علوم قرآنی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«علوم قرآن» نام علمی مدوّن مربوط به قرآن است و به مجموعه مطالبی گفته می‌شود که درباره قرآن کریم بحث می‌کند و به‌گونه‌ای در شناخت این کتاب شریف مؤثر است؛ مانند: نزول قرآن، مبدء، کیفیت، مکان و مدت نزول، جمع و کتابت قرآن در عصر پیامبر (ص) ، اعجاز و مانندناپذیری، ناسخ و منسوخ، محکم و متشابه، سوگند‌ها، مَثَل‌ها، ترتیب و تناسب سوره‌ها، قصه‌ها، و…. [۱]

معنای لغوی علوم قرآنی

به منظور تعريف علوم قرآن، ابتدا هريك از اين دو كلمه در لغت و اصطلاح و سپس به صورت تركيب مورد بررسى قرار مى ‏گيرد:

علوم

اين واژه جمع «علم» است. علم در لغت به معناى آگاهى در مقابل «جهل و نادانى» و مترادف با شعور و شناخت است. اما «علوم» در كاربرد حكيمان، متكلمان، دانشمندان شرع و عالمان مدون علوم، معانى اصطلاحى مختلفى به خود گرفته است. «4» علوم در اصطلاح اخير (علماى تدوين) به علوم قرآن نزديك‏تر است زيرا علوم قرآن در ساختار علمى مدون، سامان يافته است. علوم در اصطلاح اين افراد بر دانش‏هاى نظام يافته در جهتى واحد، اطلاق شده است، خواه وحدت در موضوع باشد يا در غايت و خواه آن دانش‏ها، تصور باشد يا تصديق و خواه آن تصديقات، مسائلى كلى باشد- كه غالبا چنين است- يا جزئى و تخصصى.[۲]

قرآن

درباره اين واژه آراء مختلفى ارائه شده است. اين اظهارات را مى ‏توان به دو دسته تقسيم كرد. دسته اول، مواردى كه قرآن را جامد دانسته است؛ دسته دوم، مواردى كه آن را مشتق گرفته است.

اما در مورد نخست (جامد و اسم علم بودن) زركشى و به دنبال او سيوطى، به نقل از خطيب بغدادى‏ و بيهقى‏ آورده‏ اند كه شافعى در روايت خود از قرائت ابن كثير، «قرآن» را غير مهموز مى‏ خواند ولى «قرأت» را به همزه قرائت مى‏ كرد. شافعى مى ‏گفت: قرآن، اسم كتاب خداوند و غير مهموز و همانند اسم‏هاى تورات و انجيل است‏ . سيوطى، خود نيز همين نظر را برگزيده است.

اما در مورد دوم (مشتق بودن) اختلاف بيشتر است. برخى آن را صحيح سالم و مشتق از «قرن» دانسته‏ اند. قرن به معناى، ضميمه كردن و در كنار هم نهادن است و از آن‏رو كه سوره‏ ها و آيه ‏ها و كلمه‏ هاى قرآن، در كنار هم، به يكديگر ضميمه شده، قرآن نام گرفته است، اين گفتار از آن اشعرى (324 ق) است.

قرآن مجيد، از اين نام خود (قرآن)، حدود 58 مورد و بيشتر از ديگر نام‏هايش نام برده است.[۳]

علوم قرآن‏

علوم قرآن در لفظ، يك تركيب اضافى (مضاف و مضاف اليه) است. اضافه اين دو لفظ، به همه علوم و معارف مربوط به قرآن اشاره دارد و لفظ «علوم» آن، جمع است زيرا مراد از آن يك علم مرتبط با قرآن نيست بلكه مقصود همه علومى است كه در خدمت قرآن و يا مستند به آن است.[۴]

تفاوت علوم قرآنی با معارف قرآنی

علوم قرآنی اصطلاحی است درباره مسائلی مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن. فرق میان علوم قرآنی و معارف قرآنی آن است که علوم قرآنی بحثی بیرونی است و به درون و محتوای قرآن از جنبه تفسیری کاری ندارد. اما معارف قرآنی کاملا با مطالب درونی قرآن و محتوای آن سر و کار داشته و یک نوع تفسیر موضوعی به شمار می رود.[۵]

مباحث علوم قرآنی

مباحث اصلی که در علوم قرآنى مطرح می شوند عبارتند از:اسامی و صفات قرآن، تاریخ قرآن، اعجاز قرآن، ترجمه قرآن،تفسیر قرآن، تقسیمات قرآن، خصایص قرآن، دلالت الفاظ قرآن، فضایل قرآن، قرائت قرآن و تجوید.

در تاریخ قرآن به سه مبحث اصلی پرداخته می شود:نزول قرآن، جمع قرآن و اسباب نزول قرآن.

در بحث دلالت الفاظ نیز به موضوعات زیر پرداخته می شود:عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر و ناسخ و منسوخ.

در بحث اعجاز قرآن به وجوه اعجاز قرآن و بحث تحریف یا عدم تحریف در قرآن و... پرداخته می شود.

در بحث ترجمه قرآن به گونه های ترجمه قرآن مثل ترجمه تفسیری ، عرفی و لفظی قرآن اشاره می شود.

همچنین در بخش فضایل قرآن به فضایل سور و آیات و فضایل عمومی قرآن مثل فضیلت حفظ، خواندن، استماع، تدبر و نگاه به قرآن پرداخته می شود.

شناخت دقيق غالب اين بحث‌ها در شناخت محتواى قرآن دخيل بوده و مى‌تواند ما را در تفسير صحيح از قرآن يارى دهد. به عنوان مثال شناخت آيات مكى از مدنى که در تقسیمات قرآن مطرح می شود مى‌تواند ما را در شناخت موقعيت زمانى و مكانى نزول آيات كه در برخى موارد همچون قرينه‌هاى حاليه در تفهيم مراد آيات عمل مى‌كنند، يارى دهد.

اهمیت علوم قرآنی

علوم قرآن عبارتند از تمامى دانستنيها و گفتگوهايى كه به قرآن كريم مربوط مى‏ شوند، و به لحاظ جنبه خاصّى از قرآن كريم كه با آن سر و كار دارند، با يكديگر متفاوت‏ اند. به عبارت ديگر، قرآن جنبه‏ هاى مختلف و متعدّدى دارد، و بر حسب هر يك از آن جنبه‏ ها، موضوع دانش و مبحث بخصوصى خواهد بود. مهمترين جنبه قرآن آن است كه سخنى است دلالت كننده بر معانى، و قرآن به لحاظ اين صفت، موضوع علم تفسير است.

علم تفسير عبارت است از دانشى كه از قرآن، بر حسب آن كه سخنى معنى دار است، بحث مى ‏كند، و مضامين آن را تشريح مى‏ كند و به تفصيل سخن درباره مدلولات و مقاصد قرآن كريم مى‏ پردازد؛ و به همين جهت، علم تفسير مهمترين دانش قرآنى و پايه و مبناى همگى علوم قرآنى است.

گاه، قرآن به عنوان يكى از منابع تشريع و قانونگذارى در نظر گرفته مى ‏شود، و به اين حساب، موضوع علم آيات احكام است؛ علمى كه به آيات فقهى قرآن اختصاص دارد، و نوع احكامى را كه مى‏ توان با در كنار قرار دادن قرآن با ديگر ادلّه شرعى، سنّت، اجماع و عقل، از قرآن كريم استخراج كرد، بررسى مى‏ كند.

گاه، از قرآن دليلى براى نبوّت حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله اتّخاذ مى ‏شود، و موضوع علم اعجاز قرآن قرار مى‏ گيرد؛ علمى كه درباره اينكه قرآن وحى الهى است، بحث مى ‏كند و براى اثبات مطلب، به صفات و ويژگيهايى مى ‏پردازد كه قرآن را از ديگر گفته‏ ها و نوشته‏ هاى بشرى متمايز مى‏ گرداند.

گاه، قرآن به حساب اين كه يك متن عربى همگام با زبان و ادب عربى است در نظر گرفته مى‏ شود، و موضوع علم اعراب قرآن و علم بلاغت قرآنى قرار مى‏ گيرد؛ اين دو علم، هماهنگى متن قرآن كريم را با قواعد نحوى و بلاغى مورد بحث قرار مى ‏دهند.

گاه، قرآن، از جهت ارتباط آن با وقايع مشخّصى از دوران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مورد بحث قرار مى‏ گيرد و موضوع علم اسباب نزول را تشكيل مى ‏دهد.

گاه، قرآن، به لحاظ لفظ مكتوب آن در نظر گرفته مى‏شود و موضوع علم رسم القرآن، مى ‏گردد؛ دانشى كه پيرامون رسم الخط قرآن و شيوه نگارش آن بحث مى ‏كند.

گاه، قرآن به لحاظ آن كه كلامى مقروء است در نظر گرفته مى‏ شود، و موضوع علم قرائات قرار مى‏ گيرد؛ علمى كه درباره ضبط حروف و حركات و سكنات كلمات قرآنى و شيوه قرائت آنها بحث مى ‏كند.

به همين ترتيب، همگى علوم قرآنى با يكديگر يك وجه اشتراك دارند، و آن اين است كه قرآن را موضوع بحث و مطالعه خود قرار مى‏ دهند؛ و يك وجه افتراق دارند؛ از جهت آن جنبه خاصّى كه از قرآن كريم در دستور كار خود قرار داده‏ اند.[۶]

پيشگامان تدوين علوم قرآنى

  • یحيى بن يعمر (م 89) كتابى در قرائت نگاشته است.
  • حسن بصرى (م 110) نويسنده نزول القرآن و عدد آى القرآن.
  • عبدالله بن عامر يحصبى (م 118) نويسنده كتب اختلاف مصاحف الشام والحجاز والعراق والمقطوع والموصول.
  • عطاء بن ابى مسلم ميسرة الخراسانى (م 135) اولين نويسنده در ناسخ و منسوخ.
  • محمد بن سائب كلبى (م 146) آغازگر تدوين احكام القرآن.
  • ابان بن تغلب (م 141) نخستين مؤلف در علم قرائت، معانى قرآن و غريب القرآن.
  • خليل بن احمد فراهيدى (م 170) مبتكر و مؤلف در نقط و رسم.
  • على بن عبدالله سعدى در تأليف اسباب النزول و محمد بن جنيد (م 281) در امثال القرآن گوى سبقت را از ديگران ربوده‌اند.
  • محمد بن يزيد واسطى (م 306 يا 309) پيشقدم در تدوين كتابى با عنوان اعجاز قرآن بوده كه امروزه از ميان رفته است.

برخى از قرآن شناسان، على بن مدينى و ابوعبيد قاسم بن سلام را كه هر دو از دانشمندان قرن سوم‌اند، به ترتيب پيشگام در تدوين اسباب النزول و ناسخ و منسوخ ‌دانسته‌اند. نخستین کسانی که به تدوین این رشته علمی پرداختند، عبارتند از:

  • یحیی بن یعمر (متوفی 89 هجری)؛
  • حسن بصری (متوفی 110 هجری)؛
  • ابان بن تغلب (141 هجری)؛
  • محمد بن سائب کلبی (متوفی 146 هجری) و تعدادی از دانشمندان دیگر که به تدریج بر تعداد موضوعات علوم قرآنی و نویسندگان آن افزوده گردید.[۷]

از میان آثار موجود مهم ترین کتابها در زمینه علوم قرآنی اساسا دو کتاب البرهان و الاتقان می باشند.

البرهان فی علوم القرآن، تألیف امام بدرالدین محمدبن عبدالله بن بهادر زرکشی (متوفی 794هجری) است. ایشان از برجسته ترین علما و دانشمندان قرن هشتم می باشد.کتاب وی البرهان زبده ترین کتاب در مباحث علوم قرآنی است. این کتاب شمول و گستردگی را با ایجاز و ایفاء در عبارت به هم آمیخته است. نامبرده مباحث قرآنی را تا 47 نوع پیش برده و درباره هریک آنچه لازم بوده است گرد آورده است. الاتقان فی علوم القرآن، تألیف جلال الدین عبدالرحمان سیوطی (متوف 911 هجری) است. او در تمامی علوم حدیث و تفسیر و دیگر علوم اسلامی ید طولایی دارد و تألیفات گرانبهایی از خود باقی گذارده است.[۸]

پس از الاتقان چندان با اثر قابل توجهى روبه‏ رو نمى ‏شويم، بلكه بيشتر نگارش‏هاى علوم قرآن تنها در زمينه‏ هايى خاص صورت گرفت. با اين حال در قرن اخير دانشمندان فراوانى در زمينه‏ هاى مختلف علوم قرآنى تأليفات ارزشمندى را عرضه نموده‏ اند كه به برخى از آنها اشاره مى شود:

مناهل العرفان فى علوم القرآن تأليف محمد عبد العظيم زرقانى؛

مباحث فى علوم القرآن تأليف دكتر صبحى صالح؛

تاريخ القرآن تأليف ابو عبد اللّه زنجانى؛

تاريخ قرآن تأليف دكتر محمود راميار؛

پژوهشى در تاريخ قرآن كريم تأليف دكتر سيد محمد باقر حجتى؛

البيان فى تفسير القرآن تأليف مرحوم آية اللّه خويى؛

التمهيد فى علوم القرآن تأليف مرحوم آيت اللّه محمد هادى معرفت؛

حقايق هامّة حول القرآن الكريم تأليف سيد جعفر مرتضى عاملى؛[۹]

سير تاريخى نگارش‌ها در سده‌هاى مختلف

  • قرن اول: يحيى بن يعمر (م 89) به او كتابى در قرائت را نسبت داده‌اند.
  • قرن دوم: حسن بصرى (م 110)، عبدالله بن عامر يحصبى (م 118)، عطاء بن ابى‌مسلم ميسرة الخراسانى (م 135)، ابان بن تغلب (م 141)، محمد بن سائب كلبى (م 146)، حسين بن واقدى مروزى (م 151)، خليل بن احمد (م 170).
  • قرن سوم: يحيى بن زياد معروف به فراء (م 207) مؤلف معانى القرآن و كتب ديگر، محمد بن جنيد (م 281) صاحب امثال القرآن، محمد بن مسعود عياشى داراى تأليفات بسيار و از جمله تفسيرى معروف به نام خودش، قاسم بن سلام (م 224) مؤلف الناسخ والمنسوخ، القرائات و فضائل القرآن.
  • قرن چهارم: محمد بن يزيد واسطى (م 306 يا 309) مؤلف اعجاز قرآن، ابوعلى كوفى (م 346) صاحب فضائل القرآن، ابن جرير طبرى (م 310) صاحب تفسير معروف، ابوبكر بن قاسم انبارى (م 328) نويسنده عجائب علوم القرآن، سيد شريف رضى (م 406) نويسنده تلخيص البيان فى مجازات القرآن.

ابن نديم در كتاب الفهرست خويش نام بسيارى از دانشمندان و كتب آنان را كه تا زمان او، يعنى قرن چهارم در زمينه‌هاى قرآنى وجود داشته است، ذكر نموده كه خود گوياى كثرت تأليفات در زمينه‌هاى مختلف است و ما تنها به ذكر ارقام و اعداد آن اكتفا مى‌كنيم:

  1. تفسير، حدود 45 كتاب.
  2. معانى القرآن، بيش از 20 كتاب.
  3. لغات القرآن، 6 كتاب.
  4. قرائات، بيش از 20 كتاب.
  5. النقط والشكل للقرآن، 6 كتاب.
  6. متشابه القرآن، 10 كتاب.
  7. ناسخ القرآن و منسوخه، 18 كتاب.

از قرن پنجم به بعد مباحث قرآنى به صورت گسترده‌تر مورد عنايت دانشمندان قرار گرفت و تأليفات قرآنى رو به افزايش نهاد. گفتنى است كه اصطلاح علوم قرآنى آن گونه كه فعلا رايج است با آنچه كه در چند سده‌هاى نخستين مصطلح بود، متفاوت است.

علوم قرآنى، در گذشته بر مباحث تفسيرى قرآن نيز اطلاق مى‌شد، در واقع علم تفسیر، علمى از علوم قرآنى بوده است همانند علم اعجاز قرآن، علم تاريخ ‌قرآن، علم ناسخ و منسوخ و... به تدريج كثرت و تنوع مباحث سبب گرديد، ميان مباحث علوم قرآنى و علم تفسير نوعى مرزبندى به وجود آيد.

زرقانى مى‌گويد: معروف ميان نويسندگان فن علوم قرآنى اين است كه اولين زمان ظهور اين اصطلاح، قرن هفتم است ولى در دارالكتب المصرية به كتابى از على بن ابراهيم بن سعيد مشهور به حوفى (م 430) برخوردم به نام البرهان فى علوم القرآن در سى مجلد كه پانزده مجلد آن فعلاً موجود است. بنابراين ما مى‌توانيم تاريخ اين فن را آغاز قرن پنجم بدانيم.

وى پس از بحثى در تاريخچه علوم قرآنى چنين نتيجه‌گيرى مى‌كند كه علوم قرآنى به صورت يك فن از اواخر قرن چهارم بدست ابراهيم بن سعيد حوفى اعلام وجود نموده و در قرن ششم و هفتم هجرى در دامان ابن جوزى (م597) و سخاوى (م 641) و ابوشامه (م 665) پرورش يافت.[۷]

رابطه علوم قرآنی با سایر دانش های اسلامی[۱۰]

نگریستن مجموعه مباحثی که با عنوان علوم قـرآنی درکـتاب­ها ونگاشته­ های گذشته وحال منعکس شده، نشان می‌دهد که این مباحث از هفت نوع‌ از‌ دانـش­های اسـلامی سـرچشمه می­ گیرد و به عبارت روشن­تر ­آبشخور اصلی آن‌ها این دست از دانش­ها است. اگر این مدعا درسـت بـاشد، مفهوم آن این است که نمی ­توان برای علوم قرآنی‌ یا‌ دست‌کم بخشی از مـباحث آن اصـالت ذاتـی قائل شد و شاید تردید و شبهه برخی در این­ باره تقویت می ­شود؛ مگر آن­ که بگوییم ایـن‌ امـر‌ بـه علوم قرآنی اختصاص ندارد‌.

تاریخ‌ وسیره

باحثی هـمچون حـالات پیامبر? قبل و پس از نزول قرآن، سیر تاریخی تدوین و شکل­گیری قرآن، اهتمام پیامبر? و صحابه به تدوین‌ وکتابت‌ قـرآن، کـاتبان وحافظان قرآن‌، برخورد‌ خلفا -اعم از دوران خلافت ابوبکر تا زمان حضرت علی ? -خـلافت بـنی­امیه و بنی­مروان، تاریخ شکل گیری نخستین تفاسیر و تـرجمه­های قـرآن، قـّرای قرآن، اهتمام مسلمانان وتلاشی که برای نـشر و تـرویج قرآن‌ انجام‌ یافته، تاریخ خوشنویسی وتذهیب قرآن و .... از جمله مباحث تاریخی است که بـا صـرف­ نظر از علوم قرآنی درکتاب‌های تـاریخ و سـیره به آن تـوجه شـده اسـت.

شاهد مدعا انعکاس همین مباحث‌ در‌ مـنابع تـاریخی‌ همچون تاریخ طبری، سیره ابن اسحاق، سیره ابن‌هشام، مروج الذهب مسعودی، تـاریخ ابـن خلدون، کامل ابن اثیرو‌ .... است. عـبارت دیگر آنچه از این دسـت مـباحث و گفت‌وگوها در منابع‌ علوم‌ قرآنی‌ آمـده، عـموما به کتاب‌های تاریخی ارجاع و استناد داده شده است.

حدیث

چنان که اشاره کردیم خـاستگاه اولیـه ‌‌علوم‌ قرآنی حدیث بوده وآنـچه دربـاره قـرآن یا معارف وآمـوزه­های آن از زبـان پیامبر‌، امامان‌ ?، یا‌ از صـحابه وتـابعان نقل شده، در قالب احادیث انعکاس یافته وبرای ما نقل شده است‌ و به‌رغم جدا شـدن واسـتقلال علوم قرآن از حدیث ، همچنان بهترین مـنبع و آبـشخور برای‌ دسـتیابی بـه گـزاره­های علوم‌ قرآنی‌ جوامع حـدیثی است؛ برای نمونه، ثقة‌الاسلام کلینی افزون برانعکاس روایات فراوانی در زمینه علوم قرآنی در باب‌های پراکنده کـافی،کـتابی خاص باعنوان کتاب فضل القرآن را بـه ایـن امـر اخـتصاص دادهـ‌ است (ر.ک، کلینی، بـی‌تا: ج2،ص595 بـه بعد). نیز علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار فصلی مستوعب برای این مبحث گشوده است (مجلسی،1403ق: ج89).

در سایرجوامع حـدیثی شـیعه وجـوامع متأخرهمچون الحیاة (ر.ک، حکیمی،ج2، ص67‌-185‌) ، میزان الحکمه، آثار الصـادقین و.... نـیز ابـواب وفـصولی بـه گـردآوری روایات ناظر به قرآن اختصاص یافته است. بخاری در نخستین باب از کتاب الجامع الصحیح خود باعنوان کتاب بسیاری دیگر از‌ دانش­های‌ اسلامی، بلکه سایر علوم غیراسلامی نیز دچار ایـن آفتند که خاستگاه و آبشخور بخش قابل توجهی ازمباحث وگزاره­های آن‌ها را می­توان در سایر علوم مرتبط جست. از این‌جا است که‌ پدیده‌ تداخل علوم پیدا شده است. چنان که آخوند خراسانی? در تعریف عـلم اصـول به تداخل علوم اذعان کرده (محقق خراسانی،1409،ج1،ص7)، در مبحث قطع و تجّری اذعان می­کند که متکفل‌ بررسی‌ این‌ دانش علم کلام است. با‌ این‌ ­حال‌، اصولیان نیز درباره آن سخن گفته‌اند (هـمان،ص257).

ادبیات

ادبیات مورد نظر شامل علومی چـند اسـت کـه عبارتند از لغت و اشتقاق، صرف، نحو، معانی، بیان، بدیع؛ دانش‌هایی که بـه اذعـان‌ بسیاری‌ از صاحب­نظران به برکت قرآن و برای شناخت و فهم عمیق­تر این کتاب آسمانی شکل گرفته­اند. قرآن درجـایگاه شـاهکار مـتن عربی از این عناصر بهره گرفته و این دانش­ها به منظور بازکاویدن‌ آن‌ها‌ رخ نـموده­اند. کـتاب‌هایی هـمچون المفردات فی غریب القرآن ­راغب اصفهانی، مجمع­البحرین طریحی، التحقیق فی کلمات القرآن­الکریم­ حسن مـصطفوی از جـمله آثـار ماندگاری است‌ که‌ برای تبیین مفاهیم واژه­های قرآن‌ فراهم‌ آمده­اند. افزون بر این کـتاب‌ها حـتی ­منابع لغت­ عام همچون لسان­العرب و تاج­العروس مشحون از مباحث واژه­شناسی آیات قرآن است و ابـن‌منظور در مـقدمه لسـان­العرب تصریح‌ می­کند‌ که این کتاب را‌ برای‌ خدمت قرآن و تسهیل فهم و تفسیر آن فراهم ساخته اسـت. *

صـرف و نحو قرآن نیز چنین داستانی دارد. براساس آنچه مشهور است، نخستین ­بار ابوالاسود­ دئلی و شـاگردان وی بـه راهـنمایی حضرت امیر‌? دست‌ به تنظیم قواعد و ضوابط علم صرف­و­نحو زدند (معرفت، 1412: ج1، ص361، زرقانی، ج1، ص399). بعدها کتاب‌هایی هـمچون الکـافیه رضی­الدین­استرآبادی و شرح الکافیه جامی، مغنی­الادیب عن کتب الاعاریب از ابن­هشام برای بازشناسی سـاختارهای صـرفی‌ ­و‌ نـحوی آیات‌ تدوین شده‌اند. کتاب مغنی در جای‌جای مباحث خود مشحون از استشهاد به آیات است. نیز چـنان­که مـشهور‌ اسـت، عبدالقاهر جرجانی، سکّاکی و تفتازانی برای نشان دادن وجوه اعجاز بیانی‌ قرآن‌ سه‌ دانـش مـعانی، بیان و بدیع را پدید آوردند. بر­این­اساس، افزون بر استشهاد فراوان به آیات قرآن در جای­جای ‌‌مباحث‌ این عـلوم، بـخشی از مباحث علوم قرآنی نیز به کند­و­کاو در این زمینه‌ اختصاص‌ یافته‌ است.

کلام

کـلام دانشی است که دفاع­عقلانی از آموزه­های دینی را بـر­عهده دارد؛ از ایـن­‌ جـهت در تعریف آن گفته­اند:

علم به عقاید دینی از روی ادلهـ­یقینی اسـت‌ (تفتازانی، 1401: ج1، ص6).

پیدا است‌ که‌ با این تعریف ،کلام با نبوت عامه ­و ­خاصه و مـباحث مـربوط به آن سروکار دارد و تبیین چگونگی وحـی دربـاره پیامبران و چـند­وچون وحـی بـر پیامبر اعظم?، تبیین معجزه اثباتگر رسـالت پیـامبراسلام? یعنی‌ قرآن و وجوه اعجاز آن، تحدی قرآن و ناکامی معارضان آن در عرصه هماوردی و اثبات تـحریف­ناپذیری آن از جـمله مباحث کلامی است که با عـلوم قرآن نیز اشتراک دارد؛ زیـرا تـبیین چگونگی وحی‌ و وجوه­‌ اعجاز قـرآن از جـمله وظایف اصلی علوم قرآنی است. ازسوی دیگر دریکی از مباحث گسترده و پرچالش علوم قـرآنی یـعنی محکم­ و ­متشابه نیز علم کـلام حـضوری پررنـگ دارد؛ زیرا در بررسی‌ مـتشابهات‌ و مـحکمات قرآن انواع نحله­های کـلامی از قـبیل اشاعره، معتزله، امامیه، ماتریدیه، کرّامیه و.... و چگونگی برخورد آنان با این­دست از آیات بررسی می‌شود. مـباحث کـلامی جلد سوم کتاب التمهید ­فی­علوم ­القرآن استاد مـعرفت بـهترین شاهد مدعا‌ است‌.

تفسیر

تفسیر دانـش فـهم مـدالیل آیـات‌ قـرآن‌ و کارکرد‌ این دانـش در عـرصه آیات است که درجایگاه ذی­المقدمه و علت­غایی علوم قرآنی نقش­آفرینی می­کند؛ یعنی مباحث و گزاره­های علوم قرآنی را ­بـاید‌ زمـینه‌ساز‌ مـقدمات‌ فهم و تفسیرآیات قرآن نظیر نقش اصول بـرای فـقه‌ و مـنطق‌ بـرای فـلسفه دانـست.

از سوی­دیگر، تفسیر به دو شیوه اساسی ترتیبی و موضوعی تقسیم می­شود. در روش ترتیبی اعم از‌ ترتیب‌ کنونی‌ مصاحف یا ترتیب نزول، مفسّر از آغاز قرآن تا پایان‌ آن بر اساس چینش آیات و سـوره­ها به تفسیر یکان­یکان آیات می‌پردازد و به‌طور مثال، تا تفسیر سوره حمد[= براساس چینش‌ کنونی]‌ را‌ تمام نکند، به تفسیر سوره بقره نمی‌پردازد؛ چنان که بر اساس‌ چینش‌ نزول تا تفسیر سوره عـلق، پایـان نپذیرد، به تفسیر سوره قلم نمی‌پردازد (برای آگاهی از چینش‌ سوره‌ها‌ بر‌ اساس نزول ر.ک: معرفت،همان: ج1، ص135-138)؛ اما در تفسیر موضوعی نگاه مفسر‌ به‌ موضوع‌ خاصّ همچون توحید فاعلی معطوف­شده و او به نـاگزیر تـمام آیات مرتبط به این موضوع‌ را‌ استخراج‌ و پس از دسته بندی، کشف مدالیل و منظر نهایی قرآن را دنبال می‌کند.*

با این‌ توضیح‌، بخش قابل­ توجهی از مباحث عـلوم قـرآنی در تفسیر ترتیبی و تفسیر موضوعی انـعکاس‌ یـافته‌ است‌؛ به‌طور مثال، مباحث مربوط به شناخت مکی و مدنی سوره­ها و اختلاف‌های موجود در این زمینه‌، اختلاف‌ قرائات درآیات گوناگون قرآن، دیدگاه­ها در زمینه شمارآیات یک سـوره، مـفاهیم واژه­های گوناگون‌ یک‌ آیـه‌، اسـباب النزول، مباحث صرفی، نحوی و بلاغی و.... از جمله مباحث علوم قرآنی است که در سرتاسر‌ تفاسیر‌ با فرازونشیب و شدت وضعف مشاهده می‌شود، بهترین شاهد مدّعا تفسیر مجمع­البیان امین­الاسلام‌ طبرسی‌ است‌ که با سـاماندهی مـنطقی و قابل تحسین به مباحث تفسیری پرداخته است. وی در آغاز هر‌ سوره‌ به‌ بررسی اختلاف در مکی یا مدنی بودن سوره و شمارآیات آن می­­پردازد؛ آن‌گاه با یـادکرد عنوان‌«القرائة‌ و الحجبة‌ اختلاف قرائت‌ها» ادّله آن‌ها را بررسی می­کند‌.

در‌ ذیل عنوان اللغـة بـه بـررسی واژه­های دشوار یا معناساز پرداخته، در بخش الاعراب‌ اختلافات‌ و دیدگاه­ها در زمینه­های صرفی و نحوی‌ آیات‌ را مورد‌ مداقّه‌ قرار‌ مـی­دهد. ‌ ‌وجـوه و نظایر، اسباب­النزول از جمله‌ محورهای‌ دیگر مورد اهتمام در این تفسیر است. این -البته نـه بـه صـورت‌ منقّح‌ و منضبط- در سایر تفاسیر نیز دنبال‌ شده است؛ چنان‌که گاه‌ مفسران‌ ذیل آیات مرتبط بـا مباحث‌ علوم‌ قرآن نظیر آیه 23و 24 سوره بقره که به تحدی و اعجاز قرآن نـاظر‌ است‌ (ر.ک: طباطبایی، همان: ج1، ص58-89)، یـا‌ آیـه‌ هفتم‌ سوره آل­عمران که‌ بیانگر‌ تقسیم قرآن به محکم‌ و متشابه‌ است (رک: همان: ج3، ص31-87) به تفصیل، مباحث علوم قرآنی را مورد بحث وبررسی‌ نسبتا‌ تفصیلی قرار داده­اند.

حضور مباحث و گزاره­های‌ علوم‌ قرآنی در‌ تفاسیر‌ مـوضوعی‌ نیز چشمگیر است؛ به‌طور‌ مثال، قرآن از منظر قرآن، وجوه و عرصه­های اعجاز، محکم و متشابه در قرآن، ناسخ ومنسوخ در‌ قرآن‌، و... از جمله مباحثی است که به‌سبب‌ ناظر‌ بودن‌ به‌ آیات‌ قرآن و بهره­داشتن از‌ روش‌ تفسیر مـوضوعی، در تـفاسیر موضوعی دنبال شده، با این­حال از مباحث اصلی علوم قرآنی به شمار‌ می‌روند‌.

اصول فقه

از جمله مباحث علوم قرآنی شناخت‌ گونه­های‌ مضمونی‌ آیات‌ از‌ قبیل‌ عام وخاص، مطلق و مقیّد، مجمل ومبیّن و... اسـت کـه از جمله مسائل علم اصول به‌شمار می‌رود.* هر چند نگاه اصولیان به این اقسام فقط به آیات قرآن اختصاص‌ نیافته و شامل روایات نیز می‌شود. همچنین مبحث حجیّت ظواهر قرآن کـه در پاسـخ به شبهات و دعاوی اخباریان در علم اصول فقه بحث و بررسی می‌شود درست یکی از مباحث علوم قرآنی‌ است‌.** نیز در مباحث حجّت از قرآن به‌طور نخستین منبع دین شناخت واجتهاد یاد می­شود. چـنان­که در بـرخورد قـرآن با سنت از امکان تخصیص یـا نـسخ قـرآن با سنت گفت‌وگو‌ می­شود‌ و در مبحث ظنون­خاصه از‌ این‌ مـسأله سـخن بـه میان می­آید که آیا اخبار آحاد در حوزه تفسیر آیات حـجت است یا نه؟ در مباحث الفاظ مباحثی همچون حقیقت و مجاز، حجیت قول لغوی،اصالة‌الظهور و ضرورت پایبندی به‌ ظواهر‌ تا زمـانی کـه قـرینه برخلاف آن نباشد، در مباحث مقدماتی تفسیر باعنوان منطق فهم وتفسیر آیات کـارآیی اسـاسی دارند؛ بنابراین، باید اذعان کرد که همگی یا جزو مباحث علوم قرآنی‌ است‌ یا با‌ زاویـه­ای خـاص­تردر عـلوم قرآنی از آنها گفت‌وگو می شود. مباحثی که در کتاب‌های اصولی کهن همچون عـدةالاصول‌ شـیخ طـوسی؛ الذریعةالی­اصول الشریعة، سیدمرتضی؛ الموافقات، شاطبی؛ المنخول والمستصفی، غزّالی و المحصول‌ رازی‌ منعکس‌ شده، به خـوبی نـشان‌دهنده تـداخل بخشی از مباحث علم اصول با علوم قرآنی است ( رک: نصیری، بی‌تا‌: ص‌‌130‌-139).

فقه

بخشی از مـباحث عـلوم قرآنی در فقه انعکاس یافته یا حتی‌ می­توان‌ مدعی‌ شد که کاوش­های فقهی بـه غـنای ایـن مباحث در علوم قرآنی افزوده است؛ به‌طور مثال‌، مبحث قرائات سبعه از این منظر در فقه بـحث و گـفت‌وگو می‌شود که آیا‌ می­توان حمد وسوره نماز‌ را‌ طبق این قرائت‌ها خواند یا نـماز بـا قـرائت مشهور [= قرائت حفص از عاصم] مجزی است؟ اگر در علوم قرآنی درباره بسمله از این حیث که جزو آیـات سـوره است یا فقط به‌صورت‌ فاصله کاربرد دارد، گفت‌وگو می­شود، میان فقیهان عامه و خـاصه دربـاره وجـوب یا جواز گفتن بسمله پیش از خواندن سوره نماز بحث می­شود؛ چنان­که یکی یا دو تا دانـستن سـوره­های ضـحی وانشراح‌ وفیل‌ وقریش که در فقه محل بحث و گفت‌وگو است* از جمله مباحثی عـلوم قـرآنی شمرده می‌شود.

چگونگی برخورد با قرآن درجایگاه کتاب آسمانی مقدس از قبیل جواز یا عدم جواز واگـذاری‌ آنـ‌ به کافر، آداب تلاوت قرآن، جواز یا عدم جواز ترجمه قرآن به زبـان‌های گـوناگون، جواز یا عدم جواز تغییر رسم­الخط عـثمانی، جـواز یـا عدم جواز انتشار قرآن با تنظیم‌ سـوره­ها‌ بـر­اساس نزول یا تفسیر قرآن بر این ­اساس و... از جمله مباحثی است که در فقه و عـلوم قـرآنی به طور یکسان بحث وگـفت‌وگو شـده و می شـود.

پانویس

  1. علوم قرآن، دانشنامه بر خط علوم اسلامی، بازیابی: 27 بهمن 1395
  2. ابراهیم اقبال؛فرهنگ نامه علوم قرآن،تهران: امیرکبیر،چاپ اول،1385، ص:19و 20
  3. همان ص:20
  4. همان
  5. محمدهادی معرفت؛علوم قرآنی،قم، التمهید،چاپ چهارم، 1386، صفحه7
  6. سيد محمد باقر حكيم و محمد على لسانى فشاركى‏؛ علوم قرآنى، تهران: ‏تبيان‏، چاپ اوّل‏، 1378، صفحه 15 - 16
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته.
  8. محمدهادی معرفت؛علوم قرآنی،قم، التمهید،چاپ چهارم، 1386، صفحه13-14
  9. محمدباقر ملکیان؛ علوم قرآن در تفسير الميزان و آثار علامه طباطبايى قدس سره،تهران:اسوه،چاپ اول،1388، صفحه 15
  10. علی نصیری، فلسفه علوم قرآنی، قبسات، شماره 39و40، بهار و تابستان1385، 221 تا 248، صفحه 229 تا 235 در دسترس درپایگاه مجلات تخصصی نور
قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن


منابع

فرهنگ نامه علوم قرآن،ابراهیم اقبال

علوم قرآنی، آیت الله محمدهادی معرفت

علوم قرآنى، سيد محمد باقر حكيم و محمد على لسانى فشاركى‏

علوم قرآن در تفسير الميزان و آثار علامه طباطبايى قدس سره، محمدباقر ملکیان

درسنامه علوم قرآنی، حسین جوان آراسته

علوم قرآن، دانشنامه بر خط علوم اسلامی