حسین بن محمد اشعری قمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}حسین بن محمد اشعری قمی،  
+
{{بخشی از یک کتاب}}
 +
'''حسین بن محمد اشعری قمی'''، از [[محدث|محدثان]] و راویان بزرگ [[شیعه]] در قرن سوم و چهارم هجری و از شاگردان [[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]] و [[محمد بن بندار قمی|محمد بن بندار قمی]] است. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] حسین بن محمد را صاحب وجاهت‌ و منزلت معرفی نموده و او را دارای کتابی به عنوان «النوادر» می داند. [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بابویه]] و [[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه]] از شاگردان او هستند.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = حسین بن محمد اشعری قمی
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = 
 +
|زادگاه = [[قم]]
 +
|وفات =  قرن چهارم هجری
 +
|مدفن =
 +
|اساتید =  [[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]]، [[محمد بن بندار قمی|محمد بن بندار قمی]]، عبدالله بن عامر اشعرى قمى، معلی بن محمد بصرى،...
 +
|شاگردان = [[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]]، [[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن ولید قمى]]، [[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بابویه قمى]]، [[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه قمى]]،...
 +
|آثار = النوادر، طب اهل البیت،...
 +
}}  
 
==زندگی‌نامه==
 
==زندگی‌نامه==
  
حسین بن محمد اشعرى، در حدود نیمه سده سوم هجری، در خاندان نامور و دانش طلب اشعری در شهر [[قم]]، ديده به جهان گشود. [[کنیه|كنيه]] اش، ابوعبدالله و شهرتش، اشعرى قمى است.<ref>رجال نجاشى، ص 66؛ رجال شيخ طوسى، ص 469؛ خلاصة الاقوال، ص 52.</ref>
+
حسین بن محمد، در حدود نیمه سده سوم هجری، در خاندان نامور و دانش طلب اشعری در شهر [[قم]]، دیده به جهان گشود. [[کنیه|کنیه]] اش، ابوعبدالله و شهرتش، اشعرى قمى است.<ref>رجال نجاشى، ص ۶۶؛ رجال شیخ طوسى، ص ۴۶۹؛ خلاصة الاقوال، ص ۵۲.</ref>
  
خاندان اشعري در قم، سهمى بسزا در نشر و گسترش معارف [[اهل البیت|اهل بيت]] علیهم‌السلام و روايات آنان داشته اند. پدرش محمد بن عمران اشعرى قمى، در گروه راويان [[حديث]] شيعى است و [[محمد بن قولویه|ابن قولويه قمى]] از او [[حدیث|حديث]] نقل مى كند. عبدالله بن عامر اشعری نیز، عموى حسين بن محمد و از اساتید اوست.  
+
خاندان اشعری در قم، سهمى بسزا در نشر و گسترش معارف [[اهل البیت|اهل بیت]] علیهم‌السلام و روایات آنان داشته اند. پدرش محمد بن عمران اشعرى قمى، در گروه راویان [[حدیث]] شیعى است و [[محمد بن قولویه|ابن قولویه قمى]] از او [[حدیث|حدیث]] نقل مى کند. عبدالله بن عامر اشعری نیز، عموى حسین بن محمد و از اساتید اوست.  
  
در اينجا مناسب است روايتى را كه نشانگر ارتباط حسين بن محمد قمی با سفراى [[امام زمان]] علیه‌السلام است، ذكر كنيم. در روزگار [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام، شخصى از راه امامان [[شیعه|شيعه]] منحرف شد و گرايش‌هاى خطرناكى پيدا كرد؛ به طورى كه فساد عقيده او باعث گسترش [[فساد]] و [[فتنه]] در جامعه شيعه مى شد. تا اين كه امام حسن عسكرى علیه‌السلام دستور كشتن او را صادر كردند و فرمودند: «هر كس كه او را بكشد و مرا از شر او راحت كند، جايگاه او در [[بهشت]] خواهد بود».  
+
در اینجا مناسب است روایتى را که نشانگر ارتباط حسین بن محمد قمی با سفراى [[امام زمان]] علیه‌السلام است، ذکر کنیم. در روزگار [[امام حسن عسکرى]] علیه‌السلام، شخصى از راه امامان [[شیعه|شیعه]] منحرف شد و گرایش‌هاى خطرناکى پیدا کرد؛ به طورى که فساد عقیده او باعث گسترش [[فساد]] و [[فتنه]] در جامعه شیعه مى شد. تا این که امام حسن عسکرى علیه‌السلام دستور کشتن او را صادر کردند و فرمودند: «هر کس که او را بکشد و مرا از شر او راحت کند، جایگاه او در [[بهشت]] خواهد بود».  
  
