غلامرضا عرفانیان یزدی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«ستاره رجالي»

العلماء باقون مابقي الدّهر

خداوند زميني را كه خلق نمود به واسطه خورشيدهاي آسماني ائمه اطهار عليهم السلام نوراني گردانيد و علمايي كه همانند ستارگان[۱] درخشانند را در آن قرار داد تا در پيچ و خم اين وادي سرگشته خاكي راهنما و هدايتگر خيل عظيم انسان هاي گمراه[۲] باشند. آري اگر انسان خلق مي شد و خداي متعال او را بدون راهنما رها مي كرد، هرگز در برابر انحرافات او را ملامت و سرزنش نمي نمود. لذا اگر انسان در پيشگاه الهي در برابر اعمالش پاسخگوست ناگزير بايد حجتي بيانگر نيز در اختيار داشته باشد تا بتواند حق را از ناحق، زشت را از زيبا، و... تشخيص دهد.

حجت‌هاي الهي امامان معصوم عليهم السلام هستند و پس از آنان انسان هايي كه قدم در پيروي آنان نهاده‌اند يعني عالمان بزرگ. حضرت حجة ابن الحسن العسكري روحي فداه در اين باره فرموده است: ما حجت حق بر علما هستيم و علما حجت ما بر شما مردمند.[۳]

پس برماست كه حجت هاي حق را بشناسيم و آن ها را به ديگران بشناسانيم تا الگوهايي عملي براي تمام رهروان طريقت حقه باشند.[۴]

ستاره‌اي از خراسان

در سحرگاه يكي از روزهاي سال 1310 ش. در حالي كه نسيم عطر محمدي رضوي از بارگاه با عظمت آقا علي ابن موسي الرضا عليه السلام مي ورزيد، اراده خداوند متعال به اين تعلق گرفت تا در خانواده اي مذهبي و معتقد به امامان پاك از پدري ديندار و خراساني به نام شيخ عبدالنبي خراساني[۵] و مادري پاكدامن از سلاله زهراي مرضيه عليهاالسلام به نام «فاطمه بيگم عرفانيان»[۶] مولودي مبارك پا به عرصه وجود نهد. پدر به شوق غلامي امام رضا عليه السلام اين فرزند را غلامرضا نهاد تا وي تحت عنايات ثامن الحجج عليه السلام و در پرتو تعاليم عاليه اسلام و توسلات به ائمه اطهار عليهم السلام و شميم روح بخش و گل پرور رضوي، مراحل رشد و نمو را پشت سر گذارد و با گذر زمان زمينه‌هاي كسب كمالات در وجود او آشكارتر شود.

تحصيلات در مشهد

غلامرضا خواندن و نوشت قرآن و فارسي را در كودكي نزد پدر عالم و مادر عالمه‌اش آموخت. و بخشي از صرف و نحو را نيز نزد پدر فراگرفت. او در سنين نوجواني وارد مدرسه بالاسر و مدرسه حاج حسن خان مشهد گرديد و در آن جا مدتي را به درس و بحث پرداخت. وي براي تكميل صرف و نحو و فراگرفتن شرح نظام از شيخ محمد نهاوندي؛ بهره برد و شرح الفيه ابن مالك را از ميرزا عبدالجواد فلاطوري حكيمي و سيد كمال سيستاني آموخت.

او منطق را از شيخ علي فريدالاسلام كاشاني و شيخ محمد عيدگاهي، علم معاني و بيان را از شيخ عبدالنبي استرآبادي ميركتولي و فلسفه را كه شامل ميزان الطالب و منظومه سبزواري بود در محضر ميرزا جواد آقاي تهراني تلمذ كرد. غلامرضا معالم الدين را از شيخ حسين بجستاني و سيد جلال، لمعتين را از حاج ميرزا احمد يزدي، معروف به مدرس و بخش هايي از رسائل، مكاسب و كفاية الاصول را نزد علامه محمدهاشم قزويني گذراند.[۷]

هجرت به نجف

عرفانيان در سال 1335 به قصد زيارت عتبات عاليات و شركت در درس هاي فقه و اصول عالمان بزرگ نجف اشرف به عراق مهاجرت نمود و پس از توسل به دامان اهل بيت عليهم السلام در نجف اشرف رحل اقامت افكند. وي در درس استادن مبرزي مانند آيات: شيخ صدرا بادكوبه‌اي، مجتبي لنكراني و خويي شركت جُست. علم رجال از جمله درس هايي است كه عرفانيان نزد آيت الله خويي به طور كامل ممارست داشت. وي در تأليف معجم الرجال احاديث، به طور منظم روزي هشت ساعت و در ايام تعطيل ساعات بيشتري حضرت آيت الله خويي را ياري مي نمود.

او به گفته خودش، در درس خارج عروة الوثقي و اصول فقه (يك دوره و نيم) از محضر آيت الله خويي بهره برده است. وي از اين استاد بزرگ حوزه نجف دو اجازه‌نامه دريافت نموده است.

استادان نجف

آيت الله عرفانيان حضور امام در نجف را چنين توصيف مي كند: حضور ايشان (امام خمینی قدس سره) حيات علمي تازه‌اي به حوزه نجف بخشيد. امام خارج مكاسب شيخ اعظم، مرتضي انصاري رحمه الله را در مسجد شیخ مرتضی انصاری تدريس مي نمود. افراد زيادي در جلسات درس شركت مي كردند؛ به حدي كه مسجد شيخ انصاري پرجمعيت مي شد. من هم در اين درس ها شركت مي كردم... من با دو نفر ديگر از آقايان، كتاب هاي تحرير الوسيله و توضيح المسائل و حاشيه عروه امام را مقابله، تطبيق و بررسي مي كرديم، تا اگر تنافي در آن ها بود برطرف شود. ما آن چه را به نظرمان مي رسيد به امام منتقل مي كرديم و ايشان هم جواب مي دادند.[۸]

طلابي كه از امام شهريه دريافت مي كردند بايد در امتحان درسي شركت مي نمودند و آيت الله عرفانيان جزء معدود كساني است كه از اين طلاب امتحان به عمل مي آورد. امام، به صورت آبرومندانه به رفع نياز طلاب علوم ديني مي پرداخت. به گفته آيت الله عرفانيان ايشان محترمانه و به بهانه‌اي پاكتي از پول ارسال مي داشتند و خطاب به ايشان مي نوشتند شما حضرت امیرالمومنین عليه السلام را به نيابت حضرت ابوالفضل عليه السلام زيارت نماييد.

آشنايي با شهيد محمدباقر صدر

در حديث شريفي از حضرت امام باقر عليه السلام آمده است: «يُعرَفُ الرّجل باَشكالِهِ و اقرانه...»[۹] به راستي براي شناخت هر فردي بايستي ديد او با چه كسي همنشين و رفيق است تا بتوان به ابعاد شخصيتي او پي برد. از جمله افتخارات آيت الله عرفانيان طبق اظهارات خودشان آشنايي و ارتباطش با شهيد محمدباقر صدر بوده. ايشان نحوه آشنايي و ارتباط خود را با شهيد صدر اين چنين بيان مي كند:[۱۰]

از جمله عادت هاي بزرگي كه در نجف اشرف نصيبم شد ارتباط و آشنايي با شهيد آيت الله محمدباقر صدر بود. در خلال شركت در درس مرحوم آيت الله العظمي خويي با ايشان برخورد كردم. شهيد صدر در كاظمين برادري به نام سيد اسماعيل صدر داشتند كه هر وقت تشريف مي آوردند، با هم به ديدار حضرت آيت الله خويي مي رفتند. من در همان برخوردهاي اول متوجه شدم كه ايشان درياي مواج علوم هستند بنابراين از وي اجازه خواستم تا در منزلشان در خدمتشان باشم. من عبارتي از كتاب عدة الاصول شیخ طوسی را برايشان بازگو كردم وقتي نظر خودم را گفتم ايشان پسنديدند.

استادان فلسفه

عرفانيان، فلسفه را در محضر ميرزا جواد آقاي تهراني فراگرفت و در تكميل اين رشته، بحث مبدأ و معاد ملاصدرا را نزد استاد شيخ محمدرضا مظفر آموخت. او در توصيف نحوه آشنايي و بهره‌مندي خود از مرحوم مظفر مي گويد:[۱۱] زماني كه ملازم درس آيت الله العظمي خويي بودم، با مرحوم مظفر آشنا شدم و درخواست كردم كه به من فلسفه تدريس كنند. من در منزلشان (مبدأ و معاد) ملاصدرا را مي آموختم و مدتي هم نهاية الدراية را نزد ايشان خواندم و از ايشان اجازه روايت، حديث و تدريس خواستم، كه مرقوم فرمودند. من در حلقه درس خارج اصول فقه ايشان نيز شركت مي كردم.[۱۲]

آيت الله عرفانيان در توصيف استاد فلسفه خود مرحوم مظفر آورده است: ايشان از نظر اخلاقي كم نظير بود. او مؤسس دانشگاه فقه (مننذي النشر) بود و از جمله استادان بزرگ آن جا بشمار مي رفت. با اين حال قبول كرد كه به من خصوصي درس بگويد. او هرگز دنبال اسم و رسم نبود و مظهر تواضع، فروتني و خدمت به دانشگاه اسلامي بشمار مي رفت و در امر دنيا زهد مي ورزيد... من با اين استاد بزرگ رفت و آمد داشتم.

سفرهاي تبليغي

عرفانيان از همان سال هاي آغازين درس در حوزه و در خلال فعاليت‌هاي درسي، با اهل منبر و خطابه در ايام تبليغ به شهرهاي سرخس، نيشابور، استرآباد و مهريز يزد سفر كرد. اگر چه امر تبليغ در حوزه نجف مانند حوزه ايران رونق نداشت؛ اما وي از طرف مرحوم آيت الله آقا ميرزا عبدالهادي شيرازي و به دعوت اهالي آبادي «كپري» - كه از توابع شهرستان مندلي است - براي تبليغ به آن جا اعزام شد.

به گفته عرفانيان اهالي اين روستا از ايشان به خوبي استقبال مي كردند و اين نبود مگر به خاطر خوش برخوردي و خوش بياني اين عالم بزرگوار. همين استقبال و همين برخورد باعث شد ايشان چند سال پي در پي در ايام رمضان، محرم و صفر براي تبليغ در آن روستا حضور يابند. البته ناگفته نماند كه تبليغ در آن روزگار بسيار سخت بوده به طوري كه در يكي از اعزام ها، مأموران دولتي، ايشان را دستگير و 24 ساعت بازداشت كردند، كه با وساطت و سفارش آيت الله عبدالكريم عليخان، از علماي آن منطقه آزاد شدند.

چه زيبا اين پير تبليغ آن زمان مي گويد: جهت تبليغ و موعظه مردم از هيچ كوششي دريغ نمي كردم. برايمان تبليغ، تربيت و ارشاد از مصالح خودمان مهمتر و با ارزشتر بود.[۱۳] آري مرشد واقعي به همين گونه است كه براي ارشاد تشنگانِ هدايت، از خود مي گذرد.

روش صحيح تبليغ

آن چه كه باعث موفقيت مبلغ مي شود روش تبليغي اوست. آيت الله عرفانيان كه به حق مي تواند يك الگو براي مبلغان حوزه‌هاي علميه باشد، درباره روش تبليغي خود و نكاتي كه بايستي در تبليغ مدنظر باشد چنين مي گويد: مردم بيشتر به مطالب اخلاقي، موعظه، احكام و تفسير علاقه‌مندند در زمان تبليغ من همه روز، دو نوبت منبر مي رفتم، علاوه بر آن بعد از منبر مي نشستم و به سؤالات مردم جواب مي دادم و ظهرها و شب ها در مسجد اقامه نماز جماعت مي كردم.

مبلغ... بايد بعد از نماز جماعت و برگزاري منبرها به شبهات و سؤال‌هاي مردم جواب دهد و به آن ها نزديكتر شود. مبلغ بايد مطابق با مقتضيات زمان به ارشاد مردم توجه نمايد. هدف بايد آشنايي مردم با اخلاق و معارف اسلام باشد، تا مردم حقايق ديني و مذهبي را بياموزند. البته خواندن مصيبت از منابع معتبر و برپا كردن عزا و سوگواري لازم است؛ ولي هدف نيست.[۱۴] البته بايستي مدنظر داشت كه برپايي روضه‌ها و عزاداري‌ها خود بهانه‌اي است كه مردم با معارف الهي آشنا شوند تا ان شاءالله اهل عمل گردند.

عرفانيان از منظر ديگران

به راستي زبان از توصيف انسان هايي كه به واسطه اعمال نيك از ملائك هم برتر شدند، ناتوان است. طي گفتگوهايي كه با فرزندان و نزديكان و دوستان ايشان داشتيم همگي اذعان داشتند كه تواناي بيان مقام والاي او نخواهند بود.

فرزندان آيت الله عرفانيان در وصف پدرشان مي گويند: او پدري مهربان، خوش اخلاق و به راستي مصداق حديث شريف «المؤمنُ بُشُرهُ في وجهه» بود. او عامل به صله رحم بود. و حتي در مواردي كه نيز از سوي بعضي بستگان بي مهري پيش مي آمد ايشان در رفع آن پيشقدم بود.[۱۵]

او عامل به آيه شريفه «وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَّكَ عَسي اَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» بود. از كودكي به ياد داريم كه پدر قبل از اذان صبح مشغول به تهجد (اقامه نماز شب) بود. مسجد كوفه يكي از مكان هايي بود كه او شب هاي جمعه و روزهاي آن، براي عبادت و بندگي به درگاه خداوند متعال، به آن جا مي رفت. او هرگز از تحقيق و نوشتن مطالب علمي خسته نمي شد و در سفارشاتشان به ما مي فرمود: «در اين امر جدي باشيد». پدر، بسيار به ائمه اطهار عليهم السلام و توسل و روضه علاقه‌مند بود و به ويژه نسبت به ابا عبدالله حسين عليه السلام عشق مي ورزيد، تا آن جا كه هميشه در اربعين امام حسين عليه السلام فاصله نجف اشرف تا كربلاي معلا را پياده مي پيمود. برخي اوقات ما را هم همراه خويش مي برد و اين از مهمترين خاطرات ما از پدر است.

حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد محمدحسين حائري[۱۶] مي گويد: ايشان داراي سه صفت بارز اخلاقي بودند: خواندن نماز شب، دائم الوضو بودن - حتي در ايامي كه مريض بودند - و احترام به سادات بني فاطمه عليهاالسلام كه خود نشان از ايمان واقعي ايشان بود.

مرحوم عرفانيان در سال هاي ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي

چند سال به عنوان قاضي دادگاه مدني تهران خدمت نمود. از جمله مطالبي كه بايد بگويم علاقه و ارتباط ايشان با مقام معظم رهبري بود، كه ابتداي آشناي شان با معظم له به زمان درس و بحث هاي طلبگي برمي گردد كه اين موضوع باعث علاقه بين آن ها شده بود. او از عالماني بود كه به خاطر ارتباط با شهيد صدر و امام؛ دولت عراق روي ايشان حساسيت داشتند.

حجة الاسلام ملكا از اعضاي دفتر مقام معظم رهبري در قم آورده است: آيت الله عرفانيان از آذر سال 77 تا آذر 82 در دفتر مقام معظم رهبري پاسخ گويي به سؤالات شرعي را به عهده داشتند. از صفات بارز اخلاقي ايشان مي توان به علاقه وافر ايشان به امام و مقام معظم رهبري نام برد و امام هميشه به ايشان ارادت داشتند.

مقام معظم رهبري هم همين طور بودند. آيت الله عرفانيان به طور متوسط سالي يكي دو بار خدمت آقا مي رسيد و مقام رهبري از مراتب اخلاقي و علمي ايشان تعريف مي فرمودند و در ضمن از كتاب ها و نوشته هاي مرحوم عرفانيان سؤال مي نمودند.

آيت الله عرفانيان داراي ذكاوت و هوش بسيار خوبي بود و اين هوش و ذكاوت باعث مي شد نكات علمي را به خوبي درك كند و اين حالت در سكنات ايشان هويدا بود. در زماني كه در دفتر حضور داشتند مقيد بود با وضو باشد و رو به قبله بنشيند. او هميشه در حال مراقبه از خود بود و هميشه متذكر به ذكر الله و توكل خاصي به خداوند داشت:

وي در حالي كه از مريضي بسيار رنج مي كشيد، صبور بود و توانسته بود درجه اي از مقام صابران را كسب كند. او در همه امور به خداوند توكل داشت. وقتي يك بار از نجف اخراج شد، دوباره بعد از دو سال به نجف بازگشت كه در همين بازگشت والده ايشان فوت نمود و در نجف مدفون شد. مرحوم عرفانيان مي فرمود: اين يك عنايت الهي بود كه مادرم در نجف دفن شوند.

او فردي متخلق به اخلاق الله بود. به ياد دارم در زماني كه كسالت داشت مي فرمود: «بايد رفت و اين راه را طي كرد، دير يا زود، فرقي نمي كند... آري او از مرگ وحشتي نداشت. در واقع منتظر ملاقات معبود بود.

ويژگي‌هاي اخلاقي

تهجد و شب زنده‌داري، دائم الوضوء بودن، خوش خلقي، علاقه وافر به سادات، مهرباني و عطوفت، صله رحم و سبقت در رفع اختلافات، صبر و تحمل در برابر مشكلات و... از سجاياي اخلاقي اين عالم بزرگوار بود. در اين خصوص حجة الاسلام حاج سيد محمدحسين حائري (داماد مرحوم) مي گويد: آيت الله عرفانيان عالمي صبور و بردبار بود و هيچ گاه در مقابل ناملايمات روزگار قد، خم نمي كرد. وي به يقين به آيه شريفه قرآن كه مي فرمايد: «يا ايُّهَا الَّذينَ آمَنوُا استَعينوا بالصَّبرِ وَالصَّلوةِ اِنَّ اللهَ مَعَ الصَّابرينَ»[۱۷] درجه اي از كمال صابران را درك كرده بود.

يكي از نمونه هاي صبري كه ايشان داشت را مي توان مسئله مريضي معظم له در سال پاياني عمر او بيان كرد. مري (مجراي غذا) ايشان به علت بيماري تنگ شده بود و ديگر به راحتي نمي توانست غذا ميل كند؛ اما تا وقتي كه بيماري ايشان عود نكرد كسي از بيماري ايشان اطلاع نداشت. از ديگر صفات ايشان، علاقه شديدش به تحقيق، نوشتن مطالب علمي و خستگي ناپذير بودن در اين راه بود. زيرك و باهوش بود و اين دو خصلت از صفات متقين ايشان است همان طور كه حضرت امام علی عليه السلام در خطبه همام مي فرمايند:[۱۸] «المؤمِنُ هُوَ الكيس والفِطَنْ».

سيد محمدحسين حائري مي افزايد: زماني كه ايشان در مسند قضاوت بودند و ما از نظر مالي نيازمند بوديم، حقوق چند ماهشان را به ما دادند كه در آن روزگار كمك مالي مهمي بشمار مي رفت. اين در حالي بود كه خودشان به آن پول نياز داشتند. عزت نفس، يكي از صفاتي است كه انسان را به كمال مي رساند و اين حالت براي همه افراد زيبا است؛ ولي براي روحانيت و مبلغ دين زيباتر و احسن است.

آيت الله عرفانيان مي گويد: مطلبي كه براي هر مبلغي مهم است و مي تواند همه تبليغات او را تحت الشعاع قرار دهد مسئله امور مالي است. قناعت بالاترين صفت است، من مانند ساير مبلغانِ بلندنظر بااخلاص هرگز از مردم چيزي نخواستم و تنها با درآمد شهريه طلبگي‌ام زندگي كردم و عائله‌ام را اداره نمودم. بايد خود ما اعتقاد پيدا كنيم كه گوينده اين حديث «قناعت بالاترين ثروت‌هاست كه فناپذير نيست.» متصل به مبدأ علمي بوده است.

حضور سبز

آن چه كه برخورداري از آن براي هر عالمي ضروري است، آگاهي نسبت به زمان و مكان است. عالم بايد وظيفه خود را در زمان ها و مكان هاي مختلف تشخيص دهد و بدان عمل كند. و بتواند از ميدان امتحانات الهي سربلند و پيروز بيرون آيد. يكي از اين امتحانات الهي مسأله دفاع مقدس بود. آنان كه مرد بودند، به هر اندازه كه توان داشتند به دفاع پرداختند. آيت الله عرفانيان نيز از اين امتحان الهي سربلند درآمد و با حضور خود شادابي و طراوت معنوي به جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل بخشيد و در بالا بردن روحيه معنوي رزمندگان اسلام نقش بسزايي ايفا نمود.

عرفانيان مي گويد: هر كجا مقتضي بوده مسافرت كرده‌ام و به تبليغ پرداخته‌ام. در زمان جنگ در مناطق عملياتي سنندج، قرارگاه خاتم الانبياء، جزيره مجنون و... حضور داشتم و همه جا سعي در ترويج و تبليغ مسائل ديني نموده‌ام.[۱۹]

اجازات

آيت الله عرفانيان از استادان متعددي در روايت، تدريس و تأييد رتبه علمي اجازه دريافت نموده است كه مي توان به آن ها چنين اشاره كرد:

  1. اجازه روايي، تدريس و تأييد رتبه علمي از آيت الله شيخ محمدرضا مظفر؛
  2. دو اجازه روايي و تدريس از آيت الله خويي؛
  3. اجازه روايي از آيت الله گلپايگاني؛
  4. اجازه روايي از آيت الله مرعشي نجفي؛
  5. تاييد مقام علمي از طرف آيت الله سيد عبدالاعلي الموسوي السبزواري؛
  6. اجازه امور حسبيه از آيت الله سيد محمدتقي بحرالعلوم؛
  7. اجازه روايي و تاييد علمي از شهيد سعيد آيت الله سيد محمدباقر صدر؛
  8. اجازه روايي از آيت الله آقا بزرگ تهرانی.

سوابق اجرايي

عالم فرهيخته، آيت الله عرفانيان در عرصه‌هاي اجتماعي، سياسي و اجرايي فعاليت داشته‌اند كه عبارت است از:

  1. استاد در حوزه‌هاي علميه نجف اشرف و قم.
  2. عضو هيئت امناء دفتر حضرت امام خمینی قدس سره در نجف اشرف.
  3. ممتحن از سوي دفتر حضرت امام خميني قدس سره در نجف اشرف.
  4. عضو برجسته گروه تحقيق معجم الرجال الحديث زير نظر مرحوم آيت الله خويي.
  5. قاضي دادگاه انقلاب اسلامي (خانواده) تهران.
  6. پاسخ گويي به مسائل و سئوالات شرعيه دفتر مقام معظم رهبري در قم.
  7. تبليغ در مناطق مختلف.

آثار

يكي از آثار عملي تحصيل علم وجود تاليفات علمي است كه انسان عالم پس از تحمل سختي هاي بسيار در آموختن، به آن مي پردازد و از بهره علمي خود، ديگران را نيز بهره‌مند مي سازد. مرحوم عرفانيان داراي 25 اثر اعم از تأليف، تحقيق و تخريج[۲۰] كه عبارتند از:

الف) اصولي:

  1. الرأي السديد في الاجتهاد والتقليد، چاپ نجف اشرف. ايشان مدت يك دوره و نيم در درس خارج عروه آيت الله خويي شركت جُست و در سايه همين حضور اين كتاب را تأليف نمود. البته در واقع اين بدان معناست كه آيت الله عرفانيان ضمن حضور در درس خارج، خود نيز صاحب نظر بوده و از وقت به بهترين وجه استفاده نموده است.
  2. ابحاث في اصول الفقه، مخطوط.
  3. تتميم اصول الفقه مظفر (اصالة البرائة، اصالة الاشتغال، اصالة التخيير).

ب) اخلاقي:

كتال الزهد (تحقيق و تخريج)، قم، تهران، حسين بن سعيد اهوازي.

ت) تراجم:

تعريب زندگي مرحوم آقاي حاج آقا حسين بروجردي قدس سره، چاپ كربلا.

ث) رجالي:

  1. الثقات في اسانيد كامل الزيارات، چاپ نجف اشرف.
  2. الحلقة الاولي من مشايخ الثقات، چاپ نجف اشرف، قم.
  3. وثاقة علي بن ابي حمزه بطائني و فرزندش حسن، چاپ قم.
  4. تعليقات علي بعض الاقوال من معجم الرجال (آيت الله خويي)، خطي.
  5. تعليقات بر دوره قاموس الرجال (علامه تستري)، خطي.
  6. مشايخ نجاشي؛ ابن ابي عمير، صفوان بن يحيي و ابن ابي نصر بزنطي. استاد عرفانيان در خاطرات خود مي گويد: براي شهيد محمدباقر صدر، عبارتي از كتاب عدة الاصول شیخ طوسی را خواندم و وقتي نظر خودم را گفتم. ايشان پسنديد و به دنبال همين جريان، قرار شد من مشايخ سه نفر از آن افراد را كه در كتاب، نام برده شده؛ يعني محمد بن ابي عمير، صفوان و بزنطي را از كتب حديث استخراج كنم كه اين كار انجام شد و به ايشان ارائه نمودم. شهيد سعيد ميرصدر، همواره مرا تشويق مي كردند تا اين كه با پيشنهاد چاپ آن هم موافقت نمودند و مبلغ هشتاد دينار نيز كمك مالي كردند تا بتوانم آن را چاپ كنم. پانصد جلد براي نجف و حوزه هاي ديگر و پانصد جلد هم براي ايران ارسال كردم.
  7. جزوه رجاليه في من له كتاب الرجال قبل الشيخ الطوسي، خطي.
  8. مشايخ احمد بن محمد بن خالد البرقي و الحسن بن محمد بن سماعه و علي بن الحسن الطاطري و غيرهم در ضمن حلقه ثانيه مشايخ الثقات - مطبوع در دو جزء.

ج) فقهي:

  1. صلاة الليل، چاپ نجف اشرف، قم، بيروت.
  2. تعليقات بر اجزاي ده گانه شرح لمعه، خطي.
  3. المغانم الحسني، شرح مزجي (تركيبي) علي العروة الوثقي، مشتمل ابحاثي در غسل هاي ششگانه، خطي.
  4. التعاليق علي كتاب توضييح المفاد (شرح علي السداد لمؤلفة الشيخ حسين آل عصفور)، مطبوع.
  5. رسالة في اللباس المشكوك فيه (العين المسكوكة في حكم الالبسة المشكوكة)، خطي.
  6. وضوء در پرتو قرآن و سنت، قم.
  7. الوضو والسجود في الكتاب والسنة، قم.

ح) ديگر آثار:

  1. فضائل الشهر ثلاثة التحقيق و تخريج، نجف اشرف، قم.
  2. قصص الانبياء، قطب الدين راوندي. تحقيق، تصحيح و تخريج، مشهد، قم.
  3. فهرست مخطوطات كتابخانه آستان قدس رضوي، جلد 12.

غروب

آيت الله عرفانيان در سال پاياني عمر شريفش از بيماري گوارشي رنج مي برد. وي پس از پشت سر گذاشتن يك دوره بيماري، به بركت دعاي اهل ايمان شفا يافت؛ اما پس از مدتي دوباره در بستر بيماري قرار گرفت. در اين دوره ايشان دو ماه در بيمارستان خاتم الانبياي تهران بستري بود و فقط توان استفاده از مايعات را داشت.

عرفانيان در اين مدت، مستحبات را در حد توان خود به جا مي آورد. آخرين درخواست اين مرد بزرگ در شب آخر عمرش ملاقات با رهبري بود؛ اما اجل مهلت نداد و وعده الهي فرا رسيد. سرانجام در روز جمعه، پنجم رمضان المبارك 1424 ق. يعني 9/8/1382 ش، روح ملكوتي اش به جوار رحمت حق شتافت و دوستدارانش را در سوگ نشاند. خداوندا! روحش را با انبيا و امامان پاك محشور گردان! آمين رب العالمين! «وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيَّاً».[۲۱]

وداع

آيت الله عرفانيان راضي به رضاي حق و آماده پرواز، نداي ارجعي، لبيك گفت، و در جوار حق تعالي آرامش گرفت؛ ولي ما از وجود ذي وجودش محروم شديم. ما در حالي كه در غم غوطه ور بوديم آن پيكر پاك را غسل داديم، كفن پوشانديم و سپس براي آخرين عرض ارادت به ساحت مقدسه حضرت معصومه عليهاالسلام به طوافش برديم. بعد از آخرين زيارت، توسط حضرت آيت الله سيد كاظم حائري بر پيكر استاد، نماز اقامه شد. سپس در سالن علماي قبرستان باغ بهشت - روبروي گلزار شهدا - مدفون گرديد. مراسم باشكوهي نيز از طرف دفتر مقام معظم رهبري و بيت شريف ايشان در قم، مشهد و كرج برگزار گرديد.

وصيت نامه

يكي از دستورات الهي در قرآن كريم سفارش به نوشتن وصيت نامه است. «كُتِبَ عَلَيْكُمْ اِذا حَضَرَ اَحَدَكُمُ الْمَوْتُ اِن تَرَكَ خَيْرَاً الْوَصِيَّةُ...» در روايات هم، امامان پاك عليهم السلام به اين امر سفارش نموده اند.

آيت الله عرفانيان كه به حق، عرفان به معارف ديني را جامع عمل پوشانده بود در اين راستا هم كوتاهي نكرد و با خط زيباي خود چند سال قبل از پرواز ملكوتي‌اش وصيت نامه ذيل را تنظيم نمود:

بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله الذي خلق الموت والحياة ليبلوا الناس أيهم أحسن عملاً و صلي الله علي أحل خليقته و أفضل بريته محمد و آله الطاهرين واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين و بعد به مقتضاي حسن وصيت بلكه لزوم آن عقلاً و نقلاً اينجانب ميرزا غلامرضا عرفانيان يزدي خراساني با اعتراف و اقرار به وحدانيت پروردگار عالم و خالق جهانيان و اعتقاد به رسالت انبياء عظام كه اعظم آنان حضرت محمد بن عبدالله صلي الله عليه و آله مي باشد و وصايت ائمه اثنا عشر معصومين كه خاتم آن ها حضرت خاتم الاوصياء حجة بن الحسن المهدي عليه السلام است و اعتراف و اقرار به آن چه خداوند به رسول گرامي و اوصياي طاهرينش عليهم السلام سپرده و فرستاده و اعتقاد و عمل به آن ها را واجب نموده است، وصي خودم قرار دادم جناب آقاي حاج سيد محمدحسين طبيب زاده حائري (زيد توفقه) را كه پس از فوت و رجوع به حضرت حق جل و علا از ثلث مالم مدفن برايم در بهترين مقبره معين و به كفن هاي متعدد و زائد بر واجب كه در شرع رسيده است كفن و به تربت سيدالشهداء عليه السلام متبرك نمايند و يك سال صوم و صلاة احتياطاً اجير بگيرند و قبل از دفن مبلغ ده هزار تومان به عنوان اعم از واجب و مستحب صدقه بدهند و احتياطاً مبلغ پنجاه هزار تومان بردارند بابت خمس و سهم امام عليه السلام و به رسم معمول نماز وحشت و تصدق و نماز هديه در اول وحله دفن و مراعات مراسم سوم و هفتم و چهلم و سال و سال هاي بعد را بنمايند. والسلام عليه و علي من اتبع الهدي، المحتاج الي رحمة ربه الرحمن ميرزا غلامرضا عرفانيان يزدي خراساني، شهر شعبان 1414 ه.ق.

منابع

[۲۲]. قرآن كريم.

[۲۳]. اصول كافي، ج 2، چاپ عربي.

[۲۴]. بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، ج 1.

[۲۵]. وسائل الشيعه، ج 27.

[۲۶]. مستدرك، ج 7 و 11.

[۲۷]. مجله بصائر، سال چهارم، ش 25.

[۲۸]. مجله نور علم، دوره سوم، ش 10.

[۲۹]. وضوء در پرتو قرآن و سنت، عرفانيان يزدي.

[۳۰]. گفتگو با حجة الاسلام ملكا (از اعضاي دفتر مقام معظم رهبري).

[۳۱]. گفتگو با حجة الاسلام محمدحسين حائري برادر آيت الله سيد كاظم حائري، (داماد مرحوم عرفانيان).

[۳۲]. گفتگو با فرزندان مرحوم عرفانيان (ابوطالب عرفانيان و حسن عرفانيان).

[۳۳]. آيينه پژوهش، ش 84.

پانویس

  1. انَّ مثل العلماء في الارض كمثل النّجوم في السّماء، نبي اكرم صلی الله علیه و آله، مجله نورعلم، دوره سوم، شماره 10.
  2. انه كان ظلوماً جهولاً، سوره احزاب، آيه 72.
  3. وسائل الشيعه، ج 27، ص 140.
  4. شيعه اثني عشري.
  5. وي از شاگردان حاج آقا حسين قمي و شيخ محمد و احمد كفايي، فرزندان مرحوم آخوند خراساني است.
  6. دختر سيد محمد از خاندان سادات حسيني مهريز يزد.
  7. مصاحبه مرحوم با مجله بصائر، سال چهارم، ش 25، ص 17.
  8. مصاحبه با مجله بصائر.
  9. مستدرك، ج 11، ص 327.
  10. مصاحبه مرحوم با مجله بصائر، سال چهارم، ش 25، ص 18.
  11. مجله بصائر، سال چهارم، ش 25، ص 18.
  12. همان.
  13. مجله بصائر.
  14. مصاحبه با مجله بصائر، سال چهارم، شماره 24، صفحه 20.
  15. گفتگو با حسن و ابوطالب عرفانيان، فرزندان مرحوم.
  16. گفتگو با حجة الاسلام حائري.
  17. سوره بقره، آیه 153.
  18. نهج البلاغه، خطبه همام.
  19. مصاحبه با مجله بصائر، سال چهارم، شماره 25، ص 20.
  20. پيش از اين ارجاع احاديث و آيات و مطالب نقل شده از كتاب‌ها و شخصیت هاي مطرح در اثر نگاشته شده به منابع اصلي آن ها را تخريج مي گفتند.
  21. سوره مريم، آیه 15.
  22. انَّ مثل العلماء في الارض كمثل النّجوم في السّماء، نبي اكرم صلی الله علیه و آله، مجله نورعلم، دوره سوم، شماره 10.
  23. انه كان ظلوماً جهولاً، سوره احزاب، آيه 72.
  24. وسائل الشيعه، ج 27، ص 140.
  25. شيعه اثني عشري.
  26. وي از شاگردان حاج آقا حسين قمي و شيخ محمد و احمد كفايي، فرزندان مرحوم آخوند خراساني است.
  27. دختر سيد محمد از خاندان سادات حسيني مهريز يزد.
  28. مصاحبه مرحوم با مجله بصائر، سال چهارم، ش 25، ص 17.
  29. مصاحبه با مجله بصائر.
  30. مستدرك، ج 11، ص 327.
  31. مصاحبه مرحوم با مجله بصائر، سال چهارم، ش 25، ص 18.
  32. مجله بصائر، سال چهارم، ش 25، ص 18.
  33. همان.

منابع

سيد محمدحسين حسيني ضيغميان، ستارگان حرم، جلد 20، صفحه 225، 244.