تفسیر ترتیبی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۱۵، ساعت ۰۷:۲۹ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


تفسير قرآن به ترتيب مصحف يا ترتيب نزول را تفسیر ترتیبی می گویند

رواج تفسیر ترتیبی در بین مفسرین

شیوه رایج در تفسیر قرآن از عهد تدوین تفسیر تاکنون تفسیر قرآن به ترتیب مصحف و تدوین قرآن، یعنی از سوره فاتحه تا سوره ناس، آیه به آیه و سوره به سوره، بوده است. به این شیوه از تفسیر تفسیر ترتیبی گویند. نزدیک به همه تفاسیر پیشین، به جز پاره ای احکام القرآن های شیعی، به همین شیوه به تفسیر پرداخته اند.

عناوین دیگر تفسیر ترتیبی

از تفسیر ترتیبی با عناوین دیگری نیز یاد شده است؛ شهید صدر از آن با عنوان «تفسیر تجزیئی» یاد کرده است. در مقابل آن نیز بر تفسیر موضوعی عنوان «تفسیر توحیدی» اطلاق کرده است. مراد از تفسیر تجزیئی آن است که مفسر آیات قرآن را با همان ترتیب پیوسته ای که در مصحف شریف آمده اند تفسیر کند. در تفسیر تجزیئی مفسر با تجزیه آیه به چند جمله به تفسیر کلمه به کلمه و جمله به جمله آن می پردازد؛ اما در مقابل، در تفسیر توحیدی (موضوعی) مفسر همه آیات مربوط به موضوعی اعتقادی، اجتماعی، معرفتی یا... را گردآوری کرده، آن ها را به عنوان یک واحد و یک کل در نظر گرفته، حقایق و اشارات موجود در آن ها درباره موضوع خاص را استخراج می کند.[۱] بعضی دیگر عنوان «تفسیر تحلیلی» را به جای تفسیر ترتیبی به کار برده اند، چرا که مفسر در تفسیر هر آیه ای درنگ کرده، به تحلیل مبسوط و گسترده آن می پردازد و در ضمن آن درباره موضوعات و مباحث مختلف در حوزه های اعتقادی، لغوی، ادبی، بلاغی، اخلاقی، احکام و... بحث می کند.[۲] عنوان دیگری که گاه در معنای تفسیر ترتیبی به کار رفته «تفسیر موضعی» است، در برابر تفسیر موضوعی. راز این نامگذاری نیز آن است که مفسر در کنار آیه یا سوره ای و در موضعی خاص درنگ می کند و پیش از کامل شدن تفسیر آن بخش به تفسیر آیات دیگر نمی پردازد، برخلاف تفسیر موضوعی که موضوعی خاص را در نظر می گیرد و برای دستیابی به دیدگاه قرآن درباره آن موضوع دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 8، صفحه 217 همه آیات مرتبط را در سراسر قرآن بررسی می کند، بدون آنکه در موضعی خاص از قرآن توقف کند.[۳] نخستین تفسیر ترتیبی پیوسته قرآن به گفته معرفت، معانی القرآن فراء بوده است، در حالی که تفاسیر پیش از آن ناپیوسته بوده و تنها به تفسیر آیات مبهم و مشکل می پرداخته اند[۴]، با این حال اطلاق عنوان تفسیر ترتیبی بر شیوه رایج در تفسیر قرآن همزمان با طرح ضرورت تفسیر موضوعی در دوره معاصر برای پاسخگویی قرآن به نیازهای عصر بوده است (=> تفسیر موضوعی)، بنابراین تفسیر ترتیبی هنگامی که در برابر تفسیر موضوعی به کار می رود مفهومی فراتر از تفسیر آیه به آیه و سوره به سوره قرآن از فاتحة الکتاب تا آخرین سوره دارد، و دارای اقسامی است:

اقسام تفسیر ترتیبی

1. تفسیر کامل و پیوسته قرآن:

این قسم تفسیر ترتیبی که از اقسام دیگر آن رایج تر است مشتمل بر تفسیر همه آیات و سوره ها به ترتیب مصحف است و از نظر حجم و کمیّت به 4 دسته قسمت می شود:أ. تفاسیر مختصر؛ مانند تفسیر الجلالین و تفسیر القرآن الکریم شُبّر؛ ب. تفاسیر متوسط؛ مانند:الکشاف زمخشری، جوامع الجامع طبرسی و انوار التنزیل بیضاوی؛ ج. تفاسیر مبسوط، مانند تفسیر المحرر الوجیز ابن عطیه و تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر؛ د. تفاسیر بسیار مبسوط، مانند جامع البیان طبری، مجمع البیان طبرسی و التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب) فخر رازی.[۵] 2. تفسیر ترتیبی ناپیوسته: در این نوع، آیاتی برگزیده از قرآن کریم به ترتیب ذکر آن ها در هر سوره و نیز به ترتیب سوره ها تفسیر می شوند. نمونه ای از این نوع تفسیر ترتیبی احکام القرآن های فقهای اهل تسنن اند که آیات فقهی قرآن را به ترتیب سوره ها تفسیر کرده اند؛ نیز برخی معانی القرآن ها مانند معانی القرآن اخفش و اعراب القرآن ها همچون اعراب القرآن ابن خالویه، ابوالبقاء عکبری و مکی بن ابی طالب قیسی در این دسته جای می گیرند.

