انوری

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۳۴ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«محمد انورى ابیوردى»، شاعر و دانشمند نامدار ایرانی قرن ششم هجری است، که به غزلیات شیوا و قطعات نغز خود مشهور می‌باشد. او در علوم ادبى و عقلى نیز سرآمد بوده و در منطق، ریاضیات، موسیقی و نجوم، مهارت داشت.

نام کامل محمد انورى ابیوردى
زادگاه ابیورد
وفات ۵۸۳ قمری
مدفن بلخ

Line.png


آثار

البشارات فی شرح الاشارات، دیوان اشعار، رساله‌ در عروض و قافیه، زیج شاهى،...

زندگی‌نامه

اوحدالدین محمد اَنْوَری، در قریۀ بدنه از توابع ابیورد خراسان به دنیا آمد. پدرش از صاحب منصبان آن روزگار به شمار می‌رفت، از این رو، امکان دانش‌اندوزی برای او به خوبی فراهم بود. انوری در مدرسۀ منصوریۀ طوس علوم عقلی و نقلی را آموخت، چندان که خود در قطعه‌ای اشاره می‌کند، در علوم گوناگون به کمال رسید.

دربارۀ مذهب انوری اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. شوشتری او را شیعه اثناعشری می‌داند، اما با توجه به اشعار و محیط زندگانی وی می‌توان گفت که به تسنن گرایش داشته است. او در اشعار خود خلفای راشدین را ستوده، و به پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) نیز مهر ورزیده است.

به گفتۀ تذکره‌نویسان، انوری پس از مشاهدۀ شکوه و جلال شاعری که از نزدیکی محل تحصیل یا تدریس او می‌گذشت، بر آن شد تا با سرودن قصیده‌ای به دربار سلطان سنجر راه یابد. بدین‌سان، او ۳۰ سال در خدمت سلطان بود.

انورى سالیانى مداح اُمرا و حکام آن دوران بوده است. ابتدا مداح سلطان سنجر بود و پس از مرگ او و استیلای ترکان غز بر خراسان به ستایش امرا و سفرای بلاد مختلف مشغول شد، ولی در اواخر عمر زهد پیشه کرد و از ملازمت سلاطین کناره گرفت.

تاریخ وفات انوری همچون ولادتش به درستی دانسته نیست، اما می‌توان گفت که او در اوایل سدۀ ۶ قمری متولد شد و در اواخر همین سده درگذشت. مدرس رضوی در مقدمۀ دیوان انوری، به تخمین مرگ شاعر را میان سالهای ۵۵۲ تا ۵۵۹ ق. دانسته است؛ حال آنکه صفا در گنج سخن، سال ۵۸۳ ق. را صحیح می‌داند. انوری در بلخ وفات یافت و در مقبرۀ سلطان احمد خضرویه به خاک سپرده شد؛ اما برخی برآنند که او در مقبرة الشعرای تبریز و کنار آرامگاه خاقانی و ظهیر فاریابی مدفون است.

جایگاه علمی

انوری از دانشمندان نامور روزگار خود به شمار می‌رود و اشعارش، در بردارندۀ دانشها و معارف آن دوران است. اشارات، تلمیحات، تصویرسازی و مضمون آفرینیهایش، همه از استادی او در منطق، موسىقی، نجوم و هیأت، ریاضی، حکمت و علوم طبیعی حکایت دارد. منابع و مآخذ نیز مؤید ادعاهای شاعر در دانش و حکمت اوست؛ چنانک‍ه عوفی در لباب الالباب پایگاه والای علمی او را می‌ستاید.

انوری به ابن سینا اعتقادی تام داشت و گفته‌اند که برخی از آثار او را به خط خود نوشته بوده است. وی همچنین کتابی در شرح «اشارات» ابن سینا با عنوان «البشارات فی شرح الاشارات» تألیف کرده بود. انوری ظاهراً کتابی در حکمت یا نجوم نگاشته، و به شاه قطب‌الدین، صاحب موصل، تقدیم کرده بود. از آثار دیگر او رساله‌ای است در عروض و قافیه و زیج شاهى.

شعر انوری

انورى طبعى قوى و مهارتى وافر در آوردن معانى دقیق و مشکل داشت. وى در شعر خود از زبان محاوره کمک مى گرفت. طریقه ابداعى انورى مبتنى بر سادگى و بى پیرایگى در ترکیب سخن و آمیزش آن با لغات عربى و استفاده بسیار از اصطلاحات علمى و مضامین دقیق و تخیلات و تشبیهات و استعارات فراوان مى باشد. انورى نه تنها در قصیده، بلکه در غزل نیز قدرت و مهارت بسیار نشان داده است. غزل هاى انورى از حیث سادگى لفظ و لطافت معنى، بهترین غزل هاى فارسى پیش از سعدى محسوب مى شوند. مقطّعات وى هم در سادگى و روانى کم نظیر است.

حاصل تلاش انوری در عرصۀ شعر و ادب، دیوانی مشتمل بر قصاید، قطعات، غزلیات و رباعیات است که حدود ۷۰۰‘۱۴ بیت دارد. در این مجموعه که می‌توان به تناقض درونی سراینده‌اش پی برد، هم از زهد و هم از حرص سخن رفته است؛ گاه صحبت از خردگرایی است و گاه خرد ستیزی؛ هم مباهات به شعر و هم نفرت از آن وجود دارد. انوری انواع معانی و مضامین، از مدح و هجو گرفته تا وعظ، تمثیل و نقدهای اجتماعی را به نیکی سروده است. وی پیش از سعدی غزل را به کمال و لطف نزدیک کرد و نخستین شاعری بود که غزل‌سرایی در دیوان او رونق گرفت. انوری در عین دلبستگی به شعر، حکمت را از آن برتر می‌شمارد و شاعری را دون شأن خود می‌داند.

در زمینۀ خاستگاه شعر، نظریۀ او به آراء طرفدارانِ دیدگاههای روان‌شناختی می‌ماند؛ دیدگاههایی که بر طبق آن خاستگاه هنر، غریزه‌ای هنر آفرین است. انوری برای تبیین خاستگاه شعر، نخست به طبقه‌بندی آن می‌پردازد، سپس مدح، هجو و غزل را به ترتیب، محصول طبیعی حرص، خشم و شهوت می‌داند. او ویژگیهای «شعرهای باطل» را بر می‌شمارد و مدایح را جزو آن می‌داند. بدین‌سان، شاعر با دید ارزش شناسانه به چیستی شعر اشاره دارد. او به لحاظ جنبه‌های صوری شعر، ملاک کمال این هنر را در اعتدال تلفیق لفظ و معنا می‌جوید. وی همچنین ملاک زیبایی شعر را در عذوبت و متانت می‌داند. انوری با نفی اخذ، اقتباس و انتحال، بر ابتکار در هنر شاعری تأکید می‌ورزد.

سبک انوری در شاعری، واسطۀ سبک خراسانی و سبک عراقی است. بدین معنا که انوری با تکمیل سبک شاعری ابوالفرج رونی، راه را برای ظهور سبک عراقی هموار ساخت. طریقۀ انوری، دنبالۀ همان روشی است که ابوالفرج در اواخر قرن ۵ ق ابداع کرد و در سدۀ بعد پیروانی یافت و به کمال رسید. قصاید انوری ـ که غالباً بدون مقدمه و با مدح ممدوح آغاز می‌شود ـ متأثر از شیوۀ ابوالفرج است.

بحث در سبک انوری را می‌توان در سه حوزۀ زبان، صور خیال و خلق مضمون دنبال کرد؛ پیوند زبان محاوره با زبان شیوای شعر و ادب، به ویژه در غزل، مهم‌ترین خصیصۀ سبک انوری است. این سبک پس از یک سده سیر تکاملی، به بهترین صورت بر زبان سعدی جلوه کرد. شفیعی کدکنی نحو زبان انوری را از طبیعی‌ترین نحوهای زبان فارسی و پیراسته از هرگونه حشو و زواید می‌داند که هم در حوزۀ رسمی و تشریفاتی، یعنی قصاید شاعر خود را نشان می‌دهد و هم در حوزۀ طبیعی و صمیمی محاوره، یعنی قطعه‌ها و غزلها آشکار می‌شود.

