فصاحت و بلاغت قرآن
یکی از وجوه اعجاز لفظی قرآن فصاحت و بلاغت آن است.
معنا شناسی
فصاحت در لغت بهمعناى ظهور، بيان و آشكار مىباشد و در اصطلاح كلامى است كه فصيح، روان، مستعمل بوده و از حسن و زيبايى برخوردار باشد و كلام فصيح عبارتى است كه واژگان آن علاوه بر فصاحت، هماهنگى و تناسب كامل با يكديگر داشته و از هرگونه حروف و كلمات ثقيل، نامأنوس، بدآهنگ، ناموزون و همچنين تعبيرات ركيك، سبك، نفرتانگيز، گوشخراش، ناهماهنگ، پيچيده، گنگ و مبهم مصون باشد. اين معنا از فصاحت در بيشتر آيات قرآن قابل مشاهده است.[۱]
بلاغت در لغت به معناى رسيدن و انتها مىباشد و در اصطلاح بلاغت در كلام، عبارت است از كلام فصيحى كه مطابق با مقتضاى حال باشد. بلاغت لفظ در واقع به اعتبار قابليت افاده آن لفظ در مقايسه بامعنا و مراد گوينده آن مىباشد و به تعبير ديگر، بلاغت ناظر به كيفيت معنا و محتواست.
بلاغت در متكلم به ملكهاى اطلاق مىشود كه به انسان اين امكان را مىدهد كه كلام بليغ بسازد و هر وقت بخواهد، مقصود خود را با هر نوع معنايى (مدح و ذم) با كلامى بليغ به مخاطب برساند. شرط كلام بليغ اين است كه بايد شامل معانى بلند و عميق باشد.[۲]
نسبت ميان فصاحت و بلاغت اینگونه است که هر بليغى فصيح هست، اما هر فصيحى بليغ نيست. به عبارت ديگر، بلاغت دو ركن دارد: ركن اول آن، اين است كه كلام يا متكلم بايد فصيح باشد و ركن دوم اين است كه كلام يا متكلم بايد مطابق با مقتضاى حال باشد. پس اگر هر يك از اين دو شرط منتفى باشد، بلاغتشكل نخواهد گرفت؛ برخلاف فصاحت كه تنها قيد اول در آنشرط است؛ يعنى در فصاحت لازم نيست كه كلام مطابق با مقتضاى حال باشد.[۲]
اعجاز قرآن در فصاحت و بلاغت
یکی از وجوه اعجاز لفظی قرآن فصاحت و بلاغت آن است. به عقيدۀ برخى از مفسّران، در آياتى كه خداوند مخالفان اسلام را جهت آوردن كلامى همانند قرآن مورد خطاب قرار داده و از جمله مىفرمايد: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» - يعنى: پس بايد سورهاى به مثل و مانند قرآن بياورند - مقصود از اين مثل و مانند، همانندى و همترازى در فصاحت و بلاغت و نيز خبر دادن از اخبار گذشته و آينده بدون سابقه آورنده آن از شناخت كتب و اخبار است . و به دليل نيرومندى اعراب آن روزگار در ارائۀ كلام فصيح و بليغ، اعجاز قرآن در ناحيه فصاحت و بلاغت، بارزترين وجه اعجاز كتاب الهى بود كه نظر اعراب را به خود جلب نمود . براى توضيح بيشتر متذكّر مىشويم كه: قرآن در جامعهاى نازل گرديد كه مردم آن از نظر سخنسرايى و شعر و ادب در اوج خود به سر برده و از شاعران مبرز و كارشناسان ادبى نيرومندى برخوردار بودند. امّا آيات و سورههاى قرآن - خصوصا سورههايى كه در مكّه نازل گرديد - از نظر سبك و اسلوب و نيز فصاحت و بلاغت در چنان مرتبهاى بود كه بزرگان شعر و ادب را در آن جامعه مقهور خود ساخت. آنچه براى اين كارشناسان حيرتانگيز مىنمود آن بود كه نمىدانستند كه دربارۀ قرآن چگونه داورى نمايند. آنان به خوبى مىدانستند كه قرآن كريم نه شعر است و نه نثر معمولى، بلكه سبك جديدى از سخن را ارائه كرده است كه از لطايف شعر و نثر هر دو برخوردار است. از سوى ديگر قرآن در قالب همان عبارات زيبا و دلنشين، به طرح مبانى اعتقادى و اخلاقى اسلام پرداخت و اعتقادات كفّار و مشركين و نيز آداب و رسوم جاهلى آنان را به شدّت مورد تخطئه قرار داد . با توجه به اين واقعيّت، نزول قرآن در جامعۀ عربى موجب گرديد كه مشركان سخنشناس از يكسو شيفتۀ فصاحت و بلاغت قرآنى شده به استماع آيات آن روى آورند و شبها به طور مخفيانه به تلاوت رسول خدا (ص) گوش فرادهند و از طرف ديگر جهت حفظ عقايد و آداب و رسوم خود، پرچم مخالفت و مبارزه با رسول خدا (ص) را بپادارند. آنچه در اين ميان حقّانيت رسول خدا (ص) را تثبيت نمود و موجب شد كه آن حضرت بتواند در مقابل طوفان مخالفتها و اعتراضات مقاومت كند، همان اعجاز قرآن كريم بود. در اين مورد آياتى نازل شد و از مشركان رسما دعوت نمود كه در صورت ترديد در خدايى بودن كلام قرآن، كتاب و يا لا اقل سورهاى به مثل و مانند آن ارائه كنند . امّا منكران وحى و مخالفان رسول خدا (ص) با تمام انگيزهاى كه در مبارزه با رسول خدا (ص) در وجود خود احساس مىكردند، مقهور فصاحت و بلاغت بىمانند قرآن شده و هرگز نتوانستند كلامى به نزديك سخنان قرآن ظاهر سازند.[۳]
اسلوب بديع قرآن
كلامهاى متداول در ميان فصحاى عرب عبارتند از: نثر، سجع و شعر و در هر يك از اين سه شيوه، محاسن و معايبى وجود دارد؛ اما قرآن سبك و شيوهاى ارائه نموده كه داراى ظرافت شعر، آزادى مطلق نثر و حسن و لطافت سجع مىباشد؛ بدون اينكه در تنگناى قافيه و وزن دچار گردد يا پراكندهگويى كرده و تكلف به خود راه دهد و همين امر موجب حيرت ادباى عرب گرديده است. بسيارى از علما، اين سبك قرآن را از برجستهترين ابعاد اعجاز ادبى و بيانى آن دانستهاند. [۴]
انتخاب كلمات بهكار رفته در جملههاى قرآن، كاملاً حساب شده است؛ بهگونهاى كه نمىتوان كلمهاى را جابهجا كرد يا واژهاى را جايگزين واژهاى نمود؛ درحالىكه تمام ويژگىهاى واژه اصلى را ايفا كند و به همين دليل، آنچه قرآنپژوهان و عالِمان ادبيات را به خود متوجه ساخته، گزينش واژههايى زيبا و بعضاً بىهمتا در قرآن است؛ به گونهاى كه اگر اين واژهها را تغيير دهيم يا از جمله برداريم، ساختار جمله به هم مىريزد و زيبايى را از دست مىدهد. البته فصاحت و بلاغت همه آيات قرآن يكسان نيست؛ بلكه در بعضى آيات، در درجه اعلاى فصاحت بيان شدهاند: مانندِ: «وَ قِيلَ يٰا أَرْضُ ابْلَعِي مٰاءَكِ وَ يٰا سَمٰاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمٰاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ...»؛ و گفته شد: اى زمين، آبت را فرو بر! و اى آسمان، خوددارى كن! و آب فرو نشست و كار پايان يافت.
بههرحال يكى از بارزترين وجوه اعجاز قرآن، فصاحت و بلاغت و نظم بىبديل آن است. بيشتر متكلمان فصاحت و بلاغت در آيات قرآن را در بالاترين درجه آن مىدانند. [۵]
پاویس
منابع
- مباحثی در تاریخ و علوم قرآنی، معارف، مجید, مؤسسه نبأ محل نشر: تهران - ایران سال نشر: 1383 ه.ش.
- مبانی کلامی اعجاز قرآن، رضوانی، روحالله، مرکز بينالمللی ترجمه و نشر المصطفی (ص)، محل نشر: قم - ایران سال نشر: 1391 ه.ش.