رسم الخط قرآن
نوشتن قرآن با خط کوفی در ابتدای امر، از خط نسخ بیشتر رواج داشت؛ اما به تدریج خط کوفی جای خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایی تمام رساندند.
تحول خط
در عصر نزول قرآن، تعداد کسانی که سواد خواندن و نوشتن داشتند بسیار اندک بودند، اما پیامبر اسلام به جهت اهتمام خاصّ به قرآن، براى نوشتن وحى، آنان را که نوشتن مى دانستند برگزید تا با دقت به ثبت و ضبط آیات اقدام نمایند و هرگاه آیاتى از قرآن نازل مى گشت، کاتبان وحى را فرا خوانده آنان را به نوشتن وحى فرمان مى داد.
در آن زمان، خط متداول تازیان که نوعى خط کوفى بود و آن را از سریانیان آموخته بودند، بدون حرکت و نقطه نوشته مىشد، ازاینرو نخستین مصحفها نیز از هرگونه علائمى تهى بود. گرچه شمارى از راویان به نقطهدار بودن برخى حروف عربى اشاره کردهاند؛ اما همگان اتفاق نظر دارند که مصحفهاى اولیه بدون نقطه و حرکات نوشته مىشد.
این امر در ابتدا چندان مشکلی به وجود نمی آورد زیرا تازیان با داشتن ذوق سلیم و توان فطرى از گذاشتن نقطه و حرکت بىنیاز بودهاند و از سویى اهتمام بر حفظ و آموزش شفاهى قرآن نیاز آنان را به نقطهگذارى و اعراب مىکاست.
اما بعدها که فتوحات، قلمرو حکومت اسلامی را گسترش داد و قدرت اسلام به دو امپراتوری ایران و روم کشیده شد و بسیاری از غیرعرب زبانان به اسلام روآوردند، زبان عربی در اثر اختلاط با زبانهای دیگر خلوص و فصاحت خویش را از دست داد. همین امر باعث بروز اختلاف قرائت ها در میان مسلمانان گردید. به عنوان مثال کلمه ای مثل «تتلوا» ممکن بود به صورت های مختلف نظیر «یتلوا» و «نبلوا» نیز خوانده شود.
عرب دیگر، عرب بادیه نبود که در تکلم زبان خویش نیازی به تعلیم و تعلم قواعد ادبی نداشته باشد و به صورت فطری و خودجوش صحیح بخواند، بنویسد و سخن بگوید. اختلاط عرب ها با غیر خود آهسته آهسته تاثیر منفی خود را بر روی زبان فصیح گذارد به گونه ای که آنان گاه در سخن گفتن و یا کتابت دچار اشتباه می گردیدند. زیرا دیگر، قریحه و ذوق خالص عربی، که آن ها را از هرگونه حرکت و اعرابی بی نیاز می ساخت، وجود نداشت. همین امر باعث شد در قرائت قرآن نیز که براساس «رسم عثمانی» بود، اشتباهاتی رخ دهد.
اعراب گذاری قرآن
ابوحیان توحیدی گوید: علی بن ابیطالب علیه السلام شنید که قاری قرآنی آیات را بر غیر وجه صحیح قرائت می کند. این مطلب حضرت را ناراحت ساخت. پس ابوالاسود دوئلی را فراخواند و به او پیشنهاد فرمود که قاعده و نمونه و مقیاسی برای مردم وضع کند، البته جهات مختلف مطلب را برای او باز و روشن نمود و زمینه کار را برایش فراهم کرد و نمونه هایی از قواعد را برای او بیان داشت.
پس از ابوالاسود، یحیی بن یعمر، نصر بن عاصم و خلیل بن احمد، روند اصلاح شیوه نگارش قرآن ادامه یافت. اما بیشتر مردم از ترس این که مبادا در رسم الخط عثمانی که به دید تقدس و تبرک به آن می نگریستند، بدعتی راه یابد، در برابر اصلاحات محتاطانه برخورد می کردند.
تغییر رسمالخط قرآن
امروزه قوانین خاصی برای نگارش و رسم الخط در زبان های مختلف دنیا رایج است. رعایت این قوانین در بهتر فهمیدن و بهتر فهماندن و نیز مصون بودن از اشتباهات، بسیار مؤثر است. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنا نیست.
به عقیده محققان جدید، خط به دو شکل وارد جزیرة العرب گردید: خط سریانی و خط نبطی. در نظر خاورشناسان، خط عربی بر دو قسم است: خط کوفی که مأخوذ از نوعی خط سریانی است که به خط اسطرنجیلی معروف است، و خط حجازی یا خط نسخ که از خط نبطی گرفته شده است.
خط کوفی، شاخه ای از خط اسطرنجیلی است که پس از بنای شهر کوفه و پختگی این خط در آنجا به خط کوفی معروف گردید. این خط را مسلمانان معمولاً برای نگارش قرآن و بعدها روی محراب ها و بالای درِ مساجد و پیرامون ابنیه مهم و کتیبه های قرآن و عناوین سوره در مصحفهای بزرگ مورد استفاده قرار می دادند.
گرچه رواج خط کوفی در ابتدای امر از خط نسخ بیشتر بود؛ اما به تدریج خط کوفی جای خود را به خط نسخ داد و مسلمانان در امر کتابت قرآن روز به روز، این خط را کمال بخشیده به زیبایی تمام رساندند. اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم هجری، نگارش قرآن با خط نسخ و انواع خطوط مشتق از آن معمول شد. شاید از آن جهت که خط نسخ در این قرن، خط کوفی را در نگارش قرآن و جز آن، منسوخ ساخت، به خط نسخ معروف گردید.
منابع
- مریم ابدالی، رسم الخط قرآن، سایت آفتاب (۲۵ شهریور ۱۳۹۱)
- محمدرضا محمدی پیام، اعجام قرآن از دائره المعارف قران کریم، ج۴ (۲۵ شهریور ۱۳۹۱)