از ویژگیهای مهم سبک انوری، آفریدن استعارات و تشبیهات نو، و از پرتو آنها پروراندن معانی نغز و مرغوب است. تصویرسازی انوری، غیر از حکایت فشردگی (= اجتماع تصاویر) از دو بابت تازگی دارد: شاعر عناصر صور خیال را از پیشینیان وام می‌گیرد و آن را در جامه‌ای نو عرضه می‌کند و در این کار معمولاً از حسن تعلیل مدد می‌جوید. او همچنین در عرضۀ تصویرهای تازۀ خود، از علوم رایج عصر بهره می‌گیرد که البته از این بابت هم ابوالفرج، پیشرو، و انوری کمال بخش آن است. از این رو، فهم شعر انوری با دانستن علوم و معارف مورد استفادۀ او پیوندی جدی دارد.

استفاده از کنایات و امثال، از ویژگیهای دیگر سبک انوری است؛ چنانک‍ه بسیاری از سخنان او به صورت ضرب‌المثل در آمده‌اند که البته معلول ساختار طبیعی زبان شاعر است. مضمون آفرینی و استخراج معانی تازه از لابه‌لای آیات، روایات، تلمیحات و حتى مطالب عادی، از مشخصات بارز سبک انوری است که همان شیوۀ متنبّی (شاعر معروف عرب) را در اذهان تداعی می‌سازد.

از دیدگاه نقد قدیم، انوری در کنار فردوسی و نظامی یکی از سه پیامبر شعر فارسی به شمار می‌رود. بر این اساس هر یک از تذکره‌نویسان او را به زبانی ستوده‌اند و به خصیصه‌ای از خصایص هنر او انگشت نهاده‌اند، چندان که عوفی از مصنوع و مطبوع بودن قصاید او، دولتشاه سمرقندی از جامعیت او، و جامی از «حسن شعر و لطف نظم» او سخن رانده‌اند. همچنین برخی به بی‌مانندی او از عهد آل سامان تا روزگار نویسنده، همانندی او با ابوالعتاهیه در لطف سخن، و برتری او بر ظهیر فاریابی اشاره کرده‌اند. شاعر خود نیز در مقام ناقد خویش، قریحه، زبان، اندیشه، ذکا و طبع خود را می‌ستاید و ضمن مقایسۀ خود با شاعران بزرگی چون سنایی و ادیب صابر، از ساحری خود در هنر شاعری سخن می‌گوید.

از دیدگاه نقد جدید و پس از دگرگونی معیارهای نقد، این نظریه که انوری یکی از سه یا پنج شاعر بزرگ ادب فارسی است، مردود اعلام شد. ناقدان، غالباً، بر رد همپایگی او با فردوسی و سعدی انگشت نهادند و صدور چنین حکمی را عین بی‌انصافی شمردند و هرچند آنان، رساندن «ممدوح به مرتبۀ خدایی، خواهش به درجۀ گدایی و بدگویی به مرحلۀ فحاشی» را ناپسند دانستند، اما هرگز در پاکی، سادگی و روشنی زبان انوری و خالی بودن آن از هرگونه حشو و زواید تردید نک‍ردند. تسلط او در مدیحه‌سرایی و دست یافتن به معانی و الفاظ تا بدانجاست که به ندرت واژه‌ای نابجا در قصاید او یافت می‌شود و شاعر در اغلب قصاید مدحی خود، بلاغتی نوآیین عرضه می‌کند.

بیشتر ناقدان معاصر بر اینکه انوری از سرآمدان روزگار خویش و از ستونهای استوار شعر پارسی است و نیز یدبیضایی در پروردن انواع معانی و مضامین دارد، تصریح کرده‌اند. به عقیدۀ آنان انوری در طنز، به معنی تصویرِ هنریِ اجتماع نقیضین؛ در هجو، به معنی تأکید بر زشتیهای یک چیز؛ و در هزل، به معنی نزدیک شدن هنجارِ گفتار به اموری که بر طبق قراردادهای رسمی یک جامعه حرام (= تابو) به شمار می‌آید، استاد مسلم است.

منابع