آیه 116 سوره انعام
<<115 | آیه 116 سوره انعام | 117>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و اگر پیروی از اکثر مردم روی زمین کنی تو را از راه خدا گمراه خواهند کرد، که اینان جز از پی گمان (و هوا و هوس) نمیروند و جز اندیشه باطل و دروغ چیزی در دست ندارند.
اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی [و آرا و خواسته هایشان را گردن نهی] تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ آنان فقط از گمان و پندار [که پایه علمی و منطقی ندارد] پیروی می کنند، و تنها به حدس و تخمین تکیه می زنند.
و اگر از بيشتر كسانى كه در [اين سر]زمين مىباشند پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه مىكنند. آنان جز از گمان [خود] پيروى نمىكنند و جز به حدس و تخمين نمىپردازند.
اگر از اكثريتى كه در اين سرزمينند پيروى كنى، تو را از راه خدا گمراه سازند. زيرا جز از پى گمان نمىروند و جز به دروغ سخن نمىگويند.
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
يخرصون: خرص: سخن گفتن از روى حدس و تخمين. دروغ گفتن. «يخرصون»: دروغ مى گويند يا از روى حدس سخن مى گويند.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
گویند: این آیه درباره دانشمندان یهود است و اینان دو دسته بودند، بیشتر آنها كسانى بودند كه در پى هواى نفس خویش مى رفتند و دروغهائى مىساختند و عدهاى هم درباره رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به صدق نبوت او ایمان داشتند.
ابن عباس گوید: در شأن مشركین عرب نازل گردیده كه با رسول خدا صلی الله علیه و آله و مؤمنین راجع به خون مردار به جدال مى پرداختند و مى گفتند: حیواناتى را كه خودتان مى كشید، آن را میخورید ولى حیواناتى كه خداى شما مى كشد حرام دانسته و نمى خورید و خداوند درباره آنها گفت: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» و مراد آن حلال شمردن گوشت مردار است و «إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ» و مقصود آن از راه دروغ حلال گردانیدن چیزهائى است كه خداوند آن را حرام كرده است[۳].[۴]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ «116»
و اگر از بيشتر افراد روى زمين اطاعت كنى، تو را از راه خداوند، منحرف و گمراه مىكنند. زيرا آنان جز از گمان پيروى نمىكنند وآنان، جز به حدس و گمان نمىپردازند.
جلد 2 - صفحه 539
نکته ها
«خَرْص» به معناى تخمين و حدس است. چون بعضى از تخمينها نادرست از آب در مىآيد، به معناى دروغ هم آمده است. «1»
پیام ها
1- راه هدايت و راه قرآن ملاك است، نه راه مردم و اكثريّت. وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ ... وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
2- اكثريّت، دليل حقانيّت نيست. ملاك، حقّ است نه عدد، پس در پيمودن راه حقّ از كمى افراد نهراسيد. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ...
3- جلب نظر اكثريّت، گاهى به قيمت نابودى و انحراف خود انسان تمام مىشود. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ (در راه خدا حركت كنيم هر چند خلاف رأى اكثريّت باشد)
4- اكثريّت، چنان جلوهاى دارد كه خدا پيامبر را هم از تبعيّت آن بر حذر مىدارد. «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ» (انبيا بايد تابع وحى باشند، نه آراى مردم)
5- ريشهى ضلالتها، اعتماد به حدس وگمان است. «يُضِلُّوكَ- إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»
6- اكثريّتى كه به جاى حقّ، در پى حدس و هوس باشند، قابل پيروى نيستند. إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ ... يُضِلُّوكَ ... يَخْرُصُونَ
7- در انتخاب راه، دليل وبرهان لازم است، نه حدس وگمان. إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ ... يَخْرُصُونَ
«1». تفسير نمونه.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (116)
«1» توبه آيه 40.
«2» حجر آيه 9.
