حضرت حوّا

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۱ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حضرت حَوّا، نخستین زن، همسر حضرت آدم علیه السلام و مادر نسل بشر است. آدم و حوّا در پى وسوسه شیطان و خوردن میوه ممنوعه، از بهشت رانده شدند.

واژه شناسى

نام «حوّا» در عهد عتیق به عبرى به صورت «حَوّاه» آمده است.[۱] این واژه در ترجمه یونانىِ تورات، Evα و در لاتینى، Heva بوده و از لاتینى نیز به صورت Eve وارد زبانهاى غربى شده است.[۲] درباره ریشه شناسى واژه حوا اختلاف هست؛ چنان که نُه ریشه محتمل براى آن ذکر کرده اند.[۳]

بنابر عهد عتیق، حضرت آدم همسر خود را حوّا نامید، ازآن رو که او مادر همه زندگان است. بدین ترتیب، واژه حوّا باید به معناى زندگى و مشتق از مادّه حاوا ــ صورت کهنتر مادّه عبرى حایاه و عربى آن (حَىَّ)ــ به معناى زیستن و زندگى بخشیدن باشد.[۴] یا ممکن است تغییریافته کلمه حَیاه (به معناى حىّ) باشد؛[۵]

بنابراین واژه حوّا باید نخست متضمن معناى حیات و سپس منبع حیات، یعنى مادر باشد. البته در این اشتقاق تردیدهایى هم وجود دارد، از جمله این که ظاهراً ساخت واژه حوّا عبرى نیست و معناى آن نیز با ریشه شناسى پیشنهاد شده در عهد قدیم ناهماهنگ است زیرا همه زندگان حیوانات را نیز شامل مى شود ولى در اینجا به نوع بشر محدود شده است.[۶]

ریشه شناسى دیگرى، مبتنى بر شباهت آوایى واژه حوّا با واژه آرامى حیوى یا حِویا به معناى مار است. بنابراین ریشه شناسى، وجه تسمیه حوا این است که او در فریفتن آدم مانند مار عمل کرد؛ همانطور که مار موجب هلاکت حوّا شد، حوّا هم مارِ همسرش شد. به این ترتیب، برخى از محققان معاصر معتقدند که حوّا به معناى مار است و شواهدى نیز در سِفر پیدایش یافته اند مبنى بر این که زندگى روى زمین با مار آغاز شده، چنانکه در اسطوره آفرینش بابلى همه چیز از اژدهایى به نام تیامات به وجود آمده است. [۷]

در منابع واژه شناسى زبان عربى نیز درباره اشتقاق حوّاء اختلاف هست که ذیل دو ریشه «حوو» و «حوى» به آن اشاره کرده اند؛ در عین حال، حوّاء در نظر لغتشناسان اسم خاص است و در معناى آن بدون بیان هر گونه وجه و ارتباط لغوى، فقط عبارت «زوج آدم» را آورده اند.[۸]

به طور کلى صورت نوشتارى واژه حَوّاء در زبان عربى در چند معناى اصلى یافت مى شود: یکى ذیل مادّه «ح و و» (دالّ بر سیاه شبیه به سبز یا قرمز مایل به سیاه)، مؤنث أحوى، صفت چیزى یا زنى که رنگ تیره و مایل به سیاه دارد؛[۹] دیگرى ذیل مادّه «ح ى ى» (با دو دلالت زندگى و مار) به معناى مارگیر.[۱۰] در فرهنگ عربى پیش از اسلام از نام حوّاء براى نامگذارى زنان استفاده مى شده است.[۱۱]

حوّا در قرآن و احادیث

در قرآن کریم واژه «حوّا» ذکر نشده و ذیل آیات راجع به حضرت آدم از حوّا با عنوان همسر آدم (زَوْجک) یاد شده است.[۱۲] البته در احادیث و کتب تاریخى و تفسیرى، همسر آدم حوا نامیده شده و گفته شده این نامگذارى از آن رو بوده که حوّا مادر همه زندگان [۱۳] یا از حىّ (=موجود زنده، یعنى آدم) خلق شده است.[۱۴]

در قرآن کریم از آفرینش حوّا سخنى به میان نیامده است، اما تأکید شده است که آدم از خاک آفریده شد[۱۵] و نیز آمده: «[خدا] شما را از نفسى واحد خلق کرد و جفتش را از او آفرید».[۱۶] عموم مفسران متقدم بر این عقیده اند که در این آیات منظور از نفس، آدم و منظور از زوج حوّاست و بنابر روایات خدا او را از یکى از دنده هاى آدم[۱۷] یا از زیاده خاکى که آدم را از آن خلق کرده بود،[۱۸] آفرید. [۱۹]

به نظر برخى مفسران، مراد این آیات آن است که خدا جفت آدم را از جنس او آفرید، همانطور که در آیات دیگر عبارت «مِن أنفسکم»[۲۰] به همین معناست. به علاوه این تفاسیر با ادامه آیه ۱۸۹ سوره اعراف که مى گوید «تا بدان آرام گیرد»، سازگارتر است زیرا هر کس به همجنس خود متمایل است و بدان انس مى گیرد.[۲۱] برخى از معاصران گفته اند که مراد از نفس واحد آدم ابوالبشر نیست بلکه منظور از آن، اصل و منشأ خلقت انسان (اعم از مرد و زن) است و نتیجه گرفته اند که زن و مرد، هر دو از گوهرى واحد آفریده شده اند.[۲۲]

بنابر آیات قرآن، آدم و همسرش به خواست خدا در بهشت ساکن شدند. آنها مى توانستند از هر خوراکى در بهشت استفاده کنند، جز میوه یک درخت و در صورت نزدیک شدن به آن درخت از ظالمان محسوب مى شدند. شیطان هر دوى آنها را فریب داد و آنها میوه ممنوعه را خوردند. در پى آن بدی هاى آنها بر یکدیگر پدیدار شد و آنها کوشیدند با برگهاى بهشتى خود را بپوشانند. سپس از خدا خواستند که آنها را ببخشد. خدا نیز به آنها گفت که باید به زمین بروند و در آنجا زندگى کنند.[۲۳]

در قرآن هیچ اشاره اى به نقش حوّا در نخستین گناه آدم نشده است. بنابر عهد عتیق (سفر پیدایش، ۳: ۱ـ۷) مار، حوا را و او نیز آدم را فریب داد، در حالى که به گفته قرآن، شیطان هر دوى آنها را وسوسه کرد.[۲۴] حتى در آیه ۱۲۰ سوره طه فقط از گفتگوى شیطان با آدم و وسوسه او سخن گفته شده و شیطان مستقیماً به او خطاب کرده است اما در این آیه به این که خطاب شیطان به حوّا بوده، اشاره اى نشده است. بنابراین در حالى که در سنّت یهودى ـ مسیحى، حوّا شخصیتى فریب خورده و گمراه کننده معرفى شده است، در قرآن، آدم و حوّا هر دو به یک اندازه مسئول شناخته شده و به عنوان نخستین زوج بشرى به اخراج از بهشت محکوم شده اند.[۲۵] هر چند در احادیث تفسیرى، درباره جزئیات وسوسه شیطان و نقش حوّا در رانده شدن خود و همسرش از بهشت مطالبى آمده،[۲۶] که ظاهراً برگرفته از داستان مذکور در سفر پیدایش در عهد عتیق است.[۲۷]

آدم و حوّا در پى تخلف از امر الهى و خوردن میوه ممنوعه، محکوم و از بهشت رانده شدند. پس از رانده شدن از بهشت، آدم در هند و حوّا در جدّه فرود آمد و پس از توبه، در عرفات با یکدیگر ملاقات کردند. آنان بعضى از مناسک حج را به جاى آوردند و حوّا براى نخستین بار حیض شد. آدم پایش را بر زمین کوبید و آب زمزم جارى شد و حوّا با آن غسل کرد. حوّا از بیست بار وضع حمل چهل بچه به دنیا آورد. او یک سال پس از آدم درگذشت و در جوارش به خاک سپرده شد.[۲۸] درباره مدفن آدم و حوا اختلاف هست. قبرى در جدّه به حوا منسوب بود که حکومت سعودى آن را تخریب کرد.[۲۹]