يكى از پيروان انقلابى و اصيل حضرت عسكرى علیه‌السلام به نام جنيد مى گويد: من سلاحى خريدارى كردم و رفتم او را از پاى درآورم. در اينجا حسين بن محمد اشعرى مى گويد: از ناحيه حضرت عسكرى علیه‌السلام كمك هايى به جنيد عنايت مى شد. وقتى كه حضرت عسكرى علیه‌السلام از دنيا رفت، همان كمك ها به وسيله حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام به جنيد ادامه مى يابد. كم‌كم دريافتم كمك هاى حضرت ولى عصر علیه‌السلام قطع شده است. من ناراحت و اندوهناك شدم (كه نكند جنيد هم راه امامان را ترك كرده و دچار لغزش عقيده شده است). مدتى در اين انديشه بودم كه [[توقیعات امام زمان (عج)|توقيعى]] از حضرت حجت علیه‌السلام رسيد كه خبر [[مرگ]] جنيد را داده بودند. پس از اين توقيع بود كه متوجه شدم قطع كمك ها به علت وفات آن شيعه معتقد و ولايى بود، نه از جهت ديگر.<ref>مرآة العقول، ج ص 198 و اصول كافى، ج ص 524.</ref>
+
یکى از پیروان انقلابى و اصیل حضرت عسکرى علیه‌السلام به نام جنید مى گوید: من سلاحى خریدارى کردم و رفتم او را از پاى درآورم. در اینجا حسین بن محمد اشعرى مى گوید: از ناحیه حضرت عسکرى علیه‌السلام کمک هایى به جنید عنایت مى شد. وقتى که حضرت عسکرى علیه‌السلام از دنیا رفت، همان کمک ها به وسیله حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام به جنید ادامه مى یابد. کم‌کم دریافتم کمک هاى حضرت ولى عصر علیه‌السلام قطع شده است. من ناراحت و اندوهناک شدم (که نکند جنید هم راه امامان را ترک کرده و دچار لغزش عقیده شده است). مدتى در این اندیشه بودم که [[توقیعات امام زمان (عج)|توقیعى]] از حضرت حجت علیه‌السلام رسید که خبر [[مرگ]] جنید را داده بودند. پس از این توقیع بود که متوجه شدم قطع کمک ها به علت وفات آن شیعه معتقد و ولایى بود، نه از جهت دیگر.<ref>مرآة العقول، ج ۶، ص ۱۹۸ و اصول کافى، ج ۱، ص ۵۲۴.</ref>
  
از اين روايت معلوم مى شود كه حسین بن محمد اشعری، روزگار امام عسكرى علیه‌السلام را درك كرده و نيز با سفيران و [[نواب اربعه|نائبان]] حضرت حجت علیه‌السلام ارتباط تنگاتنگ داشته و ظاهراً متن نامه آن حضرت را هم ملاحظه كرده است؛ و البته اين امر همه نشانه آن است كه حسين بن محمد، عالمى ولايت‌مدار و مورد توجه امام زمان خويش بوده است.
+
از این روایت معلوم مى شود که حسین بن محمد اشعری، روزگار امام عسکرى علیه‌السلام را درک کرده و نیز با سفیران و [[نواب اربعه|نائبان]] حضرت حجت علیه‌السلام ارتباط تنگاتنگ داشته و ظاهراً متن نامه آن حضرت را هم ملاحظه کرده است؛ و البته این امر همه نشانه آن است که حسین بن محمد، عالمى ولایت‌مدار و مورد توجه امام زمان خویش بوده است.
  
درباره سال و مكان مرگ حسین بن محمد اشعری نیز، نظر قاطعى نمى توان ابراز كرد؛ اما از مجموع داده هاى تاريخى و گزارش‌هاى تراجم نويسان بتوان حدس زد كه آن بزرگوار در اوايل سده چهارم هجرى قمرى رحلت كرده است.
+
درباره سال و مکان وفات حسین بن محمد اشعری نیز، نظر قاطعى نمى توان ابراز کرد؛ اما از مجموع داده هاى تاریخى و گزارش‌هاى تراجم نویسان بتوان حدس زد که آن بزرگوار در اوایل سده چهارم هجرى قمرى رحلت کرده است.
  
 
==استادان==
 
==استادان==
  
برخی شخصيت هايى كه حسین بن محمد از حوزه درس آنان بهره برده یا روایت شنیده عبارتند از:
+
برخی شخصیت هایى که حسین بن محمد از حوزه درس آنان بهره برده یا روایت شنیده عبارتند از:
  
*عبدالله بن عامر بن عمران اشعرى قمى: او عموی حسین اشعری و از [[محدث|محدثان]] موجه [[شیعه|شيعه]] است و [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در منزلت او مى نگارد: «ابومحمّد شيخ من وجوه اصحابنا، ثقة».<ref>رجال نجاشى، ص 151؛ جامع الروات، ج ص 494.</ref> مرحوم [[شیخ کلینی|كلينى]] از اين استاد، روايات بسيارى در «[[الکافی (کتاب)|کافی]]» نقل مى كند.
+
*عبدالله بن عامر اشعرى قمى: او عموی حسین اشعری و از [[محدث|محدثان]] موجه [[شیعه|شیعه]] است و [[احمد بن علی نجاشی|نجاشی]] در منزلت او مى نگارد: «ابومحمّد شیخ من وجوه اصحابنا، ثقة».<ref>رجال نجاشى، ص ۱۵۱؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۴۹۴.</ref> مرحوم [[شیخ کلینی|کلینى]] از این استاد، روایات بسیارى در «[[الکافی (کتاب)|کافی]]» نقل مى کند.
  
*[[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]]: او يكى از ياران خاص [[امام حسن عسكرى]] علیه‌السلام و از ياران و روايتگران [[امام جواد]] و [[امام هادى]] علیهماالسلام محسوب مى شد.<ref>رجال نجاشى، ص 66.</ref>
+
*[[احمد بن اسحاق اشعری|احمد بن اسحاق قمى]]: او یکى از یاران خاص [[امام حسن عسکرى]] علیه‌السلام و از یاران و روایتگران [[امام جواد]] و [[امام هادى]] علیهماالسلام محسوب مى شد.<ref>رجال نجاشى، ص ۶۶.</ref>
  
*معلی بن محمد بصرى: نام اين روايتگر مشهور در جاى جاى كتاب «كافى» نمايان است. گرچه بعضى از بزرگان دانش [[علم رجال|رجال]] درباره اش گفته اند: از منظر نقل روايت و مذهب داراى لغزش‌هايى است.<ref> رجال نجاشى، ص 296.</ref>
+
*معلی بن محمد بصرى: نام این روایتگر مشهور در جاى جاى کتاب «کافى» نمایان است. گرچه بعضى از بزرگان دانش [[علم رجال|رجال]] درباره اش گفته اند: از منظر نقل روایت و مذهب داراى لغزش‌هایى است.<ref> رجال نجاشى، ص ۲۹۶.</ref>
  
*محمد بن عمران بن حجاج بسيعى؛<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج ص 179.</ref>
+
*محمد بن عمران بن حجاج بسیعى؛<ref>موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹.</ref>
  
*محمد بن احمد بن خاقان النهدى: درباره او گفته شده: محدثى بسيار فاضل و موجه؛ بلكه بعضى از بزرگان شيعه او را از [[اصحاب اجماع]] محسوب كرده اند؛<ref>موسوعة الفقهاء، ج ص 179 و رجال كشى، ج ص 812.</ref>
+
*محمد بن احمد بن خاقان النهدى: درباره او گفته شده: محدثى بسیار فاضل و موجه؛ بلکه بعضى از بزرگان شیعه او را از [[اصحاب اجماع]] محسوب کرده اند؛<ref>موسوعة الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹ و رجال کشى، ج ۲، ص ۸۱۲.</ref>
  
*احمد بن علويه اصفهانى، معروف به ابن ابى الاسود: وى ضمن اين كه در گروه راويان جاى دارد، شاعر توانايى هم بوده است و [[قصیده|قصيده]] اى را در مدح حضرت [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام سرود كه 330 بيت داشت.
+
*احمد بن علویه اصفهانى، معروف به ابن ابى الاسود: وى ضمن این که در گروه راویان جاى دارد، شاعر توانایى هم بوده است و [[قصیده|قصیده اى]] را در مدح حضرت [[امیرالمومنین]] علیه‌السلام سرود که ۳۳۰ بیت داشت.
  
*[[محمد بن بندار قمي|محمد بن بندار ذهلى]]: از راويان موجه و شاخص كه كتاب هايى تأليف كرده است.<ref>رجال نجاشى، ص 240.</ref> [[شیخ طوسی|شيخ طوسى]] نيز به كتاب او اشاره كرده است و مى گويد: او را كتابى است به نام «المثالب».<ref> فهرست طوسى، ص 140.</ref>
+
*[[محمد بن بندار قمی|محمد بن بندار ذهلى]]: از راویان موجه و شاخص که کتاب هایى تألیف کرده است.<ref>رجال نجاشى، ص ۲۴۰.</ref> [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] نیز به کتاب او اشاره کرده است و مى گوید: او را کتابى است به نام «المثالب».<ref> فهرست طوسى، ص ۱۴۰.</ref>
  
 
==شاگردان==
 
==شاگردان==
  
حسين بن محمد اشعرى كه برهه اى از عمر پربركت خويش را در راه گردآورى اخبار و روايات خاندان عصمت و طهارت سپرى كرد، خود در گروه [[محدث|محدثان]] عالى مقام شيعه جاى گرفت و براى حفظ ميراث [[احاديث]] خاندان عصمت، به تعليم و تربيت شاگردان بزرگى پرداخت. در اين جا تنها به چهره هاى شاخص شاگردان او اشاره مى شود:
+
حسین بن محمد اشعرى که برهه اى از عمر پربرکت خویش را در راه گردآورى اخبار و روایات خاندان عصمت و طهارت سپرى کرد، خود در گروه [[محدث|محدثان]] عالى مقام شیعه جاى گرفت و براى حفظ میراث [[احادیث]] خاندان عصمت، به تعلیم و تربیت شاگردان بزرگى پرداخت. در این جا تنها به چهره هاى شاخص شاگردان او اشاره مى شود:
  
*[[شیخ کلینی|محمد بن يعقوب كلينى]]: وی صاحب كتاب «اصول و فروع كافى»، از معتبرترين كتاب هاى حديثى اسلامى و شيعى است. نجاشى درباره او مى گويد: دانشمند بزرگ و استاد حديث شيعه در شهر رى و از موثق ترين و موجه ترين مردم در نقل حديث به شمار مى آيد.<ref>رجال نجاشى، ص 266.</ref>
+
*[[شیخ کلینی|محمد بن یعقوب کلینى]]: وی صاحب کتاب «اصول و فروع کافى»، از معتبرترین کتاب هاى حدیثى اسلامى و شیعى است. نجاشى درباره او مى گوید: دانشمند بزرگ و استاد حدیث شیعه در شهر رى و از موثق ترین و موجه ترین مردم در نقل حدیث به شمار مى آید.<ref>رجال نجاشى، ص ۲۶۶.</ref>
  
*[[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن وليد قمى]]: در شأن و منزلت اين فقيه و محدث نوشته اند: وى از استادان و دانشمندان قم و فقيه، پيشوا و چهره برجسته آنان بوده است. او در [[قم]] زيست مى كرد و بسيار بسيار باوجاهت است. اين بزرگوار استاد معروف [[شيخ صدوق]] است.<ref>رجال نجاشى، ص 271.</ref>
+
*[[محمد بن حسن بن ولید|محمد بن حسن بن ولید قمى]]: در شأن و منزلت این فقیه و محدث نوشته اند: وى از استادان و دانشمندان قم و فقیه، پیشوا و چهره برجسته آنان بوده است. او در [[قم]] زیست مى کرد و بسیار بسیار باوجاهت است. این بزرگوار استاد معروف [[شیخ صدوق]] است.<ref>رجال نجاشى، ص ۲۷۱.</ref>
  
*[[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بن بابويه قمى]]:<ref>اعلام الشيعه، ص 120.</ref> فقيه و دين‌شناس و محدث عالى مقام شيعه، و پدر بزرگوار شيخ صدوق است.
+
*[[علی بن حسین بن بابویه قمی|على بن حسین بن بابویه قمى]]:<ref>اعلام الشیعه، ص ۱۲۰.</ref> فقیه و دین‌شناس و محدث عالى مقام شیعه، و پدر بزرگوار شیخ صدوق است.
  
*[[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولويه قمى]]: او يكى از دانشمندان و فقهاى حوزه شيعه بود. [[شیخ طوسی|شيخ طوسى]] مى گويد: او چهره موجه و صاحب كتاب هايى است.<ref> فهرست طوسى، ص 42.</ref>
+
*[[جعفر بن محمد قولویه|جعفر بن محمد بن قولویه قمى]]: او یکى از دانشمندان و فقهاى حوزه شیعه بود. [[شیخ طوسی|شیخ طوسى]] مى گوید: او چهره موجه و صاحب کتاب هایى است.<ref> فهرست طوسى، ص ۴۲.</ref>
  
*جعفر بن محمد بن مسرور: اين محدث يكى از استادان روايتى [[شيخ صدوق]] است و شيخ بارها او را در كتاب هايش نام برده و ستايش نموده است.<ref> تنقيح المقال، ج ص 226.</ref>
+
*جعفر بن محمد بن مسرور: این محدث یکى از استادان روایتى [[شیخ صدوق]] است و شیخ بارها او را در کتاب هایش نام برده و ستایش نموده است.<ref> تنقیح المقال، ج ۱، ص ۲۲۶.</ref>
  
 
==در نگاه عالمان رجال==
 
==در نگاه عالمان رجال==
  
شخصيت علمی حسین بن محمد اشعری قمی در آيينه سخنان بزرگان دانش [[علم رجال|رجال]] و تراجم چنین است:
+
شخصیت علمی حسین بن محمد اشعری قمی در آیینه سخنان بزرگان دانش [[علم رجال|رجال]] و تراجم چنین است:
  
* در [[رجال نجاشی (کتاب)|رجال نجاشى]] درباره او چنين مى خوانيم: ابوعبدالله اشعرى قمى، صاحب منزلت و داراى چهره اى وجاهت‌مند است.<ref>رجال نجاشى، ص 186.</ref>
+
*در [[رجال نجاشی (کتاب)|رجال نجاشى]] درباره او چنین مى خوانیم: ابوعبدالله اشعرى قمى، صاحب منزلت و داراى چهره اى وجاهت‌مند است.<ref>رجال نجاشى، ص ۱۸۶.</ref>
* صاحب [[نقد الرجال (کتاب)|نقد الرجال]] مى گويد: او روايتگر بسيار بسيار ارزشمند و موجهى است.<ref> نقدالرجال تفرشى، ص 21.)</ref>
+
*صاحب [[نقد الرجال (کتاب)|نقد الرجال]] مى گوید: او روایتگر بسیار بسیار ارزشمند و موجهى است.<ref> نقدالرجال تفرشى، ص ۲۱.</ref>
* [[محدث نوری|ميرزا حسين نورى]]، رجال شناس اخير شيعه درباره او مى نگارد: بنا به اتفاق تمام عالمان [[شيعه]]، سندى كه به حسين بن محمد اشعرى مى رسد صحيح است و او محدث موجه و از بزرگان استادان روايتى ثقة الاسلام كلينى مى باشد.<ref>مستدرك الوسائل، ج ص 794، چاپ قديم.</ref>
+
*[[محدث نوری|میرزا حسین نورى]]، رجال شناس اخیر [[شیعه|شیعه]] درباره او مى نگارد: بنا به اتفاق تمام عالمان شیعه، سندى که به حسین بن محمد اشعرى مى رسد صحیح است و او محدث موجه و از بزرگان استادان روایتى ثقة الاسلام کلینى مى باشد.<ref>مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۷۹۴، چاپ قدیم.</ref>
* [[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر عسقلانى]] از دانشمندان معروف [[اهل سنت]] مى گويد: [[شيخ طوسى]] او را در سلسله مشايخ و استادان شيعه قرار داده و او از استادان معروف شيخ كلينى صاحب كتاب كافى است. حسين اشعرى كتابى به نام «طب اهل بيت علیهم‌السلام» تأليف نموده كه از بهترين كتاب هاى تأليف شده در اين زمينه است.<ref> لسان الميزان، ابن حجر، ج ص 265.</ref>
+
*[[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر عسقلانى]] از دانشمندان معروف [[اهل سنت]] مى گوید: [[شیخ طوسى]] او را در سلسله مشایخ و استادان شیعه قرار داده و او از استادان معروف شیخ کلینى صاحب کتاب کافى است. حسین اشعرى کتابى به نام «طب اهل بیت علیهم‌السلام» تألیف نموده که از بهترین کتاب هاى تألیف شده در این زمینه است.<ref> لسان المیزان، ابن حجر، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref>
* [[آقا بزرگ تهرانى]] مى فرمايد: او محدثى جليل‌القدر و موجه است و كلينى در كافى از اين شخصيت روايات بسيار زيادى نقل كرد.<ref>اعلام الشيعه، ص 120.</ref>
+
*[[آقا بزرگ تهرانى]] مى فرماید: او محدثى جلیل‌القدر و موجه است و کلینى در کافى از این شخصیت روایات بسیار زیادى نقل کرد.<ref>اعلام الشیعه، ص ۱۲۰.</ref>
  
 
==آثار و احادیث==
 
==آثار و احادیث==
  
حسين بن محمد كه در گردآورى اخبار [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم السلام سعى فراوان داشت، همه آنچه را كه از امامان علیهم‌السلام و استادان خود آموخت، در كتاب هايى به يادگار گذاشت. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] به كتاب «النوادر» او اشاره كرده است.<ref>نجاشى، ص 186.</ref>  
+
حسین بن محمد که در گردآورى اخبار [[ائمه اطهار|امامان معصوم]] علیهم السلام سعى فراوان داشت، همه آنچه را که از امامان علیهم‌السلام و استادان خود آموخت، در کتاب هایى به یادگار گذاشت. [[احمد بن علی نجاشی|نجاشى]] به کتاب «النوادر» او اشاره کرده است.<ref>نجاشى، ص ۱۸۶.</ref>  
  
[[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر عسقلانى]] به كتاب ديگرى از او اشاره مى كند و مى نويسد: حسين بن محمد اشعرى كتابى به نام «طب اهل البيت» تأليف كرد كه مانند آن تأليف نشده و كم‌نظير است.<ref> لسان الميزان، ج ص 265.</ref>
+
[[ابن حجرعسقلانی|ابن حجر عسقلانى]] به کتاب دیگرى از او اشاره مى کند و مى نویسد: حسین بن محمد اشعرى کتابى به نام «طب اهل البیت» تألیف کرد که مانند آن تألیف نشده و کم‌نظیر است.<ref> لسان المیزان، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref>
  
آيت الله [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]] هم ضمن اشاره به كتاب «نوادر» حسين بن محمد مى گويد: رواياتى كه او نقل مى كند و در كتابهاى روايتى [[شیعه|شيعه]] ذكر شده، به 961 روايت مى رسد. اين زيادى روايت، بهترين گواه وسعت دانش و درايت او در حديث شناسى است.<ref> موسوعة طبقات الفقهاء، ج  ص 179.</ref>
+
آیت الله [[جعفر سبحانی|جعفر سبحانى]] هم ضمن اشاره به کتاب «نوادر» حسین بن محمد مى گوید: روایاتى که او نقل مى کند و در کتابهاى روایتى [[شیعه|شیعه]] ذکر شده، به ۹۶۱ روایت مى رسد. این زیادى روایت، بهترین گواه وسعت دانش و درایت او در حدیث شناسى است.<ref> موسوعة طبقات الفقهاء، ج  ۴، ص ۱۷۹.</ref>
  
 
در انتها، برخی روایات منقول از حسین بن محمد اشعری قمی ذکر می شود:
 
در انتها، برخی روایات منقول از حسین بن محمد اشعری قمی ذکر می شود:
سطر ۶۸: سطر ۸۰:
 
'''<I>حسن خُلق:</I>'''
 
'''<I>حسن خُلق:</I>'''
  
حسين بن محمد، با واسطه از [[پیامبر اسلام|رسول اكرم]] صلی الله علیه و آله روايت مى كند: روز قيامت، در ترازوى اعمال انسان چيزى بهتر و نيكوتر از [[حسن خلق|حُسن خلق]] نهاده نمى شود.<ref>اصول كافى، ج ص 99.</ref>
+
حسین بن محمد، با واسطه از [[پیامبر اسلام|رسول اکرم]] صلی الله علیه و آله روایت مى کند: روز قیامت، در ترازوى اعمال انسان چیزى بهتر و نیکوتر از [[حسن خلق|حُسن خلق]] نهاده نمى شود.<ref>اصول کافى، ج ۲، ص ۹۹.</ref>
  
 
'''<I>عزّت نفس:</I>'''
 
'''<I>عزّت نفس:</I>'''
  
باز روايت مى كند از رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: هر كس از ما چيزى سؤال كند و نيازش را با ما مطرح كند، او را نااميد نمى كنيم؛ ولى اگر [[عزت نفس|عزّت نفس]] را پيشه خود سازد و از ما سؤال نكند، خداوند او را بى نياز مى گرداند.<ref>همان، ص 138.</ref>
+
باز روایت مى کند از رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از ما چیزى سؤال کند و نیازش را با ما مطرح کند، او را ناامید نمى کنیم؛ ولى اگر [[عزت نفس|عزّت نفس]] را پیشه خود سازد و از ما سؤال نکند، خداوند او را بى نیاز مى گرداند.<ref>همان، ص ۱۳۸.</ref>
  
'''<I>نيكى با خويشان:</I>'''
+
'''<I>نیکى با خویشان:</I>'''
  
روايت مى كند از [[امام رضا]] علیه‌السلام فرمود: ما چيزى را نمى دانيم كه عمر انسان را زياد كند جز نيكى كردن به خويشاوندان؛ چنان كه ممكن است شخصى از عمرش بيش از سه سال باقى نمانده باشد؛ اما چون كه به خويشان خود [[مهرورزی با مردم|مهرورزى]] كرده است، خداوند متعال عمر او را سى سال قرار مى دهد. و گاهى هم شخص ديگرى - در تقدير الهى - سى و سه سال از عمر او باقى مانده است، ولى چون پيوند خود را با خويشانش بريده، عمرش به سه سال كاهش مى يابد.<ref>همان، ص 153.</ref>
+
روایت مى کند از [[امام رضا]] علیه‌السلام فرمود: ما چیزى را نمى دانیم که عمر انسان را زیاد کند جز نیکى کردن به خویشاوندان؛ چنان که ممکن است شخصى از عمرش بیش از سه سال باقى نمانده باشد؛ اما چون که به خویشان خود [[مهرورزی با مردم|مهرورزى]] کرده است، خداوند متعال عمر او را سى سال قرار مى دهد. و گاهى هم شخص دیگرى - در تقدیر الهى - سى و سه سال از عمر او باقى مانده است، ولى چون پیوند خود را با خویشانش بریده، عمرش به سه سال کاهش مى یابد.<ref>همان، ص ۱۵۳.</ref>
  
'''<I>فهم دين:</I>'''
+
'''<I>فهم دین:</I>'''
  
از [[امام صادق]] علیه‌السلام روايت مى كند: هنگامى كه خداوند اراده نمايد به كسى خير برساند، فهم و درك او را در مسائل [[دین|دين]]، زياد مى كند.<ref>اصول كافى، ج ص 22.</ref>
+
از [[امام صادق]] علیه‌السلام روایت مى کند: هنگامى که خداوند اراده نماید به کسى خیر برساند، فهم و درک او را در مسائل [[دین|دین]]، زیاد مى کند.<ref>اصول کافى، ج ۱، ص ۲۲.</ref>
  
'''<I>منزلت راويان:</I>'''
+
'''<I>منزلت راویان:</I>'''
  
روايت مى كند از امام صادق علیه‌السلام كه فردى از امام اين را پرسش كرد: مردى اخبار شما را در ميان مردم نشر مى دهد و قلب هاى آنان و شيعيان شما را نيرومند و محكم مى گرداند و فرد ديگرى هم باشد كه انسان عابدى است، ولى به نشر و ترويج اخبار شما نمى پردازد؛ كدام يك از اين دو (محدث و عابد) نزد شما بهتر است؟ حضرت فرمود: آن محدثى كه روايات ما را منتشر مى كند و قلب هاى پيروان ما را نيرومند مى سازد، بهتر است از هزار عابد.<ref>همان، ص 23.</ref>
+
روایت مى کند از امام صادق علیه‌السلام که فردى از امام این را پرسش کرد: مردى اخبار شما را در میان مردم نشر مى دهد و قلب هاى آنان و شیعیان شما را نیرومند و محکم مى گرداند و فرد دیگرى هم باشد که انسان عابدى است، ولى به نشر و ترویج اخبار شما نمى پردازد؛ کدام یک از این دو (محدث و عابد) نزد شما بهتر است؟ حضرت فرمود: آن محدثى که روایات ما را منتشر مى کند و قلب هاى پیروان ما را نیرومند مى سازد، بهتر است از هزار عابد.<ref>همان، ص ۲۳.</ref>
  
'''<I>ارزش حفظ حديث:</I>'''
+
'''<I>ارزش حفظ حدیث:</I>'''
  
روايت مى كند از حضرت صادق علیه‌السلام كه فرمود: هر آن كس كه چهل حديث از احاديث ما را حفظ كند، خداوند او را در روز قيامت به عنوان دانشمندِ دين‌شناس مبعوث مى فرمايد.<ref>همان، ص 49.</ref>
+
روایت مى کند از حضرت صادق علیه‌السلام که فرمود: هر آن کس که چهل حدیث از احادیث ما را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت به عنوان دانشمندِ دین‌شناس مبعوث مى فرماید.<ref>همان، ص ۴۹.</ref>
  
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
سطر ۹۵: سطر ۱۰۷:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*ابوالحسن ربانى سبزوارى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد 11.
+
*ابوالحسن ربانى سبزوارى، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۱.
  
 
[[رده:علمای قرن سوم]]
 
[[رده:علمای قرن سوم]]

نسخهٔ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۷

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

حسین بن محمد اشعری قمی، از محدثان و راویان بزرگ شیعه در قرن سوم و چهارم هجری و از شاگردان احمد بن اسحاق قمى و محمد بن بندار قمی است. نجاشى حسین بن محمد را صاحب وجاهت‌ و منزلت معرفی نموده و او را دارای کتابی به عنوان «النوادر» می داند. على بن حسین بابویه و جعفر بن محمد بن قولویه از شاگردان او هستند.

نام کامل حسین بن محمد اشعری قمی
زادگاه قم
وفات قرن چهارم هجری

Line.png

اساتید

احمد بن اسحاق قمى، محمد بن بندار قمی، عبدالله بن عامر اشعرى قمى، معلی بن محمد بصرى،...

شاگردان

محمد بن یعقوب کلینى، محمد بن حسن بن ولید قمى، على بن حسین بابویه قمى، جعفر بن محمد بن قولویه قمى،...

آثار

النوادر، طب اهل البیت،...

زندگی‌نامه

حسین بن محمد، در حدود نیمه سده سوم هجری، در خاندان نامور و دانش طلب اشعری در شهر قم، دیده به جهان گشود. کنیه اش، ابوعبدالله و شهرتش، اشعرى قمى است.[۱]

خاندان اشعری در قم، سهمى بسزا در نشر و گسترش معارف اهل بیت علیهم‌السلام و روایات آنان داشته اند. پدرش محمد بن عمران اشعرى قمى، در گروه راویان حدیث شیعى است و ابن قولویه قمى از او حدیث نقل مى کند. عبدالله بن عامر اشعری نیز، عموى حسین بن محمد و از اساتید اوست.

در اینجا مناسب است روایتى را که نشانگر ارتباط حسین بن محمد قمی با سفراى امام زمان علیه‌السلام است، ذکر کنیم. در روزگار امام حسن عسکرى علیه‌السلام، شخصى از راه امامان شیعه منحرف شد و گرایش‌هاى خطرناکى پیدا کرد؛ به طورى که فساد عقیده او باعث گسترش فساد و فتنه در جامعه شیعه مى شد. تا این که امام حسن عسکرى علیه‌السلام دستور کشتن او را صادر کردند و فرمودند: «هر کس که او را بکشد و مرا از شر او راحت کند، جایگاه او در بهشت خواهد بود».

یکى از پیروان انقلابى و اصیل حضرت عسکرى علیه‌السلام به نام جنید مى گوید: من سلاحى خریدارى کردم و رفتم او را از پاى درآورم. در اینجا حسین بن محمد اشعرى مى گوید: از ناحیه حضرت عسکرى علیه‌السلام کمک هایى به جنید عنایت مى شد. وقتى که حضرت عسکرى علیه‌السلام از دنیا رفت، همان کمک ها به وسیله حضرت صاحب الزمان علیه‌السلام به جنید ادامه مى یابد. کم‌کم دریافتم کمک هاى حضرت ولى عصر علیه‌السلام قطع شده است. من ناراحت و اندوهناک شدم (که نکند جنید هم راه امامان را ترک کرده و دچار لغزش عقیده شده است). مدتى در این اندیشه بودم که توقیعى از حضرت حجت علیه‌السلام رسید که خبر مرگ جنید را داده بودند. پس از این توقیع بود که متوجه شدم قطع کمک ها به علت وفات آن شیعه معتقد و ولایى بود، نه از جهت دیگر.[۲]

از این روایت معلوم مى شود که حسین بن محمد اشعری، روزگار امام عسکرى علیه‌السلام را درک کرده و نیز با سفیران و نائبان حضرت حجت علیه‌السلام ارتباط تنگاتنگ داشته و ظاهراً متن نامه آن حضرت را هم ملاحظه کرده است؛ و البته این امر همه نشانه آن است که حسین بن محمد، عالمى ولایت‌مدار و مورد توجه امام زمان خویش بوده است.

درباره سال و مکان وفات حسین بن محمد اشعری نیز، نظر قاطعى نمى توان ابراز کرد؛ اما از مجموع داده هاى تاریخى و گزارش‌هاى تراجم نویسان بتوان حدس زد که آن بزرگوار در اوایل سده چهارم هجرى قمرى رحلت کرده است.

استادان

برخی شخصیت هایى که حسین بن محمد از حوزه درس آنان بهره برده یا روایت شنیده عبارتند از:

  • عبدالله بن عامر اشعرى قمى: او عموی حسین اشعری و از محدثان موجه شیعه است و نجاشی در منزلت او مى نگارد: «ابومحمّد شیخ من وجوه اصحابنا، ثقة».[۳] مرحوم کلینى از این استاد، روایات بسیارى در «کافی» نقل مى کند.
  • معلی بن محمد بصرى: نام این روایتگر مشهور در جاى جاى کتاب «کافى» نمایان است. گرچه بعضى از بزرگان دانش رجال درباره اش گفته اند: از منظر نقل روایت و مذهب داراى لغزش‌هایى است.[۵]
  • محمد بن عمران بن حجاج بسیعى؛[۶]
  • محمد بن احمد بن خاقان النهدى: درباره او گفته شده: محدثى بسیار فاضل و موجه؛ بلکه بعضى از بزرگان شیعه او را از اصحاب اجماع محسوب کرده اند؛[۷]
  • احمد بن علویه اصفهانى، معروف به ابن ابى الاسود: وى ضمن این که در گروه راویان جاى دارد، شاعر توانایى هم بوده است و قصیده اى را در مدح حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام سرود که ۳۳۰ بیت داشت.

شاگردان

حسین بن محمد اشعرى که برهه اى از عمر پربرکت خویش را در راه گردآورى اخبار و روایات خاندان عصمت و طهارت سپرى کرد، خود در گروه محدثان عالى مقام شیعه جاى گرفت و براى حفظ میراث احادیث خاندان عصمت، به تعلیم و تربیت شاگردان بزرگى پرداخت. در این جا تنها به چهره هاى شاخص شاگردان او اشاره مى شود:

  • محمد بن یعقوب کلینى: وی صاحب کتاب «اصول و فروع کافى»، از معتبرترین کتاب هاى حدیثى اسلامى و شیعى است. نجاشى درباره او مى گوید: دانشمند بزرگ و استاد حدیث شیعه در شهر رى و از موثق ترین و موجه ترین مردم در نقل حدیث به شمار مى آید.[۱۰]
  • محمد بن حسن بن ولید قمى: در شأن و منزلت این فقیه و محدث نوشته اند: وى از استادان و دانشمندان قم و فقیه، پیشوا و چهره برجسته آنان بوده است. او در قم زیست مى کرد و بسیار بسیار باوجاهت است. این بزرگوار استاد معروف شیخ صدوق است.[۱۱]
  • جعفر بن محمد بن مسرور: این محدث یکى از استادان روایتى شیخ صدوق است و شیخ بارها او را در کتاب هایش نام برده و ستایش نموده است.[۱۴]

در نگاه عالمان رجال

شخصیت علمی حسین بن محمد اشعری قمی در آیینه سخنان بزرگان دانش رجال و تراجم چنین است:

  • در رجال نجاشى درباره او چنین مى خوانیم: ابوعبدالله اشعرى قمى، صاحب منزلت و داراى چهره اى وجاهت‌مند است.[۱۵]
  • صاحب نقد الرجال مى گوید: او روایتگر بسیار بسیار ارزشمند و موجهى است.[۱۶]
  • میرزا حسین نورى، رجال شناس اخیر شیعه درباره او مى نگارد: بنا به اتفاق تمام عالمان شیعه، سندى که به حسین بن محمد اشعرى مى رسد صحیح است و او محدث موجه و از بزرگان استادان روایتى ثقة الاسلام کلینى مى باشد.[۱۷]
  • ابن حجر عسقلانى از دانشمندان معروف اهل سنت مى گوید: شیخ طوسى او را در سلسله مشایخ و استادان شیعه قرار داده و او از استادان معروف شیخ کلینى صاحب کتاب کافى است. حسین اشعرى کتابى به نام «طب اهل بیت علیهم‌السلام» تألیف نموده که از بهترین کتاب هاى تألیف شده در این زمینه است.[۱۸]
  • آقا بزرگ تهرانى مى فرماید: او محدثى جلیل‌القدر و موجه است و کلینى در کافى از این شخصیت روایات بسیار زیادى نقل کرد.[۱۹]

آثار و احادیث

حسین بن محمد که در گردآورى اخبار امامان معصوم علیهم السلام سعى فراوان داشت، همه آنچه را که از امامان علیهم‌السلام و استادان خود آموخت، در کتاب هایى به یادگار گذاشت. نجاشى به کتاب «النوادر» او اشاره کرده است.[۲۰]

ابن حجر عسقلانى به کتاب دیگرى از او اشاره مى کند و مى نویسد: حسین بن محمد اشعرى کتابى به نام «طب اهل البیت» تألیف کرد که مانند آن تألیف نشده و کم‌نظیر است.[۲۱]

آیت الله جعفر سبحانى هم ضمن اشاره به کتاب «نوادر» حسین بن محمد مى گوید: روایاتى که او نقل مى کند و در کتابهاى روایتى شیعه ذکر شده، به ۹۶۱ روایت مى رسد. این زیادى روایت، بهترین گواه وسعت دانش و درایت او در حدیث شناسى است.[۲۲]

در انتها، برخی روایات منقول از حسین بن محمد اشعری قمی ذکر می شود:

حسن خُلق:

حسین بن محمد، با واسطه از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت مى کند: روز قیامت، در ترازوى اعمال انسان چیزى بهتر و نیکوتر از حُسن خلق نهاده نمى شود.[۲۳]

عزّت نفس:

باز روایت مى کند از رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس از ما چیزى سؤال کند و نیازش را با ما مطرح کند، او را ناامید نمى کنیم؛ ولى اگر عزّت نفس را پیشه خود سازد و از ما سؤال نکند، خداوند او را بى نیاز مى گرداند.[۲۴]

نیکى با خویشان:

روایت مى کند از امام رضا علیه‌السلام فرمود: ما چیزى را نمى دانیم که عمر انسان را زیاد کند جز نیکى کردن به خویشاوندان؛ چنان که ممکن است شخصى از عمرش بیش از سه سال باقى نمانده باشد؛ اما چون که به خویشان خود مهرورزى کرده است، خداوند متعال عمر او را سى سال قرار مى دهد. و گاهى هم شخص دیگرى - در تقدیر الهى - سى و سه سال از عمر او باقى مانده است، ولى چون پیوند خود را با خویشانش بریده، عمرش به سه سال کاهش مى یابد.[۲۵]

فهم دین:

از امام صادق علیه‌السلام روایت مى کند: هنگامى که خداوند اراده نماید به کسى خیر برساند، فهم و درک او را در مسائل دین، زیاد مى کند.[۲۶]

منزلت راویان:

روایت مى کند از امام صادق علیه‌السلام که فردى از امام این را پرسش کرد: مردى اخبار شما را در میان مردم نشر مى دهد و قلب هاى آنان و شیعیان شما را نیرومند و محکم مى گرداند و فرد دیگرى هم باشد که انسان عابدى است، ولى به نشر و ترویج اخبار شما نمى پردازد؛ کدام یک از این دو (محدث و عابد) نزد شما بهتر است؟ حضرت فرمود: آن محدثى که روایات ما را منتشر مى کند و قلب هاى پیروان ما را نیرومند مى سازد، بهتر است از هزار عابد.[۲۷]

ارزش حفظ حدیث:

روایت مى کند از حضرت صادق علیه‌السلام که فرمود: هر آن کس که چهل حدیث از احادیث ما را حفظ کند، خداوند او را در روز قیامت به عنوان دانشمندِ دین‌شناس مبعوث مى فرماید.[۲۸]

پانویس

  1. رجال نجاشى، ص ۶۶؛ رجال شیخ طوسى، ص ۴۶۹؛ خلاصة الاقوال، ص ۵۲.
  2. مرآة العقول، ج ۶، ص ۱۹۸ و اصول کافى، ج ۱، ص ۵۲۴.
  3. رجال نجاشى، ص ۱۵۱؛ جامع الروات، ج ۱، ص ۴۹۴.
  4. رجال نجاشى، ص ۶۶.
  5. رجال نجاشى، ص ۲۹۶.
  6. موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹.
  7. موسوعة الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹ و رجال کشى، ج ۲، ص ۸۱۲.
  8. رجال نجاشى، ص ۲۴۰.
  9. فهرست طوسى، ص ۱۴۰.
  10. رجال نجاشى، ص ۲۶۶.
  11. رجال نجاشى، ص ۲۷۱.
  12. اعلام الشیعه، ص ۱۲۰.
  13. فهرست طوسى، ص ۴۲.
  14. تنقیح المقال، ج ۱، ص ۲۲۶.
  15. رجال نجاشى، ص ۱۸۶.
  16. نقدالرجال تفرشى، ص ۲۱.
  17. مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۷۹۴، چاپ قدیم.
  18. لسان المیزان، ابن حجر، ج ۲، ص ۲۶۵.
  19. اعلام الشیعه، ص ۱۲۰.
  20. نجاشى، ص ۱۸۶.
  21. لسان المیزان، ج ۲، ص ۲۶۵.
  22. موسوعة طبقات الفقهاء، ج ۴، ص ۱۷۹.
  23. اصول کافى، ج ۲، ص ۹۹.
  24. همان، ص ۱۳۸.
  25. همان، ص ۱۵۳.
  26. اصول کافى، ج ۱، ص ۲۲.
  27. همان، ص ۲۳.
  28. همان، ص ۴۹.

منابع