«3» اصول كافى، جلد اوّل، كتاب الحجّة، صفحه 387، حديث 4.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 362
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ: (خطاب به پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و مراد امت به اعتبار آنكه واسطه مىباشد) اگر امتثال و فرمانبردارى و پيروى كنى بيشتر اهل زمين را كه كفار و زنادقه و جهله و تابعين هوى باشند، يا مراد زمين مكه، يعنى اگر مطيع شوى اكثر اهل مكه را و متابعت اكثريت نمائى يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: گمراه مىكنند تو را از راه خدا و هدايت، زيرا غالبا گمراهان دعوت به گمراهى كنند إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَ: پيروى نمىكنند مگر گمان خود را بر حقانيت پدران. يا آراء فاسده خود وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ: و نيستند ايشان مگر آنكه دروغ گويند بر خدا در آنچه نسبت دهند از اتخاذ ولد، و پرستش بتان، و حلال كردن حرام، و حرام نمودن حلال. يا نگويند از روى علم و دانش، و لكن حدس زنند. و مسلم است حدسى كه مبتنى بر علم يا اصول محكمى نباشد، اعتبار ندارد.
تبصره- آيه دليل است بر آنكه عبرت در دين خدا و معرفت حق، به قلت و كثرت نيست بجهت امكان وقوع حق با اقل. و اعتبار در حقانيت، به حجت باشد نه قلت، و كثرت و پيروى اكثريت موجب گمراهى از طريق حق و خسران دين و دنيا و آخرت است، و آيات قرآنى مذمت فرموده: أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ* ... أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ* اكثرهم لا يشعرون «1» و اكثريت هميشه بر كفر و باطل بوده و عقل سليم متابعت اكثريت باطل را جايز نداند، و نيز جايز نيست تقليد و اتباع ظنّ در اصول دين و اغترار به كثرت. حضرت امير المؤمنين عليه السّلام به حارث همدانى فرمايد: الحقّ لا يعرف بالرّجال اعرف الحقّ تعرف اهله. حق شناخته نشود به مردمان، بشناس حق را، پس از معرفت مىشناسى اهلش را.
«1» انعام 37- مائده آيه 103 و ...
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 363
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (116)
ترجمه
و اگر اطاعت كنى بيشتر كسانيرا كه در زمينند گمراه ميكنند تو را از راه خدا متابعت نميكنند مگر گمان را و نيستند آنها مگر آنكه حدس ميزنند.
جلد 2 صفحه 373
تفسير
اكثريّت در جامعه صلاحيت براى اطاعت و حكم فرمائى ندارد چون بيشتر مردم جاهل و هواپرست و خودخواه و تابع نفس امّاره و مطيع شيطانند و كسانيكه تابع اكثريّت باشند از راه حق منحرف و در وادى جهل و ضلالت سرگشته و حيران خواهند بود مانند ما بيچارگان كه در اين دوره باين درد بىدرمان گرفتار شدهايم و چاره جز سوختن و ساختن نداريم و مدرك احكام اكثريت يا مظنّه و گمان است يا حدس و تخمين و اينها هيچ مغنى و بىنياز كننده از حق و حقيقت نيست ما واحدى را لذا خداوند پيغمبر خود را از اين مسلك نهى و مفسده آن را بيان فرموده است با آنكه ساحت مقدّس نبوى اجلّ از آن است براى آنكه ما تكليف خودمان را بدانيم و بچنين حكومتى راضى نشويم و احكام الهى را زير پا نگذاريم مع الاسف اجانب در ما نفوذ پيدا كردند و كوركورانه ما را باين بليّه دچار نمودند خداوند عاقبت ما را بخير فرمايد كه از اين خواب غفلت بيدار شويم و حكومت حقّه الهيّه را براى سعادت دنيا و آخرت خود اختيار نمائيم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن تُطِع أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِن هُم إِلاّ يَخرُصُونَ (116)
و اگر اطاعت كني اكثر كساني که در زمين هستند تو را گمراه ميكنند از راه خدا اينها (يعني اكثر مردم) متابعت نميكنند مگر گمان را و نيستند مگر بحدس و تخمين رفتار ميكنند.
وَ إِن تُطِع اطاعت امتثال امر است و وجوب اطاعت عقلي است مولويت در او اعمال نشده زيرا تسلسل لازم ميآيد و اوامر اطاعت ارشادي است ارشاد بحكم عقل است زيرا بر موافقت او ثوابي جز امتثال همان اوامر و بر مخالفت آن جز
جلد 7 - صفحه 182
ترك آن مترتب نميشود مثلا مولي فرمود صلّ اگر اتيان كردي قابليت ثواب صلوة را داري ديگر امر باطاعت ثواب ديگري ندارد و عقل فقط حكم بوجوب اطاعت خدا ميكند و كساني که خدا امر باطاعت آنها كرده مثل أَطِيعُوا اللّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الأَمرِ مِنكُم نساء آيه 62، و اطاعت والدين و شوهر و اطاعت علماء اعلام و اطاعت موالي نسبت بعبيد و اماء و امثال اينها، اما اطاعت غير اينها واجب نيست اگر ضرر ديني و اخروي و دنيوي ندارد جائز است و الّا حرام است مثل مورد آيه که ميفرمايد أَكثَرَ مَن فِي الأَرضِ و اينکه دلالت ندارد که فقط نهي كند از متابعت اكثريت بلكه چون اكثر من في الارض اهل ضلالت هستند اطاعت احدي از آنها جايز نيست بلكه اطاعت اكثريت معقول نيست چون نظريات آنها مختلف است هر كدام بر خلاف ديگري است و موجب تناقض يا تضاد ميشود يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ چون مقاله آنها خلاف حق است و تمام بر باطل است بايد مخالفت آنها كرد نه اطاعت و سدّ از راه الهيست إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ و عمل بظنّ بادله اربعه جايز نيست بخصوص در باب عقائد که اولين امري که در عقائد لازم است تحصيل علم است تا عقيده قلبي حاصل شود.
اشكال- پس در باب احكام چرا بخبر واحد و ظواهر الفاظ و ساير ظنون اجتهاديه عمل ميكنند.
جواب- مرحوم صاحب معالم ميفرمايد (ظنية الطريق لا ينافي قطعية الحكم) توضيح- موقعي که دليل قطعي قائم شد بر حجيت خبر واحد يا ظواهر الفاظ بلكه اصول لفظيه و عمليه مكلف قطع بحكم ظاهري که مكلف باو است پيدا ميكند و لو قطع بواقع نداشته باشد چون واقع مادامي که حكم ظاهري كشف خلاف نشده فعلية ندارد بلكه ميتوان گفت که بسياري از ارباب ضلال ظنّ هم ندارند يا شك صرف است يا ظنّ بر خلاف بلكه بسا قطع بر خلاف دارند مع ذلک دست برنميدارند
جلد 7 - صفحه 183
وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم نمل آيه 14 يَعرِفُونَهُ كَما يَعرِفُونَ أَبناءَهُم بقره آيه 141 و انعام آيه 20.
وَ إِن هُم إِلّا يَخرُصُونَ خرص بمعني تخمين است و قريب المعني است با قياس و استحسانات عامه که عمده مدرك عامه در احكام خود همين قياسات و استحسانات و مناطات ظنيه است چون دست آنها از اخبار اهل بيت عليهم السّلام كوتاه است و در اخبار ما نهي اكيد كردهاند از عمل بقياس حتي دارد در خبر ابان
(اذا قيست محق الدين)
سيد بحر العلوم ميفرمايد (و ليس من مذهبنا قياس) (اول من قاس هو الإبليس) و اينکه آيه اگرچه خطاب بپيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است لكن در مقام گوشزد مؤمنين است که جايي که اگر مثل پيغمبر (ص) اطاعت آنها را كند گمراهش ميكنند شما مؤمنين نبادي آلوده شويد بلكه اعراض كنيد.
برگزیده تفسیر نمونه
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.