پانویس

  1. رجوع کنید به سفر پیدایش، ۲۰:۳.
  2. اسکینر، ص۸۵؛ کولر و باومگارتنر، ص۲۸۰؛ د.دین و اخلاق، ذیل "Eve"
  3. رجوع کنید به کولر و باومگارتنر، ص۲۸۰ـ۲۸۱.
  4. گزنیوس، ص cclxiv-cclxii، cclxxiv-cclxxiii؛ د. دین و اخلاق، همانجا؛ <دانشنامه معیار کتاب مقدس>، ذیل "Eve"
  5. گزنیوس، ص cclxiv،cclxxiv ؛ کولر و باومگارتنر، همانجا.
  6. همانجا؛ نیز رجوع کنید به <دایرةالمعارف یهود>، ذیل "Eve"
  7. رجوع کنید به د.دین و اخلاق؛ <دایرةالمعارف یهود>، همانجاها؛ براى اطلاع بیشتر از این اسطوره و مقایسه آن با باب نخست سفر پیدایش رجوع کنید به هوک، ص۴۱ـ۴۵، ۱۰۶، ۱۱۹، ۱۴۱ـ۱۴۳.
  8. رجوع کنید به ابن سیده؛ فیروزآبادى؛ زَبیدى، ذیل «حوو»؛ ابن منظور، ذیل «حوى».
  9. ابن سیده؛ فیروزآبادى، همانجاها؛ طریحى، ذیل «حوو»؛ زبیدى، همانجا؛ قس ابن منظور که آن را ذیل «حوى» آورده است.
  10. ابن سیده؛ فیروزآبادى، همانجاها؛ قس خلیلبن احمد، که آن را ذیل «حیو» آورده است.
  11. رجوع کنید به هوروویتس، ص۱۰۹.
  12. رجوع کنید به سوره بقره: ۳۵؛ سوره اعراف: ۱۹؛ سوره طه: ۱۱۷.
  13. رجوع کنید به ابن سعد، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، به نقل از ابن عباس.
  14. طبرى، ذیل سوره بقره: ۳۵؛ ابن بابویه، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج۱، ص۲، ۱۶؛ همو، ۱۳۶۱ش، ص۴۸؛ قس مجلسى، ج۱۱، ص۱۰۰ـ۱۰۱ که در این اشتقاق مناقشه کرده است؛ نیز رجوع کنید به بخش قبلى مقاله.
  15. سوره آل عمران: ۵۹؛ سوره حجر: ۲۸؛ سوره ص: ۷۱؛ نیز رجوع کنید به سوره اعراف: ۱۲؛ سوره اسراء: ۶۱.
  16. سوره نساء: ۱؛ سوره اعراف: ۱۸۹؛ سوره زمر: ۶.
  17. رجوع کنید به ابن ماجه، ج۱، ص۱۷۵؛ قمى، ذیل سوره نساء: ۱؛ ابن بابویه، ۱۳۸۵ـ۱۳۸۶، ج۲، ص۴۷۱.
  18. رجوع کنید به عیاشى، ذیل سوره نساء: ۱؛ ابن بابویه، ۱۴۱۷، ص۲۵۹ـ۲۶۰.
  19. نیز رجوع کنید به طوسى؛ زمخشرى؛ طبرسى؛ فخررازى، ذیل آیات.
  20. رجوع کنید به سوره توبه: ۱۲۸؛ سوره نحل: ۷۲؛ سوره روم: ۲۱؛ سوره شورى: ۱۱.
  21. شریف رضى، ص۳۰۸ـ۳۰۹، به نقل از ابوالعباس مبرد؛ زمخشرى، ذیل سوره اعراف: ۱۸۹؛ فخررازى، ذیل سوره نساء: ۱، به نقل از ابومسلم بحر اصفهانى، سوره اعراف: ۱۸۹؛ نیز رجوع کنید به طباطبائى، ذیل سوره نساء: ۱؛ سبحانى، ج۱، ص۹۲ـ۹۳.
  22. رجوع کنید به رشیدرضا، ذیل سوره نساء: ۱؛ جوادى آملى، ص۴۲ـ۴۴؛ براى رد این دیدگاه رجوع کنید به طباطبائى، همانجا.
  23. سوره بقره: ۳۵ـ۳۸؛ سوره اعراف: ۱۹ـ۲۵؛ سوره طه: ۱۱۵ـ۱۲۳.
  24. سوره بقره: ۳۶؛ سوره اعراف: ۲۰.
  25. عبدالحلیم، ص۱۲۹؛ قس د.اسلام، چاپ اول، ذیل مادّه؛ نیز براى تحلیلى متفاوت در این باره رجوع کنید به اسپلبرگ، ص۳۰۷.
  26. رجوع کنید به طبرى، جامع، ذیل سوره بقره: ۳۶؛ قس یعقوبى، ج۱، ص۵ـ۶ که این ماجرا را بدون تأکید بر نقش منفى حوا بازمى گوید.
  27. رجوع کنید به طباطبائى، ج۱، ص۱۴۰.
  28. رجوع کنید به ابن هشام، ص۱۴ـ۲۶؛ ابن قتیبه، ص۱۵؛ طبرى، تاریخ، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۹؛ ثعلبى، ص۲۵ـ۴۱؛ ابن عساکر، ج۶۹، ص۱۰۱ـ۱۱۱؛ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۳۲ـ۵۳؛ قس مجلسى، ج۱۱، ص۹۹ـ۱۲۲.
  29. رجوع کنید به جده؛ د.ا.د.ترک، ذیل "Cidde"

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن