آیه 51 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۶:۴۸ توسط Aghajani (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<50 آیه 51 سوره انعام 52>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

-و آنان را که از احضار در پیشگاه عدل خدا ترسانند به آیات قرآن متنبّه ساز و بترسان که جز خدا آنها را یاور و شفیعی نیست، باشد که پرهیزکار شوند.

و به وسیله این قرآن کسانی را که از محشور شدن به سوی پروردگارشان می ترسند، هشدار ده که آنان را [در آن روز هول انگیز] جز خدا سرپرست و شفیعی نخواهد بود؛ باشد که بپرهیزند.

و به وسيله اين [قرآن‌] كسانى را كه بيم دارند كه به سوى پروردگارشان محشور شوند هشدار ده [چرا] كه غير او براى آنها يار و شفيعى نيست، باشد كه پروا كنند.

آگاه ساز به اين كتاب، كسانى را كه از گردآمدن بر آستان پروردگارشان هراسناكند، كه ايشان را جز او هيچ ياورى و شفيعى نيست. باشد كه پرهيزگارى پيشه كنند.

و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز می‌ترسند، بیم ده! (روزی که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعت‌کننده‌ای جز او [= خدا] ندارند؛ شاید پرهیزگاری پیشه کنند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And warn by its means those who fear being mustered toward their Lord, besides whom they shall have neither any guardian nor any intercessor, so that they may be Godwary.

And warn with it those who fear that they shall be gathered to their Lord-- there is no guardian for them, nor any intercessor besides Him-- that they may guard (against evil).

Warn hereby those who fear (because they know) that they will be gathered unto their Lord, for whom there is no protecting ally nor intercessor beside Him, that they may ward off (evil).

Give this warning to those in whose (hearts) is the fear that they will be brought (to judgment) before their Lord: except for Him they will have no protector nor intercessor: that they may guard (against evil).

معانی کلمات آیه

يحشروا: حشر: جمع كردن به يك مكان. «ان يحشروا» اينكه جمع شوند.

دونه: دون: غير. «من دونه» غير از او.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

این آیه در شأن موالى و فقرا عرب امثال عمار یاسر و ابوذر غفاری و مقداد اسود و صهیب و بلال و خباب و سالم و مهجع و نمرة بن قاسط و عامر بن فهیرة و ابن مسعود نازل گردیده است كه خداوند به رسول خویش فرماید: اینان را به قرآن و وحى كه به تو فرستاده‌ایم، آگاه ساز[۳].[۴]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلى‌ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «51»

و به وسيله‌ى آن (قرآن) كسانى را كه از محشور شدن نزد پروردگارشان بيم دارند هشدار ده (زيرا) غير از خداوند، براى آنان ياور و شفيعى نيست، شايد كه پروا كنند.

نکته ها

در قرآن بارها خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است كه هشدار تو تنها در دل خداترسان اثر

جلد 2 - صفحه 466

مى‌كند، مثل: «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ» «1» و «إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ» «2»

پیام ها

1- آمادگى افراد، شرط تأثير گذارى هدايت انبياست. «الَّذِينَ يَخافُونَ»

2- عقيده به معاد، كليد تقواست. يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا ... لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌


«1». يس، 11.

«2». فاطر، 18.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلى‌ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (51)

بعد از تقديم بيّنات، امر به انذار فرمايد:

وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ‌: و بترسان به آنچه وحى مى‌شود به تو آنان را كه به جهت كثرت زلل و تقصير مى‌ترسند أَنْ يُحْشَرُوا إِلى‌ رَبِّهِمْ‌: اينكه حشر شوند به سوى جزاى پروردگار خود. اگرچه وعظ قرآن عام است نسبت به عموم مكلفين، اما اينجا تخصيص نموده به ترسندگان؛ زيرا قلب پندپذير و گوش شنوا ايشان راست. مراد ترسندگان عام است: از مؤمنان مفرط در عمل و مقصر، يا اميدواران به قيامت و حشر، خواه مؤمن باشند يا كافر، مقر به حشر يا متردد در آن، چه انذار

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 278

مؤثر است همه ايشان را به خلاف جازمان به محال بودن آن، و مؤيد اينست كه حضرت صادق‌ «1» عليه السّلام در تفسير اين آيه فرمود: انذر بالقرآن من يرجون الوصول الى ربّهم ترغبهم فيما عنده فانّ القرآن شافع مشفّع لهم. انذار نما به قرآن كسى را كه اميد دارد رسيدن به جزاى پروردگار، و ترغيب نما ايشان را در آنچه نزد الهى است از ثواب. پس بدرستى كه قرآن شفاعت كننده، و قبول شده شفاعت او براى آنها.

لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ‌: نيست ترسندگان را به جز خدا دوستى كه متولى امور ايشان باشد در دارين، و نه شفاعت كننده كه ايشان را از عذاب هر دو سراى برهاند. پس اى پيغمبر، خائفان را كه به اين صفات متصفند بترسان‌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ‌: از براى اينكه بپرهيزند. امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه‌اى مى‌فرمايد: وصيت مى‌كنم شما را اى بندگان خدا به تقوى و پرهيزكارى و ترس از خدا، آن تقوائى كه به آن حاصل مى‌شود توشه راه آخرت، و به آنست بازگشت بسوى حضرت عزّت، زادى است رساننده به مقصود، و پناهى است رهاننده از عذاب روز موعود، فراخواند به آن تقوى شنواننده‌ترين خوانندگان كه سيد المرسلين صلى اللّه عليه و آله است، و نگاهداشت آن تقوى را بهترين نگهبان‌ «2»؛ اشاره به نفس نفيس خود حضرت باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلى‌ رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (51)

ترجمه‌

و بترسان بآن آنانكه ميترسند كه محشور شوند بسوى پروردگارشان كه نيست جز آن براى ايشان ناصرى و نه شفاعت كننده باشد كه ايشان بپرهيزند.

تفسير

انذار و تخويف نسبت بكسانى مفيد است كه معتقد بمعاد باشند يا اقلّا احتمال آنرا بدهند و قدر مشترك انتظار وقوع آن است اما كسانيكه معتقد باشند بآنكه معادى نيست انذار نسبت بآنها فائده ندارد و چيزيكه بآن انذار مى‌شود قرآن است كه به پيغمبر (ص) وحى شده و در آيه قبل باين عنوان ذكر گرديده است و مشتمل بر وعد و وعيد است كه انذار بآن حاصل ميشود و ناصر و شفيع در دنيا و آخرت منحصر بآنست چون شفاعت و نصرت انبيا و اولياء هم ببركت وحى الهى است كه خلق را هدايت بتوسل بايشان نموده است و نتيجه كليّه پرهيزكارى است كه موجب نجات ابدى است چنانچه در مجمع از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه انذار كن بقرآن آن كسانيرا كه اميدوارند و اصل بپروردگارشان شوند و ترغيب نما ايشان را بچيزى كه نزد او است پس همانا قرآن شفاعت كننده است كه شفاعت آن‌

جلد 2 صفحه 325

پذيرفته مى‌شود و محتمل است ضمير من دونه راجع بربّ باشد و انحصار اعانت و شفاعت بحق بمناسبت آنست كه قوّه اعانت از او است و اذن شفاعت از آن او و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَنذِر بِه‌ِ الَّذِين‌َ يَخافُون‌َ أَن‌ يُحشَرُوا إِلي‌ رَبِّهِم‌ لَيس‌َ لَهُم‌ مِن‌ دُونِه‌ِ وَلِي‌ٌّ وَ لا شَفِيع‌ٌ لَعَلَّهُم‌ يَتَّقُون‌َ (51)

و انذار كن‌ باين‌ قرآن‌ كساني‌ ‌که‌ ميترسند اينكه‌ محشور شوند بسوي‌ پروردگار ‌خود‌ روزي‌ ‌که‌ هيچ‌ وليّي‌ ندارند سواي‌ ‌خدا‌ ‌که‌ بتواند جلوگيري‌ ‌از‌ عذاب‌ كند و شفيعي‌ ‌که‌ بتواند توسط كند ‌که‌ خداوند ‌او‌ ‌را‌ عفو فرمايد سزاوار ‌است‌ ‌که‌ باين‌ انذار تقوي‌ پيدا كند.

وَ أَنذِر بِه‌ِ انذار مقابل‌ تبشير ‌است‌ و بزرگترين‌ وظائف‌ انبياء و اوصياء

جلد 7 - صفحه 78

و علماء دين‌ ‌است‌ و انذار و تبشير ‌با‌ ‌هم‌ قرين‌ ‌است‌.

(مثال‌) ‌اگر‌ كسي‌ داري‌ ابتياع‌ نمود و فقط وضعيات‌ ‌اينکه‌ دار ‌را‌ مشاهده‌ كرد ‌از‌ عمارات‌ و سعه‌ دار و نقش‌ و نگار و خبر ‌از‌ زير زمين‌ ندارد كسي‌ ‌که‌ مطلع‌ بخصوصيات‌ ‌اينکه‌ دار ‌است‌ و ‌از‌ همه‌ جاي‌ ‌او‌ خبر دارد بيايد نزد مشتري‌ و بگويد ‌در‌ زير ‌اينکه‌ دار ‌در‌ محل‌ مخصوصي‌ گنجي‌ ‌است‌ مملو ‌از‌ جواهر و طلا آلات‌ و ‌در‌ اطراف‌ ‌اينکه‌ گنج‌ افعي‌ وجود دارد ‌اينکه‌ اخبارش‌ بوجود گنج‌ بشارت‌ ‌است‌ و بوجود افعي‌ انذار ‌است‌ و ‌اگر‌ ‌اينکه‌ مشتري‌ دار ‌اينکه‌ شخص‌ مخبر ‌را‌ كذّاب‌ و مفتري‌ ميداند نه‌ ‌در‌ مقام‌ تحصيل‌ گنج‌ برميآيد و نه‌ ‌در‌ مقام‌ دفع‌ افعي‌ و اما ‌اگر‌ ‌او‌ ‌را‌ صادق‌ مصدق‌ ميداند كمال‌ جديت‌ ‌را‌ ميكند ‌براي‌ بدست‌ آوردن‌ گنج‌ بهر وسيله‌ ‌که‌ متمكن‌ ‌باشد‌ و ‌براي‌ دفع‌ شرّ ‌اينکه‌ افعي‌ بهر نوعي‌ ‌که‌ پيش‌رفت‌ شود.

‌اينکه‌ دنيا دار ‌است‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دنيا ميآيند مشتري‌ هستند و ابتياع‌ نموده‌اند و فقط ‌از‌ ظاهر ‌آن‌ مطلع‌ ميشوند ‌از‌ مال‌ و جاه‌ و عزّت‌ و رياست‌ و مشتهيات‌ نفساني‌ ‌از‌ مأكولات‌ و مشروبات‌ و ملبوسات‌ و منكوحات‌ ‌آن‌ و خبر ‌از‌ باطن‌ ‌اينکه‌ دنيا ندارند خداوند انبياء ‌را‌ فرستاد ‌که‌ ‌از‌ باطن‌ ‌اينکه‌ دنيا خبر دارند و باهل‌ دنيا خبر دهند ‌که‌ ‌در‌ باطن‌ ‌اينکه‌ دنيا گنجي‌ ‌است‌ نام‌ ‌آن‌ بهشت‌ ‌است‌ مملوّ ‌از‌ جواهرات‌ و افعي‌ ‌است‌ نام‌ ‌آن‌ جهنم‌ ‌است‌ داراي‌ زهر قتّال‌، خبر ‌از‌ وجود بهشت‌ بشارت‌ ‌است‌ و ‌از‌ وجود جهنم‌ انذار ‌است‌ و اهل‌ دنيا ‌اگر‌ انبياء ‌را‌ كذّاب‌ ميدانند ابدا نه‌ ‌در‌ مقام‌ تحصيل‌ بهشت‌ برميآيند و نه‌ ‌در‌ مقام‌ دفع‌ جهنم‌ و اما ‌اگر‌ ‌آنها‌ ‌را‌ صادق‌ مصدق‌ ميدانند و بآنها ايمان‌ دارند كمال‌ كوشش‌ ‌را‌ ميكنند ‌براي‌ تحصيل‌ بهشت‌ و وسائل‌ تحصيلش‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌است‌ و منتهي‌ جديت‌ ‌را‌ مينمايند ‌براي‌ دفع‌ افعي‌ جهنم‌ و طريقه‌ دفعش‌ ترك‌ معاصي‌ ‌است‌.

و ‌از‌ ‌اينکه‌ مثال‌ بخوبي‌ واضح‌ ميشود كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ اعمال‌ صالحه‌ كوتاهي‌ ميكنند

جلد 7 - صفحه 79

و ‌از‌ معاصي‌ پروا ندارند پيغمبر و ائمه‌ و علماء ‌را‌ صادق‌ و مصدق‌ نميدانند بلكه‌ كذاب‌ و دروغگو ميخوانند و مؤمنين‌ بآنها ‌هم‌ ‌در‌ اعمال‌ صالحه‌ جديت‌ ميكنند و ‌هم‌ ‌در‌ ترك‌ معاصي‌ كمال‌ اهميت‌ ‌را‌ ميدهند ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ تقوي‌ ‌باشد‌ لذا ميفرمايد الَّذِين‌َ يَخافُون‌َ أَن‌ يُحشَرُوا إِلي‌ رَبِّهِم‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ ايمان‌ بقيامت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌از‌ تصديق‌ بنبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ پيدا ‌شده‌ ‌که‌ مفاد إِنّا لِلّه‌ِ وَ إِنّا إِلَيه‌ِ راجِعُون‌َ بقره‌ ‌آيه‌ 56 ‌است‌ و شرح‌ ‌آن‌ گذشت‌ ‌در‌ مجلد دوم‌ صفحه‌ 259، زيرا خوف‌ صفت‌ قلبي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ روي‌ ايمان‌ و يقين‌ پيدا ميشود.

و مرجع‌ ضمير ‌به‌ ‌در‌ انذر ‌به‌ بعضي‌ گفتند قرآن‌ ‌است‌ و بعضي‌ گفتند اللّه‌ ‌است‌ لكن‌ تحقيق‌ اينست‌ ‌که‌ مرجع‌ ماء ‌در‌ ‌ما يوحي‌ الي‌ّ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ ذكر ‌شده‌ لَيس‌َ لَهُم‌ مِن‌ دُونِه‌ِ وَلِي‌ٌّ چون‌ ‌در‌ قيامت‌ كليه‌ اختيارات‌ ‌از‌ كليه‌ افراد سلب‌ ميشود لِمَن‌ِ المُلك‌ُ اليَوم‌َ لِلّه‌ِ الواحِدِ القَهّارِ مؤمن‌ ‌آيه‌ 16 وَ الأَمرُ يَومَئِذٍ لِلّه‌ِ انفطار ‌آيه‌ 19.

وَ لا شَفِيع‌ٌ بعضي‌ باين‌ جمله‌ استدلال‌ كردند ‌بر‌ انكار مسئله‌ شفاعت‌ و آيات‌ ديگر و ‌ما ‌در‌ مجلد سوم‌ كلم‌ الطيب‌ صفحه‌ 237‌-‌ 245 ادله‌ شفاعت‌ و اقوال‌ ‌در‌ ‌آن‌ و آيات‌ و اخبار وارده‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌را‌ ذكر كرديم‌ و گفتيم‌ ‌تا‌ ايمان‌ و رضاي‌ حق‌ و اذن‌ خداوند و اجازه‌ باري‌ و قبول‌ شفاعت‌ حضرت‌ پروردگار نباشد احدي‌ قدرت‌ ندارد شفاعت‌ كند و باين‌ نحو جمع‌ ‌بين‌ آيات‌ و اخبار نموديم‌.

لَعَلَّهُم‌ يَتَّقُون‌َ ‌يعني‌ شايسته‌ ‌است‌ كسي‌ ‌که‌ نبي‌ ‌را‌ صادق‌ مصدق‌ ميداند و ايمان‌ بقيامت‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ولي‌ّ و شفيعي‌ جز ‌خدا‌ نباشد ‌از‌ مخالت‌ ‌او‌ پرهيزكار ‌باشد‌«1»


برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 51)

در پایان آیه قبل فرمود که نابینا و بینا یکسان نیستند، و به دنبال آن در این آیه به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور می دهد «به وسیله قرآن کسانی را انذار و بیدار کن که از روز رستاخیز بیم دارند» (وَ أَنذِر بِهِ الَّذِینَ یخافُونَ أَن یحشَرُوا إِلی رَبِّهِم).

یعنی کسانی که تا این اندازه چشم قلب آنها گشوده است که احتمال می دهند حساب و کتابی در کار باشد، در پرتو این احتمال، و ترس از مسؤولیت، آمادگی برای پذیرش حق یافته اند.

سپس می گوید: این گونه افراد بیدار دل از آن روز می ترسند که «جز خدا پناهگاه و شفاعت کننده ای وجود ندارد» (لَیسَ لَهُم مِن دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفِیعٌ).

آری؟ این گونه افراد را انذار کن و دعوت به سوی حق بنما «زیرا امید تقوا و پرهیزکاری در باره آنها هست» (لَعَلَّهُم یتَّقُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌4، ص 421.
  3. تفسیر كشف الاسرار.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 334.

منابع