3. تفسیر غیر کامل:

در این تفاسیر که مشتمل بر چند جزء یا چند سوره اند، مفسر به تفسیر ترتیبی قرآن از آغاز مصحف دست زده و به علل گوناگون آن را به پایان نرسانده است. نمونه ای مشهور از این دسته تفسیر المنار است که از آغاز آن تا آیه 126 سوره نساء درس های تفسیری عبده و به قلم شاگردش رشید رضاست[۶] و ادامه آن را تا آیه 53 سوره یوسف به همان سبک عبده، رشیدرضا تفسیر کرده است. تفسیر پرتوی از قرآن سید محمود طالقانی مشتمل بر دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 8، صفحه 218 تفسیر آغاز قرآن تا آیه 28 نساء و تفسیر جزء 30 قرآن مجموعاً در 6 جلد[۷] و نیز تفسیر نوین محمدتقی شریعتی مشتمل بر جزء آخر قرآن، دیگر نمونه های مشهور این دسته اند.[۸]

4. تفسیر یک سوره از قرآن:

گاه مفسر یک سوره از قرآن را به دلیل اشتمال آن سوره بر موضوعی اخلاقی، اعتقادی، اجتماعی و... انتخاب کرده، به تفسیر آن می پردازد. این گونه تفسیر در دوره معاصر، با هدف خاص تربیتی هدایتی و با توجه به نیازهای فرهنگی جامعه اسلامی رواج فراوانی یافته و با استقبال فراوانی روبه رو شده است.

5. تفسیر قرآن به ترتیب نزول:

تفسیر به ترتیب نزول یکی از قابل توجه ترین گونه های تفسیر ترتیبی مطرح در دوره معاصر است. مفسران درباره روا بودن چنین تفسیری اختلاف نظر دارند. بیشتر مفسران آن را جایز دانسته و بعضی بر ضرورت و اهمیت آن تأکید کرده اند[۹] و تا حدودی با استقبال هم روبه رو شده است. تفسیر قرآن به ترتیب نزول ممکن است به دو شیوه انجام گیرد:أ. شیوه ای که با تفسیر موضوعی قابل جمع است و در حوزه آن قرار می گیرد؛ به این صورت که مفسری که در پی بررسی یکی از موضوعات قرآنی است، ابتدا آیات مشتمل بر آن موضوع را که غالباً کلیدواژه ای مشترک دارند، از قرآن استخراج کرده، به ترتیب نزول مرتب می کند و سپس به تفسیر آن ها می پردازد. در مکتب تفسیر ادبی معاصر بر این شیوه از تفسیر موضوعی بر اساس ترتیب نزول تأکید شده است[۱۰]؛ برای نمونه محمد احمد خلف الله در الفن القصصی بعضی از قصه های قرآن را بر اساس ترتیب نزول تحلیل کرده است[۱۱]؛ نیز سید قطب در کتاب مشاهد القیامه آیاتی را که صحنه های قیامت را به تصویر کشیده اند به ترتیب نزول تنظیم و تحلیل کرده است.[۱۲] ب. تفسیری کامل از قرآن به ترتیب نزول سوره ها؛ مانند تفسیر بیان المعانی علی حَسَبِ ترتیبِ النزول از عبدالقادر ملاحویش آل غازی (تألیف در 1355 ق.). وی با پرثمر شمردن تفسیر بر اساس ترتیب نزول، این روش را به امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) نسبت داده است.[۱۳] نمونه دیگر التفسیر الحدیث از محمد عزت دروزه (تألیف در 1380 ق.) است که تفسیر خود را از سوره حمد آغاز کرده و با تفسیر سوره نصر به پایان برده است. پا به پای وحی از مهدی بازرگان نمونه دیگر از این نوع تفسیر است.[۱۴]

در این قسم تفسیر، مفسر با استناد به روایات ترتیب نزول[۱۵] و با تلفیقی از اجتهاد خودش (مانند تفسیر دروزه) سوره ها را مرتب کرده، به تفسیر آن ها می پردازد. این گونه تفسیر بر اساس این باور است که ترتیب کنونی سور و آیات برخلاف ترتیب نزول آن هاست و بدین سبب بسیاری از مفاهیم قرآنی همچنان در پرده ابهام مانده است، در حالی که اگر ترتیب نزول در تفسیر رعایت می شد، احتمالا برخی نارسایی ها در فهم مفاهیم قرآن وجود نمی داشت. با وجود تأکیدهای فراوان طرفداران تفسیر به ترتیب نزول، معرفت معتقد است رعایت ترتیب نزول در تفسیر هیچ گونه پیوندی با فهم معانی آیات قرآن ندارد و تنها آگاهی به مکی یا مدنی بودن سوره و به نزول آن در اوایل یا اواخر بعثت و مکان نزول آن در فهم آیات هر سوره مؤثر است نه بیش از آن. وی همچنین این روش تفسیر را تکلفی بی حاصل دانسته، معتقد است تفسیرهای ترتیب نزولی دستاورد نوی ندارند.[۱۶] در مقابل، طرفداران تفسیر به ترتیب نزول از ضرورت این سبک تفسیر و فواید بسیار آن دفاع کرده اند.[۱۷] تفسیر قرآن به ترتیب نزول متوقف بر آگاهی از ترتیب نزول آیات و سوره هاست. این آگاهی معمولا از طریق روایات به ویژه روایات ترتیب نزول و اسباب نزول حاصل می شود. سیوطی 5 روایت ترتیب نزول سوره ها را نقل کرده[۱۸] و بعضی تعداد این روایات را 18 روایت دانسته اند که در بعضی از آن ها تنها به اولین و آخرین سوره قرآن اشاره شده است.[۱۹] در دوره معاصر بعضی خاورشناسان و به تبع آن ها بعضی دانشمندان مسلمان چون اعتماد السلطنه و مهدی بازرگان با کنار نهادن روایات به نوعی اجتهاد در زمان شناسی نزول سوره های قرآن روی آورده و با در نظر گرفتن معیاری لفظی و معنایی به تعیین زمان نزول هر سوره پرداخته اند.[۲۰] این ترتیب نزول اجتهادی که با ترتیب نزول مستفاد از روایات اختلاف فاحشی دارد، به دلیل اعمال ذوق نوعاً فاقد اعتبار است؛ اما بعضی دیگر از مفسران معاصر همچون دروزه در التفسیر الحدیث با تلفیق دو منبع اجتهاد و روایات راه میانه ای پیموده است. وی با بهره گیری از روایات ترتیب نزول، اسباب نزول و سیره نبوی مضمون آیات شریفه را نیز محور قرار داده و با تکیه بر اجتهاد شخصی به زمان شناسی نزول سوره ها پرداخته است. نتیجه شیوه وی در ترتیب سوره های مدنی اثر آشکاری داشته و به ترتیبی متفاوت با ترتیب روایات دست یافته است؛ اما در مورد سوره های مکی بر اثر عدم ثبت دقیق حوادث رسالت پیامبر در دوره قبل از هجرت، نتیجه اجتهاد وی با ترتیب روایات تفاوتی ندارد.

پانویس

  1. . المدرسة القرآنیه، ص 20 - 25، نیز نک:التفسیر الموضوعی، ص 41.
  2. . التفسیر الموضوعی، ص 27 - 28.
  3. . التفسیر الموضوعی، ص 40 - 41.
  4. . تفسیر و مفسران، ج 2، ص 11.
  5. . نک:التفسیر الموضوعی، ص 27.
  6. . نک:تفسیر المنار، ج 1، ص 14 - 15.
  7. . نک:المفسرون حیاتهم و منهجهم، ص 192 - 193.
  8. . نک:تفسیر و تفاسیر جدید، ص 151 - 161.
  9. . ن. ک:تفسیر و مفسران، ص 519.
  10. . نک:مناهج تجدید، ص 305 - 307؛ التفسیر نشأته، ص 80 - 84.
  11. . نک:الفن القصصی، ص 32.
  12. . نک:مشاهد القیامه، ص 58 - 265.
  13. . نک:بیان المعانی، ج 1، ص 4.
  14. . برای نقد این تفسیر نک:تفسیر و مفسران، ج 2، ص 521 - 525.
  15. . نک:الاتقان، ج 1، ص 21 - 35.
  16. . تفسیر و مفسران، ج 2، ص 521 - 525.
  17. . بیان المعانی، ج 1، ص 4؛ درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن، ص 2 - 8.
  18. . ر. ک:الاتقان، ج 1، ص 17 - 21.
  19. . ر. ک:بررسی ترتیب نزول قرآن، ص 251 262.
  20. . همان، ص 100 - 105.


منابع

  • دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 8، صفحه 218
***
تفسیر قرآن
درباره تفسیر قرآن: تفسیر قرآن -تاریخ تفسیر - روشهای تفسیری قرآن
اصطلاحات: اسباب نزول -اسرائیلیات -سیاق آیات
شاخه های تفسیر قرآن:

تفسیر روایی (تفاسیر روایی) • تفسیر اجتهادی (تفاسیر اجتهادی) • تفسیر فقهی ( تفاسیر فقهی) • تفسیر ادبی ( تفاسیر ادبی) • تفسیر تربیتی ( تفاسیر تربیتی) • تفسیر كلامی ( تفاسیر كلامی) • تفسیر فلسفی ( تفاسیر فلسفی ) • تفسیر عرفانی (تفاسیر عرفانی ) • تفسیر علمی (تفاسیر علمی)

روشهای تفسیری قرآن:
تفاسیر به تفکیک مذهب مولف: