ترتیل
«ترتیل» به معناى ترکیب نیکوى کلمات و ادا کردن سخن به صورت روان و آراسته و بدون شتاب است، به طورى که حروف و کلمات در آن واضح و آشکار گردد. این واژه ۴ بار در قرآن کریم آمده است.
ترتیل در لغت و اصطلاح
واژه «ترتیل» از ریشه «رـ ت ـ ل» به معناى منظم و مرتب بودن[۱] است و به هر چیز نیکویى که با نظم و ترتیبى خاصّ چیده شده باشد «رَتِل» گویند.[۲]
ترتیل در کلام، ترکیب نیکوى کلمات و چینش زیباى آن است[۳] و ترتیل در گفتار آن است که سخن را روان و آراسته و بدون تکلف و شتاب ادا کنند، به طورى که حروف و کلمات در آن واضح و آشکار گردد.[۴] این تعبیر اصطلاحى قرآنى در آداب تلاوت قرآن است.
از این ماده ۴ بار و در دو آیه از قرآن کریم آمده است که دو بار به صورت فعلى و دو بار به صورت مصدرى دیده مىشود؛ در یک آیه فعل ماضى «رَتَّلَ» به ضمیر متکلم معالغیر (نا= ما) نسبت داده شده است که مفسران مراد از «نا» را خداوند و فرشتگان دانستهاند: «ورَتَّلناهُ تَرتیلا» (سوره فرقان/۳۲) و در آیه دیگر فعل امر حاضر آمده که با توجه به سیاق آیات، خطاب آیه در وهله نخست به پیامبر اعظم است: «ورَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلا».(سوره مزمل/۴)
بیشتر مفسران ترتیل در آیه نخست را به معناى نزول تدریجى و پى در پى قرآن مىدانند که با وجود تدریجى بودن نزول آن، آیات و سورههایش، هماهنگ و داراى یک هدفاند[۵]؛ آنگاه این تناسب و هماهنگى میان آیهها و سورهها را به طورى که هیچگونه تفاوت و ناهماهنگى در آن مشاهده نمىگردد، یکى از ادله اعجاز قرآن شمردهاند[۶] که در آیه ۸۲ سوره نساء به آن اشاره شده است: «اَفَلا یتَدَبَّرونَ القُرءانَ و لَو کانَ مِن عِندِ غَیرِاللّهِ لَوَجَدوا فیهِ اختِلفا کثیرا» (آیا در قرآن نمىاندیشند؟ اگر از سوى غیرخدا بود قطعاً اختلاف فراوانى در آن مىیافتند).
البته برخى مفسران ترتیل در این آیه را به معناى فرمان به ترتیل در قرائت قرآن دانستهاند[۷] و بعضى آن را به معناى تبیین و تفسیر مىدانند.[۸]
در آیه دوم خداوند به پیامبر صلى الله علیه وآله و مؤمنان فرمان مىدهد قرآن را با ترتیل بخوانند. گروهى آیه ۱۰۶ سوره اسرا: «وقُرءانـًا فَرَقنهُ لِتَقرَاَهُ عَلَى النّاسِ عَلى مُکث» (و قرآن را جدا جدا -آیه آیه و سوره سوره- فرستادیم تا آن را بر مردم با درنگ بخوانى) را نیز به تلاوت با ترتیل تفسیر کردهاند.[۹]
مفسران ترتیل در آیه ۴ سوره مزمل را ـ که با نزول این آیه، از آداب تلاوت قرآن پذیرفته شد ـ چنین تفسیر کردهاند: قرائت شمرده همراه با آشکار کردن حروف و کلمات بدون زیادهروى[۱۰]، تلاوت قرآن طبق نظم کلمات و چینش جملات و ترتیب آیات بدون پس و پیش[۱۱]، تأنى و مکث در قرائت و نهایت دقت در اداى حروف و حرکات و چینش نیکوى کلمات[۱۲]، ادا کردن حروف و رعایت وقفها[۱۳]، تلاوت با صداى نیکو و حزین[۱۴] پیوسته و شمرده خواندن بدون شتاب.[۱۵]
بعضى در معناى ترتیل افزون بر توجه به جنبههاى ظاهرى و الفاظ، تدبّر در محتوا و معانى آیات را نیز دخیل دانسته[۱۶] و آن را به «آشکارا و شمرده خواندن همراه با تدبّر در معانى آیات» تفسیر کردهاند.[۱۷] شاید فخر رازى با توجه به همین نکته مىگوید: مقصود از ترتیل و قرائت «حضور قلب و کمال معرفت» است.[۱۸]
تأمل در روایات نیز این معنا را به خوبى تأیید مىکند. امیرمؤمنان علیه السلام ترتیل را شمرده خواندن قرآن و تدبّر در معانى آن،[۱۹] و در نقل دیگر به رعایت وقفها و آشکار کردن حروف[۲۰] یا نیکو اداکردن حروف و شناخت وقفها[۲۱] تفسیر کردهاند.
امام صادق علیه السلام نیز فرمودند: قرآن با شتاب و سرعت خوانده نمىشود، بلکه با تأنى و آرامش قرائت مىگردد و زمانى که به آیهاى رسیدى که در آن یادى از بهشت است، نزد آن تأمل کن و آن را از خدا بخواه و هنگامى که به آیهاى رسیدى که در آن از آتش جهنم سخن رفته، نزد آن درنگ کن و از آن به خدا پناه ببر.[۲۲]
در روایت دیگرى از آن حضرت گزارش شده که ترتیل آن است که هنگام خواندن آن درنگ کنى و صدایت را در آن نیکوسازى.[۲۳] قرائت قرآن با صداى نیکو جزو ترتیل در قرائت بوده و بسیار مورد توجه پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام بوده است. برخى آوردهاند که صداى نیکو شعار پیامبران و امامان علیهم السلام و پیروان آنان است.[۲۴]
بر پایه برخى روایات، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام قرآن را با صداى بسیار زیبا تلاوت مىکردند. «براء بن عازب» نقل مىکند که قرائت سوره تین را در نماز عشا از رسول الله صلى الله علیه و آله شنیدم و نیکوتر و خوش صداتر از قرائت وى تاکنون از کسى نشنیده بودم.[۲۵] نقل شده است که امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام خوش صداترین مردم در تلاوت قرآن بودهاند، به طورى که رهگذران و سقّاها مىایستادند تا قرائت ایشان را بشنوند و چه بسا از شنیدن صداى خوش آنان مدهوش مىشدند.[۲۶]
همچنین امام کاظم علیه السلام داراى صدایى نیکو بودهاند.[۲۷] صداى نیکو آن است که داراى ترجیع و تحریر بوده، از آهنگ جذّاب و دلنشینى برخوردار باشد البته نباید به گونهاى باشد که مناسب مجالس لهو و باطل باشد.
امام باقر علیه السلام به ابوبصیر فرمودند: در قرائت قرآن صدایت را ترجیع بده زیرا خداوند صداى نیکویى را که در آن ترجیع باشد دوست مىدارد.[۲۸] قرائت آهنگین قرآن از نظم آهنگ کلام خدا سرچشمه مىگیرد و در هالهاى از حزن معنوى قرار دارد.
از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت شده که قرآن با حزن نازل شده و شما آن را با حزن بخوانید و هنگام قرائت آن بگریید و اگر نتوانید خود را به گریستن بزنید و در آن تغنّى کنید که هر کس در قرآن تغنّى نکند از ما نیست.[۲۹]
دانشمندان علوم قرآن و مفسران در معناى «تغنّى» مطالب فراوانى آوردهاند که با توجه به سیاق روایت که درباره صداى نیکو و حزین آمده، بیشتر مفسران تغنّى به قرآن را به معناى «تحسین و تحزین صوت» در قرائت قرآن دانستهاند[۳۰]؛ نیز از آن حضرت نقل شده که نیکوترین مردم در قرائت قرآن کسى است که آن را با صداى حزین بخواند.[۳۱]
مراتب ترتیل
تلاوت قرآن (از نظر این که حرکات و حروف و کلمات آن از جهت سرعت و اظهار، تشدید و تخفیف و مانند آن خوب ادا شوند و قواعد ضرورى تجوید مراعات گردند) سه مرتبه دارد:[۳۲]
- «تحقیق» و آن عبارت است از قرائت قرآن با نهایت تأنّى و رعایت همه قواعد تجوید که به نوآموزان سفارش شده است.[۳۳]
- «تحدیر» به معناى درست خواندن قرآن با حداکثر سرعت و رعایت قواعد تجوید.[۳۴]
- «تدویر» که از جهت سرعت نه به کندى «تحقیق» است و نه به تندى «تحدیر».[۳۵]
در این تقسیم بندى «ترتیل» مفهوم جامعى است که در همه مراتب سه گانه تلاوت وجود دارد، زیرا ترتیل معیار صحیح خواندن قرآن است[۳۶]؛ ولى برخى با افزودن ترتیل به مراتب تلاوت، براى آن ۴ مرتبه بیان کردهاند (تحقیق، ترتیل، تدویر، تحدیر)[۳۷] و درباره تفاوت بین مراتب چهارگانه، نسبت بین «تحقیق» و «ترتیل» را برخى عموم و خصوص مطلق[۳۸] و برخى دیگر عموم و خصوص مِنْ وَجْه[۳۹] دانستهاند.
ولى به نظر مىرسد بین ترتیل و تدویر تفاوتى نباشد. حداکثر تفاوتى که برخى ذکر کردهاند، اعتبار تدبّر در ترتیل و معتبر نبودن آن در «تدویر» است.[۴۰] در این تقسیمبندى «تحدیر» نقطه مقابل «تحقیق» و «ترتیل» شناخته شده است.[۴۱]
درباره حکم فقهى ترتیل غالباً به استحباب آن نظر دادهاند.[۴۲] ولى برخى با استناد به ظهور امر در آیه ۴ مزّمل /۷۳ به وجوب آن متمایل شدهاند.[۴۳]
ترتیل و تدبر در قرآن
مطلب دیگرى که در این زمینه مطرح شده این است که آیا کم خواندن قرآن با ترتیل بهتر است یا زیاد خواندن آن با سرعت و تحدیر؟
بیشتر مفسران تلاوت اندک همراه با ترتیل و تدبر در آن را بر زیاد خواندن همراه با تندخوانى ترجیح دادهاند[۴۴] و در این باره به برخى روایات[۴۵]، سازگارى اینگونه تلاوت با هدف تلاوت قرآن که فهمیدن و عمل کردن است.[۴۶] و نیز تناسب آن با احترام و بزرگداشت کلام الهى استناد جستهاند[۴۷]؛ ولى برخى بیش خوانى را برتر و داراى ثواب بیشترى مىدانند، چرا که از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده که تلاوت هر حرف از قرآن ۱۰ حسنه دارد.[۴۸]
ابن قیم با جمع بین این دو نظریه مىگوید: ثواب تلاوت با تدبّر از نظر کیفیت و ارزش برتر است و پاداش کثرت قرائت از جهت کمیت و شماره بیشتر است.[۴۹]
از مهمترین اهداف تلاوت قرآن تدبّر در معناى والاى این کلام الهى است[۵۰] از این رو امیرمؤمنان علیه السلام مىفرماید: در قرائتى که در آن تدبر نباشد هیچ خیرى نیست[۵۱] و ابنعباس مىگوید: سوره بقره را با ترتیل و تدبّر بخوانم براى من بهتر است که همه قرآن را تندخوانى کنم.[۵۲]
تدبر زمانى امکان پذیر است که قارى، قرآن را با آرامش و شمرده بخواند تا بتواند به تأمل در حقایق و دقایق آیات آن بپردازد. تلاوت با ترتیل زمینهاى براى تدبّر و در نتیجه تأثیر آیات نورانى قرآن در جان انسان است.[۵۳]
به نظر مىرسد توصیه پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام در پایان نبردن ختم قرآن در کمتر از سه یا ۷ روز در همین راستا باشد.[۵۴]
به هر حال با قرائت به روش ترتیل، آیات نورانى قرآن در ذهن خواننده و شنونده جایگزین مىشود و زمینه براى تدبر و فهمیدن و عمل کردن به مضامین عالى آن هموار مىگردد؛ افزون بر این ترتیل در قرائت به تکریم و احترام قرآن نزدیکتر است.[۵۵]
پانویس
- ↑ مفردات، ص۳۴۱، «رتل».
- ↑ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۳۲۷.
- ↑ ترتیبالعین، ص۳۰۰؛ لسانالعرب، ج۵، ص۱۳۲ ـ ۱۳۳، «رتل».
- ↑ مفردات، ص۳۴۱؛ لسان العرب، ج۵، ص۱۳۲؛ المصباح، ص۲۱۸، «رتل».
- ↑ جامع البیان، ج۱۹، ص۱۵؛ الکشاف، ج۳، ص۲۷۹؛ مجمع البیان، ج۷، ص۲۶۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ص۱۹۶ ـ ۱۹۷.
- ↑ جامعالبیان، ج۱۹، ص۱۵؛ التحریر والتنویر، ج۱۹، ص۲۰.
- ↑ تفسیر ماوردى، ج۴، ص۱۴۴؛ البحرالمحیط، ج۸، ص۱۰۴.
- ↑ جامعالبیان، ج۱۵، ص۲۲۲؛ مجمعالبیان، ج۶، ص۶۸۷.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۴۸۸؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۶۹؛ روحالمعانى، ج۲۹، ص۱۷۹.
- ↑ تفسیر ماوردى، ج۶، ص۱۲۶؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۶۹.
- ↑ مدارک الاحکام، ج۳، ص۳۶۱؛ جواهرالکلام، ج۹، ص۳۹۲.
- ↑ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۲۶۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۹.
- ↑ التبیان، ج۱۰، ص۱۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۷۳؛ النشر، ج۱، ص۲۰۷.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج۱۹، ص۲۶؛ البرهان فى علومالقرآن، ج۲، ص۸۲.
- ↑ تفسیر قرطبى، ج۱۹، ص۲۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۷۳ ـ ۱۷۴.
- ↑ الکافى، ج۲، ص۶۱۴؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۹؛ الصافى، ج۱، ص۷۱.
- ↑ الصافى، ج۱، ص۷۱.
- ↑ الاتقان، ج۱، ص۱۸۰؛ التمهید فى علم التجوید، ص۴۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۶۹؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۱۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۶۹؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۹۱.
- ↑ ریاض المسائل، ج۸، ص۶۴.
- ↑ صحیح البخارى، ج۸، ص۲۶۹.
- ↑ الکافى، ج۲، ص۶۱۵ ـ ۶۱۶؛ السرائر، ج۳، ص۶۰۴؛ بحارالانوار، ج۸۲، ص۸۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۹۴.
- ↑ الکافى، ج۲، ص۶۱۶.
- ↑ همان، ص۶۱۴؛ فضائل القرآن، ص۷۰؛ جامعالاخبار، ص۴۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۸۶؛ تفسیر قرطبى، ج۱، ص۱۲؛ التبیان فى آداب حملة القرآن، ص۹۰ ـ ۹۱.
- ↑ فیضالقدیر، ج۲، ص۵۲۹؛ مجمع الزوائد، ج۷، ص۱۷۰.
- ↑ النشر، ج۱، ص۲۰۵ - ۲۰۸؛ حق التلاوه، ص۶۱ - ۶۳؛ فنالترتیل، ج۱، ص۱۲۹.
- ↑ النشر، ج۱، ص۲۰۵.
- ↑ معجم علوم القرآن، ص۲۶۵.
- ↑ همان، ص۲۶۶؛ النشر، ج۱، ص۲۰۷.
- ↑ فن الترتیل، ج۱، ص۱۲۹؛ معجم علوم القرآن، ص۸۹، ۲۶۶.
- ↑ بغیة المرید، ص۷۸ ـ ۷۹؛ روضة الذاکرین، ص۲۶.
- ↑ النشر، ج۱، ص۲۰۹.
- ↑ نامه مفید، ش ۱، ص۷۱ ـ ۷۲، «انواع قرائت قرآن».
- ↑ همان، ص۷۱.
- ↑ بغیة المرید، ص۷۸ ـ ۷۹.
- ↑ الاتقان، ج۱، ص۲۲۹؛ بحارالانوار، ج۸۱، ص۱۸۸؛ مفتاحالکرامه، ج۴، ص۷۰۱، ۷۰۳؛ المنیر، ج۲۹، ص۱۹۲.
- ↑ کیف نتعامل مع القرآن، ص۱۵۹؛ المنیر، ج۲۹، ص۱۹۶.
- ↑ النشر، ج۱، ص۲۰۸ ـ ۲۰۹؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۱۰۵.
- ↑ النشر، ج۱، ص۲۰۹؛ الصافى، ج۱، ص۷۰ - ۷۳؛ روضةالذاکرین، ص۲۸ ـ ۲۹.
- ↑ النشر، ج۱، ص۲۰۹؛ افادات من القرآن والقراءات، ص۶۶.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۱۴.
- ↑ النشر، ج۱، ص۲۰۸؛ فتحالمجید، ص۲۸.
- ↑ فیض القدیر، ج۵، ص۱۰۲؛ النشر، ج۱، ص۲۰۸.
- ↑ المحجة البیضاء، ج۲، ص۲۳۷.
- ↑ تحف العقول، ص ۲۰۴.
- ↑ الوسیط، ج۴، ص۳۷۲؛ جوامع الجامع، ج۴، ص۳۸۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۳۰، ص۱۷۳ ـ ۱۷۴؛ المحجة البیضاء، ج۲، ص۲۳۷.
- ↑ صحیحالبخارى، ج۶، ص۱۳۹؛ الکافى، ج۲، ص۶۱۷؛ فضائل القرآن العظیم، ص۵۸.
- ↑ احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۱۴؛ المحجة البیضاء، ج۲، ص۲۳۷.
منابع
- دائرة المعارف قرآن كريم (جلد هفتم)، محمدرضا شهيدى.