خدمت گرفته بود و برای خوشگذرانی با میمون ها بازی می‌کرد و سگ‌ها و خروس‌ها را به جنگ همدیگر می‌انداخت.[۱۶] او از قتل و خونریزی هبچ ابایی نداشت. ابن جوزى‌ درباره او گفته است: «چگونه قضاوت ‌مى‌کنید درباره مردى که سه سال حکومت کرد، در سال اول حسين‌ بن علی (ع) را به شهادت‌ رساند و در سال دوم مردم مدینه را دچار وحشت‌ ساخت و آنجا را براى لشکریان خود مباح گرداند و در سال سوم، خانه خدا را با منجنیق سنگباران کرد و ویران ساخت».[۱۷]

واقعه عاشورا

مقاله اصلی: واقعه عاشورا

چون مردم کوفه از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه‌السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند، نامه‌های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه‌السلام امضاء کردند و آن حضرت را به کوفه فراخواندند. امام حسین علیه‌السلام نیز در پاسخ به درخواست‌ آنان مسلم بن عقیل را روانه کوفه نمود تا او را از حقانیت دعوت کوفیان مطلع کند.[۱۸] هنگامی که مسلم وارد کوفه شد مردم دسته دسته به بیعت با او شتافتند[۱۹] و او این مطلب را به امام حسین علیه‌السلام گزارش داد. اما اخبار کوفه به یزید رسید و او نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و به جای او عبیدالله بن زیاد را نصب کرد و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را دستگیر یا تبعید یا به قتل برساند. به دنبال آن عبیدالله با حیله و تزویر یاران مسلم را از دور او پراکنده نموده و مسلم بن عقیل و پناه دهنده او هانی بن عروة را در کوفه به طرز دلخراشی به شهادت رساند. پس از آن سپاهی به فرماندهی عمر بن سعد گسیل داشت و راه را بر امام حسین علیه السلام و یارانش بسته و مطابق با فرمانی که یزید به او داده بود[۲۰] آن حضرت و یارانشان را در کربلا به شهادت رساند. سپس بازماندگان آن واقعه را که در بین آنها امام سجاد علیه السلام نیز حضور داشت به همراه سرهای شهدای کربلا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد و از آنجا به شام نزد یزید بردند.[۲۱]

هنگام ورود اسیران کربلا به شام، یزید دستور داد شهر را آذین‌بندی کنند.[۲۲] او همچنین قصر را تزیین کرد و بزرگان شام را به حضور طلبید.[۲۳] یزید در حضور اسیران، سر مطهر امام حسین(ع) را در ظرف طلا گذاشت و با چوب‌دستی به آن می‌زد[۲۴] و این ابیات را می خواند:

لیتَ أشیاخی ببدرٍ شَهِدوا * جزعَ الخزرجِ من وَقْع الأسَل

لأهلّوا و استهلّوا فرحاً * ثُمّ قالوا یا یزیدُ لاتُشَل

لعِبَتْ هاشمُ بالمُلکِ فلا * خبرٌ جاءَ ولا وحی نَزَل[۲۵]

ای کاش بزرگانی از قبیله من که در جنگ بدر کشته شدند، بودند و زاری قبیله خزرج را می‌دیدند.

شادمانی و خوشحالی می‌کردند و می‌گفتند ای یزید دست تو درد نکند.

بنی‌هاشم با حکومت بازی کردند وگرنه خبری نیامده بود و وحیی نازل نشده بود!

واقعه حَرّه

مقاله اصلی: واقعه حره

مردم مدینه در سال ۶۳ هجرى بر ضد والى یزید در آنجا قیام ‌کردند و او و دیگر امویان را از شهر بیرون نمودند و این پس از آن بود که فساد و آلودگى و جنایات یزید بر آنان آشکار شد. یزید هم مسلم بن عقبه را با لشکرى براى قتل عام مردم ‌فرستاد. در این واقعه سپاه مسلم بن عقبه در یک روز شهر مدینه را به تصرف خود در آورند و از هیچ جنایتی در آن فروگذار نکردند. بنا به نقلی قريب هزار و هفتصد تن از بزرگان و بزرگ زادگان و حدود ده هزار نفر از ساير مردم مدينه در این واقعه قتل عام شدند.

حمله به مکه

در سال ۶۴ هجرى همان سپاهی که مدینه را غارت نموده بود، براى سرکوب قیام عبدالله بن زبیر به مکه هجوم ‌بردند و به مسجدالحرام و حرم خدا با منجنیق حمله کردند. کعبه و مسجدالحرام سوخت و ویران شد و عده‌اى کشته شدند.[۲۶]

مرگ یزید

یزید بن معاویه پس از سه سال و هشت ماه حکومت‌ ظالمانه، سرانجام در سال ۶۴ قمری در «حوارین‌» از اطراف دمشق مرد[۲۷] و در قبرستان «باب الصغیر» دمشق مدفون شد.[۲۸]

پانویس

  1. معجم البلدان، ج۵، ص۴۲
  2. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۸، ص۱۸۹
  3. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۷، ص۳۳۹
  4. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۱۴۹
  5. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۴۴، ص۳۰۹
  6. زرکلی، الأعلام، ۱۹۸۹م، ج‏۸، ص۱۸۹
  7. سفینة البحار ، ج ۱ ، ص ۵۲۸ .
  8. کتبی، فوات الوفیات، ۲۰۰۰م، ج۲، ص۶۴۵.
  9. شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۵
  10. دینوری، الإمامةوالسياسة، ۱۴۱۰ق، ج‏۱، ص۱۹۷
  11. دینوری، الإمامةوالسياسة، ۱۴۱۰ق، ج‏۱، ص۲۰۴ تا ۲۱۳.
  12. الغدیر، ج۱ ، ص۲۴۸.
  13. ابن مسکویه، تجارب الأمم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۳۷.
  14. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص 241 و انساب الاشراف، ج 5، ص 299-310.
  15. بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۵
  16. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج‏۵، ص۲۸۶.
  17. تذکرة الخواص، ابن جوزی، ص ۱۶۴
  18. مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۵۴.
  19. الإرشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۴۱
  20. رجوع کنید: طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵، ح۲۸۴۶.
  21. مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۵۹
  22. صدوق، امالی، ۱۴۰۳ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰.
  23. سید ابن طاووس، لهوف، ۱۳۸۱ش، ص۲۱۳.
  24. یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۶۴.
  25. مقرم، مقتل الحسین (ع)، ۱۳۸۷ش، ص۳۵۸.
  26. مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص ۷۱ و ۷۲، العقد الفرید، ج ۵، ص ۱۳۹
  27. مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص۵۳
  28. سفینة البحار، ج۱ ، ص۵۸۲.

منابع

  • ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السياسة، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • ابن مسکویه، تجارب الأمم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • بلاذری، انساب الأشراف، تحقيق سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، دار الفكر، ط الأولى، ۱۴۱۷ق.
  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
  • خير الدين زركلى، الأعلام، بيروت، دار العلم للملايين، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
  • سید ابن طاوس، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، نشر آفاق، ۱۳۸۱ش.
  • طبرانی، المعجم الکبیر، قاهره، مکتبه ابن تیمیه، چاپ دوم، بی تا.
  • شیخ صدوق، الامالی، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۷ق.
  • کتبی، فوات الوفیات، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۰م.
  • مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقيق اسعد داغر، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  • یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ش.